سلام به همه دوستان دوست دارم از تجربه اولین سفرم به شهر وان براتون بگم شاید بتونه تا حدودی به دردتون بخوره سفر من به شهر وان کاملا غیر منتظره شد طوری که یکی از بستگان تماس گرفت تا برای سفر به
با سلام راستش اوایل اسفند ماه بود که خواستم سفرنامه ایی رو در مورد استان آذربایجان غربی و شهرستان هایش و مخصوصا ارومیه تهیه کنم. ولی در نهایت به ارومیه بسنده کردم. منتها نمی خواستم این سفرنامه رو در عرض یک هفته بنویسم.
یک روز که داشتم در سایت "یانی" پیانیست معروف میگشتم متوجه شدم که قرار هست در سپتامبر 2011 در شهر ایروان پایتخت ارمنستان کنسرت داشته باشد. بلافاصله برای دریافت بلیط با مسولین سالن دمیرچیان ایروان تماس گرفتیم و راهنمایی خواستیم برای خرید بلیط (چون تحت
پیش از آغاز: سفر من به نپال، یک ماه قبل از زمین لرزۀ ویرانگر آوریل 2015 انجام گرفت. در اثر این زمین لرزه بیش از هشت هزار نقر کشته شدند و به بعضی از گنجینه های فرهنگی و باستانی این کشور آسیب های
وقتی برنامه سفر به مارماریس از طرف سایت لست سکند و آژانس امیدان پرواز پیشنهاد شد اولین مطلبی که تو ذهنم اومد این بود که اصلا مارماریس کجاست؟ و چی داره؟ و چرا تا حالا هیچ اسمی ازش نشنیدم؟ با کمی جستجو تو اینترنت مکان
سفر به سرزمین سبز مالزی ( بخش 4 ) روز دوشنبه که درواقع روز ششم از سفر ما به مالزی بود طبق برنامه و بلیط هایی که تهیه کرده بودیم برا ساعت ده صبح حرکت به سمت دهکده فرانسوی و باغ ژاپنی
سفر به سرزمین سبز مالزی ( بخش 3 ) ایستگاه بعدی که ما پیاده شدیم ایستگاه 6 یا برجهای تایمز اسکور بود تو این منطقه هم مراکز خرید زیادی هست هم اینکه خود این برجها یکیش هتله یکیش مرکز خرید خیلی بزرگی
سفر به سرزمین سبز مالزی ( بخش 2 ) اگه خودتون رفتین سعی کنید دیر نکنید وتا ساعت 8 شب برگردین به شهر چون از شهر فاصله داره و اگه به مترو نرسین برگشتن یه مقدار مشکل میشه البته مترو تا ساعت
سفر به سرزمین سبز مالزی ( بخش 1 ) مالزی سومین سفر خارج از کشور من بود ، قبلا یه بار دبی رفته بودم و از دبی خوشم اومده بود برای همین هم دومین سفرم رو هم دبی انتخاب کرده بودم البته
اسم شهر وان رو برای اولین بار از یکی از دوستان ارومیه ای مون شنیدم. شهری مرزی که دوستمون خیلی ازش تعریف می کرد ولی خب هیچ وقت مسافرت بهش برای ما جدی نشده بود و برنامه خودمون این بود که هر زمان که برای
با عرض سلام به کلیه دوستان و خوانندگان سایت لست سکند. از آنجایی که من در سفرم به استانبول از تجربیات و راهنمایی های بسیاری از دوستان در این سایت استفاده کردم، تصمیم گرفتم که پس از برگشت، تجربیات شخصی خودم را نیز در اختیار
بعد اینکه کمی انرژی گرفتیم، تصمیم گرفتیم که خیابان جمهوریت رو ادامه بدیم و سری هم به برند های کوتون، وای کی ام و فلو و اینها بزنیم و از مرکز خرید آیدین هم دیدن کنیم. خیابان جمهوریت رو ادامه دادیم و اولین جایی که
سلام دوستان عزیز و گرامی. از اوایل سال 1394 بود که دنبال یه فرصتی میگشتم که سفری داشته باشن به شهر وان. تاریخ ها رو این ور اونور میکردم تا بتونم هم مرخصی بگیرم و هم یه مسافرت یکی دو روزه برم وان. هفته ی
بعد از دیدن گلخانه هم سوار تراموا شدیم و به سمت هتل رفتیم ،خدا رو شکر اطراف هتل پر بود از انواع غذاخوری ها که ما یکی از این غذاخوری ها رو انتخاب کردیم و نهار کباب ترکی خوردیم که فوق العاده خوشمزه بود. نون
دوباره برگشتیم و سوار مینی بوس شدیم تا به سمت ایستگاه زیتون بورنو بریم که از همونجا خیابان مرتر شروع میشد.خیابان مرتر هم که بنجل فروشی بیش نبود که فقط از اونجا خریدهایی مثله شلوار جین و تیشرت و یه سری لباس های بنجل رو
اکوا مارین هم محیط خوب و تمییز و قشنگی بود ولی از شانس بدمون اون روز هوا ابری و آفتابی بود و برای شنا هوا نسبتا خنک بود ولی خب چندتا استخر خیلی خوب داشت و چندتا سرسره بقیه بازی هاش که موج مصنوعی و
با عرض سلام و خسته نباشید با توجه به سفرنامه هایی که قبل از رفتن به استانبول خونده بودم امروز تصمیم گرفتم که سفرنامه ام رو با توجه به تجربیاتی که خودم در این شهر بدست اوردم در اختیار خواننده های لست سکند بذارم.
لازم بذکره که این اتاق بصورت 24 ساعته با 4 تا دوربین مدار بسته و چراغهای 24 ساعته روشن کنترل میشد . یه چند دقیقه ای که گذشتو خودمو پیدا کردم و به اطرافم واقف شدم رو یکی از صندلیها نشستمو و به بخت بدم
سفرنامه یا بهتر بگم رنج نامه ای رو که میخوام واسه عزیزان بیان کنم داستان تجربیات و اتفاقات تلخیه که درسفر ما (من و همسرم) به کشور ترکیه شهراستانبول برامون به وقوع پیوست . باشد که شاید روزی این تجربه تلخ ما، راهگشا و یا
سفرنامه هندوستان زمانی که ما به گوا سفرکردیم هفته آخر مرداد ماه بود. در آن زمان فصل مانسون میباشد. و برای ما که چند ماه بود که در هندوستان زندگی میکردیم این آب و هوا هم آشنا بود و هم بسیار دلچسب. سالها بود که قصد