خیابان آربات (Old Arbat Street)
خیابان آربات یکی از مشهورترین و قدیمی ترین خیابان های شهر مسکو است. کف این خیابان سنگفرش است و طول آن حدود یک کیلومتر است. امروزه این خیابان ماشین رو نیست و فضایی عالی برای پیاده روی، نوشیدن قهوه و یا صرف غذاست. شادابی و سرزندگی این خیابان؛ انبوه رستوران ها و فروشگاهها در دو سوی این خیابان، گردشگران زیادی را به خود جلب می کند و عصرهای این خیابان بسیار هیجان انگیز است.
در سراسر خیابان هنرمندان مشغول کشیدن نقاشی از توریستهای مشتاق هستند. در هر گوشه از خیابان آربات ممکن است گروهی را ببینید که همزمان با پخش موسیقی، حرکات موزون انجام می دهند.
در ابتدای خیابان آربات، به فروشگاه باشگاه معروف اسپارتاک مسکو رفتیم. کمی فروشگاه را وارسی کردم اما چیزی مناسب خودم پیدا نکردم. اگر رنگ محصولات این باشگاه آبی بود، شاید کمی خرید می کردم!
از فروشگاه خارج شدیم و مشغول قدم زدن در آربات زیبا شدیم. بعد از چند وعده میل کردن فست فود، تصمیم گرفتیم امشب کمی سر کیسه را شل کنیم! و به رستوران برویم.
از میان منوی رستوران ها، به دنبال بیف استراگانوف که اصالتاً غذایی روسی است بودیم. اما هر چه بیشتر می گشتیم، کمتر می یافتیم. از چند رستوران سوال کردم اما هیچکدام این غذا را نداشتند. با احتمال اینکه ممکن است تلفظ این غذا در زبان روسی متفاوت باشد، عکس غذا را دانلود کردم و به صندوق دار یکی از رستوران ها نشان دادم. صندوقدار ابتدا سعی کرد دست و پا شکسته انگلیسی صحبت کند. اما تا مهدی نزدیک آمد و با من فارسی حرف زد؛ صندوقدار با گفتن جمله: فارسی بلدین؟ ما را خوشحال کرد!
صندوقدار یک جوان افغانستانی بود که به خوبی فارسی صحبت می کرد. سپس شروع به معرفی غذاهای موجود در منو کرد. وقتی به یکی از بخش های منو رسید، گفت اینها "بحری" است! منظورش غذاهای دریایی بود. وقتی توضیحاتش تمام شد، گفتم عزیزم ما بیف می خواهیم. بیف استراگانوف... و عکس غذا را نشان دادم. تا عکس غذا را دید، با انگشت یکی از نوشته های منو را نشان داد و گفت این بیف استراگانوف است. حدس من درست بود. بیف استراگانوف در زبان روسی تلفظ متفاوتی داشت.
سفارش پنج پرس بیف و یک پیتزا برای مهدی دادیم. شیوا همسر مهدی سالاد سفارش داد چون رژیم داشت. اما تاکید کرد سس مایونز چیلی داشته باشه. احتمالاً اون کلمه "چیلی" در کنار تند کردن مایونز، کالری سس را هم از بین می بره! روز اول هم نوشابه مفت را لیوان لیوان نوش جان می کرد و نزدیک بود بترکه. احتمالاً اون روز هم کلمه "مفت" کالری نوشابه را از بین می برد! نمیتونم درک کنم این چطور رژیمیه که میشه توش یه تانکر نوشابه و سس مایونز میل کرد؟
قیمت هر پرس بیف 810 روبل، پیتزا بزرگ 500 روبل، سالاد 350 روبل و هر بطری کوکاکولا 250 روبل شد. هفت نفری پشت میز نشستیم تا غذا آماده شود. بیست دقیقه گذشت، سی دقیقه گذشت، چهل دقیقه گذشت، پنجاه دقیقه گذشت! اما غذا آماده نشد که نشد. فکر کنم رستوران قارچ های بیف را کاشته و منتظر بود که سبز شوند. وگرنه حتی آبگوشت هم بار گذاشته بودند تا الان جا افتاده بود! این انتظار کلافه کننده حسابی ما را گرسنه کرده بود. گاهی اوقات که به رستوران می رفتیم، انتظار آماده شدن غذا به قدری طولانی بود که در طول سفر، بچه ها از لفظ من در آوردی Latefood (متضاد Fastfood) به جای رستوران استفاده می کردند.
این انتظار در رستوران های روسیه چندان عجیب نیست. برخلاف آنچه در فرهنگ ما غالب است که رستوران فقط محلی برای صرف غذاست. در بیشتر کشورهای اروپایی رستوران محل یک قرار عاشقانه، گپ و گفت دوستانه و یا یک ناهار کاری می تواند باشد. مردم در این کشورها از حضور در رستوران لذت می برند و ممکن است مدت طولانی در رستوران یا کافه حضور داشته باشند. انتظار همچنان ادامه داشت و من از گرسنگی زیاد، سیس عقاب گرفته بودم و منتظر بودم طعمه را روی میز قرار دهند تا به آن حمله کنم...! و بالاخره غذای ما آماده شد و بشقاب های بیف و سالاد روی میز آمد.
با دیدن حجم کم غذا کمی جا خوردم. فقط به اندازه یک ملاقه بیف وسط بشقاب ریخته بودند. با 810 روبلی که پرداخته بودیم، حداقل انتظارمون این بود که یک بیل بیف تو بشقاب باشه! می خواستم به گارسون اعتراض کنم و بگم حجم غذا کمه. اما وقتی دیدم سایز دور بازوی گارسون با دور کمر من یکیه، تو خودم ندیدم بتونم بهش اعتراض موثری کنم. لذا تصمیم گرفتم مثل شیوا رژیم داشته باشم! و مثل بچه های خوب سرم را پایین انداختم و غذا را میل کردم و حاصل پنجاه دقیقه انتظار، در چند دقیقه روانه خندق بلا شد!
از حق نگذریم این بیف استراگانوف ارزش معطلی را داشت. امیدوارم اشتهای شما را تحریک نکنم! مقداری پوره سیب زمینی که روی آن با پنیر پارمیزان تزئین شده بود در کنار غذا گذاشته بودند که طعم بهشت می داد! بیف با گوشت راسته گوساله طبخ شده بود و حاصل هنر آشپز، طعم و عطری بی نظیر شده بود. وقتی نخستین تکه از گوشت را بر کام گذاشتم، به قدری لذیذ بود که دوست داشتم به آشپزخانه بروم و به آشپز بخاطر دست پخت خوبش تبریک بگویم و از او تشکر کنم. اما وقتی از دور قیافه بانوی سر آشپز را دیدم، پشیمون شدم! هم از تبریک، هم از خوردن غذا!!
وقتی مشغول صرف بیف بودیم، همگی از طعم غذا تعریف می کردیم. مهدی از تعریف های ما دل ضعفه گرفته بود. وقتی پیتزای مهدی آماده شد و آنرا روی میز گذاشتند، به ناگاه همگی زدیم زیر خنده! و نزدیک بود از خنده روده بُر بشیم! پیتزای مهدی شامل خمیر، پنیر و کاهو و گوجه بود و دیگر هیچ!!
در ابتدا من فکر کردم این غذا یه جور سالاده! اما واقعاً پیتزا بود. حال مهدی کمی گرفته شد و شروع به میل کردن پیتزا کرد. کمی که گذشت متوجه شدیم مهدی اصلا غُر نمی زنه! مگه امکان داره؟ مگه داریم؟ غذا خوب نباشه و مهدی غُر نزنه؟! یک برش از پیتزای مهدی را برداشتم و میل کردم. از تعجب چشمانم گرد شد از بس خوشمزه بود!
باورم نمی شد این پیتزای ساده و خنده دار، اینقدر خوش طعم و لذیذ باشد. رستوران های روسیه، برخلاف همکارانشان در ایران که اغلب "حجم" می فروشند، "طعم" فروشند. طعم عالی غذاها، حسابی بچه ها را سورپرایز کرده بود. پس از صرف شام به ایستگاه مترو رفته و به هتل بازگشتیم. قرار است فردا صبح به فرودگاه برویم تا خودمان را به سنت پترزبورگ برسانیم. لذا ادامه بازدیدهای شهر مسکو به زمان بازگشت از سنت پترزبورگ موکول شد.
چند غذای خیابانی در روسیه
1-چبورک: مثلث نازکی از خمیر که داخل آن گوشت چرخ کرده و ادویه و پنیر می ریزند و سرخ می کنند.
2-بلینی: نوعی پنکیک است که با ژامبون، عسل، مربا و خامه سفارش داده می شود.
3-سیب زمینی پخته: سیب زمینی های بزرگ را با پنیر و کره و قارچ و... پر می کنند و می پزند.
4-شاورما: همان شاورهای معروف عرب هاست و با گوشت کبابی خرد شده و پیاز و... سرو می شود.
5-دونات: شبیه قطاب خودمان اما قلقلی است و روی آن پودر قند می پاشند.
چند شیرینی معروف روسیه
1-کیک شیری پرنده 2-کیک پراک 3-کیک عسلی یا مدوویک 4-کیک ناپلئونی 5-پای سیب 6-شیرینی سیرینکی 7-کیک موراوینیک 8-دونات
چند فعالیت کمتر شناخته شده برای انجام دادن در مسکو
اگر از آن دسته افرادی هستید که دیدن جاذبه های روتین مسکو شما را به اندازه کافی اقناع نمی کند، چند پبشنهاد خوب برایتان دارم. این پیشنهادها فقط برای دادن سرنخ است و مجال توضیح بیشتر در سفرنامه نیست:
1-تجربه بی وزنی (Zero Gravity Flight): در مجموعه Star City در نزدیکی مسکو می توانید پا در جای پای فضانوردان بگذارید و در مدت کوتاهی شرایط بی وزنی را تجربه کنید. زمان این تجربه فقط 25 تا 30 ثانیه است، اما ارزشش را دارد.
2-حمام ساندونی (Sanduny Bath Houses): یک مجموعه حمام سنتی به همراه رستوران و فروشگاه است که محلی عالی برای زدودن خستگی است. تجربه یک حمام باستانی اروپایی مطمئناً بی نظیر خواهد بود.
3-فروشگاه های اِکاترینا (Ekatrina furs ): اکاترینا قدیمی ترین تولید کننده لباس هایی از پوست حیوانات است که شش شعبه در مسکو دارد. اگر خانم ها قصد خرید پالتو و لباس های خزه و چرم را دارند، پبشنهاد می کنم اینجا را از دست ندهند. لباس ها تا دوسال بعد از خرید، برای مشتری سایز می شوند و خدمات خشکشویی رایگان به مشتریان ارائه می شود.
4- رستوران دو قلوها (Twin stars diner): این رستوران تماماً توسط دو قلوهای همسان اداره می شود و غذا خوردن در آن هم فال است و هم تماشا.
بهترین فصل سفر به روسیه کدام است؟ اونجا چی بپوشیم؟!
بهترین فصل سفر به روسیه ماههای گرم سال است. هوای مناطق توریستی روسیه از اواخر بهار تا اواخر تابستان بسیار مطبوع است. تجربه نشان داده توریست هایی که از نیمه دوم خرداد تا نیمه اول شهریور به روسیه سفر می کنند، رضایت بیشتری از سفر خود دارند. اما پیشنهاد من برای سفر روسیه اواخر خرداد و اوایل تیر است. خوبی سفر در اواخر خرداد و اوایل تیر این است که ضمن اینکه هوا مطبوع است، می توان پدیده شبهای سفید را به صورت کامل تجربه کرد.
خوشبختانه روسیه از آن دست کشورهایی که آزادی کامل برای پوشش در آن وجود دارد و توریست ها به راحتی می توانند پوشش خود را انتخاب کنند. سرمای استخوان سوز این کشور بسیار معروف است و اگر زمستان این کشور را برای سفر انتخاب کرده اید، خود را برای یک چالش سخت آماده کنید. اگر قصد سفر به روسیه در فصلی به جز تابستان را دارید، حتماً پوشاک گرم به تعداد زیاد همراه داشته باشید. حتی اگر در فصول گرم به روسیه سفر می کنید نیز باید حداقل یک دست لباس گرم مثل یک کاپشن سبک همراه داشته باشید. زیرا گاهی شب ها هوا سرد می شود و هنگام تجربه برخی جاذبه ها مثل تور شبانه کشتی کروز در سنت پترزبورگ حتماً نیاز به لباس گرم خواهید داشت.
بهتر است لباس گرم را بصورت لایه ای بپوشید تا در صورت گرم شدن هوا به راحتی آنرا در بیاورید. در خصوص پوشش به عکس های مردم روسیه که به راحتی لباس های باز می پوشند توجه نکنید. مردم روسیه به آب و هوای این کشور خو کرده اند و ممکن است در هوایی که ما با کاپشن خود را گرم نگه می داریم، آنها را با یک تی شرت سبک ببینید.
مـتـرو مـسـکـو
یکی از کهن ترین، کاربردی ترین و پیچیده ترین و متراکم ترین سیستم های ریلی درون شهری جهان، متعلق به متروی مسکو است. اگر همه صنایع روس ها مثل متروی مسکو کارآمد بود، قطعا الان قدرت اول جهان بودند. مترو روسیه کارآمدترین وسیله حمل و نقل در مسکو است که از طریق آن می توان به هر نقطه از شهر دسترسی پیدا کرد. میانگین زمان ورود قطار به ایستگاهها فقط 90 ثانیه و در برخی ایستگاهها حتی از 90 ثانیه کمتر است. اگر در پله های ورودی ایستگاهی حضور دارید و صدای آمدن قطار را شنیدید، حتی ارزش ندارد بدوید تا به قطار برسید، زیرا به زودی قطار بعدی سر می رسد!
کارت بلیت مترو مسکو Troika نام دارد و برای دریافت آن باید 50 روبل ودیعه پرداخت نمائید. هر سفر مترو با کارت های 60 سفره، نفری 40 روبل تمام خواهد شد. یعنی کارت های 60 سفره 2400 روبل است. کارت های 30 سفره فقط 50 روبل ارزانتر و 2350 روبل است. امکان استفاده همزمان چند نفر از کارت های 30 یا 60 سفره فراهم است و نیازی به خرید کارت جداگانه برای هر نفر نیست. نرخ بلیت های تک سفره گران تر است.
فرض کنید در متروی مسکو و در یک ایستگاه قدیمی و خسته که غبار زمانه بر چهره اش نشسته، سوار قطارهای زمان جنگ جهانی دوم می شوید. قطار حرکت می کند، اما کولر ندارد و پنجره قطار باز است. از صدای گوشخراش برخورد چرخ قطار با ریل به ستوه می آیید. درست چند دقیقه بعد و در ایستگاهی که می خواهید خط عوض کنید، با یک ایستگاه لاکچری شبیه موزه روبرو می شوید و یکی از به روزترین قطارهای مترو، مقابل شما توقف می کند تا سوار شوید. وقتی قطار حرکت کرد متوجه می شوید نه تنها هیچ صدای ناهنجاری وجود ندارد، بلکه از تکان های شدید قطار قبلی هم خبری نیست. این تجربه ای است که در متروی مسکو خواهید داشت.
حرکت قطارها در مترو مسکو بسیار منظم و بدون تاخیر است. بعید است توریستی بخواهد از جایی در شهر مسکو دیدن کند و مترو به کارش نیاید. مکمل این شبکه قوی مترو، مجموعه ای از زیرگذرهای عابر پیاده هستند که از بیشتر ایستگاههای مترو به نقاط مختلف شهر راه دارند. عمق بعضی از ایستگاههای مترو مسکو واقعاً زیاد و گیج کننده است!
مهندسان روسی بعلت وجود تعداد زیادی آبراه و رودخانه در عمق زمین، مجبور شده اند بیشتر شبکه مترو را در عمق 35 تا 55 متری زمین بسازند. عمیق ترین ایستگاه مترو مسکو Park Pobedy است که در عمق 84 متری زمین ساخته شده است. در همین ایستگاه بزرگترین پله برقی روسیه به طول 126 متر نصب شده که است که فقط 9 متر از بزرگترین پله برقی پیوسته دنیا در هنگ کنگ کوچکتر است.
شاید اگر سوار بلندترین پله برقی ایران در ایستگاه مترو دروازه دولت تهران که ارتفاعی حدود ۱۵.۵ متر دارد شده باشید، بهتر بتوانید بزرگی این پله برقی را تجسم کنید، زیرا ارتفاع پله ایستگاه پارک پوبدی حدود 6 برابر آن است. گاهی وقتی سوار پله برقی می شدیم 5-4 دقیقه روی پله بودیم تا به انتها برسیم.
در ایستگاهها تایمری نصب شده که به محض حرکت قطار، زمان رسیدن قطار بعدی را نشان می دهد. به ندرت این تایمر عددی بیش از دو دقیقه را نشان می دهد. در تمام شش روزی که در مسکو بودیم، فقط یکبار در نیمه شب این تایمر 5 دقیقه را نشان داد. در بقیه موارد، قطارها زیر دو دقیقه و زودتر از پایان تایمر به ایستگاه می رسیدند.
ایستگاهها و قطارهای مترو اینترنت وای فای رایگان دارند. برای استفاده از اینترنت رایگان باید QR Code نصب شده بر روی بدنه و شیشه قطارها را اسکن و نرم افزار مربوطه را نصب کنید. سپس شماره تلفن خود را وارد کرده و از اینترنت رایگان بدون محدودیت حجم لذت ببرید.
فکر می کنید ما هم از این اینترنت رایگان بدون محدودیت حجم لذت بردیم؟ خیر. نشد. علی رغم تلاش فراوان و نصب نرم افزار مربوطه، بعلت روسی بودن زبان، هر چه تلاش کردیم حتی با وجود استفاده از نرم افزار مترجم، نتوانستیم به اینترنت مترو وصل شویم. خدا به روسیه رحم کرد! چون اگه بچه ها به اینترنت رایگان مترو وصل می شدند، همان بلای KFC را سر اینترنت مترو می آوردند!
به نظرم در مورد تعریف از زیبائی مترو مسکو گاهی اغراق صورت گرفته است. برخی از ایستگاههای مترو مسکو به شکلی خیره کننده زیبا و هنرمندانه ساخته شده است اما این زیبائی و لوکس بودن قابل تعمیم به کل شبکه مترو نیست. در ادامه لیست هشت ایستگاه زیبای مترو مسکو و برخی تصاویر مربوط به آنها حضورتان تقدیم می کنم:
- Arbatskaya (Line 3, Blue)
- Aviamotornaya (Line 8, Yellow)
- Elektrozavodskaya (Line 3, Blue)
- Kievskaya (Line 5, Brown)
- Komsomolskaya (Line 1, Red)
- Mayakovskaya (Line 2, Green)
- Novokuznetskaya (Line 2, Green)
- Novoslobodskaya (Line 5, Brown)
حمل و نقل درون شهری مسکو و سنت پترزبورگ
حمل و نقل درون شهری در شهرهای مسکو و سنت پترزبورگ بسیار کامل است. در مسکو همه نوع وسیله نقلیه عمومی مثل مترو، تراموا، اتوبوس، تاکسی، سرویس های اینترنتی مثل یاندکس و ... فعال هستند و به خوبی همه مسیر های درون شهری را پوشش می دهند. در سنت پترزبورگ نیز اوضاع تقریباً مشابه مسکو خوب است ولی به کاملی مسکو نیست.
در این سفر ترانسفر داخل شهری ما در مسکو با مترو انجام می شد و در سنت پترزبورگ نیز با یاندکس جابجا می شدیم. در صورتی که بصورت گروه های دو سه نفره یا بیشتر به این دو شهر می روید، استفاده از یاندکس می تواند مقرون به صرفه باشد و حتی در برخی مسیرها اگر تعداد نفرات زیاد باشد، از مترو هم به صرفه تر است. یکی دیگر از وسایل حمل و نقل عمومی در مسکو و سنت پترزبورگ، اسکوتر برقی است. در این شهرها ایستگاههایی وجود دارد که تعداد زیادی اسکوتر برقی در آن قرار دارد.
استفاده از این اسکوترها با اپلیکیشنی مشابه یاندکس مقدور است و مردم پس از استفاده از اسکوتر، آنرا در مقصد خود می گذارند. استفاده از اسکوتر کاملاً مرسوم است و همیشه در خیابانها افرادی را می توان دید که از اسکوتر برقی استفاده می کنند. دوچرخه نیز جزو وسایل حمل و نقل عمومی محسوب می شود و دقیقاً مثل اسکوتر مورد استفاده طیف زیادی از شهروندان است.
برای استفاده از اپلیکیشن مربوط به اسکوتر برقی و دوچرخه نیاز به کارت اعتباری است و بدین جهت متاسفانه توریست های ایرانی امکان استفاده از اسکوتر برقی و دوچرخه را در این دو شهر ندارند.
روز چهارم
پرواز به سنت پترزبورگ – بازدید از کلیسای کازان – بازدید از کلیسای ناجی خون ریخته شده
برنامه سفر ده روزه ما به این شکل است:
3 شب در مسکو اقامت کردیم. اکنون به سنت پترزبورگ می رویم و 4 شب آنجا خواهیم بود. مجدداً به مسکو باز خواهیم گشت و 2 شب دیگر در مسکو می مانیم. این شکل از برنامه ریزی علت خاصی نداشت. ارزانترین نرخ بلیت پرواز سنت پترزبورگ در تاریخ هایی بود که درست در وسط سفر ما قرار می گرفت و ما آنرا رزرو کرده بودیم.
امروز صبح زود پس از صرف صبحانه در هتل، چک اوت کردیم. بلافاصله دو خودرو ون از یاندکس گرفتیم و به فرودگاه رفتیم. هر چند تعداد نفرات ما هفت نفر بود و در یک ون جا می شدیم. اما هنگام رفت و برگشت به فرودگاه بخاطر همراه داشتن چمدان، مجبور بودیم دو دستگاه ون بگیریم. پروازمان ساعت 10 صبح بود.
وقتی سوار هواپیمای شرکت ایرفلوت شدیم و روی صندلی نشستیم، مهماندار سرصحبت را با مهدی باز کرد و چند سوال از او کرد. به خاطر لهجه خاص مهماندار، مهدی به درستی متوجه منظور او نشد و جواب های بی ربطی به سوالات مهماندار داد. آقای مهماندار پیش از تیک آف، مهدی و همسرش شیوا را به بخش فرست کلاس در جلوی هواپیما منتقل کرد. پرواز به خوبی انجام شد و به فرودگاه پالکوو سنت پترزبورگ رسیدیم.
هنگام پیاده شدن مهدی و شیوا خوشحال بودند که مهماندار آنها را به فرست کلاس منتقل کرده است. من هم دلم نیامد شادی آنها را خراب کنم و به آنها بگویم عزیزان ساده دلم!! جناب مهماندار به شما مشکوک شده بود و شما را به جایی منتقل کرد که نزدیک نیروهای امنیت پرواز و تحت نظر باشید! هرچند مهدی خوش تیپ و خیلی بچه مثبته، ولی نمیدونم چرا قیافه اش شبیه آدم مشکوکاس! قبل از سفر هم رفته بود سر خیابان منوچهری دلار بخره، پلیس قاطی دلال ها گرفته بودش!
جاذبه های گردشگری مهم سنت پترزبورگ
در اینفوگراف زیر می توانید لیست مهمترین جاهای دیدنی سنت پترزبورگ را ببینید. سنت پترزبورگ یک شهر تاریخی است و جاذبه های گردشگری بی شماری دارد و ما در این لیست فقط ده مورد از مهمترین ها را لیست کرده ایم:
چگونه از مسکو به سنت پترزبورگ برویم؟
توریست ها با روش های مختلفی می توانند خود را از مسکو به سنت پترزبورگ برسانند. 1- سریعترین و احتمالا مقرون به صرفه ترین روش استفاده از هواپیما است و 1/5 ساعته شما را به مقصد می رساند. بلیت پروازهای روسی مسیر مسکو - سنت پترزبورگ نرخ های معقولی دارد، اما اغلب این پروازها بدون بار هستند و برای حمل چمدان باید مبلغی جداگانه بپردازید. نرخ بلیت پرواز رفت و برگشت بدون بار از 60 تا 250 دلار است. 2-روش دوم استفاده از قطارهای تندرو است که 3/5 تا 4 ساعته شما را به مقصد می رسانند.
این قطارهای تندرو با عنوان sapsan high speed train شناخته می شوند و می توانند به سرعت 250 کیلومتر بر ساعت برسند. نرخ بلیت رفت و برگشت این قطارها بسته به کلاس صندلی از حدود 80 دلار آغاز و بسته به تاریخ سفر و کلاس صندلی می تواند بسیار گرانتر هم باشد. قطارهای دیگری هم برای این مسیر وجود دارند که قیمت آنها بسیار ارزانتر است و قیمت آن از حدود 22 دلار شروع می شود اما 9-8 ساعته شما را به مقصد می رسانند.
3- روش سوم برای تردد میان این دو شهر استفاده از اتوبوس است. نرخ بلیت اتوبوس بسته به کیفیت خودرو و نوع صندلی بین 30 تا 60 دلار برای رفت و برگشت است. 4- روش چهارم استفاده از تاکسی است. اگر از تاکسی های اشتراکی استفاده کنید و تاکسی دربست نگیرید، باید حدود 50 تا 70 دلار برای رفت و برگشت هزینه کنید. 5- اجاره خودرو روش آخری است که می توانید با آن تردد کنید. اجاره روزانه خودرو بسته به نوع خودرو و زمان سفر از 50 تا 200 دلار است.
سنت پترزبورگ (Saint Petersburg)
سنت پترزبورگ دومین شهر بزرگ روسیه و چهارمین شهر پرجمعیت اروپا پس از استانبول، مسکو و لندن است. این شهر در اطراف رود نِوا شکل گرفته و در انتهای خلیج فنلاند که دماغه ای از دریای بالتیک است قرار دارد. اغلب پایتخت های تاریخی دنیا در طی قرن ها، با تغییر ساختار مواجه شده اند و هویت خود را به کل از دست داده اند؛ اما سنت پترزبورگ یک استثناء است که توانسته به خوبی اصالت خود را حفظ کند و چشم اندازی بی نظیر داشته باشد. سنت پترزبورگ شمالی ترین کلانشهر جهان است. علی رغم اینکه تنها حدود سه قرن از تاسیس آن می گذرد، اما این شهر کانون اصلی جذب گردشگر به روسیه و پایتخت فرهنگی این کشور و مرکز اجرای بهترین باله های دنیا است.
سنت پترزبورگ با آب احاطه شده و یک شبکه پیچیده از رودخانه ها و کانال ها شهر را به هم مرتبط می کند. هر چند این شهر بندری است که در خشکی قرار دارد، اما به جهت تعداد زیاد آبراهه ها که مناطق مختلف شهر را از هم جدا می کنند، می توان گفت از 42 جزیره تشکیل شده است. بیشتر مکان های دیدنی شهر از آب دیده می شوند و به همین جهت، تورهای کشتی در این شهر رونق زیادی دارد. یکی از جاذبه های طبیعی سنت پترزبورگ، پدیده شب های سفید است. هر سال در اوایل تابستان به علت طولانی شدن زمان تابش آفتاب، شهر در تاریکی شب فرو نمی رود و همه مدت شبانه روز هوا روشن یا گرگ و میش صبحگاهی دارد. 2 خرداد تا 11 تیر اوج پدیده شب های سفید و بهترین زمان مشاهده آن در تور سن پترزبورگ است.
همانطور که عرض کردم بالاخره به سنت پترزبورگ زیبا و رویایی رسیدیم. در فرودگاه پالکوو سنت پترزبورگ از طریق یاندکس درخواست دو دستگاه ون دادیم، اما فقط یک ون سفر را قبول کرد. نیمی از بچه ها سوار ون شدند تا به خیابان سادووایا (Sadovaya street) و هتل آمباسادور که محل اقامتمان بود بروند. نیمی دیگر منتظر بودیم تا یک ون دیگر سفر ما را در یاندکس قبول کند. در همین لحظات که در محوطه فرودگاه ایستاده بودیم تا ون دوم را از یاندکس بگیریم، یک اتوبوس مقابلمان توقف کرد.
از بانوی راننده مقصد را پرسیدم که گفت مقصد اتوبوس، ایستگاه مترو است. معطل نکردیم و سوار شدیم. بلیت اتوبوس نفری 60 روبل بود. شاگرد شوفر اتوبوس که بانویی 60-50 ساله با هیبت مرحوم تختی بود، نزدیک من شد. با همان هیمنه درخواست پول کرد و با ایما و اشاره به من حالی کرد که برای حمل چمدان ها هم باید بلیت بخرم! یعنی باید نفری دو بلیت می خریدم. پول بلیت ها را از من گرفت و بقیه پول را داد و رفت. یک آقای جوان و نامزدش کنار من بودند که مدام تلاش می کردند یک موضوعی را به من بفهمانند.
اما هیچی از حرف هایشان نمی فهمیدم. هر چه ایما و اشاره کردند، من نفهمیدم منظورشان چیه. تا اینکه آقا پسر، رفت سر وقت بانوی شاگرد شوفر و او را نزد من آورد و شروع کرد به دعوا و داد و بیداد کردن! الم شنگه ای راه افتاده بود که بیا و ببین!! من از همه جا بی خبر، نگران خودم بودم. وسط مجادله، تو دست و پای پسر جوان و بانوی شاگرد شوفر گیر کرده بودم. حتی فکر کردن به اینکه با تکانهای اتوبوس بانوی شاگرد شوفر روی من بیفتد برایم مثل کابوس بود و باید من را با کاردک از روی زمین جمع می کردند!
در نهایت بانوی شاگرد شوفر زیپ کیف کمری خودش را باز کرد و مقداری پول به من که هاج و واج محو تماشای دعوای آنها بودم داد و رفت. ظاهراً ایشان مبلغ بسیار بیشتری نسبت به بلیتی که به ما فروخته بود، پول گرفته بود و هاپولی کرده بود. آن آقا پسر متوجه موضوع شده بود و تمام داد و بیدادهای او بخاطر این بود که حق ما را از شاگرد شوفر پس بگیرد. واقعاً خوشحال بودم که نسل انسان های با وجدان، هنوز منقرض نشده است. از آقای جوان و نامزدش تشکر کردم. از پنجره اتوبوس بیرون را تماشا می کردم. موضوع جالبی که در بافت شهری سنت پترزبورگ دیده می شد، این بود که همه ساختمان ها معماری قرن 18 و 19 دارند.
روند ساخت و ساز در سنت پترزبورگ با مجموعه ای از قوانین سفت و سخت نظارت می شود. بیشتر این قوانین از اواسط قرن نوزده تدوین شده اند. طبق این قوانین، ارتفاع ساختمان های عادی نباید از اندازه عرض خیابان بیشتر شود. و حداکثر ارتفاع مجاز ساختمان ها در این شهر 23.5 متر است که به اندازه ارتفاع بام کاخ زمستانی (موزه هرمیتاژ) است. یعنی ساختمان ها باید از کاخ زمستانی یا همان موزه هرمیتاژ کوتاه تر باشند. این نشان می دهد حفاظت از محیط تاریخی در این شهر به شکلی عالی و بی نقص انجام می شود.
در سنت پترزبورگ مالک اجازه ندارد نمای ساختمان را تخریب کند. فرآیند نوسازی باید در داخل ساختمان و بدون تغییر نمای قدیمی انجام شود. به طور کلی هر فرآیندی که جلوه بصری تاریخی شهر را مخدوش کند ممنوع است. حتی به جهت جلوگیری از ایجاد ارتعاش و آسیب به برخی ساختمان های تاریخی خاص، تردد وسایل نقلیه در نزدیکی آنها ممنوع است. اگر کاری که این سنت پترزبورگی ها می کنند اسمش حفظ آثار تاریخی است، پس اون داربست و گونی های آبی که ما دور آثار تاریخی کشورمان می کشیم اسمش چیه؟
همچنان از پشت شیشه اتوبوس محو تماشای سنت پترزبورگ زیبا بودم که به ایستگاه مترو رسیدیم. ایستگاه مترو به شکلی طراحی شده بود که مسافر، قطار را نمی دید. یعنی وقتی داخل ایستگاه شدیم، دو طرف ایستگاه دیوار بود و به تعداد درب های قطار، درب فلزی روی دیوار نصب شده بود.
به محض توقف قطار در ایستگاه و همزمان با باز شدن درب های قطار، درب های فلزی باز می شد و مسافران سوار قطار می شدند. این کار باعث افزایش ایمنی مسافران و جلوگیری از بروز حادثه می شد و اگر احیانا کسی قصد خودکشی داشت، مجبور می شد به ایستگاه های دیگر برود و در مسیر به کار بد خود فکر کند و نظرش عوض شود! در ایستگاه Sadovaya پیاده شدیم و به هتل رسیدیم. با توجه به نزدیکی هتلی که رزرو کرده بودیم به بافت توریستی، و همچنین قیمت های مقرون به صرفه یاندکس، این اولین و آخرین باری بود که در سنت پترزبورگ سوار مترو شدیم.
وقتی به مقابل هتل رسیدیم، از نمای نه چندان جذاب آن حدس زدم ممکن است در انتخاب هتل اشتباه کرده باشم. اما وقتی داخل هتل شدیم متوجه شدم کمی زود قضاوت کرده ام. چون لابی هتل تمیز و زیبا بود و نوید اتاق های راحت را به ما می داد (این هتل در ادامه سفرنامه معرفی شده است). پس از تحویل گرفتن اتاق ها، کمی به استراحت پرداختیم. قرار بود عصر راهی بافت توریستی سنت پترزبورگ شویم. بچه ها پس از استراحت کم کم در لابی جمع شدند تا به شهرگردی بپردازیم.
ابتدا به فست فود نزدیک هتل رفتیم و ناهار میل کردیم. هتل با بافت شلوغ و توریستی سنت پترزبورگ که در ابتدای خیابان نِوسکی است، دو کیلومتر فاصله داشت. تصمیم گرفتیم این فاصله را پیاده طی کنیم تا با محیط و مسیر هتل بیشتر آشنا شویم. قدم زنان در خیابان های سنت پترزبورگ به راه افتادیم و یک ربع - بیست دقیقه ای در مسیر بودیم تا به خیابان نوسکی رسیدیم.
خیابان نِوسکی (Nevsky Prospect Avenue)
خیابان "نِوسکی پراسپکت" قلب تپنده و مهمترین خیابان شهر سنت پترزبورگ و معروف ترین خیابان روسیه است. این خیابان به طول حدود 4 کیلومتر، با جاذبه های تاریخی، ساختمان ها و فروشگاههای زیبا در دو طرف خود، میزبان جمعیت فراوانی است. وقتی به خیابان نوسکی رسیدیم از شلوغی و جمعیت زیاد مردم شوکه شدم. هر چند خیابان نوسکی پهن بود و در بخش هایی 7-6 لاین جهت حرکت خودرو داشت، اما پیاده روها خیلی عریض نبود و جمعیت به سختی در آن حرکت می کرد. قشنگ سگ می زد و گربه می رقصید!!
قدمت این خیابان به سالهای اول تاسیس سنت پترزبورگ، یعنی حدود سه قرن پیش می رسد. هنوز هم این خیابان یکی از زیباترین خیابانهای اروپا محسوب می شود و شلوغ و پرترافیک است. انواع رستوران و کافه ها در سرتاسر این خیابان و فرعی های آن وجود دارد و برای یک پیاده روی چند ساعته و صرف شام یا نوشیدن یک فنجان قهوه مکانی عالی است.
دیدن نظم مردم و اینکه شلوغی پیاده روها هیچگاه باعث اختلال در حرکت خودروها نمی شد برایم جالب بود. تا صدها متر جلوتر حتی یک عابر پیاده در بخش ماشین روی خیابان دیده نمی شد. رانندگی بسیار پرسرعت و خطرناک موتورهای سنگین که با غرش وحشتناک اگزوز همراه بود، حتی در نوسکی که خیابان اصلی شهر است دیده می شد. انگار پلیس هیچ کشوری از پس قانون شکنی موتور سیکلت ها بر نمی آید!
در اینجا یک باگ بزرگ در دیزاین انسان کشف کردم! باید در کنار گوش ولوم قرار می دادند تا بتوانیم میزان صدای ورودی را تعیین کنیم! آخه صدای اگزوز این موتورها بدجور روی تک تک رشته های عصبی رژه می رفت. امیدوارم خدا به فرشتگان امر کنه در ورژن های بعدی انسان این مشکل را حل کنند. معلوم نیست این فرشته های Developer چیکار می کنن. حتی این ایرادهای کوچیک را هم من باید بگم؟
چند جاذبه گردشگری مهم سنت پترزبورگ در امتداد این خیابان قرار دارد که ضمن قدم زدن در این خیابان، می توانستیم از این جاذبه ها بازدید کنیم. ضمن اینکه در نزدیکی ابتدای این خیابان میدان کاخ قرار دارد که در کنار خود چند جاذبه گردشگری مهم دارد. در ادامه گشت و گذار در خیابان نوسکی، به میدان بزرگ کاخ رسیدیم.
میدان کاخ (Palace Square)
میدان کاخ میدان اصلی شهر سنت پترزبورگ است. میدانی تاریخی که شاهد بسیاری از وقایع مهم تاریخی روسیه بوده است. امروزه ورود خودرو به این میدان ممنوع است. در مرکز میدان ستونی به نام ستون الکساندر (ستون افتخار) قرار دارد که ارتفاع آن 47.5 متر است. در شمال میدان کاخ، کاخ زمستانی یا همان موزه هرمیتاژ قرار دارد.
بازدید از موزه هرمیتاژ، یکی از اولویت های ما در سنت پترزبورگ بود. اما جزو برنامه های امروز نبود و قرار بود روزهای آینده آن را ببنیم. دل توی دلم نبود تا هرمیتاژ را ببینم و دوست داشتم برنامه بازدید از آن را به امروز منتقل کنم. اما مطمئن بودم زمان کافی برای بازدید نخواهیم داشت. لذا با نگاهی پر حسرت از کنار آن گذشتیم تا بازگردیم و به تماشای رخ چون ماهش بنشینیم!
در ادامه بازدید از میدان کاخ، از طاق پیروزی بازدید کردیم. تندیس الهه شکوه به همراه 6 اسب بر بالای طاق پیروزی خود نمائی می کردند و بر عظمت و زیبائی آن افزوده بودند.
از زیر طاق پیروزی رد شدیم و مجدداً وارد خیابان نوسکی شدیم. در کنار خیابان چند جوان هنرمند دیدیم که مشغول اجرای برنامه برای مردم بودند. دقایقی به تماشای اجرای آنها نشستیم و لذت بردیم. فکر می کردم فقط ما خسیس هستیم و حاضر نیستیم برای هنر خیابانی خرج کنیم. اما مردم سنت پترزبورگ از ما هم خسیس تر بودند و حاضر نبودند دو زار روبل کف دست این بچه ها بزارن!
در حال قدم زدن در امتداد خیابان نوسکی به کلیسای جامع کازان رسیدیم. کلیسای جامع کازان در نبش تقاطع خیابان نوسکی و کانال آب گریبایدوف (Griboedov) است. فرصت را مغتنم شمرده و وارد کلیسا شدیم.
کلیسای جامع کازان (Cathedral of Our Lady of Kazan)
(نام کامل: کلیسای جامع بانوی ما کازان یا کلیسای کازان نماد مادر خدا)
کلیسای مجلل کازان در خیابان معروف نِوسکی قرار دارد. کلیسایی بی نهایت زیبا و چشم نواز که یک شاهکار معماری است و هر بیننده ای را محو تماشای خود می کند. معماری کلیسا مشابه کلیسای سنت پیتر واتیکان است. مثل تاریخچه اغلب جاذبه های گردشگری روسیه، احداث این کلیسا مرتبط با جنگ های این کشور است. کلیسای کازان پس از پیروزی روسیه بر ناپلئون و به مناسبت این پیروزی و به افتخار شمایل بانوی ما کازان ساخته شد. داخل کلیسا بسیار زیبا و هنرمندانه طراحی و ساخته شده است.
فضای داخل کلیسا نسبتاً تاریک بود و با عبور نور از پنجره های گنبد کلیسا و تابیدن نور به داخل، فضای مرموز و رازآلودی ایجاد شده بود که بر زیبائی کلیسا می افزود.
در زمان بازدید ما از کلیسا، صف طویلی برای زیارت شمایل «بانوی ما کازان» وجود داشت. شمایل به تصاویر قدیسان گفته می شود. معمولاً این تصاویر با طلا، نقره و سنگ های گرانبها به شکلی خاص قاب گرفته و تزئین می شوند. به این قاب ها «ریزا» گفته می شود. ریزاها به احترام شمایل قدیسان خاص ساخته می شوند. معمولاً ریزاهای گرانقیمت توسط پادشاهان و افراد متمولی که نذر دارند ساخته و هدیه می شوند. شمایل «بانوی ما کازان» یکی از مهمترین نمادهای کشور روسیه است و صف طولانی مردم برای زیارت آن عادی است.
در تاریخ آمده است که فرماندهان نظامی روسیه، پوزارسکی در قرن 17 و کوتوزوف در قرن 19 برای دفع حمله لهستان، حمله سوئد و حمله ناپلئون، از طریق شمایل بانوی ما کازان به مریم مقدس توسل کردند و این حملات به شکلی معجزه وار دفع شد. پس از دفع حملات، شمایل بانوی ما کازان به محبوبیت بی نظیری دست یافت و وقوع معجزه به این شمایل منتسب شد.
شمایل بانوی ما کازان تصویری از مریم مقدس است که اعتقاد دارند محافظ مقدس روسیه است. اصل تابلوی بانوی ما کازان در سال 1904 به سرقت رفت و احتمالا اکنون از بین رفته است. اما اکنون نسخه هایی از این تابلو وجود دارد که یکی از آنها در این کلیسا به نمایش در آمده و بسیار مورد احترام است. مردم با بوسیدن یا لمس شمایل و سپس کشیدن دست به صورتشان، خود را متبرک می کردند.
یادآوری می کنم کلیسای جامع کازان سنت پترزبورگ با کلیسای کوچک کازان میدان سرخ مسکو متفاوت است. در سوی دیگر سالن کلیسا، مراسم مذهبی در جریان بود و چند پدر روحانی اعمال مذهبی انجام می دادند و مردم دور آنها جمع شده و مشغول نیایش بودند. در ادامه به مقبره کوتوزوف فرمانده نظامی روسیه در جنگ با ناپلئون که در راهروی شمالی کلیسا قرار دارد رسیدیم. ابتدا خواستم به پاس سرویس نمودن دهان ناپلئون توسط ایشان، با نثار فاتحه برای او هدیه ای آسمانی بفرستم. اما چون او قطعاً مسلمان نبوده است، مطمئن نبودم فاتحه روی او کارساز باشد و بی خیال شدم.
کنار مقبره و روی دیوار، چند کلید آویخته شده است. اینها کلید قلعه های نظامیان ارتش فرانسه است که پس از شکست معروف ناپلئون به اینجا آورده شده است. این روس ها از بس از شکست ناپلئون گفتند، ما را زخمُ زیلی کردن!! مطمئنم اگر زشت نبود، روس ها حتی در سرویس های بهداشتی هم یه نمادی میگذاشتند تا توریست ها یاد پیروزی آنها بر ناپلئون بیفتند!
ایمان و اعتقاد مردم در این کلیسا خیلی بیشتر از بقیه کلیساهایی که دیده بودم به چشمم می آمد. از تمرکز زیاد مردم هنگام عبادت و رعایت حجاب هنگام ورود به کلیسا و روشن کردن شمع گرفته تا اشک ریختن برخی از آنها هنگام زیارت شمایل بانوی کازان، همگی از اعتقادی عمیق حکایت داشت.
فضای داخلی کلیسای کازان بسیار زیباست و دیدن آن را به همه دوستانی که قصد سفر به سنت پترزبورگ را دارند توصیه می کنم. بازدید از کلیسا رایگان بوده و عکسبرداری و فیلمبرداری مجاز است. اما در اینجا هم مثل اغلب ابنیه تاریخی، استفاده از فلاش برای عکسبرداری ممنوع است.
از کلیسا خارج شدیم و در امتداد کانال آب گریبایدوف 600 متر مسیر را بصورت پیاده ادامه دادیم تا به کلیسای ناجی خون ریخته شده رسیدیم.
کلیسای ناجی خون ریخته شده (Church of the savior on Spilled Blood)
این کلیسا که معماری آن با فضای معماری سنت پترزبورگ متفاوت است، در نگاه اول مرا یاد کلیسای سنت باسیل در میدان سرخ مسکو می انداخت. این کلیسا نماد شهر سنت پترزبورگ است و به دستور یکی از تزارهای روسیه (تزار الکساندر سوم) و در محل ترور پدرش (تزار الکساندر دوم) ساخته شده است. در ضلع شرقی کلیسا داربست نصب شده بود و بخشی از نمای زیبای کلیسا را پوشانده بود.
وقتی به کلیسا رسیده بودیم که زمان بازدید از داخل آن پایان یافته بود. کمی در همین حوالی گشت و گذار کردیم و در یک رستوران شام را میل کردیم.
ساعت 10 شب بود و ماه در آسمان خودنمائی می کرد، اما هنوز هوا تاریک نشده بود. خستگی زیاد ما نشان می داد روز سخت و پر هیجانی را پشت سر گذاشته ایم. اما چون هنوز هوا تاریک نشده بود، انگار بدنمان نمی خواست قبول کند که روز به پایان رسیده و وقت استراحت است. شب های سفید سنت پترزبورگ شاید برای ما که چند روزی در سنت پترزبورگ هستیم یک نعمت است، ولی حدس می زنم برای مردم بومی نغمت است. یاندکس گرفتیم و پس از گذراندن یک روز خوب، به هتل بازگشتیم.
اپلیکیشن های کاربردی در سفر به روسیه
استفاده از برخی از اپلیکیشن ها هنگام سفر به روسیه، موجب صرفه جویی زیادی در وقت و هزینه شما خواهد شد. در ادامه برخی از اپلیکیشن های کاربردی در سفر به روسیه حضورتان معرفی می گردد. پیش از سفر به روسیه، این اپلیکیشن ها را در گوشی خود نصب کنید:
- Yandex.Metro
یکی از نرم افزارهای کاربردی در سفر به روسیه نرم افزار یاندکس مترو است. در این برنامه ابتدا شهر مورد نظر انتخاب می شود و سپس ایستگاه مبدا و مقصد انتخاب می شود. در ادامه، برنامه مسیر شما در بین خطوط مترو برای رسیدن به مقصد را نشان می دهد.
- Yandex.Taxi
این اپلیکیشن نسخه روسی مشابه اسنپ خودمان است. نرخ تاکسی یاندکس بسیار مناسب تر از تاکسی های سطح شهر است. از طریق این نرم افزار می توانید ون نیز بگیرید. برای ما ایرانیان که در تمام طول کودکی فقط پیکان دیدیم و در جوانی پراید و احتمالاً در پیری هم باید پراید با آپشن زه بغل ببینیم، بد نیست گاهی کمی بیشتر پرداخت کنیم و با انتخاب دکمه Business، خودروهای لوکسی که در این پلتفرم خدمات ارائه می دهند را بعنوان تاکسی انتخاب کنیم تا ندیده از دنیا نرویم!!
- Yandex.Translator
با استفاده از این نرم افزار دغدغه شما در خصوص آشنا نبودن با زبان روسی کمتر می شود. با نصب این نرم افزار می توانید در مواقع ضروری، جمله مورد نظر خود را تایپ کنید تا این نرم افزار آنرا ترجمه کند و متن ترجمه شده را به مخاطب خود نمایش دهید. اگر دسترسی به اینترنت دارید به جای این نرم افزار می توانید از Google Translate استفاده کنید.
- Maps.me
با استفاده از این نرم افزار می توانید نقشه شهرهایی که به آن سفر می کنید را بارگیری کرده و به صورت آفلاین از آن استفاده کنید.
خـاطـره
هنگام حضور در فرودگاه امام و پیش از پرواز مسکو، برای بچه ها توضیح می دادم که به هیچ عنوان از کسی، چیزی بعنوان امانت برای حمل قبول نکنند و علت آنرا به بچه ها توضیح می دادم. به آنها گفتم سالها پیش یکی از مهمانداران بانوی یک شرکت هواپیمایی ایرانی یک تابلو فرش کوچک 50-40 سانتی را بعنوان امانت قبول می کند تا در توکیو به شخصی تحویل دهد. در فرودگاه توکیو مهماندار که از قضا تازه مادر شده بود، بازداشت می شود و به زندان می رود. بیش از یک سال بعد، با پادر میانی وزیر امور خارجه بالاخره این مادر آزاد می شود و فرزندش را می بیند.
ظاهرا تابلو فرش آغشته به مواد مخدر بوده و همین سهل انگاری باعث هدر رفتن عمر مهماندار محترم در زندان شده بود. در ادامه گفتم ممکن است حتی قرص های ساده کدئین دار هم دردسر ایجاد کند. بچه ها هم تحت تاثیر قرار گرفتند و چمدان ها را گشتند و کلی دارو دور ریختند! با توجه به اینکه در این سفر قرار بود چند بار به فرودگاه برویم، لازم بود این موضوعات را به دوستانم یادآوری کنم. حالا در حین ارائه همین توضیحات، یک آقای جوان نزدیک من آمد و گفت آیا می توانید این پاکت را تا مسکو ببرید؟! چون همان لحظه مشغول صحبت با بچه ها در این زمینه بودم، گفتم متاسفم. برایم مقدور نیست.
آقای جوان ایستاد و خوب صحبت های مرا گوش کرد. بعد مرا کنار کشید و شروع به توضیح کرد که این بسته حاوی دانشنامه دانشجویان ایرانی است که در مسکو مشغول تحصیل هستند و ظاهرا نیاز مبرم به این مدارک دارند. انگار به چند نفر گفته بود و هیچکس قبول نکرده این چند برگ کاغذ را برایش حمل کند. قبلاً خودم در شرایط مشابه گیر کرده بودم و وضعیت او را کاملاً درک می کردم. حالا در وضعیتی بودم که مصداق این بیت بود:
سعدیا گر چه سخندان و مصالح گویی به عمل کار برآید به سخندانی نیست
بعد از این همه توضیح در مورد خطر حمل امانت و دور ریختن داروها توسط بچه ها، مطمئن بودم با امانت گرفتن این مدارک در مقابل چشمان بچه های گروه، کَلَکَم کنده اس! پس مجبور شدم به مهدی بگم بچه ها را سرگرم کند تا گرفتن مدارک را نبینند! برای اطمینان، از مدارک هویتی آقای جوان عکس گرفتم و آقای جوان را نزد پلیس فرودگاه بردم. آنها برگه ها را با ایکس ری و دستگاههای دیگر کاملا چک کردند و گفتند مشکلی ندارد. لذا برگه ها را گرفتم و در مسکو تحویل دادم.
روز پنجم
بازدید از کاخ کاترین کبیر – تور کشتی روی رودخانه نوا
«روز سوتی بزرگ»
امروز پس از صرف صبحانه، یک دستگاه ون از یاندکس گرفتیم و خودمان را به کاخ کاترین کبیر در شهر پوشکین در 30 کیلومتری جنوب سنت پترزبورگ رساندیم. جاده مسکو به پوشکین بسیار زیبا بود و بخشی از طبیعت زیبای روسیه در مسیر نمایان بود.
کرایه مسیر سنت پترزبورگ - کاخ کاترین با خودرو ون 2000 روبل و با خودرو سواری 1100 روبل بود. (کرایه ون هنگام بازگشت2700 روبل بود). جالب اینکه دماسنج خودرو دمای 23 درجه را نشان می داد و هوا بسیار خنک و مطبوع بود، اما راننده که عادت به سرمای استخوان سوز روسیه داشت، احساس گرما می کرد و کولر خودرو را تا آخر زیاد کرده بود!
با اینکه نسبتاً زود به کاخ رسیدیم، ولی صف شلوغی در مقابل باجه بلیت شکل گرفته بود. ساعتی در صف باجه بلیت ایستادم تا نوبتم شد. بلیت برای ورود به کاخ در ساعت 12:15 موجود بود و بلیت بقیه ساعت ها فروش رفته بود. نرخ بلیت بازدید از کاخ و محوطه 1500 روبل است و فقط برای همان روز و ساعت درج شده معتبر است. بلیت خریدم و وارد محوطه شدیم.
کاخ کاترین کبیر (Catherine Palace)
ورودیه کاخ و باغ 1500 روبل - زیر 14 سال 750 روبل / ورودیه باغ 170 روبل / دوشنبه ها تعطیل است
این کاخ، قصر تابستانی کاترین اول همسر پتر کبیر است. عمارت کاخ، مجلل ترین و باشکوه ترین ساختمان سنت پترزبورگ است. بخش اصلی این مجموعه، کاخ کاترین است؛ اما بخش هایی چون گالری کامرون، پارک زیبای کاترین همراه با دریاچه مصنوعی آن، قصر و پارک الکساندر را هم در بر می گیرد. هنوز یک ساعت تا زمان شروع بازدید ساختمان اصلی کاخ باقی مانده بود. به بازدید از محوطه بسیار بزرگ کاخ پرداختیم.
در محوطه کاخ مثل اغلب جاذبه های تاریخی که در روسیه دیده بودیم، عروس و داماد جوانی را دیدیم که برای عکسبرداری به کاخ کاترین آمده بودند و مشغول عکس گرفتن بودند. دوست داشتم با عروس دامادهایی که در این چند روز در هنگام بازدید از جاذبه های گردشگری دیده بودیم عکس بگیرم. اما نمیدانستم عکس گرفتن با آنها در فرهنگ روسیه رفتاری مودبانه محسوب می شود یا خیر. لذا فقط به عکسبرداری از دور بسنده می کردم.
یک گروه موسیقی با لباس تشریفات در مقابل کاخ مشغول نواختن نوعی موسیقی شبیه مارش بودند. به کنار آنها رفتیم و از شنیدن موسیقی خاصی که اجرا می کردند لذت بردیم. البته موسیقی آنها چنان فاخر نبود که ایستاده مشغول تشویق آنها شویم! اما سبک خاص لباس پوشیدن آنها، خصوصاً هد گروه که شبیه گروهبان گارسیا بود برایمان جالب بود:
اجرای موسیقی توسط گروهبان گارسیا و سربازان!!
بالاخره ساعت ورود به داخل ساختمان کاخ فرا رسید. به درب ورود مراجعه کردیم و وارد کاخ شدیم.
دو مسیر برای بازدید از داخل ساختمان کاخ وجود دارد. این دو مسیر به موازات هم، در دوطرف سالن های کاخ قرار دارند، ولی جهت حرکت بازدیدکنندگان در مسیر ها، خلاف یکدیگر است. روی بلیت با حروف M1 ورودی اول و با حروف M2 ورودی دوم مشخص می شود. از ورودی دوم وارد شدیم و مسیر را ادامه دادیم تا به اتاقی که محل پوشیدن کاور کفش بود رسیدیم. در این اتاق راهنمای صوتی به رایگان عرضه می گردد ولی این راهنماها از زبان فارسی پشتیبانی نمی کنند.
مسیر بازدید را در پیش گرفتیم. شاید بشود از کلماتی مثل زیبا، با شکوه، فاخر، لوکس، لاکچری و... برای توصیف تزئینات و زیبائی های کاخ استفاده کرد، اما هیچ کدام حق مطلب را ادا نمی کند. به نظرم فرهنگستان باید یک کلمه فرای این کلمات برای توصیف زیبائی های این کاخ ابداع کند!
اگر چه اکنون این بنا جزو مجلل ترین کاخ های دنیاست، اما روزگاری نه چندان دور، ویران شده و در افول بود. در بخشی از مسیر بازدید تصاویری نصب شده است که دوران ویرانی کاخ در جنگ جهانی و روند بازسازی آن را به نمایش گذاشته است.
دیدن عکس ویرانه های کاخ در جنگ جهانی و بلایی که بر سر این بنای باشکوه آمده بود، دلم را به درد می آورد. اما از سویی دیگر، دیدن تصاویر شیوه بازسازی و تلاش هنرمندان روسی برای احیا و مرمت آن، مرا به وجد می آورد. باورکردنی نبود ویرانه ای که تصاویر آن را می دیدیم، تبدیل به این کاخ پر جلال و جبروت شده است.
با بچه ها مسیر بازدید را ادامه می دادیم. سیس لیدری گرفته بودم! و تاریخچه کاخ را برای گروه تعریف می کردم. به بچه ها توضیح دادم که مشهورترین بخش این کاخ، "اتاق کهربا" است. اینقدر بچه ها لفت دادند که همه بازدیدکنندگان از مسیر عبور کردند و ما تنها شدیم. بچه ها در سالن های سوت و کور، به هر شکلی دوست داشتند عکس می گرفتند. من هم مشغول عکسبرداری بودم و می خواستم تا دوباره سالن ها شلوغ نشده، عکس هایم را بگیرم. اینطور شد که سالن ها را یک به یک بازدید کرده و از بچه ها جلو افتادم. به سالن آخر رسیده بودم که حدس زدم یک چیزی جا افتاده است. منتظر شدم تا بچه ها رسیدند.
عکس "اتاق کهربا" را نشان دادم و پرسیدم شما این اتاق را دیدید؟ همگی گفتند بله!!
دلم هُری ریخت!
بچه ها گفتند اتفاقاً اینقدر خلوت بوده که کلی عکس زیبا در آنجا گرفته اند. گفتم مگه عکسبرداری تو اتاق کهربا ممنوع نبود؟ بچه ها گفتند ما که متوجه چیزی نشدیم و عکسامون را گرفتیم و کسی هم تذکر نداد! قصد بازگشت مسیر و دیدن اتاق کهربا را داشتم که بانوی نگهبان سد راهم شد و اجازه بازگشت در مسیر بازدید را نداد. احساس حماقت می کردم! آخر چرا من اتاق کهربا را ندیده بودم! من که سرم را در همه سوراخ سُمبه ها کردم، پس چه شد که این اتفاق افتاد؟!
خدای من! باورش سخت بود! انگار مرتکب بزرگترین سوتی همه سفرهایم شده بودم. خوار و خفیف طور! سوژه خنده بچه ها شده بودم. حس همان پرنده بزرگواری را داشتم که در تمام تابستان آذوقه جمع می کند تا در زمستان مصرف کند. اما زمستان فراموش می کند آنها را کجا گذاشته است!
به بچه ها گفتم شما بروید ادامه بازدید ساختمان های دیگر مجموعه را انجام دهید تا من مجدداً بلیت بگیرم و اتاق کهربا را ببینم. اما بسته بودن باجه بلیت، نشان می داد بلیت تمام شده و باید اتاق کهربا را فراموش کنم. با دلی اَبری و ناراحت، راهی دیدن سایر بخش های مجموعه شدیم.
سپس به گالری کامرون (کلوناد) رفتیم. گالری کامرون ساختمانی با تراس زیباست که محل قدم زدن های کاترین دوم و گفتگوهای فلسفی او بوده است. معماری به نام "کامرون" این ساختمان را طراحی کرده است. اما نتوانستیم بفهیم فلسفه "گالری" نامیدن آن چیست.
در مقابل گالری کامرون، یک باغچه زیبای گلکاری شده روی زمینی با شیب ملایم وجود دارد که زیبائی ساختمان را دوچندان می کند. امکان بازدید از داخل گالری کامرون فقط برای گروه های گردشگری فراهم است و امکان بازدید فردی وجود ندارد. لذا فقط از محوطه بازدید کردیم. در دو سوی تراس گالری کامرون نیم تنه های برنزی شخصیت های دوران باستان از جمله هومر، دموستن، افلاطون و... وجود دارد. این مجموعه کاخ کاترین آنقدر بزرگ است که خودش یک سفرنامه جدا می خواهد و چه کنم که در اینجا مجالی برای پرداختن بیشتر به آن نیست.
پس از بازدید مجموعه کاخ کاترین، از محوطه خارج شدیم. عصر بود که مجدداً درخواست یاندکس ون دادیم تا به داخل شهر سنت پترزبورگ بازگردیم. ولی با توجه به خارج شهر بودن این مجموعه، خودرون ون در آن منطقه موجود نبود. لذا دو خودرو سواری گرفتیم و به هتل بازگشتیم. عصر شده بود که ناهار را صرف کردیم و بچه ها کمی در هتل استراحت کردند.