از نیمه دوم سال 89 که فراغت و انگیزه برای سفر و گشتن درکوه و طبیعت پیدا کردم تا کنون سفرهای زیادی رفته ام که عمدتا هم طبیعت گردی و کوهنوردی و پیمایش دره و جنگل در داخل ایران بوده است .
تصاویری از سفرهایم
تصویر 1 : در اسکله جنب جنگل حرا در قشم
تصویر 2 : در مسیر آبشار لندی در نزدیکی انتهای دریاچه سد کارون 4
تصویر 3 : در روستای گرمه – خور و بیابانک
تصویر 4 : در روستای مصر – خور و بیابانک
تصویر 5 : در بندر لافت – جزیره قشم
تصویر 6 : در جزیره هنگام
تصویر 7 : غار نمکی – جزیره قشم
تصویر 8 : در مسیر آبشار لندی در نزدیکی انتهای دریاچه سد کارون 4
تصویر 9 : در حاشیه زاینده رود - دیزیچه
ولی چگونه اسباب یک سفر مهیا می شود ؟
اگه اهل طبیعت و کوه و کمپ زدن در سفر هستید و لذت دیدار از جاذبه های طبیعی و ورزش های مفرحی مانند کوه پیمایی براتون ارزشی بیشتر از شکم گردی و سورچرانی و اسکان تر و تمیز و شیک در هتل ها را دارد خیلی زود می تونین اسباب و مقدمات سفر گروهی را پیدا کنید . راحتترین راه اینه که در اینترنت و یا از طریق دوستان و شبکه های جمعی ، گروه های طبیعت گردی و کوهنوردی توی شهر خودتون یا حتی شهر های دیگه را پیدا کنید و باهاشون تماس بگیرین و وعده کنین برای شرکت در برنامه شون . به همین سادگی .
این گروه ها که اغلب هم رسمی و زیر نظر هئیت های کوهنوردی و یا آژانس های طبیعت گردی در هر شهر هستند معمولا هزینه های زیادی ندارند و ارزش داره که یک بار هم شده آن ها را امتحان کنید .
شانستون بزنه و برنامه خوب و پربار و لذت بخشی دربیاد دیگه احتمالا پاگیر می شین برای ادامه این برنامه های گروهی در دل طبیعت . چون علاوه بر لذت دیدار از جاذبه های طبیعی ، فضای دوستانه گروه به گونه ای است که در حین سفر و در اتوبوس و مینی بوس ، بهتون خوش می گذره با کلی بگو بخند و تفریح دسته جمعی .
تصویر 10 : دوچرخه سواری گروهی در طبیعت هم خیلی حال می ده
سفرهای من هم به همین شکل شروع شد و مخصوصا بودن در یک جمع صمیمی از دوستان انگیزه مهمی برای من بود تا به این گونه سفر ها ادامه بدهم و با گروه های مختلف طبیعت گردی و کوهنوردی در اصفهان برنامه برم تا بالاخره چند تا از گروه ها را به عنوان انتخاب اصلی ام برای سفرهای بعد در نظر گرفتم .
در زمینه رصد کردن بولتن فصلی گروه های کوهنوردی و طبیعت گردی اصفهان من از یک وبلاگ استفاده می کردم با آدرس bge.blogfa.com . سازنده این وبلاگ که از دوست های خودمونه که بولتن فصلی تعداد نسبتا زیادی از گروه های طبیعت گردی اصفهان را در ابتدای هر فصل در این وبلاگ منتشر می کنه. به این ترتیب شما می تونین بطور متمرکز برنامه های هر گروه را ببینید و انتخاب کنید . خوبیش هم اینه که شماره تماس گروه ها را هم بطور جداگانه در ساید کنار وبلاگ، لیست کرده است .
کاش یک سایت متمرکز برای دسترسی به برنامه گروه های طبیعت گردی برای هر شهر بطور جداگانه در اینترنت موجود بود ولی ظاهرا فقط اصفهان این امکان را مهیا کرده است .
به غیر از آن ، ما در اصفهان از نعمت وجود کوه صفه در کنار شهر برخوداریم که پارک کوهستانی زیبایی هم در دامنه آن ایجاد کرده اند و فضای خیلی مناسب و جذابی شده برای دیدار و میعاد طبیعت گردان و کوه پیمایان اصفهانی .
معمولا بعد از ظهر روزهای میانی هفته ، کوه صفه پر میشه از علاقمندان به کوه پیمایی که اکثرا در غالب گروه و دسته جمعی برای صعود صفه می روند . برنامه ای که رفت و برگشتش حدودا سه چهارساعت زمان می برد ولی برای کل هفته پیش رو بهمان انرژی و نشاط می دهد .
تصویر 11 : همراه با دوستان در کوه صفه اصفهان
خوب من هم از سال 89 با شرکت در این برنامه های گروهی طبیعت گردی و کوهنوردی ( که یه جور تور هستند منتها نه در قالب آژانس و دفتر و دستک ) ، شروع کردم و خیلی سریع از طرفداران پر و پا قرص این نوع سفرها شدم .
به مرور دوستان نسبتا زیادی در بین طبیعت گردان و کوه نوردان پیدا کردم و حالا زمان مناسبی بود برای تدارک برنامه سفرهای دو یا چند نفره در دل طبیعت و کوه . دیگه اینجوری هزینه ها هم پایین میومد چون خرج سفر بصورت پیکی تقسیم می شد و دیگه هزینه اضافه ای بابت شرکت در تور نداشتیم .
تا بحال کمتر پیش آمده که تنها به سفری بروم .تنها جایی که یادمه چون همسفری گیر نیاوردم خودم تنها رفتم دیدار از شهر و طبیعت نهاوند و سراب های زیبای آن مانند سراب گیان و گاماسیاب بود . چون مدت ها بود سفر با دوچرخه را هم شروع کرده بودم مطابق معمول دوچرخه ام را گذاشتم توی جعبه بغل اتوبوس و رفتم نهاوند و یک شب هم در پارک زیبای حومه این شهر تنهایی چادر زدم. مجموعا سفر خوب و لذت بخشی بود ولی اگه در کنار دوستان انجام می شد مسلما لذتش دوچندان می شد .
این مقدمه را نوشتم تا از چگونگی شکل گیری سفری که در این سفرنامه برایتان شرح می دهم بنویسم .
از طریق گروهی که قبلا در فیس بوک داشتیم با دوستان زیادی در شهرهای مختلف آشنا شده بودیم که اهل سفر و طبیعت و کوه بودند. به تدریج فرصتی می شد تا در قالب برنامه ریزی برای سفرهای دوستانه ، این دوستی های مجازی را به دیدار از نزدیک تبدیل کنیم. همین اتفاق هم افتاد و بعدا با همین دوستان مجازی، گردهم آیی و سفرهای زیادی در نقاط مختلف کشور ترتیب دادیم .
تصویر 12 : با دوستان فیس بوکی - احتمالا متوجه شدین کجاست . ... بله ، بقایای دریاچه ارومیه
حالا بعد از دو سه تا برنامه گروهی پر تعداد با دوستان فیس بوکی ، یک برنامه دیدار از خطه شمال را طراحی کردم، البته این بار نه در قالب گروه پرتعداد بلکه در قالب یک گروه کوچک چهارنفری .
دوستم مصطفی هرچند مشهدی است ولی مانندخود من ، ساکن اصفهان است. حسین هم ساکن تهران بود و فردین هم هر چند اصالتا شهمیرزادی است ولی سال هاست ساکن گرگان است .
با فردین تماس گرفتم و ازش خواستم یک برنامه دیدار از جاذبه های استان گلستان را برامون ترتیب بده. فردین با روی باز استقبال کرد . حسین هم بنا بود طبیعت دماوند و دامنه های آن را نشانمان بدهد. تا قبل از آن زمان من هنوز به منطقه دماوند هیچ سفری نداشتم و به همین علت دیدار و آشنا شدن با این منطقه زیبا برایم خیلی جذابیت داشت.
تدارک برنامه و زمان بندی آن انجام شد و روزی در اواخر اردیبهشت سال 91 بود که من و مصطفی سوار اتوبوس شدیم به مقصد تهران و حدود ساعت چهار صبح فردا در ترمینال آرژانتین تهران از اتوبوس پیاده شدیم . حسین زودتر آمده بود به استقبالمان. با ماشین حسین راه افتادیم به سمت جاده هراز و یک سره رفتیم تا ساری جایی که در یک قهوه خانه، صبحانه را خوردیم .
تا آن ساعتی که با فردین در گرگان وعده کرده بودیم فرصتی داشتیم که اگه بشه یک برنامه طبیعت گردی دیگه را هم سه نفری تجربه کنیم. بهترین گزینه برای این مقدار زمان ، دیدار از دریاچه عباس آباد در 9 کیلومتری بهشهر بود .
تصویر 13 : دریاچه عباس آباد بهشهر
دریاچه و باغ عباس آباد ، یادگاری دوره صفوی در نزدیکی بهشهر
در 9 کیلومتری جنوب بهشهر ، دریاچه ای زیبا در دل جنگل های منطقه وجود دارد. این یک دریاچه است که با احداث سدی قدیمی از خشت و ساروج در دوره صفوی ایجاد شده تا آب های باران و جاری از ارتفاعات را کنترل کند .
در عین حال در همان زمان صفوی یک باغ با طراحی باغ های ایرانی را هم در پیرامون این دریاچه احداث کرده بودند همراه با طرحی از حرکت آب در مسیر جوی های آب و هدایت آب از کانال های باریک (تنبوشه) از ارتفاعات مجاور تا در پایین دست تر به صورت فواره بیرون بریزد .
جایی در وسط دریاچه یک ساختمان چهار طاقی بلند هجده متری ساخته بودند که هنوز پابرجا است و روی سقف آن گیاه و درخت روییده است .
وقتی که آب دریاچه کاملا پر می شود تمام ارتفاع این چهار طاقی وسط دریاچه هم زیر آب می رود و تنها چیزی که می توانی ببینی یک جزیره کوچک در وسط آب دریاچه است که رویش گیاهان خودرو و درخت روییده است . اصلا فکرش را نمی توانی بکنی که این یک جزیره خاکی نیست بلکه سقف یک ساختمان است که می گویند از سفال و چوب هم ساخته اند . تعجب می کنی که چگونه این درختان بر این سقف سفالی روییده اند و چگونه این سقف چوبی برای بیش از چهارصد سال در آب و رطوبت دوام آورده است .
می گویند که قبلا یک عمارت و کاخ بر روی این جزیره چهارطاقی قرار داشته و یک پل چوبی، این جزیره کوچک را به فضای جنگلی پایین دست دریاچه مرتبط می کرده است . اکنون نه دیگر از این کاخ خبری هست و نه از آن پل .
البته یک نظریه دیگر هم اینه که ساخت این چهارطاقی در وسط دریاچه یک علت مهندسی دارد . یعنی اینکه وقتی دریاچه پر از آب می شده برای آنکه به سد و بند دریاچه آسیب نزنه به طریقی از کانال های زیر این چهار طاقی به زمین های پایین دست تخلیه می شده است . بقایای یک حمام قدیمی و یکی دو برج قدیمی ، ساختمان های دیگه دور وبر این دریاچه هستند که البته ما یکی از این برج ها را دیدیم . فعلا از فضای دریاچه و محیط جنگلی زیبای پیرامون آن برای امکانات تفریحی مانند قایق سواری و اسب سواری و رستوران استفاده می شه .
تصویر 14
تصویر 15
تصویر 16
تصویر 17
تصویر 18
تصویر 19
تصویر 20 : نمای دریاچه عباس آباد در گوگل مپ
مسیر دسترسی به دریاچه عباس آباد بهشهر
از سمت ساری که به بهشهر برسی در ابتدای ورودی شهر باید وارد بلوار هاشمی نژاد شوی که در ادامه به بلوار امام رضا می رسد . در جایی در سمت راست در میانه های مسیر بلوار امام رضا ، تابلو دریاچه عباس آباد را می بینی که باید وارد آن شوی و بعد از حدود نه کیلومتر که در این جاده زیبای جنگلی پیش بروی باز در سمت راست تابلو ورود به مسیر دریاچه را می بینی . دریاچه نزدیک است .
تصویر 21 : موقعیت دریاچه عباس آباد در حومه بهشهر
تصویر 22 : در مسیر بهشهر به دریاچه عباس آباد
تصویر 23 : جاده جنگلی زیبا برای رسیدن به دریاجه عباس آباد از بهشهر
بعد از ساعتی دیدار و گشت و گذار در محوطه جنگلی پیرامون این دریاچه مسیر بازگشت را پیش گرفتیم تا به وعده دیدار خود با فردین در گرگان برسیم . فردین در میدانی در حاشیه شهر گرگان منتظر رسیدن ما بود . غذا و تدارکات لازم را برای یک اقامت دو روزه چهارنفره تهیه دیده بود و در صندوق عقب ماشینش گذاشته بود .
من سوار ماشین فردین شدم . داشتیم می رفتیم به روستایی به نام " افراتخته " در دل جنگل های کوهستانی منطقه علی آباد کتول استان گلستان .
تصویر 24 : نما و مسیر روستاهای افراخته بالا و پایین در گوگل مپ
افراتخته با زیبایی و نمای روستاهای جنگلی اروپایی
افراتخته روستایی است در دل کوهستان های جنگلی استان گلستان با انبوهی از درختان مرتفع و کهن سرخه دار که گنجینه طبیعی این منطقه هستند .
روستایی که برای اطراق و آرامش در دل یک طبیعت زیبا مناسب است . زیبایی این جنگل را در کمتر جایی می توانید مشاهده کنید . روستای افراتخته در دو بخش روستای بالا و پایین است که هر دو زیبا هستند و همیشه در خاطر شما باقی خواهند ماند . ارتفاع روستای افراتخته از سطح دریا 1550 متر است و در تابستان زمانی که گرگان گرم و شرجی است این روستا دارای هوای مطبوع و کوهستانی است .
تصویر 26
تصویر 27
تصویر 28
تصویر 29
تصویر 30
تصویر 31
تصویر 32
تصویر 33
تصویر 34
تصویر 35
تصویر 36
تصویر 37
تصویر 38
تصویر 39
مسیر دسترسی به افراتخته
اگر از سمت گرگان بیایید به شهر علی آباد کتول بروید و جاده را ادامه دهید . درست قبل از آنکه به جاده اصلی گرگان بجنورد برسید در سمت راست ، جاده فرعی زرین گل شیرین آباد را مشاهده خواهید کرد . وارد این جاده می شوید و بعد از گذشتن از فرعی های کردآباد ، زرین گل و چینو ، یک فرعی در سمت راست جاده شما را از دل جنگلهای کوهستانی به افراتخته می رساند .
اگر نخواهید از داخل شهر علی آباد عبور کنید کافی است در جاده گرگان بجنورد به عوض آنکه وارد جاده علی آباد کتول شوید جاده اصلی را ( که کمربندی علی آباد کتول محسوب می شود ) مستقیم ادامه دهید و درست بعد از روستای امیر آباد به فرعی سمت راست بپیچید که به علی اباد کتول بر می گردد. درست در ابتدای این مسیر، در سمت چپ وارد جاده فرعی زرین گل ، شیرین آباد می شوید و بقیه مسیر همان است که قبلا ذکر شد .
تصویر 40
تصویر 41
فردین قبلا با یکی از دوستانش که در روستای افراتخته خانه روستایی کوچکی داشت هماهنگ کرده بود . ورود و اقامت شبانه مان در این خانه روستایی بود . از خانه که بیرون آمدی و در محوطه روستا که قدم می زدی ، محیط سرشار از زیبایی طبیعت بود . سرشار از رنگ سبز درختان و گیاهان خودرو ، همراه با هوایی پاک و لطیف . بهشت که می گویند را باید جایی همین نزدیکی ها جستجو کرد. دو روزی را که در این منطقه زیبا بودیم در قالب کلمات نمی توانم توصیف کاملی داشته باشم . شاید تصاویر به کمکم بیایند. بهر حال تجربه ای است که باید از نزدیک داشته باشید .
به گمانم با هزینه های به اندازه یکی دو درصد از هزینه سفرهای خارجی می توانید به مناطقی از ایران سفر کنید که در خیلی از مواقع از سفرهای خارجی هم لذتبخش تر و پربارتر خواهند بود .
ما در طول این دو روز ، علاوه برگشت و گذار در روستا و مناطق پیرامون آن، برنامه پیاده روی در جنگل تا کوه های اطراف را داشتیم. از روستای افراتخته تا مراتع کوه ملیارتو در غرب افراتخته ، پیاده روی چند ساعته لذت بخشی است در دل جنگل های کوهستانی این منطقه .
تصویر 42
تصویر 43
تصویر 44
تصویر 45
تصویر 46
تصویر 47
تصویر 48
تصویر 49
تصویر 50
تصویر 51
تصویر 52
تصویر 53
تصویر 54
تصویر 55
تصویر 56
از ارتفاعاتی که روستای افراتخته در آن واقع است می توان دورنمایی از روستای شیرین آباد را دید .
روستای شیرین آباد همان روستایی است که در زیردست جنگل ابر واقع است و یک مسیر گردشگری معروف است . اگر زمان کافی داشتیم احیانا می توانستیم یک پیاده روی جنگلی به سوی روستای شیرین آباد را هم تدارک بدهیم .
بهر حال زمان بندی ما برای دیدار از این منطقه بیش از دو روز نبود و حالا باید باز می گشتیم و برای دیدار از آبشارهای شیر آباد می رفتیم که یکی دیگر از ده ها جاذبه طبیعی زیبا در استان گلستان است .
در بین راه به قسمتی از جاده برخوردیم که بر اثر بارندگی و رانش زمین ، قسمتی از جاده تخریب شده بود یعنی آسفالت جاده به دره مجاورش فرو ریخته بود. در جای دیگری از مسیر نیز این تخریب جاده و ساختمان را بر اثر رانش زمین دیده بودیم .
تصویر 57
تصویر 57.1
آبشارهای متوالی شیر آباد و غار دیو سپید
آبشارهای شیر آباد در بین اهالی استان گلستان و طبیعت گردان کشور ، کاملا شناخته شده و معروف هستند . مجموعه ای از هفت یا بیشتر آبشار که در حین صعود از ارتفاعات جنگلی آن منطقه ، یکی یکی به آنها می رسی . آبشارهایی با ارتفاع چند متر تا 25 یا 30 متر . به یک غار زیبا هم در میانه مسیر می رسی که آب از زیر آن جریان دارد . غاری با نام پر ابهت " دیو سپید ".
برای رسیدن به آبشارهای شیر آباد باید مسیر گرگان به آزاد شهر را پی بگیری و قبل از آنکه به آزاد شهر برسی به مسیر شهرک خان ببین در سمت راست جاده بپیچی . بعد از گذشتن از خان ببین به روستای شیر آباد می رسی که باید از آن هم عبور کنی تا دو کیلومتر بالاتر خودرو را پارک کنی و پیاده راهی جنگل و ارتفاع شوی که تو را به آبشارهای شیر آباد و حوضچه های زیبای پایین آبشارها می رساند .
مسیر پیمایش در کنار آبشارهای شیرآباد یک مسیر جنگلی کوهستانی است و برای عبور از آن باید از کوره راه های ارتفاعات کنار آبشارها حرکت کنی . بنابراین احتیاط زیادی می طلبد بویژه اگر بر اثر بارندگی، این مسیرهای کوره راهی و پرتگاهی ، لیز و لغزنده هم شده باشند .
اولین ابشار و حوضچه، زیباترین آن ها هم هست . آب از ارتفاع حدود 25 متری داخل یک حوضچه وسیع و زیبا می ریزد که می گویند عمق آن به 80 متر می رسد . جمعیت گردشگران پیرامون این حوضچه زیاد است و در فصل گرما آب تنی و پرش و شیرجه از ارتفاعات مجاور هم مرسوم و تماشایی است .
تصویر 59
تصویر 60
بجز این اولین آبشار مرتفع، آخرین آبشار را هم به عنوان بلندترین و زیباترین آن ها ذکر می کنند که ارتفاعی حدود سی متر دارد همراه با حوضچه هایی زیبا در پایین آن . البته ما که فرصت و یا شاید انگیزه برای دیدار از تمام آبشارها را نداشتیم و جایی در میانه مسیر و بعد از دیدار از غار پرابهت و شگفت دیو سپید، به علت فرصت محدودمان و صعب العبور شدن مسیر، دوستان صلاح به برگشت دیدند .
اگر خودم تنها بودم شاید تا انتها رفته بودم . هر چه بیشتر در این محیط وهم آلود جنگلی بمانی زیبایی آن را در کنار مخاطراتش بیشتر حس خواهی کرد .
تصویر 61
تصویر 62
تصویر 63
تصویر 64
تصویر 65
تصویر 66
تصویر 67
تصویر 68
تصویر 69
تصویر 70
غار دیو سپید با یک دهانه بسیار بزرگ و رفیع تو را به خود می خواند. آب از کف این غار جاری است تا بعد از خارج شدن از غار به زیبایی از دیواره های خزه گرفته به پایین و به رودخانه کف دره بریزد. طول غار بیش از دویست متر است. البته ما مقداری داخل غار رفتیم و برگشتیم. برای طی بقیه مسیر روشنایی کافی احتیاج است ولی مسیر ساده ای است و احتیاج به تجهیزات خاصی ندارد .
تصویر 71
تصویر 72
تصویر 73
تصویر 74
تصویر 75
تصویر 76
تصویر 77
تصویر 77
بهترین فصل سفر به آبشارهای شیرآباد از فروردین ماه هر سال تا اواسط خرداد است. در تابستان به علت گرما و شرجی بودن منطقه ممکن است اذیت شوید و زمستان هم که فصل سردی است و مسیرها هم لغزنده است .
بعد از یکی دو ساعت، عازم بازگشت از آبشارها شدیم . فردین چون برنامه کاری داشت در گرگان از ما خداحافظی کرد و حالا ما سه نفر عازم بازگشت به تهران بودیم تا در میانه مسیر در جاده هراز از زیبایی های دامنه های دماوند نیز دیدار کنیم .
تصویر 78
تصویر 79
تصویر 80
در نزدیکی بهشهر همانطور که درجاده حرکت می کردیم، از دور پرنده ای در دل جنگل های زیبای کنار جاده توجهمان را به خود جلب کرد که همسو با حرکت ما در پرواز بود . اما نزدیکتر که شدیم آن یک پرنده نبود، پاراگلایدری با رنگ های زیبا بود که از ارتفاعات جنگلی مجاور جاده بلند شده بود و اکنون داشت به زمین نزدیک می شد تا جایی در نزدیکی ما در حاشیه جنگل فرود آمد .
تصویر 81
تصویر 82
مهدیرجه بهشهر ، زیباترین سایت پرواز با پاراگلایدر در کشور
در نزدیکی بهشهر و در جاده بهشهر به گلوگاه که حرکت کنی گاهی یک پرنده زیبا را روی آسمان ارتفاعات جنگلی کنار جاده می توانی ببینی که معمولا هم جایی در جنگل در کنار همین جاده فرود می آید . اینجا یک سایت پرواز با پاراگلایدر است. پاراگلایدر سواری را اگر بخواهی به فارسی ترجمه کنی می شه " پرش با چتر بال" و یا " چتر بری " .
این سایت پرواز پاراگلایدر به علت مجاورت با روستای مهدیرجه به نام سایت مهدیرجه شناخته می شود .
اگر مثل ما از طرف گرگان و گلوگاه به بهشهر آمده باشی، روستای مهدیرجه قبل از خلیل دشت و علمدار محله است و فاصله چندانی با بهشهر ندارد .
اینجا، کوه های جنگلی مجاور جاده حدود 500 متر از سطح دریا ارتفاع دارند. مسیر بلند شدن ( تیکاف ) پاراگلایدرها از روی ارتفاعات رو به سمت شمال و دریا است. این یعنی اینکه این چتربال ها درست در کنار و روی سر خودروهایی که در جاده بهشهر گلوگاه در حرکتند، پرواز می کنند. منظره زیبایی بود، همانطور که به بهشهر نزدیک می شدیم؛ پرنده زیبایی هم که در دل ارتفاعات جنگلی در پرواز بود به زمین نزدیک و نزدیک تر می شد و سرانجام جایی در پشت درختان کنار جاده و نزدیک به ما به زمین نشست . عکس های زیبایی از پرواز و فرودش ( لندینگ ) گرفتم .
تصویر 83
تصویر 84
با ماشین حسین همچنان به سمت ساری و آمل در حرکت بودیم. از پنجره ماشین، شال و روسری های زیبای محلی ( ترکمن ) در کنار جاده نظرمان را جلب کرد . ایستادیم تا ازشون عکس بگیریم. شال ها را برای جلب مشتری و فروش، روی یک طناب، ردیف در کنار هم آویزان کرده بودند.
صحنه قشنگی بود .
تصویر 85
تصویر 86
بعد از توقف کوتاهی در آمل ، آنقدر در جاده هراز راندیم تا به اواسط جاده آمل به تهران رسیدیم . اینجا 60 کیلومتر از آمل دور شده بودیم و به دامنه کوه دماوند رسیده بودیم .
تصویر 87 : غروب زیبا در آمل
دماوند ، کوه رویایی ، دیو پای بر بند
دماوند زیبای تنها ، قله ای با ابهت و منفرد در میان رشته کوه های بهم تنیده البرز ، قله ای که 5610 متر ارتفاع دارد و دهانه آتشفشانی آن 400 متر قطر دارد . آتشفشان خاموشی که اکنون فوران گازهای گوگرد و تپه های زردرنگ گوگردی، تنها نشانه های باقی مانده از این آتشفشان هستند .
تصویر 88
ولی واهمه زنده شدن این دیو سپید پای بربند همیشه برای ساکنان اطرافش وجود داشته . تهران در 70 کیلومتری دماوند و بر روی گسل زلزله قرار دارد و اگر زمانی زلزله بزرگی در این منطقه بوقوع بپیوندد امکان فعال شدن همزمان دماوند هم وجود خواهد داشت و این برای کلان شهر تهران یک زنگ خطر نگران کننده است .
چون جنس سنگ های کوه دماوند از نوع آذرین و دگرگون است اشکال زیبایی از صخره ها را می توان در دامنه های دماوند بخصوص دامنه جنوبی آن مشاهده کرد . تخته سنگ هایی شبیه شیر ، پاندا ، خرگوش و ...
تصویر 89
تصویر 90
سختی صعود دماوند نه فقط به خاطر ارتفاع آن است بلکه گازهای گوگردی قله نیز باعث ایجاد مشکل در تنفس می شود .
تصویر 91 : فوران دائمی گاز گوگرد در قله دماوند
پدیده آبشار یخی در ارتفاع 5100 متری جبهه جنوبی دماوند نیز از جمله ویژگی های خاص دماوند می باشد. آبشاری با ارتفاع هفت متر و قطر سه متر که همیشه چه در تابستان و چه در زمستان به حالت یخ زده است.
تصویر 92 : آبشاریخی در ارتفاع 5100 متری در جبهه جنوبی دماوند
در آن زمان، این اولین دیدار من از کوه دماوند و دامنه های زیبای آن بود ، هرچند اکنون که این سفرنامه را می نویسم سه بار موفق به صعود به دماوند شده ام دوبار از جبهه جنوبی و یک بار هم از جبهه شمال شرقی.
دماوند ، گاه یک کلاهک برفی زیبا نیز پیدا می کند . این ویژگی، مخصوص دماوند است و کوه دیگری را در ایران و منطقه نمی شناسم که کلاهک ابری به این شکل داشته باشد .
خوشبختانه زمان دیدار ما از دماوند در اواخر اردیبهشت ماه بود یعنی زمانی که این کلاهک ابری بر روی قله دماوند شکل می گرفت و توده های ابر زیبا در پهنه آبی آسمان بر فراز رشته کوه های مشرف به دماوند ، زیبایی های خارق العاده ای را می آفریدند .
فراز دماوندش از ابر بود تو گویی زِبَرکوه پوشیده خُود
چو پوشیده سر ر ا به ابری پناه و را خواند باید کنون کُه کُلاه
تصویر 93
تصویر 94
تصویر 95
تصویر 96
در این برنامه عکس های زیبایی از دماوند و چشم اندازهای اطراف دماوند ثبت کردم . عکس هایی که هنوز بعد از هشت سال و بارها صعود از دماوند و یا دیدار از مناطق پیرامون دماوند موفق به ثبت مجدد آن ها به این زیبایی نشده ام .
تصویر 97
تصویر 98
تصویر 99
تصویر 100
تصویر 101
تصویر 102
تصویر 103
تصویر 104
تصویر 105
تصویر 106
تصویر 107
تصویر 108
تصویر 109
تصویر 110
برای رسیدن به دماوند
در جاده هراز بعد از گذشتن از سه راهی گزنک به یک سه راهی می رسی که جاده فرعی سمت راست تو را به ارتفاعات دامنه دماوند می رساند جایی که روستای رینه هست و بعد هم می توانی از طریق یک جاده آسفالت در دامنه کوه به روستای لاریجان بروی و یا برعکس به مسیری بروی که به پلور در جاده هراز می رسد. برای شروع کوهنوردی از جبهه جنوبی دماوند نیز از همین مسیر رینه به پلور می روند .
تصویر 111 : رینه در دامنه جنوبی کوه دماوند
در رینه و ارتفاعات جاده رینه به لاریجان که حرکت می کنی چشم اندازهای خارق العاده ای از روستاها و دشت های سبز را می بینی که درحاشیه هراز و یا دامنه کوه های مشرف به دماوند قرار گرفته اند. این چشم اندازها مشابه همان هایی هستند که در برنامه های مستند از زیبایی طبیعت و روستاهای اروپایی دیده اید . شاید زیباتر و منحصر بفرد تر .
تصاویر ضمیمه ، مقداری از این زیبایی ها را مجسم کرده است .
تصویر 112
تصویر 113
تصویر 114
تصویر 115
تصویر 116
تصویر 117
تصویر 118
تصویر 119
از رینه به لاریجان رسیدیم . لاریجان روستایی است که به آبگرم آن شهرت دارد. در این روستا هتل و خانه های روستایی متعددی برای پذیرایی از مسافران ساخته شده که در هر کدام از آن ها با استفاده از سهمیه ای که از آب چشمه آبگرم این منطقه دارند وان و یا استخر کوچکی برای آب تنی مسافران آماده کرده اند .
تصویر 120
حسین ، هتل نسبتا مناسبی را در ابتدای این روستا پیشنهاد داد که برای اسکان آن شب سوییتی در آن کرایه کردیم تا شب را بعد از یک آب تنی لذت بخش در آبگرم ، استراحت کرده و فردا عازم دیدار از کوهپایه های دماوند و ثبت زیبایی های این منطقه شویم .
مسیر امروز ما برای دیدار از زیبایی های بهاره دامنه های دماوند ، حرکت در امتداد جاده ای در دامنه کوه دماوند بود که از لاریجان و رینه تا پلور ادامه داشت .
تصاویری از زیبایی طبیعت در پیرامون شهر پلور در دامنه دماوند
تصویر 122
تصویر 123
تصویر 124
تصویر 125
این سفر با تمام خاطرات خوب و یا احیانا بد آن به پایان آمد تا برای همیشه در ذهن ما به یادگار بماند . چون ذکری از خاطرات بد سفر کردم ، بد نیست جریانش را هم برای شما بگویم . بهرحال درسی است از سفر .
جریان از این قرار بود که در مسیر برگشت از گرکان در توقفی که در آمل داشتیم برای خرید سوغاتی به یکی از این فروشگاه هایی رفتیم که برای جلب مشتری ، انواع ترشی و لواشک و هله هوله را ابتدا برای تست در اختیار مشتری می گذارند .
در این میان، مصطفی که قصد خرید سوغات داشت، انواع و اقسام ترشی جات و شوری جات و لواشک ها را تست کرده بود یعنی از همه خورده بود و یک پذیرایی حسابی از خودش کرده بود . اما این خوردن همان و پس دادن در میانه راه همان . روز بعد هم حال مصطفی آنقدر بد شده بود که در مسیر بازگشت به تهران او را به درمانگاهی در رودهن رساندیم و بهش سرم وصل کردند و همانجا بود که من آبشاری پرقدرت تر از آبشارهای طبیعی را دیدم که از دل و روده های مصطفی سرچشمه گرفته و از ارتفاعات دهانش به دره سطل زباله ای که در زیر دهانش گرفته بودیم می ریخت . واقعا صحنه بدیعی بود این حجم از آبشار.
البته خوشبختانه بعد از این تخلیه آبشاری ، حال مصطفی بهتر شد و نیاز به درمان های اورژانس پیدا نکرد.
تصویر 126 : مجسمه کوهنورد در شهر پلور – به سمت دماوند اشاره می کند . دماوند تو را می خواند .
نویسنده: هادی انصاری