خانه‌های دل تهران

4.6
از 17 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
خانه‌های دل تهران
آموزش سفرنامه‌ نویسی
05 فروردین 1402 11:00
15
9.7K

توی دل تهران بین این همه آپارتمان و برج‌هایی که تا آسمون رفتند، خانه‌هایی وجود دارند که به اندازه خشت خشت‌شون خاطره دارند از اونهایی که تو این خونه‌ها زیسته‌اند و رفته‌اند. اگر دوست داشته باشی که لحظاتی توی طهران قدیم و عصر قاجار زندگی کنی، باید بری محله امامزاده یحیی در قلب تپنده بازار بزرگ و این خانه‌ها رو بین کوچه پس کوچه‌های پرهیاهوی شهر پیدا کنی، درشون رو باز کنی و وارد تاریخ بشی. از عصر خودت وارد تاریخی بشی که در اون عباس میرزا همراه بانو فخرجهان توی ایوان خونه نشسته‌اند، در استکان‌های کمر باریک چای قند پهلو میخورند و به نوه‌های قد و نیم قد که هندونه‌های درون حوض رو به این سو و آن سو هل میدهند نگاه می‌کنند.

من هم در یک روز شنبه پاییزی سال 1400 بعد از سه هفته قرنطینه بودن بخاطر ابتلا به بیماری کرونا برنامه‌ریزی کردم تا از میان جاهای دیدنی تهران در پاییز، چهار تا از این خونه‌های قدیمی رو ببینم. صبح اسنپ گرفتم و در چهارراه گلوبندک پیاده شدم. کوچه امامزاده یحیی در خیابان 15 خرداد بعد از خیابان مصطفی خمینی قرار گرفته. در مسیر این کوچه تابلویی نظرم را جلب می‌کنه که در مورد گذر امامزاده یحیی نوشته.

Photo-1.jpg
 ابتدای کوچه امامزاده یحیی واقع در خیابان 15 خرداد تهران
Photo-2.jpg
تابلوی شهرداری در خصوص معرفی گذر امازاده یحیی

اولین جایی که توی برنامه داشتم دیدن امامزاده یحیی و همینطور کهنسال ترین درخت چنار تهران بود. از کوچه قدیمی امامزاده یحیی که میگذرم هنوز خانه‌ها و مسجد‌هایی هستند که می‌گویند از سازه‌های نه چندان زیبای اطرافشان قدیمی‌تر و اصیل‌‌ترند.

Photo-3.jpg
مسجد قدیمی صاحب الامر در گذر امامزاده یحیی

از دور گنبد آبی و مخروطی شکل امامزاده رو میبینم. نسبت امامزاده یحیی به امام سجاد (ع) میرسه و سن بنای امامزاده با توجه به تاریخ روی صندوق چوبی مرقد به دوره مغول نسبت داده شده. وارد حیاط امامزاده که می‌شوی محل زیارت خانم‌ها سمت چپ قرار گرفته. امامزاده خلوته. بارانی که دیشب آمده همه جا رو تمیز کرده از جمله قدیمی‌ترین درخت چنار تهران رو که در حال حاضر فقط یک شاخه از اون سرسبز مونده. رفتم داخل امامزاده و برای چند دقیقه در فضای آرام و دلنشین امامزاده بودم و بعد اومدم داخل حیاط و روی یکی از نیمکت‌های حیاط نشستم.

Photo-4.jpg
امامزاده یحیی (ع)
Photo-5.jpg
حیاط خلوت و دلنشین امامزاده

 دور درخت رو حصار کشیدند و روی آن تابلویی گذاشتند که عمر درخت رو 900 سال اعلام کرد.

Photo-6.jpg
 کهنسال‌ترین چنار تهران با قدمت 900 سال

از امامزاده بیرون میزنم. در کوچه روبروی امامزاده، خانه کاظمی قرار گرفته که در حال حاضر یک موزه مردم شناسی است. این بنا مربوط به دوره قاجار بوده و منتسب به میرزا سید کاظم پسر سید میرزا هدایت الله تفرشی است که در سال 1226 قمری در اوایل پادشاهی محمد شاه قاجار وارد خدمات دولتی شده. بنا آنقدر سر حال و زنده است که انگار همین الان ساکنان دوره قاجار در آن سکونت دارند. در چوبی بزرگ را باز میکنم و وارد حیاط می‌شوم. دوست داشتم الان خانم این عمارت زیبا با چارقد گلدار در آستانه در ورودی خانه ایستاده باشد و لبخندزنان خوشامد بگوید. غرق در شکوه عمارت و طراوت حیاط با گل‌های شمعدانی روی پله‌های ورودی و حوض زیبای وسط آن هستم که صدای آقای میانسالی از عهد امروز میگوید که اگر به دیدن موزه آمده‌ام، موزه به دلیل حضور گروه فیلم برداری تعطیل است. اجازه می‌گیرم که چند دقیقه‌ای در حیاط دور بزنم و عکس بگیرم.

Photo-7.jpg
کوچه روبروی امامزاده، محل ورودی خانه موزه کاظمی
Photo-8.jpg
نمای بیرونی خانه موزه کاظمی

از پنجره خانه داخل را تماشا می‌کنم و گروه فیلم برداری رو در میانه مجسمه‌های مردم شناسی میبینم. کمی کنار حوض وسط حیاط می‌نشینم و آب درون حوض را لمس می‌کنم. شاید مثل اغلب آدمهایی که برای بازدید از این خانه می‌آیند آرزو می‌کنم که کاش در چنین خانه‌ای زندگی می‌کردم. آفتاب از پنجره‌های ارسی خانه به درون تالار می‌تابید و خانه را غرق در نورهای رنگی می‌کرد و من از لابلای پنجره مشرف به این حیاط زیبا کبوترهایی که از لب حوض آب میخوردند را به تماشا می‌نشستم. سهم خودم را هر چند اندک از این خانه برمیدارم، نگاهی و نفسی و آرزویی. دوری در حیاط می‌زنم و عکسی می‌گیرم و از خانه خارج می‌شوم.

Photo-9.jpg
منظره‌ای از حیاط عمارت کاظمی در آستانه در ورودی
Photo-10.jpg
پنجره‌های چوبی بزرگ و حوض وسط حیاط خانه موزه کاظمی

از کوچه پس کوچه‌ها عبور میکنم تا به خانه قدیمی دیگری از این محله برسم. خانه‌ای که سریال پدر سالار هم در آن فیلم‌برداری شده است. نکته جالب این خانه برای من اینه که هم نام منه. خانه مهرانگیز کامبیز. پس از گذر از معابر و کنار مردمانش، در خیابان هداوند پیدایش می کنم پشت نرده‌هایی آبی. این خانه الان خانه فرهنگ محله امامزاده یحیی شده که من افسوس میخورم که کاش نبود. عمارت از دو بخش تشکیل شده بخشی روبه‌روی در ورودی و بخشی در سمت چپ آن.

Photo-11.jpg
نمای عمارت مهرانگیز کامبیز از آستانه در ورودی

بنای روبه‌رو ایوانی دارد با ستون‌هایی بلند به رنگ سفید. در اثر مرور زمان و همچنین عدم رسیدگی رنگ ستون‌ها تکه تکه شده و ریخته. اتاق‌های عمارت در حال حاضر تبدیل به کلاسهای آموزشی شده. در پایین یکی از راه‌پله‌ها اجاق گازی گذاشتند تا کارکنان خانه فرهنگ غذاهای خود را آنجا گرم کنند! و یک دستگاه موتورسیکلت به بالکن عمارت تکیه داده است! کولرهای قد و نیم قد هم از دیوارهای بنا آویزان هستند که به نوبه خود در خراب کردن زیبایی عمارت نقش بسزایی دارند. در وسط حیاط باغچه کوچکی با دو درخت چنار، یک کاج و یک زیتون است و حوض کوچکی که گلدانهایی با شکل و رنگ مختلف دور آن قرار دارند و هیچ هماهنگی بین آنها دیده نمی‌شود. پنجره چوبی بزرگ وسط عمارت روبرویی بازسازی شده است اما حتی کمترین سلیقه‌ای خرج نشده تا بخشی که بازسازی شده است با چوبهای همرنگ با پنجره اصلی تعمیر شود.

Photo-12.jpg

نمایی از حیاط و بنای خانه مهرانگیز، به اشیای ناموزون موتور، کولر، گلدان‌ها،

برچسب‌ روی شیشه‌ها، ترک های روی ستون‌ها و تفاوت قطعه‌های چوبی پنجره اصلی توجه کنید.

 با اینکه در نگهداری این خانه قدیمی زیبا کوتاهی شده است اما هنوز میتوان زیبایی و شکوه یک خانه اصیل ایرانی را در آن پیدا کرد و ستایش کرد. سعی می‌کنم زیباییهایش را ببینم با این حجم از نازیبایی که بر بنا روا داشته‌اند. داخل کوچه می‌ایستم و دوباره خانه را از لابلای نرده های آبی نگاه میکنم. مثل انگشتری فیروزه میان خانه‌های اطراف می‌درخشد. دوباره راه میافتم و از کوچه پس کوچه‌ها رد میشوم. بعضی کوچه‌ها انقدر باریک هستند که شاید یک نفر بتونه ازشون رد بشه. در سر راهم خانه ها، دیوارها و حمامی قدیمی را میبینم انگار که از کوچه‌های دوران کودکی‌ام رد میشوم.

Photo-13.jpg
کوچه‌ای باریک و دنج از محله امامزاده یحیی
Photo-14.jpg
خانه‌ای قدیمی با درب چوبی و دیوارهایی از کاشی و آجر قدیمی
Photo-15.jpg
حمام عمومی قدیمی در محله امامزاده یحیی
Photo-16.jpg
طاقهای آجری قدیمی قرار گرفته در کنار ساختمان‌هایی جدید، محله امامزاده یحیی

میرسم به خانه موزه آیت الله مدرس که البته قبل از سال 1300، خانه وزیر مختار فرانسه بوده. در را که باز میکنی از راهروی باریکی که در رو به حیاط متصل می‌کنه صفا و صمیمت خانه را حس می‌کنی.

Photo-17.jpg
حیاط باصفای خانه موزه شهید مدرس

انگار سالهای سال می‌شناسمش. شاید به این خاطر که شبیه خانه رویاهایم هست. شمعدانی‌هایی با گل قرمز که روی پله‌ها و ایوان خونه و دور حوض چیدن کار خودشون رو کردند. در و پنجره‌های چوبی و پرده‌های سفیدی که در وسط پنجره‌ها جمع شدن، کاشی‌های آبی حوض کوچک حیاط و سنگفرش‌های آجری کف حیاط همه و همه فضایی رو درست کردن که میتونی ساعت‌ها بشینی و فارغ از اینکه پشت اون در چه خبره، از حس و حال خونه لذت ببری. خانه موزه دارای دو تا بنای مجزا هست که توسط دری حیاط این دو بنا با هم ارتباط دارد. بنا و حیاط دوم بزرگتر است که گویا به عنوان حسینیه هم از آن استفاده می‌شود .

Photo-18.jpg
فضای کوچک اما دلنشین حیاط اول خانه موزه شهید مدرس
Photo-19.jpg
حیاط دوم خانه موزه شهید مدرس

در حال حاضر این خانه موزه دارالقرآن هم هست و چون روز شنبه بود که رفته بودم باز هم متأسفانه اجازه پیدا نکردم که از داخل خانه موزه دیدن کنم. اما به قدر چند دقیقه‌ای در حیاط بودم لذت بردم از فضای دلنشین و صمیمی این خونه. از خانه موزه مدرس که بیرون آمدم ظهر شده بود و موقع ناهار. میدونستم که در این اطراف یه رستوران سنتی معروفی به نام " نان و نمک" وجود داره. رفتم که ناهار رو در این رستوران صرف کنم اما وقتی به درش رسیدم به خاطر کرونا تعطیل بود. در مسیر برگشت از کنار بناهای تاریخی دیگری رد شدم که باز هم بخاطر کرونا امکان بازدید نداشتند. مثل مسجد معمارباشی و حمام نواب که از جاهای دیدنی تهران هستند.

Photo-20.jpg
سفره‌خانه نان و نمک
Photo-21.jpg
حمام نواب
Photo-22.jpg
درب ورودی مسجد معمار باشی

مقصد بعدی‌ام خانه موزه مقدم است در خیابان امام خمینی. این خانه متعلق به یکی از درباریان قاجار به نام محمد تقی خان احتساب الملک بوده که بعد پسرش محسن مقدم بنیان‌گذار دانشگاه هنر تهران به همراه همسرش در آن سکونت داشته‌اند. از دالان خانه‌ که رد میشی و وارد حیاط سرسبز خونه میشی انگار رازی نهان روی تو گشوده میشه.

Photo-23.jpg
درب ورودی خانه موزه مقدم در خیابان امام خمینی

اول میرم حوض‌خانه که نزدیک در ورودی است. اون طوری که راهنما توضیح میده این قسمت بخش محبوب شاه قاجار بوده و زمانی که به خانه احتساب الملک میامده بیشتر در این بخش از خانه زمان می‌گذرونده. حوضی کوچک میان فضای خنک حوضخانه قرار گرفته و در بخشی از دیوار نشیمنگاهی وجود دارد که برای نشستن در آن فضا طراحی شده است. روی دیوار گچبری و کاشی‌‌کاری‌های مختص آن زمان دیده می‌شوند. همینطور یک طاقچه کاشی‌کاری شده که سقفی طاق مانند دارد روبروی در ورودی حوضخانه وجود داره که شاید محل قرار دادن روشنایی و یا وسایل پذیرایی بوده.

Photo-24.jpg
فضای داخلی حوضخانه موزه مقدم با نمایی از گچبری‌های و حوض وسط آن

تصور می‌کنم چه جای دلچسبی بوده این فضا در گرمای تابستون وقتی که کولری و پنکه‌ای نبوده است. جایی برای خوردن قاچ‌های هندونه و نوشیدن شربت کاسنی و بیدمشک. حیاط عمارت دو قسمت دارد که توسط دیواری با ستون‌های آبی رنگ که توسط طاق‌هایی به هم پیوسته، از هم جدا می‌شوند. آبنمای کوچکی با حوض اطرافش روبروی عمارت اصلی قرار گرفته و استخری نیز در حیاط روبروی ایوانی که در حال حاضر به کافه رستوران تبدیل شده، وجود داره که دورش گلدان چیده شده.

Photo-25.jpg
نمایی از حیاط روبروی عمارت اصلی و آبنمای مرکزی آن
Photo-26.jpg
استخر حیاط عمارت و گلدان‌های زیبای اطراف آن

قبل از اینکه وارد عمارت شوم در نیمکت‌ کنار دیوار حیاط می‌نشینم و یک دل سیر حیاط را تماشا می‌کنم. حیاط با دیوارهای آجری کاشی‌کاری شده، ستون‌های زیبا، درختان و بوته های متنوع، آبنما و حوض و نمای اصیل عمارت انقدر باشکوه است که خود به تنهایی برای ارزشمند بودن یک خانه کافی‌اند.

آجرهایی با طرح برجسته که نظیرشان را در خانه داروغه مشهد دیده‌‌ام. داخل عمارت دو طبقه دارد که در طبقه زیرین عکس‌ها، مدارک و مدال‌های برای نمایش عموم گذاشته شده است. در روی دیوارهای اتاق گچبری‌ها و آیینه‌کاری‌های تابلو‌گونه دیده می‌شوند.

Photo-27.jpg
گچبری‌ها و نقاشی‌هایی از گل، پرنده و منظره روی آینه در اتاق پذیرایی عمارت، عکس مرحوم محسن مقدم نیز بر روی دیوار دیده می‌شود.
Photo-28.jpg
 تک کاشی شش ضلعی با تصویری از دسته‌ای گل که عاریت گرفته از بناهای تخریب شده دیگری است.

حتی دور کلیدهای برق با تکه کاشی‌هایی تزئین شده است.

Photo-29.jpg
کلید های برق، قاب گرفته شده با کاشی‌های وصله شده

ایوانی که پنجره‌های طبقه‌ پایین نیز به آنجا باز می‌شود زیباتر از فضای داخلی خانه، از کاشی‌ها و آینه‌کاری‌ بی نظیر خاص خانه‌های قاجاری پوشیده شده‌اند.

Photo-30.jpg
 نمایی از ایوان عمارت اصلی با کاشی کاری و آینه‌کاری‌های بی‌نظیر

 واقعاً در این خانه گوشه‌ای نیست که بی‌هنر مانده باشد. طبقه بالا محل نگهداری اشیایی باستانی است که برخی از آنها توسط استاد محسن مقدم از سایت‌های باستانی کشف شده‌اند. آن چیزی که در این خانه برای من جالب و مشخص است علاقه وصف ناپذیر استاد مقدم به اشیا و آثار هنری و باستانی کشور بوده. به طوریکه برخی از اشیایی که در موزه این خانه نگهداری می‌شوند را خریداری کرده تا از ایران خارج نشوند یا اینکه کاشی‌ها و حتی ستون‌ها را از خانه‌های تاریخی که تخریب شده‌اند از نیستی نجات داده و آنها را با هنر بی نظیر خودش در جای جای این عمارت احیا کرده و حتی تکه‌ای از آنها را دور نریخته و با آنکه شاید وصله درستی هم نبوده آن‌ را کنار بقیه قرار داده است.

گفته می شود که ستون‌های آبی حیاط با حجاری‌های منحصر بفردش متعلق به خانه خواهر ناصر الدین شاه است. به نظرم استاد مقدم با این کار اجازه داده که این هنرهای زیبا دوباره در روی دیوار خانه‌ای به زندگی‌شان ادامه دهند. این موضوع را در اتاقکی موسوم به " اتاق صدف" این خانه هم می‌توان دید. اتاقی که استاد دیوارهای آن را به زیبایی تمام با همه سنگ‌های قیمتی و نیمه قیمتی، صدف‌ها، مرجان‌ها و فسیل‌هایی که جمع‌آوری کرده یا هدیه گرفته، طراحی کرده است.

Photo-31.jpg
تکه کاشی‌های به هم متصل شده و نجات یافته از خانه‌های تخریب شده دیگر
Photo-32.jpg
 دکور نقاشی شده در دیوار اتاق پذیرایی اصلی
Photo-33.jpg
ورودی اتاق صدف واقع شده در سمت چپ حیاط خانه موزه مقدم
Photo-34.jpg
دیوار تزئین شده با سنگ‌های نیمه قیمتی و صدف‌های زینتی
Photo-35.jpg
تزئین دیوار با صدف فسیل در وسط و صدف‌های عهد حاضر در اطراف آن

 حتی محل شست شوی دست که در این اتاق وجود دارد هم از بدنه‌ مرجانی و سینکی پوشیده از صدف ساخته شده است.

Photo-36.jpg
سینک مرجانی در اتاق صدف خانه موزه مقدم

 از دیدن این اتاق خیلی متأثر شدم و یاد گرفتم که سنگها و صدف‌هایی که دارم رو از قوطی‌های که داخل کمد گذاشتم بیرون بیارم و اگه نمی‌تونم بچسبونمشون روی دیوار، حداقل اونها رو گوشه‌ای از خونه بگذارم که جریان انرژی که دارن متوقف نشه. آنقدر این اتاق رو دوست داشتم که در موردش روی صفحه ام در لینکداین نوشتم که چطور صدف‌ها، سنگ‌ها و فسیل‌ها میتونند دیوار یک خونه رو طراحی کنند. به نظرم که این ایده در طراحی داخلی خونه در نوع خودش بی‌نظیر بوده. از بخشهای زیبای دیگر این خونه آبگیر کوچک ژاپنی است پوشیده شده از گل‌های لوتوس و همینطور گلخانه‌ای که در گوشه چپ حیاط قرار گرفته با دیوارهای آجری و پنجره‌های چوبی آبی رنگ. حتی حاشیه‌های پنجره گلخانه هم در این خانه کاشی‌کاری شده‌‌‌اند که نشان از سلیقه و هنرمندی صاحبخانه دارند.

Photo-37.jpg
آبگیر کوچک ژاپنی در میان حیاط
Photo-38.jpg
گلخانه قدیمی و زیبا در گوشه‌ای از حیاط خانه موزه مقدم

در این خانه لازم نیست کسی برای تو زیباییهایش را توصیف کند. باید بگردی و با نگاهت رازهای کوچک و زیبای خانه و ذوق هنرمندانه صاحبخانه را کشف کنی و به تماشا بنشینی. روز پرباری رو گذروندم انگار که یک روز را در دوره قاجار سپری کرده باشم. از خانه مقدم بیرون میایم و در مسیر برگشت برنامه رفتن به بقیه خانه‌های دل تهران رو در سر می‌پرورانم.

 نویسنده: مهرانگیز نادری

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر