از پونه زار تا نوژیان

4.6
از 16 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
از پونه زار تا نوژیان + تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
24 آبان 1399 09:00
11
10.1K

اردیبهشت که میاد همه جای زمین بهشت میشه و کافیه تصمیم بگیری کمی از حاشیه امن خودت خارج بشی و دل رو به طبیعت بسپاری تا از دیدن این همه زیبایی لذت ببری.

سال 98 و در پی فرصت 3 روزه ای که دست داد تصمیم گرفتم یک تور طبیعتگردی از مبدا اصفهان برگزار کنم! البته ظرفیت مثل همیشه محدود بود و فقط شامل من، همسرم و دو فرزندم میشد.

مسیر را در گوگل سرچ کردم - از خانه تا آبشار نوژیان- و حالا وقتش بود که در مسیر دنبالِ جاهای گردشگری  دیگری بگردم تا از فرصت و مسیر بیشترین بهره را ببریم.

چشمه مرغابِ عسگران، آبشار پونه زارِ فریدونشهر، آبشار آب سفیدِ الیگودرز، سد خان آبادِ الیگودرز،آبشار نوژیانِ خرم آباد، شاید قسمتی از دیدنیهای قبلاً دیده نشده خرم آباد و ... البته مکانهایی رو که قبلاً بازدید شده بودند رو در نظر نگرفتم وگرنه اگر برای اولین بار به این مناطق سفر میکنید و فرصت کافی دارید جاذبه های فراوانی برای بازدید وجود داره.

شب قبل از سفر تا حد امکان وسایل رو جمع و جور کردیم و چک لیست سفر رو گذاشتیم دمِ دست تا مجدداً در آخرین لحظه چک کنیم.

همسرم کمی کتلت هم برای ظهر روز اول تهیه کردند تا همراهمان باشد.

صبح زود به قصد بازدید از اولین ایستگاه به راه افتادیم. مسیر از خانه تا منطقه گردشگری چشمه مرغاب در حدود یکساعت و نیم است و تصمیم میگیریم صبحانه را آنجا بخوریم.

   تصویر 1 : موقعیت چشمه مرغاب نسبت به اصفهان

1.jpg

این چشمه در شرق رشته‌کوه «دالانکوه» و 38 کیلومتری شهرستان تیران در استان اصفهان به سمت غرب و پس از روستای «قلعه ناظر» در شهرستان عسگران قرار دارد. برای دسترسی به این مکان در امتداد جاده اصفهان به داران حرکت کنید.پس از حدود 80 کیلومتر و با مشاهده تابلو "عسگران"  به این شهر وارد شده و با دنبال کردنِ تابلوهای راهنما براحتی به این منطقه خواهید رسید.

   تصویر 2 :چشمه مرغاب و فوران آب از دل زمین

چشمه مرغاب

دلیل نام‌گذاری چشمه مرغاب را برخی از اهالی آن منطقه، مرغ‌های کوهی که در اطراف آن هستند می‌دانند و بعضی از افراد دلیل نامگذاری را به وجود علف‌های مرغی در حاشیه‌ای رودخانه نسبت داده‌اند. وجود آلاچیق و دکه! مواد غذایی امکان شب مانی را برای مسافران فراهم کرده و اگر چنین قصدی دارید تنها کافی است سطح توقع خود را از سرویس بهداشتیِ تمیز، پایین بیاوردید! البته مشکلاتی هم همچون بدون سقف بودنِ برخی آلاچیق ها و کمبودهایی در فروشگاه مواد غذایی، وجود دارد که قابل حل است. آب و هوای خوش و آبِ قابل شرب و زلال باعث جذب گردشگران زیادی مخصوصاً در شش اول نخست سال میشود.

تصویر 3 : آلاچیق های منطقه گردشگری چشمه مرغاب(عکس از اینترنت)

آلاچیق های منطقه گردشگری چشمه مرغاب

این منطقه از قابلیتهای بالایی برای تبدیل شدن  به یک قطب گردشگری برخوردار است اما متاسفانه به هر دلیلی تا لحظه بازدیدِ ما چنین اتفاقی نیفتاده بود. البته هیچ هزینه ای هم برای ورودی از ما دریافت نشد!

آب این چشمه در نهایت به سد خمیران رسیده و برای مصارف کشاورزی منطقه مورد استفاده قرار میگیرد.

 تصویر 4 :  چشمه مرغاب و جریان آب برای رسیدن به سد خمیران

چشمه مرغاب

خلاصه صبحانه را خوردیم و بعد از کمی ریلکس کردن به قصد ادامه مسیر به راه افتادیم. آب چشمه به حدی خنک بود که نمیشد بیش از 10 ثانیه پا را در آن نگه داشت و امکان آب بازی وجود نداشت!

با ادامه دادنِ مسیر و طی حدود 80 کیلومترِ دیگر و بعد از مشاهده تابلوی فریدونشهر، جاده را دور زده  و به سمت آن حرکت کردیم. از غرب فریدونشهر خارج شدیم و دو راهی را به سمت راست ادامه داده از روستای چغیورت و روستای دربند که در پایین دره بود گذشتیم. در ابتدای همین مسیر هم پیست اسکی معروف فریدونشهر قرار دارد.

پیچ و خم های جاده به دور کوه‌ها و تپه‌ها، سکوت مسیر که به ندرت می‌توانستی ماشینی را ببینی، آرامشی را برایم ایجاد کرده بود که مدت‌ها، در انتظارش بودم.

بعداز طی حدود چهارکیلومتر در پیچ و خم کوه‌ها به پارکینگ آبشار رسیدیم. حدود ده دقیقه پیاده‌روی هم برای رسیدن تا خودِ آبشار وجود دارد. از بالای کوه باید یک سرازیری نسبتا خطرناک را به سمت آبشار بروید.

 تصویر 5 : سراشیبی دسترسی به آبشار

5.jpg

 بر خلاف خلوتی جاده، محدوده آبشار پر بود از جمعیت که بصورت تورهای گردشگری آمده بودند. قسمت تاج آبشار بدلیل خزه ای بودن بسیار لغزنده و خطرناک است و توصیه میکنم مراقب خودتون باشید.

متاسفانه در بالا دستِ آبشار زباله های زیادی هم جمع شده بود و ظاهراً کسی برای جمع آوری آنها اقدامی نکرده. از طرفی هزینه ای هم بابت ورود به منطقه دریافت نشد که انتظار داشته باشیم کسی برای این منظور هزینه کند! پس بهتر است خودمان گردشگران مسئولیت پذیری باشیم و زباله ای رو جا نگذاریم. تعدادی از گردشگران حاضر غرغر میکردند که گولِ تعریف ها و تبلیغاتِ تورها رو خوردند و تصاویر با واقعیت تطابق ندارد!

البته که در عکاسی همیشه آدم دنبال زیبایی ها میگرده، مثل خودم که هرگز عکسی از زباله ها نگرفتم! به قول یک دوست : " کاش زندگی هم مثل عکاسی بود، تصمیم میگرفتی چی باشه و چی نباشه، نور از کجا بتابه و سایه کجا باشه، رنگ داشته باشه یا مفهوم و یا چیزای دیگه ... خلاصه که کاش زندگی هم مثل عکاسی بود. "

 در هر صورت این منطقه صد در صد ارزش بازدید دارد و دیدارش رو به خوانندگان توصیه میکنم.

آبشار پونه‌زار آبشاری خزه ای با ارتفاع حدود ۷۰ متر است و از ارتفاعات زاگرس مرکزی سرچشمه می ‌گیرد. این آبشار دارای چندین سرچشمه خنک و گوارا است که به دلیل رویش پونه در آبراهه ‌های آن به آبشار پونه‌ زار معروف شده است. در محل‌ های ریزش آبشار، خزه‌ هایی سرسبز و دائمی شکل گرفته است، در پایین ‌دست آبشار چندین واحد پرورش ماهی احداث شده و در اطراف آبشار نیز درختان زرشک وحشی به چشم می ‌خورد

بسیاری از گل های وحشی و دارویی ایران را در کوه های این منطقه می توان یافت. چشمه های پر آب این منطقه به سمت غرب سرازیر شده و در نهایت، سرچشمه های رود دز را تشکیل می دهند.

تصویر 6 تا 8 : آبشار خزه ای پونه زار

آبشار خزه ای پونه زار

آبشار خزه ای پونه زار

آبشار خزه ای پونه زار

به زمان نهار نزدیک میشدیم و  کتلت هایی که همسرم روز قبل آماده کرده بود اینجا بدرد خورد. پس از صرف نهار جان تازه ای گرفتیم و کمی در پایین دست آبشار به سمت محدوده پرورش ماهی به راهپیمایی پرداختیم.

با مشورت گرفتن از یکی از اهالی منطقه تصمیم گرفتیم برای رسیدن به آبشار آب سفید الیگودرز از امتداد همین مسیری که آمدیم استفاده کنیم. این مسیر پر پیچ و خم و کم عرض است و در مواقع بارندگی بسیار خطرناک و در زمستان برای مدتی مسدود است. این جاده به جاده پشتکوه موگویی معروف است و برخلافِ مدت زمانی که گوگل مپ برای رسیدن به مقصد برای ما پیش بینی کرد حدود نیم ساعت بیشتر طول کشید. در واقع دو ساعت طول کشید تا از آبشار پونه زار به آبشار آب سفید الیگودرز رسیدیم. قسمتی از مسیر شوسه بوده اما با ماشینِ سواری، در وضعیت جوی آرام، قابل تردد است.

 

و اما آبشار آب سفید...

با ماشین تا صد متری آبشار میتوان حرکت کرد. منطقه از امکانات خوبی برخوردار است. سرویس بهداشتی، مغازه و کبابی به همراه سکوهای سیمانی در کنار آب و هوا و منظره فوق العاده...

انبوهی از برف در یک طرف و وجود رودخانه در طرف دیگر منظره زیبایی رو رقم زده بود. پس از طی مسیری کوتاه و رد کردنِ یک خم کوچک، چشمتان به آبشاری زیبا در دل کوه می افتد که پاشیدن قطرات آب به صورتتان مانند این است که طبیعت نوازشتان میکند. این آبشار آنقدر زیباست که به عروس آبشارهای لرستان شهرت دارد.

 تصویر 9 تا 12  : آبشار آب سفید، عروس آبشارهای لرستان

آبشار آب سفید

آبشار آب سفید

 

آبشار آب سفید در منطقه‌ای به نام قالی‌کوه قرار دارد که به دلیل پوشش گیاهی و جانوری خاص به عنوان منطقه حفاظت‌شده و شکار ممنوع در نظر گرفته شده است. یکی از درختان منحصربه‌فرد این منطقه سرو کوهی نام دارد که ریشه‌اش در داخل سنگ و صخره رشد می‌کند. محلی‌ها می‌گویند هنگامی که سال‌ها از عمر درخت می‌گذرد و اصطلاحا پیر می‌شود، توسط صاعقه آتش می‌گیرد، از بین می‌رود و درخت جوان جایگزین آن می‌شود. بلوط ایرانی نیز از گونه‌های شاخص این منطقه است.

حالا چرا آب سفید؟ مگه آب هم سفید میشه؟

آب از ارتفاع زیاد به سنگ‌ها می‌خورد و با این برخورد، حباب‌های سفیدی در هوا پخش می‌شود و این علت نامگذاری آبشار آب سفید است.

 تصویر 13 : تونل برفی ایجاد شده در محوطه آبشار آب سفید

آبشار آب سفید

در امتداد جاده الیگودرز به آبشار آب سفید، زیارتگاهی بنام مومد حسن قرار دارد که بسیار مورد احترام اهالی منطقه بوده و از دیگر شهرهای لرنشین کشور هم شنیده ام به زیارتش میروند.

روزهای بلندِ بهاری لطفی است که به ما کمک میکند حداکثر استفاده را از روشنایی روز ببریم.برنامه ریزی کردیم که قبل از تاریکی هوا به الیگودرز برسیم بنابراین پس از چند ساعت بازدید از آبشار در مسیر بازگشت قرار گرفتیم.

در میانه راه سد خان آباد هم به عنوان یک جاذبه گردشگری مورد بازدیمان قرار گرفت. دوستان زیادی دارم که هر ساله برای ماهیگیری به سمت این دریاچه  روانه میشوند. البته از مجاز یا غیر مجاز بودنِ این مسئله اطلاعاتی ندارم.

تصویر 14 : تصویری از سد خان آباد

سد خان آباد

به لطف دنیای مجازی و گروههای گردشگری تلگرامی، برای اقامت، دوستی در الیگودرز زحمت میزبانی از ما را قبول کردند و به این ترتیب شب را با یک همشهریِ ساکن شده در الیگودرز آشنا شدیم که البته بسیار بسیار خونگرم و صمیمی برخورد کردند و انگار صد سال است همدیگر را میشناسیم. داشتن یک فرزند باعث شده بود بچه های من هم یک همبازی پیدا کنند. خانواده ای اهل مطالعه که رفتارشان دیدگاهم نسبت به کتاب و کتابخوانی را بهتر کرد.

پس از صرف صبحانه دوستم و خانواده اش را ترک کردیم و به سمت خرم آباد و به قصد آبشار نوژیان به راه افتادیم.

آبشار بیشه را قبلاً بازدید کرده بودیم وگرنه حتماً باید در برنامه قرار میگرفت و پیشنهاد میکنم اگر تاکنون موفق به دیدار این آبشار نشده اید، بشتابید که عمر کوتاه است...

فاصله‌ آبشار نوژیان از پلیس راه سه‌راهی خرم‌آباد-بروجرد-دورود، 52 کیلومتر است. اگر از پلیس راه در جاده‌ کمربندی خرم‌آباد حرکت کنید، پس از طی 14 کیلومتر، تابلوی آبشار نوژیان را در سمت راست جاده خواهید دید. از این سه راهی به‌سمت چپ بپیچید. حال وارد جاده‌ای کوهستانی و زیبا می‌شوید که در میان جنگل‌های بلوط قرار گرفته است. از ابتدای سه‌راهی تا آبشار دقیقا 38 کیلومتر راه است که 32 کیلومتر آن آسفالت و 6 کیلومتر آخر خاکی است، البته این مسیر شوسه و  قابل طی کردن با ماشین است. اما باید حسابی مراقب باشید، چون علائم راهنمایی و رانندگی هشداردهنده و گاردریل در آن وجود ندارد و پیچ‌های تندی منتظر شما هستند. بطور کلی از محل اقامت ما تا آبشار نوژیان حدود  دو ساعت و نیم طول کشید.

راستی، نزدیک‌ترین پمپ بنزین از آبشار نوژیان 42 کیلومتر فاصله دارد، پس بررسی کنید که به‌اندازه‌ی یک مسیر 80 کیلومتری (رفت و برگشت) بنزین دارید.

در اطراف جاده بهار خودنمایی میکند و جوانه ها زندگی را فریاد میزنند. روستای چوب تراش ها و سنگ تراش ها در مسیر نشانه ای برای صحیح بودنِ مسیر حرکت شماست.

تصویر 15 تا 19 : زیبایی مسیر منتهی به آبشار نوژیان

آبشار نوژیان

آبشار نوژیان

آبشار نوژیان

آبشار نوژیان

ماشین تا صد متری آبشار می تواند برود و پیاده روی خاصی ندارد. سرویس بهداشتی وجود دارد البته بسته به جمعیت ممکن است جوابگو نباشد، بدلیل عدم وجود فروشگاهِ مواد غذایی بهتر از از قبل هر چه را که احتیاج دارید با خودتان ببرید. فضای کافی برای نشستن وجود دارد اما محدوده مشخص و  سکوی سیمانی ندارد. هیچ هزینه ورودی خاصی هم از ما گرفته نشد!

با توجه به جمعیت زیاد و چادرهایی که برپا بودند میتوان حدس زد که امکان شب مانی وجود دارد فقط ممکن است کمبود امکانات و یا روشنایی مشکل ساز شود.

آبشار نوژیان، یکی از مشهورترین آبشارهای لرستان و مرتفعترینِ آنهاست. این آبشار با 95 متر ارتفاع و عرض تاج پنج متر، بلندترین آبشار استان لرستان است.

 نوژیان به معنی "آبِ زنده" است و با توجه به اینکه در فصل بارندگی  عرض آن زیاد و در فصل کم بارش عرض آن کم میشود، قدیمی ها این اسم را برایش انتخاب کرده اند.

  تصویر 20 : نمای کلی از محوطه پایین دستِ آبشار نوژیان

آبشار نوژیان

  تصویر 21 : آبشار نوژیان از نمای روبرو

آبشار نوژیان

آب این آبشار از چشمه‌های بالادست تأمین می‌شود. در سمت راست آبشار نوژیان رودخانه‌ی کوچکی وجود دارد که آب آن نیز از چشمه‌های متعدد همین منطقه تأمین می‌شود. این آب‌ها در ادامه‌ مسیر خود، به رودخانه‌ی سزار می‌ریزند. آب رودخانه‌های این منطقه مناسب پرورش ماهیان سرد آبی مثل قزل‌آلا است و در مناطق پایین‌تر از آبشار حوضچه‌‌های پرورش ماهی نیز وجود دارد.

یکی از مواردی که آبشار نوژیان بابت آن شهرت دارد، وجود گیاهان دارویی در اطراف خود آبشار و بالای کوه تاف است که باعث می‌شود مردم زیادی تنها به همین علت به این منطقه سفر کنند. کسانی که به این آبشار سفر می‌کنند، می‌توانند از گردشگاه جنگلی نوژیان هم دیدن کنند که بالای کوه تاف قرار دارد.

وجود یک صخره بزرگ در مسیر پرتاب آب، آبشار را به شکل دو طبقه درآورده و طنین صدای شُرشُر آب را هم بیشتر کرده است. برای دیدن آبشار نوژیان و مناظر زیبای اطرافش، نیازی نیست که کوهنورد باشید.

تصویر 22 تا 24 : آبشار نوژیان

آبشار نوژیان

آبشار نوژیان

آبشار نوژیان

مقدار خوراکی که همراه خود برده بودیم را به عنوان نهار خوردیم و درعین حال به اینکه شب را چگونه اقامت کنیم فکر میکردیم. گزینه اول کمپ کردن در محوطه آبشار نوژیان بود که با توجه به کافی نبودنِ مواد غذایی و عدم دسترسی به فروشگاه، کنسل شد. در نقشه و اینترنت یک اقامتگاه بومگردی بنام "سنگ تراشان" پیدا کردیم که آن هم بدلیل عدم پاسخگوییِ آگهی دهنده منتفی شد.

در نهایت تصمیم گرفتیم به خرم آباد رفته و یک سوئیت مبله اجاره کنیم.

حدود ساعت شش در مرکز خرم آباد بودیم و از آنجایی که اکثر جاذبه های گردشگری اش در سفرهای قبلی بازدید شده بود تنها به فکر گرفتن یک جا برای اقامت و خوردن شام بودیم و استراحت.

با چند تا از شماره هایی که روی در و دیوار دیدیم تماس گرفته و یکی را انتخاب کردیم و تحویل گرفتیم. متاسفانه شماره و تصویری از آن ندارم و چون یک خانه شخصی بود ممکن است اطلاعاتش در حال حاضر دیگر بدرد کسی هم نخورد. خلاصه برای شام تصمیم گرفتیم به رستورانِ گردانِ منطقه بام خرم آباد برویم. قطعاً دیدن غروب آفتاب در بلندترین نقطه هر شهر دیدن دارد.

 تصویر 25 : غروب آفتاب در بام لرستان

غروب آفتاب در بام لرستان

رستورانِ گردانی در بام  خرم آباد قرار دارد، با همین نام، که البته از نظر قیمتی کمی گران است اما خوردن کبابهای خوشمزه اش و نمایی که از شهر دارد و گردان بودنِ آن باعث جذابیت شده و ساعتی را با خانواده آنجا گذراندیم.

یک رصدخانه بنام کاسین هم در جوارِ رستوران بود که موقع مراجعه ما شلوغ بود و گذاشتیم برای دفعه بعد...

از مهمان نوازی و خونگرمی مردم لرستان و اصولاً بختیاری ها و لرها هر چه بگویم باز هم کم است و در مدتی که در آن محدوده بودیم چه بسیار دوستانی که ما را برای صرف شام یا اقامت در خانه هایشان دعوت میکردند اما مجالی برای این امر وجود نداشت و این هم ماند برای سفرهای بعدی...

در کمال آرامش شب را به صبح رساندیم و بار و بندیل را برای بازگشت بستیم. دلمان نیامد بدونِ دیدن دوباره قلعه فلک الافلاک برگشته باشیم و با وجود آنکه چندین بار در سفرهای قبلی دیده بودیمش اما این بار به قصد آموزش دادن به بچه ها و بازدید علمی تر از موزه مردم شناسیِ واقع در آن، به راه افتادیم.

تصویر 27 : قلعه فلک الافلاک(دژ شاپور خواست) خرم آباد

قلعه فلک الافلاک

  تصویر 28 تا 31 : موزه مردم شناسی خرم آباد

موزه مردم شناسی خرم آبادموزه مردم شناسی خرم آبادموزه مردم شناسی خرم آباد

موزه مردم شناسی خرم آباد

در مورد نحوه زندگی مردمِ خرم آباد در گذشته، با فرزندانم صحبت کردم و اهمیتی که این قوم به مراسم های عروسی و عذا میدهند...

خلاصه همین بهانه ای شد تا وقتی به خانه برگشتیم دنبال کتاب خرم آباد شناسی در اینترنت بگردیم و با چند  تایی برخورد کردم که برای  کسب اطلاعات بیشتر به خوانندگان محترم لست سکند معرفی میکنم.

 تصویر 32 : جلد کتاب خرم آباد

کتاب خرم آباد

غیر موردی که در عکس می بینید دو کتاب " خرم آباد شناسی"  اثر  سید فرید قاسمی و همچنین کتاب " تاریخ و معماری دژ شاپور خواست(قلعه فلک الافلاک) " نوشته حمید رضا دالوند، برای این منظور مناسب هستند.

 .

.

.

بدین شکل سفر سه روز و دو شبِ ما به اتمام رسید و هنوز به خانه نرسیده به فکر سفرهای بعدی بودیم و مدام این جمله را با خود تکرار میکردیم :

 " کار کن، پولهات رو جمع کن، سفر کن و دوباره تکرار... "

 

توجه: عکس کاور از علی دهقان می‌باشد. 

 

نویسنده: amirkamranfar

 

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر