سفر به شهر بادهای کوبنده، باکو
با داغ شدن بازار ارز مسافرتی و قوانین جدید من و همسرم هم وسوسه شدیم تا از این فرصت که معلوم نبود تا کی ادامه داشته باشه استفاده کنیم.قصدمون این بود یه سفر قیمت مناسب که سهمیه ارزش نفری 500 یورو باشه بریم تا با مابه التفاوت ارز مسافرتی یه جورایی هزینه سفرمون رو درآورده باشیم.خلاصه که هم فال باشه هم تماشا...
با یه آژانس صحبت کردم و چون ما دوست داریم ایرلاین های مختلف رو شده برای یک بار امتحان کنیم پرواز آزال آذربایجان رو انتخاب کردیم و هتل 4 ستاره برای سه شب و مبلغ دو میلیون و ششصد برای هر نفر به حساب آژانس واریز کردیم و خوشحال و خندان دنبال بقیه کارای سفر افتادیم.آژانس هم متن قرارداد رو برای ما تلگرام کرد و قرار شد با توجه به تعطیلی آخر هفته ما شنبه برای تسویه تور و دریافت واچر به آژانس مراجعه کنیم.شنبه نزدیک ظهر آژانس با ما تماس گرفت و گفت بلیطامونو رزرو نکرده بوده و عملا جا نیست در پرواز و حتی در ایرلاین های دیگه هم جا نبود و یهو حال ما گرفته شد و پولمونو پس داد.این کار غیر حرفه ای از یه آژانس معتبر برای ما تجربه شد که حتما از این به بعد حواسمونو بیشتر جمع کنیم تا برنامه ریزیمون بهم نخوره.اینو براتون توضیح دادم که برای شما مشابهش اتفاق نیوفته.ضمن اینکه در ادامه سفرنامه میبینید که همین موضوع چقدر به ما ضرر مالی زد.
خلاصه از یه آژانس دیگه برای تور باکو اقدام کردیم و با همون شرایط پرواز آذربایجانی و هتل چهار ستاره و سه شب یه تور دیگه گرفتیم با مبلغ نفری دو میلیون که البته با تور اولی تفاوت قیمت زیادی داشت اما بخاطر این فاصله زمانی قانون ارز مسافرتی عوض شد و ما به همین راحتی بخاطر بی مسئولیتی یه آژانس مجبور به تهیه دلار به قیمت ده هزار و پونصد و شصت تومن شدیم و همین افزایش نرخ ارز باعث شد سفری که می تونست ارزونتر از این برامون تموم بشه تقریبا دو برابر بیشتر از پیش بینیمون دربیاد.
به هر حال سفر جور شده بود و باید علی رغم نامهربانی قبلش تمام انرژیمونو میذاشتیم تا سفر خوبی رو برنامه ریزی کنیم.تحقیقات اینترنتی که قبلا انجام شده بود رو تکمیل کردیم.من عاشق خوندن سفرنامه دیگران هستم و معتقدم بالاترین سرمایه هر کس تجربه اش هست که در اختیار ما قرار میده.به کمک سایت های مختلف مکانهای مورد علاقه و هزینه های تقریبی دراومد.با کمک سفرنامه ها فهمیدم کجاها رو باید دید و برنامه ریزی زمانی هم تا حدودی دستم اومد.
زمان سفر فرارسید و ما 28 مرداد ماه 1397 حدود ساعت 2 و نیم صبح پرواز کردیم. نکته ای که در مورد پروازهای آزال یا بوتا وجود داره اینه که بلیط ها تک نفره صادر میشه و کارت پروازها هم تک نفره هست امکان اینکه اعضای خانواده کنار هم باشن موقعی که دارن بهتون کارت پرواز میدن وجود نداره و باید برید داخل پرواز توافقی جاهاتونو با هم عوض کنین که البته برای بعضی هم امکانش نبود و گاها ناراحتی هایی هم ایجاد میکرد.البته کانتر به ما گفت نفری 5 دلار میتونین پرداخت کنین تا سیستمی جابجا کنیم بلیط رو.ولی خودش توصیه اش این بود که برید داخل پرواز اینکارو انجام بدین.این قانون ایرلاینشون هست.و اینکه هر نفر 23 کیلو بیشتر بار نمیتونه داخل یه چمدون بزاره و همونجا موقع صدور کارت پرواز میگفتن اضافیشو خارج کنین و در بسته بندی دیگه ای بزارین و تازه پول اضافه بار هم بدین و اینکه کارگرا اصلا چمدان یا بسته یا وزن بالای 23 کیلو رو جابجا نمیکنن.این موضوع برای خیلیها دردسر ساز شد و من چون تو سفرنامه های بقیه خونده بودم این موضوع رو رعایت کرده بودیم.این دو قانون ایرلاین بوتاایرویز رو معمولا تو آژانس و موقع رزرو بلیط بهتون نمیگن.اکثریت اونجا با شنیدن این قوانین شوکه میشدن و خارج کردن بار اضافی و بسته بندی جداش دردسرهای خودشو داشت.
داخل هواپیما 2 تاصندلی سمت راست و 2 تا سمت چپ و اینکه تمیز بود و پرواز هم راحت بود در نشستن و برخواستن هم مشکل خاصی نبود.پذیرایی طول سفر ساندویچ که میشد انتخاب کنی کالباس میخوای یا پنیر...همین....نوشیدنی هم آب میدادن و اگه چای یا قهوه یا نوشابه میخواستی باید پولشو همونجا به واحد پول آذربایجان که منات هست پرداخت میکردی.البته همینقدر پذیرایی برای پرواز حدودا یک ساعته کافی بود.ولی پذیرایی ایرلاینهای خودمون و امارات که من دیدم با پک خوراکی و نوشیدنی هست حتی برای پروازهای کوتاه که این موضوع محترمانه تر به نظر میاد.ما راضی بودیم اینو بیشتر توضیح دادم برای کسایی که براشون مهمه.
به محض رسیدن به فرودگاه حیدرعلیف باکو باید از دستگاه های دریافت ویزا استفاده کنین و ویزا به قیمت نفری 26 دلار دریافت کنین.اونجا بانک هست که پولتونو خرد کنه اما کارمزد 3 درصد برمیداره و توصیه میکنم اندازه ویزاتون پول خرد داشته باشین.کنار دستگاه ها اپراتورهایی هستن که تسلط به فارسیشون خوب بود و کمک کردن به همه تا ویزا صادر بشه.ویزای کاغذی اندازه فیش عابربانکهای خودمون رو بهتون میدن تا آخر سفر باید خوب ازش نگهداری کنین.
ما ساعت 4 بیرون فرودگاه آقای راماز که تسلط مناسبی به زبان فارسی داشت و مسئول ترانسفر ما بود رو ملاقات کردیم.تا هتل نیم ساعت راه بود.شهر اونموقع ساکت و آروم بود و ما تقریبا 4.30 رسیدیم هتل گورگود که در خیابان khatayi بود و چون هنوز خیلی تا ساعت تحویل اتاق مونده بود درخواست کردیم با پرداخت هزینه جدا بهمون اتاق بدن که گفتن اتاقاشون پر هست و ما در لابی نشستیم.لابی با مبلهای راحتی دیزاین شده بود من روی یکیشون دراز کشیدم و نیم ساعتی خوابم برد.رفتار پرسنل هتل عالی بود چند بار بهمون سر زدن و قول دادن به محض اینکه بتونن اتاق میدن بهمون و با وجود اینکه آب اونجا خریدنی هست دو تا آب معدنی بهمون دادن و گفتن اگه چای یا قهوه هم بخواییم میتونیم بریم کافی شاپ استفاده کنیم.
تصویر 1-لابی هتل گورگود
ساعت 7 صبح هوا روشن شد و ما هم خستگیمون تقریبا برطرف شده بود تصمیم گرفتیم بریم مرکز فرهنگی حیدر علیف که پیاده از هتل 15 دقیقه راه بود.روز یکشنبه در باکو تعطیلی آخر هفته بود و غیر از تعدادی برای ورزش و چند تا ماشین و تاکسی هیچکس در خیابون نبود.باد بسیار شدیدی میوزید جوریکه اگه کلاهتو نمیگرفتی باد میبرد و ممکن بود حتی بهش نرسی...من نگران پرت شدن اجسام سنگین بودم که انگار بخاطر این بادها مردم رعایت میکنن و توی بالکن ها چیزی که خطرآفرین باشه نمیذارن.
آسمون پر از ابرهای فشرده بود که به لطفشون آفتاب نخوردیم و وقتی به مرکز حیدر علیف رسیدیم باد هم کمتر شد و با توجه به خالی بودن اون محوطه به راحتی تعداد زیادی عکس گرفتیم و در محوطه چرخیدیم.بنای بسیار زیبایی بود که داخلش سالن اپرا و موزه هست از یادگاری های حیدر علیف که آذربایجانی ها براش احترام و ارزش زیادی قائلن چون استارت پیشرفت کشورشون رو زده و الان فوت شده و پسرش داره راهشو ادامه میده.
داخل که تعطیل بود نتونستم برم اما ورودیش 15 منات برای هر نفر هست.برای دونستن حدودی قیمتها براتون بگم که هر صد دلار رو 170 منات چنج میکردن و حدودا هر منات به پول ما میشد 6200 تومن.با این نرخ خیلی جاها باید حساب کتاب کنین ببینین میصرفه هزینه اش براتون یا نه.
تصویر 2-مرکز فرهنگی حیدرعلیف
تصویر 3-نمایی دیگر از مرکز فرهنگی حیدرعلیف
حدود 9.30 برگشتیم هتل و رفتیم طبقه 5 هتل برای صرف صبحانه.از دیوار شیشه ای رستوران هتل یه مقداری از دریا معلوم بود و خیابون و ساختمونا...صبحانه هتل که هر روز هم تکرار میشد عبارت بود از:کره و پنیر و مربا و عسل و تخم مرغ آبپز و املت اسفناج و خاگینه و سوسیس و کالباس و دو رقم نون و نون تست سرخ شده و دو رقم کیک و سالاد و هندوانه و فرنی و سه نوع آبمیوه و شیر و چای وقهوه.برای روز اول و دوم خوب بود اما همین عدم تنوع در املتها باعث شد دو روز بعد تکراری بودن صبحانه به شکل ضعف به چشم بیاد.
ده و نیم بود که دوباره اومدیم تو لابی و ساعت 12 اتاق رو تحویل گرفتیم.اتاق تمیز بود و مشکل خاصی هم در طول سفر پیش نیومد.سرویس اتاق هم روزانه انجام میشد و پرسنل خیلی خوش برخورد بودند.من تو سایت tripadvisor در مورد این هتل هم کامنتهای مثبت دیده بودم هم منفی که خداروشکر هیچکدوم از منفیهایی که خونده بودم برای ما پیش نیومد.تنها موردی که به نظرم ضعف حساب میشد این بود که چای ساز نداشت و روزانه هم آب آشامیدنی شارژ نمیشد، که این موضوع برای هتل 4 ستاره عجیب بود. کلا در باکو امکانات هتل کمتر از حد انتظاراتتون هست مثلا اگه میخوایین خیلی سرویس خوبی بگیرین و میتونین هزینه بالاتری بکنین باید 5 ستاره بگیرین و گرنه امکانات هتل 4 ستاره اندازه 4 ستاره بقیه کشورها نیست.ولی اگه مثل ما زیاد سخت گیر نیستین بهتون بد هم نمیگذره.هرچند واقعا میگم ما نکته خیلی منفی یا بدی در هتل ندیدیم دسترسیش هم به مکانها مناسب بود اما اگه خیابونها رو میشناختم یا آژانس توضیح بهتری میداد تو یه خیابون توریستی تر هتل میگرفتم که حال و هوای بهتری داشته باشه.ضمنا چون برای بعضی مهم هست اشاره کنم که بخاطر مسلمون بودن این کشور شما در تمام دستشویی ها شلنگ آب میبینید و مشکلی از بابت طهارت وجود نداره.
تصویر 4-نمایی از اتاق هتل گورگود
تور لیدرمون برامون گشت شهری برای ساعت 6 عصر با شام معرفی کرد که نفری 30 منات بابتش پرداخت کردیم.تا وقتی بیاد دنبالمون نهار خوردیم و خوابیدیم و انرژی گرفتیم.گشت شهریمون شامل بازدید از پارک مفاخر،برجهای فایرمونت(شعله)، بام باکو،موزه فرش، ایچری شهر و مرکز حیدر علیف و شام در رستوران بود.در واقع تقریبا کل شهر رو در یک نما دیدیم.پارک مفاخر یه محیط سرسبز زیبا بود که تندیس های افراد مشهور رو ساخته بودند و بالای مزارشون گذاشته بودند.اصلیترین قسمتش مزار حیدر علیف بود که تور لیدرمون آقای جعفری میگفت هر روز صبح پسرش الهام علیف میاد و تاج گل میذاره.گفت از مزار حیدر فقط میتونین عکس بگیرین فیلم نمیشه گرفت و از سه تا پله پایین مزار هم نمیشه رفت بالا.مزار همسرش و پدرخانمش هم همونجا بود.
پارک قشنگی هست سرسبز و آروم با کلی مجسمه بزرگ از آدمهای مهم....اما در واقع مزار آدمهای مهمشون هست اگه دوست نداشتین نرید.ورودی هم نداشت.
تصویر 5-مزار حیدرعلیف در پارک مفاخر
گشتن توی خیابونا با ماشین هم خیلی خوب بود تا رسیدیم به برج های شعله که آقای جعفری برامون توضیح داد طراحشون یه مهابادی هست که اول میخواسته این برجها رو تو تبریز بسازه بهش مجوز ندادن بعد هم جای دیگه که اونم مجوز ندادن تا آورده باکو ساخته.از همه جای باکو دیده میشن این برج ها و در شب نورپردازی بسیار زیبایی دارن.
تصویر 6-برج های شعله
از کنار پله ها رفتیم بالا و مزار شهداشون اونجا بود و با چند دقیقه پیاده روی رسیدیم به بام باکو که به جرات میشه گفت بهترین و زیباترین جای باکو بود.بهش پارک آپلند یا داگوستوپارک هم میگفتن...میشد از ارتفاع به منظره دریا خزر و شهر و بلوار ساحلی و ساختمونا نگاه کرد و لذت برد.معمولا از عکسهای اینجا برای تبلیغات تورهای باکو استفاده میشه.امکانش هست که به جای پیاده روی و پله با سوار شدن به ترن فونیکولار رفت بالای بام یا اومد پایین.قیمت بلیطش هم نفری 2 منات بود در یک مسیر و چند دقیقه کوتاه شاید 5 دقیقه طول میکشید یک مسیرش و به نظرم برای کسایی مناسبه که سختشونه پیاده روی یا پله نوردی کنن یا کالسکه و بچه کوچیک دارن.البته به عنوان تجربه جدید خوب بود.
تصویر 7-بام باکو
منظره فوق العاده قبل از غروب رو از بام باکو دیدیم و راه افتادیم سمت موزه فرش.سازه موزه فرش شبیه فرش لوله شده هست که زیباست و در عکس هم زیبا میوفته.داخلشم همونطور که از اسمش پیداست فرشهای نفیس به نمایش گذاشته شده که دیدنش برای دوست داران این هنر خالی از لطف نیست.
تصویر 8-موزه فرش
در حالیکه هوا دیگه تاریک شده بود به سمت ایچری شهر که همون بافت سنتی و قدیمی شهر هست راه افتادیم.محیط جالبی بود و اگه علاقه مند به خریدهای سنتی بودین چیزای قشنگی میشد پیدا کرد.پر از رستوران و کافه خوشگل.البته قیمتها به نسبت گرونتر از جاهای دیگه شهر بود خیلی حواستونو جمع کنین.
مکانهای تاریخیش هم کاخ شیروانشاه و قلعه دختر بود.در داستانها و تمام صفحات اینترنتی که من خوندم اومده که پادشاهی دختر خودشو به زور میخواسته شوهر بده و این قلعه رو بهش کادو میده و دختر شب عروسی خودشو از بالای برج پرت میکنه و خودکشی میکنه واسه همین اسمش قلعه دختره، اما تور لیدر ما گفت این افسانه ست و اصلش اینه که چون این قلعه با ارتفاع زیادش در قدیم برای حفاظت از شهر ساخته شده و نفوذ ناپذیر بوده اسمش دختر هست یعنی از باکره گی شهر حفاظت کرده و اجازه ورود و تجاوز دشمنان رو به شهر نداده واسه همین بهش میگن قلعه دختر.حالا دیگه الله اعلم...
ورودی قلعه دختر نفری 12 منات بود.از بالای قلعه همون دیدی که ازبام باکو دارید رو تقریبا میتونین داشته باشین که گفته میشه از وقتی بام باکو ساخته شده دیگه تورها برای دید از بالای شهر مسافراشون رو بالای قلعه نمیبرن.یه راه پله مارپیچ میره تا بالا و از بالا به شهر دید دارین.
تصویر 9-قلعه دختر در ایچری شهر
کسایی که بخوان اطلاعات دقیقتر تاریخی از گوشه گوشه ایچری شهر داشته باشن میتونن هدفون های سخنگو به قیمت 30 منات اجاره کنن تا اطلاعات تکمیلتری رو بهشون بده.بعد از ایچری شهر زیبا رفتیم سمت رستوران بی بی برای شام.شام دو نوع کباب و سالاد و سوپ بود.موسیقی آذربایجانی هم توسط نوازنده در حال خواندن و نواختن بود و جو خوبی به رستوران حاکم بود.یکی از کارهای واجب در هر سفر به نظرم خوردن غذاهای محلی و سنتی اونجاست.کباب های باکو شهرتشون زبانزده حتما تست کنید.اگه رستوران آذربایجانی هم دوست داشتین برین و از موسیقی و رقص هم لذت ببرین.خصوصا اگه ترکی متوجه میشین میتونه تجربه جالبی باشه براتون.
بعد از شام با ماشین گشتی در شهر زدیم و سمت مرکز فرهنگی حیدر علیف راه افتادیم.ما صبح خودمون رفته بودیم اونجا ولی دیدن شبش هم خالی از لطف نبود.کلا فضای آرامبخشی حاکمه در اطراف این سازه و البته واقعا بر کل باکو.در مورد سازه حیدر علیف هم گفته میشه که خانم زاها حدید از روی امضای حیدر علیف طراحیش کرده اما آقای جعفری گفت اینم جزو شایعات هست و طراح این بنا از 4 طرف به 4 شکل متفاوت طراحی کرده و هنر معماری و محاسبات بالایی رو بکار برده در طراحیش.
تصویر 10-مرکز فرهنگی حیدرعلیف در شب
و این پایان روز اول سفر ما بود و ساعت 11 رسوندنمون هتل برای استراحت.
روز دوم ساعت 8 برای خوردن صبحانه به رستوران رفتیم و طی اعلام وضعیتی که از همراه اول کردیم دیدیم برای چند دقیقه کوتاه روشن کردن اینترنت همراه 80 هزار تومن برامون صورتحساب اومده...اینجا بود که فهمیدیم برای ما که دائم با جی پی اس و گوگل مپ جابجا میشیم هزینه اینترنت بالا میوفته و باید فکر سیم کارت آذربایجانی باشیم.پیاده رفتیم سمت پاساژ 28 may که حدود 20 دقیقه از هتلمون راه بود همونجا از نمایندگی آذرسل یه سیم کارت به قیمت 15 منات خریدیم و 2 گیگ اینترنت شارژکردیم به قیمت 5 منات که تا آخر سفر هنوز 1.7 گیگش مونده بود.هتل وای فای رایگان پر سرعت داشت و از این بابت هیچ مشکلی نبود.ولی برای جا به جایی در شهر اگه مثل ما هستین که با گوگل مپ جا به جا میشین حتما سیم کارت بخرین.
بعد از گشت زدن در پاساژ و خیابونای اطراف تا نهار برگشتیم هتل و بعد از استراحت از استخر هتل که تمیز و مناسب بود استفاده کردیم.فقط توصیه میکنم با خودتون کلاه شنا ببرین چون به ما گفتن حتما حتی آقایون باید کلاه شنا داشته باشن که به نظر من کاسبی برای خودشون راه انداخته بودن و یه کلاه معمولی رو 15 منات میفروختن که خیلی گرونه میشه بیشتر از 90 هزار تومن.ولی اونجا مجبوری بخری.
بعد از شنا آماده شدیم بریم شهرگردی.با اتوبوس رفتیم سمت بلوار ساحلی.برای استفاده از اتوبوس باید باکی کارت (Baki kart)بخرین و شارژش کنین و هر سری با اون پرداخت انجام میشه و غیر از اتوبوس های قدیمی امکان نداره ازتون پول نقد قبول کنن.حواستون به شارژ توی کارتتون باشه که اگه نداشته باشین باید پیاده بشین ضمن اینکه هر ایستگاه هم دستگاه شارژ نداره.در هوای عالی 6 عصر رسیدیم بلوار ساحلی زیبا و پیاده رفتیم و ونیز باکو رو دیدیم که همونطور که از اسمش پیداست الگوبرداری کوچیکی از ونیز ایتالیا هست که با قایق از کانالهای آب رد میشدن.
تصویر 11-ونیز باکو
رفتیم سمت کشتی که تو دریا رو بگردیم.دو مدل بلیط داره این کشتی 3 منات و 10 منات که 10 مناتی طبقه بالای کشتی هست.تا نوبت ما بشه شب شده بود و زیبایی چراغونی ها و دیدن نورپردازی برجهای شعله از داخل آب واقعا دیدنی بود.کشتی اصلا تکون نداشت و حال هیچکس بد نشد و در امنیت کامل هم سوار و پیاده شدیم.
تصویر 12-نمای شهر از داخل کشتی
توصیه میکنم در بلوار ساحلی از چای باقلوای سنتی هم در کنار دریا لذت ببرین....قیمت یه قوری چای که 6 تا استکان کمرباریک چای داشت و یه ظرف باقلوا ترکی 7 منات شد.
تصویر 13-چای و باقلوا ترکی
بعد از بازدید از پاساژ معروف و زیبای پورت باکو به سمت خیابان تارگویی یا نظامی راه افتادیم و ترجیح دادیم پیاده بریم و از خیابونای زیبای شهر در شب لذت ببریم.برای پیدا کردن مسیرها گوگل مپ بهترین راهنماست بدون ذره ای خطا! به نظر من دیدن این خیابون در شب یه لذت دیگه ای داره.خیابونای سنگ فرش که خودشون معتقدن نمایی مثل خیابون شانزالیزه پاریس رو داره.ساختمونای شیک و چراغونیهای واقعا زیبا و پر از فروشگاه های برند و رستوران و کافه های خوشگل.بعد از بازدید از خیابون به سمت میدان فواره ها رفتیم.چندین میدون فواره اونجاها نزدیک هم هست.
تصویر 14-پاساژ پورت باکو
تصویر 15-خیابان تارگوی یا نظامی
همونجا ساندویچ لول کباب که توی نون مخصوص شبیه لواش درست میکردن خوردیم.این مدل ساندویچ رو خیلی تو باکو میبینین.
تصویر 16-ساندویچ لول کباب
و با اتوبوس به سمت هتل راه افتادیم.وسط راه فهمیدیم مسیر برعکس رو سوار شدیم و پیاده شدیم و بعد از پیاده روی طولانی به ایستگاه اتوبوس بعدی رسیدیم و تا ایستگاه 28 می اومدیم.ساعت 12.30 شب از اونجا تا هتل پیاده اومدیم و تو خیابون تاریک و خلوت من حسابی ترسیده بودم هر چند تور لیدر بهمون گفته بود باکو امنیت بالایی داره و انگار واقعا راست بود.حسابی له و خسته رسیدیم هتل و روز دوم هم تموم شد.
روز سوم روز تفریح و هیجان بود.برای این منظور پارک آبی دالغابیچ در ساحل مردکان که بزرگ ترین پارک آبی آذربایجان هست رو انتخاب کردیم.نیم ساعت تا شهر فاصله داره و اتوبوس و مترو هم نداره و فقط باید با تاکسی برید.ما با سیم کارت آذربایجانی تونستیم برنامه تاکسی اوبر رو نصب کنیم که قیمت تاکسیهاش از همه تاکسیها پایینتر بود.با مبلغ 13 منات رسیدیم پارک آبی.چون ممکنه نوع پوشش مشکل خیلی از خانمها باشه توضیح بدم که اونجا روی تابلوها نوشته که با مایو اسلامی نمیتونین از وسایل استفاده کنین ولی اونجا در اونروز که من بودم پر از عرب بود و نمیشد جلوی اون جمعیت رو گرفت و اصلا مشکل پوششی وجود نداشت.در صورتیکه من در چند تا منبع اینترنتی خونده بودم خانمهایی بودن که نتونسته بودن از وسایل استفاده کنن.شاید هم بسته به شرایط و روز فرق کنه.
خیلی محیط شاد و پر انرژی و باز و بزرگ و راحتی بود و ساحل دریا هم داشت با کلی تخت و وسایل مخصوص ساحل که خصوصا برای عکاسی عالی بودن.قیمت رستوران ها هم مناسب بود . ما برای نهار کباب گرفتیم و نوشیدنی 27 منات شد.استخرهای بزرگ برای شنا و تا یک هفته بعد پارک های ابی در آذربایجان به علت شروع فصل سرد تعطیل میشدن و با وجود اینکه پارک آبی شلوغ بود اما بزرگ بودن فضا باعث شد اصلا اذیت کننده نباشه.معروف ترین و بهترین آهنگهای دنیا رو میزkد که برای اکثریت آشنا بود. خلاصه هر کسی هر جور میخواست لذت میبرد.جالبه که من اونجا خانم چادری با روبنده هم دیدم راحت برای خودش با بچه هاش مشغول بود.
اگه قصد تفریح ساحلی دریایی دارین چند تا ساحل دیگه هم در آذربایجان هست مثل ساحل شیخوف که پارک آبی هم دارن اما کوچیکترن و هزینه ورودشون هم کمتره مثلا 20 منات.به نظر من دالغابیچ از همشون بهتره و البته جدیدتر و مجهزتر.ورودی 50 منات برای هر نفر هست در روزهای عادی و در روزهای تعطیل 70 منات برای توریستها.برای آذربایجانیها کمتر بودبرای برگشت هم اوبر گرفتیم اما خیلی معطل کرد و نیومد با یه تاکسی و 15 منات برگشتیم هتل.بعد از استراحت ساعت 8 شب به قصد خرید سوغات رفتیم پاساژ گنجلیک و چون برای اتوبوس معطل شدیم و شارژ باکی کارتمون تموم شد و دستگاه شارژم نبود مجبور به مقداری پیاده روی شدیم و تا رسیدیم تعطیل شده بودن و اوبر گرفتیم و دست خالی برگشتیم.
روز چهارم بعد از صبحانه تا ساعت 12 استراحت کردیم چون باید اتاق رو تحویل میدادیم و تا شب ساعت 8.30 که قرار بود راماز برای ترانسفر ما به فرودگاه بیاد خودمونو مشغول میکردیم.اتاق رو تحویل دادیم و چمدونهامون رو امانت گذاشتیم و برای خداحافظی با باکوی زیبا راه افتادیم با اوبر و مبلغ 2 منات رسیدیم به فونیکولار و بلیط نفری 2 منات رو خریدیم و با ترن رفتیم بالای بام باکو.باز هم بام زیبا و عکسهای متفاوت در آفتاب.
تصویر 18-فونیکولار
تصویر 19-بام باکو
بعد هم پیاده به سمت ایچری شهر که قبلا در شب دیده بودیم.پیاده روی طولانی بود حدود 20 دقیقه اما از بین ساختمونای زیبای شهر بود و لذت بردیم.نهار دونر کباب خوردیم و از ایچری شهر برای یادگاری یه مگنت از سمبل های باکو خریدیم و یه مقدار باقلوا که بعدا فهمیدیم تقریبا دو برابر قیمت برامون دراومده.کلا ایچری شهر همه چیش گرونتر از شهره.
تصویر 20-نمایی از دیوار ایچری شهر
هنوز وقت داشتیم اومدیم سمت بلوار به قصد سوار شدن به چرخ فلک زیبای باکو که به چشم باکو معروفه.نفری 5 منات بلیطش هست و با وجود اینکه ظرفیت هر کابین 8 نفره اما با غریبه سوارت نمیکنن و میتونی راحت باشی.شاید هم چون خلوت بود اینکارو نکردن.با وجود اینکه باکو شهری بادخیزی هست اصلا کابینها تکون نخوردن و بدون ترس و دلهره یه دور زدیم و چند دقیقه هم بالای اوج نگهمون داشت و از مناظر لذت بردیم.
تصویر 21-نمای شهر از داخل کابین چشم باکو
دیگه وقتش بود برگردیم هتل.تاکسی اوبر گرفتیم و 7.30 هتل بودیم.تنها پروازی که ساعت 23.30از فرودگاه حیدرعلیف به اون بزرگی انجام میشد همین یک پرواز به تهران بود.پرواز برگشت هم به راحتی و بدون تاخیر انجام شد.
از کشورهای اطراف ایران دیدن کردن به نظرم خیلی خوبه چون طول پرواز کمی دارن و از نظر هزینه هم مرقوم به صرفه تره البته با قیمت دلار الان دیگه سفرهای خیلی ارزونی هم درنمیاد.اما فرهنگشون خصوصا چون قبلا جزو ایران بودن شبیه به ما هست و محیط دوست داشتنی و آرامی به حساب میاد.
امیدوارم اطلاعات مفیدی در اختیارتون قرار داده باشم.عکسها همه با گوشی نوکیا و توسط خودمون گرفته شده و اینترنتی نیست.از تمام مکانهای تاریخی و توریستی کلی عکس در اینترنت هست من سعی کردم از زوایایی که ممکنه عکس ازش نباشه عکس بزارم.
ممنون که وقت گذاشتید و سفرنامه رو مطالعه کردید.امیدوارم براتون مفید باشه.
نویسنده :leila saraye
تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمیگیرد.