سفر به کیش با طعم نی نی

3.7
از 15 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
سفر به کیش با طعم نی نی
آموزش سفرنامه‌ نویسی
21 فروردین 1403 12:00
5
4K

اولین باری که با سایت لست سکند آشنا شدم میخاستیم بریم ماه عسل مقصدمونم استانبول بود خیلی اتفاقی با لست سکند آشنا شدم و با خوندن سفرنامه هاش کلی اطلاعات خوب راجب استانبول به دست آوردم وتونستم یه برنامه سفر خیلی خوب بچینم. ازاون موقع بود که عاشق سفرنامه خوندن شدم و تا امروز که پنج سال از اون موقع میگذره کاربر لست سکند هستم ولی هیچ وقت موفق نشدم سفرنامه خودم رو بنویسم تا اینکه بلاخره تصمیم گرفتم اینبار من هم سفرنامم رو بنویسم و در اختیار بقیه بزارم.

امسال برای بار چهارم جزیره کیش رو برای سفر انتخاب کردم اما یه فرق اساسی که این سفر با سفرای قبلیمون داشت این بود که اینبار من مامان یه نی نی شش ماهه بودم که اولین سفر زندگیش رو تجربه میکرد ، دو مین فرقش با سفرای قبلی این بود که برخلاف همیشه که دو نفره میرفتیم سفر ، امسال با یه جمع دوازده نفر عازم کیش شدیم که صفای سفر رو چند برابر کرد.چون تولد یکی از همسفرا ۱۵ آذر بود و دوست داشت به مناسبت تولدش یه جشن مختصر و کوچیک تو کیش بگیره تاریخ سفرمون رو گذاشتیم برای سه شنبه ۱۴ ام تا جمعه ۱۷ ام آذر ماه.

البته هواشناسی رو هم چک کردیم که تو این تاریخ بارندگی نباشه که خداروشکر نبود .نظر جمع این بود که با تور کیش سفر نکنیم و به صورت زمینی با ماشینای خودمون بریم بندر چارک و از اونجا با لندیگراف بریم کیش ولی از اونجایی که از شیراز تا بندر چارک هفت ساعت راه زمینی هست و از چارک تا کیش هم دو ساعت و نیم باید رو دریا باشیم و این راه طولانی پسر کوچولوی ما رو خسته میکرد، قرار شد من و همسرم و پسرم با پرواز بریم و بقیه با ماشینای خودشون بیان . پرواز ما سه شنبه چهاردهم ساعت ۱۵ و۱۵دقیقه از شرکت هواپیمایی کیش ایر بود و ما یک ساعت قبل از پرواز رسیدیم فرودگاه .

عکس شماره 1

ما کالسکه آقای نینی رو دادیم بسته بندی کردن و همراه چمدونامون تحویل دادیم ولی بعد دیدیم چنتا نینی دیگه با کالسکه هاشون تا پای پرواز اومدن و اونجا کالسکه رو تحویل بار جلو هواپیما دادن خب ما دفعه اول بود که نینی و کالسکه داشتیم و نمیدونستیم میشه اینکارم کرد دیگه برا برگشت هزینه نکردیم و کالسکه رو بسته بندی نکردیم(هزینه بسته بندی کالسکه ۱۵۰ هزار تومان). پروازمون تقریبا ۴۰ دقیقه طول کشید و حدود ساعت چهار بعد از ظهر رسیدیم فرودگاه کیش و راهی هتل شدیم .

هوا همونطور که انتظارش رو داشتم گرم بود اما گرم و مطبوع یعنی با لباسای سبکی که پوشیده بودم اصلا گرمای اذیت کننده ای نبود. هتل ما هتل سه ستاره گامبرون بود حالا چرا هتل گامبرون؟ دوسال پیش یه دبیت کارت تخفیف هتل بهمون معرفی شد و ماهم با کمال میل استقبال کردیم و خریدیم اگر بخام خیلی مختصر توضیحشو بدم اینه که این کارت که مربوط به شرکت هتل سازی دریا هست رو ما به مبلغ ۲۰ ملیون تومن خریداری کردیم البته بصورت قسطی ماهی ۵۰۰ هزار تومن و میتونیم باهاش تا ده سال بعد ده تا اقامت رایگان توی هتل های سه ستاره طرف قرارداد با شرکت داشته باشیم .از پرداخت اولین قسط به بعد هم میتونیم سفر رفتن رو شروع کنیم .

هتلهایی که ما با کارتمون میتونستیم رایگان توی کیش رزرو کنیم گامبرون ،پارس نیک و گاردنیا بود. با بررسی سایت ها با دیدن عکسا و امکانات و ونظرات مردم از بین این سه هتل ، هتل گامبرون رو انتخاب کردم البته از لحاظ موقعیت مکانی خیلی فرقی باهم نداشتن و هتل پارس نیک از پنجره اتاق ما پیدا بود. هتل گامبرون دارای دوتا ساختمون AوB هست که اتاقای چهار تخته و سه تخته توی ساختمون B قرار گرفته و اتاقای دو تخته تو ساختمون Aهستن رسپشن اصلی هتل ، رستوران ، راهنمای گردشگری و آتلیه هتل هم تو ساختمونA هست و ساختمون B فقط یه کافی شاپ کوچیک تو لابی داره. ما با توجه به اینکه با همسرم و خواهرم یه اتاق سه تخته باهم گرفته بودیم اتاقمون تو ساختمون B بود و چون خواهرم و بقیه همسفرامون که زمینی اومده بودن زودتر رسیده بودن هتل و کارای پذیرش رو انجام داده بودن و خواهرم اتاق رو تحویل گرفته بود ،ما مستقیم رفتیم اتاق ، هتلمون واقعا درحد همون عکسایی بود که تو نت ازش دیده بودیم محوطه خیلی سرسبز و زیبا لابی شیک و اتاق ها واقعا در حد چهار ستاره .

صبحانه متنوع و خوب بود یه نکته خیلی مثبت درمورد صبحانه نونش بود که خیلی به من چسبید نون بربری و نون سنگک داشتن که من نون بربریش رو خیلی دوست داشتم یه تسترم گذاشته بودن که اگه بخای نونت رو گرم کنی البته من با اینکه نونم رو گرم نمیکردم سردشم خیلی خوشمزه بود . هم صبحانه گرم مثل عدسی و خوراک لوبیا و سوسیس و سیب زمینی پخته و اینچیزا بود هم پنیر و سرشیر و کره مربا و عسل و غیره تخم مرغ هم ،هم بصورت نیمرو هم آب پز هم املت وجود داشت. در کل بنظرم صبحانه خوبی بود.  متاسفاته من از هتل عکسی نگرفتم و حتی عکس رایگان هتل رو هم وقت نکردیم بگیریم ولی عکسای زیر رو براتون از گوگل گرفتم.

 

عکس شماره 2

عکس شماره 3

عکس شماره 4
هتل گامبرون کیش (عکس از اینترنت)

روز اول که رسیدیم فکر میکردم چون بقیه از راه زمینی اومدن حتما خسته هستن و میمونن هتل استراحت کنن اما ماشالا از ما قبراق تر بودن و زودتر از ما آماده شدن که بریم بیرون .همگی رفتیم اسکله تفریحی یکم قدم زدیم و بعدم موتور کرایه کردیم هرچقد از لذت موتور سواریمون بگم کم گفتم با این که هر سه بار قبل هم که رفته بودم کیش موتور کرایه کرده بودیم اما اینبار واقعا یه چیز دیگه بود و چون دست جمعی بود یه صفای دیگه داشت آقای نینی هم واقعا باهامون همکاری کرد و خوابید. نیم ساعت پدرش نگهش داشت و من سوار موتور شدم نیم ساعتم من نگهش داشتم و پدرش موتور سواری کرد .

هزینه موتور برای یک ساعت سیصد هزار تومن بود که بهمون تخفیف دادو دویست و پنجاه گرفت. بعد از موتور سواری یکم تو ساحل نشستیم و گفتیم و خندیدیم در آخر هم رفتیم رستوران هشتک شام خوردیم (ما پیتزا خوردیم غذاش قابل قبول و خوب بود یه پیتزا برا دوتامون با نوشابه ۴۰۰ هزارتومن)و رفتیم هتل. روز دوم برناممون این بود که بعد از خوردن صبحانه بریم ساحل مرجان و به تفریحات آبی کیش بپردازیم حالا هرکس هرچی که دوست داشت سوار شه من و همسرم پاراسل سوار شدیم و غواصی . بلیط هردوش رو از سایت های تخفیفی تهیه کردیم پاراسل ۴۳۰ هزار تومن و غواصی ۴۹۰هزارتومن هردوشم از کلوپ باراکودا بود که اگر بلیط رو از خود کلوپ میخاستی بگیری گرون تر بود.

برا پاراسل سوار قایق شدیم تقریبا یه پنج دقیقه ای که از ساحل دور شدیم چتر پاراسل رو باز کرد و دونفر دونفر سوار شدیم  اولش تا یه ارتفاع کم چتر رو بالا برد یه چند دقیقه تو همون ارتفاع نگه داشت بعدش دوباره بالا تر بعدم یواش یواش بند رو کشید و جمع کرد سرجمع یه پنج شش دقیقه ای شد اما تا همه رو سوار چتر پاراسل کرد و برگشتیم ساحل یک ساعت طول کشید. نی نی رو هم با خودمون برده بودیم تو قایق موقع پاراسل سوار شدن دادیمش بغل خالش. بردن هرگونه گوشی و دوربین هم به داخل قایق ممنوع بود اما خودشون ازمون عکس میگرفتن و یه مونوپد بهمون میدادن که وقتی میریم بالا فیلم بگیره و بعد اگر میخاستیم ، فایل کل فیلم و عکسارو به قیمت ۳۵۰ هزار تومن بهمون میدادن.

 

عکس شماره 5

بعدش رفتیم برا غواصی. قبل از غواصی یه کلاس توجیهی میزارن طرز استفاده از کپسول اکسیژن رو توضیح میدن و یه سری علایم اختصاری رو آموزش میدن مثلا اینکه اگر زیر آب حالت خوب نبود چطور به غواص همراهت نشون بدی ،اگر خاستی برگردی رو سطح آب چطور بگی ، چطور بگی حالم خوبه و اوکی هستم و اینچیزا بعدم لباس غواصی بهمون دادن که بپوشیم نفری یه بادگیر هم روش تنمون کردیم و رفتیم که سوار قایق شیم البته بادگیرا فقط برا بیرون از آبه وقتی میخای بری زیر آب باید بادگیر رو در بیاری ، لباسای غواصیشون خیلی کهنه بودن حتی بعضیاش پاره هم بود یه بدی دیگه هم که داشت اصلا برا نفر بعدی شسته نمیشد هرکس لباس غواصیش رو که درمیاورد میزد سر یه رگال که تو آفتاب گذاشته بودن و گروه بعدی همون لباسای گروه قبل که کم و بیش خشک شده بود رو میپوشیدن .

اول گروه خانما سوار قایق شدیم و رفتیم برا غواصی بعد که برگشتیم آقایون رفتن.نمیدونم چقد از ساحل دور شدیم ولی به اندازه ای بود که دیگه ساحل پیدا نبود قایق ایستاد و غواص همراهمون گفت کی داوطلبه که اول بره پایین ، یکم ترسناک بود که وسط وسط دریا جایی که ساحل اصلا پیدا نیس جرات کنی بپری تو آب اونم برا کسی که اصلا شنا بلد نیس ولی من داوطلب شدم و اولین نفر رفتم . کپسول اکسیژنم رو بهم وصل کردن و برا اینکه یکم سنگین بشم و رو آب واینسم و بتونم برم پایین بعد از اینکه وزنم رو پرسیدن چنتا وزنه به پاهام وصل کردن . یکم نفس کشیدن با کپسول اکسیژن برا من سخت بود وقتی غواص من رو برد زیر آب نمیدونم چی شد که یهو احساس کردم نکنه کپسول من خالیه چرا انقد سخت نفس میکشم؟

سریع اشاره کردم که من حالم اوکی نیس غواص هم سریع من رو برد بالا وقتی رسیدیم رو سطح آب ماسک رو از صورتم برداشت و گفت چی شده منم با کلی استرس گفتم کپسول من اکسیژن داره؟ یهو غواصه عصبانی شد و گفت اگه اکسیژن نداره پس چجوری داشتی اون پایین نفس میکشیدی ؟ دیدم خیلی سواله تابلویی پرسیدم خانمه هم گفت اگر یبار دیگه برا همچی سوالی منو بکشونی بالا میبرمت تو قایق دیگه هم نمیبرمت پایین خلاصه ماسک رو گذاشت رو صورتمو دوباره رفتیم زیر آب اون زیر یه صخره بود خانم غواص دستم رو داد به صخره و رفت نفر بعد رو بیاره یه غواص عکاس هم همرامون بود که اون پایین ازمون عکسای خوشگل میگرفت(هزینه عکاسی ۲۰۰ هزارتومن)در واقع اون صخره لوکیشن عکاسیشون بود کلی ماهیای رنگی رنگی قشنگم اونجا بودن که میومدن تو دستم و تو صورتم.

دلم میخاست شیطنت کنم و دستمو از صخره جدا کنم و یکم برم پایین تر ولی دیدم زیر پام سیاهه و هیچ نوری نیس درواقع جایی که بودم اونقدر عمق داشت که کف دریا پیدا نبود یه چند دقیقه ای اون پایین بودیم بعدش دوباره یکی یکی برگردوندنمون تو قایق و برگشتیم ساحل.

عکس شماره 6

بعدش آقایون آماده شدن و رفتن برا غواصی وقتی برگشتن ساعت دو بعد از ظهر بود تا عکسامون تحویل گرفتیم یه نیم ساعتی طول کشید از اونجایی که آقایون برا ساعت سه بلیط پارک آبی داشتن وقت نشد باهم ناهار بخوریم اونا راهی پارک آبی شدن و قرار شد همونجا ناهار بخورن ما خانما هم رفتیم هتل و از اسنپ فود غذا سفارش دادیم(یه دست چلو مرغ ۱۹۵ هزار تومن)تا ناهار خوردیم و یه استراحت کوچولو کردیم شب شد. آقایون ساعت ۸ برگشتن و ما برا ساعت نه شب بلیط کافه استخر داشتیم . کافه استخر یکی از تفریحات جدید کیشه که من سالهای قبل ندیده بودم . این شکلیه که کنار استخر و جکوزی پارک آبی اوشن رو صندلی زدن و دیجی آوردن یه بزن و بکوب زنونه هس فست فود و کافی شاپ و قلیونم موجوده که هزینه جداگونه داره.

از ساعت نه شب تا دو بعد از نیمه شب بود اما ما ساعت یک اومدیم بیرون واقعا یه شب فوق العاده بود تولد بیست و پنج سالگی خواهر زادم رو هم اونجا جشن گرفتیم . دیجی خیلی پر انرژی و شاد بود و آهنگای جدید و خیلی باحال رو اجرا میکرد آب استخر هم کاملا گرم وعالی بود . خیلی خیلی خیلی زیاد کافه استخر رو بهتون پیشنهاد میکنم چون واقعا خوش میگذره شامم ما سوخاری با نون سیر سفارش دادیم که عاااالی بود(دستی ۷۵۰ هزارتومن البته هردست برا دونفر زیاد هم بود)هوا خیلی خوب بود آب استخرم که گرم بود اما وقتی از آب میومدیم بیرون چون تنمون خیس بود یکم سردمون میشد ولی مثلا در حدی که اگه یه حوله بزرگ مینداختی رو دوشت کافی بود .

بلیط کافه استخر رو ما خریدیم ۱۱۰ هزار تومن. اون شب وقتی برگشتیم هتل پسرم بعد از کلی گریه کردن و بهونه مادر گرفتن تازه خوابش برده بود وقتی فهمیدم که خیلی گریه کرده و بهونمو گرفته کل خوش گذرونیا از دلم درمود و همین باعث شد که برنامه پارک آبی فردام رو کنسل کنم . پنجشنبه صبح برنامه خرید بود و عصرم خانما پارک آبی و آقایون ساحل گردی . صبح اول رفتیم پاساژ زیتون که سر خیابونی بود که هتلمون اونجا بود یه چیزی حدود چهار پنج دقیقه پیاده روی داشت پاساژ خوبی بود یه مقدار خوراکی خریدیم شکلات و قهوه و بیسکوییت ساندو رو خیلی خوش قیمت خریدیم مثلا یه کارتن بیسکوییت ساندو که شیراز میخریدیم ۳۰۰رو اونجا خریدیم۱۸۰ .

لوازم برقیش خیلی خوب بود مثلا من یه کتری برقی مسافرتی تاشو از شیراز خریده بودم ۳۵۰ اونجا همونو با قیمت ۲۸۵ دیدم. بعد از زیتون رفتیم پاساژ مروارید که اونم تقریبا نزدیک بود اونجا هم یه مقدار پوشاک خرید کردیم و بنظرم قیمتا مناسب بود و پوشاکشون شیک بود. ظهر برای ناهار رستوران خرچنگ رو انتخاب کردیم که از بهترین رستوران های کیش هست و یه رستوران با کیفیت و با موسیقی زنده بود من و همسرم یه دست ماهی صید روز با دو دست برنج برا دونفرمون سفارش دادیم که هم خیلی زیاد بود و هم با کیفیت با هزینه ورودی و مالیات ۷۰۰ هزارتومن. بعد از ناهار خانما رفتن جلو رویا مال که چند قدمی رستوران خرچنگ بود و منتظر ترانسفر پارک آبی شدن . از اونجایی که پارک آبی اوشن خیلی دوره بهتره از ترانسفر رایگانش استفاده کرد برنامه ترانسفر رو براتون گذاشتم.

عکس شماره 7

عکس شماره 8 عکس شماره 8 عکس شماره 9

منم که بخاطر پسرم نمیخاستم پارک آبی برم با آقایون رفتیم هتل در حد یه لباس عوض کردن و چای درست کردن بعدش رفتیم ساحل کشتی یونانی که غروب رو تماشا کنیم واقعا که غروب دریا تماشاییه و ساحل کشتی یونانی یکی از بهترین ساحلای کیش برای تماشای غروبه و خیلی هم شلوغ بود اتوبوس هاپ ان هاپ اف هم همونجا بود و معلوم بود کلی گردشگر آورده. لازم شد اتوبوس هاپ ان هاپ اف رو بهتون معرفی کنم یه اتوبوس دو طبقه هس که طبقه بالاش نصفش روبازه با بلیط حدود ۲۰۰ هزارتومنی کل جاهای دیدنی کیش رو میبره و میگردونه جاهایی که میبره درخت سبز وباغ گلهای کاغذی، شهر باستانی حریره، خانه بومیان یا تگ بادگیر، صفین قدیم، غروب کشتی یونانی ، روستای باغو و شهر زیر زمینی کاریز هس و فقط برا ورودی شهر زیر زمینی کاریز باید هزینه جدا پرداخت .

همه اینا ارزش یکبار دیدن رو داره و من و همسرم دفعه اولی که رفتیم کیش همه این جاها رو رفتیم البته اونموقع اتوبوس هاپ ان هاپ اف نبود اما رو هتلمون یه گشت رایگان بود که با ون بردنمون. برگردیم بر سر ساحل کشتی یونانی داشتم میگفتم غروب خورشید منظره خیلی قشنگی برا عکاسی ساخته بود خورشید مثل یه توپ قرمز شده بود چنتا عکاسم تو ساحل بودن که همینجور که تو داشتی راه میرفتی بی هوا ازت عکس میگرفتن بعد بهت نشون میدادن و میگفتن ببین چقد عکست خوشگل شد و وسوست میکردن که بزاری ازت عکاسی کنن اما من چون دوربین گوشیم خوب بود وسوسه نشدم میگفتن هر شات صدهزار تومن و حداقل باید چهارتا شات بخای خدایی قیمتش بد نبود اما خیلی عکاسای خفنی هم نبودن در واقع هنر عکاسیشون به اندازه خودمون بود و این غروب بود که عکسا رو قشنگ میکرد نه هنر اونا .

عکس شماره 10

عکس شماره11

عکس شماره 12

غروب که تموم شد هوا خیلی سر شد ماهم که تو ماشین فلاکس چای داشتیم تو اون هوا با چایی و شکلاتا و بیسکوییتایی که خریده بودیم از خودمون پذیرایی کردیم و یکم گرم شدیم . یکم دیگه اونجا موندیم و بعدش رفتیم هتل تو راه بچه ها زنگ زدن و گفتن سردشون شده و زودتر از پارک آبی اومدن بیرون و خواستن بریم دنبالشون خلاصه دنبال اوناهم رفتیم سر راه هم از فست فود عطاویچ برگر گرفتیم و بردیم هتل و خوردیم (برگر عطاویچ با نوشابه نفری۲۲۰تومن)دیگه نوبت جمع کردن وسایلامون بود چون ما ساعت ۹ صبح پرواز داشتیم و بقیه هم ساعت ۸ میخاستن برن اسکله که با اولین لندیگراف راهی بشن.

وسایلمون رو جمع کردیم و دوش گرفتیم هرچی اصرار کردم که فردا صبح بریم طلوع رو تماشا کنیم هیچکس حاضر نشد از خوابش بزنه طلوع ساعت ۶و نیم بود و ما اگر ساعت ۶ بیدار میشدیم میتونستم موقع طلوع کنار دریا باشیم ولی خب متاسفانه خودم تنها بودم و کسی حاضر نبود همرام بیاد و منم نرفتم صبح ساعت ۷و نیم از خواب بیدار شدیم و اتاقمون رو تحویل دادیم و چون رستوران هتل ساعت ۸و نیم باز میشد به صبحانه هتل نرسیدیم وبا بقیه خداحافظی کردیم و رفتیم فرودگاه اوناهم رفتن اسکله که راهی بشن.

خداروشکر پروازمون تاخیر نداشت و به موقع بلند شد کیان کوچولو هم تو کل پرواز خواب بود و اذیتمون نکرد. و برخلاف تمام استرسی که قبل از سفر بخاطر کیان داشتم و فکر میکردم خیلی تو سفر دست و پا گیرم بشه اصلا اینطور نبود. البته چند تا نکته وجود داشت اولیش اینکه ما تعدادمون زیاد بود و همسفرامون برا نگه داشتن بچه خیلی کمکمون میکردن دومیش اینکه بچه ما هنوز غذا خور نشده بود و از این بابت خوب بود چون نمیخاست تو سفر نگران غذا درست کردن براش باشیم و در آخر اینکه سفر ما سه روز بیشتر نبود و طولانی نبود که بچه رو خسته و اذیت کنه. در کل حرف من با خانواده هایی که کوچولو دارن اینه که سخت نگیرن که سخت هم نگذره.ممنون که وقت گذاشتین و سفرنامم رو خوندین امیدوارم که براتون مفید باشه.

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر