تعطیلات اواخر مرداد ماه 98 فرصتی شد تا مسافرتی چهار روزه به استان همدان داشته باشیم. چون هیچ وقت با خانواده (یعنی من و همسر و دخترم) به این استان سفر نکرده بودیم تصمیم گرفتیم از شهر های ملایر، تویسرکان و همدان بازدید کنیم . از روزهای قبل ، نقاط دیدنی مورد نظر را روی نقشه برنامه Maps me ذخیره کرده بودم. برنامه سفر ما صبح زود از تهران شروع شد بعد از استراحت مختصری در ابتدای کمربندی شهر قم، به طرف شهر اراک و بدون وارد شدن به اراک، بسوی شهر ملایر حرکت کردیم. هوا خنک و جاده نسبتا خلوت بود.
ملایر، شهری کهن با دیدنیهای بسیار و جاذبههای تاریخی ارزشمند می باشد که ضمنا به مهد هنر منبتکاری و ساخت مبل در سراسر ایران شهرت دارد. این شهر ،دومین شهر بزرگ استان همدان از لحاظ جمعیت می باشد.باستان شناسان ، پیشینهی زندگی بشر در این سرزمین را برابر با تمدن ایلامیان عنوان کردهاند.
نرسیده به ملایر چند جاذبه دیدنی تاریخی وجود دارد که در هرکدام توقفی کوتاه کردیم. اولین نقطه بازدید ، قلعه پری بود. قلعه پری منطقهای است باستانی که در روستایی به همین نام و در فاصلهی کمی از شهرستان ملایر قرار دارد. این ناحیه زادگاه کریم خان زند هم بوده است . در این محوطهی تاریخی، بیش از ۱۵۰ قبر قدیمی وجود دارد. طبق تحقیقات انجام شده روی این قبر ها و محوطهی تاریخی پری ، کارشناسان چنین استنباط کردهاند که احتمالا ساکنین آن زمان، با توجه به موقعیت قرارگیری خورشید در آسمان، محل و جهت دفن مردگان خود را انتخاب میکردند. در واقع اجساد به گونهای دفن میشدند که صورت آنها به سمت خورشید قرار گیرد. قدیمیترین قبور کشف شده در این مکان متعلق به هزارهی نخست میلادی است. از اشیایی که در قبرها پیدا شده مشخص میشود در گذشته اشخاصی که فوت میشدند را با وسایل ارزشمندشان دفن میکردند.
قلعه پری
دومین نقطه توقف ما ، قلعه گوراب یا جوراب بود. نام گوراب به علت حمله اعراب به ایران بعدها به جوراب تغییر یافت. این منطقه را به این خاطر گوراب نامگذاری کردهاند که در گذشته تمامی آبها و سیلابهای مناطق اطراف پس از باران به آنجا روانه میشد و پس از مدت کمی در زمین فرو میرفت، به همین علت به این منطقه گوراب می گفتند؛ یعنی جایی که آبها در زمین فرو میرود. تپه باستانی گوراب با 4 هزار و 300 سال قدمت در روستای گوراب واقع شده و موسوم به دژ گوراب است. طبق بررسیهای باستانشناسی قدمت این تپه از دوره ایلخانی تا هزاره چهارم قبل از میلاد برمیگردد .در واقع در تحقیقات اخیر، قدمت لایههای تپه مشخص شده است بطوریکه نخستین لایه مربوط به هزاره پنج قبل از میلاد و دومین لایه مربوط به هزاره 6 و 7 میلادی است، سومین لایه به عصر برنز میرسد و پس از آن دوره تاریخی هخامنشی، اشکانی و ساسانی و از آن پس آثار دوره اسلامی که از اوایل اسلام و دوره سلجوقی و ایلخانی را شامل میشود.
بعد از بازدید از این آثار به سمت بقایای قلعه انوچ و آرامگاه باباحسین در جنوب غربی ملایر حرکت کردیم.در جاده ملایر به بروجرد و نرسیده به بروجرد به سمت نهاوند حرکت کرده و بعد از عبور از ده ریز ، به سمت روستای انوچ حرکت می کنیم.
قلعه باستانی انوج قدمتی حدود هشت هزار سال دارد. این قلعه باستانی از خشت و گل ساخته شده که گرداگرد آن تونل و غار هایی طولانی است که گویا به عنوان یک نوع راه مخفی برای زمان های اضطراری حفر شده است .گذر زمان وخاکبرداری فراوان ، آسیب های جدی به این بنا وارد نموده است. بااین حال بقایای این دژ استوار همچنان وجود دارد. این قلعه در روستای انوج بر فراز تپه ای داخل روستا قرار گرفته است .
مسیر را ادامه می دهیم و بعد از گذر از روستای زاغه ، جاده دو کیلومتری خاکی نسبتا خوبی را تا رسیدن به آرامگاه بابا حسین ادامه می دهیم . آرامگاه باباحسین به «آرامگاه یوشع نبی» نیز شهرت دارد . این جاذبهی گردشگری تاریخی مقبره و آرامگاه یکی از پیامبران بنی اسرائیل، به نام «حضرت یوشع بن نوح (ع)»، است. به نظر می رسد که این آرامگاه متعلق به دورانی از قرن ششم تا هشتم هجری قمری باشد و در گذشته دارای اهمیت و ارزش بسیاری بوده است. این برج در دامنهی باغهای روستای «سیاه کمر» ملایر قرار دارد. . آرامگاه در خلوت خود رها شده بود و داخل آن نامرتب و نازیبا بود. دیدن بی تفاوتی و سهل انگاری در حفظ و نگهداری این آثار تاریخی ارزشمند و مناطق اطراف آن ناراحت کننده و تاسف بار است.
مناطق اطراف آرامگاه
به هر تقدیر در بازگشت به ملایر در ابتدای ورود سری به ساختمان نیمه خراب یخدان (یا یخچال) میرفتاح در جنوب ملایر زدیم.
یخچال میر فتاح
این سازه تاریخی متعلق به دوران حکومت قاجار است و در مسیر بلوار ملایر به بروجرد قرار دارد. «یخچال میرفتاح»، اولین بار به همت «میرفتاح» احداث شده است. بنای یخچال به شگل گنبد بوده و سازنده از آجر برای ساخت آن استفاده کرده است که بخش بزرگی از آن تخریب شده است ولی در حال مرمت و بازسازی می باشد و به همین دلیلی امکان ورود به محوطه وجود نداشت اما از بیرون حصارها ، ساختمان آن قابل رویت بود.
هوا گرم بود و نیاز به استراحت داشتیم. برای صرف ناهار عصرگاهی ! در یکی از رستوران های منتهی به پارک سیفیه توقف کردیم . بعد از ناهار در فضای سبز پارک استراحت کردیم. پارک سیفیه یکی از تفرجگاه های قدیمی این شهرستان است که به همت «سیفالدوله» از نوادگان «فتحعلی شاه قاجار»، احداث شده است و مساحت آن تقریبا ۱۰ هکتار است. درختان کهنسال چنار، حوضچهها، آبنماها و جنگل مصنوعی از بخشهای پارک سیفیه است که روی تپه واقع شده است. اگرچه آفتاب سوزان بود ولی در سایه درختان هوا ، خنک و مطبوع بود. بعد از یکی دو ساعت استراحت و بازدید از بقیه قسمتهای پارک به دیدن آرامگاه سیف الدوله در جنوب پارک رفتیم. این مقبره دارای پلان چهارضلعی می باشد که بر فراز آن گنبدی واقع شده است. در داخل مقبره علاوه بر اتاق بزرگی در وسط با پوشش گنبدی شکل، ۴ اتاق کوچک مربع شکل به ضلع ۴ متر با پوشش نیم گنبدی نیز بنا شده که هر کدام با دو ورودی به بیرون راه پیدا می کنند و با دو ورودی به داخل مقبره ارتباط می یابند. در داخل مقبره تابلویی بزرگ که بر روی آن آیاتی از قرآن نگاشته شده به چشم می خورد و نیز چند عکس از سیف الدوله و افراد خانواده وی مشاهده میشود. از زمان خاک سپاری آخرین افرادی که از این خاندان فوت شده اند ، بیش از چند سال نمی گذرد.
آرامگاه سیف الدوله
در ادامه به بام ملایر رفتیم. مجموعه بام ملایر که به عنوان بزرگترین طرح تفریحی توریستی در استان همدان شناخته میشود در شمالیترین نقطه ملایر قرار دارد . در بام ملایر مجموعههای اقامتی، گردشگری و تفریحی بزرگ و بینظیری از جمله دیواره سنگ نوردی، پیست اسکیت و دوچرخه سواری، باغ موزه مشاهیر ملایر، رستوران و کافی شاپ وجود دارد. همچنین در دامنه کوه آبشاری مصنوعی دیده میشود که طراوات و زیبایی خاصی دارد .
بعد از بازدید از بام ملایر به سمت پارک ملل حرکت کردیم در پارک ملل نمادهای کوچک شهرها و کشورهای مختلف مانند برج ایفل، تخت جمشید، بنای حافظیه شیراز و ... ساخته شده اند ولی هنوز پارک تکمیل نشده است . چون قبلاً نمونههای این پارک را در چین و تایلند دیده بودیم و فرصت نداشتیم تنها از بیرون پارک به داخل آن نگاهی انداختیم و به مسیر سفر خود ادامه دادیم.
تا مرکز شهر و بازار رفتیم و از بازار که دیگر کم کم در حال تعطیل شدن بود، خرید مختصری کردیم و در ادامه به طرف پارک کوثر حرکت کردیم .
پارک شامل محوطه قایق سواری و در قسمت شمالی آن شهر بازی می باشد. در آنجا سوار چرخ فلک نه چندان بزرگ شهربازی شدیم که به هر حال بد نبود اگر چه به خاطر کیفیت پایین و سر و صدای آهن ها ، انسان کمی احساس ترس می کرد.
ساعت ۱۰ شب بود و دیگر باید به تویسرکان میرفتیم. برای اقامت در تویسرکان هتل فاران را از قبل رزرو کرده بودیم. مسیر ملایر به تویسرکان خیلی خلوت بود و گاه مدتها ، تنهای تنها در جاده پر پیچ و خم و سربالایی و تاریک تاریک، حرکت می کردیم .من تا به حال جادهای به این تاریکی ندیده بودم. بالاخره به تویسرکان رسیدیم. خیابان های ورودی تویسرکان در شب زیبا به نظر می رسیدند. در گوشه و کنار، مردم توقف کرده بودند و شهر در آن ساعت همچنان زنده و پر جنب و جوش بود . در جلوی یک مغازه بستنی فروشی عده زیادی مردم ایستاده بودند و به نظر می رسید کیفیت بستنی آن جا خوب باشد و الحق بستنی و فالوده بسیار خوبی هم داشت!
سرانجام راهی هتل شدیم از کنار هتل کاروان شادی یک عروسی در حال حرکت بودند که دقایقی به تماشا ایستادیم. از فرط خستگی به محض رسیدن به اتاق خوابیدیم. هتل فاران هتلی بسیار معمولی و با امکانات حداقلی می باشد ولی برای اقامت یک شب قابل قبول بود. شاید با کمی اصلاحات بتوان آن را به عنوان یک هتل 3 ستاره پذیرفت. صبحانه بسیار ساده و ابتدایی بود و تنها شامل نان کره پنیر عسل و تخم مرغ بود. بعد از خروج از هتل به سمت آرامگاه میررضی که در همان نزدیکی بود رفتیم. سید رضی الدین آرتیمانی از سرایندگان و عرفای معروف عصر شاه عباس صفوی بوده است كه در نیمه دوم قرن دهم هجری در روستای آرتیمان چشم به جهان گشوده است. از مهمترین آثار وی ساقی نامه و سوگند نامه است.
سقف آرامگاه
بعد از دیدن آرامگاه به سمت پارک کمربسته در روستای سرکان در فاصله ۱۰ کیلومتری آنجا رفتیم. یکی از جاذبه های پارک توریستی کمربسته سرکان وجود شش درخت تنومند چنار است که به نحوی عجیب و خاص روییدهاند. این درختان در قسمتی از پارک، با ارتفاع 30 متری حول دایرهای فرضی به قطر 3 متر کنار هم قرار دارند. فرضیهای وجود دارد مبنی بر اینکه این درختان از تنهی قطع شده یک درخت چنار کهنسال زاده شدهاند. متاسفانه وضعیت جمع آوری زباله در این پارک اصلا خوب نبود و این به زیبایی محیط لطمه می زد.
نادیدنی های سفر !!
بعد از دیدن پارک دوباره به طرف شهر تویسرکان حرکت کردیم و به دیدن آرامگاه حیقوق نبی در غرب شهر رفتیم. حیقوق نبی (ع) از پیامبران صاحب کتاب بنیاسرائیل و از نسل حضرت موسی (ع) بوده است. این پیامبر الهی در زمان خودش نگهبان معبد سلیمان در اورشلیم (بیتالمقدس کنونی) بوده است.
بعد از آن به سمت مرکز شهر رفتیم و از مسجد باغور و درخت چنار قدیمی در میان حیاط آن و همچنین بازار سنتی و موزه تویسرکان در همان حوالی دیدار کردیم .
درخت چنار قدیمی در حیاط مسجد باغور
موزه تویسرکان
بعد از مقداری خرید و صرف ناهار به سمت قلعه اردلان در جاده تویسرکان به گنجنامه همدان حرکت کردیم. جاده پر پیچ و خم و تا حدودی خطرناک بود ولی مناظر و چشم انداز های زیبایی داشت.
در میانه راه از قلعه اردلان یا قلعه اشتران بازدید کردیم. این قلعه، قلعه ای نظامی بوده و مربوط به دوره قاجار است که در مجاروت روستای اشتران و 18 کیلومتری شهر تویسرکان قرار دارد.
قلعه اردلان
روستای اشتران
به حرکت ادامه دادیم و در میانه راه پیست اسکی و رودخانه تاریک دره دیده می شد که در تابستان ها هم به عنوان تفرجگاه مورد استفاده خانواده ها قرار می گیرد. در طول مسیر در چند نقطه چشمههای آب وجود داشت که آب خنکی داشتند و پرورش دهندگان زنبور عسل ، در کنار جاده ،عسل تولیدی خود را برای فروش عرضه می کردند.
در ادامه مسیر به گنجنامه رسیدیم . محیط بیش از حد شلوغ بود و این شلوغی تا حدی ناخوش آیند بود ولی زیبایی محوطه ،کتیبههای گنجنامه و آبشار ارزش دیدن داشت.مبلغ پارکینگ بصورت مکانیزه علی الحساب 10 هزار تومان دریافت شد که بعدها مانده آن بطور اتوماتیک در پارک کردن های داخل شهر مصرف شد . ما به خاطر اینکه درست در هفته گذشته به تله کابین توچال رفته بودیم از تله کابین گنجنامه استفاده نکردیم و چقدر هم شانس آوردیم چرا که درست همان ساعت تله کابین خراب شد و مردم بیچاره ساعتها معطل شدند و ظاهراً آنطور که شب در اخبار خواندم به کمک ماشین های آفرود بخشی از مردم را جابجا کرده بودند!
کتیبه یا سنگنبشتههای گنجنامه نوشتههایی از دوران داریوش و خشایارشاه هخامنشی است که بر دل یکی از صخرههای کوه حک شده است. این کتیبهها هر کدام در سه ستون بیست خطی به زبانهای پارسی باستان، عیلامی و بابلی نو، نوشته شدهاند. در سمت چپ هر دو لوح، متن پارسی باستان به پهنایی معادل ۱۱۵ سانتیمتر، وسط آنها متن عیلامی و در سمت راست، متن بابلی نو، حک شده است.
بعد از دیدن کل محوطه گنجنامه به طرف همدان حرکت کردیم . ساعت حدود ۶ عصر بود . باید مکانی را برای اقامت ۲ شب پیدا می کردیم به توصیه دوستان ، قصد داشتیم یک آپارتمان در همدان اجاره کنیم ، به علت تعطیلات و زیادی مسافران ، اجاره ها بسیار نامعقول و غیرعادی بالا بود. در نهایت پس از حدود دو ساعت جستجو در حوالی میدان مدرس یک آپارتمان نسبتا تمیز پیدا کردیم و هزینه اقامت برای هر شب ۳۰۰ هزار تومان شد که با توجه به اینکه ما تنها سه نفر بودیم، چندان به صرفه نبود .
تا آنجا که من تجربه دارم در شهرهای توریستی دنیا حتی در روزهای اوج سفر و ازدحام توریست ها اولا برای همه توریستها در نهایت امکانات اقامتی پیدا میشود و ثانیه حداکثر افزایش هزینهها کمتر از ۵۰ درصد است. ولی در اینجا به قول خود کسانی که منزل ها را اجاره می دادند اجاره ها در هفته های قبل کمتر از نصف این مقدار بوده است .به هر حال بعد از آنکه خیالمان از بابت محل اقامت راحت شد به پارک مردم رفتیم و در کنار بقیه مردم بساطمان را پهن کردیم. از یکی از مغازه های فست فود آن اطراف شام تهیه کردیم و بعد از صرف شام و استراحت مختصری به خانه رفتیم .
صبح بعد از صرف صبحانه به طرف غار علیصدر در ۷۰ کیلومتری شهر همدان حرکت کردیم جاده یک بانده و حداکثر سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت بود. حرکت کامیونهای سنگین با سرعت پایین و در عین حال بی احتیاطی برخی رانندگان، رانندگی در آن جاده را کمی دشوار می کرد. به هر حال بعد از حدود یک ساعت و نیم به محوطه غار علیصدر رسیدیم. آنقدر جمعیت زیاد بود که برای پارک ماشین به آخرین پارکینگ که ۳۰۰ متر با درب ورودی فاصله داشت رفتیم. بلافاصله به گیشه تهیه بلیت رفتیم و بعد از تهیه بلیت دیدیم با آنکه آن وقت ساعت ۱۱ صبح بود، زمان ورود ما به غار را ۱۴ اعلام کرده بودند، یعنی باید در حدود 3 ساعت منتظر می ماندیم. در این فاصله سری به بازار محوطه زدیم و کمی خرید کردیم و بعد از صرف نهار و استراحت در سایه درختان محوطه بالاخره ساعت 14 شد و به ورودی غار رفتیم. ازدحام جمعیت به حدی بود که برای گرفتن جلیقه های نجات و بعد از آن سوار شدن به قایق ها بیش از یک ساعت منتظر شدیم. در نهایت به داخل غار رفتیم و خنکی و زیبایی حیرت انگیز آنجا ، خستگی مان را برطرف کرد. همه چیز زیبا بود. سقف غار ، آب زلال داخل غار و چشم اندازهای باشکوه واقعاً دیدنی بودند. تاسف آور است که چنین جاهای زیبایی در ایران وجود داشته باشد و تنها توریستهای آنجا خود ما باشیم .
داشتیم از دیدن مناظر آنجا لذت می بردیم که صدای مشاجره و دعوای دو خانواده بلند شد و هر چه بقیه مردم می کوشیدند تا اوضاع را آرام کنند فایدهای نداشت . با خود فکر می کردم واقعا چرا مردم ما اینقدر عصبانی و در آستانه خشونت هستند؟ آخر نه اینکه همه برای تفریح به اینجا آمده بودیم؟
در هر حال بازدید از غار تمام شد و به طرف همدان حرکت کردیم. در راه کنار یکی از مزرعه های هندوانه و خیار و کدو ایستادیم فرصتی بود تا دخترمان از نزدیک با مزرعه و نحوه کشت و برداشت محصول آشنا شود . در ضمن مقداری از محصولات آنها را خریدیم که بسیار تازه و طبیعی بودند. ساعت حدود شش عصر شده بود. زمان زیادی نداشتیم. اولین نقطه توقف، بازدید از آرامگاه باباطاهر بود. در داخل آرامگاه پیر مردی اشعار باباطاهر را با صدای بلند می خواند. زیبایی و سادگی و معنای والای اشعار باباطاهر که در گرداگرد مقبره هم نوشته شده بودند ، حس معنوی خوبی به انسان میداد.
بعد از خروج از آرامگاه باباطاهر به برج قربان رفتیم که متاسفانه تعطیل بود و امکان ورود پیدا نکردیم و فقط به گرفتن چند عکس اکتفا کردیم.
برج قربان
در ادامه به سمت آرامگاه ابن سینا حرکت کردیم . به خاطر مراسم روز پزشک داشتند درهای ورودی را می بستند و ما به زحمت توانستیم وارد آرامگاه شویم. دیدن آرامگاه و موزه طبقه پایین آن جالب بود. دیدن آثار بوعلی سینا که به زبانهای مختلفی ترجمه شده اند، برای همه ما مایه مباهات است. در بخشی از سرگذشت بوعلی سینا، روی یکی از تابلوهای داخل موزه نوشته بود که به خاطر امتناع از پذیرش مقام وزارت پسر شمس الدوله دیلمی، او ۴ ماه زندانی شد زهی مرد علم که از جاه و مقام گریزان بوده است!
تصویر رو به بالای سازه آرامگاه بوعلی سینا
بعد از خروج از آرامگاه بوعلی به طرف پارک شیر سنگی حرکت کردیم. مجسمه شیر سنگی یکی از آثار باستانی شهر همدان محسوب میشود که در وسط میدان مربع شکلی به همین نام قرار دارد. تپهای که هماکنون تندیس شیر سنگی بر روی آن جای گرفته تپهای باستانی است، چرا که تابوت متعلق به دوره اشکانی از آن محل یافته شده و در موزه تپه هگمتانه نگهداری میشود. در سال ۳۱۹ ه.ق که دیلمیان همدان را به تصرف خود درآوردند دروازه شهر را به کلی تخریب کردند. مردآویج دیلمی قصد داشت یکی از آنها را به ری منتقل نماید ولی چون موفق نشد پنجههای یکی از شیرها را شکست و دیگری را به طور کامل تخریب نمود . این مجسمه آسیب دیده تا سال ۱۳۲۸ هجری شمسی بر روی زمین افتاده بود تا اینکه مهندس سیحون طراح و معمار آرامگاه بوعلیسینا آن را در جایگاه کنونی قرار داد. در دوره اسلامی ، این شیر را محافظی برای شهر و طلسمی بر رد بیماری برمیشمردند. تاریخ ساخت مجسمه شیر سنگی مورد اختلاف است ولی از نحوه کندهکاری تندیس و نزدیکی آن به باروی اشکانیان و نیز کشف تابوت دوره اشکانی از شان محل چنین بر میآید که این تندیس به اشکانیان مربوط باشد، اما این اثر از یادگارهای هنری سلوکی/اشکانی میباشد. احتمال دارد که اسکندر آن را به افتخار یکی از سردارانش که در اکباتان مرد، ساخته باشد. نمی دانم ولی به نظرم رها کردن این آثار ارزشمند و قدیمی بدون حفاظت در فضای باز، کار درستی نیست.
بعد از صرف شام در آن حوالی برای استراحت در داخل پارک نشستیم . داشتن میدان هایی که حالت پارک دارند لطف خاصی به شهر می دهد و بودن مسیر کند گذر مخصوص پارک خودرو امکان استفاده از فضای پارک را برای مردم راحتتر می کرد. در خاتمه روز برای قدم زدن به پارک ارم و شهربازی رنگین کمان همدان رفتیم خوبی شهرهای کوچکتر از تهران این است که به راحتی میتوانید در چند دقیقه از هر گوشه به گوشه دیگر شهر بروید. دیدن تعداد زیادی خانواده ها و جوانان که بیشتر سرگرم کشیدن قلیان بودند، ناراحت کننده بود. واقعاً چرا کشیدن قلیان تا این اندازه در ایران رایج شده است؟ شهربازی رنگین کمان خوب بود و بعضی از وسایل تفریحی آن نسبتا جدید و مدرن بودند. البته ما قصد استفاده از آنها را نداشتیم و دیر وقت بود . باید به خانه بر می گشتیم .
صبح جمعه برای دیدن تپه های هگمتانه به سمت میدان اکباتان حرکت کردیم. بسیاری از باستان شناسان تپه هگمتانه را وسیع ترین تپه باستانی ایران دانسته و آن را بقایای ابنیه مادی، هخامنشی و بعد از آن می دانند. مساحت تپه هگمتانه حدود 30 هکتار است، که با در نظر گرفتن بخش هایی که جزو محدوده تپه باستانی بوده، ولی اینک ساختمانهای مسکونی بر روی آن ساخته شده، به بیش از 40 هکتار نیز میرسد. بازدید از محوطه باستانی هگمتانه همچنین شامل بازدید از موزه زیبای آن و نیز دو کلیسای جدید ارامنه ارتودوکس (حضرت مریم ) و کلیسای قدیمی ارامنه پروتستان ( استپان گریگوری) می باشد. در میانه محوطه منطقه ای وجود دارد که محلی ها آنجا را گود فرانسوی ها می نامیده اند و چند نفر از فرانسوی ها سالها در آنجا مشغول حفاری و استخراج آثار با ارزش بوده اند !
اسکلت بازمانده از یک زن و مرد که طبق بررسی ها زن سالها بعد از مرد فوت کرده و بعدها در کنار شوهر دفن شده است.
دفن اجساد بصورت جنینی - ظاهرا سنت خاصی بوده است.
داخل کلیسای استپان گریگوری
اشیا موزه را میتوان به دو بخش تاریخی و اسلامی تقسیم کرد. در بخش تاریخی اشیای این بخش شامل ستون، تهستون، سرستونهای سنگی و انواع خشت چهاگوش، کاسه و کوزه ، انواع خمرههای کوچک و بزرگ، انواع ظروف شیشهای و مجسمه گلی، آبخوری، لیوان، تابوت سفالی و انواع سنگهای تزئینی و مهره که از کشفیات هگمتانه، روستای شورین، دروازه شیرسنگی به دست آمدهاند، هستند. اشیا این بخش به دورههای هخامنشی، اشکانی و ساسانی و همچنین نیمه دوم هزاره اول قبل از میلاد تا نیمه اول بعد از میلاد مسیح بازمیگردند.در بخش اسلامی این مجموعه شامل سنگ مزار، انواع ظروف سفالی مانند حوض آبنما، خمره سنگ، قوچسنگ و غیره هستند که از مناطقی مانند اسدآباد، فرسنج، برج قربان به دست آمده است. اشیا این بخش متعلق به ادوار اسلامی اولیه (۱ تا ۴ ه.ق)، میانه (۴ تا ۷ ه.ق) و متاخر (۷ تا ۱۰ ه.ق) و همچنین قرون معاصر (۱۰ ه.ق تا کنون) است.
بعد از خروج از محوطه هکمتانه به گنبد علویان رفتیم .گنبد علویان در نزدیکی میدان امامزاده عبدالله قرار دارد. این اثر یکی از شاهکارهای معماری و گچبری بعد از اسلام در همدان است و ظاهرا این گنبد یکی از یادگارهای متعلق به اواخر دورهی سلجوقیان در قرن ششم هجری است که توسط خاندان علویان ابتدا به عنوان مسجد، احداث و در دوره های بعد، با ایجاد سردابی در زیرزمین به مقبرهی آن خاندان تبدیل شده است. موزه محوطه داخل گنبد علویان و همچنین سرداب طبقه پایین گنبد را دیدیم و بعد به سمت حمام قلعه حرکت کردیم.
گنبد علویان
موزه حمام قلعه در واقع حمام قدیمی است که به شکل رستوران درآمده است اگر قصد صرف غذا در رستوران را داشته باشید امکان دیدن حمام به صورت رایگان وجود دارد و در غیر این صورت هزینه هر نفر سه هزار تومان برای بازدید از حمام را باید پرداخت کرد که در مقایسه با ورودی 2۵۰۰ تومانی تپه هگمتانه با آن عظمت و زیبایی ، خیلی غیر عادی و نامطلوب است.در ضمن ما از یکی از غرفه های داخل موزه حمام یک عدد جای کلیدی چرم خریداری کردیم که بعدا در بازار همان جنس را با قیمتی نصف مشاهده کردیم .
بعد از خروج از حمام قلعه پیاده به طرف آرامگاه استر و مردخای و میدان امام حرکت کردیم . دیدیم که آرامگاه از ظهر جمعه تا یکشنبه تعطیل است و در نتیجه نتوانستیم داخل آن را ببینیم .
آرامگاه استر و مردخای
در حوالی میدان امام و خیابان اکباتان و سراهای بازار گشت زدیم و از بازار های سنتی مقداری خرید کردیم. برای استراحت و صرف ناهار به یکی از رستوران های نزدیک میدان عین القضات همدانی رفتیم و بعد از صرف ناهار راهی تهران شدیم .مسیر همدان به تهران از طریق ساوه را در حدود سه و نیم ساعت طی کردیم .سفر ما به پایان رسید. بخش عمده هزینه سفر ما هزینه اقامت بود که حدود نهصد هزار تومان شد. سایر هزینه ها به جز خریدها در مجموع حدود ۶۰۰ تومان شد. در صحبت با یکی از دوستانی که با تور سه روزه به همدان آمده بودند، متوجه شدیم که از آنها مبلغ نفری ۸۰۰ هزار تومان بابت تور سه روزه دریافت کرده بودند که به نظر نمی رسد استفاده از این قبیل تورها چندان به صرفه باشد.
هموطن چرا؟؟
در هر حال به نظر میرسد برای توسعه گردشگری در کشور باید اقداماتی جدی صورت بگیرد . نیاز به امکانات اقامتی ، زیرساخت های رفاهی ، فرهنگ سازی و حمل و نقل مناسب بشدت احساس می شود. در کشورهای توریستی ، از کوچکترین امکانی برای جذب توریست استفاده میکنند واقعاً چرا ما از این منابع لایزال استفاده نمیکنیم . تخمین زده می شود که درآمد حاصل از توریست در ایران میتواند حتی تا چند برابر درآمد نفت باشد . اگر دیدنی هایی مانند همین غار علیصدر، تپههای هکمتانه، تختجمشید، بیستون و هزاران نقطه دیدنی دیگر که ما در ایران داریم در هر یک از کشورهای دیگر بود چه کارها که نمی کردند . دریغ و افسوس که چرا ما قدر این آثار ارزشمند را نمیدانیم .در واقع ما شبیه فرزند یک اشراف زاده بسیار متمول هستیم که به خاطر ندانم کاری و تنبلی یا مسایل دیگر به سختی و مشقت روزگار میگذراند و مانند فقرا به نظر می رسد.
با امید فرداهای بهتر و ایرانی آبادتر از همیشه