لبنان کشوری زیبا و با تاریخی کهن در غربی ترین نقطه آسیا، خاستگاه تمدن فینقی و سرزمین اَرز (یا سِدر) که تبدیل به نماد این کشور شده است، مقصد اولین سفر خارجی من بود. اگرچه مدت زمان زیادی از این سفر گذشته و من اکنون سفرنامه آن را می نویسم، اما وقتی نرخ برابری لیر لبنان و دلار را چک می کردم، در کمال تعجب این نرخ تقریبا ثابت مانده است! لبنان جاذبه های طبیعی و تاریخی زیادی برای دیدن دارد که ما در طول سفر یک هفته ای مان فقط چند مورد آنها را دیدیم بنابراین در این سفرنامه فقط به معرفی جاهایی می پردازم که بازدید کردیم. بر خلاف اینکه اکثرا بیروت و لبنان را به نام عروس خاورمیانه می شناسند (که البته هست) من اسم سفرنامه ام را سرزمین اَرز می گذارم که نماد لبنان است و لبنانی ها.
برای اولین سفر خارجی عمرم، لبنان را انتخاب کردم و در تور ۸ روزه یکی از آژانس های معروف ثبت نام کردم که در آن روزگار فکر کنم قیمت تور حدود ۹۰۰ هزار تومان بود. سفر ما به لبنان قرار بود روز 30 اسفند ماه باشد. طبق برنامه، پرواز به بیروت ساعت 18:00 بود و با این حساب تحویل سال را باید در فرودگاه جشن می گرفتیم. آماده رفتن به فرودگاه بودم که طی تماسی از آژانس اعلام کردند پرواز با تاخیر خواهد بود و خبرتان می کنیم! ساعت 15:15 سال جدید تحویل شد و بعد از دقایقی دوباره که با آژانس تماس گرفتیم اعلام شد پرواز کلا کنسل شده است! راهی آژانس شدیم تا ببینم ماجرا چه بوده و بسیاری از مسافران نیز آمده بودند و در آژانس سرگردان بودند. مدیر تور لبنان در دفتر آژانس بود و مشغول تماس برای حل مشکل پیش آمده و در جواب اعتراض های مسافران می گفت که در حال هماهنگی برای چارتر کردن هواپیما هستم! برخی از مسافران به شوخی میگفتند در این روزهای اول سال حتی تاکسی چارتر هم پیدا نمی شه که ایشون میخواد هواپیما چارتر کنه!
اما قضیه از این قرار بود که فرودگاه بیروت به هواپیمای چارتر شده از سوی آژانس ایرانی اجازه پرواز نداده بود و این موضوع دو روز پیش به آژانس اعلام شده بود، یعنی دقیقا در همان روزی که ما رفتیم و بلیط سفر را گرفتیم! ولی آژانس از بیم اینکه در فاصله دور روز مانده به عید بسیاری از مسافران انصراف بدهند و راهی جاهای دیگری شوند، این موضوع را به مسافران اطلاع نداده بود و دنبال راه حلی برای انجام پرواز به بیروت بود. نهایتا اعلام کردند پرواز بیروت روز یکم فروردین 88 انجام خواهد شد. در اولین روز سال جدید راهی فرودگاه شدیم و وقتی اطلاعات پروازِ بیروت در تابلوی فرودگاه ثبت شد، کمی مطمئن شدیم که بالاخره پرواز انجام می شود! پرواز ما با هواپیمای بوئینگ 200-737 شرکت امپریال جت لبنان بود و در ساعت 18:05 هواپیما از تهران عازم بیروت شد. مسیر پرواز از کشورهای ترکیه و سوریه بود. ساعت 21:05 به وقت تهران و پس از حدود 3 ساعت پرواز، هواپیما در فرودگاه بین المللی رفیق حریری بیروت به زمین نشست.
تصویر ۱: فرودگاه رفیق حریری بیروت (عکس از اینترنت)
فرودگاه رفیق حریری تنها فرودگاه لبنان، در 9 کیلومتری جنوب شهر بیروت واقع است و در دهه 90 کاملا بازسازی و گسترش یافته است. در آن ساعت که ما وارد فرودگاه شدیم، تقریبا خلوت بود، اما روزانه از این فرودگاه پروازهای متعددی به کشورهای اروپایی، خاورمیانه و آفریقایی صورت می گیرد. پس از انجام تشریفات گذرنامه، در قسمت خروجی فرودگاه منتظر اتوبوس شدیم. حدود یک ساعتی در این قسمت منتظر ماندیم تا اینکه اتوبوس های انتقال مسافران تور از فرودگاه به هتل ها آماده شدند. مسافران در چند گروه تقسیم شدند و راهی هتل شدند.
هتل محل اقامت ما " گراند ورسای" بود که در خیابان حمرا قرار داشت و چند صد متری از دریا فاصله داشت. این هتل ۴ ستاره در این فصل تقریبا خالی بود و فقط حدود ۳۰-۴۰ مسافر از ایران و چند مسافر نیز از عراق در هتل بودند. در این فصل از سال لبنان توریست زیادی ندارد و فصل توریستی لبنان در ماههای ژوئن تا اکتبر است که هوا مناسب و از دریا می توان استفاده کرد. تقریبا تمام قسمت های هتل مثل استخر و رستوران تعطیل بود و فقط صبحانه در هتل سِرو می شد.
اولین گام پس از استقرار در هتل خرید آب و دمپایی بود چرا که آبِ هتل قابل شرب نبود و دمپایی هم وجود نداشت. با توجه به اینکه ما شنبه شب به بیروت رسیده بودیم، تقریبا تمام مغازه های خیابان حمرا تعطیل بود، چرا که در لبنان روز یکشنبه تعطیل رسمی است. بالاخره در یکی از خیابان های فرعی حمرا یک سوپر مارکت پیدا کردیم و چند بطری آب معدنی خریدیم و پس از یک گشت کوتاه به هتل برگشتیم. واحد پول لبنان، لیر است اما در بسیاری از فروشگاه ها و رستوران ها، دلار نیز پذیرفته می شود.
تصویر ۲: محله حمراء بیروت
خیابان حمرا یکی از خیابانهای مهم شهر بیروت است که در شمال غربی این شهر واقع شده است. از یک طرف به دریا و منطقه زیبای روشه و از سمت دیگر به مرکز شهر (داون تاون) نزدیک است. این خیابان در سالهای دهه ۱۹۷۰ اهمیت زیادی داشته است و به نوعی مرکز فرهنگی شهر بیروت محسوب می شود. وجود فروشگاه ها، مراکز تجاری و رستوران های متعدد، هتل ها و کافه ها و همچنین ساختمان های اداری مثل وزارت خانه و بانک و همچنین دفتر چندین روزنامه معتبر کشور لبنان در این خیابان باعث پراهمیت شدن آن شده است. همچنین دانشگاه معروف و بزرگ آمریکایی بیروت در نزدیک خیابان حمرا واقع شده است. ضمن آنکه این خیابان سنگفرش است.
نهرالکلب، جعیتا و حریصا
صبح روز دوم فروردین و پس از صرف صبحانه راهی اولین گشت خود در شهر بیروت شدیم. صبحانه لبنانی خیلی شبیه صبحانه خودمان است و شامل پنیر با گوجه و خیار، مربا، نیمرو و در کنار آن شیر، چای و قهوه بود. نان لبنانی هم طوری تهیه می شود که فکر کنم ضایعات آن در حد صفر باشد، چرا که تمام نان قابل استفاده است.
برنامه اولین روز گشت ما شامل بازدید از نهرالکلب، غار جعیتا و حریصا در شمال بیروت بود. نهر الکلب که به معنای رود سگ می باشد، رودخانه ای به طول ۳۱ کیلومتر است که از یک چشمه در نزدیکی غار جعیتا سرچشمه میگیرد و به دریای مدیترانه می ریزد. این منطقه به خاطر سنگ نوشته های آن دارای اهمیت تاریخی است. اولین سنگ نوشته مربوط به سال ۱۹۴۶ و سال استقلال لبنان است و پس از آن در دوره هر رئیس جمهور سنگ نوشته جدیدی در این منطقه نصب میشود. البته داستانی نیز وجود دارد که گفته می شود صخره ای بر بالای کوه های این منطقه وجود داشته است و به علت داشتن چند حفره، به هنگام وزش باد صدای زوزه سگ از آن بلند می شده و این صخره توسط عده ای به رودخانه انداخته می شود و به همین خاطر این رود، نهر الکلب نام می گیرد. البته همانطور که ذکر شد بیشتر اهمیت منطقه به دلیل سنگ نوشته های آن است. در سمت دیگر رودخانه و بر فرازِ ارتفاعات، مجسمه ای از مسیح وجود دارد که زیبایی خاصی دارد.
تصویر ۳: سنگ نبشته های نهرالکلب
تصویر ۴: سنگ نبشته های نهرالکلب
تصویر ۵: نمای نیروگاه برق بیروت از ارتفاعات نهرالکلب
تصویر ۶: نهرالکلب
برنامه بعدي بازديد از غار جعيتا (Jeita Grotto) بود در 18 کيلومتري شمال بيروت و در مسير شهر زيباي جونيه واقع شده است. با حدود نيم ساعت رانندگي در جاده اي فرعي و مسيري مارپيچ وار در دامنه کوه هاي مشرف به درياي مديترانه به کوه سرسبزي مي رسيم که در دامنه آن دهانه غار جعيتا پيداست. جعيتا شامل دو غار مجزا اما بهم پيوسته با نام هاي غار عليا و غار سفلي است. اين غار يکي از مهم ترين جاذبه هاي توريستي لبنان است که نام آن برای قرار گرفتن در فهرست عجايب هفت گانه طبيعي جديد(New 7 wonders of nature) کاندید شده بود، اگرچه در نهایت انتخاب نشد. پس از خريد بليت(18 هزار لير معادل 12 دلار) که البته به عهده تور بود، وارد ايستگاه تله کابين مي شويم. براي رفتن به غار عليا بايد سوار تلهکابين هايي شد که عبور آن از ميان جنگل سرسبز و رودخانه لحظات زيبا و لذت بخشي را براي مسافران رقم مي زند.
تصویر ۷: ورودی غار جعیتا
تصویر ۸: بسوی غار جعیتا
تصویر ۹: تلهکابین غار جعیتا
تصویر ۱۰: تلهکابین غار جعیتا
غار عليا در سال 1958 کشف، طول آن 2130 متر و داراي استلاگميت و استلاکتيت هاي بزرگ و زيبايي است که فقط 750 متر آن براي بازديد کنندگان قابل ديدن است. اين غار خشک و آبي در آن جريان ندارد. از نکات جالب توجه وجود چشمه اي در انتهاي مسير قابل بازديد غار است که چشمه آرزوها نام دارد و بازديدکنندگان آن را پر از سکه کرده اند! غار جعيتا نسبت به غار عليصدر خودمان چيز بيشتري ندارد و فقط ارتفاع آن بيشتر از غار عليصدر است. در مدخل غار، قفسه هاي فراواني قرار دارد تا مردم دوربين عکاسي و فيلمبرداري خود را قبل از ورود به غار داخل آن امانت بگذارند، چرا که عکاسي و گرفتن تصوير از داخل غار ممنوع است. به جز عکاسي و فيلمبرداري، لمس کردن ديواره ها و قسمت هاي مختلف غار و کشيدن سيگار نيز ممنوع است! در مسير بازديد، تابلوهاي متعددي درباره ممنوعيت عکاسي، سيگار کشيدن و لمس کردن ديواره هاي غار وجود دارد و مأمورين نظارت غار با لباس متحدالشکل بازديد کنندگان را هدايت مي کنند.
تصویر ۱۱: با این قطار به غار سفلی رفتیم
غار سفلي که در آن آب جريان دارد، در 1836 ميلادي کشف شده و طول اين غار 6200 متر است. براي رفتن به غار سفلي که حدود 60 متر با غار عليا فاصله دارد، بايد سوار قطارهاي کوچکي شد که شبيه قطارهاي شهر بازي است. يک گروه از توريست هاي عراقي با آواز خود اين قطار کوچک را روي سرشان گذاشته اند و به فاصله کوتاهي در جلوي غار سفلي پياده مي شويم که چند مجسمه بزرگ در مقابل ورودي آن قرار دارد؛ از جمله مجسمه معروف به نگهبان زمان. دوباره بليت ها چک مي شود و در گروههاي 8-9 نفره سوار قايق مي شويم تا از غار سفلي بازديد کنيم. مسير بازديد در اين غار فقط حدود 200 متر است و پس از آن قايق دور مي زند و دوباره به محل سوار شدن باز مي گرديم.
تصویر ۱۲: نگهبان زمان
تصویر ۱۳: مجسمه ای دیگر در کنار غار جعیتا
تصویر ۱۴: مجسمه ای دیگر در کنار غار جعیتا
سومين گشت ما در روز اول تور، بازديد از حريصا در شمال بيروت بود. مسير کوهستاني، پر پيچ و خم و سرسبز جعيتا تا حريصا هر بيننده اي را محسور مي کند. حريصا يکي از مکان هاي مهم زيارتي در لبنان است که در فاصله 20 کيلومتري شمال بيروت و در شرق شهر جونيه قرار دارد و مجتمعي از کليساهاي چهارگانه هست که بر بالاي کوه هايي قرار دارد که 650 متر از سطح دريا ارتفاع دارد. براي رسيدن به منطقه دو راه وجود دارد: يکي از طريق تله کابين جونيه – حريصا که فاصله 1570 متري را در عرض 9 دقيقه طي مي کند و از فراز جنگل هاي کوهستاني و ساختمانهاي سر به فلک کشيده عبور مي کند و ديگر از طريق جاده کوهستاني و پر پيچ و خم که وصف آن رفت. در مورد تله کابين گفتني است که بليت مسير 5 دلار بود، اما آن روز چون يکشنبه بود و تعطيل رسمي، صف تله کابين بسيار شلوغ بود و ما نتوانستيم از آن استفاده کنيم.
تصویر ۱۵: زیارتگاه بانوی لبنان
تور ليدر ما به مسافران مي گويد که امروز روز يکشنبه است و تعدا زيادي از مسيحيان لبنان براي زيارت آمده اند و بنابراين در اين مکان براي حفظ احترام، خنده و شوخي نکنيد. زیارتگاه Our Lady of Lebanon يا مزار سيده لبنان، زیارتگاه مارونی ها و البته مسلمانان است. بناي زیارتگاه مخروطي شکل است و يک راهپله مارپيچ روي نماي بیرونی ساختمان، بازديدکنندگان را به بالا هدايت ميکند که هر چه به سمت بالا ميرويم از عرض پلهها کم ميشود. روي قله اين بنا مجسمه برنزي ۱۳ تني از مريم مقدس قرار داده شده که تاجي از طلا بر سر و دست هایش به سوی بیروت باز است. اين مجسمه که از بيشتر نقاط شهر قابل رويت است در سال ۱۹۰۷ ساخته شده است. از بالا مي توان دريا و زيبايي هاي شهر بيروت را بهتر تماشا کرد.
تصویر ۱۶: مجسمه مریم مقدس
تصویر ۱۷: نمای بیروت از حریصا
تصویر ۱۸: استادیوم فواد شهاب جونیه
کليساي بزرگ ديگري به نام بازليکا در اين مجموعه قرار دارد که بزرگترين کليساي خاورميانه است و سقف آن به نشانه 5 استان لبنان 5 سطح دارد. بلندترين ارتفاع سقف آن ۴۰ و کوتاهترين آن ۲۰ متر است.. اين کليسا حدود ۱۱۰ سال قدمت دارد و مسيحيهاي ماروني جشنهاي بزرگ مذهبي خود را در آن برگزار ميکنند. زير اين کليسا کنيسهاي است با نام «سيدة لرد» به معناي نگهبان که يکشنبهها در آن دعاي دسته جمعي ميخوانند. «کنيسه الغفران» کليساي چهارم اين مجموعه است که ميزبان مراسمي چون تدفين، غسل تعميد و اعتراف است. بازديدکنندگان حق کشيدن سيگار در حريم کليسا را ندارند و عکاسي از داخل کليساها هم ممنوع است. از محوطه کليساهاي حريصا ميتوان با دوربينهاي کوچکي که با سکه شارژ ميشوند همه جاي شهر را کاويد. فروشگاهي نیز در محوطه قرار دارد که مجسمههاي مذهبي ميفروشد.
تصویر ۱۹: کلیسای بازلیکا
حدود ساعت 3 بعد از ظهر روز دوم فروردين ماه بود که برنامه روز اول تور به پايان رسيد و ما به بيروت بازگشتيم. اولين کار پس از سه گشت صبح، پيدا کردن جايي براي ناهار بود! محله حمرا پر از رستوران و ساندويچي در خيابان اصلي و خيابانهاي فرعي ان است. بطور کلی کشورهای ساحل مدیترانه از تنوع غذایی زیادی برخوردار هستند و لبنان هم از این موضوع مستثنی نیست. برای ناهار به رستوران Napoletana رفتيم و قیمت يک پيتزاي سبزيجات با پپسي 22150 لير (معادل حدود 15 دلار) شد. پيتزاهاي اين رستوران واقعا خوشمزه بود، حالا شايد هم به خاطر گرسنگي بيش از حد ما در آن ساعت ( 5 بعد از ظهر) بود! منوي غذاي اين رستوران بسيار متنوع بود، اما اکثر غذاهاي آن بدون عکس بود و در نتيجه سفارش دادن آنها هم سخت تر مي شد. سيستم سفارش غذا نيز جالب بود و از طريق دستگاه تعبيه شده در يک سمت رستوران صورت مي گرفت. بدين ترتيب که با مراجعه با آن، منو را مشاهده و غذاي مورد نظر را انتخاب و پس از ثبت شماره ميز، سفارش انجام مي شد. البته چون ما خيلي به روش کار وارد نبوديم، يکي از گارسون ها اين کار را برايمان انجام داد! گارسونهاي رستوران نيز همگي با لباس متحدالشکل و تر و تميز بودند و البته کارهاي خدماتي مثل نظافت نيز بر عهده کارگران آفريقايي بود، مثل همه جاي ديگر لبنان که گفته مي شد لبناني ها حاضر به انجام اين جور کارهاي خدماتي نيستند و کارگران آفريقايي زيادي در لبنان مشغول به کار هستند.
پس از ناهار و استراحت در هتل، به منطقه کورنيچ رفتيم که البته به عربي المناره گفته مي شود که دليل آن هم وجود يک فانوس دريايي در اين منطقه است. کورنيچ خط ساحلي در شمال غرب بيروت است که از خليج سنت جرج شروع و تا خيابان شارل دوگل ادامه مي يابد. کورنيچ جاي خوبي براي قدم زدن و پياده روي در ساحل مديترانه است. به هنگام قدم زدن در کورنيچ از يک طرف مي توان درياي مديترانه و از سمت ديگر نيز ساختمانهاي بلند سر به فلک کشيده را که اغلب هتل هستند، تماشا کرد. در ساعات عصر و شب اين منطقه بسيار شلوغ مي شود و اغلب مردم براي ورزش کردن(پيادهروي و دويدن) به اينجا مي آیند.
تصویر ۲۰: کورنیچ
تصویر ۲۱: کورنیچ
تصویر ۲۲: دریای مدیترانه- ساحل بیروت
تصویر ۲۳: فانوس دریایی بیروت
شام روز اول حضور در لبنان را میهمان تور بودیم. قرار بود که به مناسبت شب سال نو، جشنی در رستوران اوتار از سوی آژانس برپا بشه و البته هزینه شرکت در این جشن و شام ۵۰ دلار بود که باید مسافران خودشان پرداخت می کردند، اما به دلیل آنکه برنامه سفر به موقع انجام نشد بنابراین ما میهمان آژانس شدیم! اوتار Awtar، رستوران بزرگی در شهر بیروت است که علاوه بر شام برنامه موسیقی زنده نیز در آن اجرا می شود. یک جورایی میشه گفت که یه رستوران سنتی هست؛ از لباس گارسونهای آن گرفته تا قلیان و برنامه موسیقی و ....به محض ورود به رستوران گارسون ها شروع به آوردن پیش غذاها می کنند که خود لبنانی ها به آن مقبلات می گویند! لبنانی ها قبل از غذای اصلی پیش غذای مفصلی را سرو می کنند. هر کدام از این پیش غذاها در داخل بشقابهای کوچکی گذاشته می شود که به مجموعه آنها مزه هم گفته می شود و مزه لبنانی هم معروفیت خاص خود را دارد. استفاده از روغن زیتون، سبزیجات تازه، ادویه جات مختلف، میوه های مختلف و رنگارنگ بعلاوه غذاهای دریایی مثل ماهی و میگو رنگ و لعاب خاصی به سفره های لبنانی می دهد. مزه لبنانی نوعا از دو سالاد بسیار خوشمزه به نام تبوله و فتوش، حموص(ترکیبی از نخود و کشک و روغن زیتون)، بابا غنوج(چیزی شبیه حلیم بادمجان)، سمبوسه، دلمه برگ مو،کیبه، چیز رول و چند نوع پیش غذای دیگر تشکیل می شود. پس از این پیش غذاها، غذای اصلی آورده می شود که کباب بود. چیزی که من در طول حضور یک هفته ای در لبنان دیدم، عدم استفاده از برنج بود و تقریبا در هیچکدام از رستوران هایی که شام و ناهار خوردیم غذای برنجی ندیدم. اما استفاده از سیب زمینی سرخ کرده و کشک هم در سفره لبنانی بسیار رایج است. در کل مقبلات لبنانی خیلی مفصل تر از غذای اصلی است. با وجود این، اما چیزی که من در طول یک هفته اقامت در لبنان دیدم افراد چاق خیلی کم بود و اکثر مردم از تناسب فیزیکی برخوردار بودند. بعد از غذا هم بساط قلیان به راه است و دود ناشی از سیگار و قلیان حسابی فضای رستوران را می گیرد. ظرف های حاوی میوه های تازه مثل توت فرنگی، آناناس و موز روی میزها چیده می شود و ترکیب رنگهای ان حسابی چشم نواز است. بسیاری از لبنانیها تازه ساعت از ۱۲ شب گذشته به رستوران می آیند و فعالیت رستوران تا پاسی از شب ادامه دارد.
تصویر ۲۴: یک سفره پیش غذای لبنانی (عکس از اینترنت)
بسوی جنوب لبنان
برنامه دومین روز حضور در لبنان بازدید از شهرهای جنوبی لبنان بود. قرار بود که ساعت ۹ صبح از مقابل هتل سوار اتوبوس شده و راهی شویم. اما به دلیل اینکه شب گذشته دیر خوابیده بودیم، برنامه با یک ساعت تاخیر انجام می شد. من خودم که حسابی خواب مونده بودم و با صدای زنگ تلفن تور لیدرمان از خواب پریدم و فورا آماده شدم تا بازدید از شهرهای بیت الدین، صیدا و صور را از دست ندهم! در مقابل هتل سفیر نیز گروه دیگری از مسافران به ما پیوستند و البته یک تور لیدر محلی به نام زینب حمادی که دختری شیعه با مانتو و روسری بلند مدل لبنانی بود و فارسی را بسیار سلیس و روان صحبت می کرد و البته عربی و انگلیسی را نیز تسلط کامل داشت. وی در همان ابتدا خود را معرفی کرد و گفت که سال ها در ایران بوده و البته اطلاعات بسیار کاملی نیز درباره لبنان می داد.کوچه ها و خیابانهای تنگ بیروت کار را برای راننده اتوبوس جهت دور زدن ها سخت می کرد. همان ابتدای مسیر وقتی یکی از آقایان در صندلی های عقبی اتوبوس شروع به کشیدن سیگار کرد، صدای راننده اتوبوس در آمد که " لا تدخین! "
بر خلاف تور لیدرهای فارسی زبان روز قبل که اطلاعات خوبی نداشتند، زینب در طول راه حرف می زد و با گذر از هر منطقه درباره آن توضیحاتی می داد. در طول مسیرمان تا بیت الدین و قلعه موسی، دره های سرسبز و خانه هایی با نمای کاملا سنگی بیش از هر چیز به چشم می آمد. بازدید از قلعه موسی اولین برنامه ما در این روز بود. این قلعه در شهر کوچک دیرُالقمر در ۵ کیلومتری بیت الدین واقع شده است و در واقع ۶۰ کیلومتر از بیروت فاصله دارد؛ شهری کوهستانی با خانه های سنگی که در فاصله قرن ۱۶ تا ۱۸ میلادی مرکز حکومت لبنان بوده است. دیرُالقمر اولین روستا در تاریخ کشور لبنان است که صاحب شهرداری شده است. قلعه موسی توسط شخصی به نام موسی عبدالکریم المعمری در سال ۱۹۶۲ساخته شده است که به گفته خودش رویایی کودکی اش بوده است. آقای موسی متولد ۱۹۳۱ است و در آن زمان در محل قلعه خود پذیرای بازیدکنندگان بود. البته در آن روز به خاطر دادن آزمایش پزشکی به بیروت رفته بود و در قلعه حضور نداشت. این قلعه سه طبقه ای بیشتر به خاطر وجود موزه مردم شناسی که زندگی و فرهنگ مردمان گذشته را با شکل زیبا و با مجسمه های کوچک به تصویر می کشد، معروف است. موزه در طبقه پایین قلعه قرار دارد و تقریبا موزه بزرگی است که به جز بخش مردم شناسی آن، آثار و اشیایی از دوره های گذشته کشور لبنان را در خود جای داده است. ورودی قلعه هم ۱۰ هزار لیر بود که تقریبا ۶۵۰۰ تومان می شد.
تصویر ۲۵: مسجدی در بیت الدین
تصویر ۲۶: قلعه موسی
تصویر ۲۷: در صف بلیت قلعه موسی
تصویر ۲۸: موزه مردم شناسی قلعه موسی
تصویر ۲۹: موزه مردم شناسی قلعه موسی
تصویر ۳۰: موزه مردم شناسی قلعه موسی
تصویر ۳۱: موزه مردم شناسی قلعه موسی
تصویر ۳۲: موزه مردم شناسی قلعه موسی
تصویر ۳۳: موزه مردم شناسی قلعه موسی
تصویر ۳۴: موزه مردم شناسی قلعه موسی
تصویر ۳۵: موزه مردم شناسی قلعه موسی
تصویر ۳۶: موزه مردم شناسی قلعه موسی
تصویر ۳۷: مسئول موزه که مشغول دم کردن قهوه بود!
پس از پایان بازدید از قلعه موسی سوار اتوبوس شده و دوباره به جاده اصلی بیروت- صیدا بازمی گردیم. ارتباط بین بیروت با شهرهای صیدا و صور توسط یک اتوبان جدید برقرار می شود که یک طرف آن را ساحل مدیترانه و سمت دیگر را نیز باغ های مرکبات احاطه کرده است. در طول مسیر بیروت تا این دو شهر تابلوهایی بزرگ کنار جاده نصب شده بود که جمله اصلی آن این بود: "لبنان اولی" که در واقع دعوت کننده گروه های سیاسی و مذاهب مختلف به اتحاد و وحدت بود. این تابلوها به مناسبت انتخابات پارلمانی پیش روی این کشور در سال ۲۰۰۹ نصب شده بود. همچنین تابلوهای بزرگ متعدد دیگری نیز در طول مسیر وجود داشت که میزان کمک کشورهای مختلف را به لبنان برای بازسازی ان نشان می داد؛ عربستان، اردن، مصر، سوریه و ...
تصویر ۳۸: قلعه دریایی صیدا (عکس از اینترنت)
فاصله بیروت تا صیدا ۴۰ کیلومتر است. این شهر پس از بیروت و طرابلس با ۲۰۰ هزار نفر جمعیت سومین شهر بزرگ لبنان به شمار می رود. اکثر جمعیت آن سنی مذهب هستند و اهمیتش بیشتر به خاطر این است که زادگاه رفیق حریری، نخست وزیر فقید و فواد سینیوره نخست وزیر بعد از حریری است. بر اساس گفته های تور لیدرمان، رفیق حریری برای بازسازی این شهر تلاش زیادی کرده بود. در کنار جاده و در سمت ساحلی شهر، استادیوم المپیک صیدا مشخص است که یک ورزشگاه شیک و نوساز است که برای جام ملتهای آسیا در سال ۲۰۰۰ ساخته شده است و اتفاقا تیم ملی ایران هم در این ورزشگاه به کره جنوبی باخت و از مسابقات حذف شد.
تصویر ۳۹: بازار صیدا
مهمترین اثر دیدنی شهر صیدا، قلعه دریایی این شهر است که در سال ۱۲۲۸ میلادی و در دوران جنگ های صلیبی ساخته شده و یکی از بزرگترین قلعه های تاریخی کشور لبنان است. این قلعه با فاصله کمی از ساحل در داخل آب قرار دارد. برنامه بعدی ما در این شهر بازدید از موزه صابون صیدا بود. این موزه در داخل بازار قدیمی شهر صیدا واقع شده است و شهر صیدا به خاطر صابون مرغوبش در دنیای عرب شهرت جهانی دارد. در این موزه مراحل ساخت صابون به روش سنتی برای بازدید کنندگان توضیح داده می شود. یک راهنمای انگلیسی زبان که به خوبی مراحل را توضیح می داد و زینب هم آن را برای بقیه ترجمه می کرد. ماده اصلی تهیه صابون در صیدا روغن زیتون بوده است و مراحل مختلف تهیه آن از روی ماکت توضیح داده می شود. در بیرون از موزه هم فروشگاهی وجود دارد که می توان از آن صابون مرغوب شهر صیدا را خریداری کرد.
تصویر ۴۰: موزه صابون صیدا (عکس از اینترنت)
پس از پایان بازدید شهر صیدا، راهی شهر صور در جنوب لبنان شدیم. فاصله این شهر از صیدا ۴۰ کیلومتر و از بیروت حدود ۸۰ کیلومتر است که از طریق اتوبان بهم وصل می شوند. صور بزرگترین شهر در منطقه جنوب لبنان است و با حدود ۱۲۰ هزار نفر جمعیت چهارمین شهر بزرگ لبنان محسوب می شود. اکثریت جمعیت شهر صور شیعه هستند و بر خلاف شهرهای صیدا و بیروت، شهر خیلی مدرنی به نظر نمی رسد. اهمیت شهر صور در وجود محوطه های باستانی آن است که از دوران تمدن فینیقی ها و همچنین بیزانس بر جای مانده است. قدمت و تاریخچه این شهر بندری به ۲۷۵۰ سال قبل از میلاد باز می گردد. این شهر در دوره هخامنشیان توسط کوروش اشغال شد و حدود ۲۰۰ سال تحت حاکمیت هخامنشیان بود. البته ساحل شهر صور نیز به خاطر عمق کم آن و صخره ای نبودن در تابستان ها مشتریان زیادی دارد.
حدود ساعت ۳ بعداز ظهر بود که برای صرف ناهار در رستورانی در ورودی شهر صور توقف کردیم. سفارشات متنوع اعضای گروه باعث شد تا صرف ناهار حدود ۲ ساعتی به طول بینجامد! با توجه به انکه در منوی رستوران فقط اسم غذاها و قیمت آنها به انگلیسی و عربی نوشته شده بود، به ناچار زینب باید تک تک محتویات هر غذا را به همراهان توضیح می داد! و نهایتا وقتی سفارش انجام می شد، ابتدا پیش غذا و سپس غذای اصلی آورده می شد.
پس از پایان ناهار، برای بازدید از محوطه باستانی البس(ALBASS) یا نکروپولیس رفتیم. این اثر مهم تاریخی که در فهرست میراث جهانی یونسکو نیز ثبت شده است، در خارج از شهر صور قرار دارد و مربوط به دوران روم باستان و بیزانس است. بقایای شهر قدیمی صور که از سنگ ساخته شده، وجود قبرهای بزرگ که داخل آنها می توان استخوانهای مردگان را دید و چند طاق نصرت بزرگ در این محوطه باستانی وجود دارند. متاسفانه به دلیل ناهماهنگی در برنامه تور، راهنمایی که قرار بود در اینجا حاضر شده و درباره تاریخ این محل صحبت کند، رفته بود و از طرفی تاریک شدن هوا و شروع بارش باران هم مزید بر علت شد تا بازید خود را زودتر به اتمام رسانده و برای بازگشت به بیروت سوار اتوبوس شویم. در راه بازگشت به بیروت بارش باران همچنان ادامه داشت.
تصویر ۴۱: محوطه باستانی البس صور
تصویر ۴۲: محوطه باستانی البس صور
تصویر ۴۳: محوطه باستانی البس صور
تصویر ۴۴: محوطه باستانی البس صور
بیبلوس؛ دروازه تمدن
برنامه سومین روز حضورمان در لبنان بازدید از شهر تاریخی و قدیمی بیبلوس در شمال لبنان بود. بارش باران که از دیشب آغاز شده بود، همچنان ادامه داشت و هوا کمی سرد شده بود. بارندگی باعث شده بود تا هوا مطبوع و دلپذیر شود. ساعت ۹ صبح از مقابل هتل حرکت کردیم و مقصد ما شهر بیبلوس در ۴۰ کیلومتری شمال بیروت بود. این شهر که سابقه آن به ۵ هزار سال قبل از میلاد باز می گردد، قدیمی ترین شهر جهان است که بطور مستمر از زمان تاسیس آن تاکنون محل سکونت بشر بوده است و از این نظر ویژگی خاصی دارد. بیبلوس که به عربی نام ان جبیل است، شهری کوچک، تاریخی و توریستی است که جمعیت زیادی ندارد، اما اکثریت جمعیت آن را مسیحیان مارونی تشکیل می دهند و درصدی نیز مسلمان دارد که اکثرا شیعه مذهب هستند. در میدان کوچک ورودی شهر بیبلوس(جبیل) پیاده شدیم و قدم زنان از داخل بازار قدیمی به سمت قلعه بیبلوس حرکت کردیم. مغازه های این بازار قدیمی و سنتی بیشتر به فروش صنایع دستی مشغول هستند و من یک کلاه با آرم کشور لبنان از این بازار خریدم! محوطه باستانی بیبلوس با سابقه بیش از ۲۷۰۰ سال که در فهرست میراث جهانی یونسکو نیز به ثبت رسیده است، دارای بقایای قصرهای قدیمی از دوران باستان می باشد. قلعه قدیمی بیبلوس نیز در این محوطه قرار گرفته است. بهای بلیت ورودی به قلعه ۶ هزار لیر بود.
تصویر ۴۵: بازار قدیمی بیبلوس
تصویر ۴۶: قلعه تاریخی بیبلوس
تصویر ۴۷: قلعه تاریخی بیبلوس
قلعه بیبلوس در قرن دوازدهم توسط صلیبیون بنا شده است. این قلعه که به فاصله چند متری از ساحل مدیترانه بنا شده، از سنگ آهک بومی منطقه و از بقایای ساختمانهای موجود در محوطه باستانی بیبلوس ساخته شده است. قلعه در سال ۱۱۱۸ میلادی توسط صلاح الدین ایوبی فتح شده و پس از چند سال دوباره توسط صلیبیون پس گرفته می شود. قلعه در دو طبقه بنا شده است و یک راهنمای محلی اطلاعات کاملی در مورد تاریخچه قلعه و محوطه باستانی به بازدید کنندگان می داد. از ديگر آثار تاريخي اين منطقه ميتوان از كليساي "ماريوحنا" نام برد. اين كليسا متعلق به قرن 13 ميلادي ميباشد در كنار اين كليسا نيز يك مسجد قديمي قرار دارد. روبروي كليسا موزه شمع قرار دارد كه مراسم و آداب و رسوم مردم اين مرز و بوم را به تصوير كشيده است. همچنين كليساي سنت ژان مارك در بيبلوس از ديگر اماكن مقدس و كليساهاي ديدني محسوب مي شود. بندر زیبای این شهر نیز میزبان قایق های توریستی است که یکی از جذابیت های توریستی این شهر قدیمی محسوب می شود.
تصویر ۴۸: شهر بیبلوس در هوای ابری
برنامه بازدید از شهر جبیل حوالی ظهر پایان می یابد و ما دوباره سوار اتوبوس شده تا به بیروت بازگردیم. در مسیر برگشت زینب به اعضای گروه اعلام می کند که می خواهیم به دو مرکز خرید برویم که با استقبال فراوانی روبرو می شود، چرا که بیشتر اعضای گروه را خانواده ها تشکیل می دهند و چیزی بهتر از گشتن در مراکز خرید و خرید کردن برای خانم ها نیست! مقصد اول ما مرکز خرید ABC است. اتوبوس در کنار این مرکز خرید بزرگ توقف می کند و اعضای گروه در زیر بارش شدید باران پیاده شده و به سرعت خود را به داخل فروشگاه می رسانند. ABC یک مرکز خرید بزرگ در بیروت است که به سبک همه مراکز خرید بزرگ شامل بخش هایی چون جواهرات و ساعت، لباس زنانه، لباس مردانه، لباس بچگانه و سایر کالاهاست و البته چند رستوران و کافه هم دارد. شعبه ای دیگر هم در منطقه اشرفیه در مرکز شهر بیروت هم دارد. بیشتر اجناس این مرکز خرید از برندهای معروف هستند و قیمت آن ها نیز بسیار بالاست. تقریبا هیچکس تمایلی به خرید نشان نمی دهد و پس از حدود یک ساعت گشت و گذار راهی سیتی مال می شویم که گفته می شود قیمت هایش ارزان تر از این جا هست. سیتی مال در کنار بزرگراهی که بیروت را به جونیه وصل می کند واقع شده است. این مرکز شامل ۱۰۰ فروشگاه، ۱۵ رستوران و کافه، یک هایپر مارکت و چندین سالن سینما در طبقه فوقانی است. از طبقات بالا می توان دریای مدیترانه را نیز مشاهده کرد. در طبقه همکف مرکزی برای بازی کودکان نیز وجود دارد.
تصویر ۴۹: ABC مال بیروت
اولین کار پس از ورود به سیتی مال صرف ناهار بود! پس از چند روز حضور در بیروت برای اولین بار در منوی یک رستوران برنج دیدیم: رستوران CHOPSTICKS که سفارش من برنج و چیکن بود؛ برنج به همراه خورشتی شامل مرغ و بادام هندی که مزه بسیار شیرینی داشت و بیش از ۲-۳ قاشق آن قابل تحمل نبود! فکر کنم که یک نوع غذای ژاپنی بود، چون به همراه آن دو تا از این چوب های مخصوص غذاخوری ژاپنی های نیز همراهش بود. برای ادامه ناهار به مک دونالد پناه بردیم. پس از ناهار در طبقات مختلف این مرکز خرید گشتیم و تقریبا قیمت کالاهای آن بسیار بالا بود، چرا که همه از برندهای معروف بودند. به پیشنهاد زینب قرار شد که کسانی که علاقه مند هستند به یک مرکز خرید دیگر نیز بروند که اجناس ارزان قیمتی دارد. البته نام مرکز یادم نیست، ولی چند نفری منصرف شدند و پس از کرایه کردن یک ون ما به هتل برگشتیم و اتوبوس سایر اعضای گروه را به مرکز خریدی در جنوب غرب بیروت برد.
پس از استراحتی چند ساعتی، شب را به گشت و گذار در داون تاون اختصاص می دهیم. شهر بیروت به سه منطقه تقسیم می شود:۱- بیروت شرقی که منطقه ای لوکس و گران قیمت و بیشتر جمعیت آن نیز مسیحیان هستند و معروف ترین محلات آن نیز اشرفیه و برج حمود است. نوع معماری و شهر سازی این منطقه نیز به معماری فرانسوی شباهت دارد. ۲-بیروت غربی که اکثر جمعیت آن را مسلمانان سنی تشکیل می دهند و بخش سیاسی پایتخت به شمار می رود چرا که بیشتر مراکز ادرای و تجاری از جمله وزارت خانه ها، کاخ ریاست جمهوری، پارلمان، بانک ها و ... در این منطقه واقع شده است. همچنین وجود هتل های متعدد در این منطقه بویژه کنار ساحل مدیترانه ، بیروت غربی را به منطقه ای توریستی تبدیل کرده است. داون تاون، خیابان حمرا، روشه و مناره مهم ترین محله های بیروت غربی هستند. دانشگاه معروف آمریکایی بیروت نیز در این منطقه واقع شده است.۳- بیروت جنوبی که ساکنان آن را شیعیان تشکیل می دهند و مهمترین محله اش ضاحیه نام دارد. فرودگاه بین المللی بیروت نیز در این منطقه واقع شده است.
تصویر ۵۰: برج ساعت- میدان نجمه، داون تاون بیروت (عکس از اینترنت)
تصویر ۵۱: یادمان شهدا، داون تاون بیروت (عکس از اینترنت)
داون تاون(Down town) در منطقه مرکزی بیروت واقع شده که در واقع قلب تپنده این شهر محسوب می شود. داون تاون از سمت شرق با اشرفیه و از سمت غرب با خیابان حمرا و روشه همسایه است و نقطه شروع خط ساحلی کورنیچ نیز از داون تاون است. میدان نجمه یا برج ساعت، میدان شهدا، و منطقه سولیدر سه بخش اصلی داون تاون هستند. برج ساعت در دوران تسلط فرانسویان بر این منطقه ساخته شده است و در شب زیبایی خاصی دارد. میدان شهدا نیز به خاطر مجسمه معروفش مشهور است و منطقه سولیدر که در دوران استعمار فرانسویان مرکز شهر بیروت محسوب می شده است، اما در دوران جنگ داخلی به کلی خراب و در دهه ۹۰ بازسازی شد. پس از پایان جنگ داخلی در اوایل دهه ۹۰ در لبنان، شرکتی توسط رفیق حریری به نام سولیدر تاسیس شد که کار بازسازی داون تاون را بر عهده گرفت. گفته می شد که بیشتر املاک این منطقه نیز متعلق به خاندان حریری است. مثل تمام واکینگ استریت های دنیا، داون تاون نیز خیابانی پر از کافه ها، رستوران ها و فروشگاه های متعدد است و به خصوص در شب زیبایی خاصی دارد. قدم زدن در خیابانهای باریک سنگفرشی محصور شده در میان ساختمانهای بلند گرانیتی حس و حال خاصی به آدم می دهد. ساختمان پارلمان و کاخ ریاست جمهوری لبنان به فاصله کمی از برج ساعت قرار دارد و در کنار آن آثار باقیمانده حمام های رومی از دوران امپراطوری روم شرقی دیده می شود. مسجد محمد امین(ص) در منطقه داون تاون و نزدیک میدان شهدا قرار دارد و درخشش گنبد آبی رنگ آن در شب جلوه زیبایی به منطقه می دهد. این مسجد بزرگ نیز در زمان نوسازی منطقه داون تاون ساخته شده است. همچنین قبر رفیق حریری نخست وزیر سابق لبنان که در سال ۲۰۰۵ ترور شد، در نزدیک مسجد واقع شده است. قبر او و ۲۱ همراهش که در آن حادثه کشته شدند در این مکان واقع شده است و روی مقبره با گل های طبیعی تزئین شده است که هر دور روز یک بار تعویض می شود. به هنگام ورود هر فردی به این محوطه محافظان بلند قامت و شیک پوش مقبره نیز سر رسیده و دور مقبره می ایستند که باعث حس ترس خاصی می شود! با عبور ساعت از نیمه های شب کم کم کافه ها و رستوران های داون تاون نیز بسته می شوند و در میدان نجمه یا برج ساعت صدای ایرانی هایی به گوش می رسد که در حال گرفتن عکس یادگاری هستند. در بازگشت به هتل مقداری از راه را پیاده بر می گردیم، اما سردی هوا باعث می شود که برای ادامه مسیر به تاکسی پناه ببریم تا ما را به هتل برساند.
تصویر ۵۲: مزار رفیق حریری
تصویر ۵۳: مسجد محمدِ امین
بعلبک؛ شهر آفتاب
برنامه چهارمین روز حضور در لبنان بازدید از شهر بعلبک و مجموعه معابد تاریخی بازمانده از دوران روم باستان بود. سفر به لبنان بدون دیدار از بعلبک به نوعی سفر ناقصی محسوب می شود؛ مثل اینکه بروی مکه ولی طواف نکنی! قیمت این تور ۵۰ دلار بود که فقط شامل هزینه رفت و برگشت و وروردیه معابد می شد. البته بعدا متوجه شدیم که آژانس ایرانی مان این تور را گران به ما فروخته است و کسانی که خودشان شخصا راهی بعلبک شده بودند، هزینه کمتری را پرداخته بودند. قرار بود صبح ساعت ۹ حرکت کنیم. راس ساعت سوار اتوبوس شده و به هتل السفیر رفتیم تا از انجا با اتوبوس دیگری راهی شویم. مقابل هتل السفیر پیاده شده و مدتی را بیرون منتظر اتوبوس می مانیم. هوای سرد و وزش باد شدید آزار دهنده است، بنابراین به لابی هتل پناه می بریم. انتظار برای آمدن اتوبوس زیادی طول می کشد و سر و صدای همه درمی آید. تماس با مدیر تور که در بیروت حضور داشت نیز بی فایده بود، چرا که ایشان در خواب ناز تشریف داشتند! کم کم برخی ها قید سفر را می زنند و ۵۰ دلار خود را از راهنمای ایرانی مطالبه می کنند. تعدادی از همراهان ما بصورت خانوادگی یک ون کرایه کرده و شخصا راهی بعلبک می شوند. بالاخره بعد از حدود ۲ ساعت اتوبوس می آید و سوار شده و راهی می شویم. در خروجی بیروت در ترافیک شدید گیر کرده و زمانی طول می کشد تا از بیروت خارج شویم. زینب راهنمای محلی ما نیز به دلیل بی نظمی های تور حسابی کلافه شده و قید ادامه همراهی را با گروه زده است. یک دانشجوی خانم ایرانی راهنمای ما در اتوبوس است که اطلاعات زیادی ندارد به جز نام شهرها و روستاهای مسیر که خوب طبعا از روی تابلوهای موجود هم قابل شناسایی است.
تصویر ۵۴: در مسیرِ بعلبک
مسیر حرکت ما منطقه ای کوهستانی است که کم کم آثار برف در آن نمایان می شود. در قسمتی از مسیر نیز هوا شدیدا مه آلود است و جاده لغزنده. بخشی از مسیر بین بیروت و بعلبک، بزرگراهی است که بیروت را به دمشق وصل می کند و ۱۶۰ کیلومتر طول آن است. در منطقه ای به نام شتوره حدود ۱۵ دقیقه ای توقف می کنیم. از این جا به بعد راه بیروت به دمشق و بعلبک از هم جدا می شود. جاده ای که به سمت شمال شرقی می رود مسیر بعلبک و جاده در جهت جنوب شرقی مسیر دمشق است. چند اتوبوس حامل مسافران ایرانی که از دمشق راهی بیروت هستند نیز در این منطقه توقف کرده اند. چای، نسکافه و نوشابه با سکه های 10 لیری قابل خرید از دستگاه های سکه ای هستند. بنابراین اسکناس خود را با سکه در این رستوران چینج کرده و یک لیوان نسکافه می خریم که در آن هوای سرد حسابی می چسبد!
تصویر ۵۵: در مسیرِ بعلبک
فاصله بین بیروت تا بعلبک ۸۵ کیلومتر و حدود یک و نیم ساعتی به طول می انجامد که البته دلیل آن هم کوهستانی بودن جاده است. در طول مسیر، دره زیبای بقاع با مزارع و باغات سرسبز خود نمایان می شود. این دره مهم ترین منطقه کشاورزی لبنان محسوب می شود. خانه های ویلایی با سقف های شیروانی جلوه خاصی به دره بقاع داده است. شهر زاحله که مرکز استان بقاع محسوب می شود در دره قرار دارد و بزرگترین شهر شرق لبنان است.
در بخش ورودی شهر بعلبک، مجموعه معابد تاریخی قرار دارند. ابتدا به دیدار سنگ عظیم الجثه ای می رویم که گفته می شود بزرگترین تخته سنگ تراش داده شده توسط دست بشر است. سنگی به طول 5/21 متر با عرض 4 متر و ارتفاعی حدود 5 متر که وزن آن بالغ بر هزار تن تخمین زده می شود. نام این سنگ به عربی حجر الحبلی گفته می شود که به معنای سنگ حامله است. این تخته سنگ در نزدیکی محل معدن سنگی قرار گرفته است که از سنگهای آن برای ساخت معابد استفاده می شده است. فاصله معدن سنگ تا مجموعه معابد حدود یک کیلومتر است. اینکه این سنگ غول آسا چگونه توسط بشر تراش و حرکت داده شده، سوالی است که فعلا پاسخی برای آن یافت نشده است. ضمن انکه ۳ نمونه دیگر از این سنگ ها در ساخت معبد ژوپیتر مورد استفاده قرار گرفته است و به نظر می رسد سنگ باقی مانده در این محل قطعه چهارم این مجموعه تخته سنگهای عظیم بوده است که به هر دلیلی مورد استفاده قرار نگرفته است.
تصویر ۵۶: بزرگترین تخته سنگ مصنوعی جهان- بعلبک
شهر بعلبک یکی از شهرهای قدیمی خاورمیانه محسوب می شود که سابقه تمدنی آن به ۹ هزار سال قبل از میلاد می رسد. بعلبک یک کلمه فینیقی به معنای شهر آفتاب است: بعل به معنای آفتاب و بک به معنای شهر. پس از اشغال این شهر توسط اسکندر مقدونی در حدود ۳۰۰ سال قبل از میلاد، نام شهر را به هلیوپولیس تغییر داد: هلیو به معنای آفتاب در زبان یونانی و پولیس نیز به معنای شهر. پس از آنکه رومیان به قدرت رسیده و دولت فینیقی ها را نابود کردند، به تدریج برای رفع نیازهای مذهبی و همچنین هدیه به خدایان خود تصمیم به ساخت مجموعه معابدی گرفتند که در دنیا نظیر نداشته باشد. سه معبد ژوپیتر، باخوس و ونوس به تدریج در طول ۳ قرن اول بعد از میلاد به همراه متعلقات آنها در این منطقه بنا شدند که نمونه ای از شکوه معماری روم باستان است. در سال ۳۱۲ میلادی، کنستانتین امپراطور روم، مسیحیت را دین رسمی اعلام کرد و همین باعث شد تا این معابد ار رونق افتاده و به دست فراموشی سپرده شوند. درهای برنزی و همچنین سقف چوبی آن که از چوب درخت ارز (نماد کشور لبنان که عکس آن روی پرچم این کشور نیز هست) بود کنده شده و به سرقت رفته است. در سال ۴۴۰ میلادی تئودوسیوس امپراطور روم، معبد ژوپیتر را تخریب و از سنگ هایش برای ساخت کلیسا در حیاط این مجموعه استفاده کرد. همچنین زلزله های متعدد در طول قرنهای گذشته نیز باعث تخریب بخش هایی از این مجموعه شد. در دوره اسلام نیز این شهر بدست مسلمانان افتاد و از سنگهای این معابد برای ساخت مسجد استفاده کردند. این معابد رومی در طول تاریخ بارها توسط حمکرانان مختلف اشغال و هر کدام بنا بر سلیقه خود در آن تغییراتی را اعمال کرده اند.
نوع معماری این معابد یکی از سوالات بی پاسخی هست که هنوز جوابی برای آن یافت نشده است. دیوار سمت غربی معبد ژوپیتر از سه تخته سنگ عظیم که هر کدام حدود هزار تن وزن دارد، ساخته شده است. استخراج و نحوه انتقال این سنگهای عظیم به محل ساخت معبد یکی از سوالات بی پاسخ باستان شناسان است. یکی از فرضیه های مطرح شده این است که احتمالا این تخته سنگهای عظیم در این محل وجود داشته است و اصلا همین موضوع باعث شده تا امپراطوری روم دستور ساخت معابد را در شهر دور افتاده ای مثل بعلبک بدهد. همچنین ستونهای گرانیتی بکار رفته در ساخت معابد نیز از مصر آورده شده است. نوع انتقال انها نیز جالب توجه است؛ بدین صورت که این ستونهای بزرگ گرانیتی بر روی اهرم های چوبی قرار داده می شد و از طریق رود نیل و دریای مدیترانه به بندر طرابلس در شمال لبنان منتقل می شد. از انجا که بین طرابلس و بعلبک کوههای عظیمی قرار گرفته است، بنابراین آنها مجبور به انتقال ستونهای سنگی به شهر حمص در سوریه شده و سپس از طریق دشت بین حمص و بعلبک آنها را به صورت قِل دادن به معابد رسانده اند. تکنیک بکار رفته در ساخت معابد نیز بی نظیر است، بدین صورت که در ساخت فقط از سنگ استفاده شده و هیچگونه ملاطی استفاده نشده است. ستونها بوسیله گیره های آهنی بهم وصل شده اند (البته با روکش سرب تا از زنگ زدگی آهن جلوگیری کند).
مجموعه معابد بعلبک شامل ۶ بخش است: دروازه ورودی، حیاط شش ضلعی، حیاط بزرگ و قربانگاه، معبد ژوپیتر، معبد باخوس و معبد ونوس.
دروازه ورودی معابد یا Propylaea اولین بخش این مجموعه تاریخی است که در فاصله سالهای ۲۱۱-۲۱۷ میلادی ساخته شده است. ورودی معابد شامل دو برج بلند در دو طرف، یک ایوان در وسط، ۳۹ پله از کف زمین تا مدخل ورودی، و در دو طرف پلکان ۱۲ ستون قرار داشته که از سنگ گرانیت صورتی بوده است که ۴ ستون از سمت راست پلکان هنوز باقی مانده است. در دوره تسلط اعراب بر این مجموعه، از اینجا به عنوان دژ نظامی استفاده می شده است و پلکان ورودی خراب و از سنگهای آن برای ساخت دیوار جهت بلوکه کردن ورودی به حیاط بزرگ استفاده شد. در سال ۱۹۰۱ بخشی از پلکان توسط گروه باستان شناسی آلمانی ساخته شد تا دسترسی به محوطه معابد به شکل اصلی خود باشد. سه در، ایوان را به حیاط شش ضلعی وصل می کنند که درِ وسطی ۸ متر ارتفاع و ۶ متر عرض داشته و درهای جانبی نیز ۴ متر ارتفاع و ۵/۲ متر عرض داشته اند. در دیوار پشتی ایوان نیز ۱۲ طاقچه به نشانه ۱۲ الهه رومی وجود دارد.
تصویر ۵۷: ستون های باقیمانده از دروازه ورودی معابد رومی
راهنمای ما در این مجموعه تاریخی، آقای لبنانی با حدود سن ۵۵-۶۰ سال بود که اطلاعات کاملی داشت و به انگلیسی روان و سلیس توضیحات خود را ارائه می داد. در ابتدا به بازدیدکنندگان گفت که وی ابتدا در هر قسمت توضیحات خود را ارائه می دهد و سپس فرصتی برای عکس گرفتن خواهد داد. ضمن انکه مسیر بازدید طوری هست که ورودی و خروجی مجموعه معابد از هم جداست، یعنی مسیری را که طی می کنیم دوباره در راه برگشت برای خروج نخواهیم دید. پس نباید فرصت گوش دادن به توضیحات و عکس گرفتن را از دست داد! وارد حیاط شش ضلعی که می شویم، بسیاری از همسفران ما می گویند که از توضیحات انگلیسی چیزی متوجه نمی شوند و بهتر است یک نفر آن را به فارسی ترجمه کند که لیدر ایرانی ما این کار را بر عهده می گیرد. حیاط شش ضلعی محلی است که عبادت کننده قبل از ورود به محوطه اصلی در آن تامل کرده و پس از توقف کوتاهی وارد حیاط بزرگ شود. در اطراف محوطه مرکزی این حیاط ۳۰ ستون ۸ متری گرانیتی وجود داشته و ۴۰ ایوان که هر کدام ۴ ستون داشته، حیاط را محصور کرده بوده است. ضمن آنگه این حیاط شش ضلعی سقف چوبی داشته است.
تصویر ۵۸: بخشی از حیاط معابد رومی
پس از حیاط شش ضلعی، حیاط بزرگ و قربانگاه قرار دارد که محوطه بسیار وسیعی است و طول و عرض آن ۱۳۵ در ۱۱۳ متر است. این حیاط مسقف بوده است تا عبادت کنندگان از آفتاب و باران در امان باشند.۸۴ ستون از گرانیت سرخ آسوان مصر در دور حیاط قرار داشته و ۴۴ ستون نیز برای نگهداری سقف چوبی حیاط وجود داشته است. در داخل حیاط یک برج مکعبی شکل به ارتفاع ۱۷ متر وجود دارد که دارای یک راه پله ورودی و یک راه پله خروجی است. از بالای برج، عبادت کنندگان کل مکان مقدس را می توانسته اند ببینند. در داخل حیاط نیز دو آبگیر برای انجام غسل های مذهبی وجود داشته است که بقایای آنها هنوز پابرجا مانده است.
تصویر ۵۹: برج مکعبی قربانگاه
تصویر ۶۰: پلکان ورودی به معبد ژوپیتر
پس از حیاط بزرگ وارد معبد ژوپیتر می شویم. ژوپیتر در روم باستان خدای خدایان بوده و الهه آسمان ها. این معبد بزرگترین و پرهزینه ترین معبد در این مجموعه بوده و اتفاقا بیشترین آسیب ها را نیز در طول زمان دیده است. معبد در سال ۶۰ پس از میلاد و در دوران امپراطوری نرو ساخته شده و در دوره های بعدی کامل تر شده است. پلکان ۳۵ پله ای به ارتفاع ۷ متر که عرض هر پله آن ۴۸ متر است، حیاط بزرگ و قربانگاه را به معبد ژوپیتر وصل می کند. ۵۴ ستون گرانیتی دور معبد قرار داشته است که در حال حاضر فقط ۶ ستون آن باقی مانده است. هر ستون ۲۲ متر ارتفاع دارد و حدود ۲ متر و ۲۰ سانت نیز عرض آنهاست. فاصله همه ستونها از یکدیگر بطور دقیق ۵۴/۲ متر است که نشان از دقت معماران این معبد در حدود ۲ هزار سال پیش دارد. ستونها توسط سر ستونهایی به هم وصل می شود که پر از نقش و نگارهای مختلف و زیباست. در دیوار سمت غربی معبد ۳ تخته سنگ عظیم که به تریلیتون مشهور است، هر کدام به وزن تقریبی هزار تن به کار گذاشته شده است که یکی از شگفتی های بزرگ و سوالات بی پاسخ باستان شناسان است. اینکه این سنگ ها با امکانات آن زمان چگونه تراش داده شده و به اینجا منتقل شده است، سوال بی پاسخی است که هنوز جوابی برای ان یافت نشده است.
تصویر ۶۱: ستون های باقیمانده معبد ژوپیتر
معبد باخوس یا معبد کوچک، دومین معبد در داخل مجموعه معابد تاریخی بعلبک است. باخوس الهه شراب در روم باستان است و این معبد کوچکتر از معبد ژوپیتر و در کنار آن قرار دارد. معبد باخوس در نیمه دوم قرن دوم میلادی بنا شده است. مساحت داخل معبد ۶۹ در ۳۶ متر است و ۳۳ پله به عرض ۵/۶ متر پلکان ورودی آن را تشکیل می دهد. دور تا دور معبد ۵۰ ستون به ارتفاع ۱۸ متر و به فاصله ۵/۲ متر از همدیگر قرار داشته اند که ۸ ستون مقابل ورودی معبد به طور کامل تخریب شده و ۳۵ ستون در دور تا دور معبد باقی مانده است. معبد باخوس نسبت به دو معبد دیگر در طول زمان آسیب کمتری دیده است. دیوارهای دو طرف داخل معبد به توسط ستونها به ۷ بخش تقسیم می شود که در هر بخش یک طاقچه دو طبقه ای قرار دارد که قسمت پایینی هر طاقچه دارای آرک می باشد.
تصویر ۶۲: معبد باخوس
تصویر ۶۳: معبد باخوس
تصویر ۶۴: معبد باخوس
تصویر ۶۵: معبد باخوس
پس از خروج از معبد وارد گذرگاه زیر زمینی می شویم که دارای دو گالری موازی پر از مجسمه های سنگی خدایان و الهه های روم باستان است. در مقابل درب خروجی نیز برجی قرار دارد که به سبک برج و باروهای نظامی است و این برج بعدها و در زمانی که از اینجا به عنوان یک قلعه نظامی استفاده می شده، ساخته شده است. سومین و کوچکترین معبد این مجموعه نیز در خارج از مجموعه قرار دارد. معبد کوچک ونوس که روبروی مجموعه تاریخی و در آن سمت خیابان قرار دارد. این معبد به شکل دایره ای و دارای ۶ ستون بوده است و ۲۱ پله در ورودی دارد.
تصویر ۶۶: سنگ نگاره های موزه معبد
تصویر ۶۷: دژ نظامی که بعدها و در دوره اسلامی ساخته شده
تصویر ۶۸: معبد ونوس که بیرون از مجموعه معابد قرار دارد
با پایان بازدید از مجموعه تاریخی معابد بعلبک، برای ناهار راهی رستورانی در این شهر می شویم. برای ناهار به رستورانی به نام "طائر النورس" در منطقه ای به نام راس العین می رویم. این منطقه در جنوب غربی شهر بعلبک قرار دارد و مسجد معروف راس الحسین نیز در این منطقه واقع شده است. روایت است که به هنگام عبور اسرای کربلا از این شهر، سر مبارک حضرت امام حسین(ع) بر روی سنگی قرار داده شده است و پس از آن مردم بعلبک در این منطقه مسجدی بنا کردند. ساعت حدود ۴ بعد از ظهر بود که به رستوران رسیدیم و از آنجایی که حدس می زدم حسابی شلوغ شود، بنابراین فورا سفارش غذا داده تا بیشتر از این گرسنگی نکشیم! کباب میکس لبنانی(گوشت قرمز و مرغ) به همراه مخلفات آن سفارش من در این رستوران بود که بسیار هم خوشمزه بود. روبروی رستوران نیز پارک بزرگی قرار داشت و داخل آن نیز چشمه معروفی به نام راس العین وجود دارد. پس از پایان ناهار سوار اتوبوس شده تا به بیروت برگردیم. در این ساعت از روز هوا نیز سرد شده بود و بارش باران نیز آغاز شد. در راه بازگشت نیز محو تماشای مناطق سر سبز دره بقاع شده و شب هنگام بود که وارد بیروت شدیم. بارش باران با شدت تمام همچنان ادامه داشت.
تصویر ۶۹: کباب میکس لبنانی- بعلبک
روشه؛ صخره عشاق
بعد از بی نظمی و ناهماهنگی های فراوان در تورهای آژانس، تصمیم گرفته شد که برنامه بازدید از شهر طرابلس در شمال لبنان لغو شود. برنامه روز پنجم حضور در بیروت، گشت و گذاری در منطقه معروف روشه بود. روشه یکی از گران ترین مناطق شهر بیروت است که در غرب این شهر واقع شده است. برجهای چند طبقه، هتل های بزرگ چند ستاره و ساختمانهای اداری تجاری بزرگ این منطقه را در شهر کاملا متمایز کرده است. البته بیشتر شهرت این منطقه از شهر بیروت به خاطر وجود دو صخره بزرگ در داخل آب و نزدیک ساحل است که به صخره عشاق یا صخره خودکشی هم شهرت دارد. این صخره های معروف که یکی از نمادهای شهر بیروت نیز هستند، در انتهای خط ساحلی معروف به کورنیچ قرار دارد. خط ساحلی کورنیچ که مخصوص قدم زدن و پیاده وری است، از نزدیک هتل سنت جرج در منطقه داون تاون شروع می شود و تا منطقه روشه و به موازات خیابان شارل دوگل ادامه دارد. بخشی از مسیر کورنیچ قبل از رسیدن به روشه سربالایی دارد و پس از عبور از این قسمت سرازیری شروع می شود. اما درباره این صخره ها افسانه های زیادی وجود دارد. گفته می شود برای اولین بار دختری به نام روشه پس از ناکامی در یک ماجرای عشقی خود را از بالای آن به دریا پرت می کند و به همین خاطر به این منطقه روشه گفته می شود. همچنین بر اساس روایت دیگری، پس از مرگ یک خواننده مصری، یکی از هواداران او خود را از بالای صخره معروف به آب پرت کرده و خودکشی می کند. گفته می شود پس از آن ماجرا تاکنون چندین نفر در این منطقه و با پرت شدن از روی صخره معروف روشه خودکشی کرده اند! که بیشتر آنها به خاطر ناکامی در رسیدن به معشوق بوده است.
تصویر ۷۰: روشه- صخره عشاق (عکس از اینترنت)
تصویر ۷۱: روشه- صخره عشاق
نشستن در کافه های منطقه روشه و یا روی نیمکت های موجود در پیاده روی خیابان و تماشای غروب آفتاب از پشت صخره های روشه یکی از جذابیت های این منطقه برای توریست هاست. در همین منطقه مسیری به ساحل دریای مدیترانه وجود دارد که البته در آن روز تقریبا سرد به جز ما کسی در این ساحل نبود! بالاخره پس از ۵ روز موفق شدیم تا دستمان را به آب دریای مدیترانه بزنیم. کمی پایین تر از روشه، ساحل معروف رمله البیضا قرار دارد که به خاطر وجود شن های سفید رنگ به این نام معروف است. برای ناهار به رستورانی به نام الصخره رفتیم که مشرف بر صخره های معروف روشه بود. رستوران تقریبا بزرگی بود که دارای دو بخش مسقف و روباز بود. بیشتر غذاهای رستوران از نوع غذاهای دریایی مثل ماهی و میگو بود و ما برای ناهار میگو سوخاری سفارش دادیم که هزینه آن برای دو نفر ۴۰ دلار شد که واقعا گران بود و بدون تردید گرانی آن هم به دلیل مکان قرار گرفتن رستوران است. در ساعات میانی روز تقریبا هر ۵ دقیقه یک هواپیما از بالای منطقه روشه عبور می کند و تشیخص پرچم کشورها و اینکه هواپیما مربوط به کدام خط هوایی است، یکی از سرگرمی های من و دوستم را تشکیل می دهد! تعداد پروازهای ورودی به فرودگاه بیروت در این وقت از روز افزایش می یابد و از آنجایی که فرودگاه بیروت در جنوب غرب شهر واقع شده و هواپیما برای فرود باید از سمت شمال وارد باند شود، بنابراین مسیر عبور هواپیماها از این منطقه است.
تصویر ۷۲: رستوران الصخره- روشه
بی نظمی های آژانس برگزار کننده تور که از روز اول شروع شده بود، در آخرین روز به اوج خود رسید! ابتدا مدیر تور اعلام کرده بود که برگشت ما ساعت ۴-۵ بعدظهر خواهد بود اما روز آخر اعلام شد که ساعت ۱۰ شب از بیروت به تهران پرواز خواهیم کرد. از طرفی باید ساعت ۲ بعدازظهر نیز هتل را تخلیه می کردیم و بنابراین روز پایانی برنامه خاصی نداشتیم. طبق معمول چند روز اخیر هوا کمی سرد بود و بدتر از آن باد شدیدی می وزید که به شدت آزار دهنده بود. گشت و گذار در حمرا و کورنیچ برنامه آخرین ساعات حضور در بیروت است. برای ناهار نیز در یکی از فست فودهای خیابان حمرا کباب شاورما خوردیم. کباب شاورما غذایی بود که بیشتر از همه غذاها آن را در لبنان تجربه کردیم و در واقع همان کباب ترکی معروف است که البته در نان آن تفاوت هایی وجود دارد و بر دو نوع است: لحم و دجاج به همراه سیب زمینی سرخ کرده که یکی از پیش غذاهای مورد علاقه لبنانی هاست.
تصویر ۷۲: خداحافظ بیروت!
ساعت ۲ بعدازظهر اتاق را تحویل دادیم و در زیر بارش شدید باران سوار اتوبوس شدیم تا به سمت فرودگاه حرکت کنیم. زینب راهنمای لبنانی ما نیز بعد از یک روز دوباره برگشته بود و تا فرودگاه ما را همراهی کرد.تا زمان پرواز ۸ ساعتی باقی مانده بود و باید یک جور وقت را تلف می کردیم! در جاده فرودگاه و در کنار یک رستوران KFC توقف کردیم و یک ساعتی وقت تلف شد! سپس به پیشنهاد زینب به فروشگاه الدورادو رفتیم که در منطقه جنوب بیروت واقع شده و در مسیر فرودگاه قرار دارد. الدورادو فروشگاه بزرگ ۳ طبقه ای بود که بیشتر اجناس آن پوشاک و لوزام خانگی بود و البته قیمت ها نیز گران به نظر می رسید. ساعت ۶:۳۰ بعدظهر بود که وارد فرودگاه رفیق حریری شدیم تا تشریفات پرواز انجام شود. پرواز ما با همان هواپیمایی بود که با آن از تهران به بیروت آمده بودیم. بی اعتمادی مسافران به مدیر تور باعث شده بود تا زمانی که برنامه پرواز را در تابلو فرودگاه ندیدیم، به انجام ان مطمئن نباشیم! هواپیمای پرواز ما قرار بود که از اربیل عراق به بیروت رسیده و سپس راهی تهران شود. خوشبختانه پرواز اربیل- بیروت تاخیر نداشت و ما هم پس از انجام تشریفات وارد سالن پرواز شدیم. پس از مقداری خرید در فری شاپ شیک فرودگاه، با اعلام اطلاعات پرواز از گیت خروجی شماره ۶ عبور کرده و وارد هواپیما شدیم. تعداد مسافران پرواز ۱۱۰ نفر بود، اما یکی از مسافران بدون صندلی مانده بود! سرمهماندار پرواز که یک آقای لبنانی حدود ۵۰ ساله بود، اعلام کرد که یکی از بچه ها (که بلیت نداشته و طبق قانون نباید روی صندلی بنشیند)، صندلی را اشغال کرده و برای یکی از مسافران صندلی وجود ندارد. پس از چند بار اعلام از سوی سر مهماندار و مسافران، صندلی مورد نظر پیدا نشد و سر مهماندار این بار با قاطعیت اعلام کرد که تا تکلیف این صندلی مشخص نشود، پرواز نخواهیم کرد حتی اگر ۲-۳ ساعت هم پرواز به تاخیر بیفتد!(البته من فکر کنم اشتباه را کانتر پرواز کرده بود که کارت پرواز اضافه داده بود). خلاصه با فداکاری یک خانواده که ۲ بچه داشتند، یک صندلی خالی شد و راس ساعت ۲۲:۱۵ و در هوای بارانی هواپیما پرواز کرده و بیروت را ترک کردیم. نوع مدیریت داخل هواپیما نیز جالب بود، مثل پرواز رفت در کابین خلبان باز بود و بسیاری از مسافران دقایقی را بدون مانع به داخل کابین سرک می کشیدند و حتی بچه ها با کادر پرواز داخل کابین نیز عکس یادگاری می گرفتند! پرواز برگشت ۳ ساعت طول کشید و ساعت ۳:۳۰ بامداد روز هشتم فروردین در فرودگاه امام خمینی به زمین نشست و بدین ترتیب سفر یک هفته ای خاطره انگیز ما به بیروت پایان یافت. بعد از رسیدن به منزل و کمی استراحت، مشغول تماشای بازی ایران و عربستان در مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ شدیم که تیم ملی ما ۲-۱ باخت و خلاصه ادامه تعطیلات را خراب کرد!
این سفر، اولین تجربه من با یک تور و همچنین اولین سفر خارجی بود. لبنان و شهر بیروت دیدنی های زیادی دارد که ما فقط تعداد کمی از آنها را دیدیم. قبل از سفر من هیچ مطالعه ای نداشتم و امروزه بدون مطالعه هیج سفری نمی روم و تقریبا تجربه نحوه سفر با تورهای مسافرتی را بدست آورده ام. فکر می کنم لبنان و بیروت را یک بار دیگر با مطالعه از قبل و آگاهی باید ببینم. همچنین زمان سفری که ما رفتیم، مناسب نبود و فصل سردی بود. البته بیروت در هر فصلی بویژه بهار و اوایل پائیز بسیار دیدنی است. ضمن آنکه جاذبه های تاریخی و طبیعی زیادی در شمال لبنان وجود دارد که ما این بخش را نیز ندیدیم.