قسمت اول، قشم
ساعت تقریبا 2:30 بامداد بود خسته ، کلافه وکمی گیج ، نگاهی عاقل اندر سفیه به همسفرم که روی صندلی شاگرد نشسته بود کردم که متوجه شدم او هم چنین نگاهی به من دارد. سخت نبود پیش بینی اینکه نفر سوم که عقب نشسته بود نیز همچین نگاهی به ما دو نفر دارد! عصر روز چهارشنبه ساعت 4 با خودرو شخصی از سیرجان به سمت بندرعباس حرکت کرده بودیم و پس از حدود 4 ساعت رانندگی(300 کیلومتر) به بندرعباس رسیدیم اما مقصد آن شب قشم بود. بنابراین پس از استراحتی کوتاه و صرف شام ، به سمت بندر پُل(پهل) راه افتادیم.از خود بندرعباس هم اتوبوس دریایی به مقصد قشم وجود دارد اما اگر می خواهید با خودرو به قشم سفر کنید باید به بندر پل بروید که در 70 کیلومتری غرب بندرعباس واقع شده است(فراموش نکنید که حتما پیش بینی وضعیت آب و هوا را ببینید یا با تماس با اسکله از رفت و آمد لندینگ کرافتها اطمینان حاصل کنید چون اگر وضعیت جوی مساعد نباشد، رفت و آمد لندینگ کرافت ها تعطیل شده و دربندر پل آچمز می شوید!).
ساعت ده شب بود .صف لندینگ کرافت خلوت بود.کیوسک ورودی اسکله پس از مشاهده ی کارت خودرو و اخذ هزینه ی 220 هزار تومانی بابت کاپوتاژ و کرایه ی لندینگ کرافت بلیط رو صادر کرد و اجازه ورود به محوطه ی اسکله را داد.با خودرو وارد لندینگ کرافت شدیم و پس از چند دقیقه که ظرفیت تکمیل شد به سمت قشم راه افتادیم.فاصله بندر پل با ساحل جزیره ی قشم(بندر لافت) تنها حدود 3 کیلومتر است بنابراین پس از حدود 15 دقیقه لندینگ کرافت در ساحل جزیره پهلو گرفت.پس از خروج خودرو از اسکله ی لافت به سمت شهر قشم حرکت کردیم تقریبا همان 70 کیلومتری را که از بندرعباس به بندر پل اومده بودیم را باید توی خاک قشم به سمت شرق برمی گشتیم تا به شهر قشم برسیم. در میانه ی راه اما تصمیم گرفتیم توقفی کوتاه در شهر درگهان داشته باشیم.
درگهان شهر کوچکی در 30 کیلومتری غرب شهر قشم است که بیشتر به خاطر پاساژها و وجود بهترین مراکز خرید قشم معروف شده اگرچه نیت ما از این سفر خرید نبود اما نمی شد از درگهان رد شد و گشت و گذاری در مراکز خرید آن نداشت!مراکز خرید ، پرتعداد و اجناس آنها بسیار متنوع هم از لحاظ قیمت هم کیفیت و هم نوع جنس(لوازم خانگی ، کالای خواب، وسایل الکترونیک ، پوشاک و ...) بود .ساعت حدود یازده و نیم شب بود و کم کم داشت دیر وقت می شد ما نیز زیاد درگهان نمانده و به سمت شهرقشم حرکت کردیم.
ساعت دوازده شب ورودی شهر قشم بودیم .اطراف میدان ورودی افرادی می ایستند و سوییت اجاره میدهند اما حالا خبری از آنها نبود! بنابراین در جست و جوی اقامتگاه وارد شهر شدیم. ظرفیت هتل اول تکمیل بود و هتل دوم و سوم و ... هم همچین وضعیتی داشتند!! به ناچار دست به دامان جست وجو در اینترنت شدیم که نتیجه ای در بر نداشت تمام هتل ها و اقامتگاها تکمیل بود و آنها هم که به صورت شخصی سوییت آگهی کرده بودند در سه دسته قرار می گرفتند:دسته اول که سوییت رو اجاره داده بودند ، دسته دوم گوشی رو خاموش کرده بودند و جواب نمی دادند و دسته ی سوم هم با صدایی خواب آلود وعصبی با بداخلاقی برخورد میکردند ، انگار همان موقع از خواب ناز بیدارشان کرده باشی!تقریبا تمام هتل های شهر رو گشتیم و هیچچچ!
ساعت تقریبا 2:30 بامداد بود خسته ، کلافه وکمی گیج ، نگاهی عاقل اندر سفیه به همسفرم که روی صندلی شاگرد نشسته بود کردم که متوجه شدم او هم همچین نگاهی به من دارد. سخت نبود پیش بینی اینکه نفر سوم که عقب نشسته بود نیز همچین نگاهی به ما دو نفر دارد! ما می دانستیم در این موقع از سال(آذر ماه )آخر هفته ها قشم به دلیلی حضور مسافران تور قشم شلوغ می شود و باید از قبل اقامتگاه را رزرو کنیم ،اما اشتباه محاسباتی ما آنجا بود که از نظر ما چهارشنبه آنقدرها هم آخر هفته نبود! قشم هتل ها و اقامتگاه های متعدد و متنوعی دارد هر جور حساب می کردیم نباید تا این حد شلوغ می بود. ناگزیر آنقدر به گشتن ادامه دادیم تا بالاخره در اوج نا امیدی در یک مهمانسرا جای خالی پیدا کردیم!! آن هم البته خالی نمانده نبود، فقط در آخرین لحظات کنسل شده بود.ساعت 3:30 بود از خداخواسته بدون توجه به قیمت و وضعیت اتاق به تخت خوابها پناه بردیم.
صبح روز بعد از خواب برخاسته و به سمت ساحل شهر قشم(ساحل زیتون) رفتیم. ساحل نسبتا تمیز بود و در کمال تعجب آنقدرها هم شلوغ نبود! بساط بادبادک فروشی و هواکردن بادبادک به راه بود و همچنین تفریحات آبی نظیر قایق سواری، غواصی و ... ارایه می شد که ما تصمیم گرفتیم شاتل را امتحان کنیم.شاتل در واقع یک کاناپه ی بادی با ظرفیت 3 نفر بود که ته یک قایق موتوری بسته می شد و دنبال آن کشیده می شد.اگرچه از دور چیز خاصی به نظر نمی رسید اما وقتی سوار آن شدیم کوبیده شدن آن روی امواج هرچند خفیف دریا ،بسیار چالش برانگیز بود. اگرچه جلیقه ی نجات داشتیم اما خبری از کمربند نبود و خودمان بودیم دوتا دستگیره کوچک که محکم چسبیده بودیمشان شاتل علی رغم هیجانی که دارد به افرادی که مشکلاتی نظیر کمردرد ،درد در ناحیه ی مچ ،گردن،کتف ،آرنج دارند توصیه نمی شود چون ضربات نسبتا شدیدی رو متحمل خواهید شد.همچنین هیچگونه وسایل قیمتی و مهم با خود نبرید چون به راحتی گم و نصیب دریا خواهند شد!
باز علی رغم اینکه برای خرید چیز خاصی مد نظرمان نبود به مجتمع تجاری سیتی سنتر قشم رفتیم.درمجموع سیتی سنتر شیک تر از پاساژهای درگهان بود .باز هم خرید قابل توجهی نکردیم وچون نزدیک ظهر بود به رستوران رفته و غذای دریای سفارش دادیم.غذای خوبی بود و نمی شود جنوب آمد و غذاهای دریایی اش رو امتحان نکرد.بلافاصله بعد از غذا به منظور رفتن به جزیره هنگام به سمت شیب دراز حرکت کردیم.
هنگام جزیره کوچکی در جنوب جزیره قشم و تقریبا چسبیده به آن است(فاصله کمتر از 2 کیلومتر)برای رفتن به آنجا حدود 60 کیلومتر از از شهر قشم به سمت غرب حرکت کنید.بین راه پس از بازدید از دره ی ستارگان که شبیه هزارتویی بود که به وسیله ی جریانات آبی ایجاد شده بود و از جاهای دیدنی قشم محسوب میشد (صخره های آن عموما رسی است و احتمال فرو ریختن آنها وجود دارد پس زیادی به لبه ها نزدیک نشود) از جزایر ناز عبور کردیم.
اگرچه به علت ضیق وقت آنجا توقف نکردیم اما از دور می شد دید که ساحل کاملا شلوغ است و چند پاراگلایدر هم در آسمان دیده میشد که احتمالا خدمات مربوط به آن در ساحل ارایه می شد. پس از رسیدن به روستای شیب دراز به سمت اسکله رفتیم بلیط قایق تهیه کرده و به سراغ دلفینها رفتیم.دلفین های هنگام وحشی هستند، نه با شما عکس می گیرند و نه برایتان حرکات آکروباتیک انجام می دهند. اما دیدن این حیوانات آنجور که واقعا هستند ،بسیار لذت بخش خواهد بود.به دلیل حرکت قایق و امواج آب گرفتن عکس از دلفین ها کار سختی بود به خصوص که خود دلفین ها نیز همکاری لازم را مبذول نمی داشتند و هی جا بجا می شدند!
نکته ای که قایقران حتما به شما گوش زد خواهد کرد این است که وقتی دلفین ها رو دیدید همه به یک سمت قایق هجوم نبرید .اگرچه همگی جلیقه ی نجات دارید ولی چپ شدن قایق احتمالا تجربه ی خوبی نخواهد بود.(لازم به ذکر است گاهی اوقات دلفین ها در منطقه نیستند و ممکنه قایقرانها نتوانند مکان دقیق آن ها را پیدا کنند.)بعد از دلفین ها به سراغ ساحل نقره ای رفتیم به علت وجود تکه های بسیار ریز صدف و فلس ماهی ها و مواد معدنی براق ساحل زیر نور افتاب تلالو خیره کننده ای داشت اما متاسفانه طبق گفته قایقران که همزمان لیدر تور هم بود به علت اینکه برخی مسافران از خاک ساحل برداشته و با خود برده اند قسمت هایی از ساحل نقره ای تخریب شده بود و دیگر نقره ای نبود!!به ساحل قشم برگشتیم .مقصد بعدی تنگه چاه کوه بود!!
تنگه ی چاه کوه تقریبا در غرب جزیره واقع شده و حدود 100 کیلومتر با شهر قشم فاصله دارد اما برای ما آنقدر جذاب بود به هر طریقی خودمان را به انجا رساندیم.از محل پارک خودرو تا شروع دره حدود 700 متر پیاده روی بود هرچند مسیر راحتی بود اما تا ما این مسیر رو طی کردیم هوا تقریبا تاریک شده بود حداقل برای عکاسی!! حفره های در دل صخره ها و حوضچه های داخل تنگه بسیار دیدنی بود و قسمت هایی از تنگه به معنای واقعی تنگ می بود.اگرچه قشم هنوز مکانهای زیادی برای بازدید داشت اما چون قصد داشتیم روز بعد را مزاحم هرمز شویم، سریع به بندر لافت رفته و از قشم رفع زحمت کردیم.به بندرعباس برگشتیم و مستقیم به اسکله ی شهید حقانی رفتیم.از اسکله شهید حقانی هم به قشم و هم به هرمز اتوبوس دریایی هست اما خبری از لندینگ کرافت و بردن خودرو نیست!!!بنابراین خودرو را در پارکینگ کنار اسکله پارک کرده وپس از تهیه ی بلیط عازم هرمز شدیم. تنها حدود نیم ساعت بعد جزیره هرمز بودیم !
قسمت دوم، هرمز
هرمز اما بسیار کوچکتر از قشم است.اگرچه برای سفر تفریحی به قشم به دلیل بزرگی جزیره و پراکندگی جاذبه های گردشگری آن توصیه می شود حتما خودرو داشته باشید(شخصی یا اجاره ای) اما این در مورد هرمز صدق نمی کند! (بماند که به دلیل نبود لندیگ کرافت ثابت بین هرمز و بندرعباس چاره دیگه ای هم ندارید!! )ساعت حدود 10 شب بود.دم اسکله افراد زیادی از بومی های هرمز ایستاده بودند که موتور سیکلت ،اسکوتر ، موتور-گاری ، سوییت و ... اجاره می دادند.با یکی از آنها که موتور گاری داشت به توافق رسیدیم.محمد جوانی حدود 30 ساله، سبزه رو ، پر انرژی و خوش مشرب بود(یک جنوبی تمام عیار). مزیت بزرگی که محمد برای ما داشت این بود که سوییت خالی بلد بود .ما رو رساند و قرار شد صبح اول وقت دنبالمان بیاید.
صبح زود محمد سر وقت جلوی سوییت بود. اولین هدف ما الهه نمک بود.پس از 20 دقیقه طی مسیر با موتور محمد(موتور گاری) و حدود 300 متر پیاده روی به مقصد رسیدیم.الهه ی نمک به راستی اسم برازنده ای بود.شامل یک و یا حتی چند تندیس نمکی بود که رنگ های غالب آن سبز و فیروزه ای بود.از نزدیک که بررسی کردیم، صخره ی نمکی کمی شفاف بود . این شفافیت به همراه رنگهای روشن و اشکال طبیعی تندیس مانند آن منظره ی دیدنی ایجاد کرده بود.با اینکه ما صبح زود ساعت 8 رسیده بودیم اما تعداد بازدید کننده ها نسبتا زیاد بود.پس از آن به سراغ دره ی تندیس ها رفتیم.
دره در واقع یک رودخانه کوچک بود که هرچه به سمت دریا میرفت باریکتر و عمیق تر می شد.صخره های اطراف آن با لبه های تیز و با اشکال گوناگون بود که مفهوم تندیس را در اذهان تداعی می کرد. زمینه ی این تندیس ها هم چیزی نبود جز آسمان آبی.دره تندیس ها در انتها توسط یک پرتگاه بلند به دریا ختم می شود،لذا حتما هنگام بازدید مسایل ایمنی را رعایت کنید.و از نزدیک شدن به لبه ها خوداری نمایید.
تقریبا مشابه ساحل نقره ای هنگام، را در هرمز هم می توان دید.شن های ساحل کاملا نقره ای رنگ بود و زیر نور آفتاب می درخشید.شن ها هر شخصی را وسوسه می کند که حداقل مشتی ناچیز از آن با خود ببرد.اما با توجه به اینکه تعداد بازدید کنندگان ساحل زیاد هست و این کار به مرور موجب آسیب به ساحل می شود لطفا بر این وسوسه غلبه کنید!
از ساحل جدا شدیم و به همراه محمد به سمت غار رنگین کمان حرکت کردیم.غار رنگین کمان داخل یک دره قرار داشت بنابراین حدود 100 متر پیاده روی پیش رویمان بود. 10 متر ابتدای غار بسیار تنگ است به طوری که باید نشسته حرکت کنید اما پس از آن انگار که به یک تالار می رسید، ناگهان غار کاملا بزرگ می شود.بزرگ و به خاطر دهانه تنگش کاملا تاریک.برای دیدن زیبایی های غار اگر تعدادتان زیاد باشد نور فلش گوشی های همراهتان کافیست اما برای گرفتن عکسهای خوب حتما به نور قوی تری نیاز دارید.غار رنگین کمان هم اسم با مسمایی است. داخل غار شما طیف های رنگی زیادی را می بینید که لایه لایه روی هم قرار گرفته اند.رنگین کمانی از جنس سنگ!
قلعه پرتقالی ها حسن ختام سفر ما بود.قلعه وسیعتر از چیزی که فکر می کردیم بود .از ورودی که وارد شدیم اولین موردی که جلب توجه می کرد خلوتی قلعه بود و مورد دوم این بود که قلعه در حال بازسازی بود.سمت چپ قلعه قسمت های مختلف آن مثل سرباز خانه، زندان ، اسطبل و ... قرار داشت و سمت راست هم محوطه ی منتهی به دریا. کمی جلوتر تقریبا در وسط حیاط نیز کلیسای قلعه قرار گرفته بود که چند پله به پایین می خورد.و در ادامه برج های دیدبانی و مقر فرماندهی قرار داشت.
ظهر بود و باید کم کم آماده برگشت می شدیم اما قبل از برگشت باز سراغ یکی از جذاب ترین های سفر جنوب رفتیم.غذای دریایی!! بعد از صرف ناهار،محمد ما را به اسکله رساند.سوار اتوبوس دریایی شده و برگشتیم بندرعباس.سوار بر خودرو استان هرمزگان را تا درودی دیگر بدرود گفتیم.
جمع بندی:
1.مسایل ایمنی را رعایت کنید و به توصیه های لیدرها و حتی بومی های منطقه توجه داشته باشید.
2.سفر ما مربوط به آذر 1400 می باشد و به طور کلی سه ماه آذر، دی و بهمن بهترین ماه های سفر به هرمزگان هستند .اگرچه آبان و اسفند و با ارفاق نیمه ی دوم مهر و نیمه ی اول فروردین هم می توانند خوب باشند.طی این فصول اگرچه میزان دما و رطوبت هوا کاملا مطلوب است اما آفتاب همچنان سوزان است بنابراین کرم های ضد آفتاب،عینک و کلاه آفتابی را حتما مد نظر قرار دهید.
3.سعی کنید با برنامه سفر کنید و از قبل اقامتگاه خود را رزرو کنید.
4.به علت بزرگی جزیره ، قشم را ظرف یک روز نمی توان به طور کامل بازدید کرد و این وضع بدتر هم می شود اگر قصد خرید داشته باشید و زمان زیادی را در مراکز خرید از دست دهید.خود ما نیز بازدید از جاذبه هایی مثل :جنگل های حرا ،غار نمکدان ، غار خربس و سد گوران را به ناچار به سفر بعد موکول کردیم.
5.نه از طبیعت چیزی بردارید و نه به آن اضاف کنید. فکر اینکه با این یه ذره خرابکاری من اتفاقی نمی افتد هم از سر بیرون کنید.چون تنها شما نیستید که اینگونه فکر می کنید.
6.اگر می خواهید به جزایر بروید حتما از آرام بودن وضعیت جوی اطمینان حاصل نمایید.
7.بند یک را دوباره بخوانید!