به نام خدا
با سلام خدمت خوانندگان لست سکند و همه دوستداران سفر و گردشگری
مقدمه:
آخرین سفر ما مهر سال 98 به استانبول بود و با شروع کرونا تا دو سال مسافرت نرفتیم البته برای استانبول سفرنامه نوشتم اگر خواستید به استانبول سفر کنید پیشنهاد میکنم سفرنامه منو بخونید. بعد از دو سال قرنطینه ما تونستیم با خیال راحت به یکی از شهرهای شمالی ایران سفر کنیم.گرگان شهری بود که خیلی تعریفشو شنیده بودم و میخواستم طبیعت بی حدواندازه شهر گرگان و روستاهای اطراف آن را از نزدیک ببینم.
با تحقیق کردن و خواندن نظرات، تصمیم گرفتیم هتل زیارت برای 4 شب و 5 روز رزرو کنیم به مبلغ شبی 500 هزارتومان. هتل زیارت در انتهای جاده زیارت در روستای زیارت بعد از بلوارناهارخوران هست که بعدا درموردش بیشتر توضیح میدم.
روز اول سفر، 26 اردیبهشت 1401
ساعت 8 صبح عازم سفر شدیم. فاصله تهران تا گرگان بدون توقف 7 ساعت بود. دلم واقعا برای جاده های شمال تنگ شده بود ما از جاده فیروزکوه رفتیم. در ساحل بندر گز توقف کردیم و کمی در ساحل قدم زدیم.
بندر گز در فاصله 44 کیلومتری غرب گرگان واقع شده. یک اسکله چوبی تا وسط دریا کشیده شده بود. هوا گرم و شرجی بود ولی باد خیلی شدیدی می وزید، سکوت و آرامشی برروی اسکله حس میکردم فقط صدای موج دریا می آمد که خیلی آروم به پایه های اسکله برخورد می کرد. وارد شهر گرگان شدیم وبه سمت بلوار ناهارخوران رفتیم در مسیر رفت یک برج بسیار بلند با معماری خاص دیدیم.
برج هزارپیچ به عنوان بام گرگان یاد می شود و به دلیل موقعیت خاص و منظره خوبی که از شهر گرگان می دهد مورد توجه مردم و گردشگرانی که وارد شهر می شوند قرار می گیرد.هزار پیچ در ابتدای غرب گرگان واقع شده است و یکی از فرستنده های اصلی تلویزیون شهر نیز برروی آن واقع شده است.
بلوارناهارخوران یکی از زیباترین بلوارهای بود که تابحال دیده بودم بلواری که از وسط جنگل ناهارخوران میگذره و طبیعت بسیار زیبایی دارد. مغازه ها و پاساژها و رستوران های خیلی شیکی دارد و البته بسیار شلوغ ، خیلی تو ترافیک موندیم تا به انتهای بلوار ناهارخوران برسیم. بعد از بلوار ناهارخوران وارد جاده زیارت شدیم این جاده از وسط انبوهی از درخت ها رد می شد این درخت ها سایه می انداختن برروی جاده انگار وارد بهشت شدیم خیلی دلم میخواست از ماشین پیاده بشیم و کمی قدم بزنیم و از طبیعت بسیار زیبا و درختان سربه فلک کشیده لذت ببریم ولی ما خیلی خسته بودیم و میخواستیم زودتر به هتل برسیم و استراحت کنیم.
ساعت 7 شب به هتل زیارت رسیدیم و وارد اتاق شدیم . اتاق تمیزو نسبتا بزرگ با تراسی بسیار رویایی رو به کوه با میز و صندلی بود و من واقعا از اتاقمون راضی و خوشحال بودم که این هتل انتخاب کردم.
بعد از حمام کمی استراحت کردیم و زنگ زدیم به رستورانی که هتل پیشنهاد کرده بود یک پیتزا و یک نوشابه خانواده سفارش دادیم به مبلغ 200 هزار تومان.
روز دوم، 27 اردیبهشت 1401
ساعت 9 صبح بیدار شدیم و رفتیم برای صبحانه. سالن غذا خوری در قسمت لابی هتل بود و بسیار سالن زیبایی بود دورتا دور سالن شیشه بود و نمای کوهی سرسبز و آسمانی صاف نمایان بود . صبحانه سلف بود و شامل پنیر، مربا، عسل، تخم مرغ آبپز، خیار، گوجه و ساندیس بود مختصر اما کافی بود میز کنار شیشه نشستیم و از خوردن صبحانه با دیدن نمای کوه و آسمان آبی و صاف و پرندگان سفید لذت بردیم.
ساعت 10 صبح حرکت کردیم به سمت برج تاریخی گنبد قابوس بعد از 2 ساعت رانندگی رسیدیم به گنبد قابوس.
گنبد کاووس یا گنبد قابوس مرکز شهرستان گنبد کاووس در استان گلستان و تعداد مسلمانان شیعه ساکن در این منطقه از اهل تسنن کمتر هست این شهر به خاطر بلندترین برج آجری دنیا به نام برج قابوس میشناسند و اهالی به اختصار این شهر را گنبد مینامند.
شهر گنبد کاووس را در دوران کهن به نام (جرجان) میشناختند زیرا برسر راه جاده ابریشم قرار داشت در دوران سلسله های آل زیار و آل بویه این شهر تاریخی پایتخت ایران شناخته میشد. مهمترین سلسله ای که در گنبد کاووس حکومت کردن سلسله آل زیار بود که از این دوران برج آجری قابوس مانده که به احتمال زیاد مدفن یکی از حاکمان آل زیار به نام قابوس بن وشمگیر است.
وقتی که ماشین پارک کردیم وارد پارک روبه روی برج قابوس شدیم. برج قابوس برروی یک تپه چمنی واقع بود که داشتن بازسازی و مرمت میکردن دورتا دوربرج داربست بود داخل محوطه پارک مجسمه قابوس بن وشمگیر روبه روی برج قرار داشت.
توضیحات پایین مجسمه : قابوس بن وُشمگیر (403 – 366ق / 1012 ) فرمانروایی هنرمند و دانشمندپرور سرزمین جرجان کهن (استان گلستان) را در فرمان خود داشتند. قابوس خوشنویسی زبردست ، شاعری توانا و نویسنده ای اندیشمند بود. دانشمندان بزرگی مانند کوشیار گیلانی، ابوریحان بیرونی و ابن سینا از پشتیبانی او و فرزندانش بهره مند شدند. یکی از نوادگانش کتاب ارزشمند قابوسنامه را پدید آورد. ازسروده های اوست: ( کار جهان همه آز است و نیاز، من پیش دل نیارم آز و نیاز را ) برج قابوس بلندترین بنای آجری جهان که به فرمان او ساخته شد در سال 2012 م با شماره 1398 در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار گرفت.
هزینه ورودی به برج هرنفر 5 هزار تومان بود. در مسیر بالا رفتن عکس هایی از برج در زمان قدیم و توضیحات آن برروی دیوار کنار پله قرار داشت. ساعت تقریبا 1 بود و از اهالی اونجا آدرس یک رستوران خوب ونزدیک به برج پرسیدیم که به ما رستوران (برکت) که در خیابان فرعی پشت برج قرار داشت پیشنهاد دادن. ما اول غذا سفارش دادیم و بعد داخل یکی از اتاقک های داخل رستوران نشستیم تا غذا آماده بشه. تنوع غذا در شهر گنبد زیاده ما دومدل غذای معروف آن شهر انتخاب کردیم چکدرمه با گوشت گوسفندی و مانتی سفارش دادیم.
بعد از صرف ناهار به سمت مرقد خالد نبی حرکت کردیم. درسرتاسر این جاده، گندم زارهای زیبایی هست که چشم هر بیننده ای را خیره می کند.
هرچقدر به مقصد نزدیک میشدیم جاده زیباتر و شگفت انگیزتر می شد، تا بحال این همه زیبایی از نزدیک ندیده بودم کوهپایه هایی از چمن زار و سبز رنگ انگار از فرش مخملی سبز پوشیده شده بود که با وزش باد موج سبزرنگی برروی این کوها حرکت می کرد.
در انتهای مسیر به بلندترین کوه رسیدیم که با زنجیر بسته بودن و از هرماشینی 20 هزار تومان ورودی میگرفتن بعد از پرداخت ورودی وارد یک جاده پرپیچ و خم شدیم که دوطرفه بود به نظر من یکم خطرناک بود و خیلی به جاده نرسیده بودن به بالای کوه رسیدیم و از ماشین پیاده شدیم از بالای اون کوه بلند کوهپایه های سبزرنگ که با تابش خورشید برروی آن ها میدرخشیدند، از آنجا مرقد خالدنبی مشخص بود و تصویر خیلی زیبایی ایجاد کرده بود.
اونجا کمی نشستیم و کوه ها تماشا کردیم آنجا چند مغازه سوغاتی فروشی و یک مسجد بود تا غروب اونجا ماندیم و از این منظره زیبا لذت بردیم و بعد به سمت هتل حرکت کردیم تقریبا ساعت 8 بود که به شهر گنبد رسیدیم اونجا در رستوران (اجه) که معروف ترین رستوران زنجیره ای گنبد هست شام خوردیم چند مدل از بورک ها و یک غذای محلی به نام فیدجه سفارش دادیم به مبلغ 88 هزار تومان که بسیار خوشمزه و البته چرب بود.
بعد از صرف شام به سمت هتل حرکت کردیم تقریبا ساعت 11 به بلوار ناهارخوران رسیدیم که خیلی تعجب کردیم اون موقع شب اونجا خیلی شلوغ بود این نشون میده مردم گرگان شب زنده دار هستند .
روز سوم، 28 اردیبهشت 1401
بعد از صرف صبحانه راهی آبشار کبودوال شدیم فاصله هتل تا آبشار کبودوال تقریبا 1 ساعت بود بعد از پرداخت عوارض به مبلغ 10 هزارتومان وارد جاده منتهی به آبشارکبودوال شدیم در مسیر یک دریاچه بسیار بزرگی دیدیم که از ماشین پیاده شدیم و چند تا عکس از این دریاچه زیبا گرفتیم این دریاچه احتمالا در انتهای مسیر آبشار کبودوال بود.
بعد از کلی پیاده روی و طی کردن کلی پله که هرچی می رفتیم نمی رسیدیم خلاصه به بالای کوه رسیدیم که شگفت زده شدیم آبشارکبودوال از بارش آب درهاله ای از نورهای سبز درخشان به وجودآمده بود نورهایی که بازتابی از تلالو خزه های سبز بر سنگ های آبشار هستند.
آبشارکبودوال علی آباد کتول دردامنه کوه هارون ودر اعماق دره ای جنگلی قرار دارد. آب این آبشار بسیار تمیزو شفاف بود به طوری که تمام سنگ های اعماق آب پایین آبشار کاملا مشخص بود. بعد از دیدن آبشارکبودوال به سمت آبشار هفت گانه شیرآباد حرکت کردیم. در مسیر رفت برای ناهار توقف کردیم رستوران جوجه سرخی علی آباد کتول فقط اکبرجوجه دارد و به نظر ما حتی از اکبرجوجه برادران کلبادی هم بهتر بود جوجه ها کاملا پخته شده بود و بسیار تازه و خوشمزه بود خود رستوران هم تمیز بود و قیمت مناسبی داشت دوتا اکبرجوجه و دوتا نوشابه 180 هزار تومان شد که به نظر من قیمتش باتوجه به کیفیتی که داشت بسیار مناسب بود.
بعد از صرف ناهار به سمت آبشار شیرآباد حرکت کردیم فاصله رستوران جوجه سرخی تا آبشار شیرآباد 1 ساعت بود. آبشار شیرآباد در 2 کیلومتری روستایی به همین نام (شیرآباد) در شهرستان رامیان استان گلستان و در حدود 7 کیلومتری جنوب شهر( خان ببین) قرار دارد. اول وارد روستای شیرآباد شدیم و بعد از حدود 2 کیلومتر وارد پارکینگ آبشار شدیم ورودی برای هر ماشین سواری 10 هزار تومان بود بعد از پرداخت عوارض وارد یک جاده ی جنگلی شدیم که آلاچیق های زیادی برای استراحت مسافران داشت . بعد از پارک ماشین وارد مسیر پیاده روی به سمت آبشار شدیم . خوشبختانه مسیر آبشار شیرآباد از آبشار کبودوال بهتر بود و پله کمتری داشت یک مسیرصاف و هموار از وسط جنگلی بسیار زیبا رد میشد.
بعد از کلی پیاده روی به آبشار شیرآباد رسیدیم. که بسیار دیدنی بود آب از بالای کوهی بسیار بلند با شدت وارد دریچه ای بسیار عمیق میشد. دریاچه آبشار شیرآباد از آبشار کبودوال بسیار عمیق تر بود که برروی تخته سنگ کنار آبشار بزرگ نوشته بودن شیرجه زدن ممنوع که البته دو نفر هیچ اهمیتی به نوشته ندادن و داخل آب شیرجه زدن و خداروشکر اتفاقی نیفتاد و خیلی راحت شنا کردن.
آبشار های شیرآباد به شکل پلکانی هستند و یکی پس از دیگری و به فاصله کمی از هم برروی حوضچه های عمیقشان فرو میریزند. این مجموعه شامل 7 آبشار کوچک و بزرگ است که در مسیر رودخانه ای خروشان و در میان جنگل های انبوه و بسیار زیبای شیرآباد جای خوش کرده اند. زیباترین و بزرگترین آبشار این مجموعه آخرین آن ها است که حدود 30 متر ارتفاع دارد و حوضچه هایی به عمق 40 و 80 متر درمجاورت آن ایجاد شده. بعد از تماشای آبشار کمی در آلاچیق های داخل محوطه نشستیم و عصرانه خوردیم و کمی استراحت کردیم بعد به هتل برگشتیم.
روز چهارم، 29 اردیبهشت 1401
آبشار زیارت در بالاترین نقطه و انتهای جاده زیارت قرار دارد فاصله هتل ما تا آبشار زیارت 10 دقیقه با ماشین بود اما متاسفانه جاده آسفالت نبود و نمیشد با سرعت با ماشین حرکت کرد چون مسیر سنگلاخی بود و چاله های بزرگی تو مسیر بود وقتی که رسیدیم یک محوطه بزرگی بود که چندتا ماشین پارک بودند انگار به خاطر مسیر بد کسی نمی اومد تا این بالا تا آبشار ببینه بعد از یک پیاده روی خیلی کوتاه به آبشار زیارت رسیدیم فوق العاده قشنگ بود آبشار بین چندتا کوه بود که با درخت های سربه فلک کشیده سایه انداخته بود و از شدت گرما کم شده بود زیبایی بی حدو اندازه آنجا قابل توصیف نیست دوتا آبشار یکی بزرگ و دیگری کوچک درکنار هم بود مسیر آبشار با دوتا پل زرد رنگ به هم وصل شده بود.
بعد از آبشار زیارت رفتیم جنگل النگدره . جنگل النگدره در پنج کیلومتری جنوب غربی گرگان در مسیر جاده ناهارخوران قرار دارد. جالب است بدانید که به منظور حفظ محیط زیست جنگل النگدره و سلامتی گردشگران و شهروندان گرگانی تردد خودروها در روزهای زوج درداخل این جنگل ممنوع است. گردشگران میتوانند به راحتی به دور از آلودگی صوتی و شلوغی در این جنگل سرسبز و در این جاده به جنگل نوردی، پیاده روی و دوچرخه سواری بپردازند طول جاده سلامت پارک جنگلی النگدره حدود 6 کیلومتر است و تا میدان انتهای النگدره ادامه دارد.
در جنگل النگدره علاوه بر جاده پیاده روی یک مسیر چوبی به طول 5/1 متری داشت که متاسفانه برای تعمیرات بسته بود ولی وارد جنگل شدیم و عکس های قشنگی گرفتیم. بعد از جنگل النگدره برای ناهار رفتیم رستوران درباری دربلوار ناهارخوران.
بعد از ناهار برگشتیم هتل که استراحت کنیم بعداز ظهر ساعت 7 رفتیم بلوارناهارخوران که قدمی بزنیم و از آخرین ساعات حضورمون در گرگان استفاده کنیم . بلوار ناهارخوران یک شهربازی بزرگی داره که ما سوار چرخ فلک شدیم و از بالای چرخ فلک دید وسیعی از جنگل ناهارخوران داشتیم.
بعد از کمی گشت زدن در بلوارناهارخوران برای شام رفتیم کافه پنزا که خیلی تعریفشو شنیده بودم حسن بزرگ کافه پنزا اینکه خودش نان ساندویچ پخت میکنه و ما یک همبرگر و یک هات داگ سفارش دادیم به مبلغ 220 هزارتومان که ساندویچ ها درکنار سیب زمینی با انواع سس ها سرو میشد. همبرگرو هات داگ خیلی خوشمزه بود حتی به نظر من از همبرگرهای تهران هم خیلی بهتربود و طعمش هیچ وقت فراموش نمیکنم .
روز پنجم، روز آخر 30 اردیبهشت 1401
روز آخر از آخرین دقایق استفاده کردم برای دیدن ویو زیبای هتل که آرامش خاصی به من میداد و البته با ساخت و سازهای بی رویه مقداری از کوه را تراشیده بودن .
بعد از صرف صبحانه ساعت تقریبا 10 به سمت بندر ترکمن حرکت کردیم وارد بازار ترکمن شدیم مقداری خرید کردیم.
و بعد از آن به سمت تهران حرکت کردیم ناهار رفتیم اکبرجوجه مرکزی گلوگاه یک اکبرجوجه و یک کباب لقمه سفارش دادیم به مبلغ 293 هزار تومان.
بعد از صرف ناهار به سمت تهران حرکت کردیم که در مسیر به آش دوغ گدوک رسیدیم آش دوغ گدوک بابا شهریار بسیار ترش و خوشمزه بود دوتا آش دوغ و دوتا دوغ محلی گدوک 100 هزار تومان شد .
ساعت تقریبا 8 از گدوک حرکت کردیم و ساعت 11 شب رسیدیم تهران که البته چون آخر هفته بود در مسیر به ترافیک برخورد کردیم. ازتمام دست اندرکاران سایت لست سکند و همچنین از شما خوانندگان عزیزکه لطف کردین سفرنامه من رو بخونید تشکر میکنم. امیدوارم از سفرنامه من خوشتون اومده باشه.
نویسنده: شیوا جلالی