درود به خوانندگان گرامی، من و همسرم هفته ی قبل سریلانکا بودیم هدف من از نگارش این متن سفرنامه ی آن چنانی به مفهوم واقعیش نیست دلم می خواست یک سری اطلاعات ضروری مورد نیاز یک گردشگر ایرانی به سریلانکا و قیمت برخی جاذبه های گردشگری و اجناس را با توجه به تورم ادامه دار کشورمان قید کنم تا دوستان بتوانند قیاسی نسبت به قیمتهای آنجا و پول خودمان داشته باشند.اولین مورد برای تعیین مسیر سفر خود انتخاب تور سریلانکا یا سفر انفرادی هست ما با توجه به خصوصیات اخلاقی خودمان که دوست نداشتیم تابع یک برنامه ی محدود و جمعی باشیم و از اتلاف وقت برای دیدن مکانهایی که مورد علاقه مان نبود جلوگیری کنیم لذا پس از تحقیق زیاد با یک آزانس گردشگری معتبر در سریلانکا بنام ایوب ون ارتباط برقرار کردیم.
مسئول آن آقای کمار بودند به مدت یک هفته با ایشان از طریق واتس اپ گفتگو نموده و مشاوره گرفتیم و در آخر قرار شد ایشان یک اتوموبیل با راننده تمام وقت در اختیارمان قرار بدهند با سعه ی صدر کلیه ی سوالات مارو پاسخ دادند و راهنمایی های لازم را ارائه نمودند ایشان از ما خواستند مدت زمانی که در سریلانکا هستیم وشهرهایی که برای بازدید در نظر گرفته ایم و زمان حضور در هر شهر و مکانهای گردشگری مورد علاقه خود را به ایشان بدهیم تا در برنامهریزی سفر به ما کمک کنند ودر صورت تایید ،فیکس کنند.
در نهایت این کار را با دقت فراوان انجام دادند گرچه در آخر هم گفتند زمان بندی برنامه ها جهت تغییرات باز هم در اختیار خودمان هست و راننده هرکجا بخواهیم مارا همراهی می کند.ایشان حتی قیمت ورودی جاذبه های گردشگری را هم به ما اعلام کردند تا بودجه ی خود را تنظیم کنیم .با توجه به اینکه اولین باری بود که به این طریق میخواستیم سفر کنیم اینکه از یک منبع معتبر قیمتهای روز را به دست بیاریم خیلی برای ما رهگشا بود ایشان با توجه به وضعیت اقتصادی ایران به ما تخفیف نسبتا مناسبی هم دادند.
دوستان عزیزی که به اندازه ی کافی زبان انگلیسی بلد نیستند بهتر هست که برای سفر تور را انتخاب کنند.از طریق سایت های ایرانی بلیط پروازمون رو گرفتیم امر مهم برای ما کوتاه ترین زمان توقف در کشور واسطه ی پرواز بود به همین علت پرواز سلام ایر با توقف ۴ ساعت در مسقط و بار مجاز ۲۰ کیلو رو به قیمت ۲۷ ملیون برای هر نفر خریداری نمودیم از طریق سایت بوکینگ هم هتل ها رو رزرو نمودیم هتل ها کردیت کارت میخواستند ولی برای هاوس ها نیازی به کارت نبود در هر حال همگی پرداخت ها در محل و کنسلی رایگان داشتند طبق اطلاعاتی که بدست آورده بودیم.
داشتن ووچر هتل برای گرفتن ویزای فرودگاهی لازم بود گرچه در فرودگاه خیلی توجهی به این ووچر نکردند ولی کار از محکم کاری عیب نمیکند. در هر حال ما از اصفهان به فرودگاه امام و از آنجا به مسقط پرواز کردیم و پس از توقف ۴ ساعتها به سمت کلمبو پرواز کردیم از همون ابتدا با مهربانی مردم سریلانکا مواجه شدیم و مارا مهمان لبخندهای خودشان می کردند.پس از انجام مراحل فرودگاهی و گرفتن ویزای ۶۰ دلاری و تبدیل مقداری از دلارها به روپیه ی سریلانکا که در آن موقع هر دلار ۳۲۰ روپیه بود وارد سالن شدیم، در بدو ورود آقایی که تابلوی خوش آمدگویی همراه با نام همسرم را در دست داشتند به استقبالمون آمدند آقایی خوشرو ،خوش خنده با موی بلند بسته و ظاهری مرتب که پس از معرفی خودشان فهمیدیم نامشان آقای سامان هست .
با مسئول آن تایم کانتر ایوب وان که آقایی موقر بودند قرداد را امضا و هزینه را پرداخت کردیم و همراه با آقا سامان به سمت اتوموبیل ایشان رفتیم هوا بارانی بود ایشان یک چتر در اختیار ما گذاشتند و خودشان چمدانها را در ماشین که یک هوندای تمیز بود قرار دادند.بسیار مبادی آداب بودند و در تمام طول سفر ایشان در هنگام پیاده و سوار شدن به اتوموبیل درب ماشین را برای مادام ( بنده)بازو بسته می کردند.بسیار مسئولیت پذیر و نکته سنج بودند طوری که اگر بازدید از مکانی طولانی می شد حواسشان بود که ما نیاز به سرویس بهداشتی داریم یا نه؟!یا در هنگام ترک هر هتل یادآوری میکردند پاسپورت، پول,شارژر... را جا نگذاشته باشیم.
بعنوان سوغات ایران برای آقای راننده گز و برای آقای کمار هم خرما برده بودیم که تحویل آقای سامان دادیم چون همسایه ی آقای کمار بودند.( بعدا فهمیدیم زیاد گز دوست نداشتند برای همین مقداری از خرما و آجیلی که همراه برده بودیم به آقای سامان تقدیم کردیم )
اولین ضد حال
همانطور که قبلا یاد شد هتل را از طریق بوکینگ رزرو کرده بودیم با اینکه این هتل امتیاز بالایی را گرفته بود ولی هنگام ورود به آن بسیار توی ذوقمان خورد. لابی که نمیشد اسمشو گذاشت یک راهرو مانندی که انتهای آن نیز رسپشن بود و دوسه تا مبل کهنه در آن فضا بود ما ساعت ساعت شش صبح رسیده بودیم و اتاق انتظاری هم نداشت و گفتند چک این ساعت ۲ بعدازظهر می باشد با توجه به اینکه ما از اصفهان سفرمون رو شروع کرده بودیم حدود ۲۴ ساعت می شد که در راه بودیم .به ناچار روی همان مبل ها نشستیم و دو ساعت بعد جهت قدم زدن در اطراف و دیدن اقیانوس در پشت هتل بیرون رفتیم .
یک ساعتی رو آنجا بودیم و پس از شروع بارندگی به هتل بازگشتیم و بالاخره به ما گفتند می تونیم اتاقمان را تحویل بگیریم و بعدا متوجه شدیم اتاق خالی موجود بوده اما همکاری در تحویل زودتر اتاق نداشتند.نسبت به هزینه ی ۳۹ دلاری اتاق اسفناک بود وسایل کهنه بدون امکانات رفاهی مثل کتری برقی ،سشوار ،صابون و شامپو،مسواک و دمپایی ...تنها نکته مثبت آن ایرکاندیشنش بود و وایفای نسبتا خوب. .در کل نمره ی سه در بوکینگ بهش دادیم.این مورد را ذکر کردم که به امتیازات هتلهای بوکینگ خیلی اعتماد نکنید چون بعد متوجه شدیم خیلی از اکانتها و کامنتها ساختگی هستند. بعدازظهر برای دیدن مسجد قرمز به بازار پتا رفتیم.
روز بعد هنگام ترک هتل وقتی نظرمان را در رابطه با هتل با آقای راننده در میان گذاشتیم ایشان هم تایید کردند هتل خوبی نبوده چون پرسنل برای جابجایی چمدانها هم کمکی نکردند.طبق برنامه امون ما یک شب در کلمبو ماندیم که بسیار به جا بود چون یک نصف روز برای دیدن جاذبه های گردشگری کلمبو از جمله مسجد قرمز،بازار پتا و معبد هندو و بودایی کافیست .
حتی اگر هنگام ورود به کلمبو خسته نبودید می توانید چند ساعتی را که باید معطل تحویل گرفتن اتاق باشید به شهر کندی بروید و یک رو آخر سفر را در کلمبو باشید.در مسیر رفتن به کندی از پرورشگاه فیلها دیدن کردیم که بلیط آن نفری ۱۵ دلار بود اگر سافاری فیل ها رو بخواهید که شامل سوار شدن و غذا دادن به فیلها هست حدود ۲۵ هزار روپیه برای هر نفر میشه،ولی چون ما فقط میخواستیم فیلهارو از نزدیک ببینیم این مرکزو انتخاب کردیم.
پس از آن به دیدن یک مرکز صنایع دستی چوبی رفتیم که خریدی انجام ندادیم.
پس از آن به یک باغ گیاهان دارویی یا اسپایس گاردن رفتیم.برامون جالب بود که یک آقای جوانی بنام لاکشان که متخصص طب سنتی بودند و می توانستند فارسی دست و پا شکسته صحبت کنند و گفتند از طریق توریستهای ایرانی که برای بازدید می رفتند فارسی را تا حدودی یاد گرفته است.
توضیحات کاملی در ارتباط با انواع گیاهان دارویی وخواصشان دادند حتی جزوه ای به زبان فارسی در معرفی تولیداتشون تهیه کرده بودند و در اختیارمان قراردادند و در آخر ما را به فروشگاهشون هدایت نمودند، با اینکه در سفرنامه ها خوانده بودیم که قیمت تولیداتشون نسبتا بالاست ولی یه جورایی در رود بایستی با اون آقای فارسی دان قرار گرفتیم و سه تا دارو برای میگرن و تنظیم خواب و ضد درد خریدیم البته با ۱۵ درصد تخفیفی که می دادند داروی میگرن حدود ۸۵۰ هزار و تنظیم خواب ۶۲۰ و ضد درد ۱/۶۰۰ شدند که قیمتها بسته به حجم داروها کم و زیاد می شد .
مثلا بسته ی ۵۰ گرمی دارچین حدود چهار هزار روپیه بود در حالیکه بعدا در یک فروشگاه گیاهان دارویی در شهر بنتوتا همین ۱۹۰۰ و در هایپر مارکت حدود ۸۵۰ بود.پس از آن به طرف هتلی که رزرو کرده بودی رفتیم و در همان ابتدا با دیدن ردیف پله های بدون آسانسور از دیدن اتاق منصرف شدیم و برگشتیم .به پیشنهاد آقای سامان کلیه رزروهای بعدی را کنسل کردیم،ایشان گفتند در هر شهر شما را برای بازدید از چند هتل میبرم هر کدام را پسندیدید مستقر شوید ایشان حتی حدود بودجه ای را که برای رزرو هتل در نظر داشتیم را در معرفی هتل ها اعمال می کردند که مشکلی ازین نظر پیدا نکنیم.در کندی هتلی بسیار تمیز با محوطه و بالکن زیبا گرفتیم که شبی ۲۸ دلار با صبحانه بود و ما برای دو شب اکی کردیم
چون هتل نزدیک دریاچه ی کندی بود بعدازظهر یکی دو ساعتی را اطراف دریاچه قدم زدیم که نم نم بارونی هم می بارید و هوا عالی بود دریاچه ای مصنوعی اما بسیار بزرگ و زیبا بود.
ما چون توانایی طی کردن ۱۲۰۰ پله ی تپه ی سیگریا را نداشتیم دیدنش را از برناممون حذف کردیم روز بعد به دیدن معبد دندان بودا رفتیم که ورودی برای هر نفر دوهزار روپیه بود و مبلغ کمی حدود صد روپیه برای نگهداری کفشها در صندوق کفشداری انداختیم.
آنجا به آقای مسن با سواد راهنمای ما برای بازدید دو سه ساعت از معبد دندان بودا شد و تمام پیشینه ی معبد و چگونه آوردن دندان بودا و جنگهای انجام شده و داستان تابلوهای نقاشی آنجا را برای ما شرح دادند و در آخر هم هزار روپیه به ایشان دادیم.
پس از خروج از معبد و حرکت در خیابان از دور مجسمه ی بزرگ بودا را دیدیم.
آن روز هوا گرم بود و پس از معبد ما به دیدن بوتینیکال گاردن یا باغ گیاه شناسی رفتیم ورودی آن نفری سه هزار روپیه بود تعداد زیادی دانش آموز و توریست آنجا بودند پارک بزرگ و زیبایی بود ولی بعنوان بوتینیکال اطلاعات خوبی از گیاهان در تابلوهای محدود آن داده نشده بود و کلا با درختهای تنومندش بیشتر شبیه پارک بود تا باغ گیاه شناسی.میمونهای زیادی بر روی درختها بودند و درب سطلهای زباله برای برداشتن پس مانده غذاها باز و بسته میکردند.
در صورت نداشتن وقت میتونید از برنامه اتون حذفش کنید.برای صرف ناهار به یک رستوران سنتی محلی رفتیم و مرغ کاری سبز و چیکن بریانی خوردیم که حدود ۴۲۰۰ روپیه شد چیکن زیاد تعریفی نبود اما مرغ کاری خوشمزه و تند بود.
ما بخاطر اینکه همسرم با غذاهای ادویه ای زیاد میانه ای نداشت تعدادی کنسرو تن و خورش و لوبیا با خودمون برده بودیم .چون بازدیدهایی که میخواستیم رادر کندی انجام دادیم به پیشنهاد آقای سامان یک شب را در شهر نوواراالیا گذراندیم که هم خستگی از تن به در کنیم هم به ایستگاه قطار شهر الا نزدیک باشیم این شهر به انگلیس کوچک معروف هست و منطقه ی اصلی چای کاری سریلانکاست در مسیر به بازدید از یک کارخانه چای رفتیم که مراحل آماده سازی انواع چای سفید سبز قهوه ای و سیاه را توضیح دادند و در فروشگاه چای چند فنجان از انواع چای ها برامون آوردن و سپس به محل خرید بسته های وای راهنمایی شدیم و دو بسته چای طعم دار توت فرنگی کوچک به قیمت هزار وطعم انبه و پاپایا به قیمت هزار و پانصد روپیه خریدیم.
قیمتها در هایپر های سطح شهر ها مناسب تر هست.در آخر هم با کمک خانوم راهنما به سبک سنتی سبد حصیری را به پشتمان انداختیم و دسته ی آن را بر روی پیشانی قرار دادیم و چند برگ چای چیدیم.
هتلی که مستقر شدیم شبی ۳۰ دلار با صبحانه که مناسب بود.
راننده اطلاع داد که قطار از ایستگاه نزدیک در ساعتهای ۹/۵ و ۱۲/۵ عبور میکند و ما ساعت ۹/۵ را انتخاب کردیم و ساعت ۸/۵ از هتل خارج شدیم بلیط درجه سه ۳۶۰ روپیه بود راننده گفت بلیطها و برای تحویل در ایستگاه الا نگهداریم و گفتند تا ایستگاه شهر الا حدود ۲/۵-۳ ساعت قطار سواری طول میکشد که البته بخاطر اینکه یک ریل بود و در بعضی ایستگاه ها باید صبر میکردن تا قطار روبرو عبور کند حدود ۴ ساعت طول کشید مناظر بکر و زیبایی را در مسیر قطار مشاهده کردیم.
در ایستگاه های متعدد مردم بومی سوار و پیاده می شدند خوشبختانه صندلی خالی موجود بود و لازم نبود سرپا بایستیم مثل تمام توریستها از قطار هم آویزان شدیم و عکس گرفتیم.
در ایستگاه الا پیاده شدیم و بلیطهارو تحویل دادیم و وارد محوطه بیرونی ایستگاه شدیم که آقای سامان منتظرمان بودند.قسکت انواع میوه های استوایی در این منطقه از همه جا ارزون تر بود.اول رفتیم که هتل بگیریم در خیابان اصلی که مغازه ها بودن و اکثر هتلها در تراسشون میزو صندلی برای استفاده از کافی شاپ و رستوران شوم چیده بودند به نظرمون شلوغ و پر سروصدا میومد برای همین به منطقه ی مرتفع تر که از خیابان اصلی فاصله داشت اما در عوض ویوی هتلها بسیار زیبا بود رفتیم هتلی که گرفتیم در ویوی آن آبشار هم داشت و شبی ۳۱ دلار با صبحانه بود.
چیزی که در تمام هتل ها دیدیم صبحانه بصورت سرو انجام میشد و سلف سرویس نبود شاید بخاطر اینکه هنوز های سیزن نبود و هتلها خلوت تر، به صرفشون نبود اکثر صبحانه ها میوه و سرویس چای و شیر و کره و مربا و نیمرو و سوسیس داشتند.بقدری ویوی هتل زیبا بود ما بخاطر اینکه لذت بردن از ویوی هتل را بخاطر تاریک شدن هوا از دست ندیم ترجیح دادیم در هتل بمانیم و فردا در مسیر رفتن به بنتوتا از آبشارها بازدید کنیم که برنامه ی مناسبی شد.
در مسیر رفتن به بنتوتا محل زندگی طاووس ها و دوسه تا طاووس مشاهده کردیم.
یک مار کبری هم در جاده دیدیم.وارد شهر بنتوتا شدیم و هتلی در کنار رودخانه ی آن گرفتیم تراسی بزرگ با میزو صندلی غذاخوری و صندلی های استخری داشت با ویوی رودخانه و قایق های مستقر در آن،خود هتل استخر هم داشت.
ما چون پرواز برگشتمان ۵/۵ صبح می شد برای همین برای دو شب و یک نیم شارژ ۱۲ ساعته گرفتیم با تخفیف شبی پنجاه دلار شد پس از آن برای صرف غذای دریایی به یک رستوران لب اقیانوس رفتیم و ماهی و میگو و پراونس کاری سفارش دادیم که بسیار خوشمزه و نسبتا گران بود که حدود ۹ هزار روپیه شد.
صبح روز بعد پس از صرف صبحانه برای آب تنی به اقیانوس رفتیم .
دو سه ساعتی آنجا بودیم بعدازظهر قرار بود با راننده به محل سافاری رودخانه برویم یکی از قایق ران های هتل پیشنهاد سافاری دادند گفتیم بعد ازظهر قرار هست برویم گفتند اینجا ارزانتر میگیریم اونجا حدود نفری صد دلار میگیرن،هنگام حرکت این جریان را برای راننده تعریف کردیم و ایشان گفتند مسیر تقریبا همان هست برویم بپرسیم چقدر میگیرند پس از چانه زنی برای نفری هشتاد دلار توافق شد و آقای سامان هم همراهمون آمدند حدود یک ساعت روی رودخانه ی بنتوتا و یک ساعت هم روی رودخانه ماهاولی گردش کردیم و و از دیدن مناظر بکر و شگفت انگیز چون جنگلهای رودخانه ای و آوای پرندگان درون آن و میوه دادن به میمون ها و در دست گرفتن نوزاد تمساح و دیدن سوسمار و جغد و عقاب و خفاش ....لذت بردیم.
برای سافاری رودخانه اگر تعداد افراد بیشتر باشد که بین همه تقسیم بشود هزینه کمتر می شد. پس از سافاری به یک فروشگاه گیاهان دارویی رفتیم و با قیمت مناسب تری نسبت به باغ چند نمونه کرم آلوئرا و کلاژن ساز و داروی ضد سرفه و دارچین و فلفل خریداری کردیم که تقریبا ۳/۴ قیمت باغ گیاهان دارویی بود، روز آخر هم میوه خریدیم و آخرین وعده ی غذایی رو هم که شامل مرغ کاری و پراونس میگو و یک غذای سنتی خودشان بود صرف کردیم.
انبه ی کاری بسیار خوشمزه بود که ما یکظرف هم جداگانه برای آوردن به ایران خریداری کردیم,( در یک ظرف مشابه ایسپک ۵۰۰ روپیه شد) هزینه ی این غذا هم حدود ۳۸۰۰ روپیه شدیعدازظهر بارندگی شد.
و ساعت حدود ده شب به سمت فرودگاه حرکت کردیم و نزدیک ساعت دوازده رسیدیم از آقای سامان مهربان و جنتلمن خداحافظی کردیم و داخل فرودگاه شدیم.
و بالاخره پس از چندین ساعت سفر هوایی و زمینی به اصفهان رسیدیم.