با کاروان حاج علی از مشهد تا قشم
(عکس شماره 0 عکس کاروان حاج علی)
همیشه اواخر پاییز وقتی بوی زمستون به مشام میرسه پدرم ازم میپرسه: (هان ای دختر بزرگترم برنامه عیدت برای سفر چیست؟)
حالا جالبه که همیشه هم برای پرسیدن برنامه عید پای سفر رو به میون میاره .
من هم گفتم:( ای پدرجان در ذهن دارم برنامه ای می چینم آن سرش ناپیدا، قصد عزیمت به بوشهر و یاسوج را دارم ، منتها صد حیف که مرا پایه سفر و همراهی نیست آیا به من افتخار همراهی میدهید؟)
پدر فرمودند:(صد البته فرزندم ، بدان و آگاه باش که در راه سفر بهترین همسفران من هستم)
القصه که ماجرای برنامه ریزی سفر و مکالمات بالا با پدرم را با همسرجان مطرح کردم.اندکی در فکر فرو رفت و گفت:( هان ای همسر بزرگوار آیا میخواهی این سفر برای شویت زمانی برای استراحت و تمدد اعصاب باشد؟ تو خود آگاهی که مسافت مشهد تا بوشهر بسیار است و توان من و پدرت برای این رانندگی طولانی مدت محدود، پس بیا و از فکر این مقصد طولانی بیرون شو و مقصدی برگزین که بتوان از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کرد و ما مردان خدا هم دمی بیاساییم)
حالا برنامه کلا تغییر کرد اما حال و هوای جنوب با قدرت هر چه تمام تر در روحم جاری شده بود، تا پیش از این چندین بار قشم رفته بودیم اما متاسفانه فقط به نیت خرید، می توانستیم با نگاهی نو به جاذبه های طبیعی و توریستی سفری متفاوت به جزیره عجایب هفتگانه داشته باشیم. به نظر می رسید با یک برنامه ریزی دقیق برای تهیه بلیط قطار هنگام عرضه نوروزی بلیط می توان از خطوط ریلی استفاده کرد.
با توجه به چشم اندازی که برای سفر ترسیم کرده بودم همه راضی شدند.
پس یک چک لیست برای برنامه ریزی و هماهنگی کارهای پیش از سفر به شرح زیر تهیه کردم:
- جمع آوری کد ملی اعضای خانواده خودمان و پدرم + خانواده خواهرم
- رصد اخبار و اینترنت برای پیگیری زمان عرضه بلیط های نوروزی
- بسیج افراد خانواده برای رزرو بلیط (خود من سعی برای رزرو به صورت اینترنتی و برادرم سعی به صورت حضوری)
- رزرو مکان اقامت (رزرو مهمانسراهایی که وزارت علوم در اختیار کارمندان خود قرار می دهد.)
- برنامه ریزی برای خرید بلیط و رزرو مهمانسرا به دلیل افزایش سفرهای دوران نوروز حتما باید حدود 2تا3 ماه مانده به نوروز انجام شود تا بتوانید تجربه خوشایندی از سفر نوروزی داشته باشید.
خلاصه همگی آماده باش بودیم که به محض اعلام عمومی وظایف محوله را به خوبی انجام دهیم.همین روزها بود که خواهرم متوجه برنامه سفر ما شد.طی یک قرار نانوشته بین من و پدرم به دلیل وضعیت نامساعد جسمانی خواهرم تصمیم گرفتیم برنامه را بهش نگیم تا به خاطر عدم امکان همراهی ما غصه نخورد اما زهی خیال باطل که این خاندان اهل غصه خوردن نیستند بلکه اهل عمل کردند.لذا خواهرم پس از صحبت با پزشک و موافقت پزشک حضور خود را در سفر اعلام کرد. کد ملی خانواده خواهرم را گرفتم و جمع اعضای سفر ما 9 نفر شد.
حدودا اواسط بهمن ، فروش بلیط های نوروزی قطار اعلام شد.تلاش من برای خرید بلیط به صورت اینترنتی جواب نداد پس مجبور شدم از سعی و همت برادرم استفاده کنم که خدا رو شکر جواب داد.
بلیط رفت از مشهد به مقصد بندرعباس در تاریخ 9/01/1398 ساعت 12 ظهر و بلیط برگشت از بندرعباس به مقصد مشهد در تاریخ 16/01/1398 ساعت 14.
هزینه بلیط به ازای هر نفر بزرگسال حدودا 360 هزار تومان رفت و برگشت شد.
با هماهنگی با مسئول محترم رفاهی اداره بلافاصله برای رزرو مهمانسرا اقدام کردم و با مهمانسرای قشم تاریخ حضور را قطعی کردم.
بله به حول و قوه الهی برنامه سفر عید ما چیده شد، از طرفی اولین سفرنامه نگارش شده توسط من به نام ازغد، ماسوله زیبای خراسان به عنوان کاندید سفرنامه داخلی آماتور برگزیده شده بود و من بیصبرانه منتظر حضور و شرکت در رویداد لست سکند بودم.همین روزها بود که حال پدربزرگم رو به وخامت رفت و ایشان روز اول اسفند ماه دارفانی را وداع گفتند.قطعا حضور در همایش لست سکند را از دست دادم. کمی تا قسمتی مردد بودم که بلیط های سفر قشم را کنسل کنم، که پدرجان ما را توصیه به صبر کردند و با بزرگ منشی گفتند شما و خواهرت برنامه سفر را کنسل نکنید تا ببینیم برای ما چه پیش خواهد آمد.چند روز بعد گفتند به نظر شما چطوره که مادربزرگ را هم با خود به این سفر ببریم؟ پیرزن این چند مدت خیلی سختی کشیده و سفر برای روحیه اش مناسبه.
تعداد اعضای سفر ما به ده نفر رسید، سریع برای تهیه بلیط ایشان هم دست به کار شدیم و خدا رو شکر امکان تهیه بلیط برایشان فراهم شد.
اسم گروه را کاروان حاج علی نام نهادیم و با دلی خوش و قلبی مطمئن پای در راه یک سفر 7 روزه گذاشتیم. محدوده سنی این گروه 10 نفره از کودک 4 ساله تا پیرزن 84 ساله متغیر بود.صادقانه بگم براتون که هدایت و راهنمایی این جمع 10 نفره به صورت لیدر طوری و مخصوصا حضور مادربزرگ 84 ساله ام و خواهرزاده 4 ساله ام برایم دلهره آور بود زیرا تقریبا تمامی هماهنگی ها، برنامه ریزی ها و اقدامات به عهده من و همسرم بود و برنامه ها را باید بر اساس همین محدوده سنی، کاملا منعطف راهبری می کردیم. اما از طرفی جمع شدن تمام اعضای خانواده و مخصوصا حضور مادربزرگم این مسئولیت را برایم شیرین می کرد.
روز جمعه 9 فروردین ماه، پس از برگزاری مراسم چهلم پدربزرگم با عجله هر چه تمام تر به سمت ایستگاه راه آهن رفتیم. راه آهن مشهد جزو ایستگاه های قدیمی ایران محسوب میشود و طراحی و ساخت بنای آن همانند ساختمان شهرداری مشهد منسوب به
آلمان هاست که بسیار چشم نواز است و تا به امروز به خوبی از پس وظیفه اش براومده. داخل ایستگاه به مناسبت عید نوروز به خوبی آراسته شده بود مخصوصا قراردادن تندیسی از مردان محلی خطه خراسان بسیار جلب نظر می کرد و به نظرم رسید واقعا مشهد در راه شناساندن فرهنگ و قدمت خود در مسیر خوبی گام برمیدارد.
(عکس های 1تا4)
مدت زمانی که طول می کشد تا قطار از مشهد به بندرعباس برسد حدود 24 ساعت است که درسته نصف زمان در خواب شبانگاهی و چرت عصرگاهی می گذرد اما واقعا طولانی است و هنگامی که در ایستگاه بندرعباس از قطار پیاده شدیم حسابی سرگیجه داشتیم.
(عکس شماره 5 و 6 مناظر مشاهده شده از قطار )
(عکس7حال و هوای جنوب، نزدیک ایستگاه بندرعباس)
بلافاصله از ایستگاه راه آهن با دو ماشین به سمت بندر شهید رجایی حرکت کردیم. راننده خوش ذوق تاکسی هم کاتالوگ تور تفریحی یکی از آژانس ها را به ما ارائه داد تا از اون عکس بگیریم و گفت برای تورهای این روزها می تونید از خدمات این آژانس استفاده کنید اما نمیدونست ما خودمون همه مسیرها و راه ها رو شناسایی کردیم.
ابتدای درب ورودی بندر شهید رجایی ماشین های حمل مسافر و بار برای مسافت چند متر به مبلغ نفری 2 هزار تومان قرار داشت که برای خنده و تفریح بچه ها و البته بزرگسالان خوب بود وگرنه مسافت اونقدر نبود که نیاز به این ماشین ها باشه.
(عکس 9 تا 13 حال و هوای نوروزی اسکله شهید رجایی)
هزینه بلیط برای اتوبوس دریایی از اسکله شهید رجایی به اسکله شهید ذاکری قشم نفری 20 هزار تومان بود که با کد ملی باید میگرفتیم و البته کد ملی سرگروه برای چند نفر کفایت می کرد. حدودا 45 دقیقه طول کشید تا به قشم رسیدیم.
(عکس 14و 15 داخل اتوبوس دریایی)
(عکس 16 نماد ژئو پارک قشم)
(عکس 17 نمایی از بندر مسافری شهید ذاکری)
اما اجازه بدید اول توضیحات مختصر و کوتاهی درباره قشم که می توان آن را موزه تاریخ طبیعی زنده خاورمیانه نامید، با توجه به تجربیات این چند روزه براتون بگم:
جزیره قشم با یکهزار و 500 کیلومتر مربع وسعت به عنوان بزرگترین جزیره خلیج فارس با ظرفیت های فراوان طبیعی ، تاریخی و گردشگری در جنوب ایران قرار دارد.
مسیر دریایی (اسکله شهید حقانی بندرعباس به اسکله شهید ذاکری قشم )، هوایی (فرودگاه بین المللی قشم) و زمینی ( تردد خودرویی با لندینگ کرافت بین دو بندر پل و لافت ) راه های سفر به قشم می باشند.
جزیرهٔ قشم که به شکل دلفین در تنگهٔ هرمز در سواحل جنوبی ایران واقع است دارای تشکیلات زمینشناختی منحصر به فردی است که در اثر فرسایش ایجاد شده و مناطقی بسیار زیبا و دیدنی به شکل بیابانهای سنگی ایجاد کردهاست.
ژئو پارک قشم در سال ۱۳۸۵ وارد شبکه جهانی ژئو پارک ها شد در سال ۹۱از شبکه خارج شد اما خدا رو شکر در سال ۱۳۹۴ مجددا به این عنوان ارزشمند دست پیدا کرد. حالا این ژئو پارک چی هست؟
ژئوپارکهای جهانی یونسکو، مناطقی هستند که از طریق برنامههای اجرا شده توسط جوامع محلی بهمنظور تقویت توسعه پایدار منطقهای، تنوع زمینشناختی را ترویج میکنند. همچنین ژئوپارکها به ارتقای آگاهی از تغییر اقلیم و بلایای طبیعی و همچنین پایش این پدیدهها کمک کرده و بسیاری از آنها امکان تدوین راهبردهای کاهش خطر بلایای طبیعی را برای جوامع محلی فراهم میکنند
ژئوپارکها نشانگر تاریخ ۴٫۶ میلیارد ساله کرهٔ زمین و تنوع زمینشناختی آن هستند و در شکلگیری زندگی انسانی و جوامع بشری مؤثر بودهاند.
ژئوپارک قشم تنها ژئوپارک ایران و منطقهٔ خاورمیانه است. ژئوپارک قشم دارای ۲۵ ژئوسایت است که عبارتاند از:
- دره ستاره افتاده (درهٔ ستارهها)
- کورکوراکوه
- بام قشم
- دره تندیسها
- دره شور
- تنگه چاهکوه
- نمکدان
- کریان،
- موزهٔ ژئوپارک
- پهنههای گلی
- ساحل کرق
- دره قاضی
- تنگه اولی
- بصیرا
- چاکویر
- جزایر ناز
- ژئو لینک
- باسعیدو
- خلیج دیرستان
- جنگل حرا
- ساحل تخمگذاری لاکپشتها
- صخرهٔ خرچنگها
- روستای لافت
- غار خربس
- تالاب پرندگان دو کوهک
جدای از جاذبه های طبیعی، به دلیل اینکه قشم جزو مناطق آزاد ایران محسوب میشه و در این مناطق کالاها از معافیت گمرکی برخوردارند باعث شده خیلی ها برای خرید اجناس مختلف راهی مراکز خرید متنوع از بزرگ و مدرن تا سنتی و قدیمی شوند.
بهترین زمان سفر نیمه دوم سال است.عیدها جزیره بسیار شلوغ می شود پس اگر میخواهید با آرامش دیدنی ها رو ببینید و با راحتی خرید کنید بهتره قید سفر در این ایام رو بزنید.
هتلهای و مراکز اقامتی قشم به زیبایی و مجهزی جزیره کیش نیست اما طی سالهای اخیر اقامتگاه های بوم گردی زیادی تاسیس شده.
قشم سیستم حمل ونقل عمومی (مینی بوس و اتوبوس )نداره اما قیمت تاکسی ها نسبتا مناسبت.
اگر حضور در طبیعت برایتان از حضور در بازارها شیرین تره حتما یک روز کامل رو در قسمت غربی جزیره بگذرونید تا هنرمایی معمار پرتوان طبیعت را کاملا درک کنید.
پس از رسیدن به قشم به سمت پارکینگ ماشین ها و تاکسی ها که درست در کنار اسکله شهید ذاکری قرار داره رفتیم و مواجه شدیم با انبوه رانندگانی که شما را دعوت به ماشین خود می کنند.
(عکس های 18 و 19 نرخ نامه تاکسی های درون شهری و برون شهری قشم)
به هر ترتیب دوباره دو ماشین پیدا کردیم و به سمت محل اسکان که معروف به شهرک ساحلی بود (میدان امام قلی خان) به راه افتادیم. انصافا که از لحاظ موقعیت مکانی این شهرک عالی بود، کنار دریا، نزدیک به مراکز خرید سیتی سنتر و البته رستوران نعیم هم کنارش قرار داشت.
(عکس 20 نقشه شهرک)
تا رسیدیم و مستقر شدیم ساعت حدودا 2 شده بود و زنگ اضطراری شکم ها به صدا آمده بود، پس برای ناهار ظهر با توجه به وصفی که از رستوران نعیم شنیده بودیم و البته خوش وقتی از اینکه رستوران کنار شهرک ساحلی است راهی رستوران شدیم.غذای آن روز ظهر شاید با توجه به حجم غذا و نوع برخورد نچندان مناسب کارکنان رستوران (شاید به دلیل ایام شلوغ نوروز) خیلی به مزاق خوش نیومد اما طی روزهای بعد و با توجه به امتحان سایر رستوران های قشم متوجه شدیم که رستوران خوبی در نزدیکی ماست. ماهی کبابی خوشمزه و لذیذ بود و قلیه ماهی هم همینطور، فقط حجم غذاها کم بود.
(عکس های 26-21رستوران نعیم)
یک چرت ظهرانه حسابی می چسبید پس بعد از یک استراحت کوتاه، به دل کوچه های قشم زدیم و به سمت دریا مسیر خودمون رو پیدا کردیم.تا هنگام غروب در پارک سینما دریا نشستیم و از دیدن جزر دریا لذت بردیم. عجب همهه و مسافری بود در این پارک که همگی چادرهای مسافرتی خود را علم کرده بودند و ذره ای جای خالی در این پارک دیده نمیشد. کنار پارک یک بازارچه محلی هم برپا کرده بودند که رنگ و بوی خاص خودش را داشت و تقریبا از شهری یک غرفه در آن دیده میشد.
(عکس های 27 تا 32 عکس های پارک ساحلی کودک یا سینما دریا و بازارچه برپا شده جنب این پارک)
(عکس 33 عمو لواشکی با 35 سال سابقه الکی پلکی)
پس از غروب به سمت بازار ستاره قشم به راه افتادیم، هدف من از گشتن در این بازار پیدا کردن تور قشم گردی بود و هدف بقیه کاروان حاج علی خرید، باشد که هر دو گروه رستگار شوند. شاورما فروشی ها متعدد رهگذران را تست شاورما و حضور در رستوران خود دعوت می کردند و هیاهوی جالبی از صدای دستفروشان و غذا فروشی ها در فضا موج می زد و حس زیبای زنده و جاری بودن شب های جنوب را کاملا منتقل می کرد. کباب شاورما زریوار انتخاب ما برای صرف شام بود.
(عکس های 34-36 شاورما زریوار)
پس از کلی گشت و گذار و پرس و جو کردن از آژانس های خدمات گردشگری ، آژانس دوستانه گشت را برای روز بعد به منظور گشت دور قشم انتخاب کردیم.
گشت هم شامل بازدید از غارهای خوربس، دره ستارگان، جزایر ناز، بازدید از جنکل حرا سهیلی و قایقرانی انتخابی در این جنگل و گل سرسبد جاذبه های قشم یعنی تنگه چاهکوه بود.که تقریبا 80 درصد جاذبه های قشم رو در بر میگرفت به قیمت نفری 100 هزار تومان.
(عکس 37 لیست قیمت های سال 98 آژانس دوستانه گشت)
یکشنبه 11 فروردین 1398:سیر و سیاحتی اطراف قشم
ساعت 8 صبح یک مینی بوس تر و تمیز کولر دار سوپر دولوکس به همراه 5 نفر مسافر دیگر ابتدای شهرک ساحلی انتظار ما را میکشید، البته ما هم با کوله های سرشار از خوراکی و صبحانه و ناهار منتظرش بودیم.سوار شدیم و غارهای خوربس این غارهای دریایی که بر اثر گرداب و تخلیه ماسه ها از حفره سنگ ها به وجود آمده اند، همراه با اثار صدف ها و بقیه موجودات دریایی بر سقف و دیواره اش اولین نقطه توقف ما بود. به نظر من بیشتر این غارها مکانی برای عکاسی بودند و مصنوعی بودن قسمت های زیادی از آن توی ذوق میزد.
(عکس های 38-43غارهای خوربس)
(تنها عکس 43 نمایانگر بخش تاریخی/طبیعی این غارهاست و بقیه بخش ها اخیرا به این مجموعه اضافه شدند)
دره ستاره ها مکان دوم مورد بازدید ما بود، مکانی حیرت انگیز و زیبا، حاصل فرسایش باد و خاک و شن و ماسه. راننده مینی بوس که نقش راهنما را داشت می گفت این تغییرات آنقدر بزرگ و زیاد هست که ما آن را هرساله می بینیم، جالب اینجاست که جنس کوه های اطراف به گونه ای است که از تغییر مصون است و البته گسلی هم در این دره قابل مشاهده است. دره ستاره ها دارای دو مسیر می باشد مسیر بالا که از بام دره شما چشم انداز زیبایی به داخل دره خواهید داشت و همچنین مسیر داخلی دره که البته پیشنهاد من این است راهپیمایی خود را از بام دره شروع کنید و این راهپیمایی را تا انتها ادامه دهید و ادامه مسیر را از داخل خود دره طی کنید. سنگریزه هایی به شکل جاده طراحی شده اند که مسیر را گم نکنید. مشابه این دره تنها در کشور آمریکا وجود دارد و بسیار زیباتر و فراتر از عکسهای هست که در اینترنت می بینید، من به شدت تحت تاثیر دره ستارگان قرار گرفتم. به نظرم اگر میتوانستیم هنگام طلوع یا غروب در این مکان باشیم صحنه های حیرت انگیزتری میدیدیم،امیدوارم خوانندگان این سفرنامه این نکته را مدنظر داشته باشند.
عکس های44-55از دره ستاره ها که واقعا زبان از بیان زیبایی و عظمت آن قاصره و اصلا عکس نمیتونه حق مطلب را راجع به این فضا ادا کنه.
جزایر ناز مقصد بعدی ما بودند، نکته اصلی در بازدید از این جزیره ها اینست که زمانی به بازدیدشان بروید که دریا جزر باشد و شما بتوانید قدم زنان به جزایر برسید که بازهم این امر برای ما مقدور نشد، تجربه شتر سواری و خرید میوه های استوایی به قیمت های گزاف در ساحل جزایر ناز امکان پذیر بود.
(عکس 56 جزایر ناز، نازکنان در دل دریا، به انسان ها به راحتی اجازه دسترسی نمیدهند و هنگام جزر زمانی که ناز آنها خریدار پیدا کرد راه را برای انسان میگشایند)
(عکس 57 ساحل و شتر سواری)
(عکس 58 میوه های خوش آب و رنگ استوایی با قیمت های گزاف!!!)
جنگل حرا سهیلی، توقفکاه بعدی ما بود.ما جاده ساحل جنوبی بودیم و جنگل حرا در ساحل شمالی جزیره قرار دارد. هوای ابری زیبای جزیره و باریکه های نورانی خورشید که راه خودشون رو از میان ابرهای پرتراکم باز کردند.
عکس 59
جنگل مورد بازدید ما در حاشیه روستای سهیلی واقع شده بود برای همین به آن جنگل حرا سهیلی می گفتند،هزینه هر قایق برای ۱۵تا۲۰ دقیقه گشت حدود ۷۵ هزار تومان میشود. اقای فراری محترم که البته عشق ماشین فراری بود میگفت شخصیت من حسابی به فامیلم می آید و کلا اتحادیه قایقرانان و گشت دریایی رو سرکار میزارم. الان هم من اجازه سوار کردن ۵نفرو دارم نه ۹نفر ولی عشقم کشیده شما خانواده باحال رو با هم سوار کنم و یه قایق سواری هیجانی مهمونتون کنم. دستش درد نکنه انصافا که هم خیلی خوب درباره جنگل میگفت و هم یه قایق سواری پرهیجان و باحال مارو مهمون کرد.
نکته جالب درباره درختان گونه حرا اینکه که این درخت یک نوع کارخانه آب شیرین کنیه و آب دریا را طوری تصفیه میکنه که پشت برگهای درخت شوره های نمک وجود دارد و برگ شیرینه، طوری که برای تغذیه دام استفاده میشود. هنگام گشت و گذار ما یک حواصیل خاکستری هم دیدیم و اما علاوه بر حواصیل حیواناتی همچون لک لک، مرغ دریایی، مرغابی، خرچنگ،، مار دریایی، و انواع قورباغه هم زندگی میکنند.
60 تا 63جنگل حرا سهیلی
عکس 63 آقای فراری با حال عشق فرار مثل فامیلی اش
عکس 64 حواصیل خاکستری
بعد از این تفریح جانانه، یه گشت کوتاه در بازارچه کنار اسکله زدیم و البته بستنی با شیر شتر (جل الخالق) هم از مواردی بود که دیدیم بود و کسی جرات نکرد امتحان کنه.
نوبت رسید به جایی که یکی از ۱۰جاذبه گردشگری از دید کاربران لست سکنده ،یعنی تنگه چاهکوه، که حوالی روستای چاهوی شرقی قرار داره. با توجه به یک پیاده روی ۱۵دقیقه ای از پارکینگ تا سایت تنگه. اولا صبح زود یا عصر را برای رفتن انتخاب کنید و ثانیا حتما برای جلوگیری از گرما زدگی، مایعات را فراموش نکنید،
تنگه چاهکوه جذاب و عجیب است. تصور کنید وارد درهای میشوید که دیوارههای آن تا صد متر بلندند و حفره حفره و آسمان را شکل یک باریکه آبی در آن بالا میبینید.
دلیل به وجود امدن این تنگه شکستگی تاقدیس بزرگی است که احتمالا در ساختن گنبدهای نمکی هم نقش داشته اند.جنس سنگ دیوارهها هم رسوبیست. کوههای زاگرس هم از همین جنساند. اسیدی که در آب باران هست، آهک سنگها را آب کرده و در طول سالها این حفرهها و شکافها را به وجود آورده ویژگی خاص این سنگ ها باعث می شده آب درون آن ها نفوذ نکند و برعکس در حفره ها بچرخد و اشکال متنوع ایجاد کند. الحمدالله به قدری توریست زیاد بود و به قدری آوازه این ژئو سایت فراگیر شده بود که تقریبا نقطه ای خالی از توریست نمیدید. و داخل هر حفره ای یک نفر مشغول عکاسی با ژست های مختلف بود. جنس سنگها عجیب و سر بود که گویا مشهور به سنگهای ماسه ای هستند، خلاصه که با بدبختی چندتایی عکس گرفتیم و خسته و آواره به اتوبوس مان برگشتیم.
(عکس های 66-72 تنگه چاهکوه)
- (عکس 68 انبوه بازدید کنندگاه تنگه چاهکوه در ایام عید)
از روستای چاهو تا قشم حدود ۹۰دقیقه ای راه بود که البته به چرت زدن گذشت. راهنمایانی که در منطقه حضور داشتند.
حدود ساعت 17 به محل اقامت رسیدیم و از همان کنسروهایی که برداشته بودیم تا در طول مسیر بخوریم (جای همگی دوستان خالی) تناول کردیم و اینقدر همه خسته بودند که خیلی زود همه در خوابی خوش فرو رفتند.
دوشنبه 12 فروردین 1398 : از هیاهوی بازارهای درگهان تا رخوت خان بابای کروکودیلها
پس از صرف صبحانه قصد عزیمت به درگهان کردیم البته بر طبق نظر جمع. از شهرک ساحلی که بیرون آمدیم یک هایلوکس دیدیم، مادربزرگم عصایش را بالا آورد و به واسطه حاج خانم تا درگهان با همان هایلوکس به مبلغ 50 هزار تومان رفتیم.که عالی بود. شهر درگهان در سمت غرب شهر قشم و به فاصله ۲۰ کیلومتر واقع گردیده است، بعد از شهر قشم، مهم ترین شهر جزیره و قطب عمده فروشی پوشاک ،کیف و کفش جنوب کشور محسوب می گردد. دارای بازارها و پاساژهای متعدد اعم از قدیم و جدید بوده که همگی در کنار ساحل درگهان قرار دارند.
بازار قدیم درگهان ارزانترین قیمتها را برای لباس دارد اگر میخواهید عمده خرید کنید بازار قدیم درگهان گزینهی مناسبی است و در درگهان کف قیمت اجناس را مییینید. بافت شهر متاسفانه بر خلاف توسعه بازارها توسعه پیدا نکرده است.
یکی از نکات جالب هم این بود که روز ۱۲ فروردین با اینکه تعطیلی رسمی بود اما بانک های شهر باز بودند.
(عکس 73 اندر مزایای هایلوکس سواری)
(74- 75 شهر درگهان)
یکی دیگر از نکات جالب هم حضور دستفروشانی بود که کنار خیابان غذا عرضه می کردند. ابتدای بازار قدیمی قشم خانواده ها از هم جدا شدند و هرکس برای خرید به سمتی رفت،ما هم ساعتی در بازار چرخیدیم و چون خرید خاصی نداشتیم نمیتونم چندان نظری درباره بازار درگهان داشته باشم، اما از صحبت خواهرم و پدرم متوجه شدم بازار قدیمی یا اینکه محل عرضه عمده کالاهاست ولی جزیی فروشان آن قیمتهای مناسبی دارند.
عکس 76 پاساژ دریای درگهان تصویر از اینترنت
عکس 77 بازار قدیم درگهان، عکس از اینترنت
ظهر که شد با تلفن همراه، ابتدای بازار دریا قرار گذاشتیم و برای ناهار رستوران دریا را که از سفرهای قبلی می شناختیم، انتخاب کردیم که سابقا خوش هزینه و با کیفیت بود. پس بدون معطلی واردش شدیم.دیدن خیل زیاد جمعیت امیدوارمون کرد که غذای خوبی انتظارمان را می کشه. سفارش ما ماهی سنگسر و بشقاب میکس و میگو بود. انصافا هم بشقاب هم میگو و هم ماهی عالی بود.و به نطر من بشقاب ارزش امتحان کردن را دارد.مورد عجیبی که ما در قشم دیدیم این بود که برنج از غذا جدا بود و غذاها به صورت خوراک سرو میشود و شما باید برنج را جدا سفارش دهید. ضعف خیلی خیلی بزرگ غذای ما برنج بود.سرد و شفته، جوری که کره باز نمی شد. وقتی اعتراض کردیم جواب صاحب رستوران این بود که خیلی دیر گفتید!!!! همزمان با ما خانواده دیگری هم با کباب سوخته و بد رفتاری پرسنل مواجه شدند.
(عکس های 78تا 82 رستوران دریا)
بعد از ناهار و نماز حدودا یه دو ساعت دیگه توی بازارها راه رفتیم و راه رفتیم و راه رفتیم و خدا رو شکر رضایت حاصل شد که برگردیم قشم. البته من برنامه بازدید از پارک نوپک را داشتم که پس از اعلان با همراهی همسر و دختر و برادرم (یعنی همان کسانی که پشت وانت می نشینند) میانه راه از هایلوکس پیاده شدیم.
این پارک در جاده قشم به درگهان قرار داره اولین و بزرگترین پارک کروکودیل خاورمیانه ست که از سال ۱۳۹۰ به بهره برداری رسیده است و یکی از دیدنیهای منحصر بفرد جزیره قشم است. بازدید از اون همه روزه از ساعت ۸ صبح لغایت ۲۰ می باشد در این مجموعه بیش از ۱۰۰ سر کروکودیل کوچک و بزرگ زندگی میکنند. علاوه بر کروکودیلها حیواناتی نظیر میمون و سوسمار و پرندگان و پستانداران دیگری نیز در این پارک زندگی میکنند .
در سال ۱۳۸۹ مزرعه کروکودیل در جزیره هنگام راه اندازی شد در سال ۱۳۹۰ پارک کروکودیل قشم به بهره برداری رسید در سال ۱۳۹۲ برای اولین بار تکثیر کروکودیلها انجام شد. در سال های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ مدیرعامل نوپک به عنوان کارآفرین برتر استان هرمزگان شناخته شد. در سال ۱۳۹۵ طرح توسعه پارک کروکودیل نوپک قشم آغاز بکار کرد و اکنون هم کروکدیل صادر میکنند و هم خدمات آموزش و نگهداری از این جانور را آموزش میدهند.
هنگام ورود به پارک کروکدیل هایی با سن یک سال میبینید و در حوضچه های کم عمقی لمیدند یا در آفتاب دهان خود را باز گذاشتند و قدرت خود را به رخ تماشاگران میگذارند. نگران کوچک بودن حوضچه ها نباشید تنها نیاز کروکودیلها در این مکان به اب تنها برای مرطوب نگاه داشتن پوستشان است. هر چه جلوتر بروید به سن و سال کروکدیل ها افزوده شود تا میرسید به خان بابا که بابای همه کروکدیلهاست و ۲۷ساله است، ۳۵۰ کیلو وزن و ۴متر طول دارد. (متوسط سن کروکدیل ها بین ۷۰تا ۸۰ است).
اینجا انتهای کروکدیل ها و شروع دیدن بقیه حیوانات مثل شترمرغ، پلیکان، بز کوهی، انواع پرندگان مختلف از طاووس و قرقاول گرفته تا عقاب و لاشخور و حیوانات مثل سنجاب و موش خرما و ایگوانا. این پارک تقریبا یک مینی باغ وحش با تمرکز بر کروکدیل است و به نظرم برای خانواده های بچه دار یک اردوی مهیج علمی تفریحی است.
یک نکته که از زبون راهنمای نوپک شنیدم براتون نقل میکنم که دانستن اون خالی از فایده نیست.
حساس ترین نقطه کروکدیل چشمانش است چنانچه در مکانی با کروکدیل مواجه شدید به چشمانش آب بپاشید این کار قدر عکس العمل را از حیوان میگیرد و به شما امکان فرار میدهد.
ساعت حدودا ۸شب شده بود هر چی جلوی در ورودی دنبال تاکسی گشتیم پیدا نکردیم، پس با ترس و لرز و با تمام توان دویی که در خود سراغ داشتیم از جاده رد شدیم و با قلبی که از ترس آرام و قرار نداشت بالاخره تونستیم یه تاکسی بگیریم و به میدان امام قلی خان برسیم.
و این روز هم با خاطرات زیبایش گذشت، مخصوصا پارک کروکدیل ها و خان بابایشان.
عکسها به ترتیب قسمت های محتلف پارک کروکودیل ها می باشد و البته به ترتیب سن
(عکس های 84-90پارک نوپک)
عکس 92 شترمرغ بازمانده از دوران دایناسورها
(عکس های 93 -95 باغ پرندگان نوپک)
از فردای اون روز حاج علی رو خان بابا صدا میزدیم(حالا بنده خدا ۳تا فرزند هم بیشتر نداره).
شب که شد با توجه به نظرات کاربران لست سکند رستوران دریم لند را انتخاب کردیم. رستوران فضاهای باز و بسته داشت، که هر دو محیط دلنشین بود مخصوصا فضای آزاد آن. سفارش ما پیتزای ایتالیایی چیکن بود ،، که واقعا از طعم و کیفیتش راضی بودیم.
بعد از اون هم چای سفارش دادیم و در کنار هم از نسیم خنک دریا، صدای امواج، هیاهوی کودکان لذت بردیم
در کل از انتخاب این رستوران راضی بودم و دوباره هم از خدمات آن استفاده کردیم.
سه شنبه 13 فروردین 1398: بازاری ترین سیزده به در عمرم
امروز تصمیم گرفتم طلوع افتاب را از ساحل با حال شهرک ساحلی نظاره گر باشم. خاک قشم و یا موقعیت ژئوفیزیکی قشم به گونه ای هست که وقتی باران می بارد آب به راحتی جذب زمین نمیشود و با تبخیر سطح خاک خشک می شود که آن هم به دلیل رطوبت بالای این جزیره، فرایندی است بس طولانی. القصه که هفته اول نوروز 98 باران های متعددی باریده بود و گوشه و کنار جزیره گودال های آب به وجود آمده بود. با توجه به اینکه اسکله ای در نزدیکی میدان امام قلی خان وجود دارد، قسمت زیادی از ساحل شهرک سنگ چین بود و پشت سنگ چین ها آب به صورت گودال های کوچک و خاک ترک خورده که کویر را تداعی می کرد منظره زیبایی را پدید آورده بود.لابه لای سنگچین ها کلی خرچنگ کوچک و بزرگ وجود داشت که با توجه به رنگ سنگی که روی ان قرار میگرفتند تغییر رنگ می دادند و به نحوی خود را استتار می کردند، امان از این خرچنگ های بازیگوش خجالتی.
همینطور که با احتیاط و اهسته از روی سنگ ها پیش می رفتم ناگهان چشمم به ساحل ماسه ای کوچکی افتاد که مانند یک جزیره غریب مرا به سوی خود می خواند با سرعت بیشتر به سمتش رفتم و تقریبا روباه کوچکی که همان حوالی پرسه میزد را نادیده گرفتم، به قدری از کشف این ساحل کوچک ماسه ای بین سنگ چین ها خوشحال بودم که ناخواسته یکی از همان خرچنگ کوچولوها رو له کردم و بیچاره لنگان و داغون به سمت دریا راه خودش رو پیش گرفت. مدتی طولانی در این ساحل نشستم و مبهوت این همه زیبایی و عظمت در این ساحل کوچک شدم. این ساحل در حقیقت ساحل اختصاصی عمارت کلاه فرنگی قرار گرفته در شهرک ساحلی بود.
(96و97 عکس زمین های پیش پرچین)
(98 تا 100 خرچنگی که ناخواسته پایم رویش رفت و لنگان لنگان راهش را به سمت دریا ادامه داد تا به مامن اصلی خود رسید)
( عکس های ساحل زیبای عمارت کلاه فرنگی شهرک ساحلی قشم)
پس از صرف صبحانه از اونجایی که خانواده ما از بازار سیری نداشت امروز را به قصد غربت و نیت خرید وارد بازار قدیمی قشم شدیم و کل قشم توسط خانواده گرامی اینجانب جارو شد. سهم ما از این بازار یک کیلو قهوه ی اعلا از قرار هر کیلو به مبلغ منصفانه ۸۰ هزار تومان بود، از همینجا از دوستانی که عازم قشم اند تقاضا دارم یک کیلو قهوه از قهوه عارف برای ما تهیه کنند که مدتهاست جیره قهوه قشم مان تمام شده.
ظهر که شد پس از پرس و جو از چند فروشنده بازار قدیم قشم برای غذا، همگی متفق القول رستوران نون و نمک را پیشنهاد کردند. این رستوران در فلکه ساعت قشم قرار دارد و فقط به صورت بیرون بر خدمات دارد. از آنجایی که تاکید ما خرید غذای محلی بود گبولی مرغ و چلو میگو ولی بقیه همون غذاهای عادی رو سفارش دادند.
اما درباره کیفیت غذاها، گبولی مرغ همان مرغ معمولی است با این تفاوت که برنج با ادویه ای خاص درست میشود. میگو و طعم ان خیلی خوب بود فقط تعداد آن انگشت شمار بود. کوبیده و جوجه و مرغ هم خیلی معمولی بودند. بدترین ایراد آن، این بود که یک ساعت و ربع طول کشید تا رسید در حالیکه مسیر با پای پیاده حداکثر ۱۰دقیقه طول میکشد. این رستوران خیلی نظر من را جلب نکرد و فقط شکم گرسنه ما را سیر کرد.
بعد ازظهر گفتیم یه دوری در مجموعه سیتی سنتر که در همسایگی ما قرار داره بزنیم و اصلا بد هست که بریم قشم و سیتی سنتر را ندیده بگذاریم، ماشالا عجب مال های خوبی در شهر قشم ساخته شده نسبت به 7-8 سال پیش. این مرکز خرید یکی از مدرن ترین مراکز خرید قشم می باشد که انواع برندهای داخلی و خارجی را در دو طبقه در خود جای داده است. در سی تی سنتر 1 کالاهایی چون کیف و کفش، وسایل نوزاد، لباس زنانه، بچه گانه، مردانه، شکلات و قهوه و حتی مبلمان را می توانید بیابید. یک دایناسور هم قرار در طبقه همکف قرار دارند و علاقه دارند که حس پارک ژوراسیک را به بازدید کنندگان القا کنند که فقط جنبه طنز و فان قضیه اش جالب بود اون هم برای کودکان. طبقه سوم این مرکز خرید نیز یکی از زیباترین رستوران های قشم با انواع غذاهای دریایی و ایرانی در انتظار شماست. اگر هم اهل فست فود هستید چندین فست فود با برندهای مختلف از جمله پیتزا هات و پدرخوب و بوف را می توانید در همین طبقه بیابید. همچنین اگر فرزندانتان شما را در این سفر همراهی می کنند، گشت و گذار در سرزمین عجایبی که در همین طبقه است بهترین راه برای سرگرمی آنها می باشد. به جرات می تونم بگم که حضور در این مراکز خرید هر سلیقه ای را راضی می کند.
(107 تا 110عکسهایی از مجتمع سیتی سنتر)
راستی ما به این نتیجه رسیدیم فست فودها در قشم رضایت بخش تر از رستوران های دیگر هستند، برای شام به فست فود بوف که در فود کورت مجموعه سیتی سنتر 1 بود رفتیم و پس از صرف غذا برای ناهار فردا صبح مان هم مقداری ساندویچ ژامبون تدارک دیدیم.
(فود کورت سیتی سنتر)
چهارشنبه 14 فروردین 1398: ( جزیره هرمز نقطه عطف سفر قشم)
طی پرس و جوهایی که این چند روز برای یک سفر کوتاه به جزیره هرمز جهت بازدید از طبیعت بینظیر آون داشتیم به این نتیجه رسیدم که بهتره از بندر شهید ذاکری مستقیم به سمت هرمز برویم و از تورهایی که در سطح قشم با قیمت های 170 تا 200 هزار تومان عرضه میشد استفاده نکنیم.
امروز خواهرم ما را همراهی نمی کرد ساعت 6 صبح از شهرک بیرون زدیم و همگی همراه با کوله هایی سرشار از صبحانه و ناهار و خوراکی جات عازم اسکله شهید ذاکری شدیم و پس از تهیه بلیط به سمت شناور به راه افتادیم. بلیط شناور به قیمت 17500 تومان بود و در ایام تعطیلات نوروز در دو زمان حدود 7 صبح و حدود 9 صبح به سمت هرمز می رفتند.
به واسطه حاج خانوم جانمان (مادربزرگ بنده) کارکنان خوشروی شناور کابین VIP را به ما تعارف کردند و باعث شادی روح و روان ما شدند.
(عکس های 112 تا 114 عکس هایی از اسکله شهید ذاکری)
(عکس 115 کابین vip شناور)
(عکس 116عرشه شناور و کاپیتان خوش اخلاق و مهربان شناور)
بعد از حدود 40 دقیقه بندری قرمز رنگ که کشتی های و شناورها کنار آن پهلو گرفته بودند کم کم نمایان شد، این یعنی اینکه به هرمز رسیده بودیم.
(عکس 117 نمای ساحل خوشرنگ جزیره هرمز از شناور)
اگر در نقشه نگاه کنید هرمز شبیه یک صدف است. طبق برآوردها جزیره هرمز که نوعی گنبد نمکی است 600 میلیون سال پیش شکل گرفت و 50 هزار سال پیش سر از آب خلیج فارس بیرون آورد. طبقات رسوبی، آتشفشانی و نمک طعام عمده ساختار آن را تشکیل میدهد. بلندترین نقطهاش 186 متر از سطح دریا فاصله دارد و طولانیترین قطرش حدود 8 کیلومتر است.
این جزیره به واسطه مجاورت با یکی از مهمترین تنگه های قابل کشتیرانی جهان یعنی تنگه هرمز به نامی آشنا برای همگان تبدیل شده است، همین همسایگی یک موقعیت استراتژیک را برای این جزیره بوجود آورده که در طول تاریخ هرمز همواره مورد توجه دولت های قدرتمند قرار گرفته است.
جدای از موقعیت استراتژیک، شرایط طبیعی و زمین شناختی این جزیره جاذبه ای فوق العاده زیبا و انکار ناپذیر است. در محدوده ۴۲ کیلومتر مربعی جزیره هرمز آنقدر جاذبه های رنگارنگ در کنار هم قرار گرفته اند که این جزیره خود بخود به ژئوپارکی رویایی برای طبیعت گردان تبدیل شده است..هنگامی که به هرمز رسیدیم تعداد زیادی موتور که کابینی به پشت آن وصل کرده اند وتعدادی کمتری وانت شما را دعوت به استفاده از وسیله نقلیه شان می کردند. آقای چاکری نامی حسابی وانتش را مسقف کرده بود و تعدادی نیمکت پشت وانت گذاشته بود که برای ما 7 نفر وسیله مناسبی به نظر می رسید و از همه بهتر اینکه در صندلی جلو مادربزرگم می توانستند بنشینند، اگر چه که ایشان صندلی جلوطاقت نیاورد و عقب اومد.آقای چاکری فقط گفت که من ساعت 13 مسافر دارم و فقط تا اون زمان میتونم در خدمت شما باشم، چون ما قصد داشتیم با شناور ساعت 14 برگردیم مخالفتی نکردیم و به راه افتادیم.
یه جاده کمربندی دورتادور جزیره را به هم متصل کرده که اکثر این جاذبه ها در راستای این جاده قرار دارند که میتوان با پای پیاده، سه چرخه، وانت، سواری یا ون این مسیر را پیمود، اولین مکان مورد بازدید ما الهه نمک یا دره سکوت بود، وقتی از ماشین پیاده شدیم پس از چند دقیقه پیاده روی مسیری هموار به کوهی رسیدیم که از کریستال های مختلف نمک تشکیل شده بود.
در این دره هر جا را که نگاه میکردیم بلورهای نمک در شکل های جذاب میدیدم به خصوص که زمینه این نمکها قرمز بود و رودخانه ای که حاوی آب پر املاح است جاری می باشد.
الهه نمک به شکل صخره ای سفید و با رگه های رنگی که به دلیل وجود نمک که خاصیت نویز گیر و صدا گیر دارد صدا را منعکس نمیکند و گوشهایتان از نبود نویز و صدا لحظاتی منحصر به فرد را تجربه میکند.
دره سکوت
عکس های 120 و 121 الهه نمک
عکس های 122 و 123 بافت رنگی و نمکی کوه ها
عکس 124 دره سکوت از بالا
عکس 125 رودخانه نمک و بلورهای نمکی زیبای آن
هنگام برگشت زنان بومی هرمزی نان محلی به نام تموشی طبخ می کردند که برای پختن این نان، ابتدا خوب تابه را داغ می کنند و بعد آرد را با آب مخلوط کرده و تکه ای از خمیر درست شده را با دست برمی دارند و لایه نازکی روی تابه پهن می کنند. روی نان تخم مرغ، سوراغ و مهیاوه می ریزند و گاهی نیز با پنیر تزیین می کنند. لقمه ای نان تموشی خوردیم که بسیار خوشمزه و باب دندان بود.در همین حین که آقای چاکری سیستم صوتش را به پا کرده بود و بساط دست و سرور پشت وانت برقرار بود، صبحانه هم همان پشت وانت خوردیم. خونه خوبی شده بود این وانت، هوای ابری هرمز هم که برای ما سنگ تموم گذاشت و اصلا احساس گرما نکردیم.
هنگامی که از کنار ساحل می گذشتیم تعدادی اقامتگاه بومگردی در حال ساخت در کنار فرش خاکی هرمز دیدیم.اقامتگاه هایی که نوید گردشگری پر رونق را میداد و فرش خاکی محو شده ای که نشان از افق دید کوتاه مدت و نامسئولانه مسئولان گردشگری چرا که هر سال برای ساختن این فرش خاکی مقدار زیادی از خاک های رنگی جزیره استخراج می شود، خاک هایی که طی میلیون ها سال طبیعت ساخته و اکنون در طی چند سال کوتاه (شما بگید حداکثر 10 سال) همگی یا در بطری های رنگی یا در ساختن فرش خاکی و یا توسط صادرات به تاراج رفته است.(مسئولان گرامی حداقل به هر نحو ممکن فرش را حفظ کنید )
(عکس 126 اقامتگاه های در حال ساخت در جزیره هرمز)
بازدید از این غار نمکی دومین مکان مورد بازدید ما بود که کمی سخت است چون ارتفاع ورودی آن کوتاه است و برای بازدید از آن لازم است داخل غاری تنگ و تاریک شوید. برای همین بهتر است چراغ قوه ای همراه خود داشته باشید ، تالار غار کریستال های نمکی جالبی دارد و ذکر این نکته مهم است که بدانید هنگام بارندگی ورود به غار خطرناک است.
(130 دست سازه های زیبای هرمز تلفیقی از هدیه طبیعت و ذوق و هنر زنان هرمزی)
دره رنگین کمان ، مقصد بعدی ما همون جاییه که خاک های رنگی جزیره هرمز را در کنار هم مشاهده کنید و نمونه ای از این خاک های رنگی 72 رنگ را در بطری های کوچک.خاک این منطقه دارای رنگ های بسیاری است که در کنار یکدیگر طیف وسیعی از رنگهای سفید زرد، نارنجی، قرمز، قهوهای، سبز و حتی طلایی ایجاد میکند، رنگهای شمارش ناپذیری که از طیف رنگی گرم تا سرد را شامل میشود. جزیره هرمز در میان زمین شناسان به علت این که از انواع خاک های مختلف تشکیل شده و تنوع بالایی دارد به بهشت زمین شناسی مشهور شده است.
(131 نمونه ای از بطری های دارای خاک هرمز)
(132 و 133 دره رنگین کمان خوشرنگ)
(134 باز هم رودی حاوی املاح معدنی و بلورهای زیبای نمک)
در مسیر بین دره رنگین کمان و دره مجسمه ها کوهی سفید به سفیدی برف و درخشانی مهتاب وجود داره که محلی ها به اون کوه سفیدبرفی یا مهتابی میگن.رنگ سفید عجیب اون از دور هم معلوم هست و بنا به گفته آقای چاکری چنانچه شب هنگام از این جاده گذر کنید به خاطر وجود این کوه کاملا روشنه .
(135 کوه مهتابی)
به دره مجسمه ها که رسیدیم آقای چاکری گفت: اینجا اوج هنرنمایی طبیعته برید ببینید و لذت ببرید.
در این مکان صخره ها به شکل طرح های خاصی مانند اژدها، مرغ و شتر بر اثر فرسایش بوجود آمده اند و چنان طبیعی و زیبا هستند که گویا بر اثر نفرینی تبدیل به سنگ شده اند. ابتدای دره باز و پهن است و امکان خرید آب و چای دارید.
در راستای مسیر نوازنده های زیادی با سازهای مختلف از هنگ درام و گیتار گرفته تا تار و سه تار هر کدام با هنرمندی و هر چه تمام تر لذت دیدن مسیر را برای ما فراهم میکنند.
با پیش رفتن در مسیر کم کم عرض دره کمتر و کمتر میشود تا جایی که از هر مسیر فقط یک انسان میتواند عبور کند. بعد از گذشتن از همه پیچها منظره شگفت آور مقابل چشمان شما جان میگیره یک نمای ۱۸۰ درجه در ارتفاع ۴۰متری از آبی بی انتها .اینجا شما روبروی تنگه هرمز ایستادهاید؛ محل تلاقی خلیج فارس با دریای عمان و آبهای آزاد جهان.
(136 مرغی نشسته بر بلندای کوه، آیا تونستین شمایل مرغ رو تشخیص بدید؟)
(137 و 138 دره مجسمه ها)
(139 ابی بی انتهای دریا و تلاقی خلیج و دریا ، جایی که پس از گذری نسبتا سخت از میان دره هدیه ای است برای چشمان شما)
مقصد بعدی ما در جزیره هرمز ساحل سرخ بود . این ساحل در حقیقت معدن خاک سرخ مرغوبی است که بعد از اسپانیا بهترین کیفیت این کانی را در جهان داراست و کاربردهای صنعتی و آرایشی بسیاری دارد. اکسید آهن با خلوص 70 درصد عنصر اصلی این خاک است که آن را به رنگ صورتی و سرخ درآورده است. هنگام تلاقی موج دریا با خاک رنگی، بخشی از این خاک در آب حل میشود و به موجهای کفآلود رنگ صورتی میبخشد که منظرهای جذاب و بهیادماندنی پدید میآورد. این خاک خاصیت خوراکی دارد و در ادویه گلک به کار میرود. میتوانید کمی از آن را بدون نگرانی به دهان بگذارید و بچشید.
قدم زدن در امتداد خط ساحل شما را از رنگ سرخ به رنگ جیوهای درخشان و آینهمانندی میرساند که آن نیز حاصل فرایند شیمیایی و فرسایش ترکیبات فلزی است.
(140 و 141 جاده سرخ معدن و ساحل)
(142 ساحل نقره فام هرمز در جوار ساحل سرخ)
(143 دریایی که ترکیب ابی و قرمز و نقره ای است)
در ادامه هرمز گردی پس از ساحل قرمز حتما از راننده بخواهید شما را به ساحل محیط زیست ببرند. ساحلی که به صورت مستقیم به آن دسترسی ندارید و مانند دهانه یک غار بزرگ در ساحل دریاست. ویو دریا در اینجا هم مانند دره مجسمه ها هست و آبی آسمان و دریا چنان در هم آمیخته و بیکران است که دقایق طولانی مبهوت اینهمه آبی پرعظمت و بیکران خواهید شد. در این ساحل لاک پشت ها به خاطر احساس امنیتی که دارند تخم گذاری می کنند.امکان دسترسی مستقیم به ساحل هم از طریق قایق وجود دارد .
روزنه دریا آخرین مکان طبیعی نزدیکی ساحل محیط زیست در اصل صخره ای است که در اثر فرسایش آب بصورت یک برش دایره ای در دل صخره در داخل دریا شده که بسیار هم بزرگ است و از ساحل کنار آن می توان آن را مشاهده کرد.آقای چاکری خوش ذوق ما، به خاطر مادربزرگ ما را تا نزدیکی روزنه برد، این مکان برای کمپینگ و شنا بسیار مناسب است و البته مکان به نسبت ناشناخته تری برای توریستان است.
قلعه پرتقالی ها و بازارچه ساحلی هرمز حسن ختام هرمز گردی امروز ما بود.
در ابتدای ورودی قلعه پرتقالی ها بازار چه سنتی جزیره هرمز قرار داره که بانوان هنرمند هرمز با هنرنمایی هر چه تمامتر از آنچه که دریا به مردانشان هدیه داده دست سازه هایی درست کرده اند دلربا و چشم نواز از مروارید و صدف . نقابها و شلوارهایی رنگارنگ مثل خود هرمز با هنری اعجاب امیز
پانصد سال پیش داشتن ناوگان دریایی و حکمرانی بر آبها و مسیرهای کشتیرانی، نخستین امپراتوریهای استعماری جهان را پدید آورد. سردار پرتغالی، آلبوکرک برای سلطه بر خلیج فارس تنگه هرمز را به اشغال خود درآورد. او باور داشت اگر کشوری سه منطقه استراتژیک مالاگا، عدن و هرمز را در اختیار داشته باشد بر تجارت دنیا حاکم خواهد بود. در اغلب جزایر و شهرهای این تنگه همانند بندرعباس (گمبرون سابق) و قشم آثار حضور نظامی پرتغالیها در قالب قلعهها و بناهای استحفاظی به چشم میخورد. قلعه پرتغالیهای جزیره هرمز یکی از بزرگترین بقایای به جا مانده از استعمار پرتغال و مقر فرماندهی اشغالگران در جنوب ایران به شمار می رود که بهتدریج و در مدت زمانی نزدیک به 30 سال ساخته شده است.
این قلعه در شمالیترین دماغه جزیره ساخته شده و مقر فرماندهی نیروی دریایی پرتغال در خلیج فارس بوده است. ازینرو بخشهای متعددی مانند سربازخانه، برج نگهبانی، کلیسا، آبانبار، زندان و سیاهچال، نوشخانه و تالار سخنرانی دارد. قطر دیوارهای مستحکم آن در بعضی قسمتها به5/3 متر هم میرسد. قلعه چند برج نگهبانی به ارتفاع حدود 12 متر داشته که بقایای آن به جا مانده است.
(151 عکس اقای چاکری نازنین که نقش راننده و راهنما رو همزمان داشت و وانتش که حسابی روز خوبی برامون ساختند)
حدود ساعت 1.30 که خوشحال و سبکبار از اینکه تصمیم گرفته بودیم هرمز را ببینیم و به قول یکی از کاربران لست سکند تیک بازدید از آن را بزنیم برای شناور بلیط تهیه کردیم.
نکات تکمیلی در سفر به هرمز:وقتی عازم سفر به هرمز هستید باید خودتان را برای شرایط سختتر آماده کنید.کافه ها و رستورانها کم شمارند و اکثرا محلی. به تازگی هتلی در جوار اسکله افتتاح شده و اقامتگاه بوم گردی در دست ساخت است اما چه چیزی بهتر از سقف آسمان و کمپینگ کنار دریا.
شنیده ها و خوانده ها حاکی از اینه که هرمز قبلتر ها بکرتر بوده منظور از قبلتر ها البته ۶یا ۷سال پیش است نه ۲۰ سال پیش اما با ورود توریست ها و رنج اقتصادی مردم منطقه کوه های دره رنگین کمان تراشیده شد و تبدیل به خاک های داخل بطری شد.
بیژن فرهنگ درهشوری، بومشناس میگوید: «جزیره هرمز هر جای دنیا بود تبدیل به پارک ملی میشد و خود هرمز و اهالی آن زندگی پایدار دوستدار محیط زیست را برای تا ابد ادامه میدادند. در حالی که الان هرمز صاحب ندارد. توریستها میتوانند قندیلهای غارها، خاک، استالاکتیتها و استالاکمیتها در هر جای ایران کول کنند با خودشان ببرند.》
وجود نمک در خاک، پوشش گیاهی جزیره را محدود به بوتهها و درختهای دستکاشت انسان مانند اکاسیا کرده است. شهر هرمز امکانات محدودی دارد و بیشتر شبیه یک روستای بزرگ یا یک محله است. کیفیت بهداشت و زندگی ساکنان چندان بالا نیست و هیچ تناسبی با زندگی اهالی جزیره بزرگ همسایه یعنی قشم ندارد. مردم هرمز تا قبل از رونق گردشگری به کار ماهیگیری و یا فروشخاک سرخ مشغول بودند (الان شکر خدا متوقف شده) و یا برای کار به بندر و قشم میرفتند. بهتازگی با ورود قابل توجه گردشگران و برقراری ترددهای دریایی مرتب از بندرعباس و قشم، اقتصاد گردشگری بر زندگی اهالی جزیره تاثیر گذاشته است. تعدادی از اهالی در پاسخ به نیازهای گردشگران در قالب راهنما راننده، گردانندگان اقامتگاه بومگردی، کافه، رستوران و فروشگاههای محلی مشغول به فعالیت هستند.
پیشنهاد میکنم در سفر به هرمز به جای خرید خاک از هنرهای دستی اهالی خریداری کنید تا علاوه بر کمک به اقتصاد و هنر منطقه ریشه فرهنگ اشتباه خاک و سنگ و قندیل بردن خشک شود.
و در نهایت هرمز را قبل از مرگ باید دید، جایی که سرخی خاک و ساحل نقره فام و آبی دریا به هم می پیوندند. جایی که محل تلاق خلیج فارس به عمان است و آسمان و دریا یکی میشود. جایی که لاک پشتها با آسایش در آن تخم ریزی می کنند و سکنی دارند. هرمز را باید بی هیچ پیرایه ای دید.
روز 5 شنبه 15 فروردین : روز استراحت
امروز هیچکدام از اعضای گروه ما حال و حوصله رفتن به جزیره لارک یا هنگام رو نداشت متاسفانه.شاید باید بلیط برگشت را برای امروز میگرفتیم.(آهان راستی امروز از بندرعباس به مشهد قطار ظرفیت خالی نداشت). به نظر من یکی دو روز در سفر خوبه که بی هیچ برنامه ای بگذره، امروز را به همین اختصاص دادیم اصلا، یکم بازار گردی در بازارهای بی انتهای قشم، صرف ناهار در رستوران نعیم، حضور در سینما پارک و صرف شام آخر در رستوران دریم لند.
عکس 152 در دریم لند سفری زیبا با حضور 4 نسل از خانواده
روز جمعه 16 فروردین :حرکت به سمت مشهد
الوداع ای خاک گرم و دامنگیر جنوب و ای قشم زبیا
ساعت 14 امروز بلیط قطار ما به سمت مشهد بود برای همین ساعت 8 صبح از مهمانسرا بیرون آمدیم و به سمت اسکله شهید ذاکری به راه افتادیم، پس از حدود 40 دقیقه به شهر بندرعباس رسیدیم و از آنجا با کرایه یک ون، خسته و گرما زده خودمان را به ایستگاه راه آهن بندر عباس رساندیم. ایستگاه راه آهن بندرعباس مکان خوبی برای خرید دست سازه های دریایی و خرماست. رستوران مناسبی هم دارد که غذای مقبولی ارائه می کند.بعد از حدود 22 ساعت به مشهد رسیدیدم.
صادقانه بگویم که ابتدای سفر بسیار برایم دلهره آور و در عین حال دلگرم کننده بود، سفری که با وجود چالش های اجتناب ناپذیر طیف متفاوت افرادی که همسفرمان بود به من نشان داد انعطاف پذیری و رشد عقلانی در سفر، به سفر کردن چند خانواده اهل سفر، تنهایی سفر کردن و یا حتی مسافرت خانوادگی و دوستانه نیست، بلکه اگر تونستی با جمع اضداد سفر بری و در نهایت سفر برایت خاطره انگیز و شیرین شد آن وقت است که می توانی به خودت ثابت کنی بله من آدم سازگاری با شرایط هستم.
احتمالاً در اینگونه سفرها با موانع و سختی ها، تفاوت آرا و نظرها مواجه می شوید. چیزی كه مهم است این است كه چگونه از این چالش ها عبور می كنید.
و من امروز به خودم افتخار کردم که سفری زیبا و خوشایند برای اعضای خانواده ام برنامه ریزی کردم و از لبخند رضایت آنها بسیار به خودم بالیدم.
عکس 153 ماهیگیر و دریا
نویسنده : Samin