محمود به فرنگ میرود

4.5
از 62 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
سنگفرش‌هایی که به بهشت می‌رسند! +تصاویر

روز چهارم جشن جمهوریت

امروز چون میدونستیم جشن جمهوریت ترکیه است و قراره جلوی پاساژ جواهیر جشن بگیرن برنامه مون رو جوری چیدیم که بتونیم عصر استراحت کنیم برای شب. صبح بعد از صبحانه راه افتادیم سمت تکسیم. توو میدان یه خانم با یه اقا با دوربین فیلم برداری صدامون کردن و خواستن ازمون گزارش بگیرن که بهشون گفتیم ما ترک نیستیم و اونا هم رفتن ،برای شبکه تی ار تی  بودن این از آرم میکروفنشون معلوم بود، وارد خیابان استقلال شدیم(عکس46-47).

47.JPG

(عکس از اینترنت)

با خودمون هم قرار گذاشتیم که حتما یه چمدون امروز بخریم، خب همونطور که قبلا گفتم خیابون در حال تعمیر بود و خاک و خلش زیاد بود،اما موسیقی خیابونیش همچنان به راه بود و مغازه ها هم باز بودن و مردم هم در حال رفت و آمد. چرخی ها سیمیت میفروختن و یسریا هم بلوط و بلال،کلا خیابان استقلال هر وقت بری شلوغه و گشتن توش خیلی کیف میده. یه جا دوتا جوون اهنگ درام میزدن و ما هم چند دقیقه ای رو ایستادیم و گوش کردیم،یه جای دیگه هم اون دوتا سرخپوست معروف خیابون استقلال بودن ، چند دقیقه ای هم به نگاه کردن به اونا گذشت تا اینکه به کلیسای سنت انتونی رسیدیم.

48.bmp

49.PNG

ورودیه نداشت. نمای بیرونی این کلیسا آجری رنگ بود و قشنگ، وارد کلیسا میشیم. صدای آهنگ مخصوص کلیسا همه فضا رو پر کرده و یه حس خاصی بهم دست میده. از نسترن هم که میپرسم اونم مثل منه. صندلیها به ردیف چیده شده و در انتها هم دقیقا در روبرو یک مجسمه قرار داره(بنظر مجسمه مریم مقدسه)که قشنگ از همه طرف مشخصه،توو کلیسا همچنان مراسمهای مذهبی برگزار میشه(عکس50).بعد از دیدن داخل کلیسا اومدیم بیرون و چند تا دختر ترک اومدن جلو و ازمون خواستن که یسری سوالهاشون رو جواب بدیم،بنظر دانشجو بودن.

50.PNG

عجب روزیه امروز نسترن،هر جا میریم یکی میاد که ازمون یه چیزی بپرسه

از نسترن سوال میکنن یکم انگلیس و یکم ترکی،نسترن هم انگلیسی جواب میده و منم بعضی وقتها یه کلمه ترکی وسطش میپرونم. یکیشون ازمون با گوشی فیلم میگرفت و یکیشونم تند تند می نوشت. راجع به اینکه از کجا اومدیم و چند نفریم و کجا ها رو گشتیم و چند سالمونه و از اینجور سوالها بود(عکس51 با فلش مشخص شدن).

بعد از تموم شدن سوالها و تمجید و تشکر به راهمون توو خیابون استقلال ادامه میدیم وچون قصد خرید چمدون رو داشتیم از چند تا مغازه هم قیمت چند تا چمدون رو پرسیدیم که یکیشون رو که هم قیافش خوب بود و هم قیمتش مناسب بود رو انتخاب کردیمو قرار شد برگشتنی بریم و بخریمش و همچنان به گشتن در خیابان استقلال ادامه دادیم. بعد از گذشتن از چند مغازه ساز فروشی به برج گالاتا رسیدیم.

52.JPG

(عکس از اینترنت)

IMG_4140.jpg 

خوشبختانه  صف بلیط شلوغ نبود و خیلی سریع بلیطها رو به قیمت هر کدوم ۲۰لیر گرفتم و با آسانسور رفتیم بالا،توو قسمت بالای برج یه رستوران بود و یه در که به بالکن راه داشت.

-اوه اوه نسترن بیا ببین چه دیدی داره.

من زودتر رفتم رو بالکن و نسترن بعد از من اومد،برج نمای ۳۶۰درجه به شهر و تنگه بسفر داشت و خیلی هیجان انگیز بود.

54.JPG

قبلا به عنوان دیدبانی از تنگه و کشتیها و شهر استفاده میشده و یه زمانی هم تبدیل به زندان شده. یکم روی بالکن جا کمه و خیلی زود شلوغ شد، ولی این دید قشنگ اجازه نمیده که خیلی زود بخوای از برج بیای پایین،یه نیم ساعتی رو روی برج بودیم. بعدش اومدیم پایین و رفتیم توو رستورانهای اطراف برج یه اسکندر کباب بد مزه خوردیم. خیلی ازش تعریف شنیده بودم اما بنظرم اصلا خوشمزه نبود. شاید اون رستوران بد درست کرده بود. بعد خوردن نهار رفتیم سمت پل گالاتا، روی پل پر بود از ماهیگیرها و زیر پل هم پر از رستوران. یه مقدار رفتیم روی پل و قدم زدیم و به تنگه نگاه کردیم. تصمیم گرفتیم برای یک شب حتما بیایم رستورانهای پایین پل و شام بخوریم. بعداز دیدن پل راه افتادیم سمت هتل و از همون راهی که اومده بودیم برگشتیم. اون چمدونم که قبلا قیمت کرده و پسندیده بودیم رو خریدیم وبعد طی کردن مسیر یک ساعته به هتل رسیدیم. ساعت ۵ بود که توو اتاقمون دراز کشیده بودیم، موبایل رو گذاشتم رو ساعت ۷و گرفتیم خوابیدیم.

ساعت ۷با صدای زنگ موبایل از خواب بیدار شدیم و سریع اماده شدیم و رفتیم سمت جواهیر. ساعت ۷:20جلوی جواهیر بودیم و جشن هنوز شروع نشده بود. قرار بود یک خواننده بیاد و بخونه. ما هم از فرصت استفاده کردیم و رفتیم فود کرت جواهیر و قسمت مک دونالد و دوتا بیگ مک که ۱۲لیر قیمتش بود سفارش دادیم (عکس57-58)، که سیب زمینی و نوشابه هم داره.

IMG_4134.jpg

IMG_4137.jpg

با آرامش غذا رو خوردیم که خیلی هم خوشمزه بود و اومدیم بیرون. خواننده رو سن بود و داشت میخوند.

هوا سرد بود، جمعیت هم با خواننده میخوندن و بالا و پایین میپریدن. البته که ما قسمت خوندن رو بلد نبودیم ولی قسمت بالا و پایین پریدن رو خوب بلد بودیم. در همین حال و هوا بودیم که صدای هم وطنهای همیشه در صحنه رو هم شنیدیم. گفت عاشقتم و... شب بسیار خوبی بود و سرد هم بود. بخاطر سرما و دیر وقت بودن ساعت ۱۱:۳۰رفتیم سمت هتل و حدود ۱۱:۵۰توو لابی داشتیم دوتا چایی همیشگی رو میزدیم.

 

روز پنجم بویک ادا

بعد خوردن صبحونه رفتیم سمت میدان تکسیم،از اونجا هم قدم زنان رفتیم سمت اسکله کاباتاش. کوچه ها باریک و سنگ فرش بود و شیب زیادی داشت. بعد از ۱۵ دقیقه به اسکله رسیدیم، رفتم جلوی باجه. قیمتها و ساعت حرکت قایقها رو چسبوندن به باجه. 

62.bmp

تنگه بسفر دو تا تور کشتی داره یکیش بلندتره که تا بالاهای تنگه میره(قیمت بلیط25 لیر)و یکی کوتاه که تا پل دوم میره و برمیگرده(بلیط12 لیر). بلیط بویوک آدا و تور بلند تره رو بخاطر شرایط بد دریا فعلا نمیفروختن. به اجبار من تور کوتاه رو به قیمت ۱۲لیرخریدم. قایق اومد و سوار قایق شدیم. همراه ما۱۵-۲۰نفر مرد که لباس بلندی تنشون بود و معلوم بود برای هند یا پاکستان یا اونورا هستن سوار شدن. رفتیم و توو صندلیهای کناری قایق نشستیم. جلوی ما یه خانم و اقای اروپایی نشستن. قایق بعد از پر شدن حرکت کرد. چون حرکات اون مردهای لباس بلند برام جالب بود از یکیشون پرسیدم ور آر یو فرام؟ اخرت انگلیس صحبت کردنم بود. اونم فقط یه کلمه جواب داد پاکستان و رفت. یه مرد میان سال ترک به هر کاخ یا پلی میرسیدیم به زبان ترکی توضیح میداد که چون صدا زیادبود متوجه حرفاش نمیشدیم. چایی هم با استکان کمر باریک و نعلبکی قرمز و سفید سرو میشد که ما هم دوتا گرفتیم(عکس 63) و نوش جان کردیم.

63.JPG

تقریبا وسطهای راه بود که مرد ترک چند تا پرتقال و چند تا لوله پلاستیکی در آورد و مثل فروشنده های مترو خودمون شروع کرد به تبلیغ. اول یکی از لوله ها رو فرو کرد تو پرتقال و با کلمه یاواش یاواش پرتقال رو فشار میداد و آب پرتقال رو میگرفت. در دفعات بعد جمعیت حاضر همصدا با مرد فروشنده بلند بلند داد میزدن یاواش یاواش و منم که جوگیر بلندتر از همه داد میزدم یاواش یاواش. خلاصه قیمت رو اعلام کردو منتظر خریدار شد که هیچ کس چیزی نخرید جز پاکستانیها. همشون ریختن سرش و نفری یه بسته ۵تایی خریدن. بعد از فروش هر کسی رفت دنبال کار خودش. داشتیم از مسیر لذت میبردیم که یهو یکی از پاکستانیها اومد نشست کنار اون خانم و اقای اروپایی و یکی دیگه از دوستاشم ازشون با موبایل عکس گرفت. بعدشم رفت توو گوشی عکسشو نگاه کرد و کلی هم خوشش اومد. همین شد که عینا همشون دوتا دوتا اینور و اونور این خانم و اقا نشستن و عکس گرفتن و خیلی هم خوشحال بودن، اما مشخص بود که مرد و زنه موذب شدن و به هم نگاه میکردن و لبخند تلخی بهم می زدن.

کلا به ما که خیلی خوش گذشت و خیلی هم خندیدیم، بگذریم قایق بعد حدود1.5ساعت به اسکله برگشت و ما هم پیاده شدیم. رفتم باجه بلیط فروشی اما هنوز بلیط جزیره رو نمیفروختن. این شد که به نسترن گفتم بریم یه نهار بخوریم بعد بیام اگه بلیط فروختن که هیچ اگرم نفروختن بریم خرید. رفتیم همون کنار اسکله و دو تا دروم (غذایی که با یک نون لواش میپیچن و پرسی نیست، لقمه) سفارش دادیم و خوردیم. وقتی برگشتیم سمت باجه دیدم شروع کرده به فروختن بلیط. منم سریع دوتا بلیط جزیره گرفتم به قیمت7.5لیر. بعد از یه مدت قایق اومد و سوار شدیم. ما رفتیم قسمت رو باز قایق نشستیم،ایرانیهای زیادی هم توو قایق بودن. قایق حرکت کرد و همه افراد که توو قسمت روباز قایق بودن شروع کردن به عکس گرفتن. یه عده هم برای خودشون میزدن و میرقصیدن. توو مسیر جزیره مرغهای دریایی دنبال قایق میومدن و مردم براشون نون و بیسکویت و انواع خوراکیها رو پرتاب میکردن و مرغها هم با تبحر خاصی همه رو رو هوا میگرفتن(عکس64).

64.jpg

 

با هم کلی خندیدیم، توو مسیر به جزیره ها و دریا و مرغها نگاه میکنیم. بعد حدود ۲ساعت به جزیره بویوک آدا رسیدیم. یه مقدار پیاده روی کردیم و به کلی رستوران کنار هم که رو به دریا هست رسیدیم. رفتیم داخل یکی از رستورانها و یک میز رو به دریا رو انتخاب کردیم. دوتا قهوه سفارش دادیم، مرغهای دریایی هم که انگار با ادمها رفیق شدن میان و رو لبه کنار شیشه میشینن(عکس66).

66.JPG

چه حس و حال خوبیه،قهوه ها رو آوردن وما هم با کلی آرامش و طمانینه خوردیم و رفتم برای حساب کردن که صاحب رستوران گفت مهمون من باشید و ازمون پول نگرفت،ما هم تشکر کردیم و رفتیم که جزیره رو بگردیم. بعد اندکی پیاده روی به کالسکه ها رسیدیم.برای گشتن جزیره سه راه وجود داره که اولین وراحت ترینش کالسکه است که دور جزیره رو به قیمت ۷۵لیر میزنه، راه دوم دوچرخه و سومی پای پیاده. گزینه دوم و سوم که به ما نمیخورد پس ما کالسکه رو انتخاب کردیم و سوار شدیم. جزیره خلوت بود و پر از ویلا و کوچه های زیبا بعد طی کردن مسافتی به یک میدان حالت رسیدیم که تعدادی هم دستفروش بساط کرده بودن،کالسکه چی توقف کرد و گفت اگه میخواید اینجا جای خوبیه برای عکس گرفتن و خرید. اسب منم یه استراحتی میکنه، ما هم پیاده شدیم و یه تعداد عکس گرفتیم (عکس67-68-69)و  خرید هم نکردیم و دوباره سوار بر کالسکه راه افتادیم،بعد از دور زدن در جزیره که حدودا یک ساعت طول کشید به محل سوار شدنمون برگشتیم.

67.jpg

68.jpg

 

کم کم هوا داشت رو به تاریکی میرفت که ما هم رفتیم و بلیط قایق رو خریدیم و سوار کشتی شدیم. چون هوا سرد بود رفتیم و داخل قایق نشستیم،این قایق بزرگتر بود وخیلی هم درب و داغون. سرعتشم کمتربه نظرمیومد ، دریا مواج شده بود و حال نسترن هم با تکونهای قایق بد شد به همین دلیل رفتیم و در فضای باز قایق نشستیم. هوا کاملا تاریک شد و ما هم از سرما یخ زدیم تا به کاباتاش رسیدیم(عکس70).

IMG_4131.jpg

سریع با فونی کولر به تکسیم رفتیم و چون حال نسترن مساعد نبود دوتا ذرت گرفتم و راهی هتل شدیم،طبق عادت همیشگی و سرمای هوا در لابی دوتا چایی رو زدیم و رفتیم که بخوابیم تا فردا.

 

روز ششم خرید

از اونجایی که ما خورد خورد خیابان استقلال و پاساژ جواهیر رو گشته بودیم. تصمیم گرفتیم بریم فروم رو بگردیم و اگه قیمتهاش مناسب بود اونجا خرید کنیم.سوار مترو خط ام 2 شدیم و به ایستگاه ینی کاپی رفتیم و از اونجا هم خط رو عوض کردیم و سوار مترو خط ام 1شدیم و در ایستگاه کجا تپه پیاده شدیم. رفتیم مرکز خرید فروم، مثل جواهیر بزرگ بود و انواع و اقسام برندها رو داشت. شروع کردیم به گشتن. هر چی بیشتر میگشتیم و قیمتها رو نگاه میکردیم، متوجه میشدم که قیمتها تفاوتی با قیمتهای جواهیر نداره و تقریبا هموناست. بهتره از اینجا خرید نکنیم وخریدمون رو از همون جواهیر که نزدیک هم هست انجام بدیم. پس زیاد توو فروم نچرخیدیم و با مترو رفتیم بازار کاپالی چارشی یا گرند بازار. بازار کاپالی چارشی بسیار قشنگ بود و قدیمی. بخاطر جشن جمهوریت هم کلی پرچم زده بودن (عکس72)و آدمها مثل بازارهای خودمون در حال رفت و آمد بودن.

72.jpg

بنظرم بازار گردی خیلی بهتر از پاساژ گردیه و حس خوبی بهم میده. میتونی با فروشنده ها صحبت کنی و چونه بزنی. فروشنده هاشم انگار خودمونی ترن. شروع کردیم به گشتن و از چندتا مغازه خرید کردیم و سعی کردیم بیشتر ترکی صحبت کنیم و چونه بزنیم و هر چیز رو ارزونتر از قیمتی که روش نوشته بخریم. خرید های خوبی بود.ظهر شده بود رفتیم برای خوردن نهار و دو پرس کباب ترکی خوردیم و بعد از اون هم رفتیم کاباتاش و بعدشم فونی کولر و تکسیم. رفتیم هتل و وسایلمون رو داخل اتاق گذاشتیم وسریع رفتیم جواهیرو تا شب گشتیم و خرید کردیم. ساعت 8 به نسترن گفتم بریم هتل و خریدهامون رو بزاریم هتل و بریم پل گالاتا. نسترن هم از پیشنهادم استقبال کرد و رفتیم خریدهامون رو گذاشتیم هتل و رفتیم پل گالاتا(عکس73).

بنظرم پل توو شب قشنگتربود. چراغهای رستورانها روشنه و پل خیلی قشنگتر شده. رفتیم توو یکی از رستورانهای زیر پل و یه ماهی و یه سارما(دلمه برگ مو خودمون) و دوتا نوشیدنی سفارش دادیم،بسیار بسیار خوش گذشت(عکس74) ۱۹۰لیر هم هزینه مون شد.

تا اواخر شب روی پل و اون دور و ور  گشت زدیم و بعد هم برگشتیم هتل. امروز روز سرعتی و قدرتی‌ای بود،پاهام داشت میترکید. رو مبلها نشستم و یوسف هم که خودش اتوماتیک شده بود دوتا چایی آورد. با خنده بهش میگم دستت درد نکنه. این چند وقته خیلی اذیتت کردم.اونم لبخندی میزنه و میگه نه بابا،خواهش میکنم و از این حرفا.بعد خوردن چایی ها به اتاق رفتیم و بیهوش شدیم.

 

روز آخر خداحافظی

امروز آخرین روزمون بود و پرواز برگشت ساعت ۱۱شب بود. با لیدر هماهنگ کرده بودیم که ساعت ۸شب بیاد هتل دنبالمون. ما هم تصمیم گرفتیم که امروز پاساژها و مغازه های اطراف هتل رو بچرخیم و زیاد دور نشیم. سر صبحانه توو صحبتهای یکی از مسافرها متوجه شدیم که پاساژ اولویوم سه شنبه ها حراجی میزاره و امروز هم سه شنبه بود،به نسترن نگاه کردم،نسترن هم به من نگاه کرد و احتیاج به هیچ حرف اضافه ای نبود

-پاشو پاشو راه بیفتیم اینو من گفتم

که دیدم نسترن جلوتر از من داره میره سریع یه سرچ زدم توو نقشه و مسیر رو چک کردم.و چون ما باید اتاق رو ساعت ۱۲تحویل میدادیم تمام وسایل رو جمع کردیم و اتاق رو همون صبح تحویل دادیم و چمدونها و خریدها رو به هاکان سپردیم . از هتل زدیم بیرون و اول با مترو رفتیم ینی کاپی و بعدشم خط رو عوض کردیم و رفتیم ایستگاه مارمارای کازلی. بعد چند دقیقه ای پیاده روی جلوی اولویوم بودیم،(عکس75-76).

75.jpg

 

وارد پاساژ که شدیم دیدیم که مغازه دارها تمام جنسهای حراجی رو چیدن رو رگال و گذاشتن جلوی در مغازه ها. نمیدونم ما عجله داشتیم یا جنسهاش واقعا به درد نمیخورد. ما نتونسیم چیزی بخریم،تصمیم گرفتیم بریم استقلال رو برای آخرین بار بگردیم و بقیه ی روز رو هم بریم مغازه های شیشلی رو بگردیم.تا غروب شیشلی رو چرخیدیم و سوغاتها رو خریدیم و ساعت ۷:۳۰رفتیم هتل و آخرین چایی رو خوردیم. لیدر ساعت۸:۱۵ اومد هتل دنبالمون و ما هم از هاکان و یوسف خداحافظی کردیم و رفتیم و سوار مینی بوس شدیم. صندلی ها تقریبا پر بود،یه نگاه سریع به قیافه ها میکنم. همه خسته و گرفته بودن، رو صندلی خالی نشستیم و مینی بوس حرکت کرد سمت فرودگاه. توو راه یکی از مسافرها از کیفیت هتلش مینالید و بقیه هم داشتن با هم پچ پچ میکردن. ما هم بدون هیچ حرفی از پنجره بیرون رو نگاه میکردیم،تا به فرودگاه رسیدیم.

ساعت ۱۰ما کارهامون رو انجام دادیم و توو سالن انتظار نشسته بودیم. چند تا جوون که مجردی اومده بودن کنار سالن رو زمین نشستن،انگار که کشتیاشون غرق شده،به بقیه هم که نگاه کردم دیگه خبری از ذوق و شوق موقع اومدن نبود،قیافه ها هم خسته و کوفته بود انگار که اونها هم امروز کلی اینور و اونور رفتن. معمولا بعد چند روز سفر آدم دلش برای خونش تنگ میشه. اما اینسری اینجوری نبود و من اصلا دوست نداشتم برگردم. اینجا فکرم خیلی آزاد بود،خیلی خوش گذشته بود. نه خبری از زنگ خوردن تلفن بود نه اخبار و نه استرسهای روزمره زندگی توو ایران.

به نسترن میگم ایکاش میشد چند روز دیگه هم بمونیم،من اصلا دلم نمیخواد برگردم. نسترن هم گفت اونم همچین راضی به برگشت نیست. اما چه کنیم که مجبوریم برگردیم.حال حرف زدن ندارم و میرم توو گوشی،یهو خبری بین مردم میپیچه که پرواز دو سه ساعت تاخیر خواهد داشت. به خودم میگم انگار استانبولم نمیخواد که ما بریم،به هر صورت این چند ساعت هم گذشت و ساعت حوالی ۲شب میریم که سوار هواپیما بشیم. از پله ها بالا رفتیم، در ورودی هواپیما یه آقایی با ته ریش و قیافه ای جدی کنار پرسنل پرواز ایستاده و سر تا پای مسافرها رو نگاه میکنه ،وارد هواپیما شدیم،

بازم شروع شد اینو یکی از خانمها میگه و زیر لبم چندتا غر میزنه. میریم و روی صندلی خودمون میشینیم. هواپیما شروع به حرکت میکنه. اینبار دیگه حوصله ترسیدن رو هم ندارم، این اولین باره که این حس بهم دست داده. بالاخره هواپیما بلند میشه و منم با استانبول خداحافظی میکنم.

به تهران رسیدیم.حدودای ساعت ۵:۳۰-۶میرسیم جلوی در فرودگاه که ناصر رو میبینم. با ماشین اومده بود دنبالمون. بعد سلام و علیک سوار شدیم و راه افتادیم سمت خونه و توو راه اتفاقهای این چند روزه رو خلاصه وار به ناصر تعریف میکنم. به خونه رسیدیم و از ناصر تشکر و خداحافظی کردیم. کلید رو رو در خونه میچرخونم و وارد خونه میشیم و چشمون میوفته به وصیت نامه ها. انگار دیروز بود که نوشتیمشون. وصیت نامه خودمو باز میکنم و میخونم و پوزخندی میزنم و میندازمش سطل آشغال و میرم که بخوابم. پایان.

 

این اولین تجربه ی سفرنامه نویسی منه و خیلی کم وکاستی داره،عکسام هم به دلیل اینکه قصد نوشتن سفرنامه نداشتم واون موقع علاقه ای به عکس گرفتن نداشتم و دوست داشتم از لحظه لذت ببرم ناقصه،لطفا نقص ها و ایرادات رو به بزرگی خودتون ببخشید

با

تشکر 

 

پندهای سفر:

  • حتما قبل هر سفر برنامه ریزی دقیقی داشته باشین و اطلاعات و نقشه اون شهر و منطقه رو بگیرید.
  • اگر زبان نمیدونید حتما برنامه های افلاین زبان اون کشور رو، توو گوشیتون نصب کنید
  • توو استانبول زیاد توو هتل نیستید و احتیاجی نیست که حتما هتلتون ۵ستاره باشه، اما قبل گرفتن هتل حتما راجع بهش تحقیق کنید و به ستاره ها و عکسهاش بسنده نکنید.
  • نقشه حمل و نقل عمومی اون شهر و کشور رو داشته باشید و اطلاعاتتون رو کامل کنید.
  • توو استانبول تورها رو از تور لیدر نخرید با کمی دقت و توجه خودتون میتونید تورها رو با قیمت پایین تر تهیه کنید.
  • پولهاتون رو توو فرودگاه و پاساژها چنج نکنید

 

معرفی استانبول و نقاط دیدنی

استانبول كه در گذشته قسطنطنيه نام داشت بزرگترين شهر تركيه و پنجمين شهر بزرگ جهان است. این شهر تنها شهر دنياست كه در دو قاره آسيا و اروپا قرار دارد. تنگه بسفروس كه باريكترين تنگه جهان است در حدود ٣٠ كيلومتر عرض و ٧٠٠ متر طول دارد و در شمال غربى تركيه واقع شده است. این تنگه استانبول را به دو بخش تقسيم مى كند كه بخش غربى آن در اروپا و بخش شرقى اش در آسياست. مساحت استانبول در حدود ١٨٣١ كيلومتر مربع و مساحت استان استانبول ٦٢٢٠ كيلومتر مربع مى باشد.

بخش قديمى استانبول بر روى هفت تپه ساخته شده است كه همگى آنها در ميان ديوارهاى دفاعى شهر هستند. بلندترين آنها تپه كاملياست كه به تركى به آن جاملیکا تِپسى مى گويند و ارتفاعش ٢٦٧ متر از سطح درياست. نواحى استانبول به سه منطقه اصلى تقسيم مى شود. شبه جزيره تاريخى استانبول كه شامل نواحى امينونو و فاتح مى باشد ،مناطق تاريخى بى اوعلو و بشيكتاش و منطقه اوسكودار و كاديكوى كه در بخش آسيايى هستند.

برج گالاتا: برج استوانه ای گالاتا که 66.9 متر ارتفاع دارد، در سال 1348 توسط ژنُوایی ها به عنوان برج اصلی شهر ساخته شد و قرن ها بلندترین برج شهر بود. این برج درست درانتهای خیابان استقلال قرار دارد. برج گالاتا در قرن شانزدهم به واسطه زمین لرزه ای خراب شد ولی دوباره بازسازی شد. در زمان حکمرانی سلطان سلیمان از آن به عنوان زندان استفاده می شده و پس از آتش سوزی در دهۀ 1830 به دستور سلطان سلیمان دو طبقه به بالای این برج اضافه شد و بالای آن را به شکل کلاهکی مخروطی در آوردند. بالکن بالایی بسیار بلند این برج چشم انداز 360 درجه ای از شهر را دارد. قیمت بلیط20 لیر

کلیسای سنت آنتونی پادوا: که به ترکی استانبولی به آن سنت آنتوان کاتولیک کیلیسِسی می گویند. کلیسای سنت آنتونی پادوا کنونی در کنار ساختمان های مجاورش که به نام آپارتمان های سنت آنتونی معروف هستند در خیابان استقلال ما بین سالهای 1906 تا 1912 به سبک معماری نئو گوتیک و به دست جامعه ایتالیایی های محلی شهر بنا شده است. این کلیسا که یک کلیسای کاتولیک می باشد کار یک معمار ایتالیایی ترک به نام خولیو مونگری است که ساختمان های مهم دیگری را نیز در استانبول و آنکارا طراحی کرده. این کلیسا بزرگترین کلیسای استانبول بوده و توسط یک کشیش ایتالیایی اداره می شود.بازدید رایگان.

مسجد سلطان احمد: این مسجد سلطنتی نمونه ای از معماری کلاسیک ترکی است و تنها مسجدی است که از ابتدا با شش گلدسته ساخته شده است. معمار این بنا شاگرد معمار سینان بزرگترین معمار سبک کلاسیک ترکی بوده و طرح این بنا نمونه ای از طرح های استادش معمار سینان ولی در مقیاسی بزرگتر می باشد و ساخت آن از سال 1609 تا 1616 به طول انجامیده است. گرچه امروزه این مسجد به نام مسجد بلو (آبی) معروف است ولی نام اصلی اش مسجد سلطان اَحمِت می باشد. چرا آن را مسجد آبی می نامند؟

دو داستان وجود دارد اولی که در بین عموم رایج تر است این است که چون مسجد با کاشی های آبی  پوشیده شده است و دومین داستان از این قرار است که سالها پیش دریانوردان باستانی که بر روی دریای مرمره از کنارمسجد می گذشتند انعکاس رنگ آبی دریا را بر روی مسجد می دیدند و آن را مسجد آبی نامیدند. بازدید رایگان.

مسجد یا موزه ایاصوفیه: یکی از پر بازدید کننده ترین و برجسته ترین موزه های دنیا در زمینه هنر و تاریخ معماری است. ایاصوفیه کنونی سومین ساختمان ساخته شده در همان محلی است که دو ساختمان قبلی بوده اند ولی با سبک معماری متفاوتی بنا شده است. ساختمان اولیه به دست مهمترین معماران آن دوره (از سال 527 تا 565) به دستور امپراتور روم شرقی ساخته شده بود. از این بنا به مدت 916 سال به عنوان کلیسا استفاده شده است اما به دنبال تسخیر استانبول توسط سلطان مِحمِت فاتح، ایا صوفیه به مسجد تغییر یافت. پس از آن به مدت 482 سال به عنوان مسجد از آن استفاده شد و سپس به فرمان آتاتورک و تصویب شورای وزیران در سال 1935 ایاصوفیه به موزه تبدیل گشت. قیمت بلیط40 لیر.  

کاخ توپکاپی (توپکاپی سرایی): نزدیک به 400 سال خانه سلاطین عثمانی بوده است. ساخت این قصر که به دستور سلطان مِحمِت فاتح در سال 1459 آغاز شده بود در سال 1465 به اتمام رسید. سلاطین عثمانی به همراه زنان، فرزندان و خدمتکاران سیاه و سفیدشان در این قصر زندگی می کرده اند. امروزه قصر توپکاپی به موزه تبدیل شده است و یکی از پر طرفدارترین جاذبه های گردشگری شهر استانبول به حساب می آید. در این موزه آثار ادبی و هنری متعددی از ایران و همچنین گنج های سلطنتی، لباس، شمشیرها و وسایل پیامبران مانند شمشیر حضرت محمد و عصای حضرت موسی نیز به نمایش گذاشته شده اندقیمت بلیط کاخ 40 لیر.حرم سرا 25 لیر.

 

آکواریوم فلوریا: آکواریوم فلوریا بزرگترین اکواریوم ترکیه است ودر آن گونه های مختلفی از ماهی هایی سراسر دنیا زندگی می کنند. همچنین یک جنگل بارانی به وسعت هزار متر مربع داخل آکواریوم قرار دارد. بازدید کنندگان می توانند حیوانات دریایی متعلق به مکان های مختلف دنیا را ببینند. همچنین در این آکواریوم می توانید به تماشای برنامه های عالی بنشینید. 

این آکواریوم متشکل است از 64 مخزن با گنجایش 6800 متر مکعب، یک پرژه غول پیکر دو طبقه ای با فضای کلی 22 هزار متر مربع در 100 هکتار زمین، فضای پارک 32 هزار متر مربعی، فضای بازدید کنندگان با وسعت 6 هزار متر مربع، مسیر 1.2 کیلومتری که از دریای سیاه آغاز و به اقیانوس آرام ختم می شود، در حدود 15 هزار موجود آبزی و خشکی زی که یکی از دیگری جالب تراند، سینمای 5 بعدی، یک فروشگاه خرید هدایاو  یک رستوران که منظره دریا رو داره.قیمت 60 لیر.

تنگه بسفرو: که به طول 32 کیلومتر از شمال به جنوب کشیده شده است، دریای مرمره را به دریای سیاه در استانبول متصل می کند و قاره اروپا را نیز از آسیا جدا می سازد. این تنگه یکی از پر رفت و آمدترین کانال های حمل و نقل تجاری دنیاست. عرض این تنگه از 500 متر تا 3 کیلومتر متغیر است و عمقش از 50 تا 120 متر و حد متوسط 60 متر می باشد. همه چیز در تنگه بسفرو دوست داشتنی است.

منطقه سلطان اِحمِت: قلب تاریخی استانبول قدیم است که در قزن نوزدهم مسافران آن را استانبول نامیدند. در این منطقه جاذبه های فراوانی نظیر قصر توپکاپی، ایاصوفیه، مسجد بلو، هیپودرم روم شرقی، آب انبار، موزه باستان شناسی استانبول، موزه کاخ بزرگ موزائیک و جذابه های دیگر واقع شده اند. این منطقه بهترین مکان برای بازدید از جاذبه های استانبول است.

خیابان استقلال: این خیابان سنگ فرش شده هم توریست ها و هم محلی ها را مجذوب خود می کند. در طول خیابان استقلال رستوران ها، کافه ها و فروشگاه های بسیاری وجود دارد و همچنین اغلب سینماهای شهر در این خیابان هستند. میدان تکسیم که ایستگاه مرکزی حمل و نقل استانبول است و نامش به معنی محل توزیع می باشد در اواخر قرن نوزدهم در این خیابان ساخته شده است.  همچنین خطوط اتوبوس بسیاری به خیابان شلوغ استقلال ختم می شوند. در قسمت انتهایی جنوب میدان آثار تاریخی متعددی وجود دارند .

بازار کاپالی چارشی: این بازار به دستور سلطان مِحمِت فاتح در سال 1461 ساخته شده است و از آن زمان یکی از مراکز تجاری مهم بود. این بازار یکی از قدیمی ترین و بزرگترین مراکز خرید دنیا با متراژ 48 هزار متر مربع، 60 راهرو و در حدود 5000 فروشگاه می باشد. بازار بزرگ در درون دیوارهای شهر واقع شده است و همچنین در نزدیکی اولین کاخ سلطان یعنی کاخ قدیمی قرار داشت. در قرن شانزدهم یعنی در دوره فرمانروایی سلطان سلیمان این بازار گسترده شد و در سال 1894 به دلیل خرابی های ناشی از وقوع زلزله بازسازی گردید .این بازار با اجناس با ارزشش از جمله طلا وجواهرات، سرامیک های رنگ شده با دست، فرش، اجناس گلدوزی شده، ادویه و مغازه های عتیقه فروشی اش مشهور است.

مرکز خرید جواهیر: جِواهیر در بخش اروپایی استانبول در منطقه شیشلی واقع شده است. شما می توانید از هر نقطه شهر به راحتی با وسایل نقلیه عمومی به این مرکز خرید برسید. بازدید کنندگانی که با متروام 2 به این مرکز می آیند مستقیم به جِواهیر خواهید رسید.. جِواهیر با بیش از 200 فروشگاه در 6 طبقه شامل انواع محصولات با برند های مختلف جهان می باشد. رستوران ها و کافه های متعدد این مرکز خرید غذاهایی از سرار جهان را به بازدید کنندگان ارائه می دهد و به همین دلیل یکی از محبوب ترین مراکز خرید در شهر استانبول به حساب می آید. سالن های سینما و نمایش دراین مجموعه وجود دارد و یکی از محبوبترین مراکز خرید نزد ایرانی هاست

مرکز خرید فروم: این مرکز خرید در سال 2009 در فضایی به وسعت 495 هزار متر مربع ساخته است. در حدود 8 هزار متر مربع از این بنا را اولین آکواریوم غول پیکر ترکیه یعنی تورکوآزوو و اولین موزه بستی یعنی مَجیک آیس به خود اختصاص داده اند. این مرکز خرید نه تنها بزرگترین مرکز خرید ترکیه بلکه بزرگترین مرکز خرید اروپا با 292 برند ملی و بین المللی است. فروشگاه ایکیا پیشرو در صنعت دکوراسیون خانه، کوچتاش یکی از بزرگترین برندهای ترکیه و محوطه الکترونیکی با شعبی مانند مدیا مارکت، تکنوسا و بیمکس و همچنین برند های البسه مشهور مانند اچ اَند اِم، سی اَند اِم، زارا و بسیاری دیگر در این مرکز خرید بزرگ قرار دارند.

مرکز خرید اولویوم: مرکز خرید اولیویوم در فضایی به وسعت 66 هزار متر مربع در منطقه زِیتین بورنو واقع شده است. این مرکز دارای پارکینگ با هزار جای پارک، 4 طبقه و 118 فروشگاه، سالن بولینگ، 6 سالن سینما با هزار صندلی و یک سالن نمایش با 200 صندلی می باشد. این مرکز خرید در روزهای سه شنبه حراج دارد.

گشت تنگه بسفر: سفر به استانبول بدون گشت دریایی بسفرو کامل نمی شود. این سفر نه تنها چشم انداز شهر و سواحل آسیایی و اروپایی این مسیر آبی مشهور را به همراه دارد بلکه بازدید از مناظر دیدنی دیگری نظیر کاخ های قدیمی قرن و بناهای بسیاری را میسر می سازد. چندین گشت دریایی در استانبول وجود دارد، گشت کوتاه به دومین پل و یا گشت طولانی در تمام طول دریای سیاه و همچنین یک تور غروب آفتاب در تابستان که همه ارزش دیدن را دارند. بلیط مسیر کوتاه 12 لیر و مسیر بلند 25 لیر

جزیره بویوک آدا: بیوک آدا با اماکن دیدنی و زیبائی های چشم نواز یکی از جزایر نه گانه پرنس و از جاذبه های گردشگری استانبول می باشد. این جزیره دارای خانه هایی ویلایی با باغچه های پر از گل و خیابان هایی تمیز است که برای گردشگران می تواند جذاب باشد . در جزیره بیوک آدا استانبول خبری از وسایل نقلیه موتوری نیست و مردم بومی و گردشگران تور استانبول برای تردد در این جزیره از دوچرخه و یا درشکه استفاده می کنند. البته برخی نیز ترجیح می دهند با پیاده روی گوشه و کنار این جزیره را ببینند. در جزیره کلیساهای تاریخی ، صومعه ها و عمارت های مختلفی وجود دارد که گردشگران می توانند از آن ها دیدن کنند . از جاهای تاریخی این جزیره می توان به مسجد حمیدیه ، کلیسای آییوس نیکولاس و الد گریک اشاره نمود که تا کنون پا بر جا مانده اند. کنار اسکله جزیره بیوک آدا پر از رستوران ها، کافه ها ومغازه های مختلف است که برای صرف غذا مناسب هستند و منظره خوبی هم دارند. قیمت بلیط کشتی 7.5 لیر رفت و 7.5 لیر برگشت.کالسکه 75 لیر

 

حمل ونقل در استانبول

  • تراموا:

تراموا براى اولين بار در سوم سپتامبر سال ١٨٦٩ در استانبول شروع به كار كرده و تا سال 1912 در خدمت مردم بوده است. این تراموا برقی نبود و به واسطه اسب حرکت می کرد. پس از آن تراموای برقی یا همان قطار برقی به عنوان وسیله حمل و نقل عمومی اصلی مردم استانبول تا سال 1966 رفت و آمد می کرده است. سپس در سال 1990 تراموای سنتی به صورت آزمایشی در قسمت اروپایی استانبول راه اندازی شد ولی به علت پایین آمدن محبوبیتش، سیستم تراموای مدرن نیز در سال 1992 در قسمت اروپایی افتتاح گشت. امروزه قسمت آسیایی استانبول از سیستم تراموای سنتی استفاده می کند، درحالیکه در قسمت اروپایی هر دو تراموای سنتی و مدرن در حال تردد هستند. تراموای مدرن از دو خط تی وان به طول 18.5 کیلومتر و 31 ایستگاه و تی فوربه طول 15.3 کیلومتر و 22 ایستگاه تشکیل شده است. خط تی وان در ساعات شلوغ هر 2 دقیقه و در ساعات عادی هر 15 دقیقه و خط تی فور هر 5 دقیقه در ساعات شلوغ در ایستگاه ها توقف دارند. ساعت کار تراموا نیز از ساعت 6 صبح تا نیمه شب می باشد. تراموای سنتی نیز از دو خط تی تودر قسمت اروپایی به طول 1.6 کیلومتر و 5 ایستگاه و خط تی تری در قسمت آسیایی به طول 2.6 کیلومتر و 10 ایستگاه تشکیل شده است. خط تی توهر 10 تا 20 دقیقه وخط تی تیری هر10دقیقه در ساعات شلوغ در ایستگاه ها توقف دارند. همچنین ساعت حرکت خط تی تو از 7 صبح تا 8 شب و ساعت حرکت تی تیری از 7 صبح تا 9 شب می باشد.

  • قطار كابلى

استانبول دو خط ريل زير زمينى دارد كه در این بین خط تونل قديمى تر است. این خط در ١٧ ژانويه سال ١٨٧٥ افتتاح شد و از لحاظ قدمت بعد از خط زيرزمينى لندن كه در سال ١٨٦٣ افتتاح گرديده، دومين قطار زيرزمينى شهرى دنيا و اولین خط ریلی زيرزمينى شهرى اروپاست. دومین خط قطار کابلی استانبول، کاتاباش تاکسیم است که از 29 جولای سال 2006 شروع به کار کرده است. این خط که طولش حدوداً 600 متر است، ایستگاه اتوبوس دریایی و تراموا را در کاتاباش به ایستگاه مترو در میدان تاکسیم متصل می کند.

  • مترو

ساخت متروی زیر زمینی استانبول از سال 1992 آغاز شد. اولین خط این سیستم که اِم تو نام دارد در شانزدهم سپتامبرسال 2000 بین تاکسیم و لِونت افتتاح شد. این خط به طول 8.5 کیلومتر است و 6 ایستگاه دارد که همگی شبیه به هم هستند ولی رنگ های متفاوتی دارند. در سال 2009 پس از توسعه ای به سمت شمال، خط لونت به ایستگاه آتاتورک اوتو سانای در ماسلَک افتتاح گشت. همچنین این خط در جهت جنوب نیز از تکسیم به شیشانه در بِی اوعلو، در نزدیکی ورودی شمالی تونل گسترش یافت.

آخرین توسعه در جهت شمال برای مسیری کوتاه به حاجی عثمان نیز در سال 2011 افتتاح شد. توسعه جنوبی خط اِم تو از شیشحانه به ینی کاپی از روی پل جدید گلدن هورن نیز در سال 2013 شروع به کار کرده است و سپس در سال 2014 به خطوط فرودگاهی متصل گشت. در قسمت آسیایی نیز خط اِم فوربه طول 26.5 کیلومتر در هفدهم آگوست سال 2012 تا کارتال افتتاح شد. این خط پس از بازگشایی قسمت دومش در کل 19 ایستگاه خواهد داشت. همچنین ارتباط این خط با فرودگاه صبیحا گوکچن نیز در دست بررسی است.

  • اتوبوس

در استانبول دو سیستم اتوبوس رانی دولتی و خصوصی مشغول به کار است که وسیله ای مناسب ولی شلوغ برای رفت و آمد به بسیاری از اماکن دیدنی و خرید می باشد. هر دو سیستم از لحاظ هزینه تفاوتی با هم ندارند و تنها فرقشان این است که برای پرداخت هزینه اتوبوس های دولتی می بایست از ژتون، کارت اعتباری و بلیط استفاده کرد، در حالیکه برای اتوبوس های خصوصی از پول نیز می توان استفاده نمود. 

  • تاکسی

تاکسی های زرد رنگ شهر استانبول تقریباً همیشه در دسترس هستند ولی هزینه بسیار بالایی دارند. اگر وسایلتان زیاد است مجبور خواهید شد که از آنها استفاده کنید فقط حواستان باشد که تاکسی متر روشن باشد و درست کار کند تا مجبور نشوید هزینه اضافی پرداخت کنید. در کل استفاده از تاکسی توصیه نمی شود چراکه علاوه بر هزینه گران آن به دلیل خارجی بودنتان می بایست به راننده انعام هم بدهد درحالیکه سرنشینان ترک به رانندگان تاکسی انعام نمی دهند.

  • اتوبوس دریایی و قایق های مسافر بری

برای رفت و آمد بین بخش آسیایی و اروپایی و جزایر پرینس نیز می توانید از قایق های مسافربری و اتوبوس دریایی استفاده کنید.

 

 

نویسنده: محمود رضایی

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.