از حدود 2 ماه قبل از نوروز 98 ، درخواست استفاده از امكانات و پذيرايي شهر مشهد را براي مسئول اسكان و پذيرايي محل كارم ، ارسال كردم .
در طول اين سالها ، اين اولين بار بود كه موفق مي شدم از طرف اداره، در تاريخي كه خودم هم با آن موافق بودم ، از پذيرايي و اسكان شهر مشهد استفاده كنم . پيش تر از اين اداره ما با هتل هاي ديگري در مشهد قرارداد همكاري امضا كرده بود كه هيچ كدام از آنها نصيب من و خانواده ام نشده بود . البته اين اولين سفر من به مشهد نبود . اگر اشتباه نكنم شايد بيش از 20 بار ( البته از سن كودكي) تا كنون به مشهد سفر كرده باشم .
من و همسرم اين بار تصميم گرفتيم تا مسيري متفاوت تر از سالهاي پيش را در نظر گرفته و تجربه اي جديد كسب كنيم .
به طور معمول ، تقريبا اكثر مردم شمال براي عزيمت به خراسان ، مسير گلستان و بجنورد را در نظر مي گيرند ولي ما پيش از اين سفر ، در حال بررسي دو مسير متفاوت ديگري بوديم:
#مسير اول ، محمودآباد – ساري – دامغان ( از مسير جاده كياسر ) – مشهد
#مسير دوم : محمودآباد - گرگان – شاهرود ( از مسير جاده توسكستان ) - مشهد
هر دو مسير ، جزو مسير هاي بسيار زيبا و ديدني به حساب مي آيند .
به دليل اوضاع بسيار بد جاده ها و سيلابي شدن مسير و رودخانه ها، در انتخاب مسير درست و البته ايمن ، كمي ترديد داشتيم . علاقه شديد من استفاده از مسير دوم بود كه به نظر بسيار زيباتر و ديدني تر مي آمد . ولي يك روز قبل از حركت ، تصميم گرفتيم تا از مسير اول استفاده كنيم ، طبق اطلاعات راهها (141) ، جاده عبوري از توسكستان ، بعد از سيلاب ايمني زيادي نداشت .
برنامه كلي سفر ما به اين شكل بود :
*صبح از محمودآباد به سمت دامغان به راه بيفتيم .
*براي صرف ناهار در دامغان و يا شاهرود توقف كنيم .
*چند ساعتي در اين منطقه بمانيم و از آثار ديدني آنها ديدن كنيم .
*سپس شب را در يكي از اقامتگاههاي بومگردي اقامت كنيم .
*صبح روز بعد به سمت نيشابور رفته و از آنجا به مشهد برويم .
براي اقامتگاه بومگردي ، يكي از اقامتگاههاي نزديك به سبزوار را انتخاب كرديم تا بيشتر به مشهد نزديك باشيم و صبح روز بعد مسير كمتري را رانندگي كنيم و در صورت امكان فرصتي براي گشت و گذار در نيشابور هم داشته باشيم . از روز قبل وسايل سفر را طبق ليستي كه تهيه كرده بوديم ، آماده و در صندوق ماشين قرار داديم . وسايلي را هم كه احساس ميكرديم ممكن است در طول مسير به آنها نياز پيدا كنيم ، بر روي صندلي عقب ماشين قرار داديم تا راحت تر در دسترس ما باشند .
صبح نه چندان زود در تاریخ 17 فروردین 1398 با ماشين شخصي محمودآباد را به مقصد دامغان ترك كرديم . عجله چنداني نداشتيم . طبق برنامه ، حدود ساعت 13:00 به دامغان مي رسيديم . بنابراين بدون هيچ عجله و با سرعت مطمئنه به راه افتاديم .
بعد از عبور از شهرهاي بابل و قائمشهر ، در ابتداي ورود به شهر ساري ، به سمت جاده كياسر تغيير مسير داديم .
ابتداي مسير - دو راهي سمنان و ساري
در ابتداي مسير ، وضعيت جاده و آسفالت واقعا اسفناك بود . ولي سرسبزي بي حد و حصر و زيبايي چشم نواز طبيعت باعث مي شد خيلي به وضعيت نامساعد جاده توجه نكنيم . در همان ابتداي مسير باك بنزين را پر كرديم تا در طول مسير مشكلي از اين بابت نداشته باشيم .
طبيعت زيباي جاده كياسر
طبيعت زيباي جاده كياسر
شهر زيباي كياسر درجاده ساري به دامغان ( جاده كياسر)
فیلمی از مسیر زیبا و سرسبز ساری به کیاسر
با اينكه چند روزي از خسارت هاي وحشتناك سيل مي گذشت ولي در برخي از قسمتهاي جاده مي شد آثار به جا مانده از اين سيل را مشاهده كرد . اكثر طول جاده ، به صورت يك باند رفت و يك باند برگشت بود به طوري كه اگر پشت يك ماشين ( به خصوص اتوبوس و كاميون ) گير مي كرديم ، مجبور بوديم تا رسيدن به موقعيتي مناسب و مجاز براي سبقت ، كلي صبر كنيم كه شايد اين كار براي خيلي ها حوصله بر و خسته كننده باشد . ولي ما هيچ عجله اي براي طي مسير نداشتيم .
براي ما " هدف از سفر " رسيدن به مقصد نبود ، هدف ما لذت بردن از كل مسير در طول سفر بود.مسير سفر هم خود بخشي از سفر است كه بايد از آن لذت برد . هر جا كه دوست داشتيم حتي براي 10 دقيقه ، ماشين را در گوشه اي از جاده متوقف مي كرديم و از ديدن طبيعت وعكاسي و به اشتراك گذاري اين لحظات با دوستانمان ، لذت مي برديم . به ابتداي مسير ورودي به باداب سورت رسيديم . بعد از استراحتي كوتاه در كنار پمپ بنزين و صرف يك ميان وعده مختصر ، به مسير خود ادامه داديم . كم كم در حال رسيدن به انتهاي استان مازندران بوديم . اين را مي شد از كمتر شدن پوشش گياهي و سرسبزي كنار جاده هم متوجه شد . كم كم به جاده اي رسيديم كه از ميان يك دشت خشك و تقريبا بي آب و علف ( به نسبت جاده هاي شمال ) عبور مي كرد . دور تا دور ما را كوههاي نه چندان مرتفع ولي بسيار زيبا و ديدني فراگرفته بودند . مناظري كه واقعا زيبا و ديدني بودند .
در طول مسير نقاط ديدني پيش رو را بررسي مي كرديم تا در صورت تمايل در كنار هر كدام از آنها لحظاتي را به استراحت بپردازيم . هوا به شدت گرم بود. از قبل قصد داشتيم تا دقايقي را در كنار چشمه علي توقف كنيم حدود ساعت 12 ظهر به منطقه چشمه علي رسيديم . هوا به قدري گرم بود كه اصلا تمايلي به پياده شدن از ماشين و دور شدن از كولر نداشتيم .
به همين راحتي برنامه عوض شد !
به مسير ادامه داديم و چشمه علي را از ليست بازديدهايمان خط زديم . كمتر از يك ساعت بعد به دامغان رسيديم . ظهر جمعه نسبتا خلوتي بود . شايد بخاطر گرماي هوا بود كه مردم كمي در خيابان حضور داشتند . بعد از گشتي كوتاه در شهر ، به دنبال يك پارك همراه با سايه درختان بوديم تا هم استراحت كنيم و هم ناهارمان را ميل كنيم . جاي مناسبي را پيدا نكرديم . در نزديكي يكي از پارك هاي شهر كه اندازه درختان آن به حدي نبود كه بتوان زير سايه آنها استراحت كرد ، به سايه يكي از ساختمانهاي اطراف پناه آورديم و توقف كرديم ، بعد از صرف ناهار ،كمي هم به استراحت پرداختيم . متاسفانه داخل پارك خبري از سرويس بهداشتي نبود !
دامغان - درختان پارك كه هنوز براي نشستن زير سايه آنها ، مناسب نبودند
بعد از استراحتي در حدود يك ساعت ، طبق نقشه گوگل ، به نزديك ترين نقطه ديدني شهر يعني مسجد تاريخانه رفتيم .
شهر دامغان
نمای بیرونی مسجد بسیار زیبا بود. بعد از تهيه بليط ، وارد محوطه مسجدي با قدمت 1200 سال شديم .
نماي بيروني مسجد تاريخانه دامغان
توضيحات مربوط به مسجد تاريخانه، نصب شده در ورودي بنا
يكي از سازمانهاي مردم نهاد با همكاري اداره ميراث و گردشگري ، افرادي را جهت راهنمايي گردشگران در اين سايت هاي گردشگري مستقر كرده است .
مسجد تاريخانه - دامغان
مسجد تاريخانه - دامغان
يكي از اين راهنمايان توضيحات كاملي در مورد اين مسجد ارائه كرده بود :
تاریخانه به معنی خانه خدا است و آن را مسجد چهل ستون هــــــم می نامند و این رقم اغلب در ایران نماینده آن نیست که حتماً چهل ستون داشته باشد، بلکه به معنی ستون های متعدد بوده و اصلی ترین ویژگی معماری این مسجد به حساب می آید. جدا از این موضوع، نقشه این بنا نقــشه مساجد صدر اسلام است که از هر عنصر خارجی عاری است. قدمت این مسجد به حدی است که حتی در دوره سلجوقیان مورد مرمت قرار گرفته و به جای مناره خشت و گلی آن که ریخته بود، مناره آجری ساخته اند . این بنا شامل صحنی است تقریباً مربعی که از چهار طرف طاق هایی دارد و یکی از طاق نماها که عمیق تر از دیگران است، جای مقصوره مسجد قرار گرفته و به همین جهت مواجه با قبله است. نقشه این مسجد ساده ترین و خالص ترین و حتی می توان گفت علمی ترین نقشه مساجد صدر اسلام است. یکی دیگر از ویژگی های مهم این بنا، تماما ایرانی بودن آن است. در بنای تاریخانه یعنی در اشــــــکال معماری که در آن به کار برده اند و در شکل ساختمان هیچ چیز نیست که ایرانی خالص نباشد و حتی می توان گفت در این بنا هیچ شکل و هیچ جزئی از ساختمان نیست که متعلق به معماری ایرانی یا زمان ساسانیان نباشد. در هر صورت می توان آخر دوره بنی امیه را قدیمی ترین زمان ساختمان این بنا دانست.
آن چه اکنون از مسجد تاریخانه مانده ۲۶ ستون است که محیط هر یک در حدود ۵ متر و ارتفاعش از سطح زمین تا محلی که طاقها برآن متکی است به ارتفاع ۲ متر و ۸۴ سانتی متر و تا پشت بام ۶ متر میباشد و شش دهانه طاق و یک طاق بزرگتر که محل منبر و محراب بوده.
تاريخانه - دامغان
در جهت شمالی مسجد مناره آجری به ارتفاع ۲۶ متر است .همانند مناره مسجد جامع دامغان سر آن ساخته نیست .
مناره آجري - مسجد تاريخانه دامغان
مناره آجري - مسجد تاريخانه دامغان
در ارتفاع ده متری آن کتیبه ای به خـط کوفی با آجر صورت گرفته است.
یکی از جالب ترین ویژگی های معماری این مسجد، رواق های بی سقف آن است .
طرح کلی مسجد کاملاً ساده است ولی بیشتر کارشناسان آن را بسیار گیرا یافته اند؛ زیرا احساسی از شکوه و زیبایی شاهانه ارائه می کند و یکی از با شکوه ترین بناهای اسلامی است که بی شک، مظهر عظمت و اعتماد و در عین حال، فروتنی است. ساختمان از لحاظ مصالح و سبک به طور کامل به شیوه ساسانی است، حتی آجرچینی شعاعی و ابعاد آجرهای قرمز و خود ستون ها شبیه همان طرح های کاخ ساسانی است که فاصله چندانی با آن محل ندارد.
فیلم معرفی مسجد تاریخانه
بعد از دیدن مسجد ، با راهنمايي راهنمايان مستقر در تاريخانه ، به سمت ايستگاه راه آهن رفتيم تا ديوار باروی شهر و تپه حصار را ببينيم .
در ابتدا به دیوار باروی شهر رسیدیم بنا به گفته ها پس از ارگ بم باروی شهر دامغان بزرگترین دیوار باروی خشتی ایران است ، متاسفانه تنها 8 کیلومتر از این دیوار 16کیلومتری بر جای مانده است .به گفته باستان شناسان قدمت این دیوار به قرن اول هجری برمیگردد برخی دیگر بر اين باورند قدمت این دیوار به زمان حمله اسکندر می رسد.
قسمتي از باروي شهر دامغان كه به نظر مي رسد از جنس كاهگل باشد .
قسمتي از باروي شهر دامغان
مقصد بعدی ما "تپه حصار" واقع در روستای حیدرآباد بود که فاصله زیادی تا ایستگاه راه آهن نداشت.
ميدان راه آهن - دامغان
ايستگاه راه آهن دامغان
فیلمی از میدان راه آهن شهر دامغان
خيابان ( كوچه ) فرعي چهارم- نزديك راه آهن
با ورود به فرعي چهارم و عبور از جاده خاكي و در حدود كمتر از 10 دقيقه رانندگي ، به تپه حصار رسيديم . متاسفانه اين تپه باستانی 7 هزار ساله بدون محافظ و راهنما رها شده بود .حضور افراد موتور سوار و رفتن آنها به بالاي اين بنا همراه با موتورسيكلت ، واقعا عجيب و تاسف آور بود. اميدوارم مسئولين ميراث فرهنگي ، توجه بيشتري به اين منطقه داشته باشند.
تپه حصار - دامغان
تپه حصار - دامغان
تپه حصار - دامغان
تپه حصار - دامغان
تپه حصار - دامغان
پيش از اين ، اصلا تصور نمي كردم كه دامغان چنين قدمتي داشته باشد ، البته علت اين عدم آگاهي كاملا مشخص است ، نداشتن مطالعه كافي است . ديدن اين مکان ، تا حدي من را ياد چغازنبيل در استان خوزستان انداخت . از اين كه این قلعه با اين قدمت ، به اين شكل رها شده است واقعا ناراحت كننده بود .
بررسی های باستان شناسان نشان می دهد ساکنین این منطقه ، صاحب خط بودند . همچنین آنها صادرکننده محصولات و صنایع فلزی بودند . آنها برای خورشید ارزش زیادی قائل بودند. به نحوی که مردگان خود را به نحوی دفن می کردند که پاهایشان رو به غروب خورشید باشد.
فيلمي كوتاه از معرفی تپه حصار دامغان
مجددا به سمت تاريخانه برگشتيم تا به دیدن بقعه یا مقبره پير علمدار برویم . از يكي از اهالي منطقه در مورد آدرس بقعه پير علمدار سوال كرديم . بلافاصله سوار موتور خود شد ، اشاره كرد تا دنبالش به راه بيفتيم و ما را تا نزديكي بناي آجري پير علمدار همراهي كرد . اين هم از مهمان نوازي و محبت مردم دامغان كه اين شخص به نمايندگي از مردم اين شهر انجام داد .
بناي پيرعلمدار تا حدي مشابه بناي گنبد كاووس بود كه البته مشخص شد اين بنا نيز در همان زمان ساخته شده است .
بقعه پير علمدار- دامغان
ورودي بقعه پير علمدار - دامغان
بقعه پير علمدار - دامغان
و اما توضيحات راهنماي حاضر در اين بنا :
بقعه پیر علمدار يكي از قدیمی ترین بناهاي تاریخی دامغان در دوره اسلامی است که در قسمت شرقی شهر واقع گردیده است. این برج سیزده متری بعد از گنبد قابوس (397 ه.ق) از حدود پنجاه برجی که در ایران وجود دارد، از نظر قدمت دومین برج ایران محسوب می شود . بقعه پیر علمدار دارای بدنه ای استوانه ای شکل و دارای گنبد است این بنا سه سری کتیبه دارد:
الف) کتیبه های به عرض هفتاد و پنج سانتیمتر با خط کوفی مشبک که در دور تا دور قسمت خارجی برج و در زیر پیش آمدگی سطح بالایی دیوار که گنبد را نگه داشته، قرار گرفته است. متن کتیبه به عبارت زیر اختصاص دارد:
«بسم الله الرحمن الرحیم هذه القبه قصر الحاجب السعید ابن جعفر محمد بن ابراهیم قدس الله روحه امر ببناءها ابنه بختیار عمل علی بن احمد بن الحسین بن شاه البنا بن البناء سنه سبعه عشر و اربع مائه».
ب) یک سطر کوفی ساده در بالای سر در ورودی با متن : بسمه الملک لله.
پ)کتیبه ای با عرض حدود هشتاد سانتیمتر با خط کوفی مشبک و حاشیه ای که دورتادور سطح دیواره داخلی بنا و در حدود بالای در قرار گرفته است. متن کتیبه شامل آیه 53 سوره الزمر است.
بقعه پير علمدار - دامغان - آیه 53 سوره الزمر
دست نوشته هاي مردم بر روي ديوار بقعه پير علمدار كه اكنون خودشان جزو ميراث تاريخي شده اند
کتیبه الف که در بدنه خارجی بنا با آجر بر روی سطح گچی کار شده است به معرفی بنا، کسی که دستور ساخت بنا را داده، سازنده بنا و تاریخ ساخت بنا اختصاص دارد. براساس این کتیبه، بقعه قبر جعفر محمد بن ابراهیم است. تقريبا به ساعت 6 عصر نزديك شده بوديم و از آنجايي كه در حدود 3 ساعت تا مزينان ( داورزن ) جايي كه براي اقامتگاه بومگردي در نظر گرفته بوديم فاصله داشتيم ، تصميم گرفتيم بازديدهايمان در دامغان را متوقف كنيم و به سمت شاهرود و سپس سبزوار حركت كنيم . براي بازديد از اماكن ديدني شهر تاريخي دامغان ، حداقل 2 يا 3 روز زمان لازم است تا بتوان با آرامش ، ديدنيهاي اين شهر را ديد . تا پيش از اين اصلا فكر نميكردم دامغان به اين ميزان نقاط ديدني و تاريخي داشته باشد .
برخی از ديدنيهاي شهر دامغان
1- مسجد تاریخانه
2- برج پیر علمدار
3- تپه حصار
4 - دیوار بارو
5-خانه لطفی
6-کاروانسرای دامغان
7- بازار دامغان
تصاویر زیر لیست کاملی از جاذبه های شهرستان دامغان می باشد:
بروشور اماكن ديدني شهر دامغان روي نقشه
معرفي اماكن ديدني شهرستان دامغان
بعد از ترك دامغان ، با شماره تلفني كه از اقامتگاه بومگردي نرگس مزينان داشتم تماس گرفتم تا مطمئن شوم براي شب، اتاق رزرو شده است كه اين موضوع توسط آنها تاييد شد . در طول مسير ، به جاي عبور از كمربندي ، وارد شهر شاهرود شديم تا حداقل از حال و هواي اين شهر هم ديدن كرده باشيم.
ورودي شهر شاهرود از سمت دامغان
بعد از خريدي مختصر از يك سوپرماركت، به سمت مزينان ، زادگاه دكتر شريعتي به راه افتاديم . در طول مسير جاده به صورت دو باند رفت و دو باند برگشت بود كه بعضي قسمت هاي مسير ، وضع آسفالت به شدت نامناسب بود . هوا تاريك شده بود . آسمان بدون لكه اي ابر بود كه مي شد ستاره ها را كاملا واضح و شفاف مشاهده كرد . از اينجاي مسير را با كمك مسيرياب ويز ((waze)) ادامه داديم . قبل از رسيدن به داورزن ، با راهنمايي تابلوي نصب شده در كنار جاده ، كه نام مزينان روي آن نوشته شده بود ، وارد يك مسير فرعي شديم .
تابلوي ورودي به سمت مزينان
و باز هم جاده اي پر از چاله و دست انداز كه البته بعضي نقاط آن آسفالت هم شده بود . بعد از طي چند كيلومتر وارد يك روستا شديم . مسير ياب ما را به سمت اقامتگاه نرگس هدايت ميكرد . تقريبا كل خيابان سنگلاخي و نامناسب بود به طوري كه ترس آن را داشتم هر لحظه لاستيك ماشين بتركد . از ميان چند كوچه و پس كوچه گذشتيم . برخي از خانم ها كه در همسايگي هم بودند ، كنار درب ورودي منزلشان نشسته بودند و ضمن گپ و گفت با يكديگر ، ماشين هاي عبوري از كنارشان را برانداز مي كردند . ماشين هاي زيادي با پلاك شهرهاي مختلف در جلوي خانه ها پارك شده بودند كه مشخص بود از نقاط مختلف به مزينان آمده اند و خانه هاي مردم را براي اقامت شبانه كرايه كرده اند . ديدن اين همه ماشين ، آن هم در اين منطقه ، براي من جالب بود . فرصت كشف اين موضوع را نداشتم ولي از بروشوري كه بعدا به دستم رسيد فهميدم مزينان يكي از نقاط منتخب گردشگران براي ديدن ستارگان و رصد آنهاست .
بروشور تبليغاتي اقامتگاه نرگس
دقايقي بعد به خانه اي روستايي كه روي ديوار آن تابلوي اقامتگاه بومگردي نرگس نصب شده بود رسيديم . تصورم با وجود اين همه خانه روستايي كه صاحبانشان آنها را اجاره مي دهند اين بود كه قطعا اقامتگاه بومگردي با اين خانه هاي روستايي اطراف متفاوت است . اين اولين تجربه من و همسرم در استفاده از يك اقامتگاه بومگردي بود .
تابلوي اقامتگاه نرگس مزينان
زنگ درب ورود را فشار داديم ، وارد شديم و ماشين را هم در حياط اقامتگاه پارك كرديم . البته مسئول اين اقامتگاه كه يك خانم ميان سال بود تاكيد كرد كه خيلي لزومي ندارد ماشين را در حياط پارك كنيد چون داخل كوچه ها به اندازه كافي امنيت دارد .
نماي بيروني اتاقي كه در اقامتگاه نرگس تحويل گرفتيم
اتاقی که تحویل گرفتیم با چيزي كه در عكس تبليغاتي اين اقامتگاه ديديم كمي فرق داشت . اتاق ما با يك اتاق ديگر حمام و سرويس مشترك داشت كه البته از آنجا كه كسي بجز ما در آنجا اقامت نداشت ، از اين بابت به مشكلي بر نخورديم . از دو اتاق كنار هم يكي از آنها يك تخت تك نفره داشت و آن يكي همان يك تخت را هم نداشت و ما حق انتخاب داشتيم تا يكي از اين دو را انتخاب كنيم ! !
اتاق ما در اقامتگاه بومگردي نرگس مزينان
فضاي مشترك اتاق ، در اقامتگاه بومگردي نرگس مزينان
دقايقي بعد خانمی يك فلاسك چاي همراه با استكان و قند برایمان آورد.
اتاق خيلي كثيف بود طوري كه به نظر مي رسيد بعد از اينكه نفر قبل از ما اتاق را ترك كرده ، حتي يك جارو هم در اتاق كشيده نشده . سطل زباله داخل سرويس بهداشتي ، خالي نشده بود ، بالش و ملحفه و زير انداز بوي نامطبوعي مي دادند كه خوشبختانه ما از قبل همراه خود ملحفه تميز داشتيم . درب چوبي اتاق هم قفل نمي شد . به اين فكر كردم كه مثلا با اين شرايط قرار هست توريست جذب كنيم ؟ قطعا با اين كار توريست ها را فراري خواهيم داد .
وضعيت پتو ، سطل زباله و .. در داخل اتاق
امكانات رفاهي از جمله تلويزيون و ... در دسترس نبود اما براي ما كمبود اين امكانات اصلا اهميتي نداشت ، ولي تميز بودن محيط واقعا براي ما مهم بود . طوري كه حس مي كردم اگر در گوشه جاده در ماشين ميخوابيديم بهتر بود تا به اين اقامتگاه مي آمديم . به نظر من بد نيست با استفاده از امكانات به روز ، اقامتگاهي به سبك قديم ساخته و در اختيار توريست ها قرار گيرد ، قطعا خانه هاي قديمي بوي زباله و نامطبوع نميدادند !
به هر حال، صبح پس از صرف صبحانه اي كه ناخواسته جلوي ما سبز شد - با آنكه از شب قبل تاكيد كرده بوديم براي ما صبحانه آماده نكنند - و پس از پرداخت 100هزار تومان بابت هزينه اقامت و صبحانه، به سمت نيشابور حركت كرديم .
صبحانه ناخواسته در اقامتگاه بومگردي نرگس مزينان
البته جا داشت كه صبح كمي زودتر از اقامتگاه خارج شويم تا زمان بيشتري براي ديدن نيشابور داشته باشيم ولي خستگي روز قبل باعث شد صبح كمي دير از خواب بيدار شويم . در طول مسیر با تابلوهای جالبی روبرو شدیم . در هر چند کیلومتر بر روی یک تابلو ، سوالی مطرح می شد تا ذهن راننده را به خود درگیر کند و در واقع از خواب آلودگی وی تا حدی جلوگیری کند ، چند کیلومتر بعد هم پاسخ سوال قبل ، بر روی تابلوی دیگری نوشته شده بود .
ابتكار جالب اداره راه و ترابری و نصب تابلو هاي سوال و جواب در کنار جاده
به نظر ابتکار جالبی می آمد ولی با همه این احوال ، هیچ چیز نمی تواند جایگزین خواب شود و در صورت احساس خستگی و خواب آلودگی حتما باید ماشین را در کنار جاده و البته نقطه ای امن پارک کرد و برای دقایق و یا ساعتی خوابید و بعد به مسیر ادامه داد .
بعد از حدود 2 ساعت رانندگي ، به نيشابور رسيديم .
ورودي شهر نيشابور
مقبره عطار و كمال الملك ، دهكده چوبي و بازديد از مسجد چوبي ، مقبره خيام و در نهايت رفتن به قدمگاه، گزينه هاي پيش روي ما بودند تا در فرصت بسيار كوتاهي كه داشتيم ، بتوانيم از آنها بازديد كنيم . 3 گزينه اول تقريبا در يك مسير قرار داشتند و اگر كمي زودتر به سمت نيشابور حركت مي كرديم ، موفق به ديدن روستاي چوبي هم مي شديم . منتها با توجه به اينكه بايد به موقع خود را به هتل محل اقامتمان در مشهد مي رسانديم ، زمان خود را به بازديد نسبتا كامل از مقبره عطار و كمال الملك و بازديد مختصر از مقبره خیام اختصاص داديم .
با كمك نقشه و راهنمايي تابلوهاي شهر ، خود را به انتهاي خيابان عرفان رسانديم تا به مقبره شيخ فريدالدين عطار نيشابوري برويم .
نيشابور - سمت راست مقبره عطار و سمت چپ مقبره خيام
در قسمت پاركينگ خودرو، كالسكه هاي تزئين شده زيبايي همراه با اسب ، در انتظار مسافر بودند تا با گرداندن آنها در محوطه اطراف ، به امرار معاش بپردازند . البته زن هاي فالگير هم در گوشه و كنار آن محل در حال جذب مشتري بودند تا آنها را از آينده شان مطلع سازند !
بقاياي شهر قديم نيشابور به نام شادياخ ، فاصله زيادي تا مقبره عطار نداشت .
كالسكه هاي تزئين شده در محوطه بيروني مقبره عطار
پس از گرفتن بليط ، وارد محوطه زيبا و ديدني مقبره عطار شديم .
عكاسان با تبليغ كارهاي خود سعي داشتند تا ما را براي عكس گرفتن با لباس محلي متقاعد كنند . البته من در ابتدا متقاعد نشدم ولي وقتي خانم جان متقاعد شد ، من هم به صورت خودجوش متقاعد شدم . به پيشنهاد عكاس باشی و با توجه به خلوت بودن محوطه تصميم گرفتيم ابتدا عكسهايمان را بگيريم ، سپس تا وقتي كه عكسها آماده مي شوند ، به بازديد از مقبره ها و محوطه زيباي اطراف آن بپردازيم . با اينكه در عكاسي تبحري ندارم ولي فكر ميكنم جناب عكاس باشي در كادر بندي درست و دقيق ، اصلا به خودش زحمت نداده بود !
به هر حال ، بعد از ثبت تصاوير با لباسهاي قديمي ، ابتدا به سمت مقبره زيباي كمال الملك نقاش نام آشناي ايران در زمان قاجار رفتيم .
مقبره كمال الملك - نيشابور
مقبره كمال الملك - نيشابور
مقبره كمال الملك - نيشابور
توضيحات مربوط به شادروان محمد غفاري ملقب به كمال الملك - نيشابور
در فاصله كمي از مقبره كمال الملك ، و در پايين پله ها ، مقبره عطار با گنبدي فيروزه اي و چشم نواز قرار داشت ، عطار كه در سال 540 هجري قمري چشم به جهان گشوده بود ، در سال 618 هجری و در حمله مغول ها جان خود را از دست داد .
مقبره عطار و كمال الملك - نيشابور
مقبره عطار نيشابوري
توضيحات مربوط به شيخ فريدالدين عطار نيشابوري
قصاید بلند صوفیانه و مثنوی های عارفانه و آثاری به نام های اسرار نامه،الهی نامه، منطق الطیر، مصیبت نامه، مختار نامه،تذکره الاولیا و دیوان اشعار، آثاری هستند که در نتیجه تحقیق دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی از آثار پراکنده فرید الدین عطار نیشابوری گرد آوری شده اند.
مقبره عطار نيشابوري
بعد از زيارت قبور عطار و كمال الملك و پس از آماده شدن عكسها به صورت چاپ شده و تحويل گرفتن آنها ، از آن فضاي باغ مانند ، خارج شديم و با ماشين به سمت مقبره خيام به راه افتاديم . زمان زيادي نداشتيم بنابراين بازديد بسيار مختصري از مقبره خيام نموده و به سمت مشهد به راه افتاديم .
مقبره حکیم عمر خیام- نیشابور
بازديد از اماكن ديدني نيشابور حداقل به چند روز زمان نياز دارد كه قطعا ارزش ماندن و ديدن را دارند . ما اين كار را به زماني ديگر موكول كرديم . در طول مسير ، از يكي از دستفروشهاي كنار جاده ، مقداري ريواس خريديم كه البته طعم ان با ريواسهايي كه قبلا خورده بودم كمي متفاوت بود.
جاده نيشابور به مشهد - فروشنده ريواس
حدود ساعت 14:30 بود كه به هتل محل اقامتمان در مشهد رسيديم .هتل ما در خیابان امام رضاي 6 واقع شده بود كه آن منطقه جزو طرح زوج و فرد راهنمايي و رانندگي بود . با توجه به پلاك ماشينم ، براي ورود به اين محدوده در آن روز ، مشكلي نداشتيم . بعد از عبور از كوچه هاي بسيار تنگ و باريك - به طوري كه دو ماشين به سختي از كنار هم قابل تردد بودند - به هتل آپارتمان مهستان رسيديم .
هتل آپارتمان مهستان - مشهد
بعد از هماهنگي با پذيرش ، قبل از پر كردن فرم هاي مربوطه ، ماشين را با همراهي يكي از خدمه هتل ، به پاركينگ هتل منتقل كردم . پاركينگي كه فقط ظرفيت 5 خودرو را داشت . پاركينگي به اين كوچكي براي هتلي به اين بزرگي ، بسيارعجيب بود . البته در اطراف هتل ، چند پاركينگ شبانه روزي قرار دارد كه در صورت نياز ميتوان از آنها استفاده كرد .
پاركينگ هتل مهستان مشهد
به موقع رسيده بوديم .
بعد از پر كردن فرمهاي پذيرش و تحويل شناسنامه ها ، به سمت رستوران هدايت شديم تا در آخرين دقايق باز بودن رستوران ، ناهار خود را صرف كنيم . ساعت كار رستوران هنگام ناهار ، حداكثر تا ساعت 15:00 مي باشد .
فرم پذیرش هتل مهستان
رستوران هتل مهستان
ناهار ما در روز اول اقامت در هتل مهستان
بعد از صرف ناهار که به صورت سلف سرویس بود ، با راهنمايي يكي از خدمه هاي هتل ، اتاقمان را كه واقع در انتهاي راهروي طبقه 6 و در كنار درب خروج اضطراري بود ، تحويل گرفتيم .
راهروی طبقه ششم هتل مهستان
اتاق ما به شكل سوييت كامل بود .يعني هم آشپزخانه داشت - بصورت آشپزخانه اپن - هم اتاق نشيمن و هم اتاق خواب . البته سرويس بهداشتي داخل اتاق ، از نوع فرنگي بود و اگر كسي مايل بود از سرويس ايراني استفاده كند مي بايست به سرويس داخل راهرو كه روبروي آسانسور قرار داشت مراجعه مي كرد .
اتاق ما در هتل مهستان
اتاق ما در هتل مهستان
اتاق ما در هتل مهستان
برخي از امكانات اتاق ما شامل يخچال ، تلويزيون، كولر اسپليت ، مبل راحتي و ميز ، صندلي و ميز تحرير ،كتري برقي ، كمد لباس ، حوله دستشويي و حمام ، بشقاب ، قاشق ، چنگال ، ليوان ، آب معدني ، چاي و . . . بود . تختخواب اتاق متاسفانه خيلي بد بود و به نظر مي رسيد هم تختخواب و هم تشک روي آن نياز به تعويض شدن داشتند .
از پنجره اتاق خواب ميتوانستيم وارد تراس شويم كه البته تنها منظره اي كه از پنجره هاي اتاق خواب و نشيمن ميتوانستيم ببينيم ، هتل ها و آپارتمانهاي اطراف بود .
فیلمی کوتاه از اتاق محل اقامت ما در هتل مهستان
نمای رو به بیرون اتاق ما در هتل مهستان
تصميم گرفتيم بعد از استراحتي كوتاه ، به سمت حرم مطهر امام رضا(ع) برويم .
هوا كمي باراني بود . صبر كرديم تا اوضاع جوي بهتر شود كه به يكباره تگرگ شديدي شروع به باريدن كرد .
كمي بعد هم شدت بارش باران بيشتر شد . طبق پيش بيني هواشناسي ، احتمال ادامه بارش باران در آن روزها وجود داشت . به محض اينكه شدت بارش باران كمي كمتر شد ، به سمت حرم و ورودي باب الرضا حركت كرديم . فاصله هتل آپارتمان مهستان تا حرم امام رضا بسيار كم بود . بعد از حدود 5 دقيقه پياده روي و عبور از اتاق بازرسي ، وارد صحن جامع رضوي شديم . مجددا بارش باران شدت گرفت. ديگر چاره اي نبود ، رو به گنبد آقا سلام كرديم و به مسيرمان ادامه داديم تا به صحن انقلاب اسلامي برويم .
ورودی حرم امام رضا (ع)
گنبد و بارگاه امام رضا در اين صحن ديدني تر بود . شدت باران كمتر شده بود . من هم از فرصت استفاده كردم و اين لحظات خوب را به صورت آنلاين ( لايو ) با دوستانم به اشتراك گذاشتم .
گنبد حرم امام رضا(ع)
صحن و گنبد حرم امام رضا ( ع)
شبستان حرم امام رضا ( ع )
بعد از ورود به حرم و زيارت ، به هتل برگشتيم تا بعد از صرف شام ، استراحت كنيم و براي روز بعد آماده شويم . تنوع شام هتل هم به نسبت خوب بود . همانند ناهار ، سرو غذا به صورت سلف سرويس بود .
میز سلف سرویس رستوران هتل هستان
میز سلف سرویس رستوران هتل هستان
رستوران هتل هستان
كيفيت غذاها در حد متوسط و معمولی بود.
البته سوالي كه براي من پيش مي آمد اين بود كه اين هتل ها و رستوران ها ، با غذاهاي باقي مانده كه قطعا حجم زيادي هم دارند ، چه مي كنند ؟
كلي غذا گرم شده بود كه قطعا مقدار زيادي از آنها با توجه به تعداد كم مسافر در آن تاريخ ، اضافه مي آمد . البته اين احتمال را دادم كه برخي از اين غذاها تبديل به غذاي ديگر شده و روز بعد بر روي ميز اردو قرار مي گرفتند . تنوع صبحانه هم در حد معمولي بود . ولي ترجيح مي دادم به جاي چند نوع چاي ، حداقل يك ظرف شير همراه با نسكافه و يا قهوه در كنار باقي غذاها و نوشيدني ها قرار مي گرفت . همچنين ميوه هايي مانند سيب و يا پرتقال براي صبحانه بسيار مناسب تر از ناهار و يا شام بودند كه كمبود آنها نيز احساس مي شد و اگر كالباس هم به منوي صبحانه اضافه مي شد، قطعا نورعلي نور مي شد . البته انواع مربا ، كره ، خامه ، پنير ، عسل ، چهار نوع چاي از مواردي بودند كه به وفور بر روي ميز صبحانه قرار داشتند .
میز سلف سرویس صبحانه رستوران هتل هستان
چهار نوع چای با طعم های مختلف
براي روز دوم تصميم داشتيم تا چند جاي تاريخي و قديمي شهر را ببينيم . بنابراين دوربين به دست و با راهنمايي نقشه گوشي ، از هتل خارج شديم .
از روي نقشه گوگل به چند خانه تاريخي سر زديم ولي به كوچه بن بست و ساختمانهاي در حال ساخت برخورديم. واقعا عجيب بود كه آن نقاط چطور به عنوان جاذبه ثبت شده اند . به يكي از كيوسك هاي اطلاع رساني كه روي آن هشتگ #مشهدي_شو نوشته شده بود مراجعه كرديم تا اطلاعات بهتري از آنها بگيريم .
کیوسک راهنمای زائر تحت عنوان #مشهدی_شو
مسئول باجه ، با توجه به زمان كم حضور ما در مشهد ، چند جا را به ما پيشنهاد كرد . از جمله حمام شاه ، خانه توكلي و خانه داروغه . براي ديدن حمام شاه ميبايست تا قبل از ظهر اقدام مي كرديم كه متاسفانه براي روز دوم حضورمان در مشهد ، اين فرصت را نداشتيم . بنابراين پياده به سمت خيابان نواب و خانه داروغه راه افتاديم . خانه داروغه تا حرم فاصله زيادي ندارد . براي كساني كه در نزديك حرم حضور دارند ، گزينه خوبي براي بازديد به حساب مي آيد .
بعد از عبور از كوچه اي زيبا با ديوارهاي كاهگلي كه مشخص بود اخيرا و البته به طرز بسيار زيبا به اين شكل در آمده و گذر از كنار بازارچه مشاغل که نمایشگاهی زیبا و دیدنی بود، به خانه داروغه رسيديم .
کوچه داروغه
کوچه داروغه
موزه مشاغل - کوچه داروغه
موزه مشاغل - کوچه داروغه
موزه مشاغل - کوچه داروغه
ورودی خانه داروغه
از پله ها پايين رفتيم و بعد از تهيه بليط 3 هزار توماني ، وارد حياط زيبا و ديدني خانه داروغه شديم . نمونه مشابه اين خانه را قبلا در تبريز هم ديده بودم . ولي ديدن اين خانه در مشهد براي ما جالب بود .
خانه داروغه مشهد
خانه داروغه ، که چند سالی است بعد از بازسازی ، درب آن به روی گردشگران باز شده ، مربوط به اواخر دوره قاجار می باشد که به دستور یوسف خان هراتی ، داروغه مشهد ساخته شده است . اين خانه از دو بخش تشكيل شده بود :
يك ساختمان در بخش شمالي و يك ساختمان در بخش جنوبي و يك حوض بسيار زيبا همراه با باغچه اي كوچك در وسط حياط . در فصول سرد از ساختماني كه رو به آفتاب بود استفاده مي شد و ساكنين خانه در فصول گرم به ساختماني كه پشت به آفتاب بود مي رفتند.
خانه داروغه مشهد-ساختمان شمالی
خانه داروغه مشهد-ساختمان جنوبی
در قسمت زيرين ساختمان شمالي يك موزه كوچك قرار داشت كه در آن عكسهايي از نماي اوليه ساختمان داروغه و برخي اشياي قديمي در معرض نمايش قرار گرفته بود . بخش زيرين ساختمان جنوبي هم تبديل به چايخانه سنتي شده بود .
خانه داروغه مشهد
خانه داروغه مشهد
خانه داروغه مشهد
خانه داروغه مشهد
بعد از ديدن اين ساختمان زيبا ، به سمت خانه توكلي رفتيم كه فاصله زيادي از خانه داروغه نداشت . خانه توكلي در واقع يك مكتب خانه قديمي بود كه دختران و پسران در اتاقهايي مجزا توسط ملاباجي و اقا ملا درس مي خواندند. حياط زيباي و گل كاري شده اين مكتب خانه ، من را به ياد برخي مدارس غيرانتفاعي انداخته بود . بازدید از خانه توكلي هزينه اي نداشت و رايگان بود . البته بعيد مي دانم براي هميشه رايگان بماند .
به طرف خانه توکلی
ورودی خانه توکلی مشهد
خانه توکلی مشهد
اتاق های درس دختران و پسران در خانه توکلی مشهد
نمای خانه توکلی از داخل حیاط
نمای حیاط خانه توکلی
بعد از ديدن اين دو خانه تاريخي ، به هتل برگشتيم تا هم ناهار بخوريم و هم كمي استراحت كنيم . تقريبا كل فضاي بيروني حرم را پياده دور زده بوديم . در مسير برگشت به يك بازار قديمي و البته فعال به نام سرای تاریخی " عزیزاله اف " برخورديم . این تجارتخانه که مربوط به دوره پهلوی اول می باشد توسط حاج غلامحسین سالم مشهدی ساخته شده است . ديوارهاي اين بازار به شدت به ترميم و بازسازي نياز داشت . به طوري كه حس مي كردم هر لحظه امكان دارد اين ديوارها فرو بريزند و فاجعه اي جبران ناپذير بوجود آورند . از درب پشتی وارد شدیم. از پله ها پايين رفتيم و وارد محوط اين بازار شديم، بعد از گشتي مختصر ، از درب اصلی خارج شده و به مسير خود ادامه داديم .
نمای بیرونی سرای تاریخی عزیزاله اف
سرای تاریخی عزیزاله اف
سرای تاریخی عزیزاله اف
توضیحات مربوط به سرای تاریخی عزیزاله اف
ورودی سرای تاریخی عزیزاله اف
براي عصر تصميم گرفتيم به سمت مركز خريد الماس شرق برويم ، البته ما قصد خريد نداشتيم و فقط ميخواستيم آنجا را هم ببينيم . براي رفتن به اين نقطه از شهر ، تصميم گرفتيم از تاكسي اينترنتي استفاده كنيم. مركز خريد الماس شرق يكي از بزرگترين مراكز خريد شهر مشهد مي باشد كه تقريبا در فاصله نسبتا دوري از حرم واقع شده است . ما قصد و نيتي براي خريد نداشتيم ، البته ديدن قيمت برخي از مغازه ها ما را مصمم تر كرد تا اصلا چيزي نخريم.
ورودی مجتمع تجاری الماس شرق
مجتمع تجاری الماس شرق
به سمت حرم برگشتيم و بعد از زيارت به هتل رفتيم تا بعد از صرف شام ، استراحت كنيم .
برنامه روز سوم ما ، رفتن به شهر طوس و بازديد از مقبره فردوسي بود .
بعد از صرف صبحانه ، به سمت فلكه آب رفتيم و سوار اتوبوسي كه به سمت ميدان فردوسي مي رفت شديم. در اولين ايستگاه واقع در خيابان فردوسي ( يك ايستگاه بعد از ميدان فردوسي ) از اتوبوس پياده شديم . براي ادامه مسير سوار اتوبوس خط 202 شديم . كرايه اتوبوس در هر مسير به ازاي هر نفر 1000 تومان بود . البته فكر ميكنم اگر از كارت اتوبوس استفاده مي كرديم مبلغ كمتري پرداخت مي كرديم . ولي ما مبلغ را به صورت نقدي به راننده پرداخت كرديم . حدود نيم ساعت بعد به شهر طوس رسيديم .
به سمت شهر توس - آرامگاه فردوسی
به سمت شهر توس - آرامگاه فردوسی
البته علت طولاني شدن مسير ، بخاطر سوار و پياده شدن مسافران در ايستگاههاي مسير بود . در ايستگاه آخر از اتوبوس پياده شديم . چهره و ظاهر شهر به نسبت شهر مشهد ، بسيار متفاوت بود . انگار وارد يك منطقه بسيار بسيار دور شديم . پياده به سمت آرامگاه فردوسي رفتيم . برخي قسمت ها در حال تعمير و بازسازي بودند . و فالگيرهايي كه باز هم سر و كله آنها پيدا شده بود ...! بعد از تهيه بليط 3000 توماني به ازاي هر نفر ، وارد محوطه سرسبز و زيباي مقبره فردوسي شديم . تهیه بلیط به صورت الکترونیکی هم در این مکان ، امکان پذیر بود . از آخرين باري كه به اين مكان آمده بودم بيش از 30 سال مي گذشت .از آن زمان چيز زيادي به ياد ندارم .
محل تهیه بلیط الکترونیکی
بلیط ورودی به محوطه آرامگاه فردوسی
نقشه محوطه آرامگاه فردوسی
مقبره حکیم ابوالقاسم فردوسی
از دور مقبره زيبا و پرشكوه فردوسي مشخص بود . خوشبختانه اطراف ما خلوت بود . ما هم به اندازه كافي از خودمان و محيط اطرافمان عكس گرفتيم . براي زيارت آرامگاه فردوسي به قسمت زيرين اين بناي زيبا رفتيم .بر روي ديوار تابلوهاي مربوط به اشعار و تصاوير شاهنامه و شخصيت هاي آن نصب شده بود كه واقعا ديدني و خواندني بودند .
مقبره حکیم ابوالقاسم فردوسی
مقبره حکیم ابوالقاسم فردوسی
ورودی مقبره حکیم ابوالقاسم فردوسی
کتیبه های روی دیوار مقبره فردوسی
فضای داخلی مقبره فردوسی
آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی
بر روی دیوارهای آرامگاه فردوسی کتیبه هایی از شاهنامه به همراه اشعار فردوسی ، نقش بسته بود . بنای آرامگاه ، همانطور که بر روی مقبره آن نوشته شده است ، در سال 1353 ساخته شده است . ساختمان موزه فردوسی که دقیقا در روبروی آرامگاه قرار داشت ، مقصد بعدی ما بود که دیدن آن خالی از لطف نبود .
موزه فردوسی
موزه فردوسی
موزه فردوسی
موزه فردوسی
بعد از زيارت مقبره فردوسي و بازدید از موزه فردوسی ، به سمت مقبره اخوان ثالث از شعراي معاصر كه در قسمت شرقي محوطه قرار داشت ، رفتيم .
مقبره اخوان ثالث
توضیحات مربوط به اخوان ثالث
در قسمت جنوبي محوطه نيز بناي گلي قديمي شهر طوس ( طابران طوس ) كه تقريبا ميزان زيادي از آن تخريب شده بود قرار داشت .
دروازه رزان طابران طوس
توضیحات مربوط به دروازه رزان طابران طوس
مقصد بعدي ما، بناي تاريخي هارونيه بود كه به فاصله يك كيلومتري از مقبره فردوسي و در مسير برگشت ما واقع شده بود . تصميم گرفتيم تا آن مكان را پياده برويم . بعد از حدود 15 دقيقه پیاده روی و پس از تهيه بليط به مبلغ 2500 تومان به ازاي هر نفر ، وارد محوطه بناي هارونيه شديم .
گیشه بلیط هارونیه
بقعه هارونیه
بقعه هارونیه
در مورد اين بنا نقل قول هاي زيادي صورت گرفته است . ولي محتمل ترين موضوع كه توسط ميراث فرهنگي و بر روي تابلوي ورودي نوشته شده بود اين است كه اين مكان قبلا يعني در اوايل قرن هشتم هجري ، خانقاه بوده كه بعد از حمله مغول ها ساخته شده و هيچ ارتباطي با هارون الرشيد ندارد .
توضیحات مربوط به بقعه هارونیه
ماکت بقعه هارونیه
نمای داحلی بقعه هارونیه
در قسمت ورودي اين محوطه نيز بقاياي ساختمان مسجد یا مدرسه قرار داشت كه ظاهرا مربوط به قرن پنجم هجري بود . اين بنا در حمله وحشيانه مغول ها تخريب شد .
بنای به جا مانده از مسجد-مدرسه
توضیحات مربوط به بنای به جا مانده از مسجد-مدرسه
براي برگشت به شهر مشهد به سمت ايستگاه اتوبوس نزديك هارونيه رفتيم و سوار اتوبوس خط 202 شديم . تعداد اتوبوس هاي عبوري زياد نيست و معمولا هر نيم ساعت يك اتوبوس از اين مسير به سمت مشهد بر مي گردد. بلافاصله بعد از اينكه به مشهد برگشتيم ، به هتل رفتيم و بعد از صرف ناهار ، چند ساعتي را به استراحت اختصاص داديم . غروب به سمت يكي ديگر از مراكز خريد مشهد به نام مرکز خرید آرمان رفتيم. البته باز هم نه براي خريد ، فقط براي گشت و گذار ...
ولي هم عطر خريديم وهم عينك آفتابي ! فضای داخلی مرکز خرید آرمان ، به شکل بسیار جالبی ساخته شده بود . بخشی از این مرکز خرید ، به کوه و دریاچه و باران و رعد و برق مصنوعی اختصاص یافته بود که به شدت جلب توجه می کرد .
مرکز خرید آرمان
مرکز خرید آرمان
بعد از كمي گشت و گذار ، به سمت حرم امام رضا (ع) رفتيم تا براي شب آخر حضورمان در مشهد ، زيارت كنيم . بارش باران شروع شده بود ولي نه به شدت شب اول حضورمان . بعد از زيارت به هتل برگشتيم و بعد از صرف شام ، به اتاقمان رفتيم تا بار سفر را ببنديم . قصد داشتيم ساعت 07:00 صبح مشهد را به مقصد محمودآباد ترك كنيم . نگران اوضاع جوي و سيلاب هاي مسير بوديم ، ولي بايد بر ميگشتيم .
اين بار تصميم گرفتيم از سمت جنگل گلستان برگرديم .
صبح بعد از تحويل دادن اتاق ، با بدرقه گرم يكي از خدمه هاي هتل كه سن و سال نسبتا بالايي هم داشت روبرو شديم . براي ما صدقه كنار گذاشت، اسپند دود كرد و قبل از حركتمان چند بار تاكيد كرد كه لطفا با احتياط برانيد و عجله نكنيد . واقعا از اين نوع برخورد شگفت زده شديم و با انرژی فراوان و با حالي بسيار خوب ، شهر مشهد را ترك كرديم .
در مسير برگشت، بجز چند نقطه كه براي استراحت كوتاه ، توقف كرده بوديم ، تا گلوگاه توقفي نداشتيم. دیدن گراز وحشی در حاشیه جاده عبوری از جنگل گلستان ، دیگر موضوع عجیبی به حساب نمی آید . این حیوانات که ظاهرا اهلی شده اند ، به کنار جاده می آیند تا از دست رهگذران، غذا دریافت کنند .
گراز به ظاهر وحشی - جنگل گلستان
بد نیست فیلم این گراز رو هم ببینید
طبیعت زیبای جنگل گلستان
طبیعت زیبای استان گلستان
ناهارمان را با كمي تاخير در يكي از شعبات اكبرجوجه ( به گفته خودشان شعبه مركزي ) ميل كرديم . اكبر جوجه را در شهر هاي مختلف و رستوران هاي مختلف تست كردم . طعم و مزه اكبر جوجه ، همه جا تقریبا مثل هم بود . شعبه اصلي و فرعي و رستورانهاي مختلف ، هيچ تفاوت چشمگيري با هم نداشتند. فقط برخورد پرسنل و يا فضاي رستورانها با هم تفاوت داشتند كه از اين نظر ، من اكبر جوجه شعبه مركزي را به هيچ عنوان توصيه نمي كنم . چون رفتار پرسنل چندان جالب نبود .
رستوران اکبرجوجه گلوگاه-مرکزی
سفارش ناهار - اکبرجوجه
مورد اول اين بود كه وقتي غذاي ما را آوردند ، گوشي موبايلم در دستم بود و مشغول وب گردي بودم . به جاي اينكه بشقاب غذا را روي ميز بگذارند ، آن را به سمت من گرفتند تا تحويل بگيرم و من هم بعد از مكث كوتاهي گوشي را كنار گذاشتم تا بتوانم بشقاب را تحويل بگيرم ، مورد بعدي اينكه در تمام طول مدتي كه مشغول خوردن غذا بوديم ، پرسنل در ميز كناري ما و رو به ما نشسته بودند . طوري كه ما حس ميكرديم در حال تماشای نحوه غذا خوردن ما هستند ...
اصلا حس جالب و خوبي نبود .به هر حال بعد از صرف ناهار ، مستقيم و بي توقف به سمت خانه حركت كرديم . تقريبا هوا تاريك شده بود كه به منزل رسيديم .
سفر به خراسان و بازديد از شهرهاي دامغان و نيشابور ، براي ما تجربه اي جالب و به ياد ماندني بود .
سفر با خودروي شخصي ، به حوصله زياد و همسفران خوب نياز دارد كه قطعا مي تواند سفري به يادماندني را رقم بزند . ( بنزین و کارت سوخت هم که جای خود را دارد )
اميدوارم باز هم در فرصتي مناسب تر و البته با زماني بيشتر ، به دامغان و نيشابور سفر كنیم و نقاط بيشتري از اين دوشهر زيبا و ديدني را از نزديك ببينیم .
با آرزوی موفقیت برای شما که وقت گذاشتید و اولین سفرنامه داخلی بنده را مطالعه فرمودید.
همیشه شاد ، سالم و به سفر باشید
نویسنده : نواب محمدی