مقدمه سفر چند سالی بود که در تلگرام گروه های کوهنوردی و طبیعت گردی مشهد را دنبال می کردم. به کمپینگ علاقه داشتم ولی تا به حال نرفته بودم. خبردار شدم یک برنامه 5 روزه خلخال تا اسالم هست که هزینه اش با اتوبوسvip بدون در
به نام خدا اوایل خرداد 1401بود. تقویم رو که نگاه می کردم تعطیلات وسط ماه بدجوری وسوسه ام میکرد که با بچه ها قرار یه مسافرت رو بزارم. ما سه نفر بودیم: امید ،رسول و رضا. مایی که هر چهار فصل سال رو همیشه تو جنگل
سفرنامه قسمتی از شمال و شمال غربی کشور سفر شاید همان واژه ی نابی باشد که شنیدنش حالمان را دگرگون می کند، ولی شنیدن از سفر کجا و تجربه کردنش کجا؟دقیقا یادم نمیاد چند بار از استان همیشه باران (گیلان) دیدن کردم ولی میدونم که حداقل
شهریور 1399 من و همسر جان سفرمون رو روز پنجشنبه شروع کردیم. مقصدمون استان اردبیل بود. از چند روز قبلش تحقیقاتمون رو توی سفرنامه ها و مکانهای اقامتی و رستوران و بهترین مسیرها انجام داده بودیم. تصمیمون این بود که در رفت از جاده اسالم به
به نام خدای زیباییها وقتی به سفر و نوشتن سفرنامه فکر میکنیم اولین چیزی که به ذهنمون میرسه شاید بهترین و منحصرترین سفری باشه که در سالهای اخیر داشته ایم. بعضی وقتها سفرهایی که در سال برامون تکرار میشه به نظر میاد جذابیتی برای سفرنامه نویسی
چقدر گرمه خدايا....................... تحمل چهار ماه گرماي طاقت فرساي بالاي چهل درجه، جدال با مگس هاي سفيد تهران و انواع آلودگي هاي صوتي و بصري، ما رو برآن داشت تا يک سفر کوتاه، به دنبال آرامش، به ييلاقات گيلان برنامه ريزي کنيم. دليل سفر اينبار فرار
همیشه عکس ها و کلیپ های زیادی ازش دیده بودم و یه گوشه از دلم همیشه انتظار دیدنشو میکشید. و خوشبختانه از اونجا که همسرجان علاقه ی زیادی به سفر دارند برای مقصد بعدی سفرمون بهش این بهشت گمشده ی قلبم رو معرفی کردم و