میدان سرخ (Red Square)
میدان سرخ، نام میدانی بزرگ و پر آوازه در سطح جهان است که در مرکز شهر مسکو قرار دارد. این میدان، مستطیلی به ابعاد ۴۰۰ در ۱۵۰ متر است. برای درک بهتر اندازه میدان سرخ، خوب است آنرا با میدان نقش جهان اصفهان مقایسه کنیم که ابعاد آن حدود ۵۰۰ در ۱۵۰ متر است. در یک ضلع ۴۰۰ متری میدان سرخ، دیوار کاخ کرملین و آرامگاه لنین است و در مقابل آن در سوی دیگر میدان، پاساژ گوم قرار گرفته است. در یک ضلع ۱۵۰ متری موزه دولتی مسکو و در مقابل آن و در سوی دیگر میدان، کلیسای سنت باسیل قرار دارد. میدان سرخ قلب تپنده شهر مسکو محسوب می شود و در لیست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
همانطور که پیشتر عرض شد، معماری شهر مسکو به شکل دایره است و مرکز این دایره میدان سرخ است. پیش از این سفر، با توجه به اینکه در گذشته این میدان را در اخبار و در زمان رژه نیروهای مسلح دیده بودم، تصور می کردم منظور از میدان سرخ، میدانی مرتبط با ارتش سرخ است و حدس می زدم نام آن از ارتش سرخ شوروی گرفته شده باشد. مطمئن بودم اگر فلسفه نامگذاری میدان سرخ اینها نباشد، پس قطعا به پرچم سرخ رنگ شوروی ربطی خواهد داشت! اما همه فرضیاتم در مورد میدان سرخ، با این سفر باطل شد!
این میدان در ابتدا به دلیل نزدیکی به کلیسای ترینیتی، به میدان ترینیتی معروف شد. سپس با نام "Krasnaya Plochad" بین مردم محبوب شد. معنی کلمه "کراسنایا" کمی مبهم است. این کلمه در زبان روسی قدیم به معنای زیبا بوده است و چون رنگ قرمز معادل زیبایی در فرهنگ روسیه تعریف می شود، کم کم نام میدان زیبا به میدان قرمز (میدان سرخ) تغییر پیدا می کند. ریشه استفاده از کلمه قرمز به جای کلمه زیبا به زمانی باز می گردد که گونه های بانوان روسی در سرمای این کشور قرمز شده و این قرمزی موجب زیبائی آنها می شده است. بدین سبب به مرور از کلمه قرمز به جای کلمه زیبا استفاده شده است.
قابل ذکر است فرضیاتی در مورد اینکه کلمه سرخ اشاره به رنگ کمونیسم، رنگ دیوارهای کرملین، خون ریخته شده و... وجود دارد که درست نیست. میدان سرخ در گذشته محل قدرت نمائی ارتش شوروی با انجام رژه، اجتماعات مردمی، برگزاری جشن های مذهبی و حتی محل تماشای اجرای حکم اعدام مخالفان بوده است.
بسیاری از مخالفان سیاسی ایوان مخوف در اینجا و در سکویی به شکل دایره در مقابل کلیسای سنت باسیل اعدام شده اند. باید اعتراف کنم که تا پیش از این سفر، برداشتم از نام رهبر سیاسی قدیمی "ایوان مخوف" این بود که نام خانوادگی وی "مِخوف" هم وزن سایر نام های خانوادگی روسی مثل مِدودوف است! اما وقتی فهمیدم نام آن جناب، ایوان مَخوف است و لقب مَخوف (به معنای وحشتناک) به جهت قساوت قلب و جنایت های پرشمارش به ایشان اعطا شده است؛ از تعجب، علامت تعجب روی سرم سبز شد.
کلیسای جامع سنت باسیل، موزه دولتی تاریخ روسیه، آرامگاه لنین، آرامگاه دیوار کرملین، کلیسای کازان و مرکز تجاری گوم و نقطه صفر مسکو در میدان سرخ قرار دارند. بخشی از دیوار کاخ کرملین نیز در این میدان قرار دارد. اما ورودی کاخ بر روی پل وسط پارک الکساندر که در شمال غرب میدان سرخ است قرار دارد.
کلیسای سنت باسیل (St. Basil's Cathedral)
ورودیه 1000 روبل / زمان بازدید همه روز از ساعت 9 الی 19 در تابستان / در سایر ماهها ساعت بازدید کاهش می یابد
وقتی قدم زنان به کلیسای سنت باسیل رسیدیم، آنقدر هیجان زده بودم که انسانهای اولیه هنگام کشف آتش آنقدر هیجان زده نشدند! از کودکی تصاویر کلیسای زیبای سنت باسیل را دیده بودم و می دانستم روزی کنار این کلیسا با گنبدهای پیازی شکل و رنگ هایی که آنرا بیشتر شبیه قلعه های دیزنی لند می کرد، خواهم بود. اکنون رویای دیدن سنت باسیل زیبا تعبیر شده بود و من در کنارش ایستاده بودم.
سنت باسیل با ظاهری فریبنده و دلربا، در ضلع جنوبی میدان سرخ قرار دارد و گل سر سبد لیست میراث جهانی یونسکو است. حتماً می پرسید که این بنای زیبا را کدام پادشاه خوش ذوق ساخته است؟ این بنای زیبا به دستور جناب ایوان مَخوف خونخوار که در بخش معرفی میدان سرخ ایشان را معرفی کردم ساخته شده است.
ایوان مخوف در چندین نبرد تاتارها را شکست داد و شهرهای کازان و آستراخان را به خاک روسیه ضمیمه کرد. وی برای یادبود فتح این دو شهر، دستور ساخت کلیسا را به معمار معروف پوستنیک یاکلووف داد و ایشان کلیسا را احداث کرد. حدس می زنید معمار بابت این طراحی کلیسای جذاب و رنگارنگ چقدر دستمزد گرفته باشد؟
هیچی. جناب مستطاب ایوان مخوف دستور فرمودند تا چشمان معمار را کور کنند تا دیگر نتواند بنایی به زیبایی سنت باسیل بسازد و این کلیسا بی رقیب بماند. خوف از جناب مَخوف، نمی گذارد بنده بدون احترام از ایشان یاد کنم. می ترسم بعد از چهار قرن به خوابم بیاید و یه بلایی هم سر ما بیاره!! وقتی ایشون توانسته پسرش را به قتل برساند، فکر نمی کنم سر به نیست کردن یک توریست ایرانی براشون دوشواری! داشته باشه.
وقتی بلیت گرفتم و وارد کلیسا شدم، ابتدا کمی جا خوردم. چون انتظار داشتم این کلیسا مثل مساجد خودمان دارای شبستانی بزرگ باشد. اما داخل کلیسا شبستان یا سالن بزرگ نداشت و از تعداد زیادی اتاق و راهرو و سالن های کوچک تشکیل شده بود و داخل آن شبیه قلعه های تاریخی بود.
در ادامه بازدید از داخل کلیسای سنت باسیل، از طریق پلکان پیچ در پیچ و قدیمی به طبقه بالا رفتیم و به گروهی سه نفره رسیدیم که مشغول همخوانی بودند. اسم این سبک نیایش را نمی دانستیم ولی مهدی اسمش را تواشیح مسیحی گذاشته بود! اسم هوشمندانه ای بود. چون واقعاً شبیه تواشیح اجرا می شد:
اجرای تواشیح مسیحی! در کلیسای سنت باسیل
دقایقی از همخوانی آنها لذت بردیم و از کلیسا خارج شدیم. با اندکی پیاده روی از مقابل سنت باسیل، به مقبره لنین رسیدیم.
مقبره لنین (Lenin's Mausoleum)
ورودیه ندارد / ساعت بازدید: همه روز از ساعت 10 الی 13 / دوشنبه و جمعه تعطیل است
قرار بود اندکی پیاده روی کنیم تا از سنت باسیل به مقبره لنین برسیم. اما اندکی پیاده روی، تبدیل به 300-200 متر پیاده روی شد، زیرا صف بازدید کنندگان تا سوی دیگر میدان کشیده شده بود و باید کلی راه می رفتیم تا به انتهای صف برسیم. اگر شما برای بازدید به این مقبره می روید، سعی کنید از ساعت 9 در میدان باشید تا زودتر مقبره را ببنید و مثل ما مجبور به ایستادن در صف طولانی نشوید.
مقبره در میدان سرخ و مقابل دیوار کرملین قرار دارد و محوطه آن با زنجیر از سایر بخش های میدان سرخ جدا شده است. بیش از یک ساعت در صف منتظر شدیم تا بالاخره نوبت ورود ما شد. پس از چک های امنیتی از طریق مسیری که با زنجیر مشخص شده بود وارد محوطه مقبره لنین شدیم. بازدید کنندگان برای رسیدن به ساختمان مقبره لنین و پیش از ورود به آن، در کنار دیوار کاخ کرملین حرکت می کنند تا به مقبره لنین برسند. در این مسیر پیاده روی که چسبیده به دیوار کرملین است، آرامگاه دیوار کرملین قرار دارد:
آرامگاه دیوار کرملین
در جریان قیام سال 1917 بلشویک ها، 240 نفر از آنان کشته شدند و بصورت اتفاقی در گوری دسته جمعی در مقابل دیوار کرملین دفن شدند. این گور دسته جمعی هسته اولیه آرامگاهی است که امروزه ما بعنوان آرامگاه دیوار کرملین می شناسیم. سالها بعد برخی سیاستمداران بسیار مورد احترام، رهبران نظامی، دانشمندان و... در اینجا دفن شدند که باعث شد این آرامگاه مشهور شده و افراد معروف آرزو داشته باشند به عنوان «آخرین افتخار»، در این آرامگاه به خاک سپرده شوند. مقبره یوری گاگارین نخستین انسان راه یافته به فضا و ماکسیم گورکی نویسنده شهیر روس در اینجاست و سنگ یادبود آنان روی دیوار نصب شده است. بدن جانباختگان معمولاً در زمین دفن می شود ولی سنگ یادبود مزار آنها، روی دیوار کرملین نصب می شود.
ما هم کنار آرامگاهها و به سوی درب ورودی ساختمان آرامگاه لنین در حرکت بودیم که با ردیفی از سردیس که بر روی ستون هایی در بالای قبور احداث شده بود روبرو شدیم. این مقبره و سردیس ها دقیقاً پشت ساختمان مقبره لنین قرار داشتند.
بر روی آخرین ستون، سردیس استالین قرار داشت که نشان می داد مقبره مرد پولادین همینجاست.
لحظاتی با یکی از تاثیرگذارترین افراد تاریخ بشر، چشم در چشم شدم. حتی خیره شدن در چشم مجسمه بی روح و سنگی این دیکتاتور هم دلهره آور است. شاید اگر او زنده بود، اکنون من مجبور بودم در مقابلش زانو بزنم و ادای احترام کنم. اما چه بی رحم است تاریخ که مرد پولادین را چنین حقیرانه به پای بازدید کنندگان انداخته است. برای ما مسلمانان که عادت داریم سر قبر متوفی، فاتحه بخوانیم و طلب مغفرت کنیم، سخت است سر قبر کسی برویم و رُک و پوست کنده بگیم خوب شد مُردی مَرد!
اگر با فاتحه خواندن روح مرحوم شاد می شود و این کار به نوعی لایک کردن متوفی است! کاش یک سوره هم داشتیم که با خواندن آن عذاب بر متوفی نازل می شد و من آنرا سر قبر استالین می خواندم! یا حداقل دکمه دیسلایک روی سنگ قبر اینطور آدما می گذاشتند تا با دیسلایک کردن دلمون خنک بشه! استالین به قدری در تاریخ بد قضاوت شده که از صمیم قلب به او گفتم دادا خوب شد زود رفتی! خیلی آدم بی خودی بودی! خوب شد زود رفتی و بیشتر از این، پَرِت به پَرِ مملکت ما نگرفت! وقتی یادم می آمد این مرد با روزولت و چرچیل سرشان را پایین انداختند و بدون اطلاع شاه، به ایران آمدند و کنفرانس تهران را برگزار کردند و حتی شاه را به میهمانی راه ندادند، بیشتر شاکی می شدم. راستش همیشه از دیدن عکس سه نفره آنها در بالکن سفارت شوروی در تهران حس بدی داشتم.
جمله معروفی هست که می گوید: تاریخ را فاتحان می نویسند. احتمالاً بخشی از احساس بد ما نسبت به استالین، با تاریخی که توسط فاتحان نگاشته شده است به وجود آمده است. طبق تاریخ نگاری فاتحان، استالین دیکتاتور تصویر شده است. اما این تنها بخش کوچکی از حقیقت است. بخش دیگری از حقیقت که هنوز نگاشته نشده، این است که عملکرد روزولت و چرچیل کمتر از استالین نبوده است. فقط چون هنوز هیچ فاتحی بر آنان پیروز نشده است که تاریخ آنها را بنویسد، فعلا دیکتاتوری استالین و هوش و ذکاوت چرچیل روی بورسه!
بخش زیادی از مناقشات این روزهای جهان، به خاطر تصمیماتی است که این سه نفر برای دنیا در کنفرانس تهران و یالتا گرفتند. اگر ریشه بسیاری از مشکلات امروز جهان را واکاوی کنیم، رد پای تصمیمات این سه نفر در آنها مشهود است. پس از دیدن مقبره استالین در فضای باز، از پلکان پایین رفتیم و داخل ساختمان مقبره لنین شدیم. این مقبره گرانیتی براق قرمز و به شکل مربع مربوط به بنیانگذار مکتبی به نام سوسیالیسم است. مکتبی که اکنون مثل خود لنین فقط نام آن باقی مانده است.
پیکر لنین با چشمانی بسته و دستانی مشت کرده، در زیر میدان سرخ و درون این مقبره آرام گرفته است. پیکر لنین مومیایی شده و ظاهر پیکر صحیح و سالم است و با کت و شلواری مشکی در ویترینی مخصوص نگهداری می شود. جسد استالین نیز تا 1961 در کنار لنین بود، اما احتمالاً وقتی دیدند تن لنین داره تو گور میلرزه! جسد استالین را خارج کردند و در بیرون مقبره دفن کردند! مسیر دیدن مقبره لنین طوری طراحی شده است که باید از یکسوی مقبره وارد می شدیم و از سوی دیگر آن خارج می شدیم.
جمعیت زیاد بازدید کننده باعث شده بود تا اجازه توقف طولانی برای دیدن جسد لنین داده نشود. محیط نگهداری مومیایی بسیار تاریک بود. عکسبرداری در داخل مقبره ممنوع بود و نمی توانستم عکس بگیرم. مسیر را گرداگرد ویترین محل نگهداری جسد لنین ادامه دادیم و از سوی دیگر خارج شدیم. مقصد بعدی مجتمع تجاری گوم در سوی دیگر میدان بود.
مرکز تجاری گوم (GUM)
مجتمع تجاری گوم یکی از بزرگترین، زیباترین و گرانترین مراکز تجاری روسیه است. پاساژی پر زرق و برق در سه طبقه که بیش از آثار تاریخی دورتادور میدان سرخ، توجه ها را به خود جلب می کند. معماری فوق العاده زیبای این پاساژ خصوصاً با نورپردازیهای شبانه، بسیار شگفت انگیز است.
به محض ورود به گوم، به من الهام شد که اینجا خیلی لاکچری و لوکسه و به گروه خونی من نمی خوره! ابتدا کمی در طبقه اول گشت و گذار کردیم. سپس به طبقه دوم مجتمع رفتیم و یک سیم کارت یک ماهه مگافون با 20 گیگابایت حجم اینترنت و مقداری مکامله داخلی به قیمت 399 روبل خریداری کردیم.
کمی در مجتمع قدم زدیم و از تنفس در فضایی که از ما بهتران در آن خرید می کنند بسی لذت بردیم. گاهی نگاهی به ویترین پر جلال و جبروت برندهای برتر دنیا داشته و نیم نگاهی به تارهای عنکبوت تنیده در جیبمان می کردیم. نمی خواستیم با دست کردن در جیب، آرامش عنکبوت های محترم را بر هم بزنیم. لذا بی خرید و پر حسرت، با گوم زیبا خداحافظی کردیم.
پاساژ گوم در نبش خیابان نیکول اسکایا قرار دارد و یک سمت نمای آن به سمت میدان سرخ و سمت دیگر آن رو به خیابان نیکول اسکایا است. از گوم بیرون آمدیم و کمی در خیابان زیبای نیکول اسکایا قدم زدیم.
این خیابان که بخش ابتدایی آن فقط مخصوص عابر پیاده است، از میدان سرخ شروع می شود. ابتدای خیابان با تزئینات چشم نوازی آراسته شده و خصوصاً شب ها منظره زیبائی ایجاد می کند.
در نبش دیگر خیابان نیکول اسکایا و دقیقا در کنج میدان سرخ، کلیسای کازان مسکو قرار دارد که به آن رسیدیم.
کلیسای کازان مسکو (Kazan Cathedral)
کلیسایی نسبتاً جمع و جور است که در کنج میدان سرخ و نزدیک مجتمع گوم قرار دارد. مشخصه اصلی این کلیسا نمای جگری و فیروزه ای آن است. در هنگام حضور ما، کلیسا بسته بود و امکان بازدید از داخل آنرا پیدا نکردیم. با توجه به اینکه در روزهای آینده قرار بود به کلیسای بزرگ کازان سنت پترزبورک برویم، چندان هم علاقمند به بازدید از داخل کلیسای کازان مسکو نبودیم. در کنار کلیسا فروشگاه یادگاری، شمایل و تصاویر مریم مقدس و حضرت عیسی وجود دارد که چیزی که بدرد ما بخورد نداشت. پس از دیدن کلیسای کازان، از نمای ساختمان موزه دولتی تاریخ روسیه که در کنار کلیسا بود بازدید کردیم.
موزه دولتی تاریخ روسیه (State Historical Museum)
همانطور که پیشتر عرض کردم، در یکی از ضلع های ۱۵۰ متری میدان مستطیلی شکل سرخ، موزه دولتی تاریخ روسیه قرار دارد. موزه حدود دو قرن قدمت دارد. معماری جذاب این موزه توجه هر بیننده ای را به خود جلب می کند و امکان ندارد در میدان سرخ باشید و متوجه آن نشوید. مجموعه موزه شامل گستره وسیعی از اشیای دوران ماقبل تاریخ تا دوران معاصر روسیه است. علی رغم اینکه بازدید ما از جاذبه های اطراف میدان سرخ در دو روز انجام شد، اما باز هم فرصت نکردیم از داخل موزه بازدید کنیم. درست در کنار موزه، نقطه صفر مسکو قرار دارد. پس به نقطه صفر مسکو رفتیم.
نقطه صفر مسکو (Zero point or Kilometre Zero Moscow)
ورودیه ندارد
نقطه صفر به محلی گفته می شود که مسافت ها نسبت به آن سنجیده می شود. در مسکوی قدیم فواصل نسبت به اداره پست سنجیده می شد، اما امروزه قطعاتی برنزی بر روی سنگفرش های کنار میدان سرخ نصب شده است و این محل نقطه صفر مسکو محسوب می شود. همانطور که پیشتر عرض کردم شهر مسکو به شکل دایره گسترش یافته است. اگر به نقشه شهر دقت کنید، چند بزرگراه به شکل حلقه دیده می شود که مرکز آنها نقطه صفر مسکو است. البته بنده حدس می زنم این نقطه جنبه نمادین دارد. زیرا شهر مسکو یک دایره کامل نیست که بتوان یک نقطه خاص را به عنوان مرکز آن تعیین کرد.
مردم محلی اعتقاد دارند اگر در مرکز این نقطه بایستند و سکه ای از شانه چپ به پشت پرتاب کنند و این سکه روی یکی از قطعات برنزی بیفتد، آرزوی آنها برآورده خواهد شد. از همین رو مردم محلی و توریست های زیادی در اطراف نقطه صفر جمع شده بودند و مشغول پرتاب سکه بودند. فردی در کنار نقطه صفر ایستاده بود و سکه ها را جمع می کرد.
مهدی هم می خواست هر طور شده یک حاجتی از این نقطه صفر بگیرد و سکه را به پشت پرتاب می کرد. اما چون مهدی جان کمی خسیس تشریف داشتند، وقتی سکه روی قطعه برنزی نمی افتاد، پیش از حضور آقایی که سکه ها را جمع می کرد، به سمت سکه می رفت و آن را بر می داشت و دوباره پرتاب می کرد. اما انگار نقطه صفر قرار نبود آرزوی مهدی را برآورده کند. مهدی هر چه تلاش کرد نتوانست سکه را روی قطعه برنزی پرتاب کند.
پس از اینکه بازدید های ما از میدان سرخ تکمیل شد راهی "ووکسنو و توچکا" شدیم. ووکسنو و توچکا همان مک دونالد است، فقط تابلوی آن عوض شده است. جنب درب پارک الکساندر در ضلع شمالی میدان سرخ، شعب "مک دونالد" یا همان "ووکسنو و توچکا" و "کی اف سی" و "برگر کینگ" در کنار هم وجود دارد که محل خوبی برای میل کردن غذاست. نهار امروز را هم میهمان تور بودیم.
پس از صرف نهار عملاً برنامه تور تمام شده بود. سوار اتوبوس شدیم و دقایقی بعد به هتل رسیدیم. بچه ها به اتاق هایشان رفته و ساعتی به استراحت پرداختند. با بچه ها قرار گذاشتیم ساعت 18:30 در لابی هتل همدیگر را ببینیم تا ادامه برنامه های امروز را پی بگیریم.
پس از کمی استراحت بچه ها به لابی هتل بازگشتند. قرار بود ابتدا به سالن Russkaya Pesnya Theatre (یا همان Theatre Russian song) برویم و بلیت برنامه فولک شو را برای روزهای آینده تهیه کنیم و سپس به شهرگردی بپردازیم.
ساعت 19:30 به سالن اجرای فولک شو رسیدیم. وقتی به باجه فروش بلیت رسیدیم، متوجه شدیم برنامه همین الان شروع شده و بلیت برای اجرای فعلی موجود است. اتفاقاً بهترین جایگاه هنوز جای خالی داشت. چه خوب که بی برنامه ولی در بهترین زمان ممکن به سالن رسیده بودیم.
برنامه شهرگردی را کنسل کرده و بلیت برنامه فولک شو را خریدیم و وارد سالن شدیم.
فولک شوی مسکو (رقص فولکور مسکو) ("Russian National Dance Show "Kostroma)
ورودیه 2500/3000/3500 روبل (بسته به جایگاه انتخابی)
گروه باله ملی روسیه که یکی از مشهورترین شرکت های باله دنیاست، یکی از زیباترین فولک شوهای دنیا را در مسکو اجرا می کند. این برنامه امسال (سال 2022) از 15 ژوئن تا 15 سپتامبر هر روز راس ساعت 19:30 اجرا می شود. برنامه ای که با بیش از 50 هنرمند در 15 پرده و 8 دکور متفاوت و با تعویض بیش از 600 دست لباس اجرا می شود.
این نمایش خلاصهای از تاریخ روسیه از دوران وایکینگها تا دوران شوروی و روسیه فعلی را با رقص و آهنگ پیوند زده تا یک برنامه فوق العاده زیبا و روح نواز را تقدیم تماشاچیان کند. این برنامه ترکیبی هنرمندانه از رقص، بازیگری، طراحی صحنه، نور پردازی، موسیقی و سایر هنرهاست که ترکیب آنها، لحظات مفرحی را برای تماشاچیان می سازد. طوری که دو ساعت برنامه برای من واقعاً کمتر از ده دقیقه گذشت. ببینید برنامه چقدر زیبا بود که اگر برنامه سانس دیگری داشت و تکرار می شد، بنده ی اصفهانی! باز هم بلیت می خریدم و تکرار آنرا تماشا می کردم!
کیفیت صدای سالن بهتر از هر سالن دیگری بود که رفته بودم. صندلی های سالن کاملا راحت است و فضای مقابل پا به اندازه کافی وجود دارد. نکته دیگر اینکه در زیر هر صندلی دریچه تهویه قرار دارد و در زمان اجرای نمایش، دمای هوا ثابت و ایده آل است. توصیه من به مسافران آتی روسیه این است که دیدن این برنامه را در اولویت قرار دهند.
سالن اجرای برنامه کمتر از یک کیلومتر با ایستگاه مترو Prospect Mira فاصله دارد. همچنین مسجد جامع مسکو که خود یک جاذبه گردشگری است، در مسیر بین ایستگاه مترو و سالن نمایش قرار دارد و از کنار آن عبور خواهید کرد. قیمت بلیت برای صندلی های مرکز سالن و بهترین جایگاه 3500 روبل (حدود 53 دلار) است. نرخ بلیت صندلی های دورتر از سِن 2500 و 3000 روبل است.
یادآوری می کنم در خرید بلیت این برنامه صرفه جوئی نکنید و بهترین و گرانترین صندلی را انتخاب نمائید. صندلی های مرکز سالن بهترین مکان برای دیدن این نمایش هستند. یکی از زیبائی های این برنامه، حرکات متقارن هنگام اجرا است و این تقارن در مرکز سالن بهتر دیده می شود.
هر چند عکس و فیلم نمی تواند به خوبی زیبائی ها و حس و حال فولک شوی مسکو را به نمایش بگذارد، اما امیدوارم این کلیپ گوشه ای از جذابیت این برنامه را نشان دهد:
اجرای هنرمندانه فولک شوی مسکو
پس از دیدن برنامه فولک شو به سوی ایستگاه مترو حرکت کردیم. در مسیر رسیدن به ایستگاه مترو، از مسجد جامع مسکو بازدید کردیم. این بازدید فقط به محوطه بیرونی مسجد محدود شد.
به ایستگاه مترو رسیدیم. طبق نقشه، هتل فقط به اندازه دو ایستگاه مترو با ما فاصله داشت. به پیشنهاد بچه ها پیاده به سمت هتل رفتیم. مسیر هتل خیلی دورتر از آنچه فکر می کردیم بود و خسته شدیم. اما سفر با این شهرگردی و پیاده روی ها شیرین تر می شود. زمانی که به هتل رسیدیم که آخر شب شده بود. وارد اتاقم شدم و از خستگی روی تخت وا رفتم.
پیشنهاد ویژه:
اگر خدا شما را جزو از ما بهتران! آفریده است، یک پیشنهاد ویژه برایتان دارم. در مسکو و سنت پترزبورگ تور هیجان انگیز هلیکوپتر وجود دارد که می توانید از زاویه نگاه فرشتگان! مسکو و سنت پترزبورگ را ببینید. اگر خیلی از ما بهتران باشید، حتی می توانید همسر خودتان را در آسمان سورپرایز کنید و تولد یا سالگرد ازدواج برای او بگیرید.
از شما چه پنهان هر چند ما جزو از ما بهتران نبوده و نیستیم، اما وسوسه پرواز بر فراز سنت پترزبورگ مثل خوره به جانمان افتاده بود و با دیدن هلیکوپترهایی که گَه گُداری در آسمان پرواز می کردند عنان از کف می دادیم! درسته که جیب هایمان تار عنکبوت بسته بود، اما این بار تصمیم گرفتیم برای یکبار هم که شده پا جای پای از خودمان بهتران بگذاریم تا ببینیم اونا چطور زندگی می کنند! دو سه نفرمان از سوار شدن به هلیکوپتر هراس داشتند و چهار نفر تصمیم گرفتند تا در این تور شرکت کنند.
ابتدا کمی در سایت ها جستجو کردیم ولی چون کارت بانکی نداشتیم، نتوانستیم پرواز رزرو کنیم. از طریق اینترنت، شماره تلفن دو آژانس ارائه خدمات پرواز را پیدا کردیم که بخاطر صحبت به زبان روسی، نتوانستیم با آنها مکالمه کنیم. آدرس این آژانس ها خارج شهر بود و برای رزرو باید وقت و زمان زیادی می گذاشتیم و معلوم نبود حتی با مراجعه حضوری، ظرفیتی در دو سه روز آینده باقی مانده باشد. لذا این فعالیت که در پلن سفر ما نبود و هیچ تحقیقی راجع به آن نکرده بودیم کنسل شد. پیش از سفر و هنگام تحقیقات، در هیچ سفرنامه ای به امکان انجام این فعالیت در روسیه اشاره ای نشده بود و ما هم تا پیش از حضور در روسیه و دیدن هلیکوپترها، نمی دانستیم این تور وجود دارد. وگرنه به احتمال زیاد این برنامه در پلن سفرمان قرار می گرفت و حسرتش به دل من نمی ماند.
اکنون که سفرنامه را می نویسم آرزو می کنم ای کاش این فرصت را از دست نمی دادم و تلاش بیشتری برای رزرو تور هلیکوپتر می کردم. هلیکوپترها معمولا در ارتفاع 100 تا 300 متری پرواز می کنند و در آن می توان مسکو و سنت پترزبورگ را از نمایی بسیار تماشایی نظاره کرد.
تورهای هلیکوپتر بصورت شبانه و روزانه برگزار می شود و هزینه تورهای روزانه 15% ارزانتر از تورهای شبانه است. هزینه تورهای شبانه هلیکوپتر مسکو به شرح زیر است:
- هزینه تور هلیکوپتر 3 نفره 40 دقیقه 58000 روبل (حدود 900 دلار) نوع هلیکوپتر: Robinson-R44
- هزینه تور هلیکوپتر 4 نفره 40 دقیقه 70000 روبل (حدود 1100 دلار) نوع هلیکوپتر: Robinson-R66
- هزینه تور هلیکوپتر 5 نفره 40 دقیقه 95000 روبل (حدود 1500 دلار) نوع هلیکوپتر: Eurocopter
- هزینه تور هلیکوپتر 6 نفره 40 دقیقه 105000 روبل (حدود1650 دلار) نوع هلیکوپتر: Airbus
تور هلیکوپتر در سنت پترزبورگ کمی ارزان تر از مسکو است و نفری 14000 روبل هزینه دارد.
نکاتی در مورد تور هلیکوپتر:
- کودکانی که سن آنها بیشتر از 5 سال باشد می توانند در این تور حضور داشته باشند.
- تورها باید 72 ساعت پیش از پرواز رزرو شوند.
- تور هلیکوپتر بصورت خصوصی است و غیر از اعضای گروه رزرو کننده، کسی در تور حضور ندارد.
- پیش از رزرو تور توجه نمائید که تاریخ و ساعت تور را نمی توان به هیچ عنوان تغییر داد و تور کنسلی ندارد. در صورت حضور نیافتن در هنگام پرواز، کل هزینه سوخت می گردد.
- برای پرواز هلیکوپتر باید شرایط آب و هوایی خوب باشد، لذا اگر شرایط برای پرواز مهیا نباشد، می توان کل وجه پرداختی را دریافت کرد و یا تاریخ را تغییر داد.
- این تورها ترانسفر یک طرفه رایگان از هتل به محل پرواز دارند.
تورهای هلیکوپتر توسط سایت ها و آژانس های مختلفی به فروش می رسند و بسته به زمان سفر، ممکن است قیمت آن کاهش یا افزایش یابد. یکی از سایت هایی که می توانید از طریق آن تور هلیکوپتر رزرو کنید سایت bestflyingtour.com است.
با تور به روسیه برویم یا سفر شخصی؟
شک نکنید بهترین گزینه برای سفر به این کشور در حال حاضر استفاده از تورهای مسافرتی آژانس های معتبر است. پس از حمله به اوکراین و تحریم های غرب علیه روسیه، تمام سایت های مطرح رزرو اقامتگاه در دنیا مثل بوکینگ، اگودا و... قابلیت رزرو اقامتگاههای روسیه را تعلیق کرده اند و اقامتگاههای روسی را فقط معرفی کرده و اجازه رزرو نمی دهند. حتی اگر سایتی اجازه رزرو بدهد، امکان پرداخت وجه وجود ندارد. زیرا بانک های روسیه تحریم شده اند و حتی از کارتهای بین المللی نیز امکان پرداخت نیست.
در ایران نیز فقط از طریق دو سه سایت می توان در روسیه اقامتگاه رزرو کرد که تنوع اقامتگاه در آنها بسیار کم است. تنها یک سایت ایرانی اقامتگاههای متنوع در روسیه دارد که آن هم قیمتی پیشنهاد می کند که استفاده از تور را بصرفه تر می کند. برای من که تا به حال حتی یکبار هم از خدمات تور استفاده نکرده بودم، مثل همیشه سفر شخصی اولویت داشت. اما با انبوهی از مشکلات روبرو شدم. پیش از سفر، با یک آژانس مسافرتی برای دریافت ویزا و رزرو هتل توافق کرده بودیم. حدود 40 روز پیش از سفر پاسپورت ها را برای اخذ ویزا تحویل آژانس دادیم و در نهایت با تلف کردن سی روز از وقت ما و درست ده روز پیش از سفر، بدون اینکه کاری کنند پاسپورتمان را پس گرفتیم.
کارگزار آژانس خارج از توافق، تقاضای مدارکی از ما کرد که ترجیح دادیم از طریق کارگزار دیگری اقدام به دریافت ویزا نمائیم. پیش از سفر، هتل با موقعیت و نرخ مناسب در نزدیکی میدان سرخ با نرخ شبی حدود 40 دلار و در سنت پترزبورگ با نرخ 35 دلار یافته بودم و با همان آژانس در خصوص رزرو هتل توافق شده بود. اما دقیقا دو هفته پیش از سفر آژانس اعلام کرد نتوانسته هتل را رزرو کند و شروع به معرفی هتل با قیمت های غیرمنطقی کرد. طوری که پیش بینی اولیه ما در خصوص هزینه 24 میلیون تومانی هر نفر برای سفر ده روزه، با پیشنهادهای این آژانس به 40 میلیون می رسید!
یعنی بسیار گرانتر از تورهای روسیه در تاریخ سفر ما. در نهایت با یک کارگزاری روسی هماهنگی کرده و نسبت به دریافت ویزا و رزرو هتل و پرواز داخلی با قیمتی مناسب اقدام شد. بخت با ما یار بود که مدیریت محترم شرکت کارگزار، کاری اداری در ایران داشتند که این کار باید در اداره ما انجام می شد. این باب آشنایی باعث شد تا مشکل ترانسفر پول نیز حل شود و تمام پرداخت های ما به ایشان در مسکو و به دلار انجام شود. اگر این باب آشنائی نبود چه بسا مجبور می شدیم بلیت پرواز را لغو کرده و تور بخریم. چون هیچ راهی برای رزرو و پرداخت هزینه هتل و ترانسفر پول نداشتیم.
ویـزای روسـیـه
دریافت ویزای روسیه نسبتاً راحت است. بر خلاف اکثر کشورها که برای دریافت ویزای آنها، باید به سفارت آن کشور مراجعه کرد، برای دریافت ویزای روسیه نیازی به مراجعه به سفارت نیست. بلکه آژانس ها همه کارها را انجام می دهند. اغلب تورهای روسیه، علاوه بر مبلغ ریالی تور، حدود 120 دلار نیز جهت صدور ویزای توریستی دریافت می کنند. افرادی که از تور روسیه استفاده می کنند در خصوص ویزا نگرانی ندارند و با ارائه یک قطعه عکس جدید، ویزای آنها از طریق آژانس پیگیری و از طرف سفارت صادر می گردد.
اما اگر قصد سفر بصورت انفرادی دارید، باید از طریق یکی از کارگزاران ویزای روسیه اقدام کنید. در اینجا دیگر ریش و قیچی دست آژانس است! و باید برای دریافت ویزای توریستی دو هفته ای، هزینه ای حدود 140 دلار و بیشتر بپردازید. برخی آژانس ها این مبلغ را حتی 250 دلار هم اعلام می کنند. ضمن اینکه ممکن است بصورت سلیقه ای مدارک اضافی مثل تمکن مالی!! نیز از شما دریافت کنند. اینجاست که می گویند شاه بخشید اما شاه قلی نمی بخشه!
سفارت تمکن مالی درخواست نمی کنه، اما برخی آژانس ها آنرا دریافت می کنند. توجه داشته باشید که عکسی که برای ویزا ارائه می شود، حتماً جدید باشد. سفارت با نرم افزار، عکس ارائه شده توسط شما را با عکس پاسپورت مقایسه می کند؛ اگر نرم افزار تشخیص دهد عکس ارائه شده پیش از عکس پاسپورت گرفته شده است، عکس را ریجکت می کند و صدور ویزا با تاخیر مواجه می شود.
نکات مهم سفر به روسیه
- برای دیدن برخی برنامه ها و همچنین حضور در برخی رستوران های خاص، نباید از لباس های غیر رسمی مثل شلوارک استفاده کرد. خوب است اگر قصد سفر به این کشور را دارید یک دست لباس رسمی همراه داشته باشید. منظور از لباس رسمی این نیست که حتماً کت و شلوار و دراز آویز زینتی! ببرید.
- ولتاژ و پریزهای برق روسیه، مشابه ایران است.
- گفته می شود آب لوله کشی مسکو و سنت پترزبورگ تسویه شده و قابل نوشیدن است. اما توجه نکنید و از بطری آب معدنی استفاده کنید.
- اختلاف ساعت ایران و روسیه 30 دقیقه و ساعت ایران 30 دقیقه جلوتر است. یعنی زمانی که در ایران ساعت 9:30 است در روسیه ساعت 9:00 است.
- بهتر است هنگام رفتن به فروشگاه برای خرید، کیسه خرید همراه داشته باشید؛ زیرا نایلون در فروشگاهها فروخته می شود و رایگان نیست.
- هنگام درخواست خودرو از یاندکس، محلی را انتخاب کنید که راننده امکان توقف خودرو برای سوار کردن شما را داشته باشد. وگرنه راننده خیلی دورتر از محل تعیین شده منتظر شما می ماند و ممکن است او را به راحتی پیدا نکنید. خودروهای یاندکس هیچگاه در نبش چهارراه ها، دور میادین و محل هایی که اختلال در رفت و آمد سایر خودروها ایجاد کند توقف نمی کنند و اگر محل انتخابی شما در جایی باشد که امکان توقف نداشته باشند، به نزدیکترین محلی که امکان توقف در آنجا است می روند و منتظر می مانند.
- هنگام پرداخت کرایه تاکسی یاندکس، اگر پول خرد ندهید معمولاً کرایه به سمت بالا رند می شود.
- خبر بد برای دوستان اهل دود! قیمت قلیان در بخش توریستی 1400 تا 2000 روبل است. یعنی حدود 20 تا 30 دلار!!
یه خبر دیگه برای دوستان اهل دود: بسته سیگار در فروشگاههای روسیه به نمایش در نمی آید و در باکس های درب دار و پوشیده به فروش می رسد. برای انتخاب سیگار باید اهرم جلوی باکس را بالا بیاورید تا درب آنها باز شده و بتوانید سیگار بردارید. در روسیه از هر 10 نفر، 4 نفر روزانه یک بسته سیگار می کشد که آمار وحشتناکی است. لذا دولت با اجرای برخی برنامه ها مثل ممنوعیت تبلیغ و نمایش سیگار، سعی در کاهش این آمار دارد. در روسیه کشیدن سیگار در وسایل نقلیه عمومی و اماکن عمومی سرپوشیده ممنوع است.
- قیمت یک لیتر بنزین در روسیه بین 48 تا 56 روبل است. یعنی حدود 0.73 تا 0.86 دلار برای هر لیتر.
- ترافیک مسکو از ساعت 7:30 صبح آغاز می شود و آغاز ساعت کاری ادارات 9 تا 10 صبح است.
روز سوم
ادامه بازدید از میدان سرخ – رفتن به بازار سنتی ایزمایلووو
امروز صبح به سختی چشمانم را گشودم و خوابالو بیدار شدم. پرده اتاق را کنار زدم. ترافیک خودروها نشان می داد شهر هم بیدار شده است. آسمان آبی مسکو نوید یک هوای پاک را می داد. پنجره را گشودم و نفس عمیقی کشیدم و از هوای تازه و تمیز لذت بردم. هوای خنک صبحگاهی مسکو حسابی خوابم را پراند. تا زمان صرف صبحانه کمی وقت داشتم. تصمیم داشتم دوش بگیرم و بعد به رستوران بروم. دیشب هنگام بازگشت به هتل، از یک فروشگاه بمب حمام (توپک ایجاد کف) خریده بودم. شیر آب حمام را باز کردم تا وان پر شود و توپک را داخل آن انداختم که کف کند.
به اتاق بازگشتم و منتظر پر شدن وان شدم تا تنی به آب بزنم. دقایقی بعد که به حمام بازگشتم، متوجه شدم توپک که باید کف ایجاد می کرد، در آب وان وا رفته و حل شده و بوی تعفن فضای حمام را پر کرده است! برچسب توپک را برداشتم و با گوشی عکس گرفتم. وقتی نرم افزار مترجم، نوشته های روسی روی برچسب را ترجمه کرد، متوجه شدم این توپک یک نوع ضد عفونی کننده وان، شبیه بمب کف حمام است. حسابی ضد حال خوردم. ای بابا! این هم شانسه من دارم؟! هلیکوپتر که نتونستیم سوار بشیم؛ امروز هم که خواستم صبح را لاکچری شروع کنم و فاز از ما بهتران بگیرم! باز هم نشد.
از ترس اینکه خدمه هتل نفهمند به جای بمب حمام، ضد عفونی کننده خریده ام و فکر نکنند عقب مونده ام! مجبور شدم وان هتل را بشورم تا اثری از دسته گلی که آب داده بودم باقی نَمونه! یه دوش سَرسَری گرفتم و کمی نونوار کردم و به رستوران هتل رفتم. بچه ها هم یکی یکی آمدند و صبحانه را صرف کردیم و راهی ایستگاه مترو شدیم. به میدان سرخ رفتیم و ادامه بازدیدهای میدان سرخ را انجام دادیم.
بازدید ما از میدان سرخ در دو روز (دیروز و امروز) انجام شد. اما بنده به جهت حفظ ساختار سفرنامه و معرفی بهتر جاذبه های میدان سرخ، معرفی جاذبه هایی که امروز در میدان سرخ دیدیم را در داستان روز دوم سفر قرار دادم. پس از پایان بازدید از میدان سرخ با مترو، راهی بازار سنتی ایزمایلُوُ شدیم. نزدیکترین ایستگاه مترو به بازار ایزمایلُوُ ایستگاه مترو Partizanskaya است. وقتی از ایستگاه مترو خارج شدیم، با حدود 500 متر پیاده روی به بازار رسیدیم.
بازار ایزمایلُوُ (Izmailovsky Market)
این بازار یک مکان ایده آل برای خرید سوغاتی و صنایع دستی است. قیمت ها در این بازار کمی بهتر از بقیه بازارها است. به بازار رسیدیم ولی آنچه می دیدیم، هیچ شباهتی به روزهای اوج بازار ایزمایلُوُ نداشت. به علت کم شدن ورود توریست به روسیه پس از حمله به اوکراین، بیش از 70% غرفه های بازار تعطیل شده بودند و بازار به شکل نیمه تعطیل به فعالیت خود ادامه می داد.
جالب بود که بسیاری از غرفه دارها به محض دیدن ما، شروع به صحبت با زبان فارسی به لهجه شیرین تاجیکی می کردند و کالاهایشان را تبلیغ می کردند. بخش نه چندان جالب این بازار تک و توک فروشندگانی بودند که تا قیمت کالایی را می پرسیدیم، اصطلاحاً آویزان شده! و ول کن ماجرا نبودند.
در بخشی از بازار، پالتو پوست و کلاه روسی و پوست حیوانات و تاکسیدرمی به فروش می رسید. اما قیمت ها طوری بود که اگر خودمان به جنگل های روسیه رفته و حیوان شکار می کردیم و با هواپیمای اختصاصی به ایران می بردیم و آنرا خشک می کردیم به صرفه تر تمام می شد!
در کنار بازار، یک فضای باز وجود دارد که دست فروشان کالاهای دست دوم و قدیمی خود را در آن عرضه می کنند. به سختی می توان کالایی ارزشمند در بساط این دستفروشان یافت، اما دیدن آن برایم خالی از لطف نبود. از شما چه پنهان، من عاشق دیدن این بازارهای خِنزِر پِنزِری ام!! حتی لیستی از چند بازار لوازم عتیقه در مسکو و سنت پترزبورگ آماده کرده بودم که آنها را ببینم، اما وقت نشد.
بچه ها یکی دو ساعت در بازار گشت و گذار کردند. تقریباً اکثر بچه ها عروسک ماتروشکا و بعضی ها تخم مرغ فابرژه خریده بودند. من هم از بج گرفته تا مگنت و ماگ و این قبیل خرده ریزهای تزئینی را از اینجا خریدم و این خریدها، اولین و آخرین خریدهای من در روسیه شد.
پس از خرید، نزدیک غروب آفتاب بود که از بازار بیرون آمدیم. به ایستگاه مترو بازگشتیم و با مترو خودمان را به ایستگاه Arbataskaya رساندیم و به خیابان آربات رفتیم. از طریق ایستگاه مترو Smolenskaya نیز می توان به خیابان آربات رسید.