روز چهارم (چهار شنبه 5 اردیبهشت 97 – 25 آوریل 2018)
فایل PDF شماره 7
برنامه روز دوم کشتی (5 اردیبهشت 97 – 25 آوریل 2018) (برای دانلود کلیک کنید)
صبحی شورانگیز با طعم کشتی کروز!
طبق برنامه قرار بود ساعت 7 صبح به جزیره Rhodes برسیم. شب قبل، آلارم ساعت رو برای 6:30 گذاشتیم. صبح با صدای زنگ ساعت بیدار شدیم و اولین کار کنار زدن پرده کابین و تماشای منظره بود اما هنوز خورشید طلوع نکرده بود. بعد از آماده شدن برای صرف صبحانه به رستوران رفتیم. صبحانه هم مثل بقیه وعده های غذایی در کشتی بی نظیر بود. بعد از صرف صبحانه از عرشه کشتی چند عکس از طلوع خورشید گرفتیم و کشتی رو ترک کردیم.
طلوع زیبای خورشید در بندر جزیره رودس
طلوع زیبای خورشید در بندر جزیره رودس
کشتی ما در بندر جزیره رودس
هنوز تمام مسافران بیدار نشده بودند و جزو اولین مسافرانی بودیم که به جزیره وارد میشدند.
جزیره رودس (Rhodes Island) با ساحل های بکر
رودس بزرگترین جزیره از Dodecanese هست که خود متشکل از ۱۵ جزیره بزرگ و ۱۵۰ جزیره کوچک می باشد. این جزیره بزرگ حدود 500 هزار نفر جمعیت دارد. شهر قدیمی رودس که دور تا دور آن دیوار کشیده شده و تنها از طریق ۱۱ دروازه شهر می توان وارد آن شد جزو زیباترین و توریستی ترین نقاط جزیره هست. وسایل نقلیه اجازه تردد در این منطقه قدیمی رو ندارند و می تونید در خیابان های سنگفرش این منطقه به راحتی قدم بزنید و لذت ببرید. این خیابان ها مملو از کافه و فروشگاه هستند و شبهای بسیار زنده ای دارند. در تاریخ نقل شده وقتی ترک ها رودس را فتح کردند یونانیان را آواره کردند و فقط ترک ها و یهودی ها اجازه ورود به شهر را داشتند. حومه های این شهر به جنوب و جنوب شرقی قلعه گسترش پیدا کرد و کلیساهایی در اطراف شهر تحت حکومت شوالیه ها ساخته شد. رودس از لحاظ تاریخی به دلیل وجود غول رودس یعنی کلوسوس، یکی از عجایب هفتگانه جهان باستان، در دنیا به شهرت رسیده. غول رودس نام تندیسی است از هلیوس خدای خورشیدکه به قولی در ورودی بندر شهر قرار داشته و به همین دلیل به غول رودس معروف گشته. این تندیس، علی رغم اینکه پس از ساخته شدن تنها ۵۶ سال پابرجا بود از سوی غربیان به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جهان اعلام شده. بنا به گفته تاریخ نگاران این تندیس عظیم حتی در زمانی که بر روی زمین افتاده بود هم بسیار شگفت انگیز بوده. این غول تنها یک تندیس عظیم نبود بلکه نماد اتحاد مردم رودس هم به شمار میرفت.
از دیگر مکانهای تفریحی این جزیره میشه به ساحل های بسیار زیبای اون اشاره کرد. یکی از معروفترین ساحل های اون به نام آنتونی کویین بازیگر سرشناس هست. زمانی که او برای ساخت فیلم The Guns of Navarone به این جزیره آمده بود قسمتی از این جزیره را خرید که بعدها آن قسمت به نام این بازیگر مشهور شده گرچه دولت یونان بعدها این خرید را باطل کرد! از دیگر جاذبه های این جزیره که در شهر لیندوس واقع شده میشه به آکروپلیس لیندوس اشاره کرد که تماشای این بنای تاریخی با منظره ی ساحل و شهر لیندوس بسیار تماشایی هست.
با توجه به اینکه امروز ده ساعت و نیم در جزیره بودیم تصمیم گرفتیم ابتدا موتور یا ماشینی کرایه کنیم و به لیندوس و ساحل های معروف جزیره بریم و بعد به دیدن شهر قدیمی رودس بریم. دقیقاً روبروی ورودی اسکله چند آژانس کرایه موتور و ماشین بود که هنوز شروع بکار نکرده بودند! بعد از گذشت مدتی آژانس ها کرکره رو بالا زدند و وارد شدیم.
آژانس های کرایه موتور و خودرو
قیمت ها رو بررسی کردیم، کرایه موتور ها از 20 یورو شروع میشد و کرایه ماشین ها هم از 30 یورو. ابتدا خواستیم موتور بگیریم که متوجه شدیم گواهینامه بین المللی که قبلاً برای سفر زمینی به گرجستان گرفتم فقط برای خودرو هست. اینجا بود که مجبور شدیم ماشین کرایه کنیم اما بهتر بود 4 نفر بشیم برای همین به جست و جوی هموطنان پرداختیم که آرام آرام از اسکله بیرون می آمدند. به یکی دو نفر پیشنهاد دادیم که قبول نکردند اما یک زوج از پیشنهاد ما استقبال کردند و به اتفاق اونها رفتیم و با پرداخت مبلغ 25 یورو (با چانه زدن) و تحویل کارت کشتی به عنوان ضمانت برگشت و پر کردن فرم مخصوص، خودرو رو تحویل گرفتیم. خودرو ما یک فیات قدیمی با دنده دستی بود. موقع تحویل هم از تمام قسمتهای ماشین عکس گرفتیم که خدایی نکرده بعد از برگشت چیزی تو پاچمون نکنن!! نکته ی جالب اینجا بود که مبلغ پرداختی برای اجاره خودرو بود و می بایست همون اندازه ای که خودرو بنزین داره پر میکردیم و تحویل میدادیم. اولین کاری که کردیم زدن بنزین بود که از بین بنزین ها پایین ترین اکتان که ارزونترین هم به حساب میاد انتخاب کردیم. مقصد ما Acropolis شهر لیندوس به فاصله 50 کیلومتری رودس بود.
فایل PDF شماره 8
فرم اجاره خودرو (برای دانلود کلیک کنید)
مسیر ما از بندرگاه به آکروپولیس لیندوس
در بین راه توقفی هم برای خرید سیم کارت داشتیم اما متاسفانه قیمتش بالا بود و فروشنده ها هم اطلاع دقیقی از بسته های اینترنت نداشتند بنابراین پشیمان شدیم و به راه ادامه دادیم. در زمان توقف متوجه شدیم ماشین دنده عقبش هم کار نمیکنه فقط امیدوار بودیم که مسئول آژانس این رو به گردن ما نندازه!! بدلیل نا آشنا بودن ما با جاده و احتیاط بیشتر، حدود 1 ساعت و 30 دقیقه زمان برد که به لیندوس رسیدیم.
نمای لیندوس و آکروپولیس بر فراز شهر
ساحل زیبای لیندوس
پارکینگ خودرو ها در لیندوس
بعد از پارک ماشین در لیندوس پیاده به سمت آکروپولیس حرکت کردیم. نماد لیندوس خر بود. بله درست شنیدید خر. با استفاده از همین خر ها گردشگران رو از مسیر سربالایی به سمت آکروپولیس میبردند.
پارکینگ خرها!
در اردیبهشت ماه آفتاب همچون تابستان سوزان بود اما سایه خنکی داشت. بین راه مملو از فروشگاه های فروش سوغاتی و کافه بود.
فروش نماد خر به عنوان یادگاری لیندوس
فروشگاه های لیندوس
کافه های لیندوس
نماد چشم زخم
یکی از نماد هایی که اینجا فروش میرفت چشم زخم یا چشم حسد بود که کمابیش ما ایرانیان با اون آشنایی داریم اما برام عجیب بود که این نماد اینجا در یونان چیکار میکنه. با کمی تحقیق در اینترنت مطالب زیر دستگیرم شد:
چشم زخم یا چشم حسد یا چشم شیطان، به انگلیسی Evil Eye و در زبان عربی نظر، عبارت است از نگاه حسودانه به یک شیء یا به انسان که بسیاری به آن اعتقاد دارند و در فرهنگ بسیاری از کشورها به چشم میخورد. بر اساس این باورها چشم زخم باعث بدشانسی یا رخداد بد میشود و نمادش به شکل تک چشم است. در فرهنگ های مختلف برای گریز از چشم حسد راهکارهای مختلفی ارائه میشود. درکتب باستانی نیز از آن سخن به میان آمده است مخصوصاً در ایران بزرگ و خاورمیانه و قاره آسیا و در اقوام مختلف طلسم هایی برای دوری از چشم حسد درست میکنند و از نماد آن که به صورت یک تکه شیشه ای که در وسط آن شبیه چشم است در منازل و در محل کار استفاده شده و به دیگران هدیه داده میشود.
بعد از 30 دقیقه پیاده روی از بین کوچه و پس کوچه هایی که با سنگهای ریز سنگ فرش شده بود به ورودی آکروپلیس رسیدیم.
کوچه های سنگ فرش منتهی به آکروپولیس
پله های شیبدار منتهی به آکروپولیس
نمای لیندوس از نزدیکی آکروپولیس
با توجه به ازدحام جمعیت در ورودی آکروپولیس تصمیم گرفتیم کمی استراحت کنیم و از دیدن منظره و ساحل لذت ببریم. رنگ زیبای آب به واسطه تابش گرم خورشید بسیار چشم نواز بود.
ساحل زیبای لیندوس از آکروپولیس
بعد از کمی استراحت به پایین برگشتیم و در مسیر از کلیسای لیندوس به اسم Panagia بازدید کردیم و به سمت ماشین رفتیم تا به بندرگاه جزیره برگردیم.
کافه های لیندوس
کلیسای لیندوس
در بین راه یکی دو جا هم توقف داشتیم برای عکاسی از مناظر و ساحل های زیبا و نهایت حدود ساعت 13 بود که به رودس و آژانس کرایه ماشین رسیدیم. خوشبختانه بدون مشکل ماشین رو تحویل دادیم و کارت کشتی رو گرفتیم و برای صرف ناهار وارد کشتی شدیم. یک نکته ای که باید بدونید این هست که در زمان توقف کشتی شما به دفعات میتونید وارد و خارج بشید و محدودیتی ندارید. قرار گذاشتیم بعد از صرف ناهار حدود ساعت 3 روبروی خروجی کشتی دوستانمون رو ملاقات کنیم تا به بازدید از شهر قدیمی رودس بریم.
سر ساعت حاضر شدیم و به سمت شهر قدیمی حرکت کردیم و از اولین دروازه وارد شدیم.
شهر قدیمی رودس که دور تا دور آن دیوارهای بلند کشیده شده
یکی از ورودی های شهر قدیمی رودس
کوچه ها سنگ فرش و مملو از کافه بود که احساس خوبی رو منتقل میکرد.
آثار باستانی در شهر قدیمی رودس
کافه های شهر قدیمی رودس
گالری های شهر قدیمی رودس
گلهای شمع دانی زیبا در کوچه های شهر قدیمی رودس
آثار هنری در گالری های شهر قدیمی رودس
گل روییده در دل سنگ
فروشگاه های شهر قدیمی رودس
طوطی های زیبا در کنار یکی از کافه ها
آبنمای Sea Horse که مملو از گردشگر بود
یادگاری های یک یورویی
یادگاری های گران قیمت
شیرینی های وسوسه انگیز
فروشگاه بسیار زیبای صنایع دستی
آبنمای Ipokratous
کوچه های شهر قدیمی رودس که پر از فروشگاه بود
قدم زنان وارد کوچه مستقیمی شدیم که یک دست سنگفرش بود و زیبایی خاصی داشت. در ادامه به کاخ شوالیه رودس که به نام Kastello هم شناخته میشه، رسیدیم.
کوچه شوالیه رودس
کاخ بزرگ شوالیه رودس
کاخ استاد بزرگ شوالیه رودس (Palace of The Grand Master of The Knights of Rhodes)
این کاخ که متعلق به قرن هفتم و قرون وسطی هست معماری اون به سبک گوتیک هست و نمای خارجی بی نهایت باشکوهی داره که توسط شوالیه رودس ساخته شده. پس از اون، جزیره توسط امپراتوری عثمانی تصرف شد و این کاخ به عنوان قلعه مورد استفاده قرار گرفت. کاخ اصلی تا حد زیادی با انفجار مهمات در سال1856 نابود شد. هنگامی که پادشاهی ایتالیا در سال 1912 این منطقه را اشغال کردند، ایتالیایی ها قصر را به سبک قرون وسطی برای اقامت ویکتور امانوئل سوم ایتالیا در تعطیلات، بازسازی کردند. بعدها، بنیتو موسولینی به این قلعه آمد که هنوز می توان نام وی را بر روی پلاک بزرگ درب ورودی مشاهده نمود. در 10 فوریه سال 1947 ، با معاهده صلح ایتالیا، این منطقه به یونان واگذار شد و هم اکنون این کاخ مبدل به موزه شده.
کوچه هایی مملو از هنرمند و نقاش
نقاشی در حال کشیدن پورتره مرلین مونرو
پوتره جورج کلونی و همسرش
در ادامه به دروازه سنت آنتونی (St Anthony’s Gate) رسیدیم که در سال 1912 نیروهای ایتالیایی خودشون رو از این دروازه به رودس رسوندند.
طبیعت زیبای اطراف دروازه سنت آنتونی
نوازنده ای در حال نواختن در کنار دروازه سنت آنتونی
طبیعت زیبای اطراف دروازه سنت آنتونی
در ادامه از شهر قدیمی خارج و وارد بخش مدرن رودس شدیم. درختان تنومند و سر سبز در این قسمت از شهر خود نمایی میکردند.
خیابان های سر سبز جزیره رودس
سرویس بهداشتی های مکانیزه در خیابان های رودس با قیمت 50 سنت!
در ادامه به سمت بندرگاه رفتیم تا با نزدیک شدن به ساعت 5 عصر سوار بر کشتی بشیم.
بندر جزیره رودس
بندر جزیره رودس
ساحل رودس
آثار باستانی در کنار بندر رودس
کشتی زیبای ما در بندر جزیره رودس
شهر قدیمی رودس در کنار ساحل
بعد از ورود به کشتی چون ساعت صرف عصرانه تا 17 بود بدو بدو به سمت رستوران رفتیم. عصرانه انواع چای، نوشیدنی، کیک ها و شیرینی هایی بود که همون موقع پخته میشدند که فوق العاده خوشمزه بودند.
برای استراحت به کابین رفتیم و بعد از 2 ساعت استراحت به رستوران رفتیم برای صرف شام.
پیش غذا در رستوران کشتی
پیش غذا در رستوران کشتی
غذای دریایی در رستوران کشتی
غذای دریایی در رستوران کشتی
ویدئو شماره 2: آواز و رقص هنگام شام در رستوران کشتی
برنامه فردای ما جزیره هراکلیون و سانتورینی شگفت انگیز بود.
هزینه های روز چهارم
روز پنجم (پنج شنبه 6 اردیبهشت 97 – 26 آوریل 2018)
فایل PDF شماره 9
برنامه روز سوم کشتی (6 اردیبهشت 97 – 26 آوریل 2018) (برای دانلود کلیک کنید)
امروز طبق برنامه قرار بود ساعت 6:30 کشتی در بندر شهر هراکلیون پهلو بگیره.
هراکلیون بزرگترین شهر جزیره کرت در یونان و چهارمین شهر بزرگ یونان هست، دین اکثر مردم هراکلیون مسیحیت ارتدوکس شرقی و زبان رسمی این شهر، مثل اکثر جزیره های این ناحیه، یونانی هست.
صبح ساعت 6:30 با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم و پرده رو کنار زدم و خوشحال از اینکه کشتی پهلو گرفته همسر رو هم بیدار کردم. بعد از آماده شدن ابتدا به عرشه کشتی رفتیم طبق عادت این چند روز از طلوع خورشید عکس گرفتیم و بعد برای صرف صبحانه به رستوران رفتیم.
طلوع خورشید در بندر شهر هراکلیون
کشتی کروزی که در کنار کشتی ما پهلو گرفته بود
دوستان عزیزی که دیروز باهاشون آشنا شده بودیم و اهل شهر گنبد در استان زیبای گلستان بودند رو در رستوران دیدیم و تصمیم گرفتیم بعد از صبحانه با هم به دیدن شهر بریم. با توجه به اینکه کشتی مدت زیادی در این شهر توقف نداشت به این نتیجه رسیدیم با دربست کردن تاکسی به دیدن شهر بریم. بعد از خروج از بندر بدنبال تاکسی گشتیم و نهایت با یکی از راننده ها به توافق رسیدیم که در ازای مبلغ 40 یورو مارو به دیدن چند نقطه دیدنی شهر ببره که حدود 3 ساعت هم زمان برد. تاکسی ما در کمال تعجب یک بنز E200 نو بود.
تاکسی ما برای گشت در جزیره هراکلیون
در یونان هزینه سوخت مخصوصاً بنزین خیلی بالا هست برای همین اکثر خودروها با گازوئیل کار میکنند. مثل همین تاکسی بنز که ما کرایه کردیم. راننده تاکسی از اوضاع نابسامان اقتصادی یونان گلایه می کرد که البته در حال حاضر خیلی از مشکلاتش حل شده. بحران اقتصادی یونان در سال 2009 شروع شد. جایی که دولت کسری بودجه خودش رو اعلام کرد که خیلی مبلغ بالایی بود. دولت برای جبران کسری بودجه سیاستهایی رو پیش گرفت که با اعتراض های مردم روبرو شد. در نهایت با کمک های گسترده اتحادیه اروپا و صندوق بین المللی پول این کشور تا حدودی از بحران خارج شد.
اولین ایستگاه ما قلعه هراکلیون بود.
قلعه هراکلیون (Heraklion Fortress)
این قلعه افسانه ای که به آن کولس (به معنای قلعه در زبان ترکی) یا Castello a Mare (در زبان ایتالیایی به معنای قلعهای در دریا) نیز گفته میشود در اطراف بندر قدیمی هراکلیون بنا شده. ونیزی ها در اوایل قرن ۱۳ میلادی، زمانی که شهر را فتح کردند این قلعه بزرگ رو ساختند. امروزه این قلعه میزبان نمایشگاه های هنری، نمایش ها و کنسرتهای موسیقی هست.
قلعه هراکلیون
بندر قدیمی هراکلیون
بندر قدیمی هراکلیون
یکی از مزیت های کرایه تاکسی برای ما این بود که راننده با جان و دل برامون از شهر توضیح می داد و در عمل مانند یک لیدر با تجربه عمل میکرد. بعد از عکس گرفتن از دژ و بندرگاه به سمت کلیسای جامع سنت میناس رفتیم.
کلیسای جامع سنت میناس (Saint Minas Cathedral)
این کلیسا که مختص ارتدوکسها هست، به عنوان مقر اسقف اعظم کرت در سال ۱۸۹۵ ساخته شده و ساخت اون بیش از ۳۰ سال زمان برده. هرچند که نمای خارجی و داخلی کلیسا از نظر معماری بینظیره اما دلیل طولانی شدن ساخت اون به انقلابی بر میگرده که در آن زمان ها در کرت صورت گرفته. سنت میناس، فرشته نگهبان هراکلیون شناخته میشه و روز ۱۱ نوامبر به مناسبت جشن تکریم او در این شهر تعطیل رسمی هست. کلیسای جامع سنت میناس برای ابراز سپاسگزاری اهالی هراکلیون از میناس مقدس به خاطر محافظت او از شهر در ۲۵ مارس ۱۸۶۲ ساخته شد.
کلیسای جامع سنت میناس
کلیسای جامع سنت میناس
کلیسای جامع سنت میناس
دیدن این کلیسا مارو یاد کلیساهای بزرگ گرجستان و تفلیس انداخت. بعد از ترک کلیسا به سمت قبر نیکوس کازانتزاکیس (Nikos Kazantzakis)، نویسنده مشهور اهل کرت رفتیم که بر بلندای تپه های هراکلیون واقع شده بود.
نیکوس کازانتزاکیس (Nikos Kazantzakis)
کازانتزاکیس نه تنها نویسنده بلکه شاعر، خبرنگار و حتی جهانگرد هم بود و آثار او به اکثر زبانهای دنیا ترجمه شده.
او به روایتی 18 نوامبر 1883 در مرکز جزیره کرت به دنیا اومده. دوران کودکیش در گرما گرم جنگ های میهنی کرتیان با عثمانیها گذشت و تاثیرات وطن پرستانه شدیدی که این نویسنده جوان از قهرمانان آن جنگ ها پیدا کرده است در مجموعه آثارش به خصوص در «آزادی یا مرگ» منعکس هست. وی خود اظهار میکند: قسمتم این بود که در لحظه بحرانی جنگ کرت برای آزادی، در این سرزمین، به دنیا بیایم و بدین ترتیب از همان کودکی متوجه شدم دنیا مالک خیری است عزیزتر از زندگی، نوشین تر از سعادت، آزادی.
او با نوشتن کتاب رمان مسیح باز مصلوب (Christ Recrucified) ، کلیسای کاتولیک و ارتدکسها را به انتقاد گرفت. در سال ۱۹۵۴ میلادی این کتاب در فهرست کتاب های ممنوعه قرار گرفت که این خود سبب معروفیت جهانی وی شد. در تاریخ ۲۸ ژوئن ۱۹۵۶ در وین جایزه بینالمللی صلح را دریافت کرد و پس از یک مسافرت کوتاه به چین، در اثر بیماری سرطان خون به بیمارستان فرایبورگ منتقل و در همان جا درگذشت. در ۳ نوامبر ۱۹۵۷ جنازه او را به یونان آوردند و تا مراسم خاکسپاری به سردخانهای که مخصوص افراد گمنام است سپردند. پس از مرگش اسقف یونان وی را مرتد خواند و گفت که نمیتوان وی را در هیچ یک از کلیساهای یونان به خاک سپرد. به رغم این فتوا بیش از ۵۰ هزار نفر در زادگاهش جمع شدند و نیکوس کازانتزاکیس را در زادگاه خود یعنی هراکلیون به خاک سپردند.
به سمت قبر نیکوس کازانتزاکیس
قبر نیکوس کازانتزاکیس
سنگ نوشته قبرش چنین است:
نه آرزویی دارم، نه میترسم. من آزادم
سنگ نوشته قبر نیکوس کازانتزاکیس
بخشی از کتاب مسیح بازمصلوب:
سرانجام مانولیوس پرسید: پدر چگونه میتوان خدا را دوست داشت؟
با دوست داشتن انسانها فرزندم
انسانها را چگونه میتوان دوست داشت؟
با مبارزه برای کشاندنشان به راه راست
راه راست کدام است؟
راهی که رو به بالا دارد
این کتاب توسط آقای محمد قاضی و انتشارات خوارزمی به زبان فارسی هم ترجمه شده.
در کنار دروازه جدید شهر، یک سالن تئاتر هم به افتخار او نام گذاری شده و آرامگاه همسر او هم در چند قدمی او قرار گرفته. از این مقبره شهر هراکلیون زیر پای ما قرار داشت و منظره زیبایی رو شاهد بودیم.
نمای دروازه ی قدیمی شهر هراکلیون از کنار قبر نیکوس کازانتزاکیس
نمای شهر هراکلیون از کنار قبر نیکوس کازانتزاکیس
بعد از بازدید از آرامگاه این نویسنده بزرگ به سمت کاخ کنوسوس (Palace of Knossos) رفتیم.
کاخ کنوسوس (Palace of Knossos)
در منطقه کنوسوس شهر هراکیون مجموعه کاخهایی وجود داره که مربوط به تمدن مینوسی و کرت هست. طرح کاخ کاملاً ارگانیک و بدون سازماندهی اولیه است. کاخ مذکور در برابر شیب های فوقانی و بر روی تپه ای کم ارتفاع، انتهای دشتی حاصل خیز ساخته شده. طرح کاخ از نظر اتاقهای زیاد شبیه کاخ های بین النهرین ولی از جهاتی پیشرفته تر است. از نظر نظامی کاخ کنوسوس دیوار و برج ندارد چرا که کنوسوس به دلیل محدود شدن توسط دریا، توسط نیروهای دریایی حفاظت میشده. بیشتر عناصر معماری تشکیل دهنده کاخ کنوسوس به خاطر مصالح غیر پایدار از بین رفته اند و باستان شناسان تنها با اتکا بر نقوشِ بروی دیوار قسمتهایی از اون رو بازسازی کردند.
کافه هایی که در کنار ورودی کاخ کنسوس قرارداشتند
بعد از بازدید به سمت آخرین مقصد راهی شدیم. مقصد نهایی ما خیابان معروف 25 آگوست بود اما با توجه به اینکه این خیابان سنگ فرش هست و وسایل نقلیه اجازه ورود به اون رو ندارند در نزدیکی این خیابان پیاده شدیم و از راننده خداحافظی کردیم. در اینجا دو مجسمه که یکی مجسمه سرباز گمنام و دیگری الفتریوس ونیزلوس (Eleftherios Venizelos) سیاستمدار مشهور یونان بود، قرارداشت.
مجسمه الفتریوس ونیزلوس سیاستمدار مشهور یونان
قدم زنان به سمت خیابان 25 آگوست رفتیم. دوستان ما از ما جدا شدند تا بدلیل خستگی به کشتی برگردند. در کوچه ها فروشگاه های برند های مشهور به چشم میخورد.
کوچه های اطراف خیابان 25 آگوست
برندهای مطرح در بین فروشگاه ها
در نهایت به فواره مشهور موروسینی (Morosini Lions Fountain) رسیدیم. این فواره از چهار شیر سنگی بود. فواره موروسینی زیباترین بازماندهی ونیزیها در هراکلیون هست.
فواره مشهور موروسینی
تمامی مسیر پر بود از کافی شاپ و رستوران. با توجه به اینکه روز سومی بود که به دلیل نداشتن اینترنت از خانواده اطلاعی نداشتیم تصمیم گرفتیم به یک کافی شاپ بریم و از اینترنت هم استفاده کنیم. به کافه روبروی فواره رفتیم به اسم Fillosofies و بستنی سفارش دادیم و از مسئول کافه تقاضا کردیم رمز وای فای رو هم برامون وارد کنه. برای موبایل اول با چهره ای خندان این کار رو انجام داد اما موبایل های دوم، سوم و چهارم کمی ناراحت بنظر میرسید (اصلا چه معنی میده آدم دو تا دو تا گوشی داشته باشه!). فضای داخل کافی شاپ بسیار زیبا و پر بود از قاب عکسهای قدیمی که چهره قدیمی شهررو نشون میداد. بعد از کمی استراحت و چک کردن واتساپ، تلگرام و اینستاگرام و ... به راه افتادیم.
کافه Fillosofies
بستنی خوشمزه در کافه Fillosofies
بستنی خوشمزه در کافه Fillosofies
در ادامه وارد خیابان مشهور 25 آگوست شدیم. خیابانی سنگفرش و زیبا که شیب کمی به سمت دریا داشت. اطراف خیابان پر بود از کافه که علامت Free Wifi در تمامی اونها به چشم می خورد. اصلاً به نظر میرسید یکی از تبلیغات خیلی خوب برای اونها همین اینترنت رایگان برای توریست ها بود!
کافه های خیابان 25 آگوست
کافه های خیابان 25 آگوست
تبلیغ جالب یکی از کافه ها
ساختمان اداری در خیابان 25 آگوست
خیابان زیبای 25 آگوست
در ادامه مسیر از کلیسای سنت تیتوس دیدن کردیم.
کلیسای سنت تیتوس (Church of Saint Titus)
این کلیسا یکی از مهم ترین آثار تاریخی هراکلیون هست که تاریخچه اون به سال ۹۶۱ برمیگرده، در اون زمان امپراتور بیزانس، اعراب را از کرت بیرون راند و دوباره جزیره را تحت سلطه امپراتوری بیزانس درآورد. «کلیسای تیتوس» در همین زمان به منظور احیای آداب و رسوم ارتدوکس در جزیره ساخته شد. این کلیسا در طول قرن های بعد هم نماد هراکلیون محسوب میشد و همیشه تحت تاثیر مالکیت های مختلفی قرار گرفت که بر این جزیره تحمیل میشد؛ به عنوان مثال، کلیسای تیتوس در زمان اشغال ترک ها به مسجد تبدیل شد.
کلیسای سنت تیتوس
کلیسای سنت تیتوس
کلیسای سنت تیتوس
بعد از بازدید خیابان رو ادامه دادیم تا به اسکله رسیدیم. در مسیر انتهایی خیابان بدلیل شیب اون، دریا از دور نمایان بود.
مسیر انتهایی خیابان 25 آگوست که دریا نمایان بود
فروشگاه های صنایع دستی هراکلیون
فروشگاه های صنایع دستی هراکلیون
فروشگاه های صنایع دستی هراکلیون
به سمت اسکله رفتیم تا سوار کشتی بشیم چون قرار بود کشتی ساعت 11:30 جزیره رو ترک و به سمت جزیره سانتورینی شگفت انگیز حرکت کنه.
اسکله شهر هراکلیون
اتوبوس های دو طبقه توریستی در شهر هراکلیون
کشتی کروزی که در کنار کشتی ما پهلو گرفته بود از نمای دیگر
بعد از اندکی استراحت با پاهایی که از خستگی فریادشان در آمده بود روانه ی جکوزی و استخر شدیم تا تنی به آب بزنیم و بی نصیب نمونیم. (نوشیدن نوشیدنی سرد در جکوزی رو به همتون توصیه میکنم!)
برای صرف ناهار به رستوران Piazza San Marco رفتیم و از منو گوشت ... (!!!) سفارش دادیم. نکته ی جالب این بود که پرسنل رستوران با دیدن ما تشخیص میدادند که مسلمان هستیم و مارو از خوردن غذاهای غیر حلال منع میکردند.
پیش غذا در رستوران کشتی
غذای اصلی در رستوران کشتی
غذای اصلی در رستوران کشتی
دسر در رستوران کشتی
ساعت 13:30 قرار بود همانند جزیره پاتموس برای خروج از کشتی، شماره قایق ارائه بشه. از 20 دقیقه قبل برای دریافت بلیت قایق رفتیم تو صف چون اصلاً نمی خواستیم حتی لحظه ای از جزیره سانتورینی رو از دست بدیم. همانند بار گذشته با بلیت قایق شماره یک برگشتم اما اینبار 4 تا بلیت گرفتم (دوتا هم برای دوستانمون).
کشتی قرار بود ساعت 16:30 به جزیره سانتورینی برسه. در هنگام نزدیک شدن کشتی به جزیره اکثر مسافرها برای تماشا و عکاسی به روی عرشه اومده بودند.
جزیره سانتورینی از عرشه کشتی
بعد از توقف، سریع به سمت درب خروج رفتیم اما اولویت با کسانی بود که تور خریداری کرده بودند (مثل اکثر هموطنان). در این حین دوستان کلمبیایی خودمون رو هم دیدیم که قصد داشتند چند شب در اینجا اقامت کنند و بعد با پرواز به کلمبیا برگردند (کاش ماهم مثل اونها بودیم). اکثر مسافرها از جمله هموطنان ایرانی تور ترکیبی سانتورینی و آتن رو خرید کرده بودند و ابتدا با قایق به سانتورینی میرفتند و بعد با اتوبوس به دیدن جزیره می پرداختند. من هم در این حین حرص میخوردم که نکنه دیر بشه و ما برای دیدن جزیره زمان کم بیاریم. بالاخره نوبت ما شد و سوار بر قایق ها شدیم.
قایق ها در هنگام خروج از کشتی و رفتن به اسکله جزیره سانتورینی
جزیره سانتورینی از قایق
جزیره سانتورینی از قایق
تلکابین جزیره سانتورینی از قایق
اسکله جزیره سانتورینی از قایق
جزیره سانتورینی (Santorini Island)، رمانتیک ترین جزیره جهان!
سانتورینی رو قطعاً توی عکسها دیدید. یک جزیره رویایی که دیدنش در خواب هم سخت میشه متصور شد. یک فوران آتشفشانی عظیم در سال ۱۶۵۰ قبل از میلاد مسیح، مرکز جایی که در آن زمان، یک جزیره منفرد بود را منفجر و تکه های آن را به دریا پرت کرد. برخی میگویند اینجا همان خانه شهر گمشده آتلانتیس است که قرن ها پیش در عمق اقیانوس ناپدید شد.
هر چیزی که از این شهر اساطیری باقی مانده، هم اکنون با سواحل زیبا و خانه های سفید باشکوه، محافظت میشه. امروز، سانتورینی شامل دو جزیره سکونتپذیر و چندین جزیره کوچک و دور افتاده هست.
دو شهر اصلی این جزیره فیرا و اویا هست.
فیرا (Fira)
فیرا پایتخت سانتورینی هست. فیرا یا ثرا در واقع مجموعه ای از خانههای مکعبی سفید رنگ و تراس های زیبا، کوچه های مارپیچ، میدان های کوچک و کلیسا های گنبد آبی بر روی صخره های ۳۰۰ متری هست. به طور کلی مردم این ناحیه از طریق گردشگری گذران زندگی میکنند. از همین رو بسیاری از ساختمان های آن به هتل های کوچک، آپارتمان، رستوران، کافه، فروشگاه سوغاتی و جواهر فروشی تبدیل شده اند.
ما برای رسیدن به شهر فیرا 4 راه داشتیم. اولی خرید تور بود که با قایق ما رو به سمت ایستگاه اتوبوس ها میبردند در غیر این صورت می بایست با قایق ها به سمت اسکله قدیم میرفتیم که در زیر صخره ها و شهر فیرا قرار داشت.
دومین راه برای بالا رفتن و رسیدن به شهر فیرا این بود که از تعداد زیادی پله و مسیر های پر پیچ با شیب زیاد بالا می رفتیم. سومین راه سوار شدن بر قاطر هایی بود که اونجا وظیفه تاکسی داشتند و نهایت چهارمین راه میتونید با Cable Car یا همون تله کابین به ازای هر نفر و هر مسیر 6 یورو به بالا برید. منطقی ترین راه برای ما همون تله کابین بود. با پرداخت 24 یورو 4 بلیت گرفتیم و سوار کابین ها شدیم که 4 نفره بودند.
بلیت تلکابین جزیره سانتورینی
تلکابین جزیره سانتورینی از نمای پایین
تله کابین در قسمتی از مسیر شیب خیلی زیادی داشت شاید به جرات بتونم بگم شیب 75 درجه! بعد از حدود 5 دقیقه ترس و دلهره به بالا رسیدیم.
اولین چیزی که توجه انسان رو جلب میکرد آرامش، سکوت و سفیدی وصف ناشدنی خانه ها بود. کوچه ها و پس کوچه ها یک دست سفید و پر از گل های رنگین کاغذی بودند که در زیر نور آفتاب خود نمایی میکردند.
تلکابین جزیره سانتورینی از نمای بالا
کوچه ها پر از کافه، رستوران، هتل و مغازه های خرید سوغاتی بودند. متاسفانه بدلیل اینکه فقط 5/4 ساعت در این جزیره توقف داشتیم که 1 ساعت اون هم به قایق و تله کابین رفت و برگشت می گذشت عملاً 5/3 ساعت زمان داشتیم که هر دو شهر کوچک رو ببینیم. تصمیم گرفتیم ابتدا یک ساعت رو در فیرا وقت بزاریم و بعد به دیدن شهر اویا بریم.
قدم زنان کوچه های فیرا رو طی میکردیم و لحظه ای از عکس گرفتن غافل نشدیم. قدم به قدم نمای فوق العاده ای برای عکاسی بود.
در کوچه پس کوچه های فیرا
نمای زیبای دریا از فیرا
پرچم خوش رنگ یونان
هتل های مجلل فیرا
کافه های فیرا، دریا و کشتی ما در یک قاب
هتل های مجلل فیرا
هتل های مجلل فیرا و نمای دریا
هتل آتلانتیس فیرا
هتل های مجلل فیرا
در کوچه پس کوچه های فیرا
در کوچه پس کوچه های فیرا
کلیسای ارتودوکس
نمای زیبای فیرا و دریای اژه
شهر فیرا
در چشم برهم زدنی یک ساعت سپری شد و تصمیم گرفتیم به شهر اویا بریم که به مراتب از فیرا برتر بود.
اویا (Oia)
اویا اصلیترین جاذبه در جزیره سانتورینی که دارای چشم اندازهای بسیار زیبایی هست. این شهر در نوک شمالی سانتورینی واقع شده که مشخصهی اصلی اون خانه های سفید کاری شده هست که در شیب تند قرار گرفته اند و نظر هر گردشگری رو به خودش جلب میکنه. نکتهی جذاب در مورد خانه ها این هست که تعدادی از آنها به هتل های کوچک تبدیل شدهاند که دارای استخرهایی مشرف به دریا می باشند. منبع درآمد اصلی مردم این شهر از راه گردشگری به دست میآید و منبع دوم هم آب انگور هست!!! شهر اویا همچنین به دلیل غروب های عاشقانه و زیبایش شهرت جهانی داره.
با یک راننده مینی ون صحبت کردیم که با مبلغ 60 یورو مارو به اویا ببره و برگردونه. ماشین خیلی شیک و جدیدی بود و ظرفیت 7 نفر رو داشت. در بین راه توقفی داشتیم برای عکاسی. حدود نیم ساعت زمان برد تا به اویا برسیم.
در مسیر رفتن به اویا
به محض پیاده شدن تفاوت این دو شهر کاملاً احساس میشه. کوچه ها مملو از توریست بود که از تمام نقاط دنیا برای دیدن این جزیره اومده بودند. در بیشتر نقاط برای گرفتن عکس صف تشکیل شده بود چون هیچ یادگاری بهتر از گرفتن عکس نبود. در کوچه ها تعدادی نوازنده آهنگ می نواختند، تعدادی زوج در حال عکاسی برای آلبوم عروسی خودشون بودند و تعدادی مدل هم مشغول عکاسی برای تبلیغات بودند. نمیتونم بهتر از این شهر و این جزیره رو وصف کنم و به نظرم تصاویر بهتر گویای زیبایی های این شهر و جزیره هست.
شهر شگفت انگیز اویا در جزیره سانتورینی
هتل ها و خانه های یک دست سفید در اویا
رنگ گلها در کنار سفیدی دیوارها زیبایی اونها رو دو چندان کرده بود
کافه های بی نظیر جزیره
یکی از زیباترین عکسهای من
مسیر اصلی پیاده روی شهر اویا
یادگاری های زیبا از جزیره سانتورینی
شهر شگفت انگیز اویا در جزیره سانتورینی
شهر شگفت انگیز اویا در جزیره سانتورینی
شهر شگفت انگیز اویا در جزیره سانتورینی
جکوزی رو به دریای یکی از هتل ها
تراس های رو به دریای هتل ها
تراس های رو به دریای هتل ها
یکی از کلیساهای اویا
شهر شگفت انگیز اویا در جزیره سانتورینی
یکی از کلیساهای اویا
یادگاری های اویا در فروشگاه ها
شهر شگفت انگیز اویا در جزیره سانتورینی
نمای زیبای ناقوس یکی از کلیساهای اویا
نوازندگان در اویا
بام یکی از هتل های اویا
نمای بی نظیر از اویا
نمای بی نظیر از اویا
نمای بی نظیر از اویا
آسیاب های بادی اویا
یکی دیگر از نوازندگان در اویا
فروشگاه فروش یادگاری
در یونان و اکثر جزیره ها در اون موقع از سال غروب خورشید حدود ساعت 8 عصر بود و امکان داشت که ما قایق برگشت رو از دست بدیم برای همین مجبور بودیم برگردیم به شهر فیرا و غروب رو از اونجا تماشا کنیم. در بین راه باز هم راننده در جایی توقف کرد و به قول خودش"Just for You" ، تا عکس بگیریم و بعد هم به فیرا رفتیم.
نمای بی نظیر دریای اژه از محل توقف ما در بین اویا و فیرا
خورشید در حال غروب بود و تمام توریست ها در تلاش بودند تا جایی مناسبی برای تماشای غروب برای خودشون پیدا کنند. انگاری خورشید گرفتگی بود که این همه جمعیت ایستاده بودند!!!
همون الاغ هایی که برای بالا و پایین رفتن از شهر اویا در ابتدا گفتم
غروب دل انگیز خورشید در دریای اژه از جزیره سانتورینی و شهر اویا
پس از تماشای غروب دل انگیز در شهر اویا و جزیره سانتورینی دوان دوان به سمت تله کابین رفتیم و در انتهای مسیر هم یه یادگاری کوچیک خریدیم و سوار بر تلکابین به سمت قایق ها رفتیم. ای کاش سالها، ماهها، روزها، ساعت ها، دقیقه ها و حتی ثانیه های بیشتری در این جزیره عاشقانه توقف داشتیم، ای کاش!
نمای جزیره سانتورینی از قایق در هنگام برگشت به کشتی
شب در کشتی با توجه به اینکه فردا در آتن توقف داشتیم یک شو مرتبط با یونان باستان اجرا شد که بسیار جالب بود.
فردا آخرین روز حضور ما در کشتی بود که به توقف و بازدید از آتن و جزیره میکونوس اختصاص داشت.
هزینه های روز پنجم
روز ششم (جمعه 7 اردیبهشت 97 – 27 آوریل 2018)
فایل PDF شماره 10
برنامه روز چهارم کشتی (7 اردیبهشت 97 – 27 آوریل 2018) (برای دانلود کلیک کنید)
کمترین توقف ما در بین تمامی مقصد ها به آتن پایتخت یونان تعلق داشت. بعد از خروج از کابین طبق عادت روز های قبل به عرشه رفتیم و به تماشای طلوع زیبای خورشید نشستیم و بعد برای صرف صبحانه به رستوران کشتی رفتیم.
طلوع زیبای خورشید در آتن پایتخت باستانی یونان
طلوع زیبای خورشید در آتن پایتخت باستانی یونان
بعد از صرف صبحانه با دوستان، از کشتی خارج شدیم تا با کرایه تاکسی در کمترین زمان ممکن به دیدن زیبایی های آتن بریم.
آتن (Athen)، تاریخی ترین شهر یونان
آتن پایتخت یونان، کشوری واقع در قاره اروپا هست. این شهر که بزرگ ترین شهر یونان به شمار میره، از نظر تاریخی یکی از قدیمیترین شهرهای جهان محسوب میشه و از نظر اقتصادی، امروزه یکی از بزرگ ترین مراکز اقتصادی در جنوب اروپا است. دین اکثر مردم آتن رو مسیحیت ارتدوکس شرقی تشکیل داده و کمتر از 10% مردم آتن، به ادیان دیگر مانند اسلام اعتقاد دارند. زبان آتنیها یونانی و نوع حکومت آتن، دموکراسی هست.
قدمت شهر آتن به ۳۴۰۰ سال قبل برمیگرده. بر اساس اسطوره های یونانی، نام این شهر از الهه آتنا گرفته شده. این شهر همچنین در سال ۱۸۶۹ میزبان اولین دوره ی بازیهای المپیک نوین بوده. در دهه ۱۹۲۰ و بعد از جنگ ترکیه و یونان، تعداد زیادی از پناهندگان یونانی از منطقه آناتولیا به آتن پناه آوردند و جمعیت آتن به شدت افزایش یافت. در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ و بعد از جنگ جهانی دوم، با ورود پناهندگان و افزایش دوباره ی جمعیت، شهر آتن تا مرزهای امروزی توسعه پیدا کرد.
زیتون، روغن زیتون، ادویهها، انواع دمنوش و عسل، سوغاتی های خوراکی آتن هستند و محصولات طبیعی مراقبت از پوست، دست سازهای چوب زیتون و سازهای یونانی نیز جزو سوغاتی های محبوب آتن محسوب میشوند.
آیدا لیدر ما قبل از ورود به آتن گفته بود اونهایی که ویزای شینگن دارند و دوست دارند توی پاسپورتشون مهر ورود به یونان بخوره اعلام کنند اما اکثراً این توانایی رو نداشتیم متاسفانه!. (ویزای شینگن نداشتیم)
بعد از خروج از کشتی مورد هجوم راننده های تاکسی واقع شدیم اما به توافقی نرسیدیم چون قیمتهای بالایی پیشنهاد دادند. همین طور پیاده حرکت میکردیم که نهایت یک راننده تاکسی رو دیدیم و قرار شد در ازای مبلغ 60 یورو مارو به دیدن چند جاذبه گردشگری آتن ببره که در ادامه با اونها آشنا میشیم.
با توجه به اینکه ساعت به 8 صبح هم نرسیده بود خیابان ها بسیار خلوت و هوا بسیار دل چسب بود. ابتدا توقفی در اسکله داشتیم تا تعدادی عکس بگیریم و بعد راهی آکروپولیس سنبل و محبوبترین جاذبه گردشگری آتن و یونان بشیم.
اسکله شهر آتن
اسکله شهر آتن
اسکله شهر آتن
بعد از اینکه راننده در پارکینگ مجموعه پارک کرد قدم زنان به سمت ورودی رفتیم و با تهیه بلیت که اون موقع قیمتش نفری 20 یورو بود وارد مجموعه شدیم.
آکروپولیس (Acropolis) و رد پای ایرانیان!
آکروپولیس آتن، میراث جهانی یونسکو و مهم ترین سایت باستان شناسی در یونان هست. این مجموعه ی تاریخی برای مردم یونان نماد ملی محسوب می شه و باشکوه ترین سازه ی تاریخی در آتن هست. آکروپولیسهای زیادی در یونان وجود داره، اما این یکی دارای روح کلاسیک یونانی و با افتخار، گواه ماهیت امپراطوری قدرتمندش هست. آکروپولیس به حدی شهرت و محبوبیت داره که نام اون مترادف با شخصیت انسانی در آتن شده است.
واژهی Acropolis برگرفته از لغت یونانی akron به معنی لبه و polis به معنی شهر است. بنابراین، به عبارت دقیقتر، آکروپولیس معنی "شهر روی لبه" میده. آکروپولیس آتن، روی تپه ماهور سنگ آهکی بنا شده که مشرف به شهر آتن هست. به دلیل موقعیت این مجموعه روی لبهی تپه، از آن به عنوان بلند شهر یا یک ارگ که توسط دیواری بسیار مستحکم محصور شده بود، هم یاد میشده.
بلیت آکروپولیس آتن
آکروپولیس آتن
آکروپولیس آتن
آکروپولیس آتن
آکروپولیس در اصل به منظور اهداف دفاعی ساخته شده بود و کمک میکرد تا یونانی ها در زمان جنگ، از درون این مجموعه چشمشان را روی مواضع دشمنان باز نگه دارند. بعد ها از این مجموعه برای دو هدف استفاده شد، یک دژ مستحکم و یک مرکز دینی که میزبان یکی از مشهورترین بناهای جهان، یعنی پارتنون بود. به همین دلیل هست که تپه ی آکروپولیس را صخرهی مقدس آتن مینامند.
سه عمارت اصلی آکروپولیس، پارتنون، ارختیون و معبد آتنا نایک هستند. پارتنون به طور تحت اللفظی معنی "آپارتمان باکره" میدهد و به الههی آتنا که حامی شهر آتن شناخته میشد، اختصاص داده شده بود.
ارختیون که گفته شده در مقدسترین گوشهی تپهی آکروپولیس قرار داشت، مکانی بود که همهی مراسم های مقدس مرتبط به الههی آتنا و پوسایدون یا پوزئیدون (خدای دریاها در اساطیر یونانی)، در آن برگزار میشد.
معبد آتنا نایک نیز ساختاری میدانی با معماری ایونی یونان است، که روی لبهی جنوب غربی تپهی آکروپولیس قرار داره.
س از اینکه در ۵۸۰ سال قبل از میلاد، بخش قابل توجهی از آکروپولیس به وسیلهی ایرانیها تخریب شد، آتنیها تصمیم گرفتند که هرگز آن را بازسازی نکنند. با این وجود، بعد از گذشت ۳۳ سال، ژنرال پریکلس بود که موفق به متقاعد کردن آتنی ها برای انجام فعالیت ساختمانی در آکروپولیس و آغاز یک برنامهی عظیم ساختمان سازی در قرن پنجم قبل از میلاد شد.
آکروپولیس آتن
آکروپولیس آتن
آکروپولیس آتن
تیم های زیادی در حال ترمیم بناها بودند و اگر به رنگ سنگ ها در تصاویر دقت کنید جاهایی که به رنگ سفید مشخص هست، محل های ترمیم هستند. در حال تماشای عظمت این مجموعه بودیم که تعدادی سرباز یونانی رو در حال رژه نظامی دیدیم.
آکروپولیس آتن
آکروپولیس آتن
آکروپولیس آتن
آکروپولیس آتن
آکروپولیس آتن
به نظر من بزرگی و شکوه آکروپلیس آتن به هیچ وجه قابل مقایسه با تخت جمشید در ایران نیست و میراث بسیار بسیار برتری رو ما ایرانیان داریم و ای کاش بیشتر در حفظ و نگهداری از اون تلاش می کردیم. منظره و چشم انداز شهر آتن از فراز این مجموعه باستانی بسیار زیبا بود.
منظره شهر آتن از آکروپولیس
در پایان بازدید بودیم که گروه هم وطنان ایرانی هم با لیدری آیدا خانم وارد مجموعه شدند. مقصد بعدی ما قوس هادریان (Hadrian Arch) بود که از بلندی های آکروپولیس هم نمایان بود. قبل از رسیدن به اینجا راننده ماشین گفت شما بودید که آکروپلیس رو خراب کردید من هم تعجب کردم گفتم ما؟! گفت آره. گفتم ما که کاری نکردیم رفتیم یه قدمی زدیم عکس گرفتیم فقط. گفت منظورم گذشته هست. گفتم جدی؟؟؟ حتماً یکاری کردید که ما اینجارو به این روز در آوردیم. بعدش گفت البته اسکندر انتقام گرفت از شما. گفتم این رو شنیده بودم متاسفانه. خلاصه همه این صحبت ها به شوخی گذشت اما اگر نمیدونید بهتره در جریان باشید که در گذشته چه گذشته!
خلاصه ای از جنگ های ایران و یونان
یونانیان زمانی به شهر سارد پایتخت لیدیه (امروزه استان ازمیر ترکیه) که تحت سلطه ایرانیان بود حمله میکنند و ایرانیان را شکست می دهند و همچنین در نبرد بزرگ ماراتون بین ارتش هخامنشی و یونانیان در منطقه ماراتون که در آن یونانیان پیروز و اولین شکست ارتش هخامنشی را رقم زدند از طرف دیگر، باعث شد تا داریوش اول در سالهای انتهای عمرش درصدد حمله و گرفتن انتقام از یونانیان بر بیاد اما عمرش وفا نکرد و این مهم به گردن فرزندش خشایارشا افتاد. خشایارشا هم لشکری عظیم آماده کرد و به قصد جنگ با آتن به سمت یونان رفت. خشایارشا در نهایت توانست آتن را تصرف و آکروپولیس را همانند کاری که یونانی ها با قلمرو ایران کرده بودند ویران کند. اما گفته های زیادی هم وجود دارد که خشایارشا با مردم یونان به نیکی رفتار کرده. در تمام تواریخی که یونانیان راجع به جنگ های ایران و یونان نوشته اند، حتی یکبار دیده نمیشود که نوشته باشند که یک افسر یا سرباز ایرانی به یک زن یونانی تجاوز کرده باشد، در صورتی که در عرف قدیم وقتی یک شب ارتش وارد کشوری می شد همانطور که اموال ملت مغلوب را متعلق به خود میدانست، زنهای آن ملت را هم از آن خود میدانستند. اما ایرانیان دوره هخامنشی آنقدر متمدن و مقید به احترام نوامیس بودند، که هرگز به خود اجازه نمیدادند هنگام تهاجم به یک کشور به زنهای ملت مغلوب تجاوز کنند.
انتقام گیری از ایران توسط اسکندر مقدونی
اسکندر مقدونی معروف به اسکندر کبیر که در متون زرتشتی ایران معروف به اسکندر گجستک (ملعون) است، پادشاه مقدونیه باستان بود. در سال ۳۳۴ ق م به آسیای صغیر که تحت کنترل هخامنشیان قرار داشت هجوم برد و سلسله نبردهایی را به راه انداخت که ده سال به درازا انجامیدند. اسکندر با ورود به تخت جمشید به سپاهیانش اجازه داد تا چندین روز به غارت شهر بپردازند. او پنج ماه در تخت جمشید اقامت کرد و در این هنگام بود که قسمت شرقی کاخ خشایارشا آتش گرفت و به باقی نقاط شهر گسترش یافت. دلایل مختلفی از جمله بدمستی یا انتقام عمدی آتشسوزی آکروپولیس در جنگ دوم یونانیان با ایرانیان را عامل بروز این حادثه دانستهاند.
بعد از 10 دقیقه به طاق هادریان رسیدیم.
طاق هادریان
طاق هادریان (Hadrian Arch)
این طاق دو طبقه در بالای جادهی قدیمی که از آکروپولیس تا معبد زئوس (زئوس پادشاه آسمان و خدای آسمان، ابرها، باران، تندر و رعد) امتداد یافته، در سال 131 بعد از میلاد مسیح ساخته شد که مرزی بین شهر قدیمی آتن و شهر جدیدش ایجاد کرد. این بنا به منظور بزرگداشت امپراطور رومی به نام هادریان که بانی خیر شهر آتن بود ساخته شد.
بدلیل نبود جای پارک توقف کوتاهی داشتیم و بعد به سمت استادیوم پاناتنائیک رفتیم.
استادیوم پاناتنائیک (Panathenaic Stadium)
این استادیوم در قرن چهارم پیش از میلاد بنا شده و تنها استادیوم در دنیا است که آن را کاملا با سنگ مرمر سفید ساخته اند.
استادیوم پاناتنائیک
چون کل استادیوم از بیرون مشخص بود، برای بازدید از نزدیک و خرید بلیت اقدام نکردیم.
مقصد نهایی بازدید از کاخ ریاست جمهوری یونان بود البته از خارج اون!! در خیابان اطراف کاخ پر بود از درختان نارنج که ما رو به یاد شیراز خودمون انداخت.
درختان نارنج در خیابان کاخ ریاست جمهوری
در کنار یکی از درب ها یک سرباز نگهبان در پست خودش ایستاده بود و حق هیچگونه حرکتی نداشت. بعد از اینکه کنارش ایستادیم و عکس گرفتیم یک مگس روی صورتش نشست و بنده خدا هیچ تکونی نمی خورد! تا زمانی که یکی دیگر از سربازها که مشخص بود وظیفش سر زدن به این سرباز بود اومد و مگس رو پروند و لباس های سرباز رو هم مرتب کرد و رفت. خدایی سربازی تو یونان هم کار سختی هست!
کاخ ریاست جمهوری یونان
خیابان کاخ ریاست جمهوری یونان
سرباز کاخ ریاست جمهوری
دقایق پایانی حضور ما در یونان بود و باید به کشتی برمیگشتیم. از راننده خواستیم که جایی توقف کنه تا یادگاری کوچکی بخریم و بعد ما رو به اسکله برسونه. در بین راه هم راننده لطف کرد و Hot Spot گوشیش رو فعال کرد تا پیام های گوشیم رو هم چک کنم.
تراموا در خیابان های یونان
استادیوم باشگاه فوتبال المپیاکوس یونان که میزبان بازیکنان ایرانی هم بوده و هست
بعد از رسیدن به اسکله راننده به محض دیدن کشتی کروز CMV مسرور و خوشحال با ما خداحافظی کرد و با بازرسی دقیق در اسکله وارد کشتی شدیم تا به سمت آخرین جزیره یعنی میکونوس حرکت کنیم.
کشتی کروزCMV که بتازگی در بندر توقف کرده بود
با توجه به اینکه امروز آخرین روز اقامت ما در کشتی بود برگه ای به عنوان اطلاعات ضروری پیش از خروج از کشتی در کابین ها گذاشته بودند.
فایل PDF شماره 11
نکات ضروری در خصوص خروج از کشتی (برای دانلود کلیک کنید)
خلاصه ای از نکاتی که باید رعایت می کردیم:
- بین ساعت 2 تا 5 امروز باید در پذیرش کشتی تسویه حساب می کردیم (برای کسانی که نوشیدنی یا ... که مستلزم شارژ شدن هزینه بوده).
- فردا ساعت 7:30 در بندر کوش آداسی خواهیم بود که پاسپورت ها ساعت 8:30 آماده توزیع هست. (چون باید مجدد مهر ورود بخوره زمان بر هست)
- چمدانها فردا صبح ساعت 7 باید درب کابین قرارداده بشه تا پرسنل به بیرون از کشتی منتقل کنند.
بعد از صرف ناهار و تسویه حساب با پذیرش کشتی کمی استراحت کردیم تا آماده گشت و گذار در آخرین جزیره یعنی میکونوس باشیم.
نمای بیرون پنجره کابین ما در آخرین روز حضور ما در کشتی
طبق برنامه قرار بود بین ساعت 18 تا 22:30 در این جزیره باشیم. از طرف خانم آیدا یک تور پیاده روی رایگان برای همه در نظر گرفته شده بود که ما استقبال نکردیم و تصمیم گرفتیم خودمون به دیدن شهر بریم.
تور رایگان پیاده روی در میکونوس
میکونوس (Mykonos)، آخرین ایستگاه یونان
جزیره میکونوس یا جزیره بادها که بخشی از مجموعه جزایر سیکلادس هست بیش از 85 کیلومتر مربع وسعت داره. میکونوس یک جزیره سنگی هست که بین تینوس ، سایروس ، پاروس و نکسوس قرار گرفته و ارتفاع اون از سطح دریا در بالاترین نقطه 341 متر هست. میکونوس بزرگترین شهر جزیره هست که در قسمت غربی اون واقع شده و با نام چورا (Chora) هم شناخته می شه. این جزیره به دلیل زندگی شبانه اش یکی از زنده ترین شهرهای یونان محسوب می شه.
بعد از پیاده شدن از کشتی بوسیله اتوبوس ها به رایگان از اسکله به سمت مرکز شهر رفتیم و از اونجا شروع گردش ما بود.
جزیره زیبای میکونوس
ابتدا تصمیم داشتیم به دیدن Boni’s Windmill بریم که یکی از معروفترین آسیاب های بادی این شهر هست. این آسیاب بدلیل قرارگرفتن در ارتفاع منظره زیبایی از شهر هم داره. از کوچه های زیبا و باریک، با خونه های سفید و زیبا گذشتیم تا به این آسیاب بادی رسیدیم.
نوازنده ای در جزیره میکونوس
کافه ای زیبا در کوچه پس کوچه های جزیره زیبای میکونوس
خانه های یک دست سفید در جزیره میکونوس
آسیاب بادی Boni’s Windmill
این آسیاب بادی که نام خودش رو از آخرین مالکش یعنی Georgios Bonis به ارث برده در قرن 16 میلادی ساخته شده.
بعد از تماشای این آسیاب بادی و لذت بردن از تماشای منظره زیبای شهر و دریا، به سمت کلیسای سنت جرج (Saint George Church) رفتیم. در مسیر از بوتیک های گرون قیمت و کافه ها گذر کردیم تا به این کلیسا رسیدیم.
هتل زیبای Bello Portoدر کوچه های جزیره میکونوس
این پیرمرد هم خیلی اخمو بود اصلا اعصاب نداشت!
بوتیک های جزیره میکونوس
کلیسای سنت جرج
بعد از تماشای کلیسا که بسیار هم کوچک بود به سمت معروفترین جاذبه تفریحی شهر یعنی آسیاب های بادی کاتو میلی (Windmills of Kato Mili) رفتیم که بر بلندای تپه ای در کنار ساحل واقع شده.
بوتیک های جزیره میکونوس
کوچه های جزیره میکونوس
ساحل زیبای جزیره میکونوس
آسیاب های بادی کاتو میلی
آسیاب های بادی کاتو میلی (Windmills of Kato Mili)
کاتو میلی ردیفی از آسیابهای بادی تاریخی یونان هست. این آسیاب های بادی با کلاهک های کاه و چوب است که در قرن ۱۶ میلادی به دست ونیزی ها ساخته شده است. امروزه این آسیاب های بادی به عنوان اثری تاریخی محافظت و به موزه تبدیل شدهاند و یکی از محبوب ترین جاذبههای میکونوس محسوب می شوند.
آسیاب های بادی کاتو میلی
در ادامه به دیدن ونیز کوچک رفتیم که مملو از کافه های زیبا و شلوغ بود.
ونیز کوچک (Little Venice)، با حال و هوای ونیز ایتالیا
اینجا محلهای در جزیره میکونوس هست که در آن بین ساختمان ها و دریا هیچ مرزی وجود نداره. امواج دریا با دیوارهی خانهها، کافهها و رستورانهایی که بر لبه آب قرار گرفتهاند، برخورد میکند. محله ونیز کوچک در طول قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی توسط بازرگانان دریایی ثروتمند در لبه غربی چورا و در نزدیکی ساحل آلکانتارا (Alevkantra beach) ساخته شده. حال و هوای عاشقانه و زیبایی خیرهکننده ی محله ونیز کوچک، این محله رو به مقصدی محبوب برای هنرمندان نقاش تبدیل کرده.
کافه های محله ونیز کوچک
محله ونیز کوچک از نمای آسیاب های بادی کاتو میلی
آسیاب های بادی کاتو میلی از نمای محله ونیز کوچک
کافه های بسیار زیبا در محله ونیز کوچک
غروب زیبا در جزیره میکونوس
غروب زیبا در جزیره میکونوس
ویدئو شماره 3: غروب زیبا در ساحل جزیره میکونوس
تماشای غروب از ونیز کوچک با چشم انداز آسیاب های بادی کاتو میلی، یکی از فراموش نشدنی ترین خاطره های این سفر برای ما بود. بعد از غروب در کوچه پس کوچه های شهر قدم زدیم و به سمت اتوبوس ها رفتیم تا به کشتی برسیم.
در مسیر برگشت به کشتی
شب آخر اقامت ما در کشتی بود و فردا با رسیدن به کوش آداسی باید این کشتی دوست داشتنی رو با تمام خاطرات خوبش ترک میکردیم.
هزینه های روز ششم
هزینه های کل سفر به جز خرید
روز هفتم (شنبه 8 اردیبهشت 97 – 28 آوریل 2018)
ساعت 6:30 صبح تنها به امید خرید در شهر ازمیر از خواب بیدار شدیم. در غیر این صورت هیچ انگیزه ای برای خروج از این کشتی دوست داشتنی نداشتیم. بعد از آماده شدن چمدان هارو در کنار درب کابین در راهرو قراردادیم و برای صرف صبحانه ی آخر به رستوران رفتیم. پس از صرف آخرین صبحانه در آخرین لحظات حضور در کشتی در حالیکه در بندر کوش آداسی بودیم در عرشه کشتی بر روی تخت ها لم داده بودیم و از آخرین فرصتها استفاده میکردیم. ای کاش این سفر پایانی نداشت! در اون لحظات بهم قول دادیم باز هم به سفر دریایی بیایم چون تجربه ای بی نظیر بود.
ساعت حدود 9 بود که برای دریافت پاسپورت ها به پذیرش رفتیم و بعد از گرفتن پاسپورتها از کشتی خارج شدیم. در اسکله بعد از ملاقات لیدرمون آقا ایمان حدود یک ساعت هم معطل اتوبوس شدیم تا به سمت ازمیر برای خرید بریم. جهت اطلاع پرواز ما به تهران ساعت 1:50 نیمه شب بود و این یعنی یک روز راه رفتن بدون استراحت و تنها دل خوشی ما خرید های در پیش رو بود.
ابتدا نزدیک ساعت 12 ظهر بود که به مرکز خرید Selway رفتیم و حدود 1 ساعت توقف داشتیم. بعد هم به مرکز خرید ماوی باخچه (Mavi Bahce) رفتیم که یکی از بزرگترین مراکز خرید در ازمیر هست. متاسفانه در مسیر رفت راننده اتوبوس مرکز خرید رو رد کرد که حدود 30 دقیقه مسیر ما رو دور کرد و اینجا بود همه مسافران به لیدر شرکت اعتراض کردند و بالاخره با مشقت فراوان رسیدیم. لیدر شرکت یک واچر رستوران McDonald's به هر نفر داد تا برای ناهار یا شام استفاده کنیم. تصمیم گرفتیم برای ناهار به یک رستوران ترکی در فودکورت بریم و از واچر برای شام استفاده کنیم. به یکی از رستورانها رفتیم و لامعجون یا همون پیتزای ترکی و کباب سفارش دادیم که کیفیتش متوسط بود اما عوضش اینترنت پر سرعتی داشت و تا آخر شب ازش استفاده کردیم!!
خداوند LC Waikiki و سایر برندهای ترک رو برای ما ایرانیان نگه داره. قطعاً به این نتیجه رسیدید که در ترکیه بهترین جا برای تبدیل پول همین مراکز خرید هستند. زمان خیلی سریع گذشت و به وقت شام رسیدیم. برای شام به McDonald's رفتیم و از واچر ها استفاده کردیم. بعد از صرف شام به سمت محل قرار رفتیم و با اتوبوس ها راهی فرودگاه شدیم. خستگی بسیار زیادی داشتیم و به محض سوار شدن به هواپیما تقریباً کل مدت پرواز رو خوابیدیم. حدود 6 صبح به فرودگاه امام رسیدیم و پرواز ما برای شیراز هم ساعت 9 صبح از فرودگاه مهرآباد بود.
سخنی کوتاه:
قطعاً تمامی ما انسانها در طول زندگی به سفر های زیادی رفتیم. مهم نیست قلم نگارش و تجربه خوبی در زمینه نوشتن سفرنامه داشته باشیم، مهم این هست که با نگارش سفرنامه به افزایش کمی و کیفی سفر دیگر هموطنان کمک کنیم.
در پایان:
منابع من برای معرفی برخی جاذبه های تفریحی و شهرها وب سایت های "کجارو" و "کارناوال" بودند.
از اینکه زمان گذاشتید و سفرنامه من رو مطالعه کردید تشکر میکنم و امیدوارم رضایتتون رو جلب کرده باشم و همچنین براتون سفرهایی زیبا به بهترین مقاصد رو آرزو می کنم.
همچنین از مدیریت محترم مجموعه لست سکند جناب آقای عسگری و همکارانشون به خاطر تلاش های بی پایان برای گسترش فرهنگ سفر و سفرنامه نویسی تشکر میکنم.
از مدیریت محترم آژانس آریا نهاد، جناب آقای فرهومند هم بابت برگزاری تور کشتی کروز کمال تشکر رو دارم.
همیشه شاد و سلامت باشید، تا سفرنامه بعد، بدرود
لینک سفرنامه های پیشین:
1) سفر به سرزمین سیام (سفرنامه تایلند) (کاندید برترین سفرنامه در مسابقه سفرنامه نویسی سال 96)
2) از سیر تا پیاز سفر زمینی به گرجستان و ترکیه (کاندید برترین سفرنامه در مسابقه سفرنامه نویسی سال 96)
3) سفر به نگین خاورمیانه، امارات (سفرنامه دبی و ابوظبی)