آغاز سخن
بنام یگانه هستی بخش
زندگی خود سفر است و سفرزندگی در مقیاس کوچک
سفر هیجان انگیز است وسفرخارجی به مقاصد جدید یکی از هیجان انگیز ترین لحضات زندگی است که هر روز آن با دیدنی ها و تجربیات جدید همراه است شوق دیدن مکانهای جدید، مردم محلی آداب و رسوم، غذاها، سبک زندگی آنها بسیار جذاب است تابستان سال 1402 است این هشتمین سفر خارجی من است که پس از 6 سال وقفه به دلیل کرونا و سایر مشکلات کاری انجام می شود و سومین سفرنامه که پس از سفرنامه مالزی و روسیه مینویسم
مطالب بسیار مفیدی از سفرنامه هایی که دوستان در سفرهای قبلی گرجستان نوشتند برداشت کردم و امیدوارم سفرنامه من هم کمکی هرچند اندک به مسافرینی که قصد سفر با تور گرجستان را دارند بنماید. در این سفرنامه سعی میکنم وقایع سفر را به اختصار بیان کنم
مقدمات سفر
در ابتدا بگم مایک خانواده سه نفره هستیم که من و همسرم کارمند و یک پسر کلاس هشتم داریم از ابتدای تابستان وبعد از تعطیلی مدارس موضوع سفر خارجی برای مقصد جدید جدی شد و من مسئول برنامه ریزی و انتخاب مقصد سفر شدم که پس از بررسی مقاصد غیر تکراری تورترکیبی 7 روزه تفلیس و باتومی مورد تایید قرار گرفت ومن شروع کردم به خواندن سفرنامه های قبلی و برنامه ریزی سفر، زمان سفر را هفته آخر شهریور در نظر گرفتیم چون قصد داشتیم با ماشین تهران بیایم دمای هوا بهتر است
با توجه به سفرنامه هایی که خواندم متوجه شدم اغلب جاهای دیدنی تفلیس و باتومی درمحدوده خاص مرکزشهر واقع شده و موقعیت هتل برای دسترسی به این مکانها خیلی مهم است از روی نقشه انلاین تفلیس و باتومی مکانهای دیدنی رو در آوردم و هتل های نزدیک به این مکانها رو یادداشت کردم و قیمت و امتیاز این هتل ها رو از بوکینگ و نظرات کاربران لست سکند را مطالعه کردم که البته بسیاری از هتل های خوب با قیمت های مناسب که از بوکینگ انتخاب کردم با کارگزاران ایرانی کار نمی کنند اینجا بود که تصمیم گرفتم بدون تور سفر رو انجام بدم و خودم بلیط و هتل رو رزرو کنم که پس از چک کردن پروازها و قیمت آنها هزینه ترانسفر بین شهری(بین 60 تا 120 لاری با قطار بسته به کلاس کوپه) وترانسفر فرودگاه تا هتل و بلعکس تفاوتی با تور نداشت وشاید کمی گرانتر هم میشد و به دردسرش نمی ارزید.
آژانس ها پروازهای آسمان و وارش رو کامل چارتر کرده بودند و شما این پروازها رو نمی تونستید بگیریئد وفقط پرواز زاگرس توی سایت بود با قیمت تقریبی رفت و برگشت بین 12 تا 14 میلیون تومن با توجه به تاریخ مد نظرمتغیر است لذا قید سفر بدون تور رو زدم باید با همین هتل های محدود کنار می آمدیم خلاصه دوتا هتل توی تفلیس و سه تا هتل توی باتومی انتخاب کردم البته ترکیب این هتل ها توپکیج اکثر آژانس ها نبود
از هفته آخر مرداد شروع کردم تماس گرفتن با آژانس ها تا قیمت این هتل ها رو برای 23 تا 25 شهریور چک کنم اکثر آژانس ها میگفتند هنوز این تاریخ باز نشده و قیمت نمئ دادند و یکی دوتا هم که قیمت دادند گفتند قیمت قطعی نیست از هفته اول شهریورفروش تور23 شهریور باز شد و من با قیمت های متفاوت آژانس ها مواجه شدم یکی دو روز قیمتها رو بررسی کردم روز بعد که اومدم بایکی از آژانس ها نهایی کنم گفت قیمت هر نفر 1 میلیون گرونتر شده در توجیح هم گفت تاریخ انتخابی شما دو روز تعطیلی توش میخوره پروازها گرون کردند ضمن اینکه آخر شهریور اخرین فرصت برای سفراست وهای سیزن محسوب میشه ضمنا پروازهایی که صبح رفت و برگشت آن بعد از ظهر هست هم یک میلیون گرونتره خلاصه ما تاریخ سفر رو به 25 شهریور تغییر دادیم که از 23 شهریور ارزونتر بود وبرای آن تاریخ قیمت آژانس ها رو گرفتیم ومجددا تا روز بعد آمدیم مدارک رو بفرستیم ونهایی کنیم کفتند باز برای این تاریخ هم یک میلیون گرونتر شده ما هم به ناچار تسلیم شدیم وتاییدیه رزرو رو دادیم و هزینه آنرا به حساب آژانس ریختیم (هر نفر 25 میلیون).
روز بعد آژانس تماس گرفت گفت هتل ایوانی در تور تفلیس که مد نظر ما بود سه تخته جا نمیده ازبین هتل مگنولیا یا تفلیس تاور یکی رو انتخاب کنید هتل کالاسی رو هم پیشنهاد دادم گفتند پر است توی نقشه تفلیس موقعیت این دو هتل رو بررسی و هتل مگنولیا رو انتخاب کردم (هیچ نقدی درمورد این هتل توی سایت لست سکند قبل از سفر من نبود و توی بوکینک هم نمره خوبی گرفته بود) البته بعد از رفتن از انتخابم پشیمان شدم که توی نقد هتل توضیح دادم. خلاصه آخرین مرحله از نهایی کردن تور انجام شد لازمه بگم دو روز بعد که قیمت تورها رو چک میکردم دیدم باز هم گرانتر شده بود
آغاز سفر
با توجه به اینکه ما در شهرستان ساکن هستیم قرار شد چند روز زودتربا ماشین بیایم تهران و ماشین رو توی پارکینگ فرودگاه بزارم. پرواز ما ساعت 11 صبح 25 شهریوربه باتومی انجام میشد وچون روز تعطیل بود حدود ساعت 7 صبح بسمت فرودگاه امام حرکت کردیم و حدودا 7.40 صبح رسیدیم فرودگاه پارکینگ سرپوشیده طبق معمول پربود. ماشین رو توی پارکینک روباز پارک کردیم روش چادر کشیدیم رفتیم توی صف ورودی فرودگاه که بسیارهم شلوغ بود وقتی وارد شدیم کانتر صدوربلیط هم باز شده بود اونجا بر خلاف روال سفرهای قبلی پرینت بلیط ، وچر هتل و بیمه مسافرتی رو از ما خواستن و ماچون شنیده بودیم این مدارک رو توی گرجستان احتمال داره چک کنن همه رو کپی گرفته بودیم وقتی پرسیدیم این مدارک رو چرا اینجا چک می کنید هم گفتند برای اینکه توی گرجستان مشکلی بر نخورید.
همچنین پرسیدند به ازاء هر نفر در روز 100 دلار همراه دارید ما جواب مثبت دادیم ولی چک نکردند و به جواب مثبت ما رضایت دادند بعد از کنترل پاسپورت و زدن مهر خروج وارد گیت خروجی پرواز شدیم و از دستگاه خودپرداز بانک ملی به ازاء هر نفر بالای 18 سال 500 دلار ارز مسافرتی خودمون رو هم که یک هفته پیش از طریق اپلیکیشن بله ثبت کرده بودیم گرفتیم و آماده سوار شدن به هواپیما شدیم خوشبختانه پرواز به موقع انجام شد و مدت پرواز یک ساعت و چهل وپنج دقیقه بود و هنگام کم کردن ارتفاع در روی دریا شهر باتومی با ساختمانها وساحل بسیار زیبای آن نمایان شد کمی جلو تر کوه و جنگل بود ما محوتماشای این مناظر شدیم برای پیاده شدن و دیدن این مناظر از نزدیک لحظه شماری میکردیم.
بعد از فرود هواپیما متوجه شدیم پرواز وارش که دقایقی قبل از پرواز ما پریده بود در حال پیاده کردن مسافران است و ما با ازدحام مسافران ایرانی در فرودگاه مواجه شدیم وبا توجه به توصیفاتی که از کنترل شدید ماموران گرجی در فرودگاه شنیده بودیم با خودم گفتم 3 تا 4 ساعتی اینجا معطلی داریم ولی در کمال تعجب ماموران هیچ یک از مدارک مسافران را چک نکردند و سریع پاسپورت ها رو مهر کردند و با توجه به تعدد گیت ها کمتراز نیم ساعت و بدون هیچ سوالی یا درخواست مدرکی پاسپورتها رو مهر ورود زدند. و وارد سالن فرودگاه شدیم
کارگزار تور ما جرجین هالیدی بود و 5 تور لیدر در سالن فرودگاه حضور داشتند و با توجه به موقعیت هتل ها توریست ها بین لیدرها تقسیم شده بود واسامی مسافران و هتل ها ی هر تور لیدرتوی لیستی که همراهشان بود نوشته شده بود . بعد از کنترل اسامی و مشخص شدن تورلیدرمون با یک ون به سمت هتل ها حرکت کردیم توی مسیر تور لیدر درباره گرجستان و قوانین آن توضیحات لازم رو داد و توضیحاتی هم درباره تورهایی که برگزار میشود داد و گفت الان تورهایی که مد نظرتان هست ثبت نام کنید.
بر خلاف تورهایی که قبلا رفته بودیم و جلو هتل شما رو پیاده میکردند و خودتان باید کار پذیرش رو انجام میدادید تور لیدر برای همه مسافران کار پذیرش هتل رو هم انجام میداد (شاید هم روش جدید بازاریابی برای فروش تور در هنگام پزیرش هتل باشد) مسیر ون جاده ساحلی باتومی و هتل ما اولد گاردن آخرین هتل توی مسیر ون بود وحدود 100 متر از ساحل فاصله داشت ودر بافت قدیمی شهر قرار داشت تور لیدرکار پذیرش هتل ما رو هم انجام داد ماهم با توجه به توضیحات تور لیدرومطالبی که قبلا خوانده بودم یک تور در باتومی( ابشارماخنوسی یا تور عسل به قیمت هر نفر45 دلار) و یک تور در تفلیس (شهرعشق هر نفر 55 دلار) خریدیم پذیرش هتل به زبان انگلیسی مسلط بود وما دربرقراری ارتباط با اون مشکلی نداشتیم آدم خوش برخوردی هم بود.
وقتی بهش گفتم 2تا آب و مسواک توی اتاق گذاشتید و ما سه نفر هستیم با خوشرویی 2تا آب و 2تا مسواک دیگه برای ما آورد خلاصه حدود ساعت 3 بعد از ظهر اتاق ها رو تحویل گرفتیم (ساعت گرجستان نیم ساعت از ما عقب تر است)و دو ساعتی استراحت کردیم توی اتاق ها آنتن اینترنت وجود داشت و سرعت آن بالا بود یکدستگاه چای ساز به همراه چای در اتاق بود توی راهرو هم اتو ومیز اتو برای استفاده عمومی بود سیف باکس توی اتاق نبود و سویس بهداشتی و حمام هم فاقد دمپایی بود بطور کلی علی رغم لابی و رستوران کوچک، هتل نسبتا خوبی بود کیفیت صبحانه هتل هم نسبتا خوب است
بعد از استراحت گفتیم فرصت رو از دست ندیم و به تله کابین کارگو که توی فاصله 150 متری هتل واقع شده بود بریم اطراف هتل پر از صرافی بود 100 دلار چنچ کردیم به سمت تله کابین رفتیم بلیط به ازاء هرنفر 30 لاری تهیه کردیم و سوار تله کابین شدیم نزدیک ایستگاه تله کابین یک نفر تور میفروخت و گفت بلیط تله کابین گرون است بیاید بجاش تور بخرید ولی از تله کابین نمیشد گذشت از بالا کل شهر زیر پای ما قرار داشت بندر باتومی، ساختمانهای بلند وزیبای آن و خانه های باسقف شیروانی که در ارتفاعات جنگلی ساخته شده بود و ما را یاد شمال می انداخت کلا گرجستان شباهت های زیادی با شمال دارد ولی با مدیریت شهری بسیار قوی که با برنامه ریزی مناسب و استفاده بهینه ظرفیتها و پتانسیل های موجود توانسته سالیانه تعداد زیادی از گردشگر را از طریق تور باتومی جذب کند . خلاصه بعد از حدود 15 دقیقه به ایستگاه بالایی تله کابین رسیدیم
اون بالا یک کافه رستوران و یک مغازه فروش سوغاتی وجود داشت ویک فضای باز کنار رستوران بود مثل یک سکو که در ارتفاعات قرار گرفته و به کل شهر اشراف دارد و انگار کل شهر زیر پای شما قرار دارد واقعا منظره زیبایی بود و دل کندن از این همه زیبایی سخت بود
حدود یک ساعت انجا بودیم و با همان بلیط مجدد سوار تله کابین شدیم و به سمت ایستگاه پایین تله کابین که کنار بندر بود حرکت کردیم و بار دیگربندر باتومی رو از بالا نگاه کردیم بعد از پیاده شدن از تله کابین در مسیر ساحلی شروع کردیم به قدم زدن هنوز هوا روشن بود و ما شروع کردیم به عکاسی ازبندرو ساحل و منناظر بسیار زیبای آن مسیر پیاده روی هم بر خلاف ایران تمیز بود تعدادی کشتی ماهی گیری و باری هم در کنار بندر پهلو گرفته بودند
در کنار ساحل انواع موتور دوچرخه و اسکوتر کرایه میدهند یکی از این افراد پیشنهاد کرایه کردن موتورسه چرخ به ما داد اول گفت 25 لیر وقتی ما نپذیرفتیم گفت 20 لیر سوار شوید ما هم وسوسه شدیم وموتور سه چرخ برقی که سه نفر هم ظرفیت داشت به مدت نیم ساعت کرایه کردیم و اطراف رو حسابی گشت زدیم بعد از تحویل موتور سیکلت توی بلوار باتومیشروع به قدم زدیم کردیم و کنار برج الفبا و چرخ و فلک باتومی رفتیم
تعریف بستنی گرجی رو شنیده بودم از یکی از دکه ای هایی که اونجا بودند بستنی گرجی به قیمت هرعدد 3 لاری خریدیم بسیار خوشمزه بود پس از یکساعت قدم زدن در ساحل زیبای باتومی به هتل برگشتیم اطراف هتل ما انواع رستورانهای گرجی، ترکی و عربی وجود داشت و ما از این بابت نگرانی نداشتیم پس از کمی استراحت و تجدید قوا در هتل از پذیرش هتل خواستیم یک رستوران خوب گرجی نزدیک هتل را معرفی کند اون هم تا در هتل آومد و بادست آدرس یک رستوران گرجی به نام الله وردی در فاصله 100 متری هتل رو داد رستوران باکلاسی بود. به همراه موسیقی زنده و خواننده گرجی، اکثرمیزهای رستوران پر بود وقتی وارد رستوران شدیم یکی از گارسونها به استقبال ما اومد که به زبان انگلیسی مسلط بو و ما رو راهنمایی کرد منیو رو هم آورد خاچاپوری رو ازقبل وصفش رو شنیده بودیم سفارش دادیم.
پرسیدم غذا با گوشت گاو چی دارید اون هم گفت گوشت باربیکیو اون رو هم سفارش دادیم به همراه لیموناد ومنتظر شدیم ابتدا 5 تیکه گوشت کبابی که لای یک تیکه کوچیک نون پیچیده شده بود آوردند که مقدارش به عنوان یک پرس غذا به نظر کم بود خصوصا ما که عادت کردیم گوشت رو با نون بخوریم مقدار نونش خیلی کم بود 5دقیقه بعد خاچاپوری رو آوردند که شبیه پیتزا با مخلفات پنیر ویژه و پنیرپیتزا به مقدار زیاد بود و سایزش به اندازه پیتزای دونفره بود پنیر پیتزای زیادش باعث شده بود حسابی چرب و خوشمزه بشه و دوسه تیکه اش آدم رو سیر میکرد
بعد از صرف شام درخواست صورتحساب کردیم فاکتورما رو توی یک جعبه کوچک تحویل ما دادند حساب ما شد 58 لاری و ما قدم زنان به هتل برگشتیم تا اولین روز سفر رو به پایان برسانیم
روز دوم سفر
امروز ما تور عسل یا آبشار ماخنوسی داشتیم و قرار ما ساعت 30/9 بود ساعت 9 صبح صبحانه هتل شروع میشد وما صبحانه رو خوردیم و سر ساعت مقرر توی لابی هتل نشستیم تور لیدر با بیست دقیقه تاخیر آمد و ما راهی شدیم وسیله نقلیه ما ون های بنزشرکت با حدود 18 صندلی بود ون توی مسیر بقیه همسفران را از جلو هتل هایشان سوار کرد و جلو یک هایپر مارکت جهت خرید آب معدنی برای مسافران توقف کرد وبعد از یک ربع ادامه مسیر دادیم از باتومی تا آبشار30 کیلومتر فاصله است مسیر جاده مانند جاده های شمال خودمون بود سرسبز و پیچ در پیچ وپر از درخت بعد از بیست دقیقه به لوکیشن برخورد دو رودخانه که یکی از ترکیه می آمد و با رودخانه باتومی برخورد میکرد رسیدیم و ون برا ی عکاسی و دیدن مناظر ایستاد دو رودخانه با توجه به همگن نبودن املاح موجود در آب با هم مخلوط نمی شوند و رنگ آب این دو رودخانه هم با هم متفاوت است واین موضوع منظره جالبی را ایجاد می نماید طبیعت اطراف هم زیبا و محسور کننده بود
بعد از نیم ساعت توقف به سمت مقصد اصلی حرکت کردیم و پس ازیک ربع طی مسیر رسیدیم به ابتدای مسیر آبشار رسیدیم 10 دقیقه پیاده روی تا آبشار فاصله بود ومسیر پله ای داشت و دو طرف مسیر دکه هایی بودند که سوغاتی های محلی و عسل معرف باتومی میفروختند و تور لیدر خیلی از عسل های گرجستان تعرف کرد و گفت یکی از سوغاتی هایی است که توریست ها با خود میبرند ظروف یک کیلویی آن 30 تا 35 لاری بود به آبشار رسیدیم کنار آبشار یک گروه نوازنده محلی در حال اجرای سنتی بودند و توریست ها دورشان جمع بودند ما نیم ساعت آونجا ایستادیم و عکاسی کردیم ومسیر رو برگشتیم
توی مسیر برگشت عسل ها رو هم تست کردیم ولی برای خرید به جمع بندی نرسیدیم ابتدای مسیر منتظر موندیم تا تور لیدر آومد به سمت پل پادشاه تامار با قدمت 1000 ساله حرکت کردیم این پل با سنگ های آتشفشانی و ساروج ساخته شده
تورلیدر توضیحات کامل رو در این رابطه داد ( این پل به دستور پادشاه تامار ساخته شده ) و بعد از عکاسی و گشت وگذار کنار پل برای صرف ناهار که به حساب تور بود به رستورانی که کنار پل بود رفتیم غذاها بصورت اشتراکی بروی میزها چیده شد و مشغول شدیم ابتدا خاچاپوری ، مرغ ریش ریشی باسس ماینزو سالاد سرو شد بعد هم 4 سیخ کباب شامل کباب چنجه 2 سیخ، کباب لوله ای و جوجه کباب آوردند که اضافه هم اومد و همش خورده نشد کیفیت غذاها هم خوب بود بعد از ناهار سوار ون شدیم وتوی مسیر برگشت از یک موزه مردم شناسی خصوصی به نام خانه کمال بازدید کردیم این موزه مردم شناسی شامل لباس های محلی و ماکت های مشاغل و سنت های محلی مردم بود که توسط خود آقای کمال طی دوره زمانی 15 ساله به تدریج ساخته و تکمیل شده یکسری صنایع دسیتی برای فروش هم بود که کمی قیمتهاش بالا بود آقا کمال خودش هم آنجا حضور داشت و باخوشرویی باهمه خوش وبش کرد وتوضیحاتی درباره موزه داد و تور لیدر صحبت هاش رو ترجمه کرد.
چند تا عکس یادگاری هم با آقا کمال گرفتیم و موزه رو ترک کرده به سمت باتومی حرکت کردیم و حدود ساعت 5 بعد از ظهر جلو هتل پیاده شدیم حدود دوساعتی توی هتل استراحت کردیم بعد زدیم بیرون با کمک گوگل مپ آفلاین به سمت میدان اروپا که حدود 500 متر با مافاصله داشت حرکت کردیم توی مسیر از جلو برج پیازا و سینما آپالو رد شدیم میدان اروپا محوطه بزرگی بود که توسط ساختمانهای بسیار زیبا احاطه شده بود در وسط میدان هم ستونی بود که مجسمه مدیا روش نصب شده بود فضای سبز زیبا یی هم اطراف میدان بود انواغ غذاخوری واز جمله یک شعبه مک دونالد هم اونجا بود پشت میدان هم آبنمای نپتون قراررداشت
از اونجا به سمت بلوار ساحلی رفتیم و کنار بلوار وپارک ساحلی باتومی شروع به قدم زدن کردیم وبه سمت برج الفبا و چرخ وفلک حرکت کردیم در اونجا یک استیج زده بودند نوشته بود فستیول باتومی و یک دیجی داشت آهنگ پخش میکرد و مردم هم جلو استیج جمع شده بودند خودجوش حرکت های موزون انجام میدادند وما هم به تماشا ایستادیم جو شادی بود حدود نیم ساعت ایستادیم بعد به سمت هتل حرکت کردیم تومسیر از یک مغازه چند تا نان خاچاپوری خریدیم رفتیم هتل و استراحت کردیم
روز سوم
امروز براساس برنامه ریزی قبلی قرار بود بریم باغ گیاهشناسی توی سفرنامه ها خونده بودم این باغ در خارج از شهر قرارگرفته و اتوبوس شمار11 آخرین ایستگاهش باغ گیاهشناسی است وقتی از تورلیدر این موضوع رو پرسیدم گفت دیگه اتوبوس تا اونجا نمیره کمی دودل شدیم ضمن اینکه باید خودمون رو برای یک پیاده روی 2 تا 3ساعته آماده میکردیم موضوع رو با خانواده مطرح کردم و آنها تمایلی برای این موضوع با توجه مدت زمان پیاده روی نشون ندادند گزینه جایگزین بازدید از پارک دولفین ها بود براساس مطالبی که خوانده بودم یک سانس صبح و یک سانس بعد از ظهر داشت رو گوگل زدیم 1900 متر با ما فاصله داشت واز مسیر نزدیک ساحل می گذشت پیاده راه افتادیم از میدان اروپا رد شدیم به پارک 6 می رسیدیم کمی نشستیم و عکاسی کردیم از پشت هتل هیلتن هم رد شدیم.
دولفیناریوم بعد از پارک 9 می واقع شده به باجه بلیط فروشی رفتیم متصدی باجه اعلام کرد بعد ظهرها ساعت 4 فقط برنامه اجرا میشود ما هم به سمت ساحل باتومی رفتیم تا از زیبایی های دریا و بلوار ساحلی استفاده کنیم واقعا چیدمان و تزیین درختان در پارک ها و بلوار ساحلی باتومی دیدنی بود با خودم گفتم کاش شهردارهای شهرهای ساحلی ایران رو می آوردند از این فضا ها بازدید کنند تا یاد بگیرند والگوبرداری کنند سطل اشغال های بزرگ درفواصل کم گذاشته بودند و کوچکترین آشغالی برروی زمین یا ساحل دریا وجود نداشت ای کاش مردم ما هم یاد بگیرند و در حفظ محیط زیست خود بیشتر دقت کنند
پس از پیاده روی نسبتا طولانی در بلوار ساحلی و ساحل باتومی به هتل برگشتیم و استراحت کردیم قرار شد ابتدا برویم ناها بخوریم و بعد به سمت دولفیناریوم حرکت کنیم با توجه به خستگی ساعت 3 ظهرآماده حرکت شدیم تعریف رستوران ( heart of Batumi ) رو که نزدیک میدان آروپا است رو قبلا تو یکی از سفرنامه ها شنیده بودم و روز قبل هم از کنارش رد شده بودیم بطرف رستوران حرکت کردیم یک ربع بعد وارد رستوران شدیم رستوران شلوغ بود و سالن ورودی رستوران پر بود گارسون به گرمی از ما استقبال کرد و مارو به سالن بعدی رستوران راهنمایی کرد اونجا هم اکثر میزها ها پر بود ما رو به طرف یک میز خالی راهنمایی کرد.
چند دقیقه بعد یکی از گارسونهایی که انگلیسی بلد بود منیو رو به ما داد وما هم با توجه به این که از قبل تعدادی از غذاهای گرجی رو تو اینترنت انتخاب کرده بودیم آجاخوری مرغ سفارش دادیم به گارسون گفتیم یک غذای دیگه هم با گوشت گاو بیاورد یک ربع طول کشید غذای ما رو آوردند آجاخوری( شامل سیب زمینی کبابی و چند تیکه مرغ سرخ شده و پیازومخلفات) غذای دیگه هم گوشت گوساله کبابی مثل کباب چنجه با تکه های بزرگ به همراه سس مخصوص یک تیکه بادمجان کبابی هم کنارش بود نوشیدنی هم لیموناد سفارش دادیم.
در مجموع رستوران خوب تمیزو باکلاسی بود قیمت هایش هم متعادل بود( قیمت غذاها بین 15 تا 30 لاری ) ساعت یک ربع به چهار بود و ما فرصت کمی برای رسیدن به پارک دولفین ها داشتیم رمز وای فای رستوران رو پرسیدم و از اپلیکیشن هوبر تاکسی سفارش دادم اپلیکیشن سه نوع ماشین با سه کلاس متفاوت و قیمت های متفاوت داشت اقتصادی ترین حالتش رو انتخاب کردم ولی خودرو موجود نبود کلاس متوسط رو انتخاب کردم و پس از چند لحضه جواب داد خلاصه ساعت 4 سوار یک خودرو سوناتا هیبرید شدیم با توجه به ترافیک و یک طرفه بودن برخی مسیرها ساعت 4.15 رسیدیم جلو دولفناریوم.
15 لیر بابت کرایه هوبر دادیم رفتم جلو باجه بلیط خانوم مسئول باجه بلیط گفت فردا بیایید دیگه امروز بلیط نداریم هرچی اصرار کردیم فایده ای نداشت دست از پا درازتر رفتیم به سمت بلوار ساحلی وساحل گردی استفاده از مناظر زیبای آن وعکاسی با توجه به تمیزی ساحل و پارک وآرایش زیبای درختان موقعیت مناسبی برای گرفتن عکس های کارت پستالی بود که ما هم استفاده کردیم توی پارک یکسری فواره موزیکال بسیارزیبا هم بود که به جذابیت و زیبایی های پارک اضافه می کرد خلاصه حسابی اون اطراف چرخیدیم و پیاده تا کنار مجسمه علی و نینو رفتیم
اون اطراف شلوغ بود کشتی های تفریحی زیادی در بندربود و به توریستها پیشنهاد سوار شدن وگشت دریایی میدادند یک اسکوتر برقی برای پسرم برای نیم ساعت به مبلغ 10 لاری کرایه کردم البته بعضی ها کرایه رو 15 یا حتی 20 لاری هم می گفتند پس از گشت و گذار حسابی مقداری خوردنی گرفتیم و رفتیم هتل که وسایل مون رو جمع و جور کنیم و به نظافت شخصی خودمون برسیم آماده رفتن به تفلیس بشیم
روزچهارم
آخرین صبحانه باتومی رو ساعت 9 صبح توی رستوران کوچیک هتل خوردیم و اتاق رو هم تحویل دادیم توی لابی منتظرتماس تور لیدر شدیم قرار ما ساعت 9.30 بود که با تاخیر نیم ساعته ساعت 10 تماس گرفتند ما آخرین مسافرهای ون شرکت بودیم سه تا صندلی خالی داشت ومن کنار راننده نشستم وراهی سفر تفلیس شدیم جاده بین راه سر سبز و مثل جاده شمال بود و یاد و خاطرات سفر به شمال رو زنده میکرد مراتع بسیارزیادی در مسیر وجود داشت که گاو ها در آن مشغول چرا بودند
دلم برای گاوهای ایران سوخت کل مسیر سبز بود تقریبا نیمی از مسیر اتوبان و بقیه مسیر دوطرفه بود در بعضی از قسمتها هم عملیات اصلاح مسیر و اتوبان آن در حال انجام بود در طول مسیر دوبار توقف داشتیم یکبار کنار سوپر مارکت و یکبار کنار غذا خوری ما هم مقداری خوردنی تهیه کردیم و مشغول شدیم بعد از حدود 6 ساعت طی مسیر به تفلیس رسیدیم در ابتدای تفلیس تور لیدر جدید به ما اضافه شد توضیحاتی در رابطه با تفلیس و تورهای تفلیس داد و در طول مسیر مسافرین رو به هتل هاشون راهنمایی میکرد ما و تعدادی از همراهان آخرین هتل بودیم که پیاده شدیم و تور لیدر کار پذیرش هتل رو برای ما انجام داد.
هتل ما هتل مگنولیا در فاصله900 متری میدان آزادی قرار داشت ولی کل مسیر باشیب زیاد که هرچه به هتل نزدیکتر میشدیم شیب مسیر بیشتر میشد ونزدیک هتل مسیر کوهنوردی رو تداعی میکرد ون این مسیر رو به سختی طی کرد ما وقتی فاصله هتل رو تا میدان آزادی رو روی نقشه تفلیس هنگام انتخاب هتل دیدیم دیگه متوجه شیب مسیر نشدیم اتاق رو تحویل گرفتیم علی رغم اینکه به آژانس گفته بودیم اتاق سه تخته باشد اتاق دو تخته با یک تخت تاشو اضافه بود و این مسئله باعث شده بود فضای اتاق بسیار کوچک شود حتی تردد هم مشکل بود یک عدد آب معدنی و مقداری نوشیدنی و خوراکی توی یخچال بود که پولی بودند برخلاف هتل باتومی کنار چای سازچای هم نداشت پذیرش هتل هم اعلام کرد آب معدنی هم اگه خواستید باید بخرید که خیلی به ما برخورد چون هتل باتومی هر روز آب معدنی توی اتاقها می گذاشتند خلاصه یک ساعت استراحت کردیم و بعد با استفاده از گوگل مپ آفلاین بطرف پل صلح حرکت کردیم توی مسیر از میدان آزادی رد شدیم به پل صلح رسیدیم پل صلح که به عنوان نماد شهر تفلیس شناخته می شود سازه خاص و بسیارزیبایی دارد که به شکل زیبایی هم در شب نور پردازی شده بود و به زیبایی پل می افزود
ابتدای ورودی پل افرادی ایستاده بودند که با سماجت زیاد قصد فروش گشت قایق سواری برروی رودخانه رو به توریست ها داشتند همچنین یک نوازنده ویلون در حال اجرای برنامه روی پل بود کشتی ها هم زیر پل در حرکت بودند کلا یک فضای بسیار شادی روی پل حاکم بود حدود یک ساعت روی پل و اطراف آن قدم زدیم بعد به سمت میدان آزادی حرکت کردیم دوروبر میدان آزادی هم شلوع بود و یک گروه موسیقی یک سمت میدان در حال اجرای برنامه بود و یک سمت دیگر میدان هم یک نوازنده ویلون در حال نواختن بود.
توی مسیر چند رستوران از جمله رستوران ایرانی هزارو یک شب بود توی میدون یکنفر تبلیغ رستوران شاندیز رو به ما داد که با توجه به شناختی که از این رستوران زنجیره ای داشتیم این رستوران رو برای صرف شام انتخاب کردیم رستوران در فاصله حدود 100 متری پل صلح بود وارد رستوران شدیم با اسانسور به طبقه بالا رفتیم فضای زیبا و تمیزی داشت دو تا سالن هم داشت که یکی ویو رودخانه داشت و یکی فضای بسته بود که موسیقی زنده اجرا می شد البته زمانی که ما رسیدیم گفتند نیم ساعت دیگه برنامه زنده شروع میشه ما هم که گرسنه بودیم رستوران با ویو رودخانه رو انتخاب کردیم منو غذا رو آوردند قیمت غذا ها از 25 لاری شروع می شد یک پرس جوجه کباب و دو پرس خورشت بامیه (جالب اینکه خورشت بامیه گرانتر از جوجه کباب بود) به همراه لیموناد سفارش دادیم غذاها پرو پیمان و خوشمزه بود
غذا رو خوردیم صورتحساب ما 102 لاری شد(مبلغی به عنوان مالیات به فاکتور اضافه شده بود) قبل از خروج از سالن سری به سالن دیگه زدیم برنامه زنده شروع شده بود ما به سمت میدان آزادی قلب تپنده شهر تفلیس حرکت کردیم هنوز گروههای موسیقی در حال اجرا بودند کمی ایستادیم و بعد برای استراحت به سمت هتل حرکت کردیم
روز پنجم:
ساعت سرو صبحانه هتل از 30/8 صبح شروع می شد رستوران هتل تمیز و نسبتا بزرگ بود ولی برخلاف هتل باتومی تنوع بسیار کمتری داشت وصبحانه قابل قبولی نداشت برنامه صبح ما پل صلح- تله کابین- دادا تفلیس- کلیسا و مجسمه واخکینگ بود بعد از صرف صبحانه بطرف میدان آزادی وبعد پل صلح رفتیم پل در روز هم زیبایی های خودش را داشت
بعد از عکاسی به پارک پشت پل رفتیم و کمی قدم زدیم و از انجا راهی تله کابین که توی حاشیه پارک بود شدیم بلیط تله کابین رو یکطرفه به قیمت نفری 3.5 لاری خریدیم و سوارتله کابین شدیم دیدن تفلیس و رودخانه کورا (متکواری ) و پل از بالا جذابیتهای خودش رو داشت
مسیر تله کابین تفلیس کوتاهتر از تله کابین باتومی است و زود به انتهای مسیر رسیدیم در انتهای مسیردر فاصله 20 متری ما نماد دادا تفلیس یا مادر گرجستان (مجسمه 20 متری آلمینیومی) با شمشیری در دست وجود دارد از آن بالا هم کل شهر تفلیس رو میتوان دید
بعد از نیم ساعت توقف از طریق مسیر پیاده روی که بصورت پله بود به سمت قلعه ناریکالا حرکت کردیم پس از ده دقیقه به قلعه یا دژ نظامی تاریخی ناریکالا رسیدیم و وارد محوطه قلعه شدیم یک محوطه با دیوارهای قدیمی که بخش هایی از آن تخریب شده بود ویک کلیسا در محوطه وجود داشت که درب آن بسته بود وچیز خاص دیگری نداشت به سمت پایین حرکت کردیم که شیب بسیار تندی داشت سمت راست ما در انتهای مسیر حمام های گوگردی معروف تفلیس وجود داشت که سقف گنبدی حمام ها از بالا دیده میشد
در انتهای مسیر که به خیابان اصلی میرسید تعدادی هتل و رستوران وجود داش یک سوپر هم در خیابان اصلی بود که ما با توجه به خستگی آب معدنی و بستنی از آن خریدیم و به سمت کلیسای متخی و مجسمه واخکینگ که در ارتفاع و بعد از روخانه بود رفتیم کلیسای متخی یکی از کلیساهای فعال شهر تفلیس است که وقتی وارد آن شدیم مراسم مذهبی در آن درحال برگزاری بود وخانم ها باید با پوشش مناسب وارد میشدند در محوطه پایینی کلیسا مجسمه واخکینگ یکی از پادشاهان مقتدر گرجستان و بنیانگذارشهر تفلیس وجود داشت
بعد از بازدید و عکاسی کمی استراحت کردیم و مجددا ازروی پل صلح رد شدیم وبه سمت میدان آزادی حرکت کردیم توی یکی از خیابان های منتهی به میدان آزادی در یکی از رستوران های کوچک خیابانی نشستیم وخاچاپوری خوردیم و برای رفع خستگی و تجدید قوا به سمت هتل حرکت کردیم برنامه بعد از ظهر ما پارک ماتیسمیدا بود که باید با قطار کابلی یا همان فونکلار میرفتیم ساعت 6 بعد از ظهر توی گوگل مپ ایستگاه قطار کابلی رو زدیم سه مکان رو به ما نشون داد یکی رو که حدس میزدیم درست باشد انتخاب کردیم(که البته حدسمان درست نبود) فاصله 800 متر زده بود مسیر سر بالایی بو و هرچه جلوتر میرفتیم به شیب مسیر اضافه میشد از یک مسیر سنگ فرشی که قسمتهایی از آن پله ای بود داشتیم از دامنه کوه بالا میرفتیم حسابی خسته و از رسیدن نا امید شده بودیم که بالاخره به ایستکاه رسیدیم که ایستگاه میانی قطار کابلی بود و ما اشتباها بجای ایستگاه ابتدایی به ایستگاه میانی اومده بودیم و بیش از نیمی از مسیر رو طی کرده بودیم.
البته تا بالای کوه و پارک این مسیر ادامه داشت بلیط رو از متصدی ایستگاه به قیمت 3لاری خریداری کردیم و منتظر قطار شدیم بعد از 10 دقیقه قطار اومد و مارو سوار کرد و به بالا وایستگاه انتهایی برد سالن ایستگاه بزرگ و شیک بود و یک رستوران هم در گوشه آن وجود داشت بعد از گذر از سالن وارد پارک شدیم پارکی نسبتا بزرگ با آرایش درختان ومحوطه سازی بسیار زیبا که بصورت پلکانی به سمت بالا بود. در پارک دکه های فروش متعددی وجود داشت و ما از یک دکه بستنی فروشی که بستنی قیفی با اندازه و طعم های متفاوت میفروخت 3عدد بستنی قیفی به قیمت هر کدام 3.5 لاری خریدیم که انصافا طعم خوشمزه ای هم داشت در قسمت حاشیه ای پارک چرخ و فلک قرار داشت که مشرف به شهر بود در انتهای پارک هم ترن هوایی ودر قسمت میانی پارک هم ماشین برقی و یک دستگاه مهیج دیگه که اسمش خاطرم نیست وجود داشت و پسرم رفت سوار شد علاوه بر قیمت بلیط که 16 لاری بود باید کارت شهر بازی روهم تهیه میکردید و کارت رو به مبلغ مورد نظر شارژ میکردید هزینه کارت هم 10 لاری بود که در انتها پس هم نمی گرفتند
خلاصه پس از دو ساعت گشت وگذار در پارک به ایستگاه قطار کابلی برگشتیم بلیط برگشت هر نفر 10 لاری بود و باید در کارت مخصوص قطارمثل بلیط متروشارژ میشد قیمت کارت هم 10 لاری بود با قطار کابلی به سمت پایین و ایستگاه ابتدایی حرکت کردیم شیب مسیر خیلی زیاد و بعضی ها میترسیدند مسیر رو نگاه کنند کمتر از 10 دقیقه به انتهای مسیر رسیدیم بعد از پیاده شدن در ایستگاه با حدس و خطا به سمت میدان آزادی حرکت کردیم و بالاخره بعد از 20 دقیقه پیاده روی به میدان رسیدیم به یکی از رستوران های بزرگ که توی خیابان کناری میدان بود رفتیم اینبار خینگالی با گوشت گاو (یکی دیگه از غذاهای گرجی) به همراه خاچاپوری که وسطش یک تخم مرغ (چندین نوع خاچاپوری وجود دارد) بود سفارش دادیم
وبعد از صرف شام هم کمی در میدان آزادی توقف کردیم و سپس به هتل برگشتیم
روز ششم:
برنامه صبح ما موزه تفلیس ، پارک 9 آپریل و پاساژ گلوریا بود طبق معمول ساعت 9 صبح بعد از صرف صبحانه به سمت میدان آزادی حرکت کردیم از کنار پاساژ گلوریا رد شدیم و خیابان روستاولی رو به سمت بالا رفتیم( خیابان روستاولی هم در تفلیس و هم باتومی وجود دارد ویکی ازبهترین خیابانهای شهر است ) پارک 9 اپریل و موزه سمت مقابل بود و خیابان روستاولی خیابانی بسیار عریض است برای رد شدن از خیابان باید دنبال خط عابرپیاده یا زیرگذر می گشتیم از کنار ساختمان پارلمان گرجستان رد شدیم وبالاخره بعد از حدود 700 متر پیاده روی به زیرگذر رسیدیم بعد از عبور از زیرگذر به سمت پایین خیابان حرکت کردیم ابتدا به پارک9 اپریل رسیدیم و چند دقیقه ای در پارک قدم زدیم و روی نیمکت نشستیم یک کلیسا هم در حاشیه پارک قرار داشت که مملو از جمعیت بود ومراسمی در حال برگزاری بود و بعد از توقف کوتاه مجددا به راهمان ادامه دادیم.
موزه روبروی پارلمان قرار داشت وارد سالن آن شدیم بلیط بازدید برای هر نفر 30 لاری بود که به نظر کمی گران بود یک جلسه مشورتی برگزار کردیم بعد از ظهر قرار بود به موزه شخصیت ها برویم با حساب موجودی لاری که داشتیم یا باید قید یکی از نمایشگاهها رو میزدیم یا باید مجدد100 دلار چنج میکردیم که قطعا لاری اضافه می آوردیم خلاصه قرار شد فقط نمایشگاه شخصیت ها رو بعد از ظهر بریم پس به سمت پاساژ گلوریا حرکت کردیم یک ساعتی توپاساژ گشت زدیم پاساژ شیک و تمیزی بود ولی همانطورکه تور لیدر هم گفته بود قیمت اجناس بالا بود و ارزش خرید کردن نداشت توی یکی از رستوران هایی که توی مسیر هتل بود نشستیم و باز هم خاچاپوری خوردیم البته هماانطور که قبلا گفتم خاچاپوری تنوع زیادی داره بعد سمت هتل رفتیم و استراحت کردیم بعد از ظهر ساعت 6 به سمت میدان آزادی و از آنجا بطرف پل صلح رفتیم نمایشگاه شخصیت ها کنار ایستگاه تله کابین در حاشیه پارک کنار پل صلح قرار داشت بلیط آن هم نفری 30 لاری بود به بازدید از نمایشگاه رفتیم مجسمه شخصیت های سینمایی و سیاسی رو با نوعی شمع وموم درست کرده بودند که کنار آنها میتوانستی عکس یادگاری بگیرید برای نوجوانان جذاب بود حدود 45 دقیقه بازدید از نمایشگاه طول کشید
بعد توی پارک قدم زدیم و عکاسی کردیم سپس به سمت پل رفتیم و روی پل تعدادی عکس گرفتیم طبق معمول یک نوازنده بر روی پل ویولون میزد دقایقی به تماشا ایستادیم بعد به سمت میدان آزادی حرکت کردیم امشب تصمیم داشتیم برای شام فست فود تفلیس رو امتحان کنیم فست فود ساب وی دور میدان بود رفتیم سه تا ساندویچ کوچک گوشت با نوشابه گرفتیم قیمت ساندویچ کوچک 16 لاری و بزرگ 26 لاری بود وقیمت نوشابه هم 4لاری بود بعد از شام اطراف میدان چرخی زدیم دقایقی کنار یکی از گروههای موسیقی خیابانی ایستادیم و بعد به سمت هتل حرکت کردیم
روزهفتم:
امروز تور شهر عشق داشیم وساعت 9 قرار بود تور لیدر دنبال ما بیاد صبحانه رو خوردیم ساعت 9 توی لابی منتظر شدیم ساعت 9.30 تور لیدر با ون رسید وحرکت کردیم قبل از خروج از شهر ون جلو یک هایپر مارکت ایستاد و تور لیدر گفت میتوانید خرید کنید و از سرویس بهداشتی هم استفاده کنید خودش هم آب معدنی و مقداری شیرینی برای توی مسیر خرید بعد از نیم ساعت حرکت کردیم و از شهر خارج شدیم به سمت شهر عشق رهسپار شدیم پس از نیم ساعت ون جلو یک صومعه وکلیسا توقف کرد و ما برای بازدید وارد محوطه کلیسا شدیم حیاط کلیسا گلکاری وچمن کاری شده بود این منطقه در ارتفاعات قرار داشت ومنظره بسیار زیبایی برای عکاسی بود و همه مشغول عکاسی از این مناظر شدند
از درون کلیسا هم بازدید کردیم بعداز حدود یکساعت بازدید و عکاسی به سمت شهر عشق حرکت کردیم فلسفه نامگذاری شهر عشق هم این بود که میگفتند هیچ طلاقی انجا ثبت نشده است و در واقع دفاتر اسنادرسمی این شهر طلاق را ثبت نمی کنند دراین شهر خانه ها به صورت پراکنده وجود داشت وبیشتر به یک روستای گردشگری تمیز شبیه بود تا شهرخلاصه از تعدادی از نمادهای شهر بازدید کردیم و تورلیدر توضیحات لازم رو در رابطه با نمادها و مکانهای شهر دادند
ساعت 2.30 به سمت رستوران حرکت کردیم و همانند باتومی بصورت گروهی دور میزها نشستیم و غذا ها را اشتراکی بر روی میزها گذاشتند وغذا ها هم همانند باتومی خاچاپوری سالاد مرغ و در آخر هم کباب چنجه و رل کباب آوردند که به اندازه بود وهمه سیر شدند ساعت کمی از 3 گذشته بود که مجدد سوار ون شدیم و حرکت کردیم بعد از حدود نیم ساعت ون در کنار یک دیوار قدیمی ایستاد وهمه پیاده شدند تور لیدرگفت این دیوار شهر است که در گذشته برای محافظت از شهر ایجاد شده نیم ساعت هم انجا توقف کردیم تعدادی از همراهان از پله هایی که کنار دیوار بود به بالای آن رفتند وبعضی هم مشغول عکاسی از مناظر شدند مجدد سوار ون شدیم و به سمت تفلیس حرکت کردیم.
ابتدای شهر با ترافیک مواجه شدیم و مدت زیادی درگیر ترافیک بودیم وحدود ساعت 7بعد از ظهر به هتل رسیدیم حسابی خسته شده بودیم امروز آخرین روز سفرمان بود کمی استراحت کردیم باید برای شام و خرج باقی مانده لاری ها به مرکز شهر میرفتیم پسرم از آمدن انصراف داد و من و خانم با وجود خستگی راهی شدیم وحدود 75 لاری باقیمانده خودمون رو با خرید بستنی، دونات، شیرینی، لیموناد و مقداری خوراکی دیگه خرج کردیم باز هم 5 لاری و مقداری سکه اضافه اومد که گفتیم برای یادگاری نگه داریم شب وسایلمون رو جمع و جور کردیم و خوابیدیم
روز هشتم:
امروز بلیط برگشتمون ساعت یک و ربع بود و ساعت 10 صبح ماشین میومد دنبالمون بعد از صرف صبحانه و جمع بندی وسایل کلید اتاق رو تحویل دادیم و چک اوت کردیم و توی لابی منتظر شدیم چمدونها رو کنارمون گذاشته بودیم و به روزهای گذشته فکر میکردیم چقدر زود گذشت دو روز پیش این صحنه رو رقتی دو نفر از همسفرهامون میرفتند دیده بودیم و خوشحال بودیم که ما دو روز دیگه هم هستیم ولی وقت رفتن ما هم فرا رسیده بود واقعا چه تشابهی دارد زندگی و سفرهر دو در یک روز شروع میشود و یک روز پایان می یابد و این ایام چقدر زود میگذرد
با یک ساعت تاخیر پرواز انجام شد و مدت زمان پرواز ما از تفلیس تا تهران یک ساعت و 15 دقیقه بود
توصیه های کاربردی در سفر:
1-کفش پیاده روی مناسب و کوله پشتی کوچک همراه خود ببرید
2- با توجه به اینکه اکثر نقاط دیدنی در تفلیس در محدوده قدیمی شهرو میدان آزادی قرار دارد و درباتومی در محدوده میدان اروپا و پارک ساحلی متمرکز است به منظور جلوگیری از تردد اضافی و پرداخت کرایه بهتر است هتل خود را در این مناطق انتخاب نمایید توصییه من در تفلیس هتل استوریا یا هتل کالاسی است ودر باتومی هتل اینتوریست است
3- مقداری بیسکوییت و تنقلات برای عصرانه و میان وعده با خود ببرید همچنین باتوجه به پرباران بودن گرجستان پیشبینی هواشناسی رو نگاه کنید و در صورت لزوم چتر همراه ببرید
4-حمام و دستشویی اکثر هتل ها فاقد دمپایی است همچنین اکثر دستشویی های بین راهی و سطح شهر فاقد شیلنگ آب است
5- پول خود را در فرودگاه چنج نکنید ودر سطح شهر به وفور صرافی وجود دارد همچنین به تدریج و به اندازه نیاز پول خود را چنج کنید
6- پیشنهاد میکنم یک توردر تفلیس و یک تورو در باتومی با تور لیدر ایرانی و یک توردر این شهر ها با تور لیدر محلی انتخاب کنید
7- به نظر من تور 3 روزه تفلیس و 3 روزه باتومی کافی است و اگر قصد داری از بین شهرهای تفلیس و باتومی یکی را انتخاب کنید پیشنهاد من باتومی است
8- هفته سوم وچهارم شهریور بالاترین قیمت تور گرجستان و هفته اول مهر ماه به بعد قیمت تور گرجستان سیر نزولی به خود میگیرد
جمع بندی سفر:
گرجستان کشوری سرسبز و زیباست وشباهتهای زیادی به شمال خودمون داره مردم گرجستان اکثرا افراد پوکر فیس یا عبوس هستند و اکثرا زبان انگلیسی بلد نیستند اما کسانی که درارتباط مستقیم با توریستها هستند و به آنها خدمات میدهند از جمله رستوران ها ، ارائه کنندگان تورهای گردشگری و هتل ها برخوردهای محترمانه تر وبهتری دارند ضمن این که اکثر این گروه به زبان انگلیسی هم کم و بیش مسلط هستند
مردم باتومی برخورد بهتری نسبت به تفلیس داشتند و در فرودگاه باتومی هم برخلاف انچه دوستان در باره برخورد بد ماموران در فرودگاه تفلیس اعلام می کنند برخورد بدی با ما نشد و مدارک ما رو کنترل نکردندند درمجموع رفتن به گرجستان به عنوان یک مقصد جدید ارزشش رو داره خصوصا که هزینه تور آن به نسبت به سایر کشورها پایین تر است و میتوان بایک برنامه ریزی خوب و انتخاب هتل مناسب از مسافرت به این کشور لذت کافی روببرید همواره شاد و سفرهای خوبی پیش رو داشته باشید