به سمت پایتخت کهن ایران زمین

4
از 7 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
به سمت پایتخت کهن ایران زمین

شاید برای رسیدن به شهرهایی مثل: زنجان، ابهر، تبریز و... از کنار شهر قزوین گذر کرده باشید اما این فکر که خود این شهر یک مقصد گردشگری زیباست به ذهنتان خطور نکرده باشد. با ما همراه باشید تا در این سفرنامه گوشه ای هرچند کوچک از زیبایی های این شهر را برای شما بازگو کنیم. من و همسرم هر دو به سفر علاقه داریم و تصمیم گرفتیم تا مقصد بعدی سفر خود را شهر قزوین انتخاب کنیم. از مهمترین دلایل برای بازدید از این شهر زیبا پایتخت بودن این شهر در زمان صفویان و همچنین وجود خیابان سپه ، اولین خیابان طراحی شده در ایران بود. بنابراین شهری که زمانی پایتخت بوده به لحاظ موقعیتی و امکانات دارای رتبه بهتری از سایر شهرها بوده و مطمناً دارای ارزش بازدید خواهد بود.

بخش اول: خانه امینی ها نگین قزوین

2.jpg
سقف خانه امینی ها

سفر خود را در اردیبهشت ماه 1401 به سمت قزوین شروع کرده و اولین محل مورد بازدید ما خانه امینی ها واقع در خیابان مولوی بود. قزوین دارای چند خانه با معماری قدیمی است اما در این میان خانه امینی ها یکی از باشکوه ترین آنها است. این خانه در سال 1275 ه.ق در زمان ناصرالدین شاه توسط یکی از تُجار فرش آن زمان، محمدرضا امینی ساخته شد و در آن زمان یکی از خانه های اعیانی محسوب می شد که بعدها مورد توجه شاه قرار گرفت و سپس آقای امینی برای اینکه خانه مصادره نشود آن را وقف امام حسین کرد. این شد که این خانه امروزه به حسینه امینی ها شهرت دارد.

3.jpg
در ورودی خانه امینی ها

مهمترین بخش این خانه بخش تالارهای آن است که مشتمل بر سه تالار واقع شده بین حیاط جنوبی و شمالی است. این تالارها توسط اُرسی ( درهای مُشبک و معمولاً ساخته شده از شیشه های رنگین که به طور عمودی باز می شدند) از هم جدا می شدند و در هنگام روضه خوانی با بالا بردن درها تبدیل به یک سالن یک تکه می شدند. تزئینات داخلی تالارها شامل: گچبری ها، آینه کاری ها که جز جدانشدنی معماری ایرانی و اسلامی هستند و همچنین وجود سقف های نقاشی شده و چلچراغ ها و اُرسی ها با شیشه های رنگین چشم هر بیننده ای را می نوازد. اُرسی ها علاوه بر اینکه  جنبه زیبایی داشتند از طرفی نور کافی را به درون تالارها جذب می کردند و همینطور پوشش مناسبی بودند برای اینکه اهالی خانه از چشم نامحرمان دور بمانند.

6.jpg
شیشه های رنگی خانه امینی ها

بخش زیبای دیگر تالار مربوط می شود به هنر درجه یک ایرانی، یعنی فرش، این آمیزه گره در گره اقوام ایرانی که هر تار و پودش ذوق و شوق بافنده را در خود پنهان دارد. فرش های لاکی رنگ یک تکه که تمام سرا را پوشش می دهد و هدیه آستان قدس رضوی به این مکان است.

4.jpg
قسمت شاه نشین و محل نشستن بانوان

در بخش پایین خانه زیرزمین یا به عبارتی سرداب یا شربتخانه را می بینیم جایی که بیشتر در فصل تابستان مورد استفاده قرار می گرفته و دارای یک حوض در مرکز اتاق بوده و از مهمانان در آنجا پذیرایی می شده و دارای اتاق هایی نیز برای سکونت و استراحت مهمان های صاحب منزل بوده که با سیستم خاصی که در آن به کار گرفته شده بوده همانند بادگیرها در شهر یزد از سایر بخش های خانه خنک تر بوده است.

1.jpg
حوض قسمت مرکزی شربتخانه

بخش دیگر تالار یعنی جلوی در ورودی مقداری بالاتر از کف زمین است تا در هنگام ورود غریبه یا اشخاص دیگر اگر شمشیر یا سلاحی با خود پنهان داشته باشند با برخورد به این بالاآمدگی در ورودی، صاحبخانه متوجه آن بشود و همینطور مهمان یا اشخاص در هنگام ورود مجبور می شوند سر خود را خم کنند تا علاوه بر اینکه بیشتر زیر پای خود باشند از طرفی هم با این کار ادای احترامی نیز به صاحبخانه کرده باشند.( عادت سر فرود آوردن در برابر صاحبخانه)

5.jpg
قسمت ورودی تالار امینی ها

بخش دوم: کلیسای کانتور یا برج ناقوس عبادتگاه فراموش شده

در دیدار بعدی به سمت کلیسا کانتور مربوط به مسیحیان ارتودکس رهسپار می شویم. کلیسایی که گفته می شود کوچکترین کلیسا در ایران و خاورمیانه است. اما تنها دلیل ما برای بازدید از این کلیسا منتهی به این مسئله نمی شود. کلیسای کانتور دارای معماری بی بدیلی است. این کلیسا در زمان جنگ جهانی دوم توسط روس ها که در آن زمان ایران را در تصرف خود داشتند ساخته شد. مصالح به کار رفته در این بنا از آجر و سیمان است و بنظرم نقطه متمایز کننده کلیسا از دیگر بناهای مشابه وجود آجرهای قرمز رنگ لعابدار است که آن را منحصر به فرد کرده و همینطور ناقوس خانه آن که به یک گنبد منتهی می شود.

8.jpg
کلیسای کانتور
7.jpg
کلیسای کانتور

 بر روی سر در ورودی علامت دو صلیب روسی نقش بسته و همینطور محراب آن به شکل نیم دایره است. امروزه به دلیل اینکه دیگر مسیحیان ارتودکس در ایران اقامت ندارند این بنا به نقطه ای برای گردشگری تبدیل شده و جنبه عبادتگاه ندارد و اکنون در فضای داخلی بدلیجات و اشیای تزئینی فروخته می شود که البته ممکن است موقتی باشد. در داخل حیاط این کلیسا دو سنگ قبر با سنگ مرمر سیاه به چشم می خورد که یکی مربوط به خلبان روسی و دیگری مهندس روسی است.

9.jpg
کلیسای کانتور
10.jpg
سرای سعدالسلطنه

بخش سوم: سرای سعدالسلطنه

همیشه برای من دیدن از بازارها و بازارچه های قدیمی جالب توجه بوده است و احساس می‌کنم نبض زندگی در این مکانها جریان دارد و تعاملی عمیق میان مردمان و تجار آن زمان برقرار می‌کرده است. به همین سبب من و همسرم به سراغ بازار سعدالسلطنه می رویم. بنایی که بزرگترین کاروانسرای سرپوشیده در دوران قاجاریه بوده و توسط محمد باقرخان سعدالسلطنه حاکم وقت آن زمانِ قزوین بنا شده است.

 سرای سعدالسطنه در قلب خود دارای چندین سرا همچون سرای وزیر، سرای سعدیه است. این بنا دارای معماری بسیار خیره کننده و دارای یک گنبد بزرگ و چهار گنبد کوچک است. اکنون در این سرا مغازه ها و حجره های بسیاری با همان سبک و سیاق سنتی اقدام به فروش صنایع دستی و هنرهای سنتی می‌کنند. بعد از گشتی در این بازار می‌توانید بعد خرید و بازدید از حجره ها در یکی از کافه های آن استراحت کرده و رفع خستگی بکنید. همینطور می توانید سوغاتی های این شهر را از همین بازار تهیه کنید. نان چایی، نان برنجی،صنایع دستی از جمله سوغات این شهر است.

11.jpg
سقف گنبدی سرای سعدالسلطنه

بخش چهارم: حمام قجر

حمام ها از زمانهای قدیم برای شستشو و نظافت و همینطور محلی برای رفع خستگی و زدودن غبار از سر و روی استفاده می شدند. البته در آن زمان از حمام استفاده های دیگری نیز می شده است مثل: حجامت، سلمانی، خوردن چای و کشیدن قلیان و حتی تعاملات اجتماعی و با خبر شدن از اخبار روز محله.

15.jpg
حمام قاجار

حمام قاجار مربوط به دوره صفویان است که بعدها در دوره قاجاریه به دلیل اینکه حمام توسط شخصی از خاندان قاجار ساخته شده بود به حمام قجر تغییر نام یافت. در بدو ورودی همانطور که در سایر حمام ها دیده می شود سربینه وجود دارد که این حمام دارای سربینه با حوض هشت ضلعی بود که دورتا دور آن دارای سکوهایی است که شاید برای کندن لباس و همینطور استراحت استفاده می شده و اکنون بر روی سکوها مجسمه هایی با لباس های محلی قرار داده شده که هر سکو نشان دهنده قومیتی در استان قزوین است. که شامل ترک ها، کردها، تات ها و لُرها می شود. مراسم درست کردن نان، انگور چینی و رقص های محلی بخشی از این مراسم است که توسط مجسمه ها به نمایش درآمده است.

12.jpg

16.jpg
تصاویری از داخل اتاقک ها حمام

بخش بعدی حمام میان در است که راهرویی معمولاً تنگ است که متصل کننده بخش ورودی با گرمخانه است و برای جلوگیری از هدر رفت هوای گرم ساخته می شده است و بعد گذر کردن از آن وارد گرمخانه می شوید که محل اصلی شستشو و نظافت بوده در بالای بنا گنبدی آجری زیبا دیده می شود که روزنه ای در بخش مرکزی دارد که نور مجموعه را فراهم میکرده و زیبایی خاصی به این مکان می داده است.

17.jpg
سقف آجری حمام قاجار

 در این بخش چندین نماد وجود دارد که شما را با مراسم پنجاه بدر قزوین، عزاداری محرم و مراسم انگور چینی آشنا می کند. جالبترین بخش هم وجود زین اسب اولین شهردار قزوین در آن مکان بود. در حقیقت با دیدن این حمام علاوه بر آشنایی با معماری بنا و همینطور شاهکار ایرانی و اسلامی با رسومات، زبان ها و آیین این مردم آشنا می شوید و همانند یک فرهنگ مصور آن را از جلوی دیدگانتان می گذرانید. در توضیح مراسم پنجاه بدر رسمی است میان ساکنین قزوین که 50 روز بعد از شروع سال جدید در عصر روز پنجاهم مردم به دل طبیعت رفته و از خدا طلب باران می کنند و نذورات خود را در میان مردم توزیع می کنند.

13.jpg

14.jpg
اشیای داخل موزه حمام (چاقچور زنانه و ظروف مسی)

بخش پنجم: کاخ چهلستون عمارت کلاه فرنگی

تنها کوشک باقی مانده از دوران صفویان عمارت کلاه فرنگی است که در دو طبقه ساخته شده است.مثل همیشه باز هم در تزئینات خارجی عمارت، درهای چوبی و مشبک با شیشه های رنگی به چشم میخورد.بخش قابل توجه دیگر، کاشی های منقش در بالای ورودی هاست که احساس میکنم در آن زمان در نوع خود بی نظیر بوده است. این عمارت به دستور شاه تهماسب ساخته شده و مقارن با زمانی بود که او پایتخت را از تبریز به قزوین منتقل کرده بود.این عمارت بعدها توسط محمدباقر سعدالسلطنه بازسازی و تعمیر می شود و در دوران قاجاریه به عمارت چهلستون تغییر نام می یابد.

اکنون در قسمت داخلی بنا موزه خوشنویسی برپاست و علاقمندان به هنر خطاطی و خوشنویسی می توانند به بازدید از این مکان بیایند تا هم از این بنای زیبا دیدن کنند و هم به دیدار این موزه بیایند.

20.jpg
عمارت کلاه فرنگی

بخش ششم: آرامگاه حمدالله مستوفی

یکی از بهترین بخش های سفر ما بازدید از آرامگاه حمدالله مستوفی بود. نام این شخصیت را تا قبل این کمتر شنیده بودیم ولی خوب به سبب این بازدید خیلی اطلاعات در مورد این شخصیت پیدا کردیم و چه حیف که هنوز خیلی از نام آوران و افراد برجسته کشورمان از دیده ها پنهان هستند و شاید بهتر باشه کمی متفکرانه تر و با آگاهی کامل تر به سراغ این اشخاص بریم.

21.jpg
آرامگاه حمدالله مستوفی

حمدالله مستوفی تاریخ نویس، جغرافی دان و شاعر و نویسنده دوران ایلخانیان بود. بنای آرامگاه او به شکل استوانه ای باریک بود ( به نظر من شبیه دودکش های قدیمی بود) و در انتهای آن گنبدی به شکل مخروطی به رنگ فیروزه ای قرار داشت. دور تا دور گنبد با آیه های قرآنی مزین شده که زیبایی بنا را دوچندان کرده است. بنا از آجر ساخته شده و دارای ظرافت خاصی معماری و مهندسی است.

23.jpg
معماری آرامگاه

هنگام ورود به آرامگاه در قسمت مرکزی با سنگ قبری مواجهه می شویم که تمام آن با خطوط کوفی، نسخ و ثلث حکاکی شده و جالب توجه است. اگر نگاهی به بالای سر خود بیندازید خطوط منظم و ظریف گنبد شما را مجذوب می کند. به راستی که تاریخ چه رمز و رازها در خود پنهان دارد و این جالبترین بخش گردشگری است که با هر بازدیدی از یک مکان دیدنی انگار کتاب تاریخی را ورق می زنید.

22.jpg
مقبره حمدالله مستوفی

بخش هفتم: رنگ شادی بر خانه های خسته ( خانه های رنگی قزوین)

این بخش از سفر ما در واقع بنای تاریخی یا مکانی برجسته نیست بلکه منطقه ای است در محله نواب که خانه های فرسوده و بدشکل آن توسط شهرداری قزوین رنگ آمیزی شده و چهره زیبایی از این خیابان به تصویر کشیده است. نام این خیابان خیابان سفیر امید است و به خیابان رودخانه نیز معروف است برای رفتن به آنجا مقداری در مسیر گمراه شدیم چون خیلی ها هنوز آن منطقه را با آن خانه های رنگی نمیشناختند. اگر به دیدن این منطقه رفتید حتماً با این بناهای رنگی عکس یادگاری بگیرید.

24.jpg
خانه های رنگی قزوین

بخش هشتم: اولین خیابان ایران، خیابان سپه

شاید برای همه ما شنیدن اولین ها، هیجان انگیز و کنجکاوانه باشد. در این سفرنامه ما به سراغ یکی از این اولین ها رفتیم، یعنی خیابان سپه قزوین که اولین خیابان طراحی شده ایران است. این خیابان از سردرعالی قاپو تا مقابل مسجد جامع قزوین امتداد دارد و در زمان صفویان احداث شده است. در زمان شاه صفی در این خیابان مهمانخانه، چاپارخانه و تلگراف خانه بنا شد که امروزه دیگر نشانی از آنها نیست. نام این خیابان از محله ای در هرات برگرفته شده است و آن هم به دلیل اقامت شاه تهماسب در منطقه ای در هرات به همین نام بوده است و اکنون نام این خیابان به شهدا تغییر نام پیدا کرده است. مشابه این خیابان بعدها در چهارباغ اصفهان ساخته شد که البته نمونه تکامل یافته تر از آن است. سفر ما تمام شد اما دل ما همچنان در این شهر باقی ماند و به اجبار این شهر را با تمام رمز و رازهایش ترک گفتیم اما دیدارمان از این شهر را به همین جا ختم نخواهیم کرد و در سفرنامه های بعدی از مابقی تاریخ و طبیعت این شهر زیبا باز هم سخن خواهیم گفت.

در پایان این سفرنامه بهتر است به برخی نکات توجه کنید:

به دلیل اینکه قزوین شهر کوچکی است بازدید از اکثر بناهای تاریخی آن بسیار راحت است چون تقریباً نزدیک به هم هستند و می‌توانید در یک روز از اکثر آنها بازدید کنید. در سفر به این شهر زیبای کشورمان حتماً سری به رستوران های آن بزنید و لذت خوردن قیمه نثار قزوینی را از دست ندهید.

25.jpg
قیمه نثار قزوین

راستی در دیدار از این شهر می توانید سوغات معروف این شهر، یعنی سنگ پاهای رنگی را خریداری کنید و با خود به یادگار ببرید. این شهر مردمان خونگرم و مهربانی دارد و محیط شهر تمیز و بناهای تاریخی نیز از لحاظ نظافتی و زیبای بصری مناسب هستند. پس شما هم در حفظ و تمیزی مکانهای دیدنی دقت کافی را داشته باشید.

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر