کیش پرماجرا با دو وروجک!

4
از 47 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
کیش پرماجرا با دو وروجک!
آموزش سفرنامه‌ نویسی
28 بهمن 1402 12:00
6
11.6K

با سلام و احترام به همه خوانندگانی که وقت می گذارند و این سفرنامه را مطالعه می کنند. این اولین سفرنامه ای هست که می نویسم و امیدوارم لذت ببرید. هدف من از نوشتن این سفرنامه، آشنایی با مشکلات و مسائلی هست که در سفر برای یک خانواده با دو فرزند کوچک ممکن است رخ دهد.

ما یک خانواده 4 نفره، من و همسرم و دوتا دختر ناز کوچولو، زینب سه ساله و کوثر یک ساله و ساکن مشهد هستیم. ما مسافرت را خیلی دوست داریم ولی از یک طرف سایه شوم کرونا در این چند سال و اینکه خدای مهربان دو فرزند به ما عطا کرد و از سوی دیگر افزایش روز به روز قیمت ها، فرصت چندانی برای مسافرت بوجود نیامد، فقط سه بار توانستیم به شمال برویم. 

یک روز کاری، اوایل آبان ماه سال 1402 پشت سیستمم در اداره نشسته بودم که یک پیام عمومی نظر مرا جلب کرد. پیام این بود که یک شرکت مسافرتی در مشهد خدمات ویژه ای برای اداره ما فراهم کرده و چندین تور ایرانگردی را به صورت اقساطی و با قیمت مناسب ارائه میدهد. 

از بین تورها، تور جزایز شناخته شده کیش و قشم نظر مرا جلب کرد. به این دلیل که تا به حال فرصت سفر به جنوب کشور را نداشتیم و آب و هوا برای تور جنوب مناسب هست. سریعا با همسرم تماس گرفتم و عکس تورها را برای او ارسال کردم. همسرم گفت که عالیه ولی آیا با این قسطها که ما داریم امکانش هست؟ من در جواب گفتم یا الان میریم یا دیگه چنین فرصتی گیرمون نمیاد. این قضیه را با خواهرم هم مطرح کردم چون او هم مدتی بود از روزمرگی و کار می نالید و دنبال فرصتی برای فرار از این همه فشار بود. او خیلی سریع استقبال کرد. 

بحث بر اینکه کیش بهتر است یا قشم خیلی مطرح می شود و مقالات مختلفی در این زمینه وجود دارد. نکته ای که وجود داشت، آژانس، تور کیش را هوایی و تور قشم را ریلی برگزار می کرد. به همین دلیل ما جزیره زیبای کیش را انتخاب کردیم. پس از صحبت با کانتر تور و پرسیدن در مورد تاریخ و ساعت پرواز، شماره کارتی گرفتم و مبلغی را واریز کردم و اینگونه سفر ما رنگ و بوی واقعی گرفت. به همین راحتی بدون فکر کردن به پرداخت قسطها و چکهای تور!!!

انتخاب ما تور سه شب و چهار روز هتل پارمیس به قیمت نفری 5 میلیون و 400 هزار تومان برای بزرگسال و 3 میلیون و 700 هزار تومان برای دختر بزرگم و 1 میلیون تومان برای دختر کوچکم بود. پرواز رفت در تاریخ 26 آبان ساعت 9 صبح و برگشت 29 آبان ساعت سه بعدازظهر بود. خدمات تور، صبحانه و ناهار که واقعا عالی بود، ترانسفر رفت، گشت شهری رایگان، و یک جنگ رایگان بود.

undefined
هتل پارامیس (عکس از اینترنت)

بعد از قطعی شدن تور با توجه مدت تور و اینکه دو فرزند کوچک همراه ما هست، به دنبال تفریحات کیش و مکان های دیدنی کیش رفتم.در این زمینه سفرنامه های کیش در سایت لست سکند بسیار کاربردی بود و کمکهای زیادی به من کرد.

چون این اولین تجربه سفر هوایی ما بود استرس زیادی داشتیم و شب قبل پرواز با کلی فکر مختلف سپری شد. ساعت 5:50 جمعه 29 آبان از خواب بیدار شدیم و کم کم بچه ها را بیدار و حاضر کردیم. هوای مشهد سرد پاییزی بود. پرواز رفت ما از شرکت هوایی تابان بود، هواپیما با 20 دقیقه تأخیر بلند شد. اما چه بلند شدنی!! دوبار حین اوج گرفتن، افت کرد و زیر پای ما خالی شد، برای دومین بار صدای همه مسافرها درآمد یا حسین!!. تا وقتی که به ارتفاع مناسب برسد من یکی که استرس داشتم و با هر تکان هواپیما از ترس می لرزیدم. دختر کوچکم همان اول به خواب رفت و در بغل من بود تا آخر پرواز. بعد از دو ساعت، کم کم منظره زیبای خلیج فارس نمایان شد. چه آبی قشنگی.

undefined
آبی قشنگ دریا

حدود ساعت 12 هواپیمای ما به فرودگاه کوچک اما زیبای کیش نشست و من خدا را شکر کردم که سالم هستیم!! به محض پیاده شدن اولین چیزی که واضح بود اختلاف دمای بین مشهد و کیش بود. هوا شرجی و گرم بود تقریبا مثل تابستان ما در مشهد.

 

undefined
فرودگاه کیش (عکس از اینترنت)

چمدان ها را سریع تحویل گرفتیم و بدون توجه به غرفه های عرضه تور در فرودگاه، خارج شدیم فاصله ی کمی رفتیم و رسیدیم به ون هایی که منتظر مسافرها بودند. یک آقای محترمی جلو آمد و گفت کدام هتل میرین و بعد ما را به یکی از ون ها سپرد و به همراه یک زوج کهنسال راهی هتل شدیم. حدود ساعت 1 به هتل رسیدیم و تحویل اتاق ساعت 2 بود. پذیرش به ما گفت، شما سه روز ناهار دارین حالا می تونین انتخاب کنین امروز داشته باشین و یا روز آخر و انتخاب ما امروز بود چون پرواز برگشت ما ساعت 3 بعدازظهر بود ولی امان....

هتل پارمیس نزدیک بازار پردیس 2 است و یک ربع تا ساحل پیاده راه دارد. اتاق ما یک اتاق سه تخته در طبقه اول بود، اتاق ها تمیز و نظافت انجام شده فقط کمی ساختمان هتل قدیمی است. دو قسمت در همان ابتدای هتل وجود دارد که سراغ هر مهمان تازه واردی می آیند. یک خانم برای معرفی تفریحات و دیگری برای عکاسی. اول خانم مسئول تفریحات جلو آمد و شروع کرد به صحبت کردن، چند شب اینجا هستین، پرواز برگشت تون چه ساعتی هست و بعد شروع کرد خب روز اول جنگ براتون میزارم، بعد شام رستوران میرمهنا و روز دوم صبح و .... بعد من گفتم یک دقیقه صبر کنین وقتی هم برای نفس کشیدن بزارین این وسط ها . خلاصه فقط پاراسل، کشتی تفریحی آرتمیس پلاس و کشتی آکواریوم را خریداری کردیم.

نفر بعدی که جلو آمد خانمی برای عکاسی بود که گفت، یک عکس رایگان جلوی هتل برای هر اتاق در نظر گرفته شده است. فردا صبح اول وقت تشریف بیاورید. ناهار هتل، به صورت سلف بود و کیفیت قابل قبولی داشت. بعد از تحویل اتاق کمی استراحت کردیم البته فقط کوثر خانوم تونستن بخوابن و زینب خانوم اصلا نخوابید و نگذاشت ما هم بخوابیم.

بعد یک ساعت راهی ساحل شدیم وقتی به ساحل رسیدیم آفتاب غروب کرده بود. بچه ها که سریعا خودشان را به آب زدند و تمام لباس هایشان را خیس کردند و پاها تماما پر شن. ما به دنبال آنها و جایی برای شستن دست و پای بچه ها بودیم ولی متاسفانه پیدا نشد. با مکافات بچه ها را از دریا جدا کرده و لباس آنها را عوض کردیم و به سمت هتل رفتیم. قرار بر این بود که شب اول به هتل میراژ بریم برای جنگ شبانه ایرانیا. قبل از رفتن به دلیل کم بودن وقت، شام را در سفرخانه سنتی نور که زیر هتل پارمیس است رفتیم و باقالی پلو و قورمه سبزی سفارش دادیم. باقالی ها به صورت کامل بودن و مزه خوشایندی نداشت. نسبت به قیمت، کیفیتی خوبی نداشت. 

پس از شام، به سمت هتل میراژ رفتیم، قرار بود ساعت 7:30 آنجا باشیم که ما زودتر رسیدیم. درهای جنگ با نیم ساعت تأخیر، حدود ساعت 8 باز شد. در سالن، قسمتی خالی از صندلی بود، و بچه ها که حدودا 10 نفر بودند آنجا بازی می کردند. مسئول سالن چند بار تذکر داد که خواهشا بچه ها را جمع کنید و کنار خود بنشانید. مگر میشه بچه ها کنار هم جمع باشند و بتوان آنها را یک جا نشاند. خب اصلا آن قسمت را چرا خالی گذاشتین!! خلاصه که اینقدر بچه های ما اذیت کردند و خسته شدند که نیم ساعت قبل از اتمام جنگ، آن را ترک کردیم و به سمت هتل رفتیم. 

در مورد جنگ ایرانیا باید این نکته را اشاره کنم که لحظات شادی را برای ما ایجاد کردند و لذت بردیم.

روز دوم ساعت 7 صبح بیدار شدیم و تا آماده بشیم نیم ساعت گذشت، صبحانه هتل از ساعت 7 صبح تا 10 سرو می شود و خدایی صبحانه کاملی بود مخصوصا املت آن که بسیار خوشمزه بود. ساعت 9 صبح جلوی آتلیه هتل آماده بودیم ولی هنوز خود پرسنل نیامده بودند، بعد ده دقیقه کم کم بچه های آتلیه آمدند و ما اولین نفراتی بودیم که برای عکاسی رفتیم. دور هتل چند لوکیشین وجود داشت که عکس گرفتند. خانم­ها که با شال و روبند جنوبی چندتا عکس گرفتند. در آخر بیش از 10 عکس انتخاب کردیم. خدایی عکس های قشنگ و با کیفیتی بود و همین عکس ها را ما قاب کردیم و  به دیوار اتاقمون زدیم و یادآوار خاطرات زیبایی هستند.

بعد عکاسی به ساحل مرجان رفتیم چه ساحل قشنگی است این ساحل مرجان. ما که سه بار به شمال و دریای خزر رفته بودیم همچین آب زلالی و رنگ آبی ندیده بودیم و برای ما تازگی داشت و بسیار لذت بردیم. برای پاراسل، سایت آتلانتیس را انتخاب کردیم نفری 500 هزار تومان هزینه پاراسل بود. هوا گرم و آفتاب شدید بود. حدود بیست دقیقه ای معطل شدیم تا نفرات قبلی بیایند و ما سوار قایق بشیم و بزنیم به دریا. تو قایق هوا بسیار دلپذیر بود. کوثر دختر کوچکمان طبق معمول تو بغلم خواب بود . ولی زینب خانوم بیدار و شیطونی می کرد و ما دائم باید مراقب می بودیم که خدایی نکرده به آب نیفتد.

قرار این بود که خواهرم تنهایی بره و من و همسرم با هم. ولی گفتند که خواهر شما تنهایی نمیتونه بره چون وزن ش کم است. سه تایی خواستیم بریم که دختر ما زنیب تنهایی نمی ماند. پس خواهرو همسرم با هم رفتند و من تنها. این اولین تجربه پاراسل بود و کمی ترسناک. ولی آن بالا منظره خیلی زیبایی داشت به نظرم تجربه کردنش خوبه. بعد از پاراسل کنار جزیره مرجان رفتیم جایی که آب زلال بود و ماهی ها همان اول ساحل با چشم دیده می شدند. ماهی هایی کوچک و رنگی. بچه ها که حسابی آنجا لذت بردند و بازی کردند.

قیمت تورهای ارزان کیش 3 شب و 4 روز

undefined
 کوثر و ساحل و زیبا

بعد از تعویض لباس که این بار قسمتی برای این کار در ساحل مرجان وجود داشت و این یکی از مزایای دیگر ساحل مرجان است، خسته به سمت هتل رفتیم. برنامه ما برای بعدازظهر کشتی آرتمیس پلاس بود. برای این کار باید ساعت 18:30 بندرگاه جزیره کیش که در شمال جزیره بود میرفتیم. نکته جالب برای ما که اولین بار به کیش می رفتیم این بود که این بندرگاه همانند یک ترمینال سواری در مشهد است. یعنی قسمت خرید بلیط، چک کردن بار و ... حتی خود ساختمان نیز همانند یک ترمینال بود. تصورات من از بندرگاه کاملا متفاوت بود.

undefined
بندرگاه کیش (عکس از اینترنت)

در جزیره کیش چندین کشتی تفریحی وجود دارد. برخی هتل ها مانند کوروش کشتی مخصوص خود را دارند. اما کشتی هایی که عمومی تر و شناخته شده تر هستند، کشتی مارینا و کشتی آرتمیس پلاس است. کشتی مارینا با توجه به تحقیقاتی که انجام دادیم، بیشتر جوان ها شرکت می کنند در حالی که کشتی آرتمیس پلاس جو خانوادگی دارد.

درون کشتی هم لحظات بسیار قشنگی داشتیم مخصوصا زمانی که بروی عرشه کشتی رفتیم، مهتاب بود و مرغ دریایی و آهنگ دریا دریا ..

بعد کشتی دوباره به ساحل رفتیم قبل از رستوران میرمهنا، افرادی بودند که دوچرخه و موتور برقی کرایه می دادند. ما یک موتور سه چرخه به قرار ساعتی 300 هزار تومان کرایه کردیم، آقای مسئول که جوان خوش سیمایی بود به ما گفت تا سربالایی قبل ساحل مرجان بروید و برگردید. سوار موتور که شدیم وحرکت کردیم تازه فهمیدیم به به چه لذتی دارد. هوا کمی سرد بود ولی نه سرمایی که اذیت کند. بوی دریا می آمد و سکوتی زیبا و جاده سبز رنگ باریک. هر از چندگاهی یک موتور از کنار ما رد می شد. آن لحظات بسیار قشنگ بود. طوری که فردا شب هم همین برنامه را داشتیم.

همان طور که پیاده از رستوران میرمهنا به سمت هتل می رفتیم درست روبروی بازار پانیذ چندین کترینگ وجود دارد که قیمت های مناسب تری نسبت به سایر رستوران های کیش دارند، یکی به نام کترینگ رضا کیش است که خود محلی ها از آنجا خرید می کردند و تعریفش را زیاد می کردند. نانوایی هم در آنجا بود که تا ساعت 10 شب نان پخت می کرد، دو سوپر مارکت هم وجود داشت که قیمت اجناس را همان قیمتی می دادند که بروی آنها ثبت شده بود و تو طول سفر این تنها جایی بود که منصفانه قیمت می داد (حداقل نزدیک هتل ما). برای شام غذای سبکی خوردیم و راهی هتل شدیم و روز دوم کیش هم به زیبایی گذشت.

روز سوم قرار بود ساعت 12 به اسکله تفریحی کیش بریم و آنجا سوار بر کشتی آکواریوم بشیم. آن روز هوا بسیار گرم بود. ساعت ده صبح به سمت بازار زیتون رفتیم یکی دوتا مغاره تازه باز کرده بودند. قیمت اجناس خیلی تفاوتی با مشهد نداشت و فقط برای فرار از گرما آنجا بودیم. 

undefined
کیش زیبا

در مورد کشتی آکواریوم این نکته را باید بگم کشتی کوچکی بود که صندلی هایی پلاستیکی برای نشستن داشت. جالبه این کشتی از اسکله تفریحی به سمت ساحل مرجان رفت و آنجا برای دیدن ماهی ها به پایین کشتی رفتیم که یک راهرو باریک با پنجره های کوچک و کثیفی که به سختی میشد ماهی ها را دید. ده دقیقه ای آنجا بودیم و سریع به روی عرشه آمدیم. هوا بسیار گرم بود و بچه ها خیلی اذیت کردند. سریعا خودمان را به هتل رساندیم.

بعد ناهار قرار بود ساعت 3 برای گشت جزیره و بازدید از جاهای دیدنی کیش برویم. با 10 دقیقه تأخیر ون کوچیکی دم در هتل آمد و ما سوار شدیم و به سمت هتل های دیگر برای سوار شدن بقیه مسافرها. جاهایی که بازدید کردیم، شهر زیرزمینی کاریز، درخت انجیر معابد که خشک شده بود، کشتی یونانی که درست چند ثانیه قبل از غروب خورشید به آنجا رسیدیم و بازار دیپلمات مال بود. کلا گشت شهری را نیز توصیه نمی کنم چون همان ساعات را میشد بهتر گذراند.

از بین جاهایی که رفتیم، کشتی یونانی خیلی قشنگ بود مخصوصا زمان غروب آفتاب که متاسفانه ما کمی دیر رسیدیم. ساحل کشتی یونانی آن زمان بسیار شلوغ است و افرادی که دائم در حال عکس گرفتن از غروب زیبا هستند. 

undefined
کشتی یونانی و غروب آفتاب (عکس از اینترنت)

بعد از آنجا ما را به دیپلمات مال بردند روبروی دیپلمات مال بازار عرب ها است که باز هم قیمت هایی مشابه مشهد خودمان داشت. فقط خانوم ها توانستند طرح حنایی به دست بزنند. زینب وروجک اولین نفری بود که دست خود را گذاشت تا برایش حنا بزنند.

undefined
طرح حنا روی دست

بعد از بازگشت از گشت شهری دوباره به بازار پانیذ رفتیم و برای خریدن سوغاتی به سراغ مغازه سبلان کیش رفتیم تا کمی قهوه و شکلات و ... بخریم. با توجه به قیمت هایی که گرفتیم همه مغازهای سبلان  قیمت هایشان یکسان است  و مهم نیست از کدام فروشگاهش خرید می کنید. 

بعد به همان محل دیشب برای کرایه موتور رفتیم و همان موتور را کرایه کردیم ولی این بار جلوتر رفتیم تا ساحل مرجان. چه ساحل زیبایی است این ساحل مرجان، آن موقع شب تمام دریا تاریک بود و فقط سیاهی دیده میشد ولی ساحل مرجان به رنگ سبز روشن. به همه پیشنهاد می کنم که شب ها حتما به این ساحل برن و لحظاتی در آنجا به تماشای این همه زیبایی بنشینند. حتی می توان شام را نیز آنجا نوش جان کرد.

روز چهارم، آخرین روز ما در جزیره کیش و پر مخاطره ترین روز ما بود. هوا  ابری و تفریحات دریایی تعطیل بودند. صبح پیامکی برای من آمد که با عرض پوزش پرواز برگشت ما به مشهد با هواپیمایی کیش ایر به جای ساعت 15 ساعت 16:30 انجام می شود. ما می بایست، ساعت 12 اتاق را تحویل می دادیم. بعد از صرف صبحانه سریع تاکسی گرفتیم به سمت ساحل مرجان، پاتوق زیبای خودمان، این بار سمت اسکله مرجان رفتیم و کمی در آلاچیق های آنجا استراحت کردیم.

undefined
اسکله مرجان (عکس از لست سکند)
undefined
آلاچیق های ساحل مرجان (عکس از اینترنت)

اول اسکله آقایی آمد جلو که از ما عکس بگیرد. در جنگ ایرانیا فرد کمدین به همه توصیه کرد که اگر با عکاسی روبرو شدیم، بزاریم عکسش را بگیرد اگر خوشمان نیامد راحت می گوییم نه متشکرم. ما هم همین کار را کردیم، ولی از بین عکس هایی که گرفته بود سه عکس واقعا زیبا بود و این سه عکس را به بقیه عکس هایی که گرفته بودیم اضافه کردیم. 

undefined

در حین لذت بردن از دریا و خداحافظی با آن، یک پیامک دیگر برای من آمد که باز هم پرواز ما تاخیر دارد و ساعت 18 انجام می شود. ما که مانده بودیم ساعت 12 تا 18 را چگونه سپری کنیم، پیامک دیگری آمد که تیر خلاص را به ما زد، بعله پرواز ما دو ساعت دیگر تأخیر داشت و ساعت 20 قرار بود که انجام شود. همسرم نگاهی سرد به من انداخت و من شاکی زنگ زدم به کانتر تور که این چه وضعش است. آن هم گفت که این تقصیر ما نیست و شرکت کیش ایر باید پاسخگو باشد.

بد بیاری های من به این جا تمام نشد، سنگی نزدیک ساحل بود که امواج روی آن به چه خشنی برخورد می کرد، کودک درون من، مرا گول زد که خودی نشان بده و پا گذاشتن روی سنگ همان و افتادن در دریا همان. لباس خیس شده همان و هیچ لباس زاپاسی نداشتیم همان.

با یک مشقتی بخشی از لباسم که سبز شده بود را پاک کردم، و سریع به هتل برگشته و دوش گرفته و لباسم را عوض کردم. این قضیه به تأخیر افتادن پرواز برای ما نبوده و چند پرواز دیگر هم تأخیر داشتند. تو لابی هتل نشسته بودیم که باران شروع به باریدن گرفت. چه باران زیبایی و همین موقع همه کارکنان هتل و بقیه مسافرها گوشی به دست بیرون رفتند و شروع به ضبط این همه زیبایی کردند.

کوثر خانوم که حتما باید ظهرها بخوابد و زینب هم اگر ظهر نخوابد شب خیلی اذیت می کند. ما برای اینکه بچه ها اذیت نشوند، به نمازخانه هتل در طبقه منفی یک رفتیم و بچه ها را به هر زحمتی بود خواباندیم، حدود ساعت 5 بعدازظهر از هتل بیرون آمدیم و رفتیم چرخی در بازار پردیس 1 و 2 زدیم. از مشکلاتی که بعضی از خانواده ها با بچه های کوچک دارند، این است که بچه ها هرچیزی را که می بینند میخواهند. زینب ما دست هر بچه ای چیزی میدید میگفت بابایی من اینو ندارم میشه برام بخری. خلاصه زود بازارها رو گشتیم و یک لباس همسرم خرید. دوباره پیاده به ساحل رفتیم و کمی کنار دریا نشستیم. آنقدر خسته بودیم که گفتیم خدایا فقط به خانه خودمان برسیم. ساعت 7 به فرودگاه کیش رفتیم و تازه فهمیدیم که پرواز ما همچنان قرار است ناز کند و ساعت 11 به سمت مشهد پرید و ما تا رسیدیم به خانه ساعت 2:30 صبح بود. 

این گونه اولین سفر پر ماجرا و زیبای ما به جزیره کیش تمام شد. ولی با تمام این مشکلات و مسائلی که ممکن است در سفر پیش بیاید، باز هم سفر کردن را پیشنهاد می کنم. نشان به آن نشان که فردا آن روز همسرم می گفت که چرا بیشتر نماندیم و دلش برای موتور سواری تنگ شده بود. حنی زینب خانومم هم دلش برای دریا و کیش تنگ شده بود.

ممنون از شما که تا پایان مرا همراهی کردید و ببخشید اگر طولانی بود و مشکلاتی داشت.

در پایان چند نکته را متذکر می شوم

1-    بهترین زمان سفر به جزیره کیش، از لحاظ قیمت و آب و هوا مهرماه و آبان ماه است. ( الان که آذر ماه سال 1402 است همین تور با حدودا یک میلیون بیشتر برگزار می شود.)

2-    از تفریحات کیش، کشتی آکوارویم و گشت شهری را پیشنهاد نمی کنم. بلکه خودتان می توانید همین گشت را برنامه ریزی کنید و بروید.

3-    همه ساحل های کیش زیبا هستند اما ساحل مرجان یک چیز دیگری است. ساحل کشتی یونانی نیز در زمان غروب بسیار زیبا است.

4-    سفر به کیش را برای همه آرزو می کنم.

 

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر