قسمت اول: همدان، لالجین، تویسرکان، ملایر، نهاوند چند سالی بود که قصد رفتن به کردستان رو داشتیم ولی هر بار، بنا به دلایلی، مقصدمون عوض میشد. البته چند باری برای خرید، به سقز و بانه رفته بودیم اما این بار تصمیم داشتیم به قصد سیاحت، به
تو دنیای پر استرس و پر مشغله امروز که من به اقیانوسی بی انتها تشبیهش میکنم اگه ما انسانها شناگرهای توی این اقیانوس فرض بشیم گاهی نیازه تا به لبه آب اومد و نفسی چاق کرد و مهیای ادامه مسیر شد. اون لبه آب برای
مقدمه سفر چند سالی بود که در تلگرام گروه های کوهنوردی و طبیعت گردی مشهد را دنبال می کردم. به کمپینگ علاقه داشتم ولی تا به حال نرفته بودم. خبردار شدم یک برنامه 5 روزه خلخال تا اسالم هست که هزینه اش با اتوبوسvip بدون در
به سانِ خارِ رها گشته از اسارتِ خاک ، بس است ماندن و ماندن ، کمی سفر باید.... چه کسی میتونه در مقابل پیشنهادِ شرکت در یک مراسم عروسی در قلب کردستان مخالفت کنه ؟؟؟!!!؟؟؟ آزادیِ ما از سفر کردن هایمان معلوم میشود ، کسی که دارایی اش را
از اول تابستون تو فکربودیم کجا مسافرت بریم که هوا خوب باشه و هم اینکه برامون جدید باشه . چند ماه تابستون که هوا خیلی گرم بود وبا وجود پسر کوچیکمون واقعا قید سفر رو زدیم و از اواخر مرداد برنامه ی همدان و قزوین
از گنجنامه تا دز چه دلواپس گذر کردم ز ماتم خانه هستی چه آشفته سفر کردم در این دنیای نامعلوم و هر دل نغمهای پیشه خوش و خرم هزاران مست و صدها دشت بیدریا هزاران حرف ناگفته هزاران رعد بیباران چه غربتها، چه محنتها فقیر و بینوا گشتن به دار ظلم مصلوبها در این دنیای نامعلوم من از اینها
نام و نام خانوادگی : عاطفه حاجی آبادی تاریخ : 1آبان 1399 مقصد : ملایر – نهاوند -کنگاور نام هتل :اقامت در خانه روستایی عنوان سفرنامه: ایزد بانوی آب های روان سلامی به قدمت تاریخ ایران عزیزم به دوستان عزیز لست سکندی ، سفرنامه را با جمله (ایرانم زیباست) شروع
سفرنامه قسمتی از شمال و شمال غربی کشور سفر شاید همان واژه ی نابی باشد که شنیدنش حالمان را دگرگون می کند، ولی شنیدن از سفر کجا و تجربه کردنش کجا؟دقیقا یادم نمیاد چند بار از استان همیشه باران (گیلان) دیدن کردم ولی میدونم که حداقل
واسه آخر هفته چند شهر رو لیست کرده بودم که از بینشون قرعه به نام همدان افتاد.همسرم از سر کار که اومد بلیط قطار رو واسه چهارشنبه خریده بود و ما ساعت 11 شب چهارشنبه در هفته اول آذر 98 سوار قطار بودیم.تو کوپه مون
زندگی میکنم تا سفر کنم،سفر می کنم تا زندگی کنم.. جمله ای که یکی از هموطن های خوش مسافرت بالای پیج اینستاگرامش نوشته و الحق هم که جمله بسیار زیباییه.چقدر خوبه که فرهنگ جامعه به سمتی داره میره که مردممون بخشی از درآمدشونو صرف سفر و
تعطیلات اواخر مرداد ماه 98 فرصتی شد تا مسافرتی چهار روزه به استان همدان داشته باشیم. چون هیچ وقت با خانواده (یعنی من و همسر و دخترم) به این استان سفر نکرده بودیم تصمیم گرفتیم از شهر های ملایر، تویسرکان و همدان بازدید کنیم .
همیشه دلیلی برای رفتن به سفر پیدا کنید درسته که ممکنه سفر باعث نشه توی زندگیتون بیشتر عمر کنید اما حتماً باعث میشه توی عمرتون بیشتر زندگی کنید. عکاس و نویسنده: مرتضی حیدری دوماه از آخرین سفرم (قزوین) گذشته بود که باز هم هوس سفر کردم! تقریباً
سفر دو روزه به تویسرکان می خوام براتون از شهری بگم که شاید خیلیا اسمشو شنیده باشید اما بدلیل نزدیکی به یه شهر بزرگتر و معروفتر تو سایه اون کمرنگ شده و شاید دیدن و شنیدن از اون براتون جذاب باشه. تویسرکان شهر گردو در قسمت جنوب
سلام. من افسانه هستم از خوزستان ، عاشق سفر. یکی از سفرهای اخیر من اوایل مهرماه 97 به مازندران زیبا بود. تا قبل از این هشت یا نه بار به شمال و بیشتر به گیلان سفر کرده بودم و همیشه شهریور ماه رفته بودم ولی
بنام خدا با سلام خدمت تمامی همراهان لست سکند و عاشقان مسافرت،بنده بعد از سفر به چند کشور خارجی و نوشتن دو سفرنامه باکو و شهر وان ترکیه برای لست سکند،یک روز که تو شهر خودم یعنی همدان رفته بودم آبشار گنج نامه یهویی به ذهنم