کلیسای جامع سامبا ( Sameba Cathedral) و کاخ ریاست جمهوری گرجستان از منظر کلیسای متخی (Metekhi)
آنچه خواهید خواند:
- دیباچه سخن
- مسافر زمان
- مقایسه اجمالی دو سفر به فاصله 12 سال
- سفرنامه سال 1397 به تفلیس
شامل:
- چگونگی پیش آمدن و برنامه ریزی سفر
- گشت و گذار در تفلیس
- خینکالی
- موزه ملی گرجستان
- بذل توجه به آخرین معصوم سینما
- چرخ زورخانه ای با خاصیت دفع بلای زمینی
- شینیون بلند بالای مو با خاصیت دفع بلای آسمانی
- یا روسی یا انگلیسی یا ایرانی حرف بزنید!
- بنای یادبود تاریخ گرجستان
- بررسی اجمالی هتل محل اقامت
- و نهایتاً بازگشت به ایران
- سفرنامه سال 1385 به تفلیس و باتومی
شامل:
- حکایت دلیل این سفر و چگونگی رسیدن به گرجستان
- حكايت فرودگاه اشباح
- حکایت چگونگی رفتن از تفلیس به باتومی
- حكايت توقف بين راهی
- حکایت قانون مورفی برای یک روز
- حكايت صلح سوسيسی، جنگ سوسيسی
- حکایت اسکورت پلیس
- حكايت مورچه در برابر فيل
- حکایت فلسفه تپه چمدان های وسط اتوبوس
- حکایت كافه دوره برژنف و خروشچف و استالين
- حكايت گشت و گذار در باتومی
- حکایت تاریخمندی ایرانیان
- حکایت افتادن توپ به دریای سیاه
- حکایت تغییر برنامه برگشت
- حكايت قطار تزاری
- حكايت اقامت یک و نیم روزه در تفلیس
- حکایت هزینه های سفر سال 1385
- حکایت دستاورد شطرنجی سفر سال 1385
دیباچه سخن
سفر، سفر واقعی، توأم با تغيير و تحول است. سفر، جست وجو، كاوش، نوجويی، نياز به تازگی، كنجكاوی، حيرت، شناخت، مكاشفه و حتی سرگرمی است و بيش از هر چيز خود زندگی است! سفر، راه مقايسه، تأمل و انتخاب را باز مي كند. سفر، پنجره ای است برای ديدن جهان و نگاهی مجدد به خود. سالهاست كه با اين دیدگاه به سفر داخلی يا خارجی می روم.
سفر به هر نقطه ای از دنیا، بهانه ای دست می دهد تا همبسته مردمان و فرهنگ شان شوم. پيش از هر سفر، تمامی سفرنامه ها و موضوعات مرتبط با مكان سفر را مطالعه می كنم. این مطالعه صرفاً برای دانستن نیست، بلکه برای همراه شدن و فهمیدن است.
مسافر زمان
اجازه دهيد پيش از آغاز سفرنامه ام شما را به يك سفر ذهنی کوتاه به گرجستان ببرم. فرض کنید شما گردشگری از ايران بوده ايد – و البته هنوز هم هستيد - و سی سال پيش قصد كرده ايد دهه به دهه سفری به پايتخت گرجستان داشته باشيد.
مسافرت شما اواسط دهه هفتاد خورشيدی همزمان با رياست جمهوری ادوارد شواردنادزه و در زمان نفوذ روسها به تفليس انجام شده. هرچند لحظه یکبار صدای انفجار و تیراندازی از خيابان های تفليس به گوش تان خورده و شما از ناامنی های شديد و باجگيران محلی «گای بیجی» و آشوب و نبردهای خیابانی در تفليس جان سالم به در برده ايد و خود را برای سفر دهه بعدی آماده می كنيد!
... سفر دهه بعدی شما اواسط دهه هشتاد همزمان با رياست جمهوری میخائیل ساكاشويلی و اوج تنش بین روسیه و گرجستان انجام شده. امنیت تفليس قابل مقايسه به يك دهه قبل تر نيست. رئیس جمهور غربگرا ساکاشویلی در زمينه امنيت شهروندانش بسيار خوب عمل كرده. به دستور ساکاشویلی فرقه های مذهبی از نظر قانونی از حمایت برابر و آزادی مذهبی برخوردار شده اند. ولی فقر همچنان از در و ديوار تفليس بالا می رود و تهیدستان زیادی را در سطح شهر می بینید. بیشتر خودروها فرسوده اند. رد آثار خرابی های جنگ و گریزهای خیابانی و ناامنی ها هنوز کاملاً از بین نرفته و ...
... سفر دهه بعدتر شما در زمان رياست جمهوری فعلی، خانم سالومه زورابیشویلی (اولین رئیس جمهور زن در این کشور) انجام شده. تنش ميان گرجستان و روسيه كمتر شده، نوسازی هايی صورت گرفته، بناهای جديد احداث شده و اتومبيل های مدرن در خيابان ها می بينيد و مردمی را می بينيد كه رخساره شان گل افتاده، ولی همچنان نشانه های فقر به طور کامل از بین نرفته و...
در هر سفر شاهد رقم خوردن برگ هايی از تاريخ گرجستان بوده ايد؛ اما وقتی سه سفرتان را به هم مرتبط سازید، راستای تاریخ این سرزمین، بهتر برای شما آشکار می شود و آن چیزی نیست جز خروج موفقیت آمیز گرجی ها از زير يوغ سنگین و خرد کننده روسها! شما در سه برهه از زندگی خود و هر بار با سطح متفاوتی از تجربه، دست به اين سفرها زده ايد. گرجستان را بر اساس دادههای موجود در برش بسیار کوچکی از زمان و مکانی که دیدهاید در خاطر خود داريد و در مورد آن ارزيابی درست يا نادرست کردهاید. چگونه می توانيد ارزيابی صحيح تری از تفليس و گرجستان داشته باشيد؟
با نگريستن به تاریخ. با گسترده کردن زمان و مکان روبروی چشمان تان.
کوزه فروشی در تفلیس اواخر سده نوزدهم میلادی
در کـــارگــه کـــوزه گری رفـــــتم دوش دیــــدم دو هـــزار کـــوزه گویا و خموش
ناگاه یکـــی کوزه بـــر آورد خـــــــروش کــو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش (خیام)
افزایش اطلاعات دربارهی زمان و مکان های دیگر، کمک می کند تا شما به نتایجی دست یابید که بیشتر به واقعیت نزدیک هستند. تا اينجای كار با تخيل و تصوری ممكن پيش رفته ايد. از اينجا به بعد می خواهم تخيل و تصوری ناممكن را در ذهن خود بيافرينيد. با توجه به کوتاهی عمر انسان، می خواهم این محدودیت را از شما بگیرم. اگر از نسل قدیم هستید می خواهم عمر نوح، نه این کافی نیست!، عمر خضر را به شما ببخشم که از زمان موسی تا زمان حال زیسته باشید و تا آخرالزمان هم به زندگی خود ادامه دهید! اگر هم از نسل جدید هستید یک ماشین زمان به شما می دهم تا مسافر زمان شوید و بتوانید با انتخاب عقربه زمان به گرجستان سفر کنید!
لامکانی که در او نور خداست ماضی و مستقبل و حال از کجاست
ماضی و مستقبلش نسبت به توست هر دو یک چیزند پنداری که دوست (مولانا)
بال های اندیشه و تصور و تخیل خود را از هم باز کنید و عقربه زمان را برای اواسط سده نوزدهم میلادی تنظیم کنید! می توانید دو تیر را با یک نشان بزنید! هم حاجی شوید و هم سفری به گرجستان تحت سلطه تزارهای روسیه داشته باشید! همراه جمعی از رجال متمول قاجاری مسیر لاکچری سفر حج را انتخاب کرده و از مسیر تهران، قزوين، بندر انزلی، باكو، شكی، گنجه، تفليس، باتومی، استانبول، جده، عازم مدينه و مكه شوید. بیش از نیم قرن است که روسها تفلیس را از ایران جدا کرده اند، اما به جز چند خیابان، شما خود را در ایران احساس می کنید. به نام هایشان دقت می کنید مرتب به اسامی قهرمانان شاهنامه بر می خورید: رستم، بیژن، فریدون، لهراسپ، تهمورث، کتایون و...
نانوایی در تفلیس، نیمه دوم سده نوزدهم میلادی
از اینکه گرجی ها سالها پس از الحاق به روسیه تزاری به زبان فارسی تسلط دارند شگفت زده می شوید! یاد سخن حاج سیاح در تفلیس می افتید در این سالها: «به سرای گرجیان رفته، جویای منزل شدم. دیدم همگی زبان مرا می دانند و من به هیچ وجه از لسان ایشان و سایر السنه چیزی نمی فهمم. زیاد بر من اثر کرد که ما مردم ایران چرا این قدر بی تربیت شده ایم».
یکی از همسفران تان، سيف الدوله از نوادگان فتحعليشاه (یا صحیح ترش شکستعلیشاه) است. با روحیات و افکارش در حین سفر آشنا شده اید و متوجه می شوید عجب آدم دگم و خشك انديشی است. با نگرش چنين اشخاصی كه دنيای خارج از ايران را ظلمت محض، ضلالت محض و گمراهی محض می دانند به خوبی آشنا هستيد. نظرش درباره تفلیس بی انصافانه است: «... خلاصه در شهر تفليس هر شب در كوچه ها و دكان ها و عمارات رو به كوچه چراغ های زياد تا نصف شب روشن است. خاصه ميدان رو به روی خانه جانشين و بيوتات دولتی از روشنايی مثل روز است. مرد و زن پياده و با كالسكه مشغول تفرج و تماشا و داد و ستدند. در همه ميخانه ها ساز و موزيك می زنند و مردم بسيار مشغول كار خودند. حمام ها و قحبه خانه ها هم باز و در كار است. عالمی است سوای عالم ما جز پرهيز و خداپرستی هر چه تصور شود موجود است. خداوند حفظ كند مسافرين ملت اسلام را در اين ولايات از شر شيطان و سركشی نفس اماره! » (سفرنامه سيف الدوله [معروف به سفرنامه مكه] نوشته سيف الدوله سلطان. به تصحيح و كوشش علی اكبر خداپرست. نشر نی. چاپ اول. 1362. ص79)
خیابان روستاولی در نیمه دوم سده نوزدهم میلادی
این شهزاده گَنده دماغ و تلخ مزاج قجر را با ديدگاه يكسونگر و بی مایه اش به حال خودش گذاشته و به خانه میرزا فتحعلی آخوندزاده (بنیانگذار نمایشنامهنویسی ایران) می رويد. ساعاتی با يكديگر به گپ و گفت می نشينيد و از انديشه های ترقی خواهانه آخوندزاده در مورد ايران مطلع و محظوظ می شويد.
تصمیم می گیرید شصت هفتاد سال زودتر، در سال های پايانی سده هژدهم ميلادی (سال 1795 میلادی) سفری به گرجستان داشته باشید! در این سفر می بينيد تفلیس در آتش خشم آقامحمدخان قاجار در حال سوختن است و ارتش آقامحمدخان چه به روز مردم تفليس كه نياورده! استراتژی معروف «النصر بالرعب» را به عينه می بينید و از انتخاب این زمان برای سفر به تفلیس پشیمان می شوید! آقامحمدخان کژ رفتار، فاجعه کرمان را در گرجستان تکرار کرده و فرمان کشتار مردم و تاراج تفليس را صادر کرده... می بینید پانزده هزار نفر دختر و پسر گرجی را به صف کرده اند تا به ایران آورده شوند. روزگار غریبی است... از زبان مردم می شنوید که فرماندار گرجستان، هراکلیوس به آن سوی مرزها فرار کرده است، کسی که با بستن قراردادی با روسیه، گرجستان را به تحت الحمایگی غول یخی بی شاخ و دم روسیه تزاری درآورد.
گر بگریزی ز خراجات شهر بارکش غول بیابان شوی (مولانا)
تفلیس در ابتدای سده هژدهم میلادی، اثر جوزف پیتون دو تورنفورت (1708-1656 میلادی) گیاه شناس فرانسوی
تصمیم می گیرید در سده هفدهم میلادی در زمان شاه عباس کبیر، مقتدرترين و مدبرترين شاهنشاه ایران پس از ظهور اسلام به گرجستان بروید. می بینید اهالی تفلیس، سوگوار ملکه خود هستند. از آنها می شنوید که ملکه کتایون (کِتوان شهید یا کِتوان قدیس) به مدت ده سال در شیراز در اسارت بوده و به دستور شاه عباس در ملاءعام با آهنهای گداخته آنقدر شکنجه شده تا جان به جان آفرین تسلیم کرده!
صفوف بيشتر و پرشمارتری از اسرای گرجی را در حال ورود به نواحي مختلف ايران می بینید. دقت كنيد شايد میان اسرای گرجی بتوانيد اجداد خود را پيدا كنيد! در یکی از صف ها، یک گرجی ارمنی تبار به نام اميراصلان خان را می بینید. جد محمدعلی كشاورز است. همان بازیگر معروف نقش های شعبان استخوانی (سریال هزاردستان)، اسداللهخان (سریال پدرسالار) و... در شجره نامه ايرانيان زیادی، گرجی ها دیده می شوند. داریوش شایگان، نعمت الله گرجی، سیروس گرجستانی، نیمایوشیج، ملک الشعرای بهار، رضاشاه پهلوی و ...محمدرضا شاه پهلوی در سفر خود به گرجستان به سال ۱۳۴۷ خورشیدی در یک سخنرانی در تفلیس به این موضوع چنین اشاره کرده است: «... در اینجا از زبان شما شنیدیم که ملت گرجستان تا چه حد به زن و مقام زن اهمیت میدهد. میتوانم بگویم نه تنها شما به زنان احترام میگذاشتید، بلکه ایرانیها نیز زنان گرجی را مظهر زیبایی و نکویی میدانستند.»
شما، آباء و اجداد ساکنان فریدونشهر (رفیع ترین شهر ایران) و روستاهای پیرامون آن را می بینید. گرجیانی که زبان خود را همچنان پس از سده ها پاس داشته اند و از شریف ترین شهروندان و روستاییان ایران محسوب می شوند.
عقربه زمان را کمی بیشتر به عقب ببرید. دوره شاه طهماسب صفوی... می بینید صف ورود اسرای گرجی به ایران تمامی ندارد! به یاد سخن باستانی پاریزی می افتید که در کتاب هشت الهفت به این موضوع چنین اشاره کرده : «... وقتی قاضی احمد قمی، منشی مخصوص شاه طهماسب که خود در جنگهای گرجستان شرکت داشته، صحبت از کثرت اسیران و خصوصیات آنها می کند به این نکات ظریف سخت توجه دارد، و آن قدر بی تکلف و عادی سخن به میان می آورد که گویی سربازان قزلباش طهماسبی، به جای دختران و پسران زیبا، چند شاخه گل نرگس و یا چند دانه سیب و گلابی شاداب همراه آورده اند... کنیز گرجی تاجرپسند، یک رأس صد تومان...» (هشت الهفت. باستانی پاریزی، محمدابراهیم. انتشارات ارغوان. چاپ سوم 1370. ص480)
پل الله وردی خان اصفهان (اواخر آذر1392). گرجستانی ها از آب، كره و ماهی می گيرند و ما ايرانيان از آب، خشكسالی و منجلاب! منزلمان نزدیک پل الله وردی خان (سی و سه پل) است. تقريباً روزانه اين پل را می بينم و در پياده روی هم بيشتر از این پل برای رفتن به سمت ديگر زاينده رود استفاده ميكنم و هر بار به بانی اش، الله وردی خان گرجی سپهسالار ایران در دوره صفویه درود می فرستم.
در یکی از صف های منتهی به ایران، پسر جوانی از خاندان اوندیلادزه، از ثروتمندان و زمین داران گرجستان را می بینید که در برابر سی سکه طلا به فروش می رسد. می بینید پس از چند بار خرید و فروش شدن به دربار شاه طهماسب صفوی راه یافته. این جوان بعدها شناخته شده ترین گرجی ساکن ایران می شود: « الله وردی خان»!
مگر می شود از الله وردی خان نام برد و از فرزند خَلَفش نام نبرد! این پدر و پسر گرجی حق بزرگی به گردن ایرانیان در سر و سامان دادن اوضاع کشور و بازستاندن نواحی جنوبی ایران از دست استعمارگران پرتغالی دارند.
ای مسافر زمان! اين بار عقربه زمان را ابتدا روی سال1397 و سپس سال 1385 تنظيم كنيد و با من همره و همسفر زمان شويد.
تفلیس در 100 ثانیه
مقایسه اجمالی دو سفر به فاصله 12 سال
- سفر اول، اواخر مهرماه سال 1385 به مدت سیزده شب (11 شب باتومی، یک شب قطار باتومی-تفلیس و یک شب تفلیس) و سفر دوم، اسفندماه سال 1397 به مدت چهار شب تفلیس انجام شد.
- اولین سفر با برنامه ریزی فدراسیون شطرنج کشور انجام شد و ما هیچ اطلاعی حتی از هتل های محل اقامت خود در تفلیس و باتومی نداشتیم. دومین سفر بر اساس تحقیقات دو نفرمان از منابع فارسی (به ویژه از سفرنامه های هموطنان در سایت لست سکند) و منابع انگلیسی در اینترنت شکل گرفت.
- سفر سال 1385 یک سفر ورزشی جهت شرکت در مسابقات جهانی شطرنج (رده سنی) بود و خواه ناخواه محدودیت های خود را داشت، ولی سفر سال 1397 یک سفر صرفاً گردشگری بود.
- سفر اول، گروهی بود؛ سفر دوم، دو نفری.
تبلیغ بیلبوردی رستوران ایرانی در تفلیس
رستوران ایرانی، صرافی ایرانی، کلینیک زیبایی ایرانی، مجتمع علمی آموزشی ایرانی، دارالترجمه ایرانی و ... امروزه در تفلیس به راحتی در دسترس هستند.
و نوع دیگری از تبلیغ به زبان فارسی و البته رایگان!
- سال1385 طی 13 روز اقامت در گرجستان، در كل سه ايرانی ديديم: راهنمای نيم روزه تفليس كه يك دانشجوی ايرانی مشغول به تحصيل در آن شهر بود، ديگری مدير يك هتل در باتومی بود كه تعدادی از بچه ها و خانواده هايی كه به هزينه شخصی در مسابقات جهانی شطرنج رده سنی شركت كرده بودند در هتل وی اسكان داشتند و نفر سوم، يك كارخانه دار ايرانی در باتومی كه به محل مسابقات آمده بود تا به گفته خودش بتواند زبان فارسی را پس از سالها به طور زنده از دهان هموطنانش بشنود. در سال 1397 طی تنها 3/5 روز اقامت در تفليس، در مناطق مركزی و بافت قديم تفليس، الی ماشالله ايرانی ديديم!
- در سفر سال 1385 بندرت در تفلیس و باتومی به کسی بر می خوردم که با زبان انگلیسی آشنا باشد. زبان اول، گرجی بود و زبان دوم، روسی. سال 1397 نسل قدیم همچنان زبان دوم شان روسی بود، ولی جوانان تفلیس بسیار بیشتر از دوازده سال پیش، به زبان انگلیسی آشنایی داشتند. به نظر می رسد در مقام زبان دوم کشور، یک چرخش زبانی از روسی به انگلیسی برای جوانان گرجی در حال رخ دادن است. در سفرنامه سال1397، بخش «یا روسی یا انگلیسی یا ایرانی حرف بزنید!» مرتبط با همین موضوع است.
- و نهایتاً اینکه در سفر اول، پدر راهنمای سفر پسر بود و در سفر دوم، پسر راهنمای سفر پدر!
سفرنامه سال 1397 به تفلیس
1. چگونگی پیش آمدن و برنامه ریزی سفر
حقیقتش به دلیل بروز یک بیماری در خانواده، نه فکری برای سفر داشتم و نه دل و دماغی برای آن. اما چرخ گردون داشت برایم یک سفر اجباری مهیا می کرد!... سفرِ نطلبیده مراد است. دو بار به گرجستان سفر کردم که هر دو بارش نطلبیده و به واسطۀ پسرم شکل گرفت. دومین همایش بزرگ گردشگری لستسکند در تاریخ سوم اسفندماه سال 1397 در هتل پارسیان اوین برگزار شد و پسرم، جایزۀ سوم سفرنامه نویسی خارجی را کسب کرد. جایزه اش، زمینه ساز دومین سفرم به گرجستان شد تا وی در سفرش تنها نباشد.
لوح اهدایی لست سکند به همراه یک سی دی و کتاب ارزشمند سفرنامه برادران امیدوار به امضای ایشان برای «سفر به مدرنیته خلاق آسیا»
با توجه به روز به روز کم ارزش تر شدن ریال و همچنین افزایش هزینه تور در نوروز، تصمیم گرفتیم پیش از نوروز عازم سفر شویم.
زمان تقریبی سفر را حدود دو هفته مانده به نوروز 1398 تعیین کردیم و منتظر تورهای لحظه آخری برای آن زمان شدیم. سه روز مانده به سفر، توری با قیمت مناسب در آژانس هورگشت یافتیم. هتل پریماورآ (چهار ستاره) چهار شب با پرواز قشم ایر، اتاق دو تخته هر نفر 1390000 تومان .
با توجه به ساعت پروازها، سه و نیم روز وقت برای دیدن تفلیس (از تاریخ 17تا 21) اسفند داشتیم و از همان ابتدا تمرکزمان را صرفاً روی دیدار از این شهر گذاشتیم. پیش از سفر، طرح اولیه سفر با قابلیت انعطاف و تغییر را پی ریختیم و تقریباً بر همان اساس عمل کردیم. ده کافه و رستوران با قیمت مناسب و با کیفیت هم فهرست کردیم که اگر حوالی جاهایی که می رویم باشند آنها را مد نظر داشته باشیم. قسمتهایی که زیر آن خط کشیده ام تغییراتی بود که در حین سفر پیش آمد:
- روز نخست: خيابان روستاولی – كليسای كاشوتی – خيابان شاردنی – برج ساعت – پل صلح – پارك ريكه – كليسای متخی - تنديس واختانگ گرگسالی – بازگشت در امتداد رود كورش (متکواری یا كورا)
- روز دوم: موزه ملی گرجستان – موزه هنر(که به دلیل کمبود وقت از آن صرفنظر کردیم و موکولش کردیم به سفر بعدی) - كافه تمام انگشتانت را می خوری (با توجه به مسیر در حین سفر انتخاب شد) - فانيكولار – پارك متاتسميندا
- روز سوم: كليسای سامبا – تله كابين – تنديس مام ميهن (دِدا کارتلیس) – نارين قلعه (ناريكلا) –كليسای سيونی – حمام های ايرانی(موسوم به حمام های گوگردی) – آتشگاه – تفليس نو - خيابان آقماشنبلی - خيابان مرجانشويلی - بازار دستفروشان – زیرگذر پل Baratashvili برای گرفتن مناظری از شب تفليس(در حین سفر به برنامه اضافه شد)
- روز چهارم: یافتن هتل 12 سال پیش(جزو برنامه از پیش تعیین شده ما نبود و در روز دوم سفر آن را به برنامه خود اضافه کردیم)- بنای یادبود تاریخ گرجستان - درياچه تفليس – مركز خريد گالريا
2. گشت و گذار در تفلیس
با اندکی دخل و تصرف در شعر مولانا باید بگویم:
یک دهان خواهم به پهنای فلک تا بگـویم وصـف آن کوتـه سفـر
نمایی از فرودگاه تفلیس در سفر اسفند 1397. فرودگاه ورودی يك كشور، مطلع آن خطه برای مسافر است. تفاوت بین دو سفر، از همان آغاز خود را نشان داد. سال1397 وارد فرودگاهی شدیم مدرن و جمع و جور و نه چندان بزرگ و صد البته غیر قابل مقایسه با سفر پیشین! وقتی وضعیت دوازده سال پیش فرودگاه تفلیس را در بخش سفرنامه 1385 بخوانید، متوجه تفاوت زمین تا آسمان خواهید شد.
نقشه گرجستان (عکس از اینترنت)
گرجستان حدود 70 هزار کیلومتر مربع (کمابیش به اندازه استان هرمزگان) مساحت دارد. بیش از 23 کشور گرجستان را می توان در ایران جای داد. بیش از 80 درصد گرجستان را کوهستان ها و تپه ماهورها پوشانده است.
ملاقات با تاريخ در بلندای کوهستان شهر تفلیس. نارین قلعه یا نارنج قلعه (Narikala Fortress)، با قدمتی بیش از 1600 سال و دارای معماری ایرانی (دوره ساسانی). بخش بزرگی از این بنا در زلزله سال 1827 میلادی تخریب شده .
نارین قلعه تفلیس
قلعه شاه دژ اصفهان نیز بر فراز کوه صفه، یک قلعه نظامی است که در روزگار ساسانیان برای حفاظت از شهر اصفهان ساخته شده. تفلیس و اصفهان هر دو به خاطر موقعیت جغرافیایی مناسب، همیشه نقاط مهمی محسوب می شده اند و به همین دلیل با وجود تخریب های مکرر به حیات خود ادامه داده و رونق خود را از سر گرفته اند.
پلکان آتشگاه تفلیس (مربوط به دوره ساسانی) در خیابان Gomi
درِ چوبی که در عکس بالا می بینید درِ ورودی این آتشگاه است. کسی نبود که بتوانیم به داخل آن برویم. آتشگاه تفلیس از یادگارهای ایران باستان است.
آتشگاه در سال 2007 میلادی با پشتیبانی مالی وزارت خارجه نروژ، مورد مرمت قرار گرفته و با یک سقف حفاظتی پوشانده شده.
اصفهان نیز چنین یادگاری از ایران باستان به همین نام در خود دارد. آتشگاه اصفهان بر روی بلندای تپه ای نزدیک زاینده رود قرار دارد و آتشگاه تفلیس بر بلندای تپه ای نزدیک رود کورش.
پل صلح، نارین قلعه، تندیس مام میهن و رود کورش (Kura River) از منظر زیرگذر پل Baratashvili
تلفيق معماری جدید و قدیم تفلیس، در برخی جاها بسيار زيبا از آب درآمده و در بعضی جاها هم نه چندان دلنشين. برای مثال پل جديدی كه به نام «پل صلح» در بافت تاريخی تفليس بنا شده بسيار با آن هماهنگی دارد و زیباست.
تفلیس از فراز نارین قلعه. از جاهايی كه می توانست بهتر طراحی شود، ساختمانی نزديك پل صلح كه بسان لوله خرطوم يك جارو برقی طراحی شده. خرطومی که از وسط نصف شده! این دو لوله، سالن های موسیقی و تئاتر هستند که در سال 2016 شروع به کار کرده اند.
تصویری از پل زیبای صلح و هتل بیلتمور (Biltmore) با نورپردازی زیگزاگی و رود کورش
تفلیس در ایران، دو شهر خواهرخوانده دارد: تهران و اراک. یوسف خان گرجی معروف به سپهدار، شهر اراک را در دوره قاجاریه در طول چند سال و با هزینه دویست هزار تومان ساخت. یوسف خان که شهرهای گرجستان را دیده بود، شهری منظم بنا کرد که کوچه ها در فواصل معین یکدیگر را قطع کنند و پهنای همه آنها شش ذرع باشد.
شورای شهر تفلیس در اوایل سال 2010 میلادی به یک آرشیتکت معروف ایتالیایی سفارش ساخت پلی داد و در ماه می همان سال مراسم رسمی افتتاحیه پل صلح (The Bridge of Peace) بر فراز رود کورش برگزار گردید! نورپردازی پل صلح در شب چشم نواز است. نورپردازی این پل توسط یک نورپرداز فرانسوی انجام گرفته است.
پل صلح از زاویه ای دیگر
کلیسای متخی با نورپردازی زیبایش در هنگام غروب آفتاب. این کلیسا در سده سیزدهم میلادی ساخته شده.
تصویری از بزرگترین کلیسای ارتدکس در جهان. کلیسای سامبا به معنای تثلیث (در مسیحیت به معنای پدر، پسر و روح القدس) در منطقه تاریخی آولاباری تفلیس واقع شده.
کلیسای سامبا از فراز پارک متاتسمیندا . کلیسای جامع سامبا بین سال های 1992 تا 2004 میلادی بنا شده.
تصویر دیگری از کلیسای سامبا در تفلیس. پذیرش مسیحیت از سوی ارمنی ها و سپس گرجی ها نتایج عظیم و حوادث تاریخی مهمی برای آنان در پی داشته. نکته مهم آنکه گرجستان (و ارمنستان) به ضرب شمشیر مسیحی نشدند.
معماری کلیسای سامبا بر گرفته از سبکهای سنتی معماری کلیسایی گرجی است.
پارك ريكه (Rhike Park) و پل صلح
تبليغ تورها در پارك ريكه و روی پل صلح كلافه كننده است! هر چند قدم كه برمی داريد يك نفر دنبال تان می آيد و تور قايق و تورهای ديگر را به شما معرفی می كند. به جای لذت بردن از محيط پيرامونتان مرتب بايد بگوييد :«نه!»... اگر می خواهید مهارت «نه گفتن» با آرامش را به شیوه های مختلف تمرين كنید این فرصت را از دست ندهید!
برخی بناهای تفلیس را هم روز ببینید و هم شب!
پارک متاتسمیندا (Mtatsminda Park) در دوره شوروی در تفلیس بنا شده و از پارک های معروف آن دوران است. پس از استقلال این کشور از شوروی، این پارک مورد بازسازی قرار گرفته.
چند تصویر از شهر بازی متاتسمیندا. روزی که ما با فانیکولار به این پارک رفتیم، به علت سردی هوا و خلوت بودن، مجموعه شهربازی آن تعطیل بود. فقط اغذیه فروشی های پارک باز بودند.
چرخ و فلک پارک متاتسمیندا هنگام غروب آفتاب
برج مخابراتی تفلیس در ابتدای شب. این برج با 274/5 متر ارتفاع در دوره شوروی ساخته شده.
بازتاب زیبای نورپردازی ها در رود کورش
تا اوایل سده بیستم میلادی، رود کورش تا تفلیس قابل کشتیرانی بوده، اما با سدها و نیروگاه های آبی که در مسیر این رود زده شده، این قابلیت از بین رفته است.
ساختمانی در تفلیس با پوسته ای کلاسیک بر روی امکانات مدرن
تفليس، شما را به دوره های مختلف تاريخ می برد! نارین قلعه و آتشگاه (دوره ساسانی)، حمام های گوگردی (دوره صفويه)، خيابان روستاولی و فانیکولار و... (دوره تزارها)، استاديوم ديناموتفليس و مترو و... (دوره شوروی) و كليسای سامبا و پل صلح و... (دوره پس از استقلال این کشور از شوروی)
متروی تفلیس در دوره شوروی احداث شده. بوی گوگرد در آن مشام را می آزارد.
هتل بیلتمور و خیابان روستاولی. هارمونی آرامبخش رنگ آبی سازه با آبی آسمان جلوه خاصی به هتل لوکس بیلتمور در تفلیس بخشیده است.
هتل بیلتمور و خیابان روستاولی از زاویه ای دیگر
اینکه ساختمانی مدرن در نزدیکی یک خیابان تاریخی احداث شود و به دلنشینی آن بیفزاید، هنر است. دوباره ذهنم پرواز کرد به اصفهان... ارگ جهاننما را در این خصوص به یاد آوردم. بنایی که حوالی دروازه دولت و چهارباغ اصفهان با صرف هزینه ای کلان ساخته شده و مدتها هم میدان نقش جهان را در خطر حذف شدن از میراث فرهنگی یونسکو قرار داد! بنایی که نه هماهنگی با چهارباغ اصفهان دارد و نه حظ بصری در بیننده اش ایجاد می کند.
تصویری از معماری ایرانی (دوره صفویه) در تفلیس
همان منظره در اثر Nino Geladze (از اینترنت)
و در اثر Eldar Khalibauri ( از اینترنت)
دیدن آثار هنرمندان خلاق از محلات تفلیس، دیدن این شهر از دریچه نگاه آنان است. تفلیس همچون اصفهان، سوژه خوبی برای طبع آزمایی هنرمندان است. با نگریستن به آثار نقاشی هنرمندان معروف یا گمنام گرجی، تفلیس را بهتر و زیباتر در یاد خود خواهید سپرد. چنین کاری را هنرمندان ارمنی اصفهان با نقاشی های زیبای خود در مورد اصفهان به بهترین نحو انجام داده اند، نظیر سُمبات در کیورغیان، یرواند ناهاپتیان و ...
دیدن عکس های تاریخی از شهرهایی همچون تفلیس، ژرفای بیشتری به نگاه مان در دیدار از این شهر می بخشد.
«يادمانهای تاريخی ملتها، سرشار از پيام روزگار گذشته، شاهد زندهی سنتهای كهن ايشان است كه تا به امروز باقی ماندهاند.» این نخستین جمله منشور بينالمللی ونیز در مورد حفظ يادمانهای تاريخی است که در سال 1964 میلادی تدوین شده است.
حمام های ایرانی موسوم به حمام های گوگردی در محله Abanotubani. مثل آن است که قسمتی از بافت تاریخی اصفهان یا کاشان را برداشته اند و در تفلیس گذاشته اند!
برج ناقوس کلیسای بتلم (Bethlehem) در محله قدیم تفلیس. رخت های شسته بر بند که به دیوار برج ناقوس رسیده، آنرا خودمانی تر کرده!
تندیس واختانگ گرگ سر (Vakhtang I Gorgasali) را آن سوی رود کورش از منظر یک خیابان در محله قدیم تفلیس می توانید ببینید. این تندیس در سال 1967 میلادی بر بلندای صخره ای نزدیک کلیسای متخی نصب شده است.
کنیسه یهودیان در مرکز تفلیس، نزدیک میدان آزادی بین سال های 1895 تا 1903 میلادی ساخته شده است. در این عکس، تندیس مام میهن را هم می توانید بر روی تپه سولالاکی ببینید.
کج و معوجی برج ساعت گاباریدزه (Gabriadze) نظر بیننده را به خود بیشتر جلب می کند. برج ساعت را در در امتداد خیابان شاردنی می توانید ببینید.
خیابان شاردنی (Shardeni) تفلیس
خیابان شاردنی در محله تفلیس قدیم واقع شده است و از این حیث جزو یکی از قدیمی ترین مناطق پایتخت گرجستان محسوب می شود. نام این خیابان برگرفته از نام جواهرساز و جهانگرد مشهور فرانسوی، ژان شاردن(1713-1643 میلادی) است. با توجه به سالها اقامت شاردن در ایران (و به خصوص در اصفهان در زمان شاه عباس دوم و شاه سلیمان صفوی)، وی شهرهای ایران را در سفرنامه ده جلدی اش توصیف و ترسیم کرده، شهرهای همچون تفلیس، کاشان، شیراز، سلطانیه، بندرعباس و... پیش از انقلاب 1357، اصفهان هم یک پارک نُقلی و کوچک در ضلع شمال غربی پل فلزی داشت که نامش پارک ژان شاردن بود. پس از انقلاب، نابخردانه نام آن را عوض کردند!
خیابان دیدنی و نونوارِ آقماشنبلی (Agmashenebeli) تفلیس
تصویری از مجتمع های مسکونی ساخت دوره شوروی در تفلیس از فراز تپه ای که بنای یادبود تاریخ گرجستان بر روی آن واقع است.
مجتمع های مسکونی این مناطق تفلیس کاملاً شبیه مجتمع های مسکونی پولادشهر اصفهان است. دلیل این شباهت عجیب نیست. پولادشهر درسال ۱۳۴۲ به منظور سکونت کارکنان ذوب آهن ساخته شد. ذوب آهنی که با همکاری شوروی در ایران احداث شد.
تندیس شوتا روستاولی (Shota Rustaveli) در خیابانی به همین نام
منظومهٔ «پهلوان پلنگینهپوش» اثر شوتا روستاولی، حماسه سرای بزرگ گرجستان در سده دوازدهم میلادی است. اشعار روستاولی در این اثر، در مورد عشق، دوستی، دلاوری و... است و «تبت» یکی از مکان های وقوع ماجراهای این منظومه است. لطفاً این نکته آخر را تا موضوع «خینکالی» به یاد داشته باشید!
میدان آزادی تفلیس ( Liberty Square) در انتهای خیابان روستاولی در مرکز این شهر قرار دارد.
این میدان در دوره تزارها با نام «میدان پاسکوویچ» و در دوره شوروی به نام «میدان لنین» شناخته می شد و در آخر میدان آزادی نام گرفت. این اثر زیبا، از سنگ گرانیت و ترکیبی از طلا و برنز ساخته شده و ارتفاع آن در حدود ۳۵ متر است. این میدان به عنوان نمادی برای آزادی و استقلال کشور گرجستان شناخته می شود. (پاسکوویچ همان سردار روسیه در جنگهای دوم روسیه و ایران است که ایروان را در سال ۱۸۲۷ میلادی تسخیر کرد و سپس از رود ارس گذشت و مرند و تبریز را تسخیر کرد.)
میدان آزادی تفلیس. نشان ملی گرجستان را بر روی ستون گرانیتی در تصویر مشاهده می کنید. سنت ژرژ، سنت جرج و جرج مقدس همان جرجیس خودمان است. در برخی منابع تاریخی آمده است که جرجیس، ایرانی و از یک خانواده اشراف اشکانی بوده است.
«عربها و ایرانیان در زمان ما گرجی ها را کُرج Kurj یا گُرج Gurj می نامند. از این صورتها اروپاییان غربی کلمه جرجی ها Georgians را جعل کردند و به طور کاملاً غلط، آن را از اسم جرج مقدس (St.George) مشتق می دانند که حامی گرجستان به شمار می رفت.» (صفحه4 گرجی ها. مارشال لانگ، دیوید. ترجمه بهزادی، رقیه)
محلات قدیمی تفلیس دارای خیابان های باریک و ساختمان های قدیمی است.
تصویری از چندین خانه با یک حیاط مشترک کوچک در خیابان گومی
در بافت قدیم تفلیس خانه های زیادی با یک حیاط مشترک به سبک و سیاق خانه قمر خانم در ایران می توان یافت و دید. بیشتر این خانه ها، اوایل دوره شوروی ساخته شده اند.
خانه قمر خانم از هر سویش سر و صدایی بر می خاست و جنب و جوش از در و دیوارش بالا می رفت. قاعدتاً این خانه ها، روزگاری شلوغ پلوغی خاص خودش را داشته، اما امروزه به شدت سوت و کور اند! در محلات قدیمی تفلیس از کنار خانه های زیادی به این سبک گذر کردیم، اما دریغ از شنیدن صدای تمرین یک ساز، صدای یک نوزاد، صدای افتادن یک خودکار بر زمین و...
چیدمان مطبوع و دلنشین رنگها در یکی از خانه های زیر نارین قلعه
فانیکولار (Funicular Railway) تفلیس. در سال 2012 فانیکولار پس از یک بازسازی کلی (مکانیزم راندن، ریلها، و امکانات ایمنی و...) به شکل و شمایل امروزی اش رسیده است. وقتی سوار فانیکولار مدرن زمان حال می شوید، سعی کنید احساس مردم تفلیس (114 سال پیش) را در زمان افتتاح این وسیله در خود بیافرینید... احساس هیجان، احساس ترس از بروز حادثه، احساس سرور، احساس افتخار و...!
تصویری از فانیکولار تفلیس در دوره تزارها (اوایل سده بیستم میلادی)
فانیکولار درسال 1905 میلادی با یک جشن بزرگ افتتاح شد. مردم تفلیس که شیب تُندی که این قطار باید می پیمود می دیدند، حاضر نمی شدند سوار آن شوند. ترس آنها از این بود که ممکن است کابل کِشنده ی قطار از هم بگسلد و دچار حادثه شوند. سازنده بلژیکی فانیکولار از بیم کسادی بازارش اعلام کرد، مبلغ زیادی را به اولین نفراتی خواهد داد که از این وسیله استفاده کنند. تشویق و ترغیب وی موفقیت آمیز بود و تفلیسی ها از امنیت دستگاه اطمینان یافتند و طولی نکشید که فانیکولار به یکی از نمادها و جاذبه های محبوب تفلیس تبدیل شد. این رویداد، مشابهت زیادی با رویداد بعدی دارد که خواهید خواند... احداث سازه مدرن ... سازنده بلژیکی ... وحشت عمومی و به دنبالش عدم استقبال از سوی مردم... ترس سازندگان از کسادی و ورشکستگی... حل مسئله (یکی با پول دادن و دیگری با کمک گرفتن از دربار)... غلبه مردم بر هراس شان و نهایتاً اقبال عمومی نسبت به استفاده از سازه مدرن.
در رویدادی مشابه، این ترس را مردم تهران در مواجهه با قطار (ماشین دودی) در دوره زمامداری ناصرالدین شاه نشان دادند. زمانی که خط تهران- شاه عبدالعظیم در سال 1888 میلادی احداث شد، کسی حاضر نبود سوار آن شود. مهندس بلژیکی صاحب این قطار وقتی بازار کارش را کساد دید، جریان را به اطلاع شاه قاجار رساند. برای از بین بردن ترس مردم، ناصرالدین شاه و جمعی از درباریان سوار بر ماشین دودی از تهران به شاه عبدالعظیم رفتند. مردم به چشم خود دیدند که اتفاق بدی برای مسافران رخ نداد و از آن به بعد مردم تهران سوار قطار شدند!
تصویری از فانیکولار تفلیس در دوره شوروی
یکی از اقدامات زیبای شهرداری تفلیس این بود که آثار برجسته عکاسان کشورهای مختلف را در سراسر مسیر زیرگذر پل Baratashvili بر روی بیلیبوردهای متعدد به نمایش گذاشته است. زیرگذر پل Baratashvili یکی از مکانهای مناسب برای گرفتن عکس از تفلیس است. بدین ترتیب پشت سر شما آثار زیبای عکاسی هستند و پیش رویتان منظره ای بسیار زیبا از تفلیس.
عکسی از عکاس ایرانی به نام «حسین فردین فرد» در زیرگذر پل Baratashvili
هتلی در مراحل پایانی ساخت، با ایده انار در محلات قدیم تفلیس
کوچه پس کوچه های محلات قدیم تفلیس
وقتی پسرم چهار پنج سال بیشتر نداشت، دوست داشت پیاده یا سواره در کوچه های پیچ واپیچ بعضی محلات اصفهان راه خودمان را گم کنیم و مسیرهای ندیده را ببینیم و بعد سر هر پیچ به من بگوید از طرفی که میل اوست کوچه را دنبال کنیم تا سرانجام از یک جایی اتفاقی سر دربیاوریم. تفلیس هم بعضی از محلات قدیمی اش شبیه اصفهان است و کوچه های تنگ و پیچ در پیچی دارد. آن تفریح، گم شدن و حل شدن در انبوه خیابان ها و کوچه ها را با خاموش کردن موبایل هایمان در تفلیس تکرار کردیم و به سوژه های جالبی هم رسیدیم!
تندیس مام میهن (Kartlis Deda) بر فراز تپه های سولالاکی (Sololaki) تقریباً از تمام زوایای شهر تفلیس قابل دیدن است. تندیس مام میهن در دوره شوروی و به مناسبت هزار و پانصد ساله شدن تفلیس ساخته شده.
از سینه پاک کردم افکار فلسفی را در دیده جای کردم اشکال یوسفی را (مولانا)
تعداد زیادی از خودروهای قدیمی اینک به عنوان انبار بازار دستفروشان در خیابانهای پیرامون Dry Bridge Market استفاده می شوند! این هم کاربردی است برای خودش!
در هر دو سفرم به گرجستان، سگ بی صاحب زیاد دیدم؛ با این تفاوت که در سفر اخیر، پلاک هایی به گوش این سگها نصب شده بود که نشان می داد وضعیت سلامتی این سگها تحت نظارت است. گردشگران و مردم محلی به این سگهای بی آزار غذا می دادند و نوازش شان می کردند. تفلیس مکان خوبی برای آموزش به حیوان آزاران ایرانی است که بیایند و رفتار صحیح با حیوانات را از شهروندان تفلیس و گردشگران بیاموزند!
صندوقچه هایی در سراسر مسیر پارک Dedaena در کنار رود کورش. به نظر شما، این صندوقچه ها چه کاربردی دارند؟
ناگهان خاطره سر رسید. به پیشنهاد پسرم به مکدونالد رفتیم و در همان مکانی که دوازده سال پیش نشسته بودیم، همبرگرمان را خوردیم.
اغذیه فروشی Good Mood Food در خیابان Kote Afkhazi را از اینترنت یافتیم که رضایت مشتریانش بالا بود. با خوراکی های خوشمزه و مطمئن اش، رضایت من و پسرم را هم جلب کرد.
خاچاپوری ایمرولی (Imeruli Khacahapuri)، خوراکی سبک، خوش عطر و خوش طعم. به عنوان میان وعده حتماً آن را امتحان کنید!
در گرجستان انواع مختلفی از خاچاپوری را می توانید پیدا کنید. خاچا (نوعی پنیر) و پوری (نان) در تمامی خاچاپوری ها به کار رفته.خاچاپوری ایمرولی که ما خوردیم از ماست، تخم مرغ، خمیر آرد ، پنیر و کره درست شده بود.
ساندویچ سوسیس Good Mood Food. تبلیغ فست فود نباشد، ساندویچ های سوسیس گرجستان واقعاً لذیذ است! البته ساندویچ های سوسیسی که ما در باتومی در سفر سال 1385 می خوردیم با این همه مخلفات از جمله سس مایونز، سس گوجه و سبزی خُرد شده نبود!
ساندویچ سوسیس که از نزدیکی هتل محل اقامت مان خریدیم. این ساندویچ سوسیس ساده، شبیه خوراک اصلی ما در باتومی در سال1385 بود. (با مطالعه ی حکایت جنگ سوسيسی، صلح سوسیسی در سفرنامه سال1385، به اهمیت این موضوع واقف خواهید شد!)
شعبه فست فود زنجیره ای وندیز (Wendy's) در طبقه چهارم مجتمع خرید گالریا (Galleria) در خیابان روستاولی
برای اولین بار همبرگر وندیز با شعار 100% گوشت خالص را هم تست کردیم و خوردیم. خوش مزه و قابل توصیه!