فرقی نمی کند به کدام سمت رفته باشی
سفر همان سفر است
چه یک قدم از دل
چه هزار قدم از خانه
"سیروس جمالی"
به نام آفریننده زیباییها
آنچه بر ما گذشت ...
در سفرنامه پیشین همراه من و همسرم در سفر به رُم، اولین مقصد ما در نخستین سفر اروپایی همسفر شدید. رُم شهری که کافهها در تمدن باستانی آن غرق شدهاند، شهری که در آن قدم به قدم تاریخ کُهن با ما سخن میگفت و در ادامه این شهر نور بود که ما را به سمت خود فراخواند و در نیمروز نوزدهم مهرماه 98 رُم را به مقصد پاریس ترک کردیم. اگر تاکنون سفرنامه ما به شهر رُم را مطالعه نکردید، میتوانید در صورت تمایل این سفرنامه را با عنوان "سفر به شهر اَبَدی، رُم" مطالعه فرمایید.
سه تفنگدار: شارلدوگل، اورلی و بووه تیه
ساعت حدود 4 عصر بود که هواپیما آرام و آهسته در فرودگاه اورلی (Orly) به زمین نشست؛ فرودگاه اورلی در جنوب شهر پاریس قرار گرفته و حدوداً 45 دقیقه تا مرکز شهر پاریس فاصله دارد و به عنوان دومین فرودگاه شهر پاریس شناخته میشود. فرودگاه اصلی شهر پاریس فرودگاه شارلدوگل (Charles de Gaulle) نام دارد که به عنوان بزرگترین فرودگاه کشور فرانسه لقب گرفته و نام خود را از شارلدوگل رئیس جمهور کبیر فرانسه بر میگیرد. اما در نهایت فرودگاه بووه تیه (Beauvais) به عنوان سومین فرودگاه پاریس شناخته میشود که یک فرودگاه کوچک در نزدیکی شهر بووه بوده و معمولاً ایرلاینهای ارزان قیمتی همچون Ryanair، Wizz Air و ... به آن پرواز دارند که پرواز ما در ادامه سفر از پاریس به بارسلونا نیز از این فرودگاه میباشد.
از پنجره هواپیما بیرون را تماشا میکردم؛ آسمان پاریس آبی و تلألو نور خورشید نویدبخش یک سفر رویایی را در شهر عشاق میداد.
پس از ورود به ترمینال با توجه به اینکه پروازمان در محدوده شنگن انجام میگرفت، هیچ گونه بازرسی و پاسپورت چک انجام نشد. بدون معطلی پس از تحویل گرفتن چمدان با توجه به اینکه از قبل برنامهریزی کرده بودیم تا بلیت 48 ساعته بازدید از موزههای پاریس را در فرودگاه خریداری کنیم، به سمت گیشه گردشگری فرودگاه رفتیم.
موزهگردی رایگان!
در بسیاری از شهرهای توریستی اروپا همچون پاریس شما میتوانید از کارت موزه استفاده کنید و با خرید آن، از اکثر موزهها و مکانهای تاریخی آن شهر به رایگان بازدید کنید. اما ممکن است این خرید همیشه هم به صرفه نباشد و توصیه میکنم مانند ما ابتدا لیستی از مکانهایی که قصد بازدید از آنها را دارید تهیه کنید و سپس هزینه ورودی آنها را جمع کنید و با قیمت کارت موزهها مقایسه کنید تا مشخص شود خرید آن توجیه اقتصادی دارد یا خیر. برای مثال برای ما استفاده از کارت موزهها در شهر رُم به صرفه نبود اما این کارت در شهر پاریس برای ما باعث کاهش هزینههای سفر میشد. با خرید کارت موزههای پاریس این امکان برای گردشگران فراهم میشود که از حدود 50 موزه و مکان تاریخی در شهر پاریس و حومه آن به صورت رایگان بازدید کنند.
این کارتها در فرودگاهها و بیشتر موزهها قابل خرید میباشند. قیمت کارت 48 ساعته (دو روزه) موزه پاریس 52 یورو، کارت 96 ساعته (چهار روزه) 66 یورو و کارت 144 ساعته (شش روزه) 78 یورو میباشد. متاسفانه برای استفاده باید این کارت را همواره به همراه داشته باشید و در صورت خرید اینترنتی نیز میبایست این کارت به محل اقامت شما ارسال شود اما مزیت اصلی این کارت این است که دیگر برای خرید بلیت نیازی نیست در صفهای طولانی ورودی اماکن تاریخی و موزهها ایستاده و وقت خود را هدر دهید، شما میتوانید مستقیماً از صفی مجزا به راحتی وارد شوید.
لیست موزههای قابل بازدید با در اختیار داشتن کارت موزههای پاریس
پس از اینکه دو عدد کارت 48 ساعته موزههای پاریس را جمعاً به قیمت 104 یورو خریدیم در همانجا از طریق تلفن همراه در سایت موزه لوور تاریخ بازدید را مشخص کردیم. در لیست مکانهای ورودی این کارت، تنها موزهای که باید از قبل تاریخ و ساعت ورودتان را مشخص نمایید، موزه لوور میباشد.
برای استفاده از این کارتها کافیست در هنگام ورود به موزهها بارکد این کارت توسط متصدی ورودی موزه اسکن شود و سپس به راحتی و بدون معطلی وارد موزه شوید. در صورتیکه شما کارت 48 ساعته را خریداری کرده باشید به محض اینکه وارد اولین موزه شوید دقیقاً کارت شما تا 48 ساعت بعد معتبر خواهد بود.
در ادامه سالن فرودگاه را ترک کردیم تا به مرکز شهر برویم؛ برای دسترسی به مرکز شهر پاریس چندین راه وجود دارد که در تصویر زیر مشاهده میکنید.
با توجه به موقعیت هتل از قبل برنامهریزی کرده بودیم بلیت اتوبوس لُبوسدیغِکت (Le-Bus Direct) را به قیمت هر نفر 13 یورو بخریم و به سمت ایستگاه میدان شارلدوگل حرکت کنیم. تواتر این اتوبوسها بسیار مناسب میباشد و تقریباً هر نیم ساعت حرکت دارند.
چه زمانی به پاریس سفر کنیم؟
دو فاکتور اصلی در تعیین زمان سفر، آب و هوا و هزینههای سفر میباشند. بهترین زمان سفر به نظر من زمانی است که آب و هوا آنقدر سرد و غیر قابل تحمل نشده باشد و قطعاً در این زمان هزینههای پرواز و اقامت نیز بسیار مناسب خواهد بود. همانطور که در تصویر زیر مشاهده میکنید تقریباً در ماههای اکتبر و آپریل آب و هوا مناسب و متعاقباً هزینهها نیز نسبت به ماههای گرم پایینتر میباشد.
به شیرینی اولین بوسه!
در مسیر در حالیکه بر صندلی اتوبوس لَم داده بودیم و بیرون را تماشا میکردیم یکی از چیزهایی که توجهم را به خود جلب کرد، مدرنتر بودن پاریس نسبت به رُم بود و این را از ساختمانها و شهرسازی آن میشد به راحتی متوجه شد. در ادامه چشمان کنجکاو ما تنها بدنبال دیدن نماد اصلی این شهر یعنی برج ایفل بود و جالب اینکه دقایقی بعد اتوبوس از نزدیکی این برج عبور کرد و برای اولین بار چشممان به جمال او روشن شد. آن لحظه دوست داشتم قید چمدانمان را بزنیم و در همانجا از اتوبوس پیاده شویم تا بازدید خود را از این شهر آغاز کنیم.
نهایت اتوبوس پس از دو توقف به ایستگاه نهایی یعنی میدان شارلدوگل رسید؛ میدانی که در ادامه سفر چندین بار از آن عبور کردیم و بیشتر از آن خواهید شنید.
پس از پیاده شدن چمدان را در دست گرفتیم و با توجه به فاصله نسبتاً نزدیک تا هتل، پیاده سنگ فرشهای خیابانها و کوچهها را پیمودیم و پس از 20 دقیقه به هتل شامپرهالیزه (Champerret Elysees) رسیدیم.
نُقلی و دِنج
ما قرار بود مدت سه شب را در این هتل سه ستاره با رتبه 8.4 از 10 (در وبسایت بوکینگ) اقامت داشته باشیم. هزینه اقامت ما در این هتل بابت هر شب اقامت بدون صبحانه اما با در نظر گرفتن مالیات و عوارض، 98 یورو بود که رزرو آن را نیز از طریق وبسایت بوکینگ و بوسیله مسترکارت یکی از اقوام انجام داده بودیم و به همین دلیل برای احتیاط در هنگام رزرو توضیحی در این مورد در قسمت درخواستهای ویژه نوشتیم تا بعداً مشکلساز نشود؛ متن درخواست را در واچر زیر مشاهده میکنید.
هتل در خیابان ویلیر (Villiers) و منطقه 17 قرار گرفته بود که جزو مناطق نسبتاً خوب پاریس به حساب میآمد و دسترسی بسیار مناسبی به جاذبههای گردشگری همچون طاق پیروزی و خیابان شانزاِِلیزه داشت؛ همچنین نزدیکترین ایستگاه مترو به هتل ایستگاه پُغتدُشامپِغه (Porte de Champerret) در خط 3 بود که تنها 5 دقیقه با هتل فاصله داشت.
به روبروی ساختمان کوچک هتل رسیدیم و پس از ورود به لابی با برخورد گرم و مودبانه تنها پرسنل پذیرش روبرو شدیم. پس از گذشت چند دقیقه و گوش دادن به توصیههای دلسوزانه پرسنل پذیرش در خصوص جیببری در پاریس، با پرداخت هزینه 3 شب اقامت کارت اتاق را دریافت کردیم و با آسانسور بسیار کوچک هتل به سمت اتاق رفتیم. فضای اتاق همچون خود هتل کوچک اما بسیار تمیز بود و برای ما که صرفاً انتظار یک خواب آرام را در طول شب داشتیم، رضایت بخش بود.
پس از استراحتی بسیار کوتاه، کوله و سه پایه دوربین را که برای عکاسی از برج ایفل در شب آورده بودم، برداشتیم و هتل را به قصد نخستین گشت شبانه در شهر پاریس ترک کردیم.
بُنژوغ پَغی
پاریس شهر نورها، یکی از زیباترین شهرهای اروپا و شهری است که طی سالهای طولانی همیشه به عنوان یکی از مقاصد برتر گردشگری جهان شناخته میشود. سیستم عالی حمل و نقل شهری و بین شهری و چندین فرودگاه باعث شده تا از نظر دسترسی و حمل و نقل یکی از برترین شهرهای توریستی اروپا باشد. پاریس را با نام شهر مُد و زیبایی نیز میشناسند زیرا بسیاری از برندهای مشهور دنیا در این شهر قرار دارند. زبان اصلی مردم شهر فرانسوی میباشد اما با این وجود بیشتر مردم با زبان انگلیسی نیز آشنایی دارند؛ از نظر اقتصادی نیز پاریس از بزرگترین شهرهای اقتصادی اروپا میباشد که نشان از زیر ساختهای مناسب آن دارد.
پاریس شهر وسیعی میباشد که امروزه به 20 ناحیه تقسیمبندی شده است؛ این تقسیمبندی و شمارهگذاری از مرکز شهر پاریس شروع شده و به صورت مارپیچ و ساعت گرد به پیش میرود.
موقعیت هتل ما بسیار عالی بود و طبق برنامه قرار بود مسیر رفت را تا برج ایفل پیاده طی کنیم اما در ابتدا بهدلیل گرسنگی برای صرف شام در مسیر به رستوران برگرکینگ در نزدیکی میدان شارلدوگل رفتیم.
پس از حدود 25 دقیقه پیادهروی به برگرکینگ رسیدیم که بهدلیل نزدیک بودن به یکی از جاذبههای مطرح شهر یعنی طاق پیروزی، ساختمان آن بزرگ و در دو طبقه واقع شده بود. سفارش ما یک ساندویچ دابل برگر، یک ساندویچ استیک دابل بهمراه سیب زمینی سرخ کرده و نوشابه بود که جمعاً 19/5 یورو شد که به نسبت هزینههای سایر وعدههای غذایی در این سفر، نسبتاً بالا بود.
پس از اینکه سیری بر گرسنگی مستولی شد با انرژی کامل به سمت میدان شارلدوگل حرکت کردیم تا به طاق پیروزی برسیم.
شاه میدان پاریس
سرشناسترین میدان پاریس، میدان شارلدوگل (Place Charles de Gaulle) در ابتدای خیابان شانزاِِلیزه واقع شده که در واقع پس از مرگ شارلدوگل در سال ۱۹۶۹ میلادی به این نام برگزیده شده است. اما دلیل دیگری که باعث خاص بودن آن شده تعداد خیابانهایی است که به آن ختم میشود که تعداد آنها به ۱۲ میرسد و همین نشان دهنده هیبت این میدان میباشد. طاق پیروزی (Arc de Triomphe) نیز با ۵۰ متر طول و ۴۵ متر عرض در وسط این میدان واقع شده و به عنوان بزرگترین طاق پیروزی فرانسه شناخته شده میباشد. این طاق به دستور ناپلئون و برای ارتش خودش ساخته شد و نام صدها مارشال و ژنرال او و همچنین عنوان 10 پیروزی آنها برروی آن نقش بسته است. متاسفانه این طاق در طول تاریکی شب نورپردازی مناسبی نداشت و این برای شهری که لقب شهر نورها را گرفته کمی عجیب به نظر میرسید.
خاطرهسازی از یک رویا
پس از بازدید از میدان شارلدوگل به قصد رسیدن به میدان کُنکورد وارد خیابانی شدیم که آوازهای جهانی دارد و شاید کمتر کسی نام آنرا نشنیده باشد. خیابان شانزالیزه (The Avenue des Champs-Élysées) که در لیست پرآوازهترین خیابانهای جهان نیز قرار گرفته، از یک سمت به میدان شارلدوگل و از سمت دیگر به میدان کُنکورد ختم میشود و طول تقریبی آن 2/5 کیلومتر میباشد. باور اینکه در این خیابان قدم بر میداشتیم کمی سخت بود اما رویایی بود که رنگ واقعیت گرفته بود و دست در دست زیباترین خیابان پاریس را میپیمودیم.
ساخت این خیابان از اینجا شکل گرفت که شخصی به نام ژنرال کولبرن که در دربار لوئی چهاردهم مشغول به کار بوده، ایده تبدیل این منطقه را به خیابانی مشهور و لوکس میدهد و به این صورت خیابان شانزاِِلیزه مشهور به وجود میآید، این خیابان از ابتدا لوکس و اعیاننشین بوده و این روند امروزه نیز ادامه دارد.
در دو سمت این خیابان پیاده راهی عریض قرار گرفته که برندهای مشهور پوشاک، عطر و اُدکلن و لوازم آرایشی، کافه و رستوران در کنار هم واقع شدهاند که بدلیل قیمت نجومی حتی جرأت وارد شدن به آنها را هم نداشتیم. این خیابان فریبنده در شبهنگام از جنب و جوش خاصی برخوردار بود و قدم زدن در آن برای ما بسیار جذاب بود.
از اینکه در یکی از زبانزدترین خیابانهای دنیا قدم زدیم مسرور بودیم و نهایت در ساعت حدود 10 شب بود که به میدان کُنکورد رسیدیم اما این میدان برخلاف خیابان شانزاِِلیزه در شب بهدلیل نداشتن نورپردازی مناسب جذابیت چندانی نداشت. بنظر میرسید هزینه انرژی دست شهرداری را در فضاسازی شهری کوتاه کرده بود!
زمانی که به میدان کُنکورد رسیدیم قامت نورانی برج ایفل نیز از دور دست نمایان شد که ما را به سمت خود فرا میخواند. در امتداد رود سِن از میدان کُنکورد به سمت پارک تروکادرو و برج ایفل حرکت کردیم تا نماد مشهور کشور فرانسه را در شب از نزدیک تماشا کنیم.
از بورگاندی تا کانال مانش
رود سِن (Seine River) به طول تقریبی ۷۵۵ کیلومتر و عمق ۸ متر از شمال غربی فرانسه و رودخانه بورگاندی سرچشمه میگیرد و در نهایت به کانال مانش جاری میشود. گردشگران اغلب با سوار شدن بر قایق و کشتی کروز در این رودخانه از کنار زیباترین جاذبههای این شهر همچون برج ایفل، پل الکساندر سوم، کلیسای نوتردام و ... عبور میکنند و از تماشای آنها لذت میبرند.
قدمزنان از کنار رودخانه عبور میکردیم و همانطور که انعکاس نورها در سطح آب را نظاره میکردیم، لحظه به لحظه به برج ایفل نزدیکتر میشدیم.
منظرهای ناب از برج ایفل
پارک تروکادرو (Jardins du Trocadéro) نام خود را از نبردی با این نام میگیرد که طی آن جزیره تروکادرو توسط نیروهای فرانسوی با رهبری Duc d'Angoulême پسر پادشاه آینده آن زمان فرانسه یعنی چارلز پنجم تصرف شد. این پارک بر فراز تپهای در قسمت شرقی رود سِن قرار گرفته و چشماندازی بینظیر از برج ایفل دارد.
ساعت حدود 11 شب بود که به این پارک رسیدیم و از پلههای پارک بالا رفتیم و به جمعیت مشتاقی رسیدیم که همه در حال تماشای برج ایفل بودند و از شنیدن موسیقی زنده لذت میبردند.
فارغ از هیاهوی دنیا برای دقایقی در اینجا به تماشای قامت نورانی برج ایفل نشستیم و سپس به نزدیکی آن رفتیم.
نماد عشق و آهن
برج ایفل (tour Eiffel) در سال ۱۸۸۹ میلادی و به منظور برگزاری مراسمی در پاریس در مدت ۲۶ ماه و با بکارگیری ۸۵۰ کارگر ساخته شد اما در آن زمان هدفی برای برپایی دائمی آن وجود نداشت. این برج که در کارنامه خود عنوان پر بازدیدترین بنای دنیا را دارد، در طول سال و به واسطه انبساط و انقباض تا ۱۵ سانتیمتر تغییر ارتفاع میدهد. چراغهای این برج از ساعت ۱ شب به بعد برای صرفهجویی در مصرف برق خاموش میشود و در تاریکی مطلق فرو میرود؛ شاید به همین دلیل نیز میدان کنکورد و طاق پیروزی هم غرق در تاریکی باشند.
در پاریس با توجه به اینکه جمعیت مهاجرین زیاد میباشد، امنیت در برخی ساعات شبانهروز و در برخی مناطق پایین بوده به همین دلیل پس از تماشای برج ایفل حدود نیمه شب بود که تصمیم گرفتیم با مترو به هتل برگردیم.
مترو، برترین روش حمل و نقل ارزان در پاریس
متروی پاریس از قدیمیترین خطوط متروی اروپا میباشد که عنوان دومین مترو پر تردد اروپا را پس از مسکو با خود یدک میکشد. این مترو که قدمتش به سال 1900 میلادی بازمیگردد، بسیار گسترده بوده به نحوی که گردشگران در سفر به این شهر میتوانند به راحتی در هر نقطهای از آن از مترو استفاده کنند، گرچه برخی واگنهای مترو بسیار قدیمی بوده و البته در نوع خود جالب میباشند. امروزه این شبکه مترو دارای 16 خط، 214 کیلومتر خط ریلی و 302 ایستگاه میباشد و خطوط از 1 تا 14 نامگذاری شدهاند که دو خط نیز به عنوان شاخهای از خط 3 و 7 شناخته میشوند که 3bis و 7bis نام دارند. همچنین پاریس دارای 5 خط مترو حومه میباشد که از A تا E نامیده میشوند که نسبت به سایر خطوط سریعتر و واگنهای بزرگتری دارند.
مناسبترین بلیت مترو برای توریستها در پاریس بلیت T10 یا همان t+ میباشد که در واقع 10 عدد بلیت بوده که 15 یورو قیمت دارد و در مقایسه با بلیت تک سفره که 1/8 یورو قیمت دارد باعث میشود 4 یورو در خرید بلیت صرفهجویی شود.
به سمت ایستگاه مترو شام دُ مَغ تور ایفل (Champ de Mars Tour Eiffel) راهی شدیم اما پس از اینکه مشاهده کردیم خط C1 از سرویس خارج شده به ناچار به ایستگاه بیغ-اَکَم (Bir-Hakim) در خط 6 رفتیم. برای خرید بلیت به سمت دستگاه فروش رفتیم اما نتوانستیم بر روی مانیتور بلیت T10 را پیدا کنیم و به ناچار 2 عدد بلیت تک سفره خریدیم و به ایستگاه شَغْل دُ گُل اِتوال (Charles de Gaulle Etoile) رفته و با تعویض خط، در خط 2 به ایستگاه ویلیر (Villiers) رفتیم و در نهایت در خط 3 به ایستگاه پُغتدُشامپِغه (Porte de Champerret) رسیدیم و با 2 دقیقه پیادهروی در ساعت حدود 1 بامداد بود که به هتل برگشتیم.
نقشه مسیر طی شده در روز چهارم سفر - نوزدهم مهر 98
روز پنجم
بیستم مهرماه 98، از شانزاِلیزه تا سَنژِرمَن
ساعت 7:30 دقیقه صبح همزمان با طلوع دلانگیز خورشید از خواب بیدار شدیم. آنقدر هیجان و انگیزه برای گشت در شهر پاریس در وجودمان داشتیم که خستگی روز قبل را کاملاً از یاد برده بودیم. برای صرفهجویی در هزینهها، هتل را بدون صبحانه رزرو کرده بودیم و از کیک و شیرینی که به همراه خود آورده بودیم با یک لیوان چای، صبحانه مختصری میل کردیم و دل به خیابانهای پاریس زدیم.
از هتل که خارج شدیم نور خورشید هنوز بر خیابانها نتابیده بود و سیاحت روز دوم را در حالی شروع کردیم که هوا نیمه ابری و مسیر حرکت ما همان مسیر شب گذشته بود و با عبور از خیابان واگرام به سمت میدان شارلدوگل آغاز میشد.
در پاریس همچون بسیاری از شهرهای اروپا در بسیاری از نقاط شهر آبخوری قرار گرفته که گردشگران را از خرید آبمعدنی بینیاز میسازد.
همینطور که در خیابان واگرام قدم میزدیم با دوچرخه و اسکوترهای اشتراکی بسیاری روبرو شدیم که به نظر میرسید جایگاه مهمی در حمل و نقل پاریس دارند. تاریخچه سیستم دوچرخه اشتراکی به حدود ۱۲ سال پیش باز میگردد و اگرچه این روزها قاره اروپا دارای پیشرفتهترین سیستمها در زمینه دوچرخه اشتراکی نسبت به دیگر کشورهای دنیاست، با این حال در کشور خودمان نیز تاکنون در شهرهای تهران و شیراز شاهد حضور این دوچرخهها هستیم.
تارزان بازی در میدان شارلدوگل!
پس از 30 دقیقه پیمایش به میدان شارلدوگل و طاق پیروزی رسیدیم و با خِیل عظیمی از گردشگران چینی روبرو شدیم که همچون ما در ساعات اولیه صبح بازدید خود را شروع کرده بودند.
حضور ما در شهر پاریس تقریباً همزمان شده بود با تجمعات اعتراضی برخی شهروندان فرانسوی که به جنبش جلیقه زرد مشهور شده بودند. این جنبش در نوامبر ۲۰۱۸ در زمان ریاست جمهوری امانوئل مکرون همزمان با اعتراض به افزایش قیمت سوخت و مالیاتها به وجود آمد و طی آن جلیقه زردها با مسدود کردن جادهها باعث هرج و مرج ترافیکی شدند و همین باعث شده بود تا پلیس حضور پررنگتری در خیابانهای اصلی شهر داشته باشد.
کنار میدان ایستاده بودیم و همچون کسانی برای اولین بار قصد عبور از خیابان را دارند برای رسیدن به مرکز میدان اطراف را نگاه میکردیم اما مسیر عبور خاصی برای عابر پیاده مشاهده نکردیم؛ نه پلی و نه خط عابر پیادهای، هیچ چیز نبود. اینجا بود که از خلوتی خیابان استفاده کرده و دست همسرم را دست گرفته و عرض میدان را با سرعت دویدیم تا به طاق پیروزی برسیم؛ بگذریم که بعد متوجه شدیم زیرگذر عابر پیاده درست در زیر پایمان قرار داشته!
این طاق همانطور که پیشتر درمورد آن صحبت کردم، دستور ساختش را ناپلئون در سال ۱۸۰۶ میلادی پس از پیروزی در نبرد اوستِرلیتز صادر کرد. امروزه در زیر این طاق مشعلی روشن میباشد و گلهای رنگارنگی به یاد سربازهای گمنام فرانسوی کشته شده در جنگ جهانی اول قرار گرفته است.
آرامش صبح پس از هیاهوی شب
مقصد بعدی ما بازدید از خیابان وینستون چرچیل بود؛ بدین منظور وارد خیابان شانزاِِلیزه شدیم، خیابانی که دیدن آن هم در روشنایی روز و هم در تاریکی شب جلوههای زیبای خود را دارد گرچه در صبح هنگام از اوج جنب و جوش شب خبری نبود.
نام نیک وطن در این سوی گیتی
اما خیابان شانزاِِلیزه یک جاذبهی ویژه برای ما ایرانیان دارد، دفتر فروش هواپیمایی هُما که با وجود اینکه این روزها حال و روز خوشی ندارد و با تحریمها دست و پنجه نرم میکند اما همچنان این دفتر فروش را در این خیابان مهم حفظ کرده است.
سرآغاز موزهگردی در پاریس
در انتهای خیابان شانزاِِلیزه و نرسیده به میدان کُنکورد خیابانی با نام وینستون چرچیل قرار گرفته که در خود جاذبههای مشهوری قرار داده است.
در ورودی خیابان وینستون چرچیل با مجسمهای یادبود متعلق به ژنرال شارلدوگل روبرو شدیم. شارل آندره ژوزف ماری دوگل ملقب به شارلدوگل، رییس جمهور مشهور فرانسه و یک ناسیونالیست واقعی که در سال ۱۸۹۰ میلادی به دنیا آمد. شارلدوگل در سال ۱۹۵۸ میلادی در جریان شورش در الجزایر به نخستوزیری فرانسه رسید و پس از آن طرحی را معرفی کرد که در آن با تغییر در ساختار سیاسی فرانسه، سمت رییس جمهوری در فرانسه شکل گرفت. شارلدوگل پیش از این سمت در جایگاه وزیر دفاع و فرماندهی ارتش به کشورش در جنگهای فراوانی چون جنگ جهانی خدمت میکرد.
اما برترین جاذبه واقع شده در این خیابان بدون شک موزه پُتیپَله میباشد که گردشگران زیادی را به سمت خود جذب میکند.
ورودی این موزه برای ما با داشتن کارت موزههای پاریس، رایگان بود و پس از اسکن کارت موزه و بازرسی وارد موزه شدیم. ابتدا به سمت طبقه زیرزمین رفتیم تا با سپردن کوله خود به امانات از شر سنگینی آن رهایی یابیم و سپس بازدید خود را آغاز کنیم.
هنر به سبک فرانسوی
موزه پُتیپَله (Petit Palais) که در لغت به معنای "کاخ کوچک" میباشد در کاخی به غایت زیبا برپا شده که در سال ۱۸۹۴ میلادی و به دلیل میزبانی پاریس از نمایشگاه جهانی سال ۱۹۰۰ میلادی و با طراحی شارل گیرول معمار مشهور فرانسوی در مدت ۲۰ سال ساخته شد. معماری این کاخ بسیار زیبا و چشم نواز بوده و امروزه به عنوان موزه هنرهای شهر پاریس فعالیت میکند.
از آثاری که در این موزه دیدن کردیم میتوان به تابلوهای فاخر نقاشی، اشیا تاریخی کمنظیر و مجسمههای نیم تنهی گچی اشاره کرد که اگر میخواستیم از تک تک این آثار در این موزه دیدن کنیم به ساعتها زمان نیاز میداشتیم.
بازدید مختصر و مفیدمان که تمام شد پس از خروج از موزه به سمت رود سِن حرکت کردیم و با مجسمهای از وینستون چرچیل روبرو شدیم که او را عصا به دست و جسور نمایش میداد.
سیاست مداری با لُکنَت زبان
نام کامل او وینستون لئونارد اسپنسر چرچیل میباشد که در سال ۱۸۷۴ میلادی در انگلستان به دنیا آمد. او یک سیاست مدار برجسته و نویسنده بریتانیایی بود که بین سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵ میلادی در طول جنگ جهانی دوم نخست وزیر بریتانیا بود. او جزو معدود سیاست مدارانی بود که نقشی در ادبیات هم داشت و همین باعث شد تا در سال ۱۹۵۳ میلادی جایزه نوبل ادبیات را نیز دریافت کند. چرچیل نزد مردم فرانسه یک قهرمان بود، دلیل آن هم حمایتهای او در جنگ جهانی دوم از این کشور بود و همین باعث شد تا در سال 1958 میلادی مارشال دو گل او را بهترین دوست مردم فرانسه بنامد.
هوا کاملاً ابری شده بود که به سمت پل مشهور الکساندر سوم حرکت کردیم که درست در مقابل خیابان وینستون چرچیل قرار گرفته بود.
پل پرآوازه شهر پاریس
پل الکساندر سوم (Pont Alexandre III) بین سالهای ۱۸۹۶ تا ۱۹۰۰ میلادی بر روی رود سِن و به مناسبت میزبانی پاریس از نمایشگاه جهانی سال ۱۹۰۰ میلادی ساخته و به افتخار تزار الکساندر سوم، فردی که نقش بسزایی در اتحاد روسیه و فرانسه داشت نام گذاری شده است.
در یک سمت این پل زیبا خیابان وینستون چرچیل و در سمت دیگر آن موزه نظامی پاریس واقع شده است و زمانی که بر روی این پل و به سمت موزه نظامی میایستید گنبد طلایی رنگ و زیبنده مقبره ناپلئون از دور خودنمایی میکند.
همچنین بر روی این پل مجسمههای درخشان طلایی رنگی را میبینید که آن را نسبت به سایر پلهای شهر متمایز کرده است.
پس از بازدید از این پل باشکوه مسیر خود را در امتداد رود سِن و به سمت برج ایفل ادامه دادیم. شب گذشته به بدلیل تاریکی هوا از تماشای زیبایی حاشیه رود سِن ناتوان بودیم اما امروز بخوبی این زیبایی بر ما نمایان شده بود.
در حاشیه رود سِن فضای سبزی قرار گرفته که در آن تعدادی مجسمه یادبود واقع شده که یکی از آنها لافایت نام دارد.
مارکی دو لافایت سیاست مدار و یک ژنرال فرانسوی بود که قهرمان آزادی بخش آمریکا و چهرهای تاثیر گذار در قبل و بعد از انقلاب فرانسه بود. او تنها فرانسوی بود که این چنین در سیاست آمریکا نقش داشته است.
در ادامه به بنای یادبود ادای احترام به کومیتاس رسیدیم که برای یادبود ارمنیان کشته شده قرار داده شده بود.
فرانسه نخستین کشور اروپایی بود که قتل عام ارامنه را محکوم کرد. این کشتار در طول جنگ جهانی اول و توسط عثمانیها و در قلمرو تحت حکومتشان انجام گرفت که طی آن برآورد میشود بین یک تا یک و نیم میلیون ارمنی کشته شدند.
در ادامه به نزدیکی پل دُ لَلمَ (Pont de l’Alma) رسیدیم که مشعل آزادی روبروی آن واقع شده است.
یادگار امریکایی
مشعل آزادی (Flame of Liberty) از جنس مس و روکش طلایی رنگ در سال ۱۹۸۶ میلادی در قسمت شمالی پل دُ لَلمَ و در خیابان نیویورک بر روی پایهای از سنگ مرمر مشکی قرار گرفته است که از طرف ایالات متحده آمریکا و به نشانه روابط دوستانه دو کشور به فرانسه اهدا شد. اما قرار گرفتن تعدادی عکس در کنار این نماد توجه ما را به خود جلب کرد که متوجه شدیم مربوط به شاهزاده دیانا فرزند خاندان سلطنتی بریتانیا و مادر شاهزاده ویلیام و هری بود که در تصادفی در شهر پاریس در سال ۱۹۹۷ میلادی جان خود را از دست داده بود.
در ادامه به یکی از مشهورترین پلهای عابر پیاده پاریس به نام پل دبیلی (Debilly Footbridge) رسیدیم و برای دقایقی از روی این پل نظارهگر برج ایفل شدیم.
در نهایت ساعت حدود 12 ظهر بود که به پارک تروکادرو و برج ایفل رسیدیم، درست همانجایی که شب گذشته در آن قرار داشتیم.
چشمها باز، گوشها تیز!
از جیببری در پاریس بخصوص کلاهبرداری برخی سیاهپوستان در کنار برج ایفل زیاد شنیده بودیم و به همین خاطر در نزدیکی برج زیاد توقف نکردیم و پس از گرفتن چند عکس مسیر خود را به سمت پارک شان دو مارس ادامه دادیم.
پارک شان دو مارس (Champ de Mars) با وسعت حدود ۲۴ هکتار درست روبروی برج ایفل و در طرف مقابل پارک تروکادرو قرار گرفته و یکی از بهترین مکانها برای عکاسی از این برج میباشد. از شانس بد ما در این لحظه بهدلیل ابری بودن آسمان نتوانستیم عکسی دلچسب از برج ایفل بگیریم و تقریباً ناکام این پارک را ترک کردیم. به واقع هیچ چیز به اندازه یک آسمان آبی و نور خورشید به تصاویر رنگ و جلوه نمیبخشد.
پس از بازدید از این پارک و اندکی استراحت به سمت موزه رودن یکی دیگر از موزههای برتر پاریس حرکت کردیم و ساعت حدود 13:30 دقیقه بود که به این موزه رسیدیم.
ورودی موزه برای دارندگان کارت موزههای پاریس رایگان بود و بلافاصله پس از بازرسی برای تحویل کیف کولی به بخش امانات رفتیم که در کمال تعجب مشاهده کردیم مسئول آن یک ایرانی هست و پس از کمی خوش و بِش وارد حیاط موزه شدیم.
مجسمهها سخن میگویند
موزه رودن (Musée Rodin)، یکی از موزههای مطرح پاریس بوده که در آن آثار هنری آگوست رودن و شاگردش کامیل کلودل به نمایش درآمده است. عمارت این باغ بزرگ مربوط به قرن ۱۸اُم میباشد و در آن کپی یکی از مشهورترین آثار خود آگوست رودن به نام متفکر و دروازههای دوزخ نگهداری میشوند.
آنقدر در طراحی مجسمهها ظرافت وجود داشت که گویی با ما سخن میگویند و هر یک رازی را در درون خود مخفی کردهاند. اما علاوه بر مجسمهها و تابلوهای زیبایی که در این موزه قرار گرفته، تماشای خود عمارت و باغ زیبای آن نیز خالی از لطف نبود.
چند دقیقهای در باغ این عمارت بر روی یکی از نیمکتها به استراحت پرداختیم و به گنبد طلایی رنگ مقبره ناپلئون که از دور دست خودنمایی میکرد، خیره شدیم. پس از یک ساعت بازدید و رفع خستگی در ادامه برنامه به سمت موزه نظامی در نزدیکی موزه رودن حرکت کردیم.
وارد حیاط بسیار بزرگ موزه شدیم که در گوشهای از آن کلیسایی کوچک با نام سَنلوییس واقع شده بود که تصمیم گرفتیم در ابتدا از آن بازدید کنیم.