مقدمه در مهر ماه سال 1399 خورشیدی با پیشنهاد یکی از دوستانم برای اولین بار یک تور طبیعت گردی در داخل کشور را تجربه کردم. در مقایسه با تورهای اروپائی و نوع خدماتی که مسئولان با توجه و امکاناتی که در اختیار داشتند ، بیسار خوب
به نام خدا اوایل خرداد 1401بود. تقویم رو که نگاه می کردم تعطیلات وسط ماه بدجوری وسوسه ام میکرد که با بچه ها قرار یه مسافرت رو بزارم. ما سه نفر بودیم: امید ،رسول و رضا. مایی که هر چهار فصل سال رو همیشه تو جنگل
در یک کتابِ نانوشته خوندم که : "پدربزرگ رو به پدرم کرد و گفت : پسرم توی هر شهر برای خودت یه خونه بخر! پدر با عصبانیت رو به پدر بزرگ : آخه مگه من اینقدر وضع مالی خوبی دارم که توی هر شهر یه خونه بخرم؟! من
مقدمه عید نوروز است و مثل همیشه سودای گردشگری در سرمان نجوا میکند. از طرفی طبیعت بی نظیر و کمتر دیده شده استان گلستان که اغوا کننده است و از طرف دیگر شوق زیارت امام رضا ما را بر آن داشت که سفر بسیار خاطره انگیز
از حدود دو سال پیش که زمزمههای ایجاد مسیر جدید گردشگری آن هم در دلِ راهآهن به میان آمد، برای من که علاقهمند تاریخ راهآهن بودهام، فرصتی بود تا با بخشی از تاریخ کشورم آشنا شوم. با راهاندازی تورهای قطار گردشگری شمال، در اولین فرصت