چند وقتی بود فکر یک سفر خارجی تو ی ذهنم جرقه می زد، پس با گشت در اینترنت دنبال یک مقصد خوب و اقتصادی گشتم تا به شهر وان رسیدم یک شهر مرزی در ترکیه که کم ترین فاصله زمینی را با ایران داشت . خلاصه موضوع را با همسرم در میان گذاشتم و دنبال تاریخی گشتیم که هر دو تامون بتونیم راحت مرخصی بگیریم.با توجه به نظراتی که خوانده بودم محبوب ترین هتل این شهر که قیمت معقولی هم داشت هتل هالدی بود اما اکثر تاریخ های انتخابی ما رزرو شده بود.
در نهایت تونستیم با یک آژانس، تور وان خودمون رو برای هتل هالدی در تاریخ 17 مهر هماهنگ کنیم.قیمت این تور برای 3 شب و 4 روز به ازای هر نفر 4200000 تومان بود که البته اگه تور انفرادی میگرفتیم ارزان تر تموم میشد.سفر ما ساعت 8 شب از کرج آغاز شد با اتوبوس وی آی پی توریستی. حدودا 7 سالی میشد که با اتوبوس سفر نکرده بودم و خیلی تصورات خوبی نداشتم اما به محض ورود ما و تکمیل مسافران معرفی تک تک اعضا شروع شد .بعد از آن در کل مسیر با موسیقی و همراهی گروه و شوخ طبعی های مدیر آژانس که تا مرز با ما همراه بود سختی راه برامون آسون شد و متوجه مسیر نشدیم.
راستی به دلیل شلوغی مرز رازی لیدر تصمیم گرفت که از مرز سرو حرکت کنیم که با اینکه دورتر بود اما معطلی نداشت . .ساعت 8 صبح به مرز سرو رسیدیم و بدون انتظار پس از بازرسی های مختصر به راحتی از مرز عبور کردیم. با ون ترکی که از قبل هماهنگ شده بود به سمت هتل روانه شدیم. راننده ی ون در بین راه همسر و دخترشو هم سوار کرد. من از دخترش خواستم که به بلوتوث ضبط وصل بشم تا موزیکای خودمونو پخش کنم .نمیدونم چرا حین پخش موزیک ها هر سه تاشون می خندیدند انگار ریتم آهنگ های ایرانی براشون جالب بود.
روز اول : کشف شهر
ساعت 1 ظهر به در هتل هالدی رسیدیم. نمای زیبایی داشت. لابی بزرگ با پرسنل خوش برخورد و محیط تمیز. رسپشن اونجا خانم طاهری هم ایرانی بود .همسرم پاسپورت هارو تحویل ایشون داد و اتاقی در طبقه پنجم تحویل گرفتیم. اتاق 504.راهروها دیزاین کرم طلایی داشت و حس خوبی به ادم میداد.وارد اتاق که شدیم با یک تخت دو نفره و یک تخت نفره مواجه شدیم و بعدتر فهمیدیم که تمام اتاق های دبل این هتل سه تخته هستند. ترکیب رنگ فیروزه ای با کرم و طلایی جذابیت خاصی به اتاق بخشیده بود. امکانات اتاق شامل کمد دیواری و آویز لباس, سیف باکس ,حمام کابین دار, پک واکس و نخ سوزن و گوش پاک کن بود.
بعد از یک حمام و کمی استراحت برای صرف نهار و کشف اطراف به خیابون زدیم. هوا حدودا 8 درجه با کرج اختلاف داشت اما سرد نبود.نسیم خنکی به صورتمون میزد. هتل ما در یک خیابون منحنی قرار داشت که از یک سر به خیابون جمهوریت و از سوی دیگر به خیابون کاظم کارابکر منتهی میشد.اکثر مراکز خرید ارزان وان هم داخل این دوتا خیابون قرار گرفته بود.بعد از 20 دقیقه پیاده روی در خیابان جمهوریت به مرکز خرید van avm رسیدیم.
بزرگترین و اصلی ترین مرکز خرید وان. که بیشتر برندهای معروف رو می شد تو این پاساژ 4 طبقه پیدا کرد. البته به جز zara و bershka و بعضی برندهای دیگر.بعد از بازدید مختصر از مغازه ها به طبقه ی آخر رفتیم که فودکورت بزرگی داشت و انواع غذا ها مخصوصا غذاهای ترکی رو میشد اونجا پیدا کرد. از اونجایی که دونر ترکی معروفه 2 تا دونر کوچک از usta donerci و یک تاووک کباب خریدیم که تاووک کباب جالب نبود.
حجم غذا ها از ایران کمتر بود البته قیمتش هم. ما برای این دو غذا جمعا 130 لیر دادیم که با حساب لیر اون موقع که 1750 تومان بود شد حدودا 227 هزار تومان با اختلاف یک ساعت و نیمی که اونجا عقب تر از ایران بود تازه ساعت 7 شده بود.برگشتیم هتل تا عصرونه بخوریم. ساعت 8 تا 10 زمان عصرونه بود که رایگان بود. کمی ماکارونی ساده و سالاد و دو مدل سوپ خوشمزه.بعد از صرف عصرونه یا به نوعی شام دوباره از هتل زدیم بیرون.
هوا فوق العاده خنک شده بود.شب های وان خیلی حال و هوای خاصی داره از هر خیابان یا کافه ای که رد میشدی صدای ساز و اواز می آمد.دقیقا چسبیده به هتل ما یک تالار عروسی بود که اون شب حنابندان بود عروس با لباس قرمز و همه در حال رقص محلی بودند.در سالن باز بود و همه می توانستند مراسم را ببینند کمی که ایستاده بودیم تماشا کنیم یکی از داخل سالن بیرون آمد و با زبان ترکی مارو دعوت کرد که بریم داخل و فیلمبرداری کنیم اما ما تشکر کردیم و قبول نکردیم. خیلی برام جالب بود که چقدر همه چیشون ساده بود بر عکس عروسی های تجملاتی ما که تازه کسیو بدون کارت دعوت راه نمیدند.به راهمون ادامه دادیم تا دنبال کافه ای بگردیم برای صرف باقلوای ترکی .
یک کافه نزدیک هتل بودکه خیلی فضای زیبایی داشت و از قضا کافه معروفی بود به اسم کافه Albino . داخلش بزرگ و شلوغ بود هم رستوران بود هم کافه. یک قسمت کافه شبیه غار بود که ما اونجا یک میز دو نفره پیدا کردیم و نشستیم. اکثر در حال کشیدن قلیان یا همان نارگیله به زبان خودشون بودند. ما چای و قهوه ترک و باقلوای سرد سفارش دادیم که فوق العاده طعمش بی نظیر بود. حوالی ساعت 11 بود خواب و خستگی به ما غلبه کرده بود. با اینکه همچنان شهر زنده و برقرار بود و مردم در حال گشت و خرید بودند ما به هتل برگشتیم. بعد از آن راه طولانی واقعا به استراحت نیاز داشتیم.
روز دوم: خرید و پاساژ گردی
طبق معمول همیشه که صبح زود بیدار میشیم اونجا هم 7 صبح از خواب پا شدیم و برای صبحانه به طبقه 6 هتل رفتیم.یک رستوران بزرگ با ویوی زیبا. صبحانه به صورت سلف بود که شامل انواع پنیر، املت ، نیمرو، سیب زمینی سرخ کرده و سوسیس ، حلوا ، عسل ، مربا، بورک ، کیک باقلوایی و شکلاتی ( کیک باقلوایی عالی بود )، چای و نسکافه ، میوه و سبزیجات میشد.
بعد از صرف صبحانه برای خرید بسمت خیابان جمهوریت رفتیم و به گالری فرهنگی ایپک یولو آتاتورک رسیدیم. داخل آن نمایشگاه های هنری برگزار میشد و مجسمه های سنگی زیبایی در محوطه به چشم میخورد.
دوباره سمت avm رفتیم و از فروشگاه های LC, DEFACTO, kOTTON خرید کردیم. برخلاف انتظارمون مدت حراج ها به اتمام رسیده بود و عمدتا جنس های پاییزه داخل بازار بود و قیمت ها هم به نسبت بالا رفته بود اما چاره ای نبود و نمی شد دست خالی برگشت. در فود کورت آنجا از PIDEM یک پیده خوشمزه و از BURGER KING دو عدد برگر گرفتیم که بد نبود اما کمی شیرین بود. پیده هم به نسبت پیده های ایران زیاد طعم دار نبود قیمت این ناهار هم 150 لیر شد. قیمت غذاها و خوراکی ها تو اون زمان از ایران کمتر بود و همه جا پر از کافه و رستوران بود.
.به خاطر پیاده روی زیاد این دو روز پا درد زیادی گرفته بودیم پس به هتل برگشتیم و از صندلی های ماساژ داخل لابی که تنها یک لیر هزینه داشت استفاده کردیم که واقعا عالی بود و توصیه میکنم. بعد از تجدید قوا سمت کوچه چتری ها رهسپار شدیم . شمسیه سوکاک یا همون کوچه چتری ها یک کوچه معروف تو خیابان ماراشه که سقف کوچه با چتر های رنگی تزئین شده و داخل کوچه هم پر از کافه های جذاب و دیدنیه. نمونه ی این کوچه در تهران هم پیدا میشه .بعد از عکاسی و گشت تو اون اطراف به مغازه های دیگر سر زدیم و تونستیم با قیمت مناسب چند پالتو و بارانی پیدا کنیم.به هتل برگشتیم خریدها رو تو اتاق گذاشتیم و منتظر لیدر شدیم که ساعت 9 تو لابی با ما قرار داشت.
روز سوم: گشت در جزیره ی آختامار
ساعت 11 صبح گشت گروهی ما شروع شد.اول به خانه ی وارونه رفتیم که از تفریحات وان هست و مشابه آن ولی خیلی بزرگتر را در تهران دیده بودم بعد از دریاچه ی ادرمیت بازدید کردیم و بعد از عکاسی در اسکله سوار کشتی شدیم تا به سمت جزیره ی آکدامار یا آختامار برویم. تو مسیر هم دی جی کلی موزیک پخش کرد و لیدر هم با خوندن چند ترانه و تنبک نوازی همه رو به وجد آورده بود . به جزیره که رسیدیم یک کلیسا در بالای تپه نمایان بود .افسانه ی جالبی درباره ی این جزیره هست که خیلی ها قبلا در موردش صحبت کردند و نام گذاریش از دختری به نام تامار گرفته شده است. کلیسا یک گنبد مخروطی داشت و داخل آن تعدادی نقاشی دیواری و سنگ نوشته از قرون 9 و 10 میلادی دیده می شد.
بعد از گشت در جزیره آکدامار و اطراف کلیسا در یک رستوران خوب به پیشنهاد لیدر چاق کباب که یک غذای معروف ترکیه است را امتحان کردیم.من حدس میزنم با گوشت بز بود که بسیار لذیذ بود. سپس از خانه ی گربه های وان دیدن کردیم که یکی از جاذبه های اصلی وان همین گربه های چشم رنگی هستند.یک چشم آبی و یک چشم سبز درست مثل گربه های پرشین.
چون شب آخری بود که در وان بودیم می خواستیم تا لحظه ی آخر نهایت استفاده را ببریم پس دیگر به هتل نرفتیم.از کنار خیابان ماراش از آن صدف هایی که داخلش با برنج و ادویه پرشده بود تست کردیم و آخر شب خودمان رو به یک چای و کنوفه در کافه ی cevdet usta مهمون کردیم.
آن شب زودتر از شب های قبل به خواب رفتیم چون فردا باید بر می گشتیم و نیاز به انرژی بیشتری داشتیم.
روز آخر: بازگشت با کوله باری از خرید
صبح به سختی از خواب پا شدیم و بعد از صرف صبحانه برای آخرین خرید ها به سمت کاظم کارابکر روانه شدیم متاسفانه شعبه اصلی lc Waikiki که خیلی از شعبه ی avm بزرگتر بود رو در لحظات آخر پیدا کردیم و نتونستیم خوب بگردیم. برای نهار دوتا دونر گوشت با سس گوجه به قیمت 96 لیر خوردیم و به سرعت به لابی برگشتیم و منتظر لیدر شدیم.
غروب به مرز رسیدیم و بعد با اتوبوس تور از مرز سرو به سمت تهران حرکت کردیم.برخلاف مسیر رفت, در مسیر برگشت همه خسته بودند و خوابیدند و خبری از موزیک و بگو بخند نبود.سرانجام ساعت 8 صبح روز بعد ما به منزل خودمون رسیدیم.در پایان یک سری نکات رو براتون بازگو میکنم شاید براتون مفید واقع بشه
1. وان صرفا برای اولین سفر خارجی یا فقط به قصد خرید کاملا میتونه مناسب باشه اما اگر قصد خرید ندارید یا شهر های معروف ترکیه رو دیده باشید شاید وان خیلی براتون جالب نباشه.
2. بهتره که تو فصل تخفیفات و حراجی های وان سفر کنید که بتونید با قیمت های بهتری خرید کنید اما مطمِن باشید که به نسبت استانبول خرید ارزونتر و کامل تری میتونید داشته باشید
3. برای گشت جزیره و داخل شهر یا پارک آبی و .. نهایت 2روز کفایت می کنه
4. اکثر ایرانی ها معتقدند کلاب های وان جالب نیستند و فضای خوبی ندارند اما من کلاب ساحلی رو به خاطر فضای بازش توصیه می کنم
5. بهتره که سیگار یا مواد خوراکی برای فروش از ایران با خودتون حمل نکنید و تصور ترک ها رو نسبت به ایرانی ها عوض نکنید.
6. اگه اولین بارتونه بهتره که با تور سفر کنید حالا چه گروهی چه انفرادی اما خودتونم می تونید از ترمینال با اتوبوس به ارومیه یا تبریز برید و از مرز با ون های ترک به سمت وان برید و اونجا هتل رزرو کنید.
7.وان شهر کوچیکیه و هر چقدر هم که وارد نباشید اونجا راحت می تونید تردد کنید هم اینکه امنیت داره و هم اکثرشون به فارسی مسلط بودند
این اولین سفرنامه من بود میدونم که پر از ایراده ولی امیدوارم تو سفرنامه های بعدی بتونم جبرانش کنم.