آلبوم آرزوهای من :
سفر ، موسیقی ، کتاب ، طبیعت ، عشق ،...
من هم رفتم دنبال آرزوهایم .....
چرا که : اگر انسان از صمیم قلب به چیزی فکر کند ، همان محقق خواهد شد (کتاب مقدس : امثال سلیمان۷ )
بهمن ۱۴۰۱ بود که با مادر و برادرم تصمیم گرفتیم برای اواخر بهمن ، یک برنامه سفر بچینیم . برای مقصد سفرمون چند گزینه داشتیم که با در نظر گرفتن شرایط آب و هوایی شهرها ، مسافت و دیگر اولویتها و باور به اینکه کائنات و از جمله سرزمینها زنده هستند و سرزمین موردنظر هم باید پذیرای ما باشد . خلاصه اینکه ، اول شهر تاریخی و زیبای یزد بود که ما رو دعوت کرد و خیلی زود توی سرچ هتلها و جاهای دیدنی یزد، خودش رو توی دل و ذهن ما جا داد.
اسباب سفر برای یزد خیلی آسان مهیا شد و هتل جهانگردی یزد رو برای بیست و شش بهمن تا بیست و نهم بهمن رزرو کردیم . برای رزرو هتل از سایتهای مختلف قیمت هتل و نظر کاربران رو در مورد هتلهای اون شهر میخونم و بعد تصمیمم رو برای رزرو هتل میگیرم . اولویتهای من برای انتخاب هتل ، دسترسی آسان به مکانهای گردشگری شهر ، برخورد خوب پرسنل هتل بخصوص پذیرش در هنگام ورود ، قیمت مناسب هتل از لحاظ اقتصادی و بهداشت هتل هست.
حرکت ما روز چهارشنبه و روز برگشت شنبه بود برنامه سفر رو به صورت فشرده به این صورت چیدیم :
عصر چهارشنبه : میدان امیرچخماق ، خیابان امام
صبح روز پنج شنبه : مسجد جامع یزد ، دخمه زرتشتیان ، باغ دولت آباد
عصر پنج شنبه : آتشکده زرتشتیان
روز جمعه : زیارتگاه چک چک، شهر اردکان یزد
روزشنبه : روستای سریزد و دیدن اولین بانک یا صندوق امانات جهان ، دروازه فرافر ، غربالبیز مهریز
به این ترتیب صبح روز چهارشنبه شیراز رو به مقصد یزد ترک کردیم. مسافت شیراز تا یزد حدود ۴۴۰ کیلومتر و پنج ساعت با خودروی شخصی و در طول مسیر از شهرهای مرودشت و سعادتشهر ، صفاشهر ، ابرکوه و تفت عبور می کنیم .
بالاخره به یزد رسیدیم .
روز اول
یزد جان : سلام ممنون که دعوتم کردی
با اپلیکیشن مسیریابی خیلی زود هتل جهانگردی رو پیدا کردیم . هتلی ۳ ستاره و در کل خوب بود . ناگفته نماند که یزد دارای هتلهای بومگردی خیلی زیبایی هست که به این تنوع و زیبایی در شهرهای دیگه کمتر پیدا میشه .
میدان امیر چخماق
طبق برنامه اولین هدف گردشگری میدان امیرچخماق بود که میدانی بسیار زیبا تاریخی در بافت قدیمی شهر هست مربوط به دوره تیموری و قرن نهم هست و امیرچخماق حاکم شهر یزد در دوره شاهرخ تیموری بوده ، خلاصه جاذبه گردشگری خوبی برای تاریخ دوستان هست چون در اطراف این میدان تاریخی هم آب انبار و موزه آب و موزه سکه .. قرار داره و همینطور نخل که جزو آداب و رسوم عزاداریهای یزدیهای عزیز در ایام محرم و صفر هست .در شهر شیرینیها میشه شیرینیهای متنوعی رو به عنوان سوغات ببریم که اطراف این میدان مغازه های مختلفی از جمله حاج خلیفه که برند معروف برای خرید شیرینیهای یزدی مثل باقلوا، قطاب ، انواع لوز ، نون برنجی یزدی و پشمک ... هست و مغازه های نبات فروشی که نباتهای متنوعی مثل نبات زعفرانی، نبات کاسه ،نبات شیره و ... دارن .
در شهر بافتنیها میشه انواع ترمه ، دستمال یزدی ، روفرشی ... خرید کرد و همینطور مس فروشی که ظروف مسی یزدی و تزیینات مسی به فروش میرسه و ظرافتهای خاصی هم نسبت به مس شهرهای دیگه کشورمون داره . در خیابان قیام هم که طلافروشی های یزدی هست که باز هم طلاهای معروف یزدی که از کیفیت و عیار خوبی برخورداره به فروش میرسه که یادگاری خوبی هم از این شهر میتونه باشه که البته بستگی به این داره که چقدر بخواین بابت خرید یادگاری هزینه کنید .
مقداری سوغات خریدیم.
روز پنج شنبه
بعد از خوردن صبحانه که جای شما خالی ارده یزدی ،شیره نبات ، حلوا ارده ،کیک یزدی ..بود
مسجد جامع یزد و بافت تاریخی یزد
یکی از بناهای زیبای یزد ، مسجد جامع یزد هست در حوالی خیابان امام خمینی و بافت تاریخی یزد قرار داره که دو تا شبستان و ۶ ورودی درقسمتهای مختلف مسجد داره .
همگام با تاریخ در بافت تاریخی یزد
در کوچه پس کوچه های تاریخی و قدیمی اطراف مسجد که قدم میگذاری ، انگار سوار ماشین زمان خیالی شده ای و سالها قبل سفر کرده ای ، اون زمانهایی که مردم از خشت خام برای مصالح بناهاشون استفاده میکردن . خشتی که از ابتدا جزو جزوش با ترکیب طبایع چهارگانه آب ، باد ، خاک ،آتش آمیخته است و سراسر سرزندگی و آرامش رو به آدمیان هدیه میکند . خانه هایی که سرویس گرمایشی و سرمایشی آنها طبیعی است و باز هم برگرفته از قوانین طبیعت هست که بادگیرش خوانند . کوچه هایی طاق مانند و سایه گستر .
خانه های باشکوهی که اقامتگاههای بومگردی شده که نه تنها آرامش و شکوهش برای ما ایرانیها چشمگیر هست بلکه محبوب مسافرین خارجی نیز هست چرا که در سایتهای خارجی جذب توریست این هتلهای بومگردی جایگاه ویژه ای داره . در یکی از کافه های سنتی اونجا که در پشت بام یکی از این خانه های قدیمی بود . استراحتی کردیم وچشم به تلفیقی از منظره آسمان فراخ کویر و زمین دوختیم . قهوه ای یزدی ، سفارش دادیم . دمی را آسودیم . هر چه که بود دوس نداشتم از این فضاهای آرامش بخش بافت تاریخی خارج شوم و برگردم به خیابانهای شلوغ شهر ....
به سمت دخمه زرتشتیان حرکت کردیم
دخمه زرتشتیان
دخمه زرتشتیان در واقع آرامگاه گذشتگان زرتشتیان هست .در آیین زرتشت ، اجساد را دفن نمیکنند چون معتقد بودن که خاک آلوده میشه ، بنابراین آنان را در دخمه یا برج خاموشان قرار میدادن که گوشت آنها خوراک پرندگان بشه ، و در نهایت استخوانهای به جا مانده از اجساد رو داخل فضای میان تهی از دخمه می ریختن . این برج در بالای کوهی قرار داره.
باغ دولت آباد
به طرف یکی دیگه جاذبه های گردشگری یزر یعنی باغ دولت آباد رفتیم که معماری بینظیری داره و بادگیر زیبایی هم در وسط باغ قرار داره . ساعتی رو در این باغ سرسبز گذراندیم.
بعد به هتل برگشتیم برای صرف ناهار و استراحت . ناهار رو چلو و خورشت قیمه یزدی سفارش دادیم که خوشمزه بود که یزدیها در خورشت قیمه به جای لپه از نخود نیم کوب استفاده می کنن.
پنج شنبه عصر
آتشکده زرتشتیان
خوشبختانه آتشکده زرتشتیان به هتل خیلی نزدیک بود و وقتی رسیدیم بنای آتشکده بسیار زیبا بود و در فضای داخلی بنا ، مشعل آتشی روشن است که گفته شده به ۱۵۰۰ سال تاکنون روشن بوده و هیچگاه خاموش نشده ، در سالن موبد(پیشوای زرتشتی) در مورد آتشکده و آیین زرتشت توضیحاتی ارایه می نمود . در محوطه آتشکده بنای دیگری نیز برای برگزاری مراسم زرتشتیان از جمله مراسم ازدواج وجود داشت .
بعد از اون به مرکز خرید ستاره یزد ، رفتیم و مقداری خرید کردیم و فالوده یزدی هم خوردیم .
روز جمعه
بعد از خوردن صبحانه از یزد به سمت جاده اردکان حرکت کردیم و بعد از گذشت از اردکان به سمت جاده منتهی به شهر حرکت کردیم تا به زیارتگاه چک چک برسیم . جاده ای بسیار دیدنی و به نظر من دارای حال و هوای عرفانی و اسرار آمیزی داشت .
زیارتگاه چک چک
بطوری که در سندات تاریخی و مذهبی به یادگار مانده ، در دوران یزدگرد سوم ، آخرین پادشاه ساسانی ، چون اوضاع ایران رو به وخامت میرفته . یزدگرد سوم فکری اندیشیده که خاندان خود را از مدائن به یزد که نسبتا منطقه امنی بوده کوچ دهد ، از اینرو به دستور وی شهری با استحکامات آنروز (حصار و برج و خندق) برای محافظت تهیه و خاندان خود را از مدائن به یزد کوچ داده و امکان دارد اسم یزد از یزدگرد به یادگار مانده باشد .
پسران یزدگرد به نامهای هرمزان و اردشیر و دختران به نامهای شهربانو ، پارس بانو ، مهربانو ، نیک بانو و نازبانو بوده اند . همسرش به نام کتایون و خدمه به نام نروارید (هریشت به معنی خدمه بزرگان ) بوده که بعد از سقوط سلطنت یزدگرد و کشته شدن وی در آسیابانی در خراسان و با شایع شدن چنین خبری عائله یزدگرد از محل یزد وداع نموده و هر یک به سویی به اطراف یزد متواری شدند. هرمزان و شهربانو پسر و دختر بزرگ یزدگرد در حین متواری اسیر می شوند و در عربستان مورد عنایت پیشوای اسلام قرار گرفتند .
پارس بانو و مهربانو به سمت شمال غربی یزد فراری شده و در حدود ارجنان از هم وداع نموده و مهربانو به سوی عقدا گریزان بوده که بر اثر بی غذایی و رنج راه در عقدا درگذشته و در گوشه باغی در عقدا که به مزرعه مهر معروف است شمعی روشن می نمایند و مردم آن سامان آن را محل مهربانو می دانند . پارس بانو به سمت غربی عقدا به زرجوع رسیده و در کوهی غایب شده که شکاف سنگی در زیارتگاه می باشد و آن را محل غایب شدن پارس بانو می دانند و در زمان سابق لباس مقنعه مانندی در شکاف سنگ ظاهر بوده که آن را برای تبرک کنده اند و حفظ نموده اند .
نیک بانو ( چُک چُک) با مروارید (هریشت) در بیابان وداع نموده و نیک بانو (چُک چُک) به سمت شرقی اردکان در کوهی در ۳۷کیلومتری اردکان که به کوه چک چک معروف است غایب گردیده و آثار لباس مقنعه مانندی در شکاف سنگ کوه ظاهر بوده که آن را برای تبرک کنده اند و امروز محل مزبور زیارتگاه عموم زرتشتیان می باشد . در زیارتگاه درخت چنار تنومندی است که شاید قدمت تارزخیآن از هزار سال به بالا باشد و چوب عصای چناری بوده که نیک بانو ( پیر سبز) به عنوان عصا همراه داشته و در حین غایب شدن آن را به شکاف کوهی زد که بر اثر رطوبت آب شیرینی که از کوه میچکد سبز شده و امروز آن چنار به عصای پیر معروف است .
در راه بازگشت سری هم به شهر اردکان زدیم و مقداری ارده و شیره نبات و نان خشک زغالی اردکان خریدیم و در بافت تاریخی اردکان دیوار زیبایی نظرم رو جلب کرد به اسم دیوار صلح
روز شنبه
روستای سریزد یکی از روستاهای کهن شهرستان مهریز هست که کمتر از یکساعت با یزد فاصله داره و برای دیدن قلعه سریزد و دروازه فرافر بعد از خوردن صبحانه راهی روستای سریزد شدیم . روستای سریزد ، یکی از روستاهای کهن و تاریخی یزد و شهرستان مهریز هست که در ۵ کیلومتری شهرستان مهریز و ۴۰ کیلومتری شهر یزد قرار داره .
قلعه سریزد
قلعه سریزد کهن ترین و بزرگترین صندوق امانات بانکی ایران و جهان بوده است . قدمت آن به دوره حکومت ساسانیان (قرن ۲ تا ۷ میلادی) می رسد . مورد استفاده قلعه، ذخیره سازی غلات و مواد غذایی بوده که در آن زمان از ارزش خاصی برخوردار بوده است . علاوه بر غلات ،پول ، طلا و زیورآلات خود را نیز در مواقع هجوم و غارت درون حجره ها مخفی می کردن . این قلعه دارای دو دیوار متحدالمرکز و تو در تو و برج و باروهای بلند و تسخیر ناپذیر است که توسط خندقی محصور شده است . درب اصلی قلعه به صورت متحرک بوده و به وسیله طناب و قرقره هایی از سمت پایین به بالا باز و بسته می شده . این درب به هنگام هجوم ، درب اصلی قلعه شکسته می شد و دشمن به درون قلعه راه می یافت .
درب دوم قلعه بسته می شده و در واقع نقش درب پشتیبانی قلعه را ایفا می نمود . قلعه سریزد دارای ۳ طبقه است که از خشت و گل ساخته شده و مصالح مورد استفاده در آن آجر و گچ نیز بوده و شامل تزییناتی نظیر کادربندی و شومینه سازی نیز در آن دیده می شود . در دو طرف راهروها اتاق های متعدد حجره مانندی است که هر کدام درب و کلیدی مجزا به منظور ذخیره سازی اشیا گرانبها بوده است . گفته شده که چون روستای سریزد در قدیم در مسیر راه ابریشم بوده ، تاجران پول و اشیا قیمتی خودشون رو اینجا به امانت میگذاشتند که با حمله اعراب به ایران ، این قلعه زیبا ویران میشه و اموال و اشیا هم به تاراج میره و هنوز خمره های بزرگ شکسته شده و آثار حفاری در اتاقهای آن به چشم میخوره ، ولی هنوز هم این قلعه شکوه و عظمت خودش رو داره ومعماری مدبرانه اون حاکی از هوش و ذکاوت نیاکان هست
بعد از بازگشت از روستای سریزد در مسیرمون به روستای مهریز آبشار و چشمه غربالبیز رفتیم
غربالبیز مهریز ، غربالی به سبک کوهی ، غربالبیز از رشته کوه های شیرکوه هست و وجه تسمیه اون هم به این خاطره که در دامنه کوه حفره های متعددی هست و در فصلهای پرباران هب از این حفره ها جریان داره بنابراین غربالبیز یعنی مثل غربال بیختن.
دیگه برامون وقتی باقی نمونده بود و باید برمیگشتیم به یزد و وسایلمون رو بر میداشتیم و اتاق هتل رو تحویل میدادیم . خلاصه بعد از تحویل اتاق و خداحافظی از پرسنل محترم هتل راهی شیراز شدیم . دوست ندارم سفرنامه ام رو اینجا تموم کنم و اشاره ای به شیرکوه یزد در مسیر تفت نکنم چون در مسیر رفت دوست داشتیم هر چه زودتر به مقصد برسیم . در مسیر برگشت فرصت بیشتری برای دیدن جاذبه های طبیعی داشتیم
شیرکوه یزد، شیری خفته از فاصله دور
شیرکوه از مرتفع ترین رشته کوههای استان یزد هست که از توابع شهر تفت هست .اکثر فصول سال پوشیده از برف و یخ هست و مسیر دسترسی به اون از روستای ده بالا از توابع تفت هست . چشم اندازی بسیار زیبا و دوست داشتنی که از جاده همانند یک سرسره یخی مینمود.
عقابکوه، یک عقاب نشسته از جنس سنگ
باز هم در مسیر یزد به شیراز و بعد از شهر تفت و اسلامیه کوهی زیبا و حیرت انگیز شبیه یک عقاب نشسته را میبینیم که یکی از نمادهای گردشگری طبیعی یزد محسوب میشه.
دیدنیهای مسیر یزد تا شیراز کم نیست از کوههای معروف جاده ، از سرو کوهی ابرکوه ، که لقب کهنسالترین جاندار زنده استان یزد رو به خودش گرفته . خانه های تاریخی و توریستی ابرکوه ، شهر صفاشهر که بام فارس محسوب میشه و بالاترین ارتفاع از سطح دریا رو در استان فارس داره و آب و هوایی ییلاقی رو داره و پاسارگاد و آرامگاه کوروش کبیر . به مرودشت و تخت جمشید ، سرانجام به شهر چهارفصل شیراز عزیز رسیدیم. امیدوارم نوشتن این سفرنامه برای شما خواننده عزیز مفید واقع بشه .