هند نامه

4.5
از 31 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
برای سفر به سرزمین هفتاد و دو ملت، به حرف دیگران اعتماد نکنید! +تصاویر

 India-Blog cover (01-03-24) (19).jpg

سلام خدمت همه دوستان

این اولین سفرنامه من هست که در رابطه با سفر نوروزیم به هنده. راستش از بس یک سری از هند بد گفتند و یک سری خوب، من برای رفتن به این کشور شک داشتم و مقصد اصلیم ویتنام بود بخاطر همین، بهمن ماه به یکی از آژانسها زنگ زدم و بعد از چند روز، متصدی فروش به من گفت به خاطر قیمت بالا، احتمالا این تور اجرا نمیشه و اگر به هند نرفتی تور هند صد در صد اجرا میشه و دو نفر ثبت نام کردند و بلیط پرواز رو میخوان بخرن اگر شما هم ثبت نام کنی میتونم اسمتون رو با هم برای بلیط بدم. من هم قبول کردم و فکر کنم با قیمت 3/5 میلیون تومان بلیط خریداری شد. اسفند ماه بود که متصدی فروش با من تماس گرفت و گفت پدر و مادری همراه دخترشون هستند که نمیخوان دخترشون در اطاق یک تخته باشه اگه شما دوست دارید شماره شما رو بهشون بدم تا در اطاق دو تخته قرار بگیرید و هزینه هاتون هم کم بشه من هم قبول کردم و بعد از ساعتی دختر خانم با من تماس گرفت و با گفتن چند شرط، توافق حاصل شد و یک روز هم برای انگشت نگاری به دفتر VFS رفتم و  اواخر اسفندماه هم 550 دلار هزینه ارزی به قیمت هر دلار 11/850 تومان رو پرداخت کرده و بلیط و مدارک رو دریافت کردم. البته همسفرانی که اسفندماه ثبت نام کرده بودند دلار رو به قیمت 13/000 تومان هم خریده بودند. بعد از ظهر 9 فروردین ماه 98 به فرودگاه امام خمینی رفتم و بعد از دریافت کارت پرواز، خوردن بستنی میوه­ ای، بازدید از صنایع دستی و خواندن نماز، سوار هواپیما شدم و بعد هم مشغول خوردن شام و پر کردن فرم و .......

1.jpg2.jpg3.jpg4.jpg5.jpg

فرودگاه امام خمینی شامل محل دریافت کارت پرواز، نمازخانه و غرفه­ های صنایع دستی

6.jpg

بستنی میوه­ ای فرودگاه امام خمینی

7.jpg

شام هواپیمای ماهان

خلاصه نیمه شب به دهلی رسیدیم تا کارهای خروج و دریافت چمدان انجام شد و همسفرها همدیگر رو پیدا کردند و سر آخر هم لیدر هندی که مسلط به زبان فارسی بود با تابلویی دیده شد و بعد هم سوار مینی بوسی شدیم و مراسم حلقه گل به گردن آویختن و دادن یک آب معدنی گرم.

8.jpg

حلقه گل

روز اول: به محض ورود به لابی هتل با نوشیدنی نه چندان خوشمزه­ ای از ما پذیرایی شد و با گرفتن کلید اطاقها و رمز وای فای به سمت اطاقها رفتیم و تا حدود ساعت 10 صبح خوابیدیم و بعد هم خوردن صبحانه متنوع و عالی.

9.jpg12.jpg10.jpg

اطاق و لابی هتل آمبیانس لیلا کانونشن

14.jpg15.jpg16.jpg13.jpg

صبحانه هتل

 بعد از صبحانه، لیدر سراغ ما اومد و گشت انتخابیمون که نفری 45 دلار بابت اون پرداخت کرده بودیم شروع شد. ابتدا به معبد بیرلا مندیر رفتیم. این معبد که نام دیگه اون لاکشمی نارایانه، در غرب کانات پلس دهلی واقع شده و به خدای ویشنو و الهه لاکشمی اختصاص داره و هر کدوم از خدایان گانش، کریشنا، شیوا و بودا در زیارتگاهی جداگانه در داخل معبد قرار دارند. بعلاوه این معبد شامل باغ بزرگ, چشمه­ ها و سالن گفتمان گیتاست. هنگام ورود باید کفشها رو در می­آوردیم و گوشی و دوربینمون رو هم در قفسه ای قرار میدادیم. به هنگام بازدید تعدادی افراد بومی برای زیارت و ادای نذر به معبد مراجعه کرده بودند که دیدن این معابد و رفتار و حرکات هندیها برام جالب بود چون در کشور خودمون چنین مراسمی نداریم. من دوست دارم جایی رو برای سفر انتخاب کنم که با شهر یا کشور خودم متفاوت باشه، اینجوری حس و حال سفر برام لذت بخش تره. خلاصه بعد از خروج از محوطه داخلی و گرفتن اشیاء و پوشیدن کفش به محوطه باز معبد رفتیم و مشغول عکس گرفتن شدیم.

17.jpg18.jpg

فضای خارجی معبد بیرلا مندیر

بعد از خروج از معبد بیرلا و سوار شدن بر مینی بوس به معبد سیکها رفتیم. سیک به معنی شاگرد و دین یکتاپرستی است که در قرن ۱۵ میلادی به دست گورو نانک در منطقه پنجاب هند بنیان گذاشته شد. برای ورود به معبد باید کفشها و جورابها درآورده و سرها پوشانده می­شد. بیرون از معبد دستمالهایی برای فروش و داخل معبد هم برای استفاده موجود بود. در ابتدای ورود، معبد خیلی شلوغ بود. گروهی برای انجام مراسم اومده بودند و تعداد زیادی هم گردشگر به چشم می­خورد. عکاسی از محوطه بیرونی اشکال نداشت ولی داخل معبد و مراسم ممنوع بود. زمانی که ما وارد شدیم ۳ نفر در حال نواختن و خواندن بودند که نوای اونها بسیار دل انگیز بود و دور تا دور اونها رو مردم فرا گرفته بودند. دیدن معبد و مراسم برام خیلی جالب بود. لازمه بگم که سیکها کسانی هستند که عمامه بر سر میگذارند.

22.jpg21.jpg

فروش دستمال در محوطه خارجی معبد سیکها

23.jpg24.jpg25.jpg26.jpg

معبد سیکها

بعد از معبدگردی برای ناهار به مک دونالد رفتیم که هزینه بر عهده خودمون بود و چون من صبحانه کاملی خورده بودم و عاشق بستنی هم هستم برای ناهار بستنی و سیب زمینی سرخ کرده سفارش دادم که طعم بستنی بسیار خوب بود.

27.jpg

ناهار من در مک دونالد

بعد از ناهار به معبد آکشاردهام رفتیم که باز هم باید گوشی همراه خودمون نمی­بریدم. این معبد بسیار زیبای هندو در سال 2005 افتتاح شده که در اون یک نمازخانه بودایی، یک فواره موسیقی، باغهای وسیع و 3 نگارخانه وجود داره. ما بعد از بازرسی بدنی وارد این معبد شدیم و از قسمتهای مختلف اون دیدن کردیم و بعد از کمی استراحت با قایق وارد تونل آبی شدیم که در مورد هند توضیحاتی به زبان انگلیسی داده می­شد و هر دو طرف تونل مجسمه­ های متحرکی دیده می­شدند که بسیار جالب بودند. بعد از خروج از تونل و خوردن میان وعده، به پیشنهاد لیدر تا غروب آفتاب صبر کردیم و در جایگاه مخصوص نمایش فواره موسیقی نشستیم که لحظه به لحظه بر تعداد جمعیت اضافه می­شد و با تاریک شدن هوا نمایش با نورپردازی و موسیقی بسیار زیبایی شروع شد.

Akshardham_angled.jpg

معبد آکشاردهام (اینترنت)

دوستان می­تونن عکسهای بیشتری از معبد و فیلم فواره موسیقی رو در اینترنت مشاهده کنند.

بعد از به پایان رسیدن نمایش، همگی از معبد خارج شده و به سمت هتل راهی شدیم و بعد از اون هم شام، کنسروی که همراهم آورده بودم و نماز و خواب.

 

روز دوم: بعد از خوردن صبحانه کامل، ساعت 9 سوار بر مینی بوس راهی مقبره گاندی شدیم. گاندی رهبر سیاسی و معنوی هندوها بوده که اونها رو در راه آزادی از استعمار بریتانیا رهبری می­کرده. هندوها مطابق رسومشون جسد گاندی را سوزانده و به آب سپردند و اکنون این مزار، محل احترام و علاقه به این رهبر معاصره. مقبره ایشان بسیار ساده است و اطراف اون فضای سبز و زیبایی وجود داره. مقبره از سکوی مرمر سیاه و ساده تشکیل شده که تزئین آن فقط شمعهای کوچک متحرکی هستند. بعد از بازدید از مقبره، من و چند نفر از همسفرها در کناری نشسته بودیم که دیدیم چند نفر آقای هندی تقاضای گرفتن عکس با یکی از خانمهای همسفر رو داشتند. بله مادر هم اتاقی من. و ایشان هم قبول کردند و کار به جایی کشید که خیلی از خانمها و آقایان هندی تقاضای گرفتن عکس با ایشون رو داشتند که این موضوع باعث خنده ما شده بود. این عکس گرفتنها در جاهای دیگه هم تکرار شد و گاهی شامل دختر خانمشون هم می­شد ولی بیشتر مراجعین، خواهان گرفتن عکس با مادر بودند.

31.jpg32.jpg33.jpg

محوطه اطراف و مقبره گاندی

بعد از خروج از مقبره گاندی از داخل مینی بوس کاخ ریاست جمهوری رو مشاهده کردیم و سپس راهی دروازه هند شدیم. این بنا توسط معماری بریتانیایی طراحی شده و نزدیک به کاخ ریاست جمهوری هند هست. دلیل ساخت آن یادبودی برای 90 هزار سرباز هندی ارتش بریتانیاست که در جنگ کشته شدند. نام این سربازان بر دیواره­ های این بنا حک شده. جنس این بنا از سنگ ماسه قرمز و گرانیته و طبق معمول اطراف بنا، انبوه دست فروشان دیده می­شدند.

36.jpg

34.jpg35.jpg

دروازه هند و اطراف آن

پس از بازدید از دروازه به سمت قطب منار حرکت کردیم و پس از ایستادن در صف، وارد محوطه قطب منار شدیم. قطب منار, منار بسیار بلندیه که به تقلید از منار جام افغانستان ساخته شده و 5 طبقه است و به همراه چند سازه و خرابه ای که مربوط به قرون وسطی است مجموعه قطب را تشکیل میده. گفتنی است این منار، بلندترین برج آجری جهانه و از مرمر و سنگهای سرخ ساخته شده و اولین و برجسته ترین نوع معماری هندو-اسلامیه. لازمه این رو بگم که من در سفرنامه­ های هند، عکس آنچنانی از این بنا ندیده بودم و وقتی برای بازدید رفتیم فکر می­کردم جای جالبی به نظر نرسه ولی بعد متوجه شدم که اشتباه کردم و کلی زیبایی میشه در این مجموعه دید.

41.jpg42.jpg43.jpg44.jpg

منار قطب و اطراف آن

سپس برای خوردن ناهاری که بر عهده آژانس بود به مرکز خرید آمبینس مال رفتیم. مرکز خرید فروشگاههای شیک با اجناس گرون قیمتی داشت. من معمولا وقتی سفر میرم زیاد خرید نمی­کنم مگر اینکه بخوام سوغاتی یا یادگاری بخرم. بیشتر من به دنبال تونیکهای راحت بودم که برای سفر مناسب باشه که البته اونی که در نظرم بود رو پیدا نکردم فقط در مرکز خرید چرخ زدیم و فروشگاهها رو دیدیم و البته بعضی از همسفران خرید کردند و بعد از اون هم راهی هتل شدیم.

 

روز سوم: بعد از خوردن صبحانه راهی آگرا شدیم که حدود 5 ساعت به طول کشید و در این موقع معارفه همسفرها که 14 نفر بودیم شروع شد و بقیه زمان هم به صحبت کردن با همدیگر گذشت و در مسیر جایی برای خوردن و سرویس بهداشتی توقف کردیم و من نارگیلی خریدم و مشغول خوردن شدم. برای ناهار به پیشنهاد لیدر به رستوران بن باربیکیو رفتیم که منو باز بود و هزینه اون هم بر عهده ما بود که فکر کنم نفری 900 روپیه شد. وقتی همه پشت میزهامون نشستیم پرسنل سیخهای جوجه، قارچ, سیب زمینی و ... کبابی شده رو بر روی منقلهایی که روی میزها تعبیه شده بود قرار می­دادند و ما هم مشغول خوردن می­شدیم و بعد از اون هم خودمون می­رفتیم از غذاهایی که در محوطه موجود بود برمی­داشتیم. انواع بستنی و کیک و .....

47.jpg48.jpg49.jpg

 ناهار در رستوران بن باربیکیو

بعد از ناهار وارد هتل کورت یارد ماریوت شدیم که با نوشیدنی پذیرایی شدیم و مراسم حلقه گل به گردن آویختن و خال گذاشتن بر پیشانی (که البته من تمایلی به انجام این کار نداشتم) و سر آخر هم عکس دسته جمعی و بعد از اون هم وارد اتاقهامون شدیم. بقیه روز وقت آزاد بود که من به استراحت گذروندم.

50.jpg51.jpg52.jpg53.jpg

اتاق و لابی هتل در آگرا

54.jpg

سینی خوشامدگویی ما

 

روز چهارم: خوردن صبحانه

55.jpg56.jpg57.jpg58.jpg

صبحانه در هتل کورت یارد آگرا

بعد از صبحانه با ماشین به سمت تاج محل رفتیم. این بنا یکی از عجایب هفتگانه دنیا به شمار میره که در شهر آگرا قرار داشته و به دستور شاه جهان برای یادبود همسر ایرانیش ارجمند بانو معروف به ممتاز محل ساخته شده. این بنا در کنار رود یمونا جمنا قرار داره و نوع باغ تاج محل شبیه باغهای ایرانیه و تماما از مرمر ساخته شده و سبک آن سبک معماری اسلامی هست. در داخل آرامگاه تاج محل، قبر شاه جهان و همسرش قرار داره. تماشایی ترین قسمت تاج محل گنبد مرمرین اونه که در ساعات مختلفی از روز رنگ خاصی را نشون میده. کل مجموعه، باغ زیبایه که در اون، بنای تاج محل قرار داشته و در کنار اون، رود جریان داره. اونقدر زیبایی در محوطه هست که از هر نقطه از این مکان میشه عکسهای زیبایی انداخت و صدای زیبای پرندگان را هم شنید. خوشبختانه در تاج محل ممنوعیت بردن دوربین و گوشی نبود. خلاصه حدود 2 ساعت وقتمون در تاج محل گذشت.

59.jpg60.jpg61.jpg62.jpg63.jpg64.jpg

تاج محل و مناظر اطراف

بعد از خروج از تاج محل برای بازدید از صنایع دستی و سرمه دوزی هند که مستقیما زیر نظر دولت هنده به این محلها رفتیم. تابلوهای بسیار زیبایی با قیمتهای بالا دیدیم و فقط به دیدن اکتفا کردیم.

65.jpg66.jpg67.jpg68.jpg

صنایع دستی هند

بعد از دیدن صنایع دستی به محل فروش اشیاء مرمری رفتیم که عکسبرداری ممنوع بود. اینجا هم زیر نظر دولت بود و انواع مجسمه و ماکت های تاج محل در این مکان دیده می­شد. یکی از کارکنان به انگلیسی نحوه تراش و تهیه مجسمه­ ها و تشخیص اصل و تقلبی بودن اونها رو به انگلیسی توضیح می­داد که توسط یکی از همسفران که دندانپزشک بود به فارسی ترجمه می­شد. حالا دیگه وقت خوردن ناهار تور بود که به یکی از شعبات kfc مراجعه کردیم.

69.jpg

ناهار تور  

 بعد از ناهار به دیدن آگرا فورت رفتیم نام دیگر این قلعه، قلعه سرخه. چون در ساخت آن از ماسه سرخ استفاده شده و البته برای ساخت قسمتهای دیگه از مرمر و سنگهای قیمتی هم استفاده شده. هنگامی که در قرن 16 مغولها آگرا را تصرف می­کنند تصمیم می­گیرند به جای بنای مخروبه، بنایی در خور و شأن امپراطورشون اکبر شاه اول بسازند. این بنا و تاج محل در لیست یونسکو قرار داشته و بعضی از پنجره­ های این قلعه، دید خوبی برای تاج محل داره. در این قلعه سنجابهای زیبایی در حال بازی بودند و بعضی از محلیها در دست همسفرها خورده بیسکویت می­ریختند و سنجابها برای خوردن بیسکویت بر روی دستها قرار می­گرفتند و کلی هیجان و ذوق و عکس گرفتن و در آخر هم پولی به اون محلی پرداخت می­شد.

70.jpg71.jpg72.jpg73.jpg74.jpg75.jpg

 آگرا فورت و مناظر اطراف

 بعد از بازدید از قلعه سرخ راهی هتل شدیم و غروب، تور انتخابی نمایش تاج محل بود که همه همراه با لیدر برای دیدن این نمایش رفتیم. محل نمایش نزدیک هتلمون بود و اگر خودمون میرفتیم هزینه ­ای خیلی کمتر پرداخت می­کردیم. ولی خوب به هر حال در مورد تورهای انتخابی همه نظر واحد رو داشتند. پس از اینکه وارد سالن شدیم در محلهای مربوط به خودمون نشستیم. در کنار دستمون محلی برای هدفون و یک آب معدنی و البته گرم بود. از طریق هدفون، نمایش ترجمه می­شد که من ترجیح دادم نمایش رو با زبان اصلی ببینم. نمایش در مورد عشق شاه جهان به همسرش ممتاز بود. غیر از ما گروههای خارجی دیگه­ ای هم در سالن دیده می­شدند. فکر کنم نمایش حدود یک ساعت به طول کشید. به نظرم هندیها از نظر هنرهای نمایشی بسیار پیشرفته هستند. ورود و خروج بازیگران و تغییر دکوراسیون نمایش بسیار سریع و حساب شده بود. بعد از پایان نمایش به سمت هتل رفتیم و مشغول امور شخصی و استراحت شدیم.

77.jpg78.jpg79.jpg80.jpg

سالن نمایش

 

روز پنجم: بعد از خوردن صبحانه راهی جیپور شدیم و باز هم حدود 5 الی 6 ساعت در حرکت. در بین مسیر مینی بوس جایی برای خرید و ..... توقف کرد. باز هم صنایع دستی و انواع لباس و شال.

81.jpg82.jpg83.jpg84.jpg85.jpg

مکان بین راهی

برای خوردن ناهار به رستوران هریتج اسپایسز که منو باز بود با قیمت نفری 600 روپیه، رفتیم که البته تعداد غذاها کمتر از بن باریکیو بود. مرغ تنوری و بادمجون کبابی طرفدار بیشتری داشت و ماکارونی و نوعی سوپ هم بود که چیزی رو که من متوجه شدم ماکارونیهاشون نیمه پخته است و همچنین سبزیجاتی رو که در سوپ می­ریزن کاملا پخته نیست. غیر از ما تور دیگه ایرانی هم به اونجا اومده بود. تقریبا بعضی جاها تورهای دیگه ایرانی رو هم می­دیدیم.

86.jpg87.jpg88.jpg89.jpg90.jpg91.jpg

ناهار در رستوران هریتیج اسپایسز

 بعد از ناهار برای خرید به مغازه های خیابونی رفتیم که من به زحمت تونستم یک تونیک برای خودم بخرم بعلاوه یک بسته چوب دارچین که به پول ما 20 هزار تومان می­شد. به هنگام غروب به موزه آلبرت هال رفتیم تا نمای بیرونی موزه رو به هنگام شب که زیباتره ببینیم. وقتی از ماشین پیاده شدیم با سیل انبوه موتورسوارها و ماشینها روبرو شدیم که با سرعت بالا در حرکت بودند و ما باید به اون طرف خیابون می­رفتیم. بنابراین بصورت دسته جمعی و خیلی با احتیاط از خیابون عبور کردیم. این موزه دولتی و عمومی زیر نظر سرهنگ انگلیسی در قرن ۱۹ ساخته شده که آثار این موزه نقاشی مینیاتور, ادوات جنگی, ظروف چینی شعر و خط فارسی و .... است. در طبقه پایین یک جسد مومیایی مصری وجود داره که در سال ۲۰۱۱ تعدادی دانشمند آزمایش اشعه ایکس بر روی جسد انجام دادند و متوجه شدند جسد هنوز سالم است.

92.jpg93.jpg94.jpg95.jpg96.jpg

موزه آلبرت هال

سر آخر هم ورود به هتل رویال ارکید جیپور و استراحت

97.jpg98.jpg99.jpg100.jpg

اطاق و لابی هتل رویال ارکید

 

روز ششم: خوردن صبحانه

101.jpg102.jpg103.jpg104.jpg105.jpg

صبحانه درهتل رویال ارکید

بعد از صبحانه بازدید از قلعه آمبر شروع شد. این قلعه در 11 کیلومتری جیپور و بالای کوه قرار گرفته و میناها اولین سازندگان این قلعه بوده­ اند. این بنا به سبک معماری هندی-اسلامی ساخته شده و در حقیقت شهری نظامی با قصرهای با شکوه هست که ییلاق خاندان سلطنتی بوده و تمام دیوارها و سقفها آینه کاری شدند. در بعضی از بناها نقاشی گل و بته که مختص ایرانیهاست مشاهده میشه و هر قصر زیبایی خاص خودش رو داره. یک ساختمون کوچکی بود که وقتی وارد شدیم احساس خنکی خوشایندی بهمون دست داد که اون به دلیل بادگیر بودن ساختمون بود و در اون زمان ملکه میتونسته از پنجره­ هایی که در ساختمون ایجاد شده بوده فضای بیرون رو مشاهده کنه. برای ورود به این قلعه یا باید سوار جیپ میشدیم و یا با فیل می­رفتیم، که 4 نفر از اعضای ما با فیل حرکت کردند و بقیه با جیپ. به محض خروج از مینی بوس فروشندگان محلی به سمت ما حرکت کرده و تقاضای خرید داشتند و مرتب قیمت اجناسشون رو پایین می آوردند و تا از اونها خرید نمی­کردیم دست از سر ما برنمی­داشتند. یکی از دستفروشها وقتی دید من حجاب دارم به من نزدیک شد و گفت من مسلمان، از من خرید کن که البته من قصد خرید نداشتم. اجناس هندی مثل کیف و ... خیلی زیبا بودند ولی به نظر من اکثرشون به درد خودشون میخورد.

106.jpg107.jpg108.jpg109.jpg110.jpg111.jpg112.jpg113.jpg114.jpg

قلعه آمبر

چیزی رو که شما در محوطه آثار باستانی هند زیاد مشاهده می­کنید اینه که خدمه اون مکان به هر بهونه ای میخوان شما بهشون پول پرداخت کنید. من از یک خانمی که داشت به چمنها آب می­داد عکس گرفتم و 10 روپیه بهش پرداخت کردم.

115.jpg

خانمی که پول پرداخت کردم و عکس گرفتم

 بعد از خروج از قلعه آمبر بازدید از جال محل داشتیم. ماشین ما حدود ۲۰ دقیقه در کنار این محل توقف کرد و لیدر گفت هر کی مایله میتونه بره عکس بگیره ولی حسابی مراقب بچه هایی که دزد هستند باشید. در مورد جال محل بگم که این کاخ مرمری توسط آب احاطه و گفته شده این بنا توسط مهاراجه مادو سینگ ساخته شده و برای جشنهای شکار اردک مورد استفاده قرار میگرفته. ورود گردشگران به این کاخ ممنوعه و فقط از کنار آب میشه نمای خارجی کاخ رو دید و عکس گرفت.

116.jpg

جال محل

سپس بازدید از موزه جواهرات و بعد از اون هم بازدید از جانتار مانتار بود. جانتار مانتار مجموعه­ ای از ادوات هست که در کنار هم رصدخانه ای بسیار زیبا رو تشکیل میده و توسط مهاراجه ای به نام ساوی جی سینگ طراحی شده. در این رصدخانه از ۱۴ ابزار هندسی برای اندازه گیری زمان, پیش بینی کسوف و خسوف و .... استفاده میشه. ما حدود ساعت ۱ بعد از ظهر در این مکان بودیم و همه جا آفتابی و گرم بود و با اینکه محلی بسیار آموزنده و زیبا بود، بودن در اونجا برامون سخت شده بود و سریع حرکت کردیم و سومین ناهار تور رو که ساندویچ کوچک مک دونالد بود خوردیم و به سمت هتل رفتیم.

117.jpg118.jpg119.jpg

جانتار مانتار

زمانی که ما در هند بودیم نوروز بود و دمای هوا حدود 40 درجه سانتیگراد. ولی هر جایی که وارد می­شدیم بسیار سرد و خنک بود به نحوی که وقتی وارد هتل می­شدیم هواساز اتاق رو خاموش می­کردیم و این سرد شدن و گرم شدن هوا باعث شد که من سرما بخورم در صورتی که همراه خودم هیچ داروی سرماخوردگی نبرده بودم. بیشتر احتمال می­دادم مشکل گوارشی پیدا کنم تا سرما بخورم، جوری که گلو و گوشهام گرفته شده بود و صدام در نمیومد و مجبور شدم قرص سرما خوردگی از همسفرها بگیرم و این سرما خوردگی تا اومدن به ایران و بعد از اون به مدت یک هفته طول کشید. از این موضوع که بگذریم بعد از ظهر وقت آزاد بود که من به دلیل خوردن قرص خوابیدم و بعد از اون هم رفتم به محوطه هتل و چند تا عکس گرفتم.

 

روز هفتم: خوردن صبحانه و حرکت به سمت دهلی. چند نفر از همسفرها بازدید از معبد میمونها رو در نظر داشتند و بقیه رو مجاب کردند. این معبد در دامنه کوهی بلند قرار داره و یکی از معابد باشکوه ساخته شده در ماسه سنگ صورتیه و بیشتر شبیه قصره. این معبد دارای یک حوض آب هست که هندوها برای انجام غسل و پاک شدن داخل اون میرن. در این معبد مردم به میمونها خیلی احترام میگذارند و غذای خود رو متبرک میکنن. با پرداخت نفری ۴۰۰ روپیه به لیدر به این معبد رفتیم. یکی از افرادی که اونجا بود مقداری انگور و سیب به دست هر کسی که میخواست میداد و میمونها سراغ اون شخص میرفتند و مشغول خوردن میشدن و در این حین عکسها و فیلمها گرفته میشد. دامنه کوه بسیار زیبا بود و میمونهای زیادی در حال رفت و آمد بودن. بعد از پله ها رفتیم بالا و حوض آبی رو دیدیم که مردها در اون حوض خودشون رو میشستن و زنها هم در اتاق کناری منتظر بودن تا نوبتشون بشه. دیدن معبد و مراسم برام خیلی جالب بود. یک دختر و پسر خارجی برای بازدید اومده بودند که چند تا میمون ریخته بودند سر دختره و موهای بلندشو میکشیدند و دختره مرتب جیغ میزد و آقا پسر هم همچنان میخندید.

120.jpg121.jpg122.jpg123.jpg124.jpg125.jpg126.jpg

معبد میمونها

در بین راه به پیشنهاد لیدر به دیدن معبد هارشات ماتا رفتیم. هارشات ماتا در قرن ۸ میلادی ساخته شده و گفته شده که توسط محمود غزنوی ویران شده و حالا خیلی از ستونها و مجسمه­ ها در محوطه پراکنده هستند. محلیها معتقدند هارشات ماتا الهه شادیه که درخشش و روشنایی اون شهر رو فرا گرفته. به همین دلیل روستای اطراف معبد رو آبهنگری مینامند یعنی شهر روشنایی. به هنگام برگشت از جیپور ما از این معبد بازدید داشتیم که توریستهای مختلفی هم اومده بودند. ابتدا گردشگر زنگی رو به صدا درمی­آورد و نزد شخصی که نشسته بود میرفت و او هم خالی برایش میگذاشت و پولی دریافت میکرد.

127.jpg128.jpg129.jpg130.jpg

 معبد هارشات ماتا

مکان دیگه­ ای که برای بازدید رفتیم چاه پله بود که دقیقا یادم نیست این بازدید در مسیر رفت بود یا برگشت. این چاه پله در فاصله ۹۵ کیلومتری جیپور قرار داره و برای ذخیره سازی آب در فصلهای خشک استفاده میشده. این چاه پله یکی از عمیقترین چاه پله های هنده و از اون برای آبرسانی به روستاهای اطراف استفاده میشده. این مجموعه ۳۵۰۰ پله تراشیده شده و متقارن داره که همزمان با ما تور دیگه ایرانی هم برای بازدید اومده بودند که این تور اختیاری بود و بابت اون هزینه پرداخت کردیم.

131.jpg132.jpg133.jpg

 چاه پله

بعد از اینکه به دهلی رسیدیم لیدر، ما رو دوباره به آمبینس مال برد و گفت ساعت 9 شب همین مینی بوس با یک نفر دیگه میاد و شما رو میبره فرودگاه و از ما خداحافظی کرد. بنابراین ما کلی وقت داشتیم که بخواهیم خرید کنیم. ابتدا تو صف ایستادیم و من بهمراه هم اتاقیم و پدر و مادرش مرغ کنتاکی و سیب زمینی و نوشابه سفارش دادیم و بعد از خوردن ناهار رفتیم سراغ مغازه ها.

134.jpg

ناهار روز آخر

135.jpg

 لیدر هندی ما

136.jpg137.jpg138.jpg

مرکز خرید آمبینس مال

من یک مقداری روپیه داشتم که می­خواستم به اندازه اون، چیزی برای خرید پیدا کنم که در قسمت حراجیها یک لباس برای خودم خریدم. مقداری از زمان هم صرف چرخیدن و گشت زدن در مرکز خرید شد تا اینکه مینی بوس اومد و ما رو به فرودگاه رسوند. بعد، در صف ایستادن و دریافت کارت پرواز و تأخیر هواپیما و سوار شدن هواپیما و شام و کلی خستگی. جوری که بیشتر زمان رو بخاطر خستگی و قرصهایی که خورده بودم خوابیدم و ساعت حدود 5 صبح به تهران رسیدیم.

139.jpg140.jpg141.jpg

فرودگاه ایندیرا گاندی

 نکات:

  • در مورد هتلها در قسمت نقد و بررسی مطلب نوشته­ ام.
  • به هنگام ورود به هتلها و اماکن تاریخی بازرسی بدنی میشدیم و کیفها هم از دستگاه رد میشدند.
  • من در مورد غذا و نبودن نان در هند چیزهایی شنیده بودم بخاطر همین با خودم کنسرو و نان برده بودم که بیشتر برای شام استفاده می­کردم و حتی اضافه هم آورده بودم. لازمه بگم که در هند هیچ مشکلی از بابت غذا نداشتم. شاید دلیلش این بوده که هتلها یا رستورانهایی که رفته بودیم برای ذائقه ما مناسب بوده. فقط روز آخر مرغ کنتاکی که از kfc گرفتیم تند بود.
  • در دهلی به خاطر مسئله غیر اخلاقی که چند سال پیش اتفاق افتاده بود باید پرده همه ماشین­ها کنار زده بشه و اگر کسی قانون رو رعایت نکنه جریمه می­شه. به خاطر همین زمانی رو که ما در دهلی داخل ماشین بودیم شاگرد راننده پرده­ ها رو جمع می­کرد حتی اگر آفتاب بود.
  • هر 3 شهر کثیف بودند ولی محوطه آثار باستانی تمیز بودند. با این حال من صحنه چندش آوری ندیدم.
  • تقریبا هر روز برنامه خرید داشتیم. یا دیدن از مغازه­ های خیابانی و دستفروشها و یا مراکز خرید شیک و گرون
  • همه جور آدمی دیدم هم ژنده پوشی که کنار خیابون خوابیده بود هم کارکنان و فروشندگان مؤدب و مسلط به زبان انگلیسی
  • هزینه ­هایی که کردم 3/500/000 تومان بلیط هواپیما
  • 220/000 تومان عوارض
  • 550 دلار هزینه تور
  • 150 دلار خریدهای شخصی، غذا و گشتهای انتخابی. در مجموع 13/000/000 تومان هزینه هند در نوروز
  • دلارهامون رو یا خود لیدر تبدیل می­کرد یا یک موتورسوار داخل مینی بوس می­شد و تبدیل انجام می­شد. کسانی هم که خیلی خرید می­کردند در مراکز خرید دلارهاشون رو تبدیل به روپیه می­کردند.

در پایان از اینکه به هند سفر کردم و از 3 شهر و آثار هنری و فرهنگی این کشور دیدن کردم بسیار خوشحالم و خدا رو شکر میکنم که به من توفیق داد یک سفر دیگه رو به سلامت به پایان برسونم.

از اینکه سفرنامه­ ام رو مطالعه کردید سپاسگزارم و امیدوارم از این سفرنامه استفاده مفیدی کرده باشید.

 

 

نویسنده: زهرا طوسی

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.