هنوز در سفرم
خيال مي كنم
درآبهاي جهان قايقي است
و من – مسافر قايقها...
هزارها سال است سرود زنده دريانوردهاي كهن را
به گوش روزنههاي فصول مي خوانم و پيش ميرانم
"سفرنامه كيش"
سال گذشته روز 3 اسفند، روز بسيار خاص و به ياد ماندني اي براي من بود، روزي كه سفرنامهي اولم در سايت لست سكند با عنوان سفر به جزيره عجايب هفتگانه ايران (قشم) در سال 97 مقام دوم سفرنامه نويسي دفعه اولي داخلي را برايم به ارمغان آورد و من به قدري خوشحال بودم كه روي زمين بند نميشدم.
از مراسم تمام و كمال روز اهداي جوايز و دورهمي لست سكندي ها ميگذرم و ميگذارم حال و هوايش، برايم تا حدودي شخصي بماند.
اما آنچه بعد از مراسم براي من باقي مانده بود، جايزه ي عزيزم بود كه به هيچ وجه توقعش را نداشتم و فكر استفاده از آن و خريد خدمات از سايت لست سكند، لحظهاي دست از سرم بر نمي داشت و همين طور برنامه پشت برنامه بود كه به ذهنم ميرسيد.از روز بعد از همايش كار من شده بالا و پايين كردن سايت لست سكند و TRIP به دنبالت تور و بليطي كه به زمانم بخورد و با بودجه مان تناسب داشته باشد. نهايتا آنقدر برنامهريزي كرديم و كار پيش آمد كه شهريور، زمان تعيين شده از سوي سايت براي استفاده از جايزه هم گذشت. من مايوسانه ايميلي به لست سكند زدم و پرسيدم آيا امكان تمديد زمان استفاده از جايزه را دارم يا نه و وقتي جواب مثبت شنيدم، انگار دوباره جايزه گرفته بودم! اين بار ديگر جا براي كار و عذر و بهانه نبود. بالاخره مسافر شديم، مسافر كيش، 9 مهر 98، راهي سفري 4 شب و 5 روزه شديم به كيش، نگين خليج فارس.
قبل از اين سفر هم چند باري موقعيت سفر به كيش براي من پيش آمده بود، اما حقيقتش من خيلي حس و ذهنيت خوبي راجع به كيش نداشتم، كيش از نظر من شهري بود كه به سنتها پشت كرده و پشت ظاهري مدرن پنهان شده بود، اما نظر كساني كه به كيش سفر كرده بودند، خلاف اين بود و تعداد زيادي از دوستانمان توصيه كرده بودند فرصت رفتن به كيش را از دست ندهيم، اين موضوع در كنار نرخ بالاي تورهاي خارجي در بازه مورد نظرمان، ما را براي اولين بار مسافر كيش كرد.
وقت خالي ما بين بازهي 9 تا 15 مهر بود بنابراين به دنبال توري در اين تاريخ بوديم، با بررسي هايي كه در مورد تورها و هتل ها انجام دادم به اين نتيجه رسيدم كه در بازه ي قيمتي مد نظر ما، بهترين هتل، هتل ليليوم است. من ابتدا با كمك سايت ايران هتل آنلاين، بين هتل هاي 4 ستاره، گزينه مرتب كردن بر اساس رتبه ي مهمانان را فعال كردم، هتل ليليوم با رتبه 4.6 از 5 اولين هتل بود، با توجه به سال ساخت هتل كه 1397 بود در انتخابش ترديد نكردم و فقط به دنبال تورهايي در بازه زماني مدنظرمان بودم كه اقامت در هتل ليليوم باشد. نهايتا با در نظر گرفتن اين موارد و ساعت پرواز و مدت زمان اقامت در كيش، تور ارائه شده توسط شركت الفباي سفر با پرواز زاگرس در ساعت 17:45 روز سه شنبه، 9 مهر از تهران و برگشت 10:10 روز شنبه 13 ام مهر از كيش را انتخاب كرديم. بن خريد من از لست سكند، با در نظر گرفتن قيمت تور، 870 هزار تومان به ازاي هر نفر و مبلغ بن خريد لست سکند معادل 1.5 میليون تومان، من مابه التفاوت 240 هزار توماني را براي دفتر گردشگري ارائه كننده ي تور واريز كردم.
روز پرواز تا ساعت 16:30 در محل كارم بودم، البته محل كارم به فرودگاه نزديك است و من تمام وسايل و مايحتاج سفر را از قبل آماده كرده بود. براي راحتي بيشتر تصميم داشتيم در روزهايي كه نيستيم خودرو را در پاركينگ فرودگاه بگذاريم. من براي ساده تر شدن پرداخت هزينه به دنبال روش پرداخت اينترنتي بودم كه براي اولين بار به اپليكيشن الو پارك برخوردم. اين سايت و اپ مخصوص رزرو پاركينگ در مناطق مختلف تهران است، اما ويژگي اصلي و متمايز كننده آن اين است كه به ازاي تعداد روز بيشتر خريد، تخفيف دريافت ميكنيد. به اين ترتيب و با استفاده از اين اپ، به جاي هزينه 92 هزار توماني پاركينگ فرودگاه (23 هزار تومان به ازاي هر شب)، مبلغ 63 هزار تومان پرداخت كرديم و با ارائه كد رهگيري به پاركينگ فرودگاه، خودرو را در پاركينگ پارك كرديم و عازم سفر شديم.
عكس 1- غروب فرودگاه مهرآباد
پرواز با هواپيمايي زاگرس، بدون تاخير و با مدت زمان 1.30 ساعت انجام گرفت.
عكس 2- داخل هواپيما (مسير رفت)
و اما كيش كجاست؟
جزیره اي بیضی شکل با مساحت 90 کیلومتر مربع و با طول ۱۵.۶ و عرض ۷ کیلومتر ، در جنوب غربی بندرعباس و در میان آب های نیلگون خلیج فارس.
در دوره هخامنشیان، کیش مرکز عمده صید مروارید بینالنهرین و هندوستان بود و بازرگانان بزرگ دنیا به این جزیره رفت و آمد داشتند. از شواهد و قراین چنین پیداست که در عصر غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان و مغول جزیره کیش در اوج شکوفایی و رونق و مرکز بازرگانی خلیجفارس بوده است. بنابر شواهد تاریخی، در دورههای هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان استفاده از ناوگان پیشرفته و بزرگ دریایی و استفاده از صدف و مروارید در تزئینات و مبادلات تجاری در تمدنهای دور و نزدیک خلیج فارس و جزیره کیش رواج داشته است.
در سال ۱۵۰۶ میلادی (885 خورشيدي) آلفونس آلبوکرک دریاسالار مستعمره جوی پرتغالی دریای عمان و خلیجفارس را درنوردید و پس از آن که مسقط و چند بندر دیگر را به آتش کشید، از امیر هرمز و کیش خواست که خود را تسلیم و از شاه پرتغال اطاعت نماید. این درخواست پذیرفته نشد و پرتغالیها هرمز و گمبرون را تصرف کردند، سرنوشت کیش دگرگون شد و عصر انزوا و سکون آغاز گردید.
پرتغالیها تا دوره صفویه در کیش حضور داشتند و متاسفانه جز غارت و ویرانی اثر دیگری از خود بر جای نگذاشتند، تا این که بالاخره شاه عباس صفوی پس از فارغ شدن از جنگ عثمانیها به آزاد ساختن بحرین، هرمز و کیش از تسلط بیگانگان همت گماشت. در این دوران کیش جزیرهای نیمه متروک و منزوی بود و حتی در دورههایی به جایگاه دزدان دریایی خلیجفارس بدل شده بود. جزیره کیش تا دوره پهلوی چندین بار خرید و فروش شد، در سال ۱۳۴۹ جزیره کیش مورد بازدید هیاتهای کارشناسی ایران و آمریکا قرار گرفت و با توجه به موقعیت جغرافیایی و استراتژیک مناسب، به عنوان یک مرکز بین المللی توریستی - تجاری مورد توجه قرار گرفت. سازمان عمران کیش طرح منطقه توریستی جزیره کیش را با الگو قراردادن جزایر هاوایی و کرانههای جنوبی دریای مدیترانه، با هزینه زیادی آغاز کرد و تا پیش از انقلاب فاز اول آن را به همراه بخشی از فاز دوم به اجرا درآورد. با پیروزی انقلاب اسلامی روند فعالیتهای سازمان عمران متوقف شد، پس از انقلاب و با شرايط خاص آن دوران و پس از آن جنگ تحميلي، فضايي براي توسعه كيش باقي نماند تا اينكه بالاخره در سال ۱۳۷۱ با تاسیس سازمان منطقه آزاد کیش این جزیره جانی تازه گرفت و دوران توسعه سریع کیش آغاز شد. (منبع: همشهري آنلاين)
عكس 3- اتاق هتل ليليوم
ورود به كيش:
پس از پياده شدن از هواپيما، اولين رويارويي با ويژگيهاي خاص كيش، جريان هواي گرم و شرجي ولي مطبوع كيش است كه به صورت شما ميخورد. پس از آن، حجم بالاي پيشنهاد هاي تفريحي كه در داخل فرودگاه به شما داده ميشود. من توصيه مي كنم پيشنهاد ها را بشنويد اما براي خريد عجله نكنيد.
ما پس از دريافت چمدانهايمان و شنيدن چند آفر، به دنبال استقبال فرودگاهي از داخل ساختمان فرودگاه خارج شديم، بلافاصله، فردي را كه از سوي هتل ليليوم به استقبال ما آمده بود پيدا كرديم. استقبال فرودگاهي هتل ليليوم به نسبت بقيه هتل هايي كه من در ان پرواز ديدم بهتر بود، يك ون مرتب و تميز ويژهي ما و يك خانواده ي ديگر كه مهمان هتل بودند. بلافاصله چمدانها را از ما تحويل گرفتند و داخل خودرو جاي دادند. مسير بين فرودگاه تا هتل ليليوم حدود 8 دقيقه است. فرودگاه در بخش مركزي كيش واقع شده و هتل ليليوم نزديك به خط ساحلي شرق كيش قرار دارد.
با رسيدن به جلوي هتل، پرسنل هتل چمدان هاي ما را تحويل گرفتند و ما براي تحويل اتاق به لابي هتل راهنمايي شديم. پروسه ي تحويل گرفتن اتاق، حدود 15 دقيقه طول كشيد، در اين فاصله پرسنل مودب و مهربان هتل، با يك آبميوه بسيار خوش طعم از مهمانها پذيرائي مي كردند. اتاقي كه به ما تحويل شد در طبقه ي ششم هتل قرار داشت و اين باعث ميشد، چشمانداز بسيار خوبي داشته باشيم.
هتل از لحاظ تميزي، پذيرا بودن، خوش برخورد بودن پرسنل و در مجموع تمام جنبهها، در سطح بسيار عالي و بالاتر از هتل های 4 ستاره ایرانی قرار داشت.
به محض اينكه اتاقمان را تحويل گرفتيم و چند دقيقهاي استراحت كرديم، حاضر شديم و براي ديدن كيش از هتل خارج شديم. تقريبا در تمام ساعات شبانهروز، جلوي هتل، تاكسي براي رفتآمد وجود داشت،قيمت تاكسي هم در تمام بخشهاي كيش تقريبا يكسان و براي عمده مسيرها نفري 5 هزار تومان و براي مسيرهاي دورتر نفري 10هزار تومان بود.
البته من و همسرم چندان اهل استفاده از تاكسي نبوديم و پياده به سمت ساحل خليج فارس به راه افتاديم. از هتل ليليوم تا اسكله بزرگ تفريحي كيش كه بزرگترين اسكله پياده روي كيش است، 28 دقيقه پياده روي است، ما چون بسيار آرام و در حال بازديد از تمام آنچه سر راهمان قرار داشت، مسير را ميپيموديم،حدود 1.5 ساعت بعد به اسكله رسيديم.
عكس 4- رويا مال
يكي از جاهايي كه براي ديدنش متوقف شديم، پاساژ "رويامال" بود كه خيلي نزديك هتل ليليوم قرار دارد. بازديد ما گذري بود، اما تمام برندهاي موجود در پاساژ، بالاي 50 درصد تخفيف بودند و بسياري با كيسههاي پر از خريد از پاساژ خارج ميشدند.
ما ادامهي مسير را به نحوي طي كرديم كه در اولين نقطه به ساحل برسيم، به صداي مرغهاي دريايي در شب گرم كيش، به خليح فارس، به ماسههاي آميخته با مرجانهايي كه آنها را شسته بود و به ساحل آورده بود. به آرامش دلنشين ساحل اين جزيرهي زيبا. من كفشهايم را از پا درآوردم و خط ساحلي را روي رطوبت گرم ساحل، نزديك آب، پياده به رفتن ادامه دادم. انگار تمام انرژي زمين از اين باريكهي ساحلي در وجود من ميريخت. تمام كساني كه در ساحل و در تاركي نشسته بودند و يا پايي به آب زده بودند، ارزش سكوت را ميدانستند و آرام و بي صدا به بي كران خليج فارس چشم دوخته بودند.
مسير را ادامه داديم تا به اسكله بزرگ تفريحي رسيديم، اسكلهاي با نورپردازي ملايم و محلي براي آنكه كمي در دل آب به پیش برويد. با نگاه كردن از روي اسكله به داخل آب؛ ماهيهاي كوچگي را ميبينيد كه دور نورهای تابيده بر روي ستونهاي اسكله جمع شدهاند. روي اسكله پر است از افرادي كه دوچرخه و موتور برقي كرايه ميدادند و نزديكي اسكله تعداد زيادي قهوهخانه با سبك عربي براي سرو چاي و قليان قرارداشت.
ما ميخواستيم سوار قايقهايي كه كف شيشهاي دارند بشويم و ماهيها را در شب ببينيم، اما كمي دير بود و قايقها حداقل با 6 نفر حركت ميكردند، كمي منتظر همراه شدیم اما بی فایده بود بنابر اين به سمت هتل برگشتیم
.
عكس 5- نماد اسكله بزرگ گردشگري
يكي از ويژگيهاي كيش، افرادي هستند كه همه جا به شما پيشنهاد برنامههاي تفريحي مختلف را ميدهند، اين افراد در ازای دریافت پورسانت مسافران را به استفاده از امکانات تفریحی و گردشگری ترغیب می کنند. پيشنهاد ميكنم حتما قبل از فيكس كردن برنامه تفريحي تان، حداقل از دو، سه فرد مختلف برنامه و قيمت بگيريد تا حدود قيمتها و برنامههايي كه ميتوانيد داشته باشيد دستتان بيايد و پكيج تفريحي با قيمت مناسب تري انتخاب كنيد و در عين حال از وقتتان بهتر استفاده كنيد.
عكس 6- اسكله بزرگ گردشگري
بقيه زمان شب اول ما ضمن پياده روي به همين پرس و جو ها گذشت تا اينكه به آژانسی برخوردیم كه به صورت بسيار كامل و جامعي در خصوص تمام آنچه ميتوان در كيش انجام داد و پکیج پيشنهادی خودش، برايمان توصيح داد. رضا، ارائهدهندهي برنامه براي كل سفر بود و خودش هتلداري ميخواند و خيلي خوشبرخورد و با حوصله آنچه ما از سفر در كيش به دنبالش بوديم شنيد و بعد برنامه خودش را به ما پيشنهاد داد.او براي تمام روزهاي ما برنامه ريخت، هواي روزهاي بعد را به ما گفت و البته تاكيد كرد كه مجبور نيستيم تمام تفريحات را با او هماهنگ كرده و در واقع از او بخريم اما چهارچوب اصلی برنامه سفر ما پیشنهادات رضا شد.
يكي از مهمترين مشورتهايي كه ما از رضا و يكي دو نفر از محليها گرفتيم، شرايط جوي و وضعيت آب و هوا بود. رضا و بقيه به ما گفتند كه حتما روز اول را به تفريحات آبيمان اختصاص دهيم، چرا كه روز پنجشنبه و جمعه، احتمال بارش باران و مواج شدن دريا، بالا بود.
اما در كيش چه تفريحاتي ميتوان داشت:
- تفريحات آبي: غواصي، شاتل، پاراسل، فلاي برد و ...
- دوچرخهسواري، موتور سواري، پيادهروي
- رستورانها: ساحلي، جنگهاي شبانه و رستورانهاي كشتي
- خريد
- پارك هيجاني-تفريحي: شامل بانجي جامپينگ، سافاري، پينت بال، كارتينگ و ...
- دلفيناريوم
- پارك آبي اوشن پارك
رضا برنامه خودش را با در نظر گرفتن تمام موارد فوق و زمان ما در كيش، به ما ارائه داد، ما اهل جُنگ و هيچ برنامه تفريحي با زمينه موسيقي باب روز نبوديم، بنابراين، رستورانهاي داراي موسيقي زنده (به جز يكي)، رستوران-كشتيها و جنگهاي شبانه را از برنامهمان حذف كرديم. همچنين پارك آبي هم از برنامه حذف شد، چون هر يك بايد به تنهايي ميرفتيم و همسفر ديگري براي همراهي نداشتيم و ترجيح داديم اين زمان تنها بودن را به خود دريا اختصاي دهيم. پس برنامه تهيه شده توسط رضا را به سبك خودمان اجرا كرديم.
روز اول سفر:
ساعت سرو صبحانه در هتل از 8 تا 10 بود، ما ساعت 9 برای صرف صبحانه از اتاق بیرون رفتیم، صبحانه مفصل متنوع و هیجان انگیز بود. پس از صرف صبحانه برای رفتن به ساحل اختصاصی شنا از هتل خارج شدیم. دو مقصد متفاوت داشتیم. ساحل اختصاصی بانوان و ساحل اختصاصی آقایان. هریک از این پلاژها در بخش متفاوتی از جزیره قرار دارند بنابراین هریک به تنهایی تاکسی گرفتیم و به راه افتادیم. بخش ورودی پلاژ بانوان دارای بازرسیست و پس از آن شما می توانید وارد ساحل بانوان بشوید. در داخل پلاژ رستوران و سوپر مارکت وجود دارد و از وسایل تفریحی که می توان از آن استفاده کرد کایاک است که اجاره داده می شود. قرار ما بعد از شنا ساعت 2 جلوی رستوران عمو اکبر بود. نمره رستوران عمو اکبر روی اپلیکیشن Foursquare ، 7.1 است که متوسط تلقی می شود اما عکس غذاها و نظرات مردم نشان از رضایت بخش بودن غذاهای دریایی داشت به همین جهت این رستوران از تهران جزو مقاصد شکمی ما بود! ظاهر رستوران بسیار معمولیست اما گول این ظاهر را نخورید. غذا بسیارلذیذ و خوش طعم است و پیشنهاد می کنم شما هم در سفر به کیش به این رستوران کم ادعای کاربلد سر بزنید.
عكس 8- غذاي رستوران عمو اكبر
قرار ما برای پاراسل با رضا که این تفریح آبی را برای ما هماهنگ کرده بود ساعت 4 بود، بنابراین خیلی سریع غذا خوردیم به هتل برگشتیم، لباس مناسب پوشیدیم و ساعت 4 جلوی کلوپ تفریحات آبی و غواصی پدیده بودیم.(ترجیحا برای پاراسل و کلا تفریحات آبی لباسی سبک که خیلی به دست و پایتان نپیچد انتخاب کنید.) حدود نیم ساعت برای اینکه قایق، گروه قبلی را به ساحل برساند و پیاده کند منتظر بودیم و ساعت 4.5 سوار قایق مخصوص پاراسلینگ شدیم.
ناخدای قایق به همراه 2 نفر دیگر به ما برای سوار شدن کمک کردند. معمولا بین 6 تا 8 نفر برای هر دور پاراسلینگ راهی دریا می شوند و قایق حدود 600 الی 700 متر از ساحل فاصله می گیرد. هم قایقی های ما 4 مرد کردزبان عراقی بودند که هیچ کلمه فارسی یا انگلیسی نمی دانستند. ناخدا از ما خواست اول آن ها را در دو گروه دو نفره راهی پاراسلینگ کند و بعد ما برویم. ما هم مشکلی نداشتیم چون در طول پاراسلینگ آن ها قایق حرکت می کرد و با موزیک متناسبی که ناخدا روی قایق پخش می کرد خود بودن روی قایق هم خالی از لطف نبود. بالاخره نوبت ما شد. برای پاراسلینگ شما با قلاب هایی به چتر بزرگی متصل می شود و از سوی دیگر کابلی شما را به قایق وصل می کند. شما در سکوی انتهای قایق می نشینید و ناخدا به تدریج کابل اصلی را آزاد می کند، حرکت قایق و پر شدن چتر با باد کم کم شما را بلند می کند و در این حین ناخدا با باز و بازتر کردن کابل به شما امکان اوج گرفتن می دهد. ناخدا برای ما سنگ تمام گذاشت و 100 متر از طناب را رها کرد و این به این معناست که ما در ارتفاع بسیار بالایی غروب خلیج فارس را تماشا می کردیم.
تجربه غیر قابل وصف و فوق العاده ای بود، 6 دقیقه سکوت، بی وزنی و آرمش مطلق.
عكس 9- چتر پاراسل
جالب است بدانید که من ترس از ارتفاع دارم اما در این تجربه هیچ اثری از ترس در من نبود. دریای نیلگون زیرپای مان بود و با جلیقه نجاتی که به تن داشتیم احساس امنیت می کردیم.
برای تجربه پارسلینگ ذکر چند نکته کوچک خالی از لطف نیست:
- پاراسلینگ در سواحل شمالی کشور هم انجام می شود اما دو تفاوت عمده با کیش دارد، اول اینکه همه چیز در کیش با ملاحظات امنیتی بیشتری( در ساحل اختصاصی و با تجهیزات ایمن) انجام می شود و نکته دیگر اینکه در کیش حدودا سه برابر اوج می گیرید.
- در خود کیش دو نوع قایق برای پاراسل وجود دارد که یک نوع آن مخصوص پاراسل و با سکوی مخصوص می باشد، شما حین برخواستن و برگشتن روی قایق خیس نمی شوید که البته کمی گران تر است و دوم قایق های معمولی که چتر پاراسل به آن ها متصل شده و کیفیت و راحتی کمتری دارد.
- نکته دیگر اینکه از ابتدای بلند شدن با چتر یک دوربین کوچک گوپرو بر روی دسته سلفی در اختیار شما قرار داده می شود تا در تمام مدت پاراسلینگ تجربه بی نظیر خود را با عکس و فیلم ثبت کنید و در انتها با پرداخت هزینه ای می توانید فایل عکس ها را تحویل بگیرید.
عكس 10- قايق پاراسل
از دیگر تفریحات آبی کیش غواصی شاتل و فلای برد است، غواصی را در قشم را تجربه کرده بودیم و شاتل را هم در شمال کشور(هرچند بازهم به نظر در کیش بسیار ایمن و اصولی تر می آمد.). البته فلای برد خیلی جالب بود اما ما ترجیح دادیم بودجه مان را صرف پاراسل کنیم. بنابراین تفریح آبی دیگری را امتحان نکردیم.
به سمت پارک های کنار ساحل که دوچرخه کرایه می دادند رفتیم و کیش گردی را با دوچرخه ادامه دادیم. کنار تمام خیابان های کیش دوچرخه را وجود دارد و خیابان های اصلی هم خلوت هستند و به علت قوانین سختگیرانه و نظارت دقیق در خصوص سرعت خودروها فضای بسیار مناسبی برای دوچرخه سوار فراهم است، ضمن اینکه در کیش برخلاف تهران خبری از شیب های تند و هوای آلوده نیست، این بود که ما همان روز اول فهمیدیم که زمان زیادی را به دوچرخه سواری اختصاص خواهیم داد. تمام ایستگاه های که دوچرخه کرایه می دادند هزینه ثابتی معادل ساعتی 15 هزار تومان دریافت می کردند و یک کارت شناسایی به امانت می گرفتند. هنگام دریافت دوچرخه از متصدی در خصوص پارک کردن دوچرخه ها در سطح شهر و خطر به سرقت رفتن آن پرسیدم که جوابم یک لبخند بود و اینکه در کیش چنین پدیده ای وجود ندارد. هرجا که دوست داشتیم می توانستیم دوچرخه ها را پارک کنیم و مجدد سوار شویم این موضوع حتی در مورد موتورهای برقی هم صدق می کرد. دوچرخه ها را تحویل گرفتیم و شروع کردیم به گشت و گذار بی هدف در کیش، با توجه به اینکه دوچرخه ها دنده ای و نسبتا با کیفیت بودند کاملا تجربه مفرحی بود. حدود 2 ساعت برنامه دوچرخه سواری داشتیم که برنامه ورزشی نسبتا مفصلی محسوب می شد بنابراین وقتی دوچرخه ها را تحویل دادیم حسابی خسته بودیم. با تاکسی به هتل برگشتیم، از سوپرمارکت روبروی هتل 2ساندویچ کلاب خریدیم و برای استراحت و خواب به هتل رفتیم.
عكس 11 و 12: خيابانهاي كيش
هزينههاي روز اول:
- پلاژ: 50 هزار تومان (هر نفر 25 هزار تومان)
- كاياك در پلاژ: 70 هزار تومان
- تاكسي: 60 هزار تومان
- ناهار: 150 هزار تومان
- پاراسل: 240 هزار تومان
- دوچرخه: 60 هزار تومان (ساعتي 15 هزار تومان)
- ساندويچ كلاب و تنقلات: 40 هزار تومان
روز دوم:
روز دوم روز کم برنامه تری بود، می دانستیم که دریا از ظهر به بعد مواج خواهد شد پس روزمان را برای پاساژ گردی و تفریحات غیر دریایی انتخاب کرده بودیم. اصولا صرف بودن در کیش پیاده روی، دوچرخه سواری و حتی خرید در کیش به شما چنان آرامشی می دهد که نظیرش در شهرهای بزرگ دست یافتنی نیست. اساسا می توان می توان کیش را جزیره آرامش و تسکین اعصاب نامید.
عكس 13- بازار پرديس 1
ساحل مرجان و مرکز خرید مرجان مقصد روز دوم بود. با تاکسی به پارک مرجان رفتیم. ساعت 11 بود و دریا هنوز آرام بود. با اینکه روز قبل در کنار پاراسلینگ در واقع قایق سواری در آب های خلیج را تجربه کرده بودیم، با دیدن دوباره دریا و چندبار پیشنهاد قایق سواری که توسط قایق داران مطرح شد دوباره وسوسه شدیم به قایق سواری برویم. حالا سمت دیگری از جزیره بودیم و با قایق قرار بود یک چهارم دور جزیره را ببینیم.
عكس 15: تبوله و كباب لبناني در فود لند
عكس 16: چشم انداز فود لند
با یکی از محلی هایی که قایق موتوری داشت صحبت کردیم و سوار قایق موتوری تندروی او شدیم. تقریبا نیم ساعت با قایق روی آب بودیم. برای من که هیچ وقت از دریا سیر نمی شوم تجربه مغتنمی بود. ناخدا ما را به بخشی از دریا برد که شناسایی کرده بودند نوعی بچه کوسه زرد و ماهی های منحصر به فرد دیگری با ریختن خرده نان به سطح آب می آمدند تا تغذیه کنند. ما از اینکه به این ماهی های شگفت انگیز انقدر نزدیک بودیم که می توانستیم با دست آن ها را لمس کنیم بسیار هیجان زده شده بودیم. با قایق از ساحل مرجان تا کنار اسکله بزرگ گردشگری و از سمت مقابل تا فانوس دریایی کیش قایق سواری کردیم.
عكس 17: نماد ساحل مرجان
در کنار فانوس دریایی کیش محلی برای لنگر انداختن قایق های تفریحی شخصی بود. قایق های بسیار گران قیمت و مجللی که به گفته ناخدای قایق تا شبی 10 میلیون تومان هزینه اجاره آن ها بود. يكي از موضاعات جالبي كه در حين قايق سوراي و از خلال صحبت با ناخدا دستگيرمان شد، اين بود كه محليهاي كيش علاقه كمي به حضور زنانشان در اجتماع دارند و خانم هاي آنها عمدتا زمانشان را در خانه سپري مي كنند.
عكس 18: فانوس درياي كيش
پس از قایق سواری هوا باد و بارانی شد. با بلند شدن باد شن ها هم در ساحل به هوا برخواستند و دیگر نمی شد نزدیک ساحل پیاده روی کرد بنا براین ما وارد پاساژ مرجان شدم تا از زمانمان استفاده کنیم. پاساژ مرجان برای خرید به صرفه و نه خرید محصولات برند جزو بهترین پاساژهای کیش بود. قیمت ها مناسب و انتخاب ها متنوع بود. برای ناهار به فود کورت این پاساژ با نام فودلند رفتیم و از رستوران لبناني فودكورت غذا گرفتیم. پس از ناهار به هتل برگشتیم چون از طریق هتل گشت شهری کیش را رزرو کرده بودیم و بنا بود ساعت 3 از مقابل هتل به خودروی گشت شهری بپیوندیم. تا ساعت 4 منتظر آمدن گشت شهری شدیم، اما خبری نشد. با چند بار پیگیری از هتل مشخص شد به علت بارانی بودن هوا تور کنسل شده اما مسئول تور حتی به هتل خبر نداده بود. به علت هوای بیرون تصمیم گرفتیم تا مساعد شدن هوا در هتل استراحت کنیم و بعد برای خرید و باقی برنامه ها بیرون برویم. ما ساعت 6 عصر تصمیم گرفتیم که برای بولینگ به مجموعه بولینگ مریم در نزدیکی اسکله تفریحی برویم. این مجموعه علاوه بر بولینگ دارای بیلیارد و گیم نت رستوران و کافی شاپ نیز می باشد. ما حدود 2 ساعت در مجموعه به بولینگ و بیلیارد مشغول شدیم. بعد از آن به یکی دیگر از ایستگاه های کرایه موتور و دوچرخه رفتیم و یک موتور برقی اجاره کردیم و دوباره به کیش گردی مشغول شدیم.
عكس 19- ماهيهاي ساحل كيش
موتور حدود 3 ساعت در اختیار ما بود. مسافت بین بولینگ مریم تا هایپر مارکت پاندا با ماشین حدود 8 دقیقه بود اما با موتور برقی آن هم زمانی که تازه راندن آن را یاد گرفته ای بیش از آن است. برای ما حدود 25 دقیقه طول کشید اما تجربه بسیار هیجان انگیزی بود. نکته متمایز در خصوص موتور سواری در کیش اینست که شما به عنوان یک خانم می توانید بدون مزاحمت یا جلب توجه موتور برانید و حتی به تنهایی به موتورسواری بپردازید.
عكس 20- موتور برقي
عكس 21- هايپر ماركت پاندا
هایپر مارکت پاندا در بلوار میرمحنا قرار دارد. مرکز خریدی وسیع با اجناس متنوع و قیمت معقول. بعد از آنکه حدود یکساعت را به خرید در هایپر اختصاص دادیم برای گشت و گذار شبانه در کیش به سمت آب انبار قدیمی که حدود 10 دقیقه با موتور از پاندا فاصله داشت رفتیم. از انتهای بلوار جریره مسیر از جاده اصلی منحرف می شد و از میان درختان نخل و انجیر می گذشت که تنها روشنایی آن نور ماه بود. بدون نور و در آن ظلمات با آب انبار بسته مواجه شدیم که متقاعدمون کرد به سرعت به سوی جاده بازگردیم و بازدید از آب انبار را به گشت شهری روز بعد موکول کنیم.
هزينهها:
- تاكسي: 30 هزار تومان
- قايقسواري: 150 هزار تومان
- ناهار: 118 هزار تومان
- بولينگ: 1 ساعت، 100 هزار تومان
- بيليارد: 45 دقيقه، 30 هزار تومان
- موتور: 300 هزار تومان (معادل ساعتي 100 تومان)
روز آخر: ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا به شکل متفاوتی این سفر را به یاد ماندنی کنند!
صبح روز اخر سفرمان در کیش گرمای شدید ما را از خواب بیدار کرد. سیستم تهویه هتل که به خوبی خنک می کرد، پس چه شده بود؟ بعد از تماس با پذیرش هتل متوجه شدیم که برق تمام جزیره قطع شده است.
عكس 22- صبحانه هتل
برنامه مان از قبل این بود که بعد از صبحانه و تا هوا هنوز خوب است از فرصت استفاده کنیم و دوباره به دریا برگردیم و بعد هم دلفیناریوم و ساعت 3 هم قرار گشت شهری.
عكس 23- ورودي پلاژ بانوان
تا ساعت 11 تقریبا حاضر بودیم برای رفتن به دریا. مجددا من با تاکسی عازم پلاژ بانوان و همسرم نیز پلاژ آقایان شد. به پلاژ که رسیدم فهمیدم به علت قطعی برق تمام مراحل بازرسی بدنی و وسایل بانوان توسط پرسنل پلاژ و به کندی انجام می شود و همین امر باعث ازدحام جمعیت شده بود. هوا گرم بود و صف طولانی. اما وسوسه غوطه ور شدن در آب دریا برای آخرین روز دست از سرم برنداشت و تن به حدود یکساعت انتظار در صف دادم.بعد از اینکه صف تمام شد و گام بر ماسه های گرم خلیج گذاشتم یقین کردم که به انتظارش می ارزید. به علت این تغییر در برنامه دلفیناریوم را از دست دادیم البته نظیر این برنامه را در برج میلاد تهران تجربه کرده بودیم. قرارمان برای ناهار ساعت 2 جلوی رستوران میرمهنا بود.
تا آن موقع برق وصل شده بود اما همه در مورد بی سابقه بودن این اتفاق در کیش صحبت می کردند، از راننده تاکسی گرفته تا صندوق دار رستوران و خانم های صف پلاژ. به خصوص کیشوندها از این اتفاق خیلی متعجب بودند و در مقام دفاع از جزیره شان تاکید داشتند که این اتفاق سابقه نداشته است. با پیگیری خبرها شنیدیم که قطعی برق به علت حفاری غیر مجاز یک شرکت پیمانکاری و آسیب به کابل های اصلی جزیره بوده است. بعد از وصل جریان برق هم گویا مشکل به کلی حل نشده بود و مدام قطعی های کوتاهی اتفاق می افتاد، این موضوع از سیستم پرداخت های بین بانکی تا مخابراتی و تا تهویه اماکن را نیز مختل کرده بود. ما مانده بودیم و شرجی هوا و البته روز خاصی که خاطره می شد.
رستوران میر محنا رستورانی رو به دریا با منویی گران قیمت، موسیقی زنده! اما غذای بسیار لذیذ است. قلیه میگوی این رستوران را به هیچ وجه از دست ندهید. طعم آن تا مدت ها از خاطرتان نخواهد رفت ...
عكس هاي 24- 30- منو، غذا و چشم انداز هتل ميرمهنا
رستوران میر مهنا جزو رستوران هایی بود که موسیقی زنده داشت، البته از نوعی که در هرجای ایران این روزها می شد شنید و هیچ رنگ و بویی از فرهنگ و آداب کیش یا جنوب نداشت. خوشبختانه در زمانی که در رستوران بودیم برق مجددا رفت و گروه موسیقی بجای موسیقی ای که می نواخت ناچار به اجرای دف شدند! بعد از آنکه از رستوران خارج شدیم به سمت هتل برگشتیم تا به گشت شهری ای که این بار با رضا هماهنگ کرده بودیم بپیوندیم. قرار ساعت 2.5 بود اما بالاخره ساعت 3 و 30 دقیقه گشت شهری رسید. ما برای گشت شهری تاریخی ثبت نام کرده بودیم. کلا بد نیست بدانید که 2 نوع گشت شهری در کیش وجود دارد که معمولا به این موضوع اشاره نمی شود. یکی گشت طبیعت گردی و دیگری گشت تاریخی. گشت شهری در کیش رایگان است اما شما باید هزینه ورودی بخش هایی که به آن می روید را بپردازید. رایگان بودن گشت شهری برای ما علامت سوالی بود که اواسط گشت شهری به جوابش رسیدیم.
به علت بهم ریختن شبکه های موبایل به علت قطع برق برای سوار کردن هر مسافر در هر هتل زمان زیادی معطل می شدیم تا بالاخره موفق به تماس شویم. بعد از اینکه تمام مسافران جمع شدند تور لیدر که فرد بسیار بدخلقی هم بود شروع کرد به صحبت در مورد اینکه گشت شهری ثبت نام شده تاریخی است اما به علت آنکه عموما مسافران گشت طبیعت گردی را ترجیح می دهند برای تصمیم گیری نهایی در این خصوص رای گیری می کنیم. متاسفانه بجز ما که علاقه مند به آشنایی با فرهنگ و آداب مردم بومی بودیم دیگران نظر دیگری داشتند. ما هم چاره ای جز پذیرفتن نظر جمع نداشتیم، بنابراین خبری از بازدید خانه بومیان، کاریز، شهرباستانی حریره و مساجد نبود! ظاهرا ما از لحاظ گشت جزیره خوش شانس نبودیم.
همراهان مان در این سفر به قدری مشتاق شنیدن صحبت های تور لیدر در مورد بناهای تاریخی ای که از جلوی آن ها رد می شدیم بودند که با شوخی و خنده و دست زدن، حرف های او را قطع می کردند که خود تور لیدر هم قید ارائه توضیح را زد. به هر نحوی بود به دیدن درخت انجیر معروف کیش رفتیم، درخت کهنسالی که در وصفش داستان ها گفته می شد از جمله اینکه در زمان های قدیم اگر پسری می خواست ازدواج کند یا به قول معروف بختش باز شود، یک شب تا صبح یا بیشتر را پای خود را به درخت می بست و از میوه تلخ درخت می خورد.
در کنار درخت کهنسال یک بستنی فروش، بستنی های دست ساز بسیار خوش مزه ای با طعم طبیعی و بدون نگهدارنده عرضه می کرد. با خوردن بستنی ای که از او خریدیم کمی حال و هوایمان عوض شد. بعد از درخت کهنسال نوبت ساحلی صخره ای در غربی ترین بخش جزیره بود که در مقابل موج های قدرتمند آب ایستادگی می کرد و مجسمه عظیم مرد فانوس به دست زیبایی غروب آن را چشم نواز و به یاد ماندنی می کرد. به این بخش از ساحل کیش کلبه هور یا خانه خورشید گفته می شود که به غروب خورشید در این منتها الیه کیش اشاره دارد.
عكس 31- درخت انجير معابد كهنسال كيش
بازدید از کشتی یونانی که شاید آخرین سال هایی باشد که میهمان جزیره کیش است برنامه بعدی بود. آب شور دریا به شدت به بدنه کشتی آسیب رسانده بود و آن طور که ما شنیدیم مسئولان جزیره به دلیل هزینه های بالای حفظ کشتی قید آن را زده بودند. دیدن کشتی سیاه و غول آسا در فاصله ای دور از ساحل حس تنهایی خاصی را منتقل می کرد و البته منظره ای خاص برای عکاسی.
عكس 32 و 33- غروب كيش در ساحل كلبه هور
مقصد بعدی بازار پدیده و برج شیشهای آن بود که در قسمتی از جزیره به دور از همه مقاصد دیگر قرار داشت. بازاری که نه تنوع کالا و نه قیمت های جذاب داشت. رها شدن با مینی بوس گشت در این مکان نوعی حس تبعید منتقل می کرد که گویا مجبور بودی از این مرکز خرید کنی.
شاید این آخرین قطعه پازل رایگان بودن گشت شهری بود که برای ما آشکار شد. ما که تا آن لحظه از چند بازار خوب خرید کرده بودیم ترجیح دادیم با پرداخت مبلغی بالا به یک خودروی شخصی زمان سفر خود را از دست ندهیم و از گشت شهری جدا شدیم.
عكس 36- نماد ساحل كلبه هور- مرد فانوس به دست
عازم بازار ماهی فروشان شدیم تا هم از تماشای ماهی های متنوعی که آنجا عرضه می شد سرگرم شویم هم فضای واقعی تری از زندگی مردمان این جزیره را تجربه کنیم و البته با خرید ماهی تازه سوغات خوبی از سفرمان برای بازگشت تهیه کنیم. انواع ماهی و میگو در بازار موجود بود با قیمت های مناسب. یک نکته که در بازگشت از سفر به آن پی بردیم این بود که اسامی ای که در کیش برای ماهی ها بکار می رود بعضا با آنچه در تهران متداول است تفاوت دارد. ما جمعا 280 تومان ماهي و میگو خرید کردیم كه تقريبا بين 30 تا 40 درصد از بازار تهران ارزان تر بود. در خود بازار، ماهی ها را برای ما پاک کردند و داخل یخچال آکاستیوی قرار دادند و با پودر یخ پوشاندند تا از فساد ماهی ها جلوگیری کنند. پس از جدا شدن از ماهی فروشان خوش برخورد عازم هتل شدیم و بسته ماهی ها را به رستوران هتل سپردیم تا در یخچال برایمان نگهداری کنند.
وقتی از ماهی خیالمان راحت شد برای تهیه شام از هتل خارج شدیم. در آخرین شب اقامت ما یک ایستگاه کرایه دوچرخه دقیقا مقابل هتل ما دایر شده بود. بعد از اینکه دو دوچرخه مناسب انتخاب کردیم به سمت بازارچه حافظی راهی شدیم تا آخرین شام را از آنجا تهیه کنیم. در این بازارچه چندین تهیه غذا فعالیت می کردند که از کسبه شنیده بودیم غذای خود را از آنجا تهیه می کنند. وقتی به بازارچه رسیدیم اول سری به میوه فروشی ها زدیم. با تجربه قشم انتظار داشتیم با میوه های متنوع و جدیدی روبرو شویم که مطلقا اشتباه بود و جز انبه سبز که کم و بیش در تهران هم هست هیچ میوه متفاوتی عرضه نمی کردند.
عكسهاي 37 تا 43- بازار ماهي فروش ها
برای شام یک پرس کباب بناب از تهیه غذای تک بناب گرفتیم اما غذاي دوم با اینکه غذای محلی جزیره نبود برای ما تازگی داشت، ساچ تاوای دل و قلوه از کباب کده حافظ، یک غذای آذری! به سمت ساحل حرکت کردیم تا آخرین شام این سفر را در کنار ساحل میل کنیم، اما خبر نداشتیم که قرار نیست اتفاقات به همین سادگی رقم بخورد. با دوچرخه ها به به سمت ساحل راندیم اما گویا در انتخاب مسیر خیلی خوب عمل نکردیم! بیست دقیقه مسیر طولانی تر کافی بود تا شرایط جوی به کل زیر و رو شود. ابتدا بادهای شدید شروع به وزیدن کرد، بعد رگبار پراکنده اضافه شد و تدریجا یک طوفان تمام عیار که خاک و شن را به صورت ما می کوبید آغاز شد. اما نگرانی اصلی ما این هم نبود. رعد و برق های پرقدرتی که با فواصل کم زمین را زیرپای ما می لرزاند اگر به هر جنبنده ای اصابت می کرد بی درنگ او را به خاکستر تبدیل می کرد و ما بی پناه در بلواری که هیچ سرپناهی نبود به سختی با دوچرخه حرکت می کردیم.
ترس و دلهره بی مانندی تجربه کردیم و واقعا خوش اقبال بودیم که چشممان به دکه نگهبانی یک مجتمع مسکونی افتاد که نگهبانانش با نگرانی به ما اشاره کردند به سمتشان برویم. درنگ نکردیم و خود را به دکه رساندیم و در آن پناه گرفتیم. در 45 دقیقه ای که در دکه بودیم کنده شدن برگهای درختان نخل را که مانند پر در هوا معلق می شدند به چشم دیدیم و هر لحظه به نگهبانان خبری از تخریب یا سقوط تیر برقی در شهرک می رسید. نگهبانان به ما گفتند این طوفان ها در کیش هر از چندی اتفاق می افتد و خیلی سریع هم شرایط عادی می شود. بعد از 45 دقیقه البته شرایط عادی نشد اما به مراتب بهتر شد پس ما که عزم ساحل کرده بودیم قدردان از کمک نگهبانان از آن ها جدا شدیم و خود را به یک آلاچیق در ساحل رساندیم. همچنان باد شدید و رعد و برق با شدت کم تر ایجاد مزاحمت می کردند اما نتوانستند مانع لذت بردن ما از آخرین شاممان در جزیره شوند تا همچنان روز آخر سفرمان را به یا ماندنی تر شود!
عكس 44- منوي كبابكده حافظ
نهایتا ساعت یازده و اندی با خستگي فراوان به سمت هتل بازگشتیم. ما که از روز اول از تمام شکلات فروشی های کیش قیمت می گرفتیم تا سوغاتی را با مناسب ترین قیمت تهیه کنیم مواجه شدن با مغازه های بسته اصلا خوشحال کننده نبود. پس از تحویل دوچرخه ها یک تاکسی تهیه کردیم تا ما را به هر مغازه شکلات فروشی بازی که می تواند برساند. خوشبختانه فروشگاه آرتاكيش هتل پارميس باز بود. این فروشگاه نه از نظر قیمت و نه تنوع ایده آل نبود اما راضی کننده بود. مبلغ خریدمان حسابی ما را شکه کرد اما در هر صورت خودمان ولخرجی کرده بودیم. بعد از اینکه به آخرین هدفمان رسیدیم راهی هتل شدیم تا استراحت کنیم و آماده برگشت شویم. و اينگونه بود كه ابر و باد و مه و خورشيد و فلك دست به دست دادند تا ما تمام چهرههاي كيش را ببينيم، آرام و آفتابي تا خشمگين و طوفاني.
صبح روز بعد، بعد از خودرن صبحانه به فرودگاه رفتيم، بار ماهي بسته بندي كرده و به بخش بار تحويل داديم و با كيش، شهر قانون و قانونمندي خداحافظي كرديم.
هزينههاي روز آخر:
- پلاژ: 50 هزار تومان
- تاكسي: 30 هزار تومان
- دوچرخه: 60 هزار تومان (دوساعت/ دونفر)
- رستوران مير مهنا: 270 هزار تومان
- تاكسي از جلوي پديده تا بازار ماهيفروشها: 50 هزار تومان
- هزينه جعبه آكوستيك ماهي: 20 هزار تومان
- هزينه پاك كردن ماهي: 500 تومان به ازاي هر كيلو
- شام: 44 هزار تومان (دو پرس ساچ تاوا) و 38 هزار تومان (يك پرس كباب بناب)
عكسهاي 45 و 46- صبحانه هتل ليليوم در روز آخر
نكات پاياني:
- كيش برويم يا نرويم؟ اگر به دنبال چند روز آرامش و تمدد اعصاب هستيد در جايي داخل ايران هستيد كه چند روزي اطرافتان نظم برقرار باشد و قانونمندي فرهنگ جاري باشد، كيش را از دست ندهيد.
- حتما قبل از قطعي كردن تفريحاتتان، با چند نفر از كساني كه براي اين كار برنامه ريزي ميكنند مشورت كنيد.
- در نظر داشته باشيد كه انتهاي گشت شهري معمولا به پاساژهاي دورافتاده اي كه عموما كسي از آن خريد نميكند منتهي ميشود و در صورت تمايل مثل ما، زودتر از گشت جدا شويد.
- مجموع هزينههاي ما در سفر (به جز خريد) بدون احتساب هزينه تور و خريد 2100 هزار تومان شد (590 هزار تومان هزينه حمل و نقل شامل تاكسي، دوچرخه، موتور برقي)
نویسنده: نسترن عطائی