تصمیم ما برای رفتن به یک سفر خارجی به یکی از کشورهای نزدیک ایران توی تابستون ۱۴۰۲ بود که در نهایت بین گزینههایی که داشتیم برای این که جای جدیدی رو امتحان کرده باشیم مقصد گرجستان رو انتخاب کردیم. با بررسیهایی که کردیم تصمیم گرفتیم تور گرجستان 6 روزه ( ۳روز تفلیس - ۳ روز باتومی) رو خریداری کنیم.
مجری تور توی گرجستان شرکت جورجیا هالیدی بود که تقریباً تمام کسایی که با هواپیمای ما به گرجستان اومدن از این شرکت تور گرفته بودن و عملاً شرکت ایرانی دیگهای توی فرودگاه نبود که توریستها رو جمع کنن (برخلاف کشورهایی مثل ترکیه یا ارمنستان که معمولاً شرکتهای ایرانی زیادی خدمات توریستی ارائه میدن) و به نظر من خدماتی که این شرکت ارائه میداد به شدت فاجعه بود که حالا در ادامه بیشتر توضیح میدم براتون. این موارد هم اشاره کنم که زمان سفر ما به گرجستان هر لاری حدود ۲۰هزار تومن و هر دلار حدود ۵۰ هزار تومن بود.
ما تور رو از تهران به قیمت نفری ۲۲ میلیون تومن خریدیم که این مبلغ برای بیمه مسافرتی برای مدت زمان سفر، بلیط پرواز رفت تهران به تفلیس با هواپیمایی قشمایر، ترانسفر از فرودگاه تفلیس به هتل، ۳ شب اقامت داخل هتل ۴ ستاره Novus Boutique Hotel در تفلیس (که بیشتر شبیه مسافرخونه بود تا هتل)، اتوبوس از تفلیس به باتومی (که توی تهران به ما گفتن اتوبوس راحت VIPعه ولی اونجا عملاً اتوبوسی در کار نبود و با ون بردنمون)، ۳ شب اقامت داخل هتل ۵ ستاره Intourist Palace در باتومی، ترانسفر از هتل به فرودگاه باتومی و بلیط پرواز برگشت باتومی به تهران با هواپیمایی آسمان بود (که این پرواز هم مشکلات زیادی داشت که در ادامه میگم).
پرواز رفت ما به تفلیس روز جمعه ساعت ۱۸:۰۰ با هواپیمایی قشمایر بود که بعد از انجام مقدمات پرواز سوار هواپیما شدیم و به سمت تفلیس پرواز کردیم. پرواز حدود ۱:۳۰ ساعت طول کشید و وارد فرودگاه تفلیس شدیم. اولین موردی که توی این سفر خیلی توی ذوقمون زد برخورد نسبتاً بد پلیس فرودگاه موقع کنترل پاسپورتها بود و سوالات و گیرهای الکیای که میدادن. یعنی درسته که میگن ورود به گرجستان برای ایرانیها ویزا نمیخواد ولی مثل ترکیه نیست که بدون دردسر وارد بشید و مهر بزنن داخل پاسپورتتون.
موقع کنترل پاسپورت باید پرینت بیمه مسافرتی، واچر رزرو هتل و بلیط پرواز برگشت رو ارائه بدید. حتماً داخل ایران نسخه پرینت شده و چاپی از اینایی که گفتم تهیه کنید و دم دست بذارید چون اونجا نسخه دیجیتال و فایل روی گوشی رو قبول نمیکنن و میفرستنتون که پرینت بگیرید که برای چاپ هر صفحه هم کلی پول به صورت دلاری ازتون میگیرن. بعد از چک کردن این چیزا ازتون میپرسن که چقدر پول آوردید با خودتون و ازتون میخوان که پول رو نشونشون بدید که به نظر من خیلی حرکت زشتی بود.
در مورد این که چقدر پول باید همراهتون باشه سایت سفارت ایران نوشته هر نفر به ازای هر روز اقامت در تفلیس ۱۰۰دلار داشته باشه، ولی توی سفر ما خداروشکر برای کسی پیش نیومد که پولهاشون رو در بیارن بشمارن و بگن کمه، همون از روی پاکت یه نگاهی میکردن که حدودی پول کافی دارید یا نه. ممکنه سوالات دیگهای هم بپرسن مثل این که چرا به گرجستان اومدید، دفعه چندمتونه که اومدید، تا حالا به چه کشورهایی سفر کردید و...
در نهایت بعد از گذر از قسمت کنترل پاسپورت و چک کردن تمامی موارد بالا مهر ورود به گرجستان داخل پاسپورتمون زده شد. بعد چمدونهامون رو تحویل گرفتیم و به سمت سالن خروجی فرودگاه رفتیم که قرار بود لیدر تور رو اونجا ملاقات کنیم. همونطور که بالاتر گفتم همه ایرانیهایی که با تور اومده بودن تورشون رو از شرکت جورجیا هالیدی گرفته بودن و توی سالن فرودگاه فقط تور لیدرهای این شرکت با لباسهای آبی منتظر مسافرا بودن. حدود ۵-۶ لیدر بودن که هر کدوم مسئول ترانسفر بخشی از مسافرا تا هتلهاشون بودن. حدود ۱۵-۲۰ دقیقه توی این سالن منتظر بودیم تا لیدرها همه مسافرا رو جمع کنن و به سمت ونهایی حرکت کنیم که قرار بود ما رو تا هتل برسونن.
چند تا نکته در مورد فرودگاه تفلیس هم بخوام بگم. اول این که اگه نیاز به پول ندارید ترجیحاً داخل فرودگاه دلارهاتون رو به لاری تبدیل نکنید چون اکثرشون کمیسیون دارن و نرخ صرافیها داخل خود شهر بهتره. صرافیهای سطح شهر هم به صورت شبانهروزی فعالن و از این نظر هم به مشکل نمیخورید. در مورد سیمکارت هم داخل فرودگاه دکههایی هست که نوشته سیمکارت رایگان، ولی اگه ازشون سیمکارت بگیرید تا ۷۰ لاری ازتون برای فعال کردن اینترنت و بستههای مکالمهش میگیرن، در حالی که داخل شهر میتونید سیمکارت رو به همراه یک بسته ۴ گیگابایتی اینترنت از دفتر اوپراتورها به قیمت ۱۰ لاری خریداری کنید. پس سیمکارت هم داخل فرودگاه نگیرید بهتره.
زمانی که سوار ون بودیم تا به سمت هتل برسیم لیدر محترم توضیحات مختصری در مورد گرجستان بهمون داد و بعد تورهایی که برای فروش به مسافرا تدارک دیده بودن رو معرفی کردن که همگی قیمتهای بسیار بالایی داشت و خودتون اگه میرفتید اون جاها رو میگشتید خیلی ارزونتر میشد. تور شهر گوری همراه ناهار نفری ۴۵ دلار، تور شهر عشق همراه ناهار نفری ۵۵ دلار، تور شام رستوران ایرانی با موزیک زنده ایرانی و گرجی نفری ۴۰ دلار و یک ساعت گشت شبانه با کشتی روی رودخونه تفلیس ۵۰ دلار! که اصرار هم داشتن حتماً هر توری میخواید بخرید رو باید همون موقع توی مسیر فرودگاه تا هتل بخرید و بعد از این که از ماشین ترانسفر پیاده شدید دیگه امکان خرید نیست که به نظر من خیلی رفتار زشتی بود چون توی اون مدت هم اکثراً خسته بودن و اینترنت هم نداشتن که سرچ کنن ببینن قیمت همین چیزا اگه خودشون برن چقدر ارزونتر میشه.
ما از بین این تورها فقط تور شهر گوری رو گرفتیم که همون هم اگه خودمون بدون تور میرفتیم بگردیم خیلی ارزونتر میشد احتمالاً. آژانسهای توریستی گرجی هم در سطح شهر هستن که با قیمت خیلی کمتری میتونید همین تورها رو ازشون تهیه کنید.
در نهایت به هتل Novus Boutique Hotel رسیدیم که اینجا هم خیلی خورد توی ذوقمون. هتلی که قرار بود ۴ ستاره باشه عملاً هیچ تابلویی جلوی ساختمون نداشت و شبیه مسافرخونهی کوچیکی بود که کل اتاقهاش رو شرکت ایرانی اجاره کرده و به مسافرا میده. هتل داخل طبقه بیستم یک برج بیست و چهار طبقه واقع شده بود؛ یعنی هتل صاحب کل برج نبود و فقط یک طبقه از ساختمون هتل بود. بقیه برج خونه و دفتر اداری-تجاری و... بود. نه تنها هیچ تابلویی نداشت، شما باید برای ورود به برج رمز میزدید که در ورودی باز بشه، داخل آسانسور باید رمز میزدید که حرکت کنه، و طبقه بیستم هم باز یک در رمزدار دیگه بود که باید رمز اون رو هم میزدید تا وارد هتل بشید.
کلاً هم ۸ اتاق داشت. اتاقها به نسبت تمیز بودن و ویوی قشنگی داشتن ولی تختها پتو نداشت و مسئول هتل هم میگفت فقط ملحفه داریم و پتو نداریم کلاً. اتاقها گاوصندوق نداشتن و استرس این که دلارها و مدارکتون رو کجا بذارید همیشه همراهتون بود. فشار آب هتل خیلی پایین بود و برای دوش گرفتن هر دفعه عذاب میکشیدیم. رمز آسانسور هتل هم یکبار غیرفعال شده بود که ساعتها طول کشید تا بیان درستش کنن و ما عملاً برای این که روزمون از دست نره ۲۰ طبقه رو با پله رفتیم پایین.
اتاقها حین اقامتتون روزانه نظافت نمیشد و فقط در صورت اصرار زیاد شما میومدن سطل آشغال اتاق رو خالی میکردن. توی سرویس اتاق هم فقط چای و قهوه و کتریبرقی داشتن و خبری از قهوه و آب معدنی نبود. آب رو خودمون باید میخردیم!! حتی سشوار هم موجود نبود. در نهایت شب اول بعد از مستقر شدن توی هتل استراحت کردیم تا فردا صبحش خودمون بریم شهر تفلیس رو بگردیم.
صبح روز اول
موقع دیدن صبحونه هتل هم باز توی ذوقمون خورد. برخلاف هتلهایی که قبلاً رفته بودیم صبحونه حالت سلف سرویس نداشت، و صبحونه هر اتاق داخل یک سینی جلوی هر اتاق گذاشته میشد که حجم خیلی کمی هم داشت. هر سینی شامل ۲ تا کره و مربا کوچیک، ۴-۵ تکه گوجه و خیار خرد شده، ۶ ورق کالباس کوچک، ۲ تکه نان باگت کوچک، ۲ اسلایس پنیر کوچک، ۲ تا دونه بیسکوئیت و ۲ تا آب آلبالو پاکتی بود که روز آخر آب آلبالوشون هم تموم شد و گفتن نداریم بدیم بهتون. و مشکل بزرگی که من داشتم نبود قهوه داخل سینی صبحانه و کلاً سرویس اتاق بود. فقط چای کیسهای و کتری برقی و شکر داشتن و خبری از قهوه نبود.
بعد از صرف صبحونه برای تهیه قهوه و سیمکارت به شهر رفتم. قیمت قهوه در سطح شهر حدود ۳-۵ لاری بود. سیمکارت همراه ۴ گیگ اینترنت هم از دفتر اوپراتور Cellfie به قیمت ۱۰ لاری خریدم که علاوه بر این که با کمک اینترنتش تونستیم اکثر جاهای دیدنی تفلیس رو خودمون بریم بگردیم کاربرد مهمترش هم این بود که میتونستیم با داشتن شماره اونجا با کمک اپلیکیشنهایی مثل Bolt و Yandex ماشین بگیریم که کرایهای خیلی کمتر از تاکسیهای سطح شهر داشتن. همهی ماشینهایی که ما از bolt چه داخل تفلیس چه باتومی گرفتیم قیمتی بین ۴-۸ لاری داشتن و مبلغ بیشتری برای جابهجایی پرداخت نکردیم.
در ادامه با Bolt ماشین گرفتیم و به کلیسای ترینتی رفتیم. بعد از گشتن داخل کلیسا و دیدن مناظر شهر از محوطه کلیسا، پیاده به سمت پل صلح و پارک رایک حرکت کردیم. بعد همونجا نفری ۲.۵ لاری دادیم و سوار تلهکابین شدیم. برای استفاده از تلهکابین یه کارت به اسم Metromoney بهتون میدن که قیمت خود کارت ۲ لاریه که میتونید شارژش کنید و ازش علاوه بر تلهکابین داخل مترو و اتوبوسهای تفلیس هم استفاده کنید.
با تلهکابین به سمت دیگهی شهر رفتیم و مجسمه مادر گرجستان، قلعه ناریکالا، میدان آبشار، حمامهای گوگردی، پلهای عشق و آبشار لقوتاخوی دیدن کردیم. در نهایت با Bolt به نزدیکی هتل اومدیم و توی مکدونالد ناهار خوردیم. این مورد رو اشاره کنم که کلاً قیمت غذا در گرجستان و خورد و خوراک به نسبت خیلی بالاست و یه وعده غذایی فستفود داخل رستورانهایی مثل مکدونالد حدود ۲۰-۲۵ لاری هزینه داره. بعد از صرف ناهار به هتل برگشتیم و استراحت کردیم.
عصر روز اول
با خرید بلیط فانیکولار تفلیس(نفری ۲۰ لاری رفت و برگشت) به سمت بلندیهای متاتسمیندا رفتیم که یک پارک تفریحی شبیه شهربازی اونجا ساخته بودن و ویوی بسیار قشنگی از شهر تفلیس داشت. بعد پیاده به خیابون روستاوولی اومدیم و از کنار پارلمان گرجستان و فوارههای زیباش رد شدیم. مرکز خرید گالریا هم توی مسیر دیدیم ولی فرصت نبود داخلش بریم چون ساعت ۱۰ شب مراکز خرید تعطیل میشدن.
در ادامه به میدون آزادی تفلیس رسیدیم و بعد از دیدن این میدان تصمیم گرفتیم از متروی تفلیس هم دیدن کنیم. برای استفاده از مترو از کارت Metromoney استفاده کردیم. این کارت رو کنار تلهکابین و داخل ایستگاههای مترو میفروشن و همونجا هم میتونید کارت رو شارژ کنید. نیازی نیست برای هر نفر یک کارت جدا تهیه کنید و از یک کارت میتونید برای چند نفر استفاده کنید. در نهایت با مترو به نزدیکی هتل برگشتیم و شام خوردیم و استراحت کردیم.
صبح روز دوم
قرار بود تور شهر گوری که از کمپانی توریستی به قیمت نفری ۴۵ دلار خریده بودیم رو بریم. صبح بعد از صرف صبحانه از طرف شرکت مجری تور تفلیس یه لیدر جدید همراه با یک عکاس مرد جوان که میگفتن قراره لحظات خوشمون رو با دوربینشون ثبت کنن! اومدن دنبالمون و بعد از جمع کردن مسافرا از هتلهای مختلف با ون به سمت مقاصدمون حرکت کردیم. این هم بگم که حضور عکاس توی تور واقعاً جالب نبود چون توی موقعیتهای مختلف هی مسافرا رو صدا میزد و میگفت بیاید عکس بگیرم ازتون و وقتتون رو میگرفت.
ابتدا به سمت صومعه جواری حرکت کردیم که جدای از قدمت تاریخی ساختمونش ویوی بسیار قشنگی داشت. بعدش به سمت شهر گوری رفتیم که زادگاه استالین بودش و در اونجا از موزه و پارک استالین دیدن کردیم. در نهایت توی مسیر برگشت به سمت تفلیس توی شهر متسختا توقف داشتیم که پایتخت پیشین گرجستان بوده. در ابتدا از طرف کمپانی تور برای صرف ناهار به یه رستورانی رفتیم که قرار بود غذای گرجی بدن بهمون که رستورانش هم خیلی چشم آدم رو نمیگرفت. غذاهایی که سر شد شامل یه سالاد شبیه الویه، مرغ برشته، گوشت بره برشته، کباب لقمه و... بود.
رستوران خیلی جای جالبی نبود و یه سری از کسایی که همراه ما بودن فرداش به خاطر اون غذا مسموم هم شدن حتی! ما خداروشکر چیزیمون نشد. بعد از صرف غذا به کلیسای جامع سوِتیتسخُوِلی رفتیم و بعدش هم از بازارچه سنتی شهر دیدن کردیم که تور لیدرها خیلی تعریف میکردن از قیمتهای خوبش و این که میتونید کلی سوغاتی ازش بخرید که دیدنش جالب بود حالا ولی واقعاً چیز خاصی برای خرید نداشت.
در نهایت سوار ون شدیم تا به سمت تفلیس برگردیم که اینجا اون عکاسی که همراهمون بودن شروع کردن به نشون دادن عکسهایی که گرفتن و فروختنشون. بابت هر عکس تا ۱۰ لاری قیمت گذاشته بودن! که خب ما هیچ عکسی ازشون نخریدیم. در نهایت موقع برگشتن به تفلیس ما کنار مرکز خرید تفلیسمال پیاده شدیم که بریم کمی این مرکز خرید رو بگردیم.
در کل تور لیدری که ما رو از فرودگاه تا هتل برده بودن همون موقع ورود گفته بودن که گرجستان به درد خرید نمیخوره و اکثر قیمتها بالاست چون اکثر جنسها از ترکیه وارد میشه و خودشون تولید نمیکنن. ولی با گشتن مغازهها و تخفیفهایی که گذاشته بودن میشد لباس و کفشهایی پیدا کرد که قیمتش از تهران کمتر باشه ولی خب باید وقت بذارید و بگردید. تا حدود ساعت ۱۰ شب که مرکز خرید باز بود توی این مرکز چرخیدیم و شام خوردیم و در نهایت با bolt به هتل برگشتیم.
صبح روز سوم
قرار بود که تفلیس رو به مقصد باتومی ترک کنیم. ساعت ۹ صبح از طرف شرکت تور اومدن دنبالمون و بعد از تحویل دادن اتاقهای هتل تفلیس سوار ون شدیم که به سمت باتومی بریم. این ون دقیقاً مشابه همون ونی بود که توی ترانسفر از فرودگاه تا هتل و توی تور شهر گوری دیده بودیم و واقعاً مناسب سفر ۷ ساعته از تفلیس به باتومی نبود. فاصله صندلیها کم و تنگ بود و ما که خیلی اذیت شدیم چون طبق چیزی که توی تهران بهمون گفته بودن انتظار یک اتوبوس راحت برای این سفر داشتیم.
توی مسیر لیدری از طرف شرکت ما رو همراهی نمیکرد و فقط ما بودیم و یک راننده گرجستانی. در طول مسیر ۲ بار توقف داشتیم که میتونستید از فروشگاههایی که هست خوراکی بخرید یا از دستشویی استفاده کنید. نکتهای که جالب بود این بود که تقریباً تمامی این دستشوییهای بینراهی از هر نفر بابت استفاده از دستشویی ۰.۵-۱ لاری هزینه میگرفتن. نزدیک ظهر هم جایی ایستادیم که اگر کسی میخواد ناهار بخوره بره برای خودش چیزی بخره (ناهار سفر از تفلیس به باتومی روی خدمات تور نبود). و جایی که برای ناهار توقف کردیم هم خیلی جالب نبود، یک سوپرمارکت داشت که چیزهایی مثل نوشیدنی، چیپس و کیک و... میتونستید بخرید ازش.
یک میوهفروشی داشت و یه رستوران بینراهی که غذاهای حاضری و سبکی مثل پیراشکی، کباب لقمه و... میفروختن که کیفیت جالبی هم نداشتن. قیمت هر کباب لقمهش مثلاً ۵ لاری بود. در نهایت حدود ساعت ۴:۳۰ عصر وارد شهر باتومی شدیم که اولین چیزی که از این شهر میدیدید ترافیک بسیار شدیدش و هوای بارونیش بود. یه تور لیدر جدید ابتدای باتومی سوار ماشین شد و توضیحاتی در مورد این شهر بهمون داد و در ادامه ما رو به هتلهامون برد. خداروشکر توی باتومی دیگه خبری از فروش تورها نبود.
هتل ما داخل شهر باتومی هتل ۵ ستاره Intourist Palace بود که میشه گفت برخلاف جایی که توی تفلیس ما رو برده بودن اینجا واقعاً حداقلهایی که یک هتل باید داشته باشه رو داشت ولی نهایتش اینجا هم در حد یک هتل ۴ ستاره بود و نمیدونم روی چه حسابی به خودشون میگفتن هتل ۵ ستاره. بعد از استقرار توی هتل با توجه به این که توی مسیر ناهار مناسبی هم نخورده بودیم رفتیم غذا خوردیم. بعدش هم یه ذره پیاده توی شهر گشت زدیم. از میدان اروپا، فواره نپتون و بلوار فوارهها دیدن کردیم که آبنمای بسیار زیبایی داشت. از باغ بامبو رد شدیم، از کنار سواحل دریای سیاه رد شدیم و توی بلوار باتومی مشغول پیادهروی بودیم که ناگهانی بارون بسیار شدیدی گرفت که ناچار مجبور شدیم به هتل برگردیم.
صبح روز چهارم
هم هوای باتومی بارانی بود و ما تصمیم گرفتیم با bolt به مرکز خرید متروسیتی بریم. قیمتها هم مثل تفلیس عموماً برای ما گرون بودن ولی اگر میگشتی میتونستی چیزهای خوبی پیدا کنی باز. بعد از صرف ناهار و بازگشت به هتل عصر روز چهارم پیاده به سمت مجسمه علی و نینو حرکت کردیم و توی مسیر از کنار مجسمه ایلیا چاوچاوادزه، برج الفبا، چرخ و فلک باتومی، فانوس دریایی باتومی و برج چاچا رد شدیم. در ادامه به سمت کلیسای جامع مادر خدا حرکت کردیم. بعد از دیدن کلیسا هم سراغ شام رفتیم و بعدش به سمت هتل رفتیم.
صبح روز پنجم
با توجه به این که بارونی نبود تصمیم گرفتیم به سمت ساحل باتومی بریم و مقداری زمان کنار دریای بسیار زیبایی که داشت گذروندیم و مقداری شنا کردیم. استفاده از چترهای آفتاب کنار ساحل ۲۰ لاری و هر تخت پلاستیکی ۵ لاری هزینه داشت ولی خود ساحل عمومی بود و هزینهای بابت کنار دریا رفتن و شنا کردن نمیخواست پرداخت کنید. عصر روز پنجم با bolt به مرکز خرید باتومیمال رفتیم و اونجا رو گشتیم و در نهایت با توجه به ترافیک شدیدی که خیابونهای باتومی داشت تصمیم گرفتیم پیاده به هتل برگردیم.
صبح روز ششم
بعد از صرف صبحانه وسایلمون رو جمع کردیم و تا ساعت ۱۲ ظهر اتاقمون رو تحویل دادیم. پرواز برگشت ما از باتومی به تهران قرار بود ساعت ۱۴:۳۰ با هواپیمایی آسمان باشه که کلاً قبل از شروع سفر و اومدن به گرجستان از طرف آژانس مسافرتی بهمون اطلاع دادن که ساعت پرواز به ۲۱:۳۰ دقیقه تغییر کرده. ظهر بعد از این که اتاقمون رو تحویل دادیم هم باز مجدداً اطلاع دادن که پرواز ۳ ساعت تأخیر داره و ساعت ۰۰:۳۰ حرکت میکنه.
ما هم وسایلمون رو داخل اتاق چمدان هتل گذاشتیم و مقداری پیاده داخل شهر چرخیدیم و از کنار جاهای دیدنی باتومی مثل باغ پرندگان، فواره زن دوچرخهسوار، باغ ژاپنی، فواره دانشگاه، اختاپوس باتومی و دانشگاه دولتی باتومی دیدن کردیم. در ادامه به سمت دریاچه نوریژل رفتیم و بعد از دیدن اونجا ناهار خوردیم و به هتل برگشتیم.
ساعت ۲۰:۰۰ از طرف شرکت تور باتومی و تفلیس، اومدن دنبالمون و بعد از جمع کردن مسافرا از بقیهی هتلها به سمت فرودگاه باتومی حرکت کردیم. داخل فرودگاه باتومی برای تحویل بار به سمت کانتر هواپیمایی آسمان رفتیم که بعد از چک کردن پاسپورتها گفتن اسم شما داخل لیست پرواز نیست! ما هم تنها کسایی نبودیم که این مشکل رو داشتن و خیلی از خانوادههای دیگه که از همین شرکت تور گرفته بودن هم به این مشکل خورده بودن.
تور لیدری هم که با ما تا فرودگاه اومده بود کد رزرو تور رو ازمون گرفت و بعد از پیگیریهاش گفت که مشکل از ما نبوده و با آژانس هواپیماییای که از تهران بلیط خریدید صحبت کنید (حالا مگه آژانس هواپیمایی ساعت ۱۰ شب بازه؟) تهش بعد از اعتراض زیاد مسافرایی که اینجوری شده بودن مسئولین تحویل بار فرودگاه باتومی عکس بلیط و پاسپورتهامون رو گرفتن و گفتن صبر کنیم تا پیگیری کنن.
در نهایت بعد از مقدار استرس زیادی که تحمل کردیم یک لیست جدید از طرف هواپیمایی آسمان براشون ارسال شد که اسامی ما هم داخلش بود و بارهامون رو تحویل دادیم و بعد از تشریفات کنترل پاسپورت و... در نهایت سوار هواپیما شدیم که داخل هواپیما مهماندار میگفت اصلاً باتومی به تهران هیچوقت پرواز ساعت ۱۴:۳۰ نداشته و احتمالاً شرکت تور اشتباهی براتون پرواز تفلیس به تهران رو گرفته بودن! خلاصه که در نهایت از گرجستان پرواز کردیم و به تهران برگشتیم.
در نهایت بخوام جمعبندی کنم به نظرم گرجستان کشوری بود که یکبار ارزش دیدن داشت، انتخاب این که گرجستان برید یا نه و با همون پول به کشورهایی مثل ترکیه یا ارمنستان برید با خودتونه و این که اگر قصد سفر به گرجستان دارید از طریق تور اقدام کنید یا خودتون جداگانه برید. من توضیحاتی که دادم تجربیات خودم بود از این سفر.