سفر زمینی و پر ماجرای من به وان ترکیه

4.2
از 57 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
سفر زمینی و پر ماجرای من به وان ترکیه
آموزش سفرنامه‌ نویسی
09 اسفند 1402 12:00
16
18.1K

سلام امیدوارم حال دلتون خوش باشه کنار عزیزانتون. امیر هستم و قصد دارم در این سفرنامه از اولین تجربه سفر خارجیم بنویسم براتون. سفری که پر از ماجراهای خوب و بد در شهر وان کشور ترکیه گذشت. وان یه شهر کوچیک و نزدیک ترین شهر ترکیه به ایران. واحد پول کشور ترکیه لیر هست و تقریبا هر لیر 1780 معامله میشه و اگه قصد سفر به کشور ترکیه رو دارید بهتون پیشنهاد میکنم که حتما دلار باخودتون ببرین و اونجا چنج کنید چون بسیار بسیار بصرفه تره از اینک لیر ببرید یا لب مرز چنج کنید. هم تو خود شهر وان کارت خوان ایرانی هست کارت بکشین لیر بگیرین.

مردم کشور ترکیه مسلمونن فی الواقع مذهبشون اسلام است مثل کشور خودمون. ولی کشور ترکیه،کشوری آزاد است. یعنی مردمشون هرنوع پوشش و حجابی که دوست دارن میتونن داشته باشن. روش های مختلفی هست که بتونین به وان سفر کنید. مثلا از سایت لست سکند بگردید و تور وان مناسب خودتون رو پیدا کنید(واقعا جنبه تبلیغات نداره و صرفا پییشنهاده) یا هوایی بلیط بخرید و خودتون برید. یا زمینی با اتوبوس تا تبریز و از تبریز تا خوی و ازاونجا تا وان برید. یا سفر با ماشین شخصی رو انتخاب کنید و تا مرز رازی برید اونجا یا ماشین رو در پارکینگ مرز بزارید. یا ماشینتون رو بقول معروف کاپیتاژ کنید و برید داخل کشور ترکیه که باتوجه به ماشینتون هزینه اش بین 3 تا 8 میلیون تومان متغیر هست.

خوب سفرما از مشهد آغاز شد. از مشهد با اتوبوس vip  که یک ردیف تک نفره و یک ردیف دونفره داشت و تقریبا میشه گفت راحت بودم راه افتادیم. 14دی 1402 ساعت 1 بامداد به سمت خوی حرکت کردیم و 7 صبح 15 دی به خوی رسیدیم. در طول مسیر چندجا توقف های طولانی داشتیم که باقی همسفرا هم سوار شوند،از جمله شاهرود،سمنان،تهران،کرج،هشتگرد و تبریز. ولی هرچقدر مسیر طولانی بود باوجود همسفرهای خوبی که داشتم خستگیشو کم کردن. از راننده که بهش عمو علی میگفتیم و با اینک فرد مسن بودن ولی انقد ادم شاد و خوشحال و خونگرمی بودن که هرچی بگم کم گفتم تا نفری که آخر اتوبوس نشسته بودن. همه و همه کلی اهنگ خوندیم. کلی بچه ها با سازهاشون زدن و ما همراهی کردیم. خلاصه جونم بگه براتون که صبح 15 ام به خوی رسیدیم و صبحانه رو با چشم های نیمه باز خوردیم یکمی پول چنج کردم که کاش نمیکردم ولی چون بی تجربه بودم برای سری های بعد تجربه شدو منتظر ون های کشورترکیه بودیم تا به سمت وان حرکت کنیم.

مرزی که از اون ما وارد کشور ترکیه شدیم مرز رازی بود. ساعت 9 ون ها اومدن و یکی یکی سوارشدیم و به سمت مرز روانه شدیم. مسیر خوی تا مرز طولانی نیست ولی چون مسیرش باریک و پر پیچ و خمه حدودا 1 ساعت طول کشید. ساعت10 به مرز رسیدیم، و بوممم نگم براتون از شلوغی مرز،عجیب غریب شلوغی بیش از حد بود شاید یکی از دلایلش این بود که یکی از خواننده های معروف ایرانی در شهر وان کنسرت داشت. برای منی که اولین تجربه سفر خارجیم بود و تنها رفته بودم، و منطقی بود که بیش از حد ذوق و شوق داشته باشم و همین ذوق وشوق شاید کاردستم داد  و دو نفر از لیدرهای اصلیمون به دلیل یه سری مشکلات نتونستن با ما همراه بشن و از مرز برگشتن.

ولی خودمونو نباختیم و سعی کردیم از سفر لذت ببریم. وقتی به مرز میرسید تقریبا سه تا گیت رو باید رد کنید. گیت اول پلیس ایرانه که رو پاسپورتتون مهر خروج میزنه. گیت دوم که افراد نظامی وایستادن پاسپورتتون رو چک میکنن که مشکلی نداشته نباشه. و گیت سوم که گیت پلیس  خود ترکیه است و پاسپورتتون رو چک میکنه و یه دوربین اونجا هست که چند ثانیه باید بهش نگاه کنید که فک کنم ورود شمارو به کشور ترکیه باید ثبت کنه. و بعد ازاین گیت دیگ شما رسما وارد کشور ترکیه شده اید. بعد از این گیت شما با یه فری شاپ یا فروشگاه آزاد مواجه میشوید که هرچیزی که فکرشو بکنید داره. دوباره بعد از این گیت و فری شاپ شما با یه بازرسی بدنی از سمت نیروهای پلیس ترکیه مواجه میشوید که چیز خاصی نیس وسایلتون رو داخل دستگاه ایکس ری میگذارید و تمام.

van.jpg
شهر وان (عکس از اینترنت)

خوش آمدید به کشور زیبا و پر از جاذبه ترکیه. اگر خودتون شخصی خواسته باشید بروید به وان بعد از مرز ماشین های ون و تاکسی های زرد زنگ  هستن که شمارو تا وان ببرن. کرایه ماشین ها باتوجه به تعداد نفرات و مقدار بار شما متغیر است. و اینو بگم اگه با ماشین خودتون میرید حتما حواستون به این موضوع باشه که پلیس ترکیه روی تعداد نفرات سرنشین ماشین بسیار حساس اند یعنی اگ شما ماشینی دارین که رو کارت ماشین زده مجموعا 5 نفر و شما 6 نفر سوار کنید قطعا جریمه میشید. پس حواستون به این موضوع هم حتما باشه.

3-مرز ورودی ترکیه
مرز ترکیه

یک نکته ای دیگر درمورد سفر زمینی اینکه که هر پاسپورت میتونه سه بکس سیگار باخودش ببره و تقریبا دوبرابر ایران بفروشه (کنت 8 میکس آبی) بسیار خواهان دارد در ترکیه. خلاصه در طول مسیر از مسیر پائیزی  و بارونی بسیار زیبا مرز تا وان لذت بردم . مسیری که پر از درخت های سبز و زرد شده و دریاچه زیبا،ابراهای قشنگ،روستاهای میان کوه،پرنده های آزاد و رها... وقتی به وان رسیدیم من و چهار نفر دیگ که هیچ شناختی ازشون نداشتم تو یه اتاق بودیم. ولی خوب از اونجایی که با مردم سریع گرم میگیرم شب اولی ک رسیدیم باهاشون صمیمی تر شدم و هرکار میکردیم پنج نفری بود.

از ناهار و شام بگیر تا تفریح و خوش گذرونی. کل تور ما با رفت و برگشت 7 روز بود. یعنی چهار روز و پنج شب ما داخل شهر وان اقامت داشتیم. روز و شب اول گذشت و شد 16 دی ماه گفتم برم و داخل شهر گشتی بزنم و ببینم قیمت لباس در وان و قیمت خوراکی و سایر موارد چطوریاست. و دیدم نسبت به ایران انصافا قیمت ها خوبه مخصوصا لباس های مارک. خلاصه روز ما به دیدن و قیمت گرفتن گذشت. و البته یکم خرید کردم که یک پلیور و یک بافت خریدم که حدودا 750 لیر شد. که بنظر من باتوجه به مارک و کیفیتشون بسیار مناسب بود.

و شب تصمیم براین شد که شام از بیرون بگیریم نگم براتون از مزه لذیذ کباب ترکی. و مخصوصا اون اون ترشی کنارش وایی چقد مزش لذیذ بود. قیمت غذا در ترکیه مثل ایران بود و در بعضی موارد شاید مناسب تر مثلا شما با 120-130 تومن شاید بتونین یه ساندویچ متوسط تو ایران بخرید و نوش جان کنید اما تو وان با 70 لیر یا به روایتی 120-130 هزارتومن میتوانید بهترین ساندویچ کباب ترکی به همراه مخلفات رو بخورید.

خلاصه یه روز ما هم به گشت و گذار و کمی خرید و ... گذشت. صبح جمعه بعد از صرف صبحانه به همراه سه تا دیگ از همسفرهای بسیار خوش اخلاق و  باسلیقه به خرید گذشت...اول تا اخر خیابون جمهوریت رفتیم... بعضی از برندهای معروف در حاشیه خیابون نمایندگی داشتن ، بعضی ها داخل مراکز خرید وان، بعد از کلی گشت و گذار و ازاین مغازه به اون مغازه به یک مرکز خرید بزرگ رسیدیم، که تمامی مارک های بزرگ و معروف دنیا رو تو خودش جا داده بود. و من باتوجه به نیازم مقداری خرید کردم.

که بازم میگم با توجه به کیفیت و قیمت و برندشون واقعا ارزش خرید داشتن و امااا تاریخی که مدت ها منتظرش بودم 17 دی ماه 1402 تاریخ موعود. تاریخی که من به خاطرش کلی راه اومده بودم. سالن کنسرت حدودا 20 دقیقه ای با هتلمون فاصله داشت و در مرکز تجمعات یه دانشگاهی بود. کنسرتی که سالها انتظارشو میکشدیم و ازخدا میخواستم که خواننده محبوبمو از نزدیک ببینم. چیزی که در لحظه اول رسیدن به ورودی سالن کنسرت باهاش  مواجه شدم ازدحام و شلوغی ورودی درب سالن بود. به قدری ازدحام بود که حدود 2 ساعت منتظر بودم که داخل سالن برم. چشمتون روز بد نبینه بعد دوساعت منتظر بودن و علافی وقتی مسئول بلیط ها بلیطمو دید و خواست چک کنه یهو گفت بلیطت معتبر نیست و نمیتونی بری داخل انگار دنیا رو سرم خراب شده بود.

کلی گشتم تا مرکز فروش بلیط (یا به اصطلاح تیکت باکس)  رو پیدا کردم و بعد یه ربع منتظر بودن گفت این بلیط مال دونفره  یه نفر رفته داخل و  یه نفر دیگ بیرونه هرچی من گفتم آقا اون یه نفر منم  قبول نکرد که نکرد گفت نمیتونی بری داخل. من که کلی برنامه ریخته بودم واسه این کنسرت کلی تصویر سازی کرده بودم و همه اونها داشت خراب میشد و منی که نزدیک بود اشکم دربیاد. خلاصه سرتون درد نیارم به هر نحوی بود رفتم داخل. ولی تمام این مسائل و مشکلات به لحظه ای که خواننده اومد رو صحنه و شروع کرد به خوندن می ارزید. کلی خوش گذشت بهم تو کنسرت کلی خوندم با خواننده، اهنگ های مورد علاقمو خوند.  تمام کل تایم کنسرت  و علاف شدن درب ورودی در لحظه ورودم به سالن نبود، گم  شده بود انگار نبود.

بسیار بسیار تجربه لذت بخشی بود. هیچوقت همچین حسی رو تجربه نکرده بودم حدود قیمت بلیط ها رو خواسته باشم بگم بهتون از چهار - پنج ملیون تومان بود بلیط تا بیست و پنج ملیون تومان که قسمت vip بود. من یه چیز متوسط گرفته (حدودا نه و نیم ملیون تومان) و جایگاهی هم که بودم نسبت به قیمتش خیلی خوب بود انصافا. صبح روز بعد یعنی شنبه قرار بود شد که همراه با باقی همسفرها  به گشت شهری و جاهای دیدنی وان که شامل بازدید از خانه معلق که چندان جذابیتی برامن نداشت ،خانه گربه ها،پل شیشه ای و گشت در جزیره با کشتی بریم که اگه بخوام رو راست بگم به جز گشت در جزیره بقیه مواردی که ما ازشون بازدید داشتیم  ارزش دیدن نداشتن واقعا.

4-پل شیشه ای
پل شیشه ای
2- خانه گربه ها
خانه گربه ها

شاید یکی از دلایلش هم  این بود که هوا  واقعا سرد اون روز بود. گشت شهری  ما از ساعت 10/5 صبح تا 4 بعدازظهر به طول انجامید. و ساعت 5 عصر عین کسی که از جنگ برگشته خسته بودیم و خوابیدیم. یکشنبه به تولد یکی از همسفرهام و هم اتاقیم امید که واقعا پسر خوش قلب و مهربونیه گذشت. تقریبا 12 نفر داخل اتاق ما بودن و یه جشن کوچیک گرفتیم که البته زحمت کیک رو خود امید کشیده بود و اصلا ما نمیدونستیم تولد امیده خودش تمام مراسم و وسایل رو تدارک دیده بود عماد هم که یکی از اون اصفهانی های خون گرم گروه و  نوازنده و خواننده بود کلی آهنگ شاد برامون خوند  و ما همراهی  اش  کردیم.

و مطمعن م به بهترین شب همه ما تبدیل شد. چون کنار هم خوش بودیم و خوش گذروندیم اگر بخوام در مورد هتل و اتاق خودم  بگم هتل ما یه هتل سه ستاره تقریبا در مرکز شهر  و خیابون جمهوریت بود. دستریش عالی بود از مرکز خرید سوپرمارکت رستوران ...همه و همه در نزدیک ترین فاصله بودن

امکانات هتل هم شامل: صبحانه وای فای چای ساز بود. اتاق خودم هم یه ویو بسیار قشنگ رو به کوه های مملو از برف وان داشت. و  بسیار منظره ی زیبایی رو به ارمغان اورده بود. اتاق و هتلی که من داشتم دسترسی اش خوب بود سوپر مارکت رستوران محل روسی ها بیمارستان داروخانه و یک نکته ای که خیلی خیلی  توجه منو در این کشور جذب کرد، آزادی این کشور بود حتی در شهر کوچیکی مثل وان انقد مردم آزاد هستن که اصلا بعضی از مسائلی که در کشور ما از اهمیت بسیاری برخور دار است در این کشور و شهر از کمترین اهمیتی برخوردار بود.

5-کوچه چتری ها
کوچه چتری ها

آب و هوا وان حداقل بگم بهتر است شبیه به آب و هوای ایران است یه نکته ای که اگر در فصل های سرد سال به وان سفر کردی حتما حتما حتما باید توجه کنید بهش این است که حتما با خودتون داروهای ضرروی و قرص های سرماخوردگی و پیشگیری با خودتون ببرید. چون هزینه درمان بسیار بسیار بالاست در ترکیه. دلیلش هم این است که ما توریستی رفتیم و قطعا بیمه اون کشور رو نداریم و به همین دلیل هزینه ها ی درمان با لاست.

و اما کلام آخر

بخوام خلاصه بگم تجربه بسیار بسیار زیبا و جذابی بود و وتوصیه میکنم اگر براتون مقدوره در اسرع وقت تجربش کنید. ممنون از اینکه با حوصله این متنو خوندین.

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر