سفر به سرزمین مداد رنگی‌ها

4.6
از 23 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
سفر به سرزمین مداد رنگی‌ها

قطعا بسیاری از دوستان بهتر از من به شرح سفر هند پرداخته اند و هدف من از نوشتن سفرنامه تنها به روز کردن اطلاعات جهت سفر به هندوستان پس از حدود دو سال اپیدمی کرونا است. سفر ما در هفتم مرداد ماه 1401و به مدت یک هفته بود. برای پیدا کردن تور هند با آژانس های مختلفی تماس گرفتیم برخی در لست سکند هیچ نظری برایشان ثبت نشده بود و برخی هم نظرات و بازخوردهای منفی زیادی داشتند. با تمامی آژانس های برگذار کننده تور هند تماس گرفتیم. بیشتر آن ها با بی حوصلگی گویا که برای مزاحمت با آن ها تماس گرفته بودیم پاسخ سوالاتمان را نصفه و نیمه می دادند و تماس را قطع می کردند. در نهایت از میان انگشت شماری آژانس باقی مانده که به سوالاتمان پاسخ داده بودند، آژانس سپهران را از لست سکند انتخاب کردیم، آژانسی که تاکنون هیچ نظری راجع به آن ثبت نشده بود اما دل به دریا زدیم و با آژانس قرارداد را امضا کردیم. متصدی مربوطه خانم کرمی بسیار با حوصله به سوالاتمان پاسخگو بودند و ابهاماتمان را برطرف میکردند. قراربر این شد که نصف مبلغ تور را در ابتدا بپردازیم و باقی مبلغ تور پس از اخذ ویزا پرداخت شود.

ویزای هند به صورت لیبل در پاسپورت نصب می شود و باید بعد از تعیین نوبت انگشت نگاری حضوری به سفارت هند در تهران یا یکی از کارگزاری های آن ها در مشهد یا اصفهان مراجعه کنید. از آنجایی که مشغله کاری اجازه سفر به تهران را به ما نمیداد از خانم کرمی درخواست کردیم که برای ما نوبتی در اصفهان بگیرند. صدور ویزای هند هفت روز کاری طول میشکد و سفارت در روزهای شنبه تعطیل است بنابراین باید دو هفته قبل از زمان سفرتون برای انگشت نگاری اقدام کنید که با احتساب تعطیلات بتوانید به موقع ویزا را دریافت کنید. هزینه های صدور ویزا و انگشت نگاری بر روی تور محاسبه شده اند و شما هزینه ای بابت این پرداخت نمی کنید. از زمان صدور ویزا شما به مدت سه ماه فرصت استفاده از آن را دارید.

ویزا دقیقا یک روز قبل از سفر ما به هند صادر شد. خانم کرمی پاسپورت های ما را به امانات فرودگاه تحویل دادند تا از آن ها بگیریم. پیش از پرواز باید در پورتال آنلاین Air suvidha به آدرس ( www.newdelhiairport.in) ثبت نام و فرم را پرمی کردیم. متصدی آژانس اطلاعاتی را که باید وارد کنیم را به ما داد. در نهایت به ایمیل فرمی ارسال شد که باید آن را پرینت می کردیم و همراه با کارت واکسن در زمان رسیدن به هند به گیت نشان می دادیم.

برای سفر به هند سه پکیج به صورت یک پکیج هتل های چهارستاره و دو پکیج هتل های پنج ستاره وجود دارد. در یکی از سفرنامه هایی که دوستان نوشته بودند گفته شده بود از پکیج های چهارستاره استفاده نشود که بسیار از توصیه ایشان ممنون هستم. چون دوستانی که پکیج چهارستاره را انتخاب کرده بودند از هتل هایشان راضی نبودند. از آنجایی که ما میخواستیم در آگرا در هتل کلارک شیراز ساکن باشیم پکیج هتل های پنج ستاره ای که شامل هتل کلارک بود را انتخاب کردیم. هرچند که یک روز پیش از سفر متصدی تماس گرفتند و گفتند که هتل کلارک شیراز جا نداده است و مجبور به تغییر هتل به هتل دیگری شده اند.

1.jpg
فرودگاه امام خمینی

پرواز ما به دهلی در ساعت شش و پانزده دقیقه بعد از ظهر با هواپیمایی ماهان بود. مدت پرواز سه ساعت و سی و پنج دقیقه اعلام شد. هواپیما پر از دانشجویان هندی بود که در ایران مشغول به تحصیل رشته پزشکی بودند و برای تعطیلات تابستانی به هند باز میگشتند. تا به حال فکر میکردم فقط ما هستیم که در هند پزشکی میخوانیم. نمی دانستم آن ها نیز در ایران تحصیل میکنند. گروهی از زوار هندی نیز بودند که از سفر کربلا به هند باز می گشتند و پس از مدتی که وقت نماز شد. مهمانداران از خلبان جهت قبله را پرسیدند و در قسمتی از هواپیما سجاده پهن کردند و زوار به ترتیب صف ایستادند تا نمازشان را به جا بیاورند.

اولین باری بود که با هواپیمایی ماهان سفر میکردم برخورد پرسنل بسیار محترمانه بود و غذای سرو شده نیز خوراک مرغ و بیف استراگنف بود که بیف بسیار خوشمزه تر بود . از آنجایی که هندیان زیاد گوشت قرمز مصرف نمیکنند، خوراک مرغ به سرعت به پایان رسید. در صورتی که کسی غذای اضافه می خواست مهمانداران با خوشرویی غذای اضافه میدادند. پس از غذا هم چای و نسکافه و آب پرتقال به صورت انتخابی سرو شد.

2.jpg
غذای هواپیما
3.jpg
غذای هواپیما

ساعت هند از ایران یک ساعت جلوتر است. در ساعت ده و 40 دقیقه به ساعت هند در فرودگاه ایندرا گاندی پیاده شدیم. دمای هوا 29 درجه با رطوبت 80 درصد اعلام شد. متاسفانه تابستان فصل بارش های هند می باشد و به دلیل گرمای هوا اغلب تعداد توریست کمی به هند سفر میکنند. به همین دلیل بهترین ماه های سفر به هند از آذرماه به بعد است که از بارش ها کاسته شده و هوا مطلوب شود اما ما متاسفانه زمان دیگری برای سفر به هند نداشتیم.

سایت های هواشناسی این یک ماه را در هند بارانی نشان می دادند امیدوار بودم که لااقل ساعاتی باران نباشد تا بتوانیم مکان های دیدنی را ببینیم. زمانی که هواپیما به زمین نشست زمین فرودگاه خیس بود و بیانگر این بود که به تازگی باران باریده است. بعد از پیاده شدن به سمت خروجی حرکت کردیم تا مهر ورود ثبت شود. سریع تر حرکت میکردیم تا در صف طولانی هندیانی که به کشورشان برگشته بودند گیر نکنیم. خوشبختانه در گیت متوجه شدیم ورودی توریست ها از ورودی هندی ها جدا هست وگرنه خدا میداند چند ساعت باید در صف های طولانی گیت معطل می شدیم.

4.jpg
فرودگاه ایندراگاندی

در بدو ورود از شما خواسته میشود فرم هایی را که روی میزهایی در ورودی گیت قرارداده شده، پرکنید. اطلاعاتی شامل نام و نام خانوادگی، سال تولد، اطلاعات تماس و آدرس هتلی که در آن ساکن هستید. حتما خودکار همراهتان باشد چون هیچ خودکاری روی میز نیست. پس از اینکه آفیسر اطلاعات را وارد کند از انگشت شست دست راست انگشت نگاری میکنند و سپس مهر ورود روی ویزا خورده می شود. توریست هایی که از کشورهایی می آمدند که ویزا نداشتند یا به صورت الکترونیک بود در همان گیت انگشت نگاری میشدند که کمی طولانی بود.

بالاخره در ساعت 12 لیدرمون آقای محب را از شرکت minar که در درب خروجی فرودگاه منتظرمان بود، دیدیم. همانطور که گفتم چون فصل توریستی برای سفر به هند نبود در مجموع ما هفت نفر شدیم که این مدت با یکدیگر بودیم که البته بسیار خوب بود و در طول بازدیدها معطلی کمی داشتیم. بعد از جمع شدن همه افراد به سمت ماشین ونی که منتظرمان بود رفتیم. به محض خروج از فرودگاه سنگینی و رطوبت هوا در ابتدا اجازه نمیداد راحت نفس بکشیم. رطوبت هوا به قدری بود که شیشه های عینکم را بخار گرفت. در بدو ورود به ماشین با حلقه های گل بهمان خوش آمد گفتند.

من تمام سفرنامه های هند سایت لست سکند را خوانده ام. سفرنامه های دیگری را نیز که در نت پیدا کردم، خواندم و خودم را برای بدترین چیزها آماده کرده بودم. منتظر دیدن کثیف ترین چیزها بودم. یک ساعتی تا هتل راه بود. به جز یکی از همسفرها باقی افراد همگی در هتل پنج ستاره کانتری این ساکن بودند. نیمه شب بود و شهر خلوت بود. با دقت مثل کودکی مشتاق از پنجره بیرون را نگاه میکردم تا تمامی لحظه ها را ثبت کنم و لحظه ای از خاطرم نرود. هنوز چیز عجیبی یا کثیفی زیادی ندیده بودم. چیزی که برایم خیلی جالب بود سرسبزی بود که اصلا انتظارش را نداشتم و تصور نمیکردم هند این همه سرسبز باشد. البته بعدا در شهرهای دیگر لیدر به ما گفت که چون الان فصل بارش است همه جا این همه سرسبز است اگر در زمان دیگری بیایید این حد از سرسبزی وجود ندارد.

لطفا بوق بزنید. با ورود به خیابان صدای بوق های ممتدی که ماشین ها از فاصله چندمتری برای هم می زدند شروع شد. ساعت یک و نیم بود که به هتل رسیدیم. کلید اتاق ها را تحویل گرفتیم و قرار شد صبح ساعت 8 به اولین گردش شهری که بازدید از بنای یادبود گاندی،قطب منار، کاخ ریاست جمهوری و دروازه هند بود برویم. اتاق بسیار بزرگ بود. در گوشه ای از اتاق میزمطالعه قرارداشت و در ورودی سیفتی باکس و چای ساز قرار داشت. سرویس بهداشتی هم دارای شلنگ آب بود. حمام با درب شیشه ای از سرویس بهداشتی جدا شده بود. سشوار هم برروی دیوار نصب بود. استخر هتل به صورت سرباز و در طبقه اول محصور در میان ساختمان های هتل بود. امکان استفاده از 7صبح تا 7شب از استخر فراهم بود و پس از آن شب ها کنار استخر تبدیل به رستوران میشد. رستوران اصلی هتل برای صبحانه در طبقه منفی یک قرار داشت که ابتدا باید به هم کف مراجعه میکردیم و از آنجا به رستوران می رفتیم. .همچنین کافه ای در طبقه هم کف هتل بود. ویوی اتاق ما به سمت خیابان بود.

5.jpg
لابی هتل
6.jpg
لابی هتل
7.jpg
استخر هتل
8.jpg
اتاق هتل
9.jpg
ویوی اتاق

روز اول

صبح که بیدار شدیم باران مشغول باریدن بود امیدوار بودم تا بعد از صبحانه بند بیاید. هتل کانتری این هتل غذای های گیاه خواری است که در صبحانه های آن خبری از غذاهای غیرگیاهی و تخم مرغ نیست اما صبحانه های هتل تنوع بسیاری دارد که تا پایان سفر هیچ کدام از هتل ها تنوع صبحانه این هتل را نداشت.

10.jpg
رستوران هتل
11.jpg
رستوران هتل

در سفرنامه ها از صبحانه های تند هندی خوانده بودم و قبل سفر سعی کرده بودم تا در غذاها فلفل بیشتری به کار ببرم تا کمی غذاهای هند برایمان قابل تحمل شود. برخی غذاهای سرو شده تند بود اما نه به حدی که نتوان آن را خورد. سعی کردم از هر چیزی مقدار کمی تست کنم تا برای روزهای بعد بدانم چه چیزی باید در صبحانه بخورم. در هتل کانتری این کسی گرسنه نمی ماند اگر تحمل خوردن غذاهای تند را ندارید می توانید از انواع شیرینی ها، کیک ها، وافل و پنکیک ها و مرباهایی که سرو می شود استفاده کنید. یک میز هم انواع میوه های فصل و دسرهای خوشمزه را دارد. نوشیدنی ها و آبمیوه های تازه ای هم سرو میشود که کلا آبمیوه ها به نظر ما بی مزه بودند اما حتما کلدکافی های هتل را تست کنید فوق العاده بودند.

نکته جالبی که بود در صبحانه ها به وسیله پرسنل آب تصفیه شده سرو میشد. پس از صرف صبحانه به لابی هتل رفتیم تا اولین گردش شهری را شروع کنیم. خوشبختانه باران بند آمده بود. شب قبل لیدر بیان کرد که هر کسی هرچقدر پول تمایل به چنج کردن دارد بگوید تا برایش بیاورد. نرخی که لیدر پول را چنج میکرد به ازای هر دلار 77 روپیه بود.

12.jpg
خیابان های دهلی

اولین جایی که برای بازدید رفتیم راج گات یا بنای یادبود گاندی بود. گاندی رهبر آزادی خواه هند بود که رهبری مردم هند در رهایی از سلطه انگلستان را برعهده داشت. نام او مهانداس کارامچاند گاندی بود که مردم هند به او لقب ماهاتما به معنی روح بزرگ دادند.

13.jpg
بنای یادبود گاندی
14.jpg
بنای یادبود گاندی
15.jpg
بنای یادبود گاندی

بازدید از راج گات که از جاهای دیدنی هند است رایگان هست قبل از ورود باید وسایل را از ایکس ری رد کنید و خانم ها و آقایان را به صورت جداگانه بازرسی بدنی می کنند. یادبود گاندی در باغ بزرگی قراردارد که سنجاب های بازیگوش در آن به این طرف و آن طرف می روند. در گوشه و کنار باغ بر روی سنگ های بزرگی سخنان گاندی به زبان هندی و انگلیسی حک شده است. قبل از ورود باید کفش و جوراب ها را در میاوردیم و در جاکفشی هایی که در ورودی بود قرار میدادیم. معماری بنا همانند زندگی گاندی بسیار ساده بود که به نوعی بیانگر ساده زیستی گاندی است. در محوطه موسیقی هندی پخش می شد که به معنویت فضا افزوده بود. در سفرنامه های مختلف خوانده بودم که هندی ها از توریست ها تقاضای عکس سلفی میکنند، اولین درخواست برای عکس گرفتن مصادف با نیم ساعت عکاسی با هندی ها شد. بالاخره پس از نیم ساعت به زور خودمان را از میان هندی ها بیرون کشیدیم و بعد از گردش در محوطه به سمت ماشین رفتیم.

16.jpg
کاخ ریاست جمهوری
17.jpg
کاخ ریاست جمهوری

مقصد بعدی کاخ ریاست جمهوری بود که از داخل ماشین عکس گرفتیم و به طرف دروازه هند رفتیم که یادبودی برای نود هزار سرباز هندی ارتش بریتانیاست که در جنگ جانشان را از دست دادند. به دلیل تعمیرات امکان بازدید حضوری نداشت و فقط به مشاهده از داخل ماشین بسنده کردیم.

18.jpg
دروازه هند

مکان بعدی که برای بازدید رفتیم قطب منار بود. ورودی برای هر نفر 600 روپیه بود بعد از توضیح لیدر راجع به تاریخچه قطب منار، یک ساعت زمان داد تا محوطه را بازدید کنیم. قطب منار بلندترین بنای آجری جهان به ارتفاح 72.5 متر است که به تقلید از منار جام افغانستان و در پنج طبقه طی سال های مختلف ساخته شد. قطب منار و مسجد قوه الاسلام از نخستین بناهای اسلامی در هند هستند و قبل از این عبادتگاه اسلامی در هند وجود نداشت. در مجموعه قطب منار شما ستون هایی می ببنید که مربوط به ویرانه های باستانی معبد آیین جین است که گفته می شود مسجد روی خرابه های معبد ساخته شده است.

19.jpg
مجموعه قطب منار
20.jpg
مجموعه قطب منار

بعد از عبور از یک دالان شما وارد بخشی می شود که در آن مدرسه و آرامگاه علائدین خیلجی و آرامگاه امام زمین که یک روحانی مسلمان بود قرار دارد. روی بنای مدرسه حکاکی های زیبایی قرار داشت. گنبد و دروازه با ماسه سنگ به رنگ قرمز تزیین شده بود ودارای تزیینات منبت بر روی مرمر سفید بود.

21.jpg
مدرسه و آرامگاه خیلجی
22.jpg
آرامگاه امام زمین

بعد از بازدید مدرسه وارد محوطه ای شدیم که ستون آیرون پیلار در مرکز آن قرار داشت. گفته می شود این ستون از آلیاژی ساخته شده که نه زنگ می زند و نه تغییر رنگ می دهد. در پشت ستون خرابه های باقی مانده از مسجد قوه الاسلام را دیدیم.

23.jpg
مقبره ایلتوتمیش

وقتی در محوطه گردش می کردیم یکی از کارکنان، گوشی را از ما گرفت و به ما ژست های مختلفی می داد و عکس می گرفت و در انتها هم 100 روپیه به عنوان دستمزد دادیم. عکس هایی که گرفته بودند بسیار زیبا بودند. بهتون پیشنهاد می کنم در صورت امکان این کار را انجام بدید. افرادی هستند که به شما پیشنهاد می دهند ازتون عکس بگیرند و بعد در انتها پول دریافت می کنند. عکس های خوبی هم می گیرند و به شما نشان میدهند تا اگر دوست ندارید دوباره عکس را تکرار کنند. پس از بازدید برای صرف نهار که برعهده تور بود همراه لیدر به یکی از شعب مک دونالد رفتیم که درحال تعمیر بود.

24.jpg
بی خانمان ها، لباس های شسته را روی سیم خاردارها یا کنار خیابان پهن میکردند تا خشک شود.

 لیدر ما را به یک مال بسیار بزرگ به نام امبینس برد تا در فودکورت آن از برگر کینگ سفارش دهد. مال بزرگ و شیکی بود. در قسمت فودکورت آن انواع فست فودهای هندی و غیرهندی شعبه داشتند.

25.jpg
امبینس مال
26.jpg
امبینس مال
27.jpg
نهار برگرکینگ

 بعد از نهار گشت شهری به پایان می رسید و اگر کسی تمایل داشت می توانست از تورهای آپشنال استفاده کند یا همه به هتل برگردند. قیمت تورهای آپشنال نفری35 دلار برای معبد آکشاردام و نفری 35 دلار برای دو معبد دیگر بود. ما تصمیم گرفتیم خودمان به این مکان ها برویم بعد نهار گشتی در مال زدیم. قیمت ها بسیاربالا بود به طوری که قیمت یک تیشرت به پول ما حدود یک میلیون تومان می شد. وقت را تلف نکردیم و با چند نفر از همسفرها ریکشا گرفته به سمت مقبره همایون رفتیم که در هیچ کدام از پکیج های تور قرار نداشت. قبل از خروج، از راهنمای گردشگری که در مجموعه حضور داشت قیمت حدودی ریکشا تا مقبره را پرسیدیم و بعد به سمت ایستگاه ریکشا رفتیم.

ابتدا دوبرابر قیمتی که راهنمای گردشگری گفته بود را بیان کردند که با چونه زنی فراوان در نهایت به قیمت هر ریکشا 250 روپیه رسیدیم. ریکشا سواری تجربه جالبی بود. در بین راه و پشت ترافیک راننده پیاده می شد و با سایر رانندگان به صحبت می پرداخت. هر بار که ترافیک باز می شد دوباره به پشت فرمان باز می گشت و برای ماشین هایی که فاصله زیادی از او داشتند بوق میزد. جالب بود که همه در هند بوق می زنند اما کسی به بوق ها توجه نمی کرد و کار خودش را انجام میداد. در مواقعی هم که به یکدیگر می کوبیدند به راه خود ادامه میدادند. سی دقیقه ای در راه بودیم تا به مقبره همایون برسیم.

قیمت ورودی  مقبره 600 روپیه برای هر نفر بود. در زمانی که بلیط ورودی های گردشگری را تهیه کنید بلیط به شکل یک توکن به شما داده می شود که برای خروج هم به آن نیاز دارید و بدون آنها درب خروجی باز نمی شود. با همسفرها قرار گذاشتیم یک ساعت دیگر درب خروج همدگیر را ببینیم. میرزا نصیرالدین بیگ محمد معروف به همایون دومین پادشاه گورکانیان است که این مقبره برای او توسط همسرش و به سبک باغ های ایرانی ساخته شد. درون مجموعه مقبره های مختلفی قرار دارد. اولین مقبره که در سمت راست درب ورودی قرار دارد، مقبره عیسی خان از سرداران شیرشاه سوری است که به صورت هشت ضلعی ساخته شده و در همان محوطه مسجد عیسی خان نیز قرار دارد.

28.jpg
مقبره عیسی خان
29.jpg
مسجد عیسی خان

بعد از دیدن مقبره عیسی خان از دروازه ای سرخ رنگ رد شدیم و به مقبره همایون رسیدیم. در مرکز سالن قبر همایون قرار داشت و در سایر اتاق ها قبرهای سایر افراد خاندان قرار داشت.

30.jpg
مقبره همایون
31.jpg
مقبره همایون
32.jpg
مقبره همایون

در مقبره همایون و عیسی خان تعداد بازدید کنندگان زیادی بود اما هرچه به سمت سایر مقبره های می رفتیم تعداد بازدید کننده ها اندک می شد و مقبره ها خلوت تر می شدند. در این قسمت باغ، روی درختان انواع مختلفی از پرندگان مانند مرغ مینا و طوطی و پرندگان دیگری که نامشان را نمی دانستم، بودند. روی صندلی های باغ نشستیم و به تماشای غروب آفتاب همراه با صدای پرندگان نشستیم.

بعد از بازدید مقبره دوباره سراغ ایستگاه ریکشا رفتیم و با چانه زنی قرار شد به مبلغ 150 روپیه برای هر ریکشا به معبد آکشاردام برویم. زمانی که به معبد رسیدیم ساعت 6 و 40 دقیقه بود و اجازه ورود ندادند. ورود تنها تا ساعت شش و نیم بود. ساعت بازدید از معبد از ساعت 10 صبح تا شش و نیم عصر و روزهای دوشنبه هم تعطیل هست. دست از پا درازتر به سمت ایستگاه مترو که در چندمتری آکشاردام بود رفتیم تا به هتل برگردیم و استراحت کنیم. در قسمت بلیط فروشی مترو نام ایستگاه خروجی را متصدی مترو پرسید تا براساس آن قیمت مترو تعیین شود.

یک توکن به عنوان بلیط مترو داد که برای ورود و خروج باید آن را در دستگاه قرار می دادیم. از معبد آکشاردادم تا ایستگاه وایشالی نزدیک هتل برای هر نفر 30 روپیه شد. اولین بار که نقشه متروی دهلی را دیدم به نظرم خیلی پیچیده و نامفهوم بود. اما اولین باری که سوار شدیم نحوه استفاده از نقشه مترو برایم راحت شد. بخش هایی از متروی دهلی به شکل زیرزمینی و بخش هایی به صورت مونوریل و هوایی هست. ورودی مترو تمام وسایل را از ایکس ری رد کردیم و خانم ها و آقایان را به صورت جداگانه بازرسی بدنی می کنند. در مترو حتما ماسک داشته باشید چون در برخی ایستگاه ها ماموران وارد مترو شده و جریمه ای به مبلغ 200 روپیه را دریافت میکنند.

ایستگاه آخر مترو حدود ده دقیقه تا هتل پیاده روی داشت. وقتی به هتل رسیدیم قرار شد بعد استراحت برای خوردن شام بیرون برویم. هتل کانتری این یک هتل گیاهخواری است در نتیجه در منوی رستوران هتل جز غذاهای گیاهی چیزی پیدا نمیکنید. از هتل خارج شدیم در گوگل نزدیک هتل یک رستوران هندی را نشان می داد که وقتی رفتیم هر غذایی انتخاب کردیم گفتند تموم شده است. خدا را شکر چون زمانی که ویترین را نگاه کردیم ببینیم چه غذایی دارند متوجه چند مورچه بالدار که در ویترین روی غذاها قدم می زدند و لذت می بردند شدیم. از رستوران خارج شدیم، تا ایستگاه مترو هیچ مغازه ای نزدیک هتل نبود که بتوانیم چیزی بخریم پیاده تا مترو رفتیم ساعت 11 شب بود و اکثر غذافروشی ها بسته بود. خوشبختانه یک نمایندگی برگر کینگ در ایستگاه مترو بود که مشغول جارو زدن و جمع کردن مغازه بود که رفتیم و غذا سفارش دادیم. قیمت پکیج برای دو ساندویچ، دو نوشابه، دو بستنی همراه سیب زمینی سرخ کرده به اضافه مالیات 418 روپیه شد. غذاها خیلی تند نبود و قابل خوردن بود بستنی هم خیلی خوشمزه بود.

33.jpg
نمایندگی برگر کینگ
34.jpg
غذای برگر کینگ
35.jpg
بستنی برگر کینگ

خلاصه هزینه های روز اول برای دو نفر:

ورودی قطب منار                             1200 روپیه

ورودی مقبره همایون                        1200 روپیه

هزینه شام برگرکینگ                        418 روپیه

هزینه مترو و کرایه ریکشا                 330 روپیه

مجموع                                        3148 روپیه

 روز دوم

صبح با همسفرها ساعت 9 قرار گذاشتیم تا به دیدن مکان های گردشگری دهلی برویم. وارد مترو شدیم و برای ایستگاه  لعل قلعه بلیط برای هر نفر به مبلغ 30 روپیه گرفتیم. باید در مسیر خط عوض میکردیم و از خط آبی به خط مشکی تغییر مسیر می دادیم. حتما از افرادی که هستند سوال بپرسید که در سمت درست ایستاده اید یا نه. هرچند همه اطلاعات به صورت کامل روی دیوار به انگلیسی قرار دارد اما برای اینکه به دلیل انتخاب مسیر اشتباه زمان از دست ندهید، حتما سوال کنید. اولین مکان مورد بازدید امروز قلعه سرخ دهلی بود. وقتی از مترو خارج شدیم از پلیس های ایستگاه پرسیدیم که برای رسیدن به قلعه کدام سمتی برویم که گفتند بخاطر جشن استقلال هند قلعه به مدت 12 روز بسته است. باورمان نشد اما زمانی که به قلعه رسیدیم دیدم بله قلعه بخاطر آماده سازی برای مراسم تعطیل است.

36.jpg
خیابان اطراف قلعه سرخ
37.jpg
خیابان اطراف قلعه سرخ

رو به روی قلعه معبد جین قرار داشت. این هم جزء تورهای پکیج نبود. ورودی معبد کفش و جوراب ها را درآوردیم. یک جاکفشی بزرگ ورودی معبد قرار داشت و افرادی بودند که در آنجا از کفش های توریست ها مراقبت میکردند و هنگام خروج از شما انعام میگرفتند. البته ما به آن ها نگفتیم که از کفش های ما مراقبت کنند اما خودشان برای انعام اینکار را انجام می دهند. آیین جین از جمله آیین های باستانی هند است که هدف آن رسیدن به پاکسازی روح و رستگاری است. کلمه جین در زبان سانسکریت به معنای فتح کردن است که اشاره ای به جنگ درونی با نفس و هوای نفسانی است. آیین جین و آیین هندو و بودایی تنها مذهب های زنده هند باستان هستند و مفاهیم مشترکی بین این آیین ها وجود دارد.

درون معبد عکس برداری ممنوع بود. برای دیدن معبد به طبقه دوم رفتیم. چهار سالن بزرگ در طبقه دوم قرار داشت. در سالن اول نیمکت هایی قرارداشت که افرادی برای عبادت نشسته بودند. در سالن سمت راست، مجسمه های خدایان قرار داشت. در وسط سالن میزی بود که روی آن سینی های نذری که به خدایان تقدیم شده بود قرار داشت. عبادت کنندگان زنگ هایی را که بالا سرخدایان بود به صدا در می آوردند و اینکار برای این بود که توجه خدایان را به خود جلب کنند. عده ای هم در اطراف روی زمین نشسته بودند و با برنج اشکال مذهبی آیین جین را روی میزهای کوچکی که جلوشان قرار داشت می کشیدند و دعا می خواندند. در مجموع سه اتاق وجود داشت که در آن مجسمه خدایان قرار داشت و عبادت کنندگان به ترتیب آن ها را عبادت می کردند. روی دیوارها نقش های زیبایی بود که به گفته راهبی که در معبد بود تمامی مجسمه ها  از طلا و نقوش دیوار از آب طلا بود.

38.jpg
معبد جین

بعد معبد از همسفرها جدا شدیم همسفرها می خواستند به بازار چاندنی چوک بروند و ماهم در حین عبور از بازار به سمت مسجد جامع هند برویم. بازار سنتی بود که هندی ها از آن خرید میکردند. قیمت اجناس مناسب بود و تمامی دست فروش ها یک جنس را به یک قیمت می فروختند و به هیچ عنوان هم تخفیف نمی دادند. بازار جالبی بود. انواع غذاهای خیابانی هم در آن فروخته میشد.

39.jpg
دخترک بندباز در بازار
40.jpg
خیابان اطراف بازار
41.jpg
ورودی مسجد جامع دهلی

ورودی مسجد برای افراد هندی رایگان و برای توریست ها نفری 300 روپیه بود. مسجد جامع دهلی از مهم ترین مساجد هندوستان است و تا اواخر قرن بیست از بزرگترین مساجد عالم اسلام بوده است. مسجد دارای دو مناره و سه گنبد مرمری بزرگ و چند گنبد کوچکتر است. در بالای ایوان های ورودی مسجد کتیبه هایی به زبان فارسی وجود دارد. در اینجا هم زمانی برای سلفی گرفتن با هندی ها صرف شد. نیم ساعتی در مسجد ماندیم و از زیبایی های آن لذت بردیم. هوا برخلاف صبح که آفتابی بود لحظه به لحظه ابری میشد. زمانی که قصد رفتن کردیم به یکباره باران شروع به باریدن کرد. مدتی زیر طاق های مسجد ایستادیم و بعد از یک ربع که کمی باران کمتر شد به سرعت به سمت مترو مسجد جامع رفتیم.

42.jpg
مسجد جامع دهلی

از ایستگاه مسجد جامع تا ایستگاه  نزدیک معبد بلیط به قیمت نفری 30 روپیه بود. من برای راحتی کار ایستگاه های مترویی که قرار بود استفاده کنیم را در گوگل مپ علامت زده بودم و هر زمان که سوار مترو می شدیم تک تک ایستگاه ها را در نقشه دنبال میکردم. متروهای دهلی بسیار تمیز و نو بودند و به جز در چند ایستگاه در باقی ایستگاه ها خلوت بود. در خروجی مترو همسفرها را دیدیم و باهم به سمت معبد راه افتادیم یک ربعی پیاده تا معبد ایسکون راه بود.

43.jpg
آب نیشکرگیری بیرون ایستگاه مترو
44.jpg
غذافروشی خیابانی

 معبد بزرگی بود که از نظر معماری جذابیت های خاص خود را داشت. معبدی که برای الهه کریشنا ساخته شده است. دوباره به مترو بازگشتیم تا به معبد سیک برویم. از ایستگاه مترو تا معبد بیست دقیقه پیاده روی داشت که در میان راه موزه نجومی جانتار مانتار قرار دارد که اگر بخواهید می توانید بازدید کنید. البته ایستگاه های مترو نزدیک تری به معبد نیز هست که باید خط عوض میکردیم.

45.jpg
معبد سیک
46.jpg
معبد سیک

در معبد سیک آقایان باید دستار یا روسری بر سر بگذارند و موی سر را بپوشانند. من همراه خودم روسری برده بودم اما اگر نداشته باشید آنجا بهتان می دهند. در ورودی معبد آقای مسنی ما را به سمت کفش داری هدایت کرد. بعد از تحویل دادن کفش ها به شما یک شماره داده می شود. زمانی که خواستیم به ایشان انعام بدهیم قبول نکرد و گفت این کار را برای انعام انجام نداده است و خدمت به خلق عبادت هست. برای ورود باید از حوضچه آبی که قبل از پله قرار دارد عبور کنید. در معبد حلوا و آب نذری میداند که ما نگرفتیم. همچنین اگر دوست داشته باشید در معبد غذای نذری هم داده می شود.

درون معبد فیلم بردای و عکس برداری ممنوع بود. عبادت کنندگان زمانی که به پله های ورودی معبد می رسیدند خم می شدند و سه پله ورودی را می بوسیدند. سپس در صف های منظمی به سمت قسمتی که در مرکز معبد بود می رفتند و خم شده و دیواره کوتاه قسمت مرکزی را می بوسیدند و پول یا سکه هایی که نذر داشتند را در قسمت مرکزی می ریختند. قسمت دیواره از دو دیواره کوتاه ساخته شده بود که به سمت یک حفره شیب داشت و نذورات مردم به داخل حفره ریخته می شد. در مرکز دیواره هم سه نفر مشغول اجرای موسیقی عبادی بودند. مقداری در معبد نشستیم و عبادتشان را تماشا کردیم. در حیاط یک استخر بزرگ قرار داشت که مردم در آن غسل می کردند.

اینبار از ترس اینکه دوباره نتوانیم معبد آکشاردام را ببنیم زودتر راه افتادیم. از معبد سیک ها تا آکشاردام یک ریکشا به قیمت 200 روپیه برای چهار نفر گرفتیم و به راه افتادیم. حتما از این معبد دیدن کنید از هرجایی که در دهلی هستید با استفاده از مترو کافی است به ایستگاه آکشاردام بیاید. معبد فوق العاده زیبایی است. به این علت غروب آفتاب را انتخاب کرده بودیم تا بتوانیم  به برنامه نورپردازی که در شب داشت بریم. ورودی معبد رایگان هست اما اگر از برنامه های جانبی بخواید استفاده کنید پولی هستند. برنامه نورپردازی نفری 90 روپیه و برنامه قایق سواری برای هر نفر 250 روپیه است.

زیباترین مکانی که در هند میشه دید از نظر من آکشاردام هست. ورودی معبد تمام وسایلتان را باید تحویل بدهید. در صف ایستادیم تا کیف های همراهمان را تحویل بدیم. برگه ای بهمان دادند که لوازم الکترونیکی همراهمان را علامت بزنیم. لب تاب، دوربین، گوشی تلفن و پاوربانک از جمله وسایلی هستند که باید تحویل می دادیم. کیف کوچک را می توانستیم همراه ببریم اما کوله های بزرگ را باید تحویل میدادیم. اگر وسیله ای همراهتون نیست می توانید از قسمت دیگر وارد گیت بازرسی شوید. از توریست ها زمانی که وسایلشان را تحویل می گیرند عکس می اندازند تا شخص دیگری تحویل نگیرد. در نهایت یک شماره به ما دادند. آب را همراهتان می توانید ببرید. در تصویر زیر چیزهایی که اجازه دارید همراه داشته باشید و وسایلی که اجازه ندارید همراه داشته باشید نوشته شده است.

47.jpg
لوازم مجاز و غیرمجاز برای بردن به معبد آکشاردام (اینترنت)
48.jpg
معبد آکشاردام (اینترنت)

 بعد از تحویل وسایل و بازرسی بدنی وارد معبد شدیم. قبل از اینکه وارد حیاط اصلی معبد شویم و از ده دروازه ورودی عبور کنیم، مغازه ها و دکه های مختلف سوغات فروشی، بسته های فرهنگی و غذا هست. تصمیم گرفتیم اول به دکه ها سری بزنیم. از صبح به دلیل اینکه به همه جا برسیم چیزی نخورده بودیم. غذاها به صورت فست فود و غیر فست  فود و همه گیاهی عرضه میشد. به یک باره بارش سیل آسایی شروع به باریدن گرفت. ما هم از فرصت استفاده کردیم در زیرسایه بان ها نشستیم غذا خوردیم تا باران بند بیاید. به حدی باران زیاد بود که به ارتفاع بیست سانت از سطح زمین را آب گرفت و بعد بیست دقیقه کم کم شدت باران کم شد و در نهایت بند آمد.

" بگذارید افکار شریف از هر طرف به سراغ ما بیاید. ریگ ودا"  در ابتدا از ده دروازه وارد معبد شدیم که این ده دروازه ده جهتی را که در فرهنگ هند توصیف شده بیان می کنند. دروازه ها احساسات پذیرش آنچه را که از هر جهت خوب و فرخنده است منعکس می کنند. بعد از عبور از دروازه ها وارد مرکز بازدید آکشاردام شدیم که پوسترهایی درباره معرفی مجموعه و قسمت های مختلف آن  روی دیوار نصب شده بودند. در داخل سالن زنگ هایی برای خوشامدگویی به مهمانان به صدا در آمده بود. از دری که دو طرف آن ستون هایی با کنده کاری های زیبا قرار داشت وارد محوطه داخلی معبد شدیم. روی ستون ها حکاکی طاووس قرار دارد. طاووس پرنده ملی هند هست و در فرهنگ هند نماد خویشتن داری و زیبایی است.

کمی جلوتر حوضچه ای قرار دارد که در کف آن رد پای مرمری از رد پای مقدس قرار دارد. 16 نماد مقدسی که نشانه های خدا را طبق شاسترهای هندو نشان میدهد روی رد پاها قرار دارد. شاسترها، مکتوباتی درباره وظایف مذهبی دین هندو است.

50.jpg

ساخت معبد از سال 2001 آغاز شد و در سال 2005 به پایان رسید. برای افزایش ماندگاری بنا در هوای مرطوب هند در ساخت بنا از فلزات استفاده نشده است. در معبد 234 ستون حکاکی شده، 9 گنبد، 20 گلدسته و حدود 2000 مجسمه از شخصیت های معنوی هندو قرار دارد.

کفش ها را به کفش داری تحویل دادیم و داخل معبد شدیم. درون معبد مجسمه بزرگی از سوامینارایان و جانشینان پس از او وجود دارد. طبق توضیحات، سوامینارایان در 1781 به دنیا آمد و در هفت سالگی سفری را آغاز کرد که یازده سال طول کشید و برای خلوص جسم و روح بود و توانست به مقام معنوی برسد. در نقاشی هایی بر روی دیوار، داستان زندگی او و زندگی زاهدانه اش و رسیدن به مقام معنوی به تصویر کشیده شده است.

علاوه بر این ها در دو طرف درب ورودی مجسمه های الهه های آیین هندو نیز قرار دارد. رام و سیتا، شیوا و پرواتی، رادها و کریشنا و لاکشمی و نارایان.

الهه گانش فرزند شیوا و پرواتی است که الهه دانش و عقل است و به دلیل خشمی که شیوا بر او گرفت سر او را از تنش جدا کرد و بعدا برای اینکه او را زنده کند سرفیل را بر روی سر او قرار داد.

53.jpg

لاکشمی و نارایان(اینترنت)

لاکشمی الهه پول و ثروت است در آیین هندو او را به صورت زنی که روی گل نیلوفر ایستاده است به تصویر می کشند. پول، زمین، گله و ... به عقیده مردم از هدیه های اوست.

به‌موجب اساطیر هند هنگامی که راما به سرندیب مسافرت کرد، راوانا زن او «سیتا» را از دستش گرفت و راما برای رهایی زن خویش با فرمانروای میمون‌ها «سون» همدست شد و راوانا را کشت و زن خود را نجات داد. در قسمتی در مرکز معبد نیز به عنوان یادگاری رد پاها، مو، لباس و بخشی از آثار سوامینارایان را به عنوان یادگاری قرارداده اند.

بسیاری از مردم پس از زیارت الهه ها در صندوق هایی که جلوی هر الهه قرار داشت پول می انداختند و دعا میکردند. نمای بیرونی معبد پر از کنده کاری های بسیاری از افراد یا موجودات زنده هست. یکی از این حیوانات فیل هست که نماد قدرت است و طبق توضیحات در ابعاد واقعی ساخته شده است. حیوان بعدی شیر است که نماد شجاعت است.

در ردیف های بعدی حکاکی هایی از گل ها که نماد زیبایی هستند قرار دارد و در نهایت حکاکی هایی از افراد مهم و معنوی و حکیمان و فداییان قرار دارد. در قسمت بالا حکاکی رهبر معنوی قرار دارد که مردم را برای رسیدن به خداشناسی و معنویات دعوت میکند.

در پشت معبد اصلی، معبد آبشیک قرار دارد که در آنجا زائران با دادن مبلغی، برای برآورده شدن دعاها و آرزوهایشان مجسمه آبشیک را طی یک مراسم آیینی غسل بدهند . آیین غسل آبشیک اینگونه است که نخ مقدس را به دور مچ دست می بندند و بعد دعایی به زبان سانسکریت خوانده می شود و فرد درنهایت می تواند با یک ظرف کوچک روی آبشیک آب بریزد و در طول آن دعا بخواند.

اطراف معبد استخر آبی قرار دارد که طبق توضیحات آب درون آن، مجموع آبهای مقدس 151 رودخانه و دریاچه ای است که سوامینارایان آن ها را تقدیس کرده است. اگر می خواهید از برنامه نورپردازی استفاده کنید حتما قبل از بازدید معبد بلیط را تهیه کنید. زمانی که ما در صف بلیط ایستاده بودیم چند نفر قبل از اینکه نوبت ما شود، سانس ساعت هفت و سی دقیقه به پایان رسید و ما برای سانس یک ربع به نه بلیط تهیه کردیم. متاسفانه وقتی برای دیدن برنامه قایق سواری نبود.

نزدیک غروب کم کم افراد حاضر در معبد را به سمت خروجی هدایت کردند. تنها کسانی اجازه داشتند در معبد بمانند که بلیط برنامه نورپردازی را داشتند در غیر این صورت باید معبد را ترک میکردید. در قسمت های مختلف معبد آتلیه های عکاسی قرار داشت که از افراد با معبد عکس می گرفت. بسته به فاصله ای که تا معبد و دیدی که از معبد داشت قیمت ها متفاوت بود. مثلا در قسمت بازارچه که فقط قسمتی از معبد دیده میشد قیمت عکس 70 روپیه بود.

آتلیه های نزدیک به معبد عکس هایی با سایز 20 در 30 و در سه قیمت مختلف 140 روپیه عکس خالی، 190 روپیه عکس به همراه قاب ساده و 210 روپیه عکس به همراه قاب شیک عکس می انداختند و 20 دقیقه بعد در قسمت سوغات فروشی عکس را تحویل می دادند. اگر دوست دارید در روز از معبد عکس داشته باشد همون اول اینکار را انجام بدید. ما تصمیم داشتیم در زمانی که چراغ های معبد روشن شد عکس بگیریم. عکس را در نهایت به خودتون نشان می دهند و هر چند بار که خوشتان نیاد عکس را تکرار می کنند. عکس های قشنگی شد. منتها زمانی که عکس را تحویل گرفتیم حباب هایی روی عکس بود که به دلیل رطوبت هوا بود در هتل که قاب را باز کردیم عکس مشکلی نداشت. بعدها زمانی که بازگشتیم حباب ها خشک شده بود. اکثر افراد از معبد خارج شده بودند و فقط تعدادی که منتظر شروع سانس آخر بودند در معبد منتظر بودند. راس ساعت به قسمت استخر وارد شدیم و پس از یک ربع که همه روی پلکان نشستند نمایش آغاز شد و 30 دقیقه ادامه داشت.

طرح نیلوفری که در مرکز استخر قرار دارد بیانگر آرایشی آیینی است که در آیین هندو مورد استفاده قرار می گیرد. پس از نمایش مسیر خروج به گونه ای طراحی شده بود که دور معبد را دور کامل می زدیم و بعد خارج می شدیم. وسایلمان را تحویل گرفتیم و با استفاده از مترو به هتل بازگشتیم و شام را در برگرکینگ خوردیم.

خلاصه هزینه های روز دوم برای دونفر:

ورودی مسجد جامع دهلی                  600 روپیه

هزینه نورپردازی آکشاردام                 180 روپیه

هزینه نهار و شام                           578 روپیه

هزینه مترو و کرایه ریکشا                 340 روپیه

عکاسی در معبد آکشاردام                 210روپیه

مجموع                                        1908 روپیه