روز سوم
آگرا شهر مرمرهای سفید
صبح ساعت 8 هتل را چک اوت کردیم تا به سمت آگرا برویم. سنجاب های کوچک حیاط هتل ما را بدرقه کردند. به کارکنان هتل که چمدان هایمان را تا ماشین آوردن انعامی دادیم و همگی سوار شدیم. مسیر ما از دهلی به آگرا از جاده ای اتوبانی و بسیار تمیز و بدون هر نوع دست اندازی بود که به گفته لیدر در سال های قبل از مسیر پرپیچ و خم دیگری عبور میکردند که 7ساعت زمان میبرد اما این جاده به تازگی ساخته شده بود و تنها پنج ساعت تا آگرا فاصله داشت. این جاده با هزینه شخصی فردی ساخته شده بود که با دولت قرارداد بسته بود تا بتواند ازبیست سال عوارضی جاده به همراه چند تا از زمین های کنار جاده بهروری کند.
اندکی بعد خروج از دهلی به شهری مدرن وشیک به نام Noida رسیدیم. به گفته لیدر در این شهر اکثر شرکت های بزرگ نمایندگی داشتند به دلیل اینکه هند نیروی کار زیاد و ارزانی دارد. شهری بسیار تمیز که ماشین های تمیز و مدل بالایی نسبت به دهلی در آن رفت و آمد می کردند و خانه ها و آپارتمان ها جدید و شیک بود. به گفته لیدر این شهر یکی از شهرهای گران هند محسوب میشد و مهندسان شرکت ها در این شهر زندگی می کردند.
در بین راه در یک مجتمع بین راهی نگه داشتند. تا آخر سفر در هر مجتمع بین راهی که نگه داشتند سرویس ها از مجتمع های بین راهی ما تمیز تر بود. به عنوان میان وعده بستنی مانجو به قیمت 40 روپیه خریدیم. بعد نیم ساعت به راه ادامه دادیم تا به آگرا برسیم.
آگرا تقریبا مشابه یک روستا بود. در گوشه و کنار شهر عملیات احداث مترو در حال انجام بود. قرار بود نهار امروز را مهمان تور باشیم و بعد به یک ادویه فروشی و کارگاه تولید مرمر برویم و بخشی از گشت شهری را امروز اجرا کنیم تا فردا وقت کم نیاریم.
نهار در یک رستوران کی اف سی صرف شد. متاسفانه ساختمان در حال تعمیر بود و همه جا پر از گرد و غبار بود. غذا را خوردیم و به سمت ادویه فروشی به راه افتادیم. صاحب ادویه فروشی فارسی بلد بود و راجع به تمام محصولات توضیح دادند. از همگی ما با چای ماسالای خوشمزه ای پذیرایی کردند. هر بسته ادویه 200 روپیه قیمت داشت و در صورتی که پنج ادویه می خریدی یک ادویه دلخواه رایگان داده میشد. انواع چای هندوستان هم موجود بود. بسته بندی های سوغاتی چای شامل چای دارجلینگ و آسام به قیمت 350 روپیه بود.
تقریبا هر کیلو چای به پول ما 600 هزارتومان میشد. هل هم با ایران تقریبا قیمت برابری داشت. علاوه بر این ها صنایع دستی چوبی، مگنت به قیمت 250 روپیه، ساری و زیورآلات هندی را داشت که تقریبا به نسبت بیرون به نظر من گرونتر بود. البته بعدها که فروشگاه های دیگری سر زدیم قیمت این فروشگاه منصفانه تر بود اما در کل قیمت ها بالا بود.
وقتی از ادویه فروشی خارج شدیم دست فروشانی که بیرون مغازه بودند به دنبالمان آمدند تا اجناسشان را بفروشند. تا می توانید چانه بزنید ما قیمت یک گوی شیشه ای که تاج محل در وسط آن بود را از سیصد روپیه به 100 روپیه رساندیم که لیدر اجازه نداد بخریم و در نهایت با چانه زنی بیشتر به 50 روپیه خریدم.
مقصد بعدی یک کارگاه تولیدی مرمر دولتی بود. ابتدا در کارگاه، توضیحاتی درباره نحوه ساخته شدن این هنر به کار رفته در تاج محل داده شد و در نهایت به فروشگاه هدایت شدیم تا برایمان توضیحاتی درباره مرمر و نحوه تشخیص مرمر اصل از غیر اصل بدهند. اجازه عکس برداری در فروشگاه وجود نداشت. البته بعد از اینکه ما تاج محل بزرگی را خریداری کردیم نه تنها اجازه عکس برداری دادند بلکه درب اتاق دیگری را که محصولات زیبایی در آن قرار داشت باز کردند و خودشان در اتاق از ما عکس گرفتند.
مرمر نور را از خود عبور می دهد و نیز مرمر اصل را در صورتی که روی چوب بکشید اثری باقی نمی گذارد اما مرمر نامرغوب روی چوب اثری مانند گچ به جا می گذارد. کوچکترین مجسمه ها از 300 روپیه شروع میشد. قیمت های نماد های تاج محل از سایز کوچک به قیمت 1200 روپیه آغاز میشد و سایز متوسط 3500 روپیه و همینطور قیمت ها بالا میرفت. انواع مجسمه های خدایان، قاب عکس، زیرلیوانی و ظروف مرمری را می توانستید در فروشگاه تهیه کنید. کارها ظرافت بالایی داشتند. بعدها که از مغازه های هتل و همچنین بازار سوال کردیم قیمت کارهای دیگر بالاتر بود و همچنین ظرافت کارهای کارگاه را نداشت. خوشبختانه لیدر هرجایی برای خرید ما را برد کیفیت کارها بسیار عالی بود و حتی در چند مغازه ای که بعدا رفتیم قیمت ها از بیرون هم ارزانتر بود.
در انتهای فروشگاه مرمر یک فروشگاه منسوجات پارچه ای قرار داشت که به فروش شال و پارچه های ساری و همچنین ساری دوخته شده می پرداخت. شال ها از 400 روپیه آغاز میشد و ساری به دو صورت دوخته شده و پارچه موجود بود. پارچه های 6 متری که خود هندیان اینگونه می خریدند و بعد دور خود می بستند که در فروشگاه نحوه بستن آن را آموزش دادند و یا به صورت آماده می توانستید ساری های دوخته شده بخرید که دیگر نیازی نبود ببندید. تفاوت قیمت این دو ساری تنها 500 روپیه بود. ساری ها از 1600 روپیه شروع میشد و قیمت ساری های ابریشمی زیبا 3500 روپیه بود. برخی از ساری هایی هم که به عنوان لباس عروس استفاده میشد از 8000 روپیه شروع میشد. من از این مغازه ساری نخریدم به امید اینکه در بازار با قیمت مناسب تری پیدا کنم. بعد فروشگاه به بازار رفتیم. دو ساعتی زمان داده شد تا در بازار بگردیم.
انواع مختلفی از فروشگاه ها وجود داشت. ساری هایی که در مغازه ها بود از 600 هزارتومن به پول ما آغاز میشد و قیمت ساری ها از فروشگاهی که دیده بودیم ارزانتر بود اما کیفیت ساری های ابریشمی فروشگاه را نداشت. در نهایت هنگام برگشت از لیدر درخواست کردیم مجدد به فروشگاه برویم تا برای فردا که به تاج محل میرویم ساری بخریم تا عکس ها زیباتر شوند.
در نهایت به هتل رفتیم. در آگرا دوستانی که هتل چهارستاره داشتند جدا شدند. به گفته لیدر چون جیپور و آگرا شهرهایی کوچکی هستند خیلی روی هتل های 4 ستاره آن ها نباید حساب کرد. دوستانی که هتل چهارستاره گرفته بودند بسیار از هتلشان ناراضی بودند و بهتر است در صورتی که می توانید پکیج هتل های 5 ستاره را انتخاب کنید. قرار بود هتل ما در آگرا هتل کلارک شیراز باشد که یک روز قبل از سفر آژانس تماس گرفت که هتل آگرا به هتل کریستال سارووار پریم تغییر کرده است.
هتل پنج ستاره بسیار تمیزی بود. برخلاف هتل دهلی که خلوت بود اینجا پر از توریست های خارجی بود که در هر ساعت تعدادی اتاق ها را خالی می کردند و گروه دیگر هتل را پر می کردند. در ابتدا با شربت کیوی از همه پذیرایی شد. شربت فوق العاده بود. اتاق های شماره زوج هتل در طبقات بالا به تاج محل دید داشت که متاسفانه به دلیل ساخت مترو و سرو صدایی که ایجاد میکرد به کسی اتاق های زوج را نمی دادند و همه در اتاق های فرد ساکن بودند. استخر هتل در طبقه اخر با ویوی زیبایی از تاج محل قرار داشت.
اتاق هتل بزرگ بود و در حمام وان داشت. حمام با درب شیشه ای از سرویس بهداشتی جدا شده بود. در سرویس بهداشتی شلنگ وجود داشت. سشوار هم روی دیوار نصب شده بود. در اتاق سیفتی باکس، چای ساز، یخچال و تلویزیون بود. تمام پریزهای هتل ها در هر سه شهر به صورت سه شاخه بودند که در صورتی که شارژر شما دو شاخه است به راحتی قابل استفاده بود.
امروز دیگر برنامه ای نداشتیم تا 5 صبح فردا که به تاج محل برویم. از قبل در اینترنت چند رستوران خوب آگرا را از تریپ ادوایز پیدا کرده بودم. دوست داشتیم غذای هندی را امتحان کنیم اما چون از مسمومیت می ترسیدیم نمیشد غذای هر جایی را امتحان کرد. یکی از رستوران هایی که پیدا کردیم کافه نمک بود که دکوری به شکل جزیره سانتورینی داشت و دقیقا روبه روی هتل در طرف دیگر خیابان قرار داشت.
کافه در طبقه 4 ساختمان قرار داشت. ما تندوری مرغ سفارش دادیم. آشپز غذا را برای ما تند نکرد و سس را به صورت جداگانه سرمیز آورد تا به هر میزانی که بتوانیم سس را اضافه کنیم. چقدر کار خوبی کرد. یکی از سس ها تند نبود و مزه فوق العاده ای داشت اما سس دیگر به قدری تند بود که زبان را آتش میزد. قطعه های مرغ را روی منقل به سر میز آوردند تا گرم بماند. فوق العاده بود و طعم عالی داشت. کم کم از سس اضافه می کردیم و می خوردیم. با همین مقدار کم سس هم دهان و زبانمان می سوخت. در آخر ظرفی پر از دانه های سفید برایمان آوردند که سوزش فلفل را برطرف کند. انگارآبی روی آتش بود. متاسفانه نام ترکیب را فراموش کردم اما از رازیانه و ترکیب چند ادویه ساخته شده بود. هزینه شام همراه با آب معدنی 1200روپیه شد.
به هتل رفتیم تا ساعت 5 برای رفتن به تاج محل آماده باشیم. بدو بدو به طبقه ای که استخر قرار داشت رفتم تا تاج محل را در شب ببینم. اما همه جا تاریک تاریک بود و گویا تاج محل در شب نورپردازی نداشت که دیده شود.
خلاصه هزینه های روز سوم برای دو نفر:
در این روز بیشتر هزینه ها برای خرید بود که برای هرکسی براساس خریدهایی که میکند متفاوت است.
هزینه شام برای دونفر: 1200 روپیه
روز چهارم
صبح زود لابی هتل غلغله بود همه توریست ها منتظر بودند راهنمایانشان برسند و به تاج محل بروند. هزینه تاج محل به همراه بازدید از مقبره برای هرنفر 1300 روپیه بود. به گفته لیدر مدتی هست که دیگر در تاج محل بلیط فروخته نمی شود و باید از قبل بلیط اینترنتی تهیه کرد. من از قبل ورودی های اماکن دیدنی را درآورده بودم به همین دلیل همگی به لیدر هزینه را دادیم تا بلیط تهیه کند. اجازه بردن هیچ خوراکی به جز آب معدنی نداریم. بعد از اینکه همه از گیت بازرسی گذشتند وارد محوطه شدیم. هنوز هوا تاریک بود.
در تاج محل عکاسانی هستند که به ازای هر عکس 13 در 18 که چاپ شود 50 روپیه دریافت می کنند البته عکس ها کیفیت زیادی نداشت و انگار فوتوشاپ شده بود. باز هم افرادی بودند که به ازای دریافت پول از شما با گوشی خودتان عکس بگیرند این عکس ها کیفیت بهتری دارند و ما 50 روپیه دادیم و یکی از کارکنان تاج محل عکس های خوبی از ما گرفت. تا 8 صبح فرصت داشتیم که در تاج محل بگردیم و بعد به هتل برای صبحانه بازگردیم. ساعت 6 و نیم هوا به قدری گرم شده بود که غیرقابل تحمل بود از طرفی هم بخاطر شدت آفتاب عکس های خوبی نمیشد گرفت. پس در گوشه ای نشستیم و از دیدن بنای تاج محل لذت بردیم.
ارجمند بانو یا ممتاز محل همسر ایرانی شاه جهان بود. شاه علاقه بسیاری به همسر ایرانی خود داشت. زمانی که ممتاز محل پس از چهاردهمین زایمان خود مریض شد از شاه درخواست کرد پس از او زن نگیرد و بنایی را بسازد که بیانگر عشق شاه به همسرش باشد. پس از مرگ او شاه جهان تاج محل را به یاد عشقی که به ممتاز محل داشت طی 22 سال ساخت. همچنین تصمیم داشت در سمت دیگر رودخانه یامونا که نزدیک تاج محل قرار دارد بنای دیگری همانند تاج محل با مرمر سیاه بسازد. تا به گونه ای باشد که گویا همیشه او در سایه تاج محل قرار دارد. اما پسرش که سودای پادشاهی در سر داشت به این بهانه که این ها هزینه زیادی در بردارد شاه جهان را در کاخ زندانی کرد و خود پادشاهی کشور را برعهده گرفت. پس از مرگ شاه جهان، او نیز کنار همسر خود دفن شد.
داخل مقبره اجازه عکس برداری نداشتیم و قبل از ورود هم باید بلیط خریداری شده این قسمت را نشان بدهید در غیر این صورت اجازه بازدید ندارید. بعد از نشان دادن بلیط به شما پاپوش هایی داده میشد که در قسمت مقبره بپوشید تا بر روی مرمر سفید خش نیفتد. راهنمایانی که درون مقبره هستند راجع به هنر مرمری که در بنای ساختمان وجود دارد توضیحاتی را به توریست ها می دادند و سنگ های قیمتی به کار رفته در دیوارها را نشان می دادند. البته گفته می شود که این دو مقبره، مقبره های اصلی نیستند و مقبره های اصلی در زیرزمین بنا قرار دارد. در حیاط تاج محل در حوض رو به روی مسجد میمون هایی در آب مشغول بازی بودند و چند دقیقه یکبار به روی یکدیگر می پریدند و دیگری را درون آب می انداختند و بعد از دیوارها به سرعت بالا می رفتند و فرار میکردند. اطراف محوطه تاج محل دست فروشان دیگر نیستند و برای خرید سوغاتی یا نمادهای تاج محل باید به مغازه های شهر سربزنید. ساعت 8 به هتل برگشتیم. تا هم صبحانه بخوریم و هم تا 11 استراحت کنیم و بعد به قلعه سرخ آگرا برویم.
خوشبختانه این هتل دیگر یک هتل گیاهخواری نبود و سوسیس و تخم مرغ نیز در وعده های غذایی سرو میشد. البته تنوع صبحانه به هتل دهلی نمی رسید اما صبحانه عالی بود. البته دوستانی که در هتل چهارستاره بودند گویا هتل هر سه شهر دهلی و آگرا و جیپور صبحانه به صورت غذای گیاهی بود.
قبل از رفتن به قلعه به یک کارگاه سرمه دوزی و زر دوزی برای بازدید رفتیم. فروشنده توضیح داد که این هنر از ایران وارد هند شده است. قیمت های اجناس 50 درصد تخفیف داشت و فروشنده می گفت که ارزانتر از این مغازه جایی پیدا نمی کنید اگر پیدا کردید من پول را پس میدم. قیمت ها با 50 درصد تخفیف به پول ما بسیار مناسب بودند. بعد فروشگاه به قلعه سرخ آگرا رفتیم.
ورودی قلعه سرخ نفری 600 روپیه بود. کاخ آگرا یا قلعه سرخ بنایی مستحکم است که در ساخت آن از ماسه سرخ استفاده شده است. قلعه ای که محل اقامت و حکمرانی شاه جهان بود و حتی پسرش او را در اواخر عمر در همین قلعه زندانی کرد. از جمله مکان هایی که در کاخ میتوان دید کاخ جهانگیر، شیش محل یا کاخ شیشه، حرمسرا، کاخ شاه جهان و دیوان عام و ... است.
دیوان عام محلی بود که شاه درآنجا به صحبت های مردم عادی و درخواست هایشان گوش میداد. در دیوان عام ستون هایی وجود دارد که به گفته لیدر برای این بود که اگر کسی از فاصله دور تیری شلیک کرد به شاه برخورد نکند. همچنین برای امنیت بیشتر شاه، اگر کسی از درب ورودی وارد میشد به دلیل نحوه قرار گیری تخت شاه نمی توانست ببیند آیا شاه بر تخت نشسته است یا نه؟
هوا بسیار گرم و آفتاب شدید بود. خوشبختانه ما با خودمان چتر همراه داشتیم و از آفتاب سوزان کمی ما را محافظت میکرد. یک ساعت برای بازدید قلعه کافی بود. میمون ها روی دیوارهای قلعه بالا و پایین می رفتند. از پنجره های قلعه سرخ به خوبی به تاج محل دید داشت و شاه جهان در زمانی که زندانی بوده از این پنجره ها تاج محل را می دیده است. در حیاط قلعه آقایی مشغول غذا دادن به سنجاب ها بود و در ازای دریافت پول به شما هم غذا میداد تا سنجاب ها روی دست شما بیایند و عکس بگیرید. بعد لیدر همه را به رستوران سلف سرویسی برد که قیمت غذا برای دو نفر 1300 روپیه میشد و انواع غذاهای هندی سرو میشد.
برای بعد از ظهر آزاد بودیم. تصمیم گرفتیم از مقبره اعتمادالدوله بازدید کنیم. جلوی هتل ریکشایی گرفتیم با چانه زدن قرار شد ما را ببرد و منتظر بماند و به هتل بازگرداند و 300 روپیه بگیرد. آقای راننده اهل جیپور بود اما در آگرا زندگی میکرد. در قسمت های مختلف نگه میداشت تا از زاویه های مختلف تاج محل را ببنیم و قبل از رسیدن به مقبره کلی راجع به آن صحبت کرد.
ورودی 310 روپیه برای هر نفر بود. برخلاف دهلی که هرجایی می رفتیم بسیاری از افراد درخواست عکس سلفی داشتند در آگرا مردم خجالتی تر بودند و یا از شما یواشکی عکس می گرفتند و یا از دور به گونه ای سلفی می گرفتند که شما در عکسشان باشید و تعداد خیلی کمی با خجالت از شما درخواست عکس میکردند. مقبره اعتمادالدوله توسط همسر جهانگیر برای یادبود پدرش قیاس الدین بیگ ملقب به اعتمادالدوله که نخست وزیر جهانگیر بود، ساخته شد. اولین بنای معماری گورکانی است که از سنگ مرمر سفید بنا شد. حتی گفته می شود این بنا، الگوی اولیه ساخت تاج محل توسط شاه جهان است.
مقبره کوچکی بود. اینجا نیز همانند تاج محل به توریست ها پاپوش هایی داده میشد که بپوشند. البته اصرار داشتند که خودشان پاپوش را پای شما کنند و انعام بگیرند. ساختمانی که در محوطه بود به سمت رودخانه یامونا قرار داشت. مدتی نشستیم و غروب آفتاب را تماشا کردیم و بازگشتیم.
بعد یک ساعت سوار ریکشا شدیم و راننده اصرار کرد که ما را به چند فروشگاه ببرد. ما هم قبول کردیم. فروشگاه های مرمر و سرمه دوزی که کارهای فروشگاه های که لیدر برده بود هم زیبا تر بود و قیمت مناسب تری داشت. در نهایت به هتل برگشتیم و دوباره برای شام به کافه نمک رفتیم. این بار غذایی را که شامل انواع تندوری بود شامل تندوری مرغ، گوشت و ماهی را امتحان کردیم. امشب دیگر سس را با غذا مخلوط کرده بودند و غذا تند تند بود. البته با لذت خوردیم چون می دانستیم بعد غذا ترکیب ادویه ها تندی غذا را از بین میبرد. قیمت شام همراه با آب معدنی 1300 روپیه شد.
صبح زود به استخر رفتم تا برای آخرین بار با تاج محل زیبا خداحافظی کنم. در آگرا کارکنان هتل که چمدان ها را جابجا می کردند برخلاف دو شهر دهلی و آگرا که انعام دریافت میکردند تنها از ما درخواست میکردند که با کد آن ها وارد سایت تریپ ادوایزر شویم و به آن ها امتیاز بدهیم. صبح ساعت 8هتل را به مقصد جیپور ترک کردیم. از بازار های جییچور بسیار تعریف میکردند و اهالی آگرا می گفتند که برای خرید، خودشان به جیپور میروند. 5 ساعت فاصله تا جیپور بود. قبل از سفر، فیلم وسط خال یا چشم گاو را دیده بودم که راجع به زندگی دو زن تیرانداز بود. درفیلم زنان روستا چهره خود را با یک شال می پوشاندند. زمانی که وارد ایالت راجستان شدیم. دقیقا زنانی که در روستاهای کنار جاده بودند مانند فیلم با شال چهرشون را پوشانده بودند. به جاده که نگاه میکردم بیشتر کارگرانی که مشغول به کار بودند زنان بودند. در راه به یک گروه مذهبی برخورد کردیم که با رقص و آواز پشت ماشین نیسان تزیین شده ای حرکت میکردند و این جز مراسم عبادیشان بود.
وقتی به گروه بعدی رسیدیم از ماشین پیاده شدیم و ما نیز مردم را همراهی کردیم. جالب بود بعد اضافه شدن ما مراسم با شور و حال بیشتری برپا شد. در نهایت پس از طی مسیر ماشین را کنار جاده زدند و همگی در کنار جاده جمع شدند و به رقص و پای کوبی پرداختند. بعد از عبادت همراه با دوستان به ماشین برگشتیم تا به جیپور برویم. مردم اجازه نمیدادند و اصرار داشتند تا غذا را مهمان آنان باشیم تشکر کردیم و راه افتادیم.
خلاصه هزینه های روز چهارم برای دو نفر:
ورودی تاج محل 2600 روپیه
ورودی قلعه سرخ آگرا 1200 روپیه
ورودی مقبره اعتمادالدوله 620 روپیه
هزینه شام و نهار 2600 روپیه
کرایه ریکشا 300 روپیه
مجموع 7320 روپیه
روز پنجم
جیپور شهر صورتی
اولین مکانی که به شهر رسیدیم پینک اسکوئر مال بود که برای نهار در برگر کینگ رفتیم و نهار با تور بود. یک ساعتی فرصت داشتیم تا در مرکز خرید بگردیم تنوع اجناس و قیمت ها خیلی خوب بود حتی برخی فروشگاه ها تخفیف های خوبی داشتند.
بعد نهار به مرکز فیل ها برای فیل سواری رفتیم هزینه هر فیل 1200 روپیه بود. من از قبل راجع به فیل سواری تحقیق نکرده بودیم شاید مکان های دیگر هزینه ای کمتر داشته باشند. 45 دقیقه مدت زمان فیل سواری بود. از شما زمانی که سوار فیل می شدید عکس می گرفتند و وقت خروج چاپ شده به شما می فروختند. قیمت عکس ها 200 روپیه بود. که به قیمت 100 روپیه برای دو عکس دادیم. به هر فیلبان هم 50 روپیه انعام دادیم. نام فیلی که سوار شدیم مونیکا بود. بخاطر آفتاب تیزی که در آسمان بود به هر مسافری یک چتر می دادند تا از آفتاب در امان باشد.
شمشیرخان که لیدر محلی در جیپور بودند بین راه به ما اضافه شدند. سپس به قلعه آمبر رفتیم. برای رفتن بالای قلعه سوار جیپ شدیم. بعد از توضیحات لیدر، یک ساعت زمان داشتیم تا در قلعه بگردیم و ورودی قلعه برای هر نفر 500 روپیه بود. به گفته لیدر تمام رنگ هایی که در نقاشی های دیوارها به کار رفته بود رنگ های طبیعی بودند. بالای قلعه ویوی زیبایی به اطراف داشت.
هوا ابری بود و ابرهای سیاه رفته رفته در آسمان بیشتر میشد. کمی بعد باران سیل آسایی شروع به باریدن کرد. همه با لیدر به سمت خروجی رفتیم تا ماشین جیپ، در ورودی قلعه سوارمان کند و به ماشین برگردیم. مسیر راه فوق العاده سرسبز بود. نیم ساعتی باران بارید و در نهایت قطع شد. به جال محل رفتیم. جال محل به معنای قصرآب در واقع کاخ تابستانی بود که در پنج طبقه ساخته شد. پس از ساخت آن دریاچه مصنوعی اطراف آن را ایجاد کردند و تنها یک طبقه کاخ بیرون آب قرار دارد و به آن حالت شناور بودن می دهد.
در اطراف محوطه دست فروش ها اجناس مختلفی را می فروختند. اینجا خیلی خوب میشد چانه زد. مثلا قیمت 6 النگوی هندی که در تمامی شهرها هر النگو دانه ای 100 روپیه بود در اینجا ابتدا 6 النگو را 600 روپیه قیمت داد اما در نهایت با چانه زنی هر 6 انگو را به قیمت 150 روپیه فروخت. در کنار دریاچه می توانید با مبلغ 130 روپیه عکس هایی با لباس محلی جیپور با ویوی جال محل بگیرید.
کم کم به سمت هتل ها راه افتادیم این بار هتل های مختلفی در شهر بودیم. هتل ما هتل پنج ستاره رویال ارکید بود که در ابتدا با مانجو پذیرایی شدیم. اتاق بزرگ و حمام دارای وان بود. حمام و سرویس بهداشتی با درب های شیشه ای جداگانه ای از هم جدا شده بودند. اتاق داری سیفتی باکس، چای ساز، اتو و میزاتو، تلویزیون و میز مطالعه بود. کار جالبی که کرده بودند این بود که منوی رستوران هتل همراه با قیمت روی میز مطالعه قرار داشت. اتاق به شدت سرد بود. حتی زمانی که کولر اتاق را خاموش کردیم باز اتاق گرم نشد.
تصویر9
کمی که استراحت کردیم از پایین و سمت حیاط صدای موسیقی می آمد گروهی در حیاط هتل مشغول به اجرای برنامه رقص محلی بودند. ما هم چایی دم کردیم و کنار پنجره نشستیم و از برنامه لذت بردیم.
خلاصه هزینه های روز پنجم برای دو نفر:
هزینه فیل سواری و عکس 1350 روپیه
ورودی قلعه آمبر 1000 روپیه
مجموع 2350 روپیه
روز ششم
صبحانه هتل برخلاف دو هتل قبلی تنوع زیادی نداشت. تنها تفاوتی که وجود داشت تنوع زیاد شیرین های سرو شده در هتل بود.
صبح ساعت نه آماده شدیم تا به سیتی پالاس برویم. این قلعه توسط جی سینگ فرمانروای آمبر ساخته شده است که قلعه های چاندرا محل و مبارک محل در آن قرار دارد. بخش هایی از قلعه به هتل و مهمانسرا و رستوران تبدیل شده است. بخشی در اختیار خاندان سلطنتی است و از سایر قسمت ها میتوانید بازدید کنید.
ورودی برای هرنفر 700 روپیه بود. علاوه براین یک رویال تور نیز دارد که شما می توانید از بخش هایی که مهاراجه ها زندگی می کنند دیدن کنید. در روی سایت مجموعه قیمت این تور 2500 روپیه برای توریستها نوشته شده است. زمانی که به شمشیرخان لیدر محلی گفتیم قصد گرفتن تور را داریم گفت که الان قیمت تور 3500 روپیه است و تنها از سه اتاق بازدید میکنیم و خیلی ارزش رفتن ندارد و همین قسمت هایی که مشاهده میکنیم کافی است. درون موزه ها اجازه عکس برداری وجود نداشت و اگر پنهانی عکس میگرفتید گوشی ضبط میشد و 500 روپیه جریمه میکردند.
دوباره باران شروع به باریدن کرد. خوشبختانه محل بازدید سربسته بود. اولین مکانی که بازدید کردیم دیوان خاص بود. در این قسمت ظروف نقره ای بزرگی بود که به گفته لیدر آب آشامیدنی شاه در آن قرار داشت و شاه هیچ گاه آب جیپور را نخورد. نگهبانان درون مجموعه لباس های محلی پوشیده بودند و با شما در ازای دریافت انعام عکس می گرفتند. بعد از بازدید این قسمت به حیاطی رفتیم که درب هایی با حاشیه زیبا در حیاط قرار داشت و از آن قسمت به موزه ابزار آلات جنگی رفتیم. ابزارآلاتی جنگی دوره های مختلف همراه با توضیحات راجع به عملکرد آن ها بود. روی دیوار های سالن عکس هایی از خاندان سلطنتی ساکن کاخ بود. به گفته لیدر مهاراجه قبلی تنها یک دختر داشت که عاشق راننده تاکسی شده بود و پس از ازدواج با او، مهاراجه آن ها را ازکاخ بیرون کرده بود. سال ها بعد که نوه پسری به دنیا آمد مهاراجه با دختر خود آشتی کرده بود و نوه خود را به عنوان جانشین خود انتخاب کرده بود و همگی درون کاخ زندگی میکردند.
موزه بعدی موزه لباس های سلطنتی پادشاه بود که روی تمامی آن ها کار دست انجام شده بود و بسیاری از طلا ساخته شده بودند. لیدر تعریف کرد که پادشاه زنان فراوانی داشته است که از حرمسرای آن ها در کاخ آمبر بازدید کردیم. همسران پادشاه به دلیل رقابتی که با یکدیگر داشتند سعی میکردند تا با انواع زیورآلات به خود برسند و توجه پادشاه را به خود جلب کنند و به دلیل سنگینی این لباس ها و زیورآلات قادر به حرکت نبودند و با فیل جابه جا می شدند. نمونه ای از لباس های بانوان حرمسرا نیز در موزه موجود بود. که روی برخی تا 12 کیلوطلا نیز کار شده بود.
آخرین قسمتی که بازدید کردیم تالاری بود که مراسم های اصلی در این تالار برگذار میشد. در ایالت راجستان رسم بر این هست که زنان اشراف باید صورت خود را بپوشانند. به همین دلیل دور تا دور تالار ایوان هایی قرار داشت که با مرمر مشبک تزیین شده بود تا بانوان بتوانند از آنجا بدون اینکه صورتشان دیده شود مراسم را تماشا کنند. در دیوارهای تالار نقاشی پادشاهان مختلف به ترتیب تا به امروز قرار داشت. گویا مهاراجه های جیپور علاقه زیادی به بازی چوگان داشتند و زمانی از تفریحات هند محسوب میشد. مدال های آخرین آن ها در بازی چوگان و لباسی که بر تن میکرد در تالار بود. همچنین بر روی دیوارهای سالن عکس های از مراسم های گذشته تالار و افراد مهمی که در مراسم ها شرکت کرده بودند، موجود بود.
بعد سیتی پالاس به یک کارگاه رنگ کردن سنتی پارچه و سنگ های قیمتی رفتیم. ابتدا توضیح دادند که رنگ ها طبیعی هستند و از تراش سنگ های مختلف به دست می آیند و نحوه چاپ روی پارچه و رنگ کردن پارچه نشان داده شد. در طبقه بالا فروشگاه سنگ های قیمتی بود. مجسمه های به نسبت وزنشان قیمت های مختلفی داشتند و کلا همه چی بسیار گران بود. حتی قسمت ساری ها از آگرا هم گرونتر بود.
بعد بازدید از فروشگاه می خواستیم به بازدید مقبره جی سینگ برویم که گفتند به خاطر بارندگی مسیر بسته شده است. به سمت هوامحل رفتیم و گردش شهری به پایان رسید. هوا محل یا قصر بادها، قصری است که دارای 953 پنجره می باشد. این پنجره ها به این دلیل ساخته شد تا زنان خانواده های سلطنتی بدون اینکه دیده شوند بتوانند بیرون و زندگی روزمره مردم را تماشا کنند.
عکس هایی که در اینترنت از هوامحل می بینید در کافه هایی هست که دقیقا روبه روی هوامحل قرار دارد و ویوی زیبایی به هوامحل دارد. یکی از این کافه ها تتوکافه است. از پله های وردی کافه بالا رفتیم. روی برگه ای در ورودی کافه نوشته بود ابتدا باید سفارش بدید و بعد می توانید عکس بگیرید. بالکن کافه و همچنین پشت بام آن دید کاملی به هوامحل دارد. ما دو بستنی دو اسکوپه جمعا به مبلغ 300 روپیه سفارش دادیم. وقتی به پشت بام رفتیم تا عکس بگیریم. میمون های بازیگوشی روی بام بودند که به آرامی به وسایل ما نزدیک میشدند. خوشبختانه یکی از افراد کافه همراه ما بالا آمد و مراقب بود میمون ها به وسایل ما نزدیک نشوند و عکس های زیبایی هم از ما گرفتند. چون هوا گرم بود به داخل کافه برگشتیم. بستنی ها فوق العاده بودند و طعم عالی داشتند.
بعد از اینکه تا توانستیم با هوامحل عکس گرفتیم و استراحت کردیم به سمت موزه آلبرت هال راه افتادیم. در راه از بازار محلی عبور کردیم. لباس های محلی و سنتی بسیار گرون بودند. از 2000 روپیه آغاز میشد. ما چون نمی خواستیم چانه نزدیم که بدانیم چقدر تخفیف میدهند. مغازه های مختلفی مانند طلافروشی های هندی، لباس فروشی، ادویه و.... در مسیر بود.
در راه دروازه های قدیمی شهر بودند. نیم ساعتی پیاده روی کردیم تا به آلبرت هال رسیدیم. موزه صنایع دستی و هنرهای صنعتی شهر جیپور که در بخش های مختلف آن آثار هنری فلزی، تجهیزات جنگی، نقاشی های سفالی و ... را میتوانید ببینید. ورودی موزه برای هر نفر 300 روپیه است.
کمی خسته شده بودیم و هوا هم خیلی گرم و شرجی بود از طرفی باران نم نم شروع به باریدن کرده بود. یک ریکشا گرفتیم تا ما را به هتل ببرد. هربار که سوار ریکشا می شدیم مسیر را با مپ چک میکردم. در سفرنامه ای خوانده بودم که پیش از رسیدن به مقصد آن ها را پیاده کرده بود. کمی بعد از حرکت متوجه شدیم مسیری که ریکشا میرود درست نیست. هتل را بلد نبود. دوباره آدرس را نشان دادیم تا بالاخره فهمید کجا برود. 150 روپیه هزینه ریکشا تا هتل شد. کمی استراحت کردیم و با همسفرها ریکشا گرفتیم و به پینک اسکوئر مال رفتیم. قیمت ها خیلی مناسب بود. از هتل تا مال ریکشا 200 روپیه برای 4 نفر گرفت. البته ریکشاهای جیپور از دهلی بزرگتر بود. 6 نفره هم داشت. اتوبوس های خط واحد شهر بسیار قدیمی بود و به سرعت رانندگی میکردند.
مال تا ساعت 11 باز بود البته از ساعت نه و نیم اکثر فروشگاه ها درب هاشون را بسته بودند. برخی مغازه ها تا 50 درصد اجناسشون را تخفیف زده بودند. قیمت ها خیلی مناسب بود. شام را در برگر کینگ مال خوردیم و با ریکشایی به قیمت 200روپیه به هتل برگشتیم. فردا روز آخر حضورمون در هند بود و تا 12 ظهر در جیپور بودیم.
خلاصه هزینه های روز ششم برای دو نفر:
ورودی سیتی پالاس 1400 روپیه
ورودی موزه آلبرت هال 600 روپیه
هزینه شام و بستنی 718 روپیه
کرایه ریکشا 350 روپیه
مجموع 3068روپیه
روز هفتم
صبح بیدارشدیم و قدم زنان به پاتریکا گیت که در نزدیکی هتل بود رفتیم.
ورودی نداشت و عروس و دامادهای زیادی برای عکس برداری آمده بودند. دروازه زیبایی که برای عکس برداری جای بسیار زیبایی است. کم کم به هتل بازگشتیم تا وسایل را جمع کنیم و به سمت دهلی حرکت کنیم . ساعت 12 باران شروع به باریدن کرد و ترافیک سنگینی به دنبال داشت. حتی در جاده هم ترافیک بود. در راه قبل فرودگاه از شهر Gurugram عبور کردیم این شهر هم پر از شرکت های خارجی بود. گویا ساعت کاری تمام شده بود و همه مشغول بازگشت به دهلی بودند. ترافیک لحظه به لحظه سنگین تر میشد.
در نهایت ساعت 8 به فرودگاه رسیدیم. از لیدر خداحافظی کردیم. لیدر گفت از درهای سه و چهار وارد فرودگاه شویم اما پشت هرکدام از درها صف طولانی بود. پلیس فرودگاه ما را به سمت درب 6 که صف کمتری داشت هدایت کرد. یک ربع بعد با نشان دادن پاسپورت، بلیط و کارت واکسن وارد شدیم. ساعت نه گیت پرواز باز شد. پاوربانک نباید در چمدان باشد و حتما باید درون کوله قرار بگیرد. به هیچ وجه نارگیل را چه در کوله و چه در چمدان حق بردن به هواپیما نداریم. میوه های دیگر ایرادی ندارد. پرسنل فرودگاه تابلوهایی را نشان می دادند که وسایلی که نباید در چمدان یا کوله باشد نوشته شده بود، حتی یکی از تابلوها به زبان فارسی بود.
بعد تحویل چمدان ها به سمت گیت خروجی رفتیم. فرودگاه بسیار شلوغ است و اول گیت ها را رد کنید. شاید زمان کم بیاوید. صف بسیار طولانی بود. 45 دقیقه طول کشید تا به گیت برسیم و مهر خروج بخورد. سپس به سمت گیت بازرسی بدنی رفتیم. در نهایت پس از دو ساعت موفق شدیم گیت ها را رد کنیم.
در این قسمت یک فودکورت قرار دارد که انواع فست فودهای مختلف در آن نمایندگی دارند که با توجه به قیمت غذا در هند با هزینه مناسبی می توانید غذا تهیه کنید. ساعت 12 و سی دقیقه شب سوار هواپیما شدیم و در ساعت 12 و چهل و پنج دقیقه دهلی را به مقصد تهران ترک کردیم. مدت پرواز 3 ساعت و چهل و پنج دقیقه بود.
اندکی بعد از بلند شدن هواپیما، مهمانداران با غذای انتخابی جوجه و یا رشته پلو با گوشت پذیرایی کردند که رشته پلو با اینکه کمی سرد بود اما خوشمزه بود. همچنین بعد از غذا نوشیدنی نسکافه، چای و یا آب پرتقال سرو شد.
سرانجام در ساعت سه و نیم به وقت ایران در فرودگاه امام خمینی فرود آمدیم. سفر ما به پایان رسید. قبل از سفر ما در تماسی که با آژانس های مختلف داشتیم زمانی که میزان حدااقل پول لازم برای سفر را می پرسیدیم بیان می کردند که نفری هزار دلار به ازای هر نفر همراه داشته باشیم که مبلغ بسیار زیادی بود. به طور کلی در سفر یک هفته ای به هند مبلغ حداقل 400 دلار برای دونفر برای تمامی ورودی ها، غذا، هزینه رفت و آمد و انعام و مقداری خرید کافی است. البته قطعا بسته به اینکه چه خریدهایی با چه قیمت هایی انجام دهید به مبلغ فوق افزوده خواهد شد. مبالغ ذکر شده در قسمت خلاصه هزینه های هر روز، تنها برای ورودی ها، هزینه حمل و نقل و غذا هست قطعا هزینه های دیگری از جمله خرید آب معدنی، میان وعده، سوغاتی، انعام و هزینه عکس برداری که برای هر کسی متفاوت است ذکر نشده است. با تشکر از اینکه تا پایان سفرنامه با من همراه بودید.
نویسنده: زهرا داداشی