سفر به دوک‌نشین میلان در رنسانس (سفرنامه میلان)

4.5
از 33 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
از نزدیک با پایتخت مُدِ جهان آشنا شوید + تصاویر

روز دوازدهم سفر اروپا (دومین و آخرین روز حضور در میلان)

بیست و هفتم مهرماه 98، عاشقانه‌ای در ناویلی

دم دمای صبح بود که صدای قطره‌های باران که از ناودان به پایین سُر می‌خوردند در حالی خواب را از چشمان ربود که سی دقیقه زمان باقی‌مانده بود که زنگ ساعت گوشی به صدا در بیاید. از فرصت استفاده کرده و سری به اینستاگرام می‌زنم. پُست‌ها را مرور می‌کردم که به خبر احتمال توقف پروازهای هواپیمایی ماهان بدلیل تحریم‌ها به مبدا و مقصد ایتالیا رسیدم. خبر کمی من را نگران کرد و امیدوار بودم این اتفاق تا فردا صبح رُخ ندهد. پرواز ما فردا صبح با هواپیمایی ماهان از فرودگاه میلان به مقصد تهران بود. خودم را به بی‌خیالی میزنم تا همسرم متوجه خبر نشود. همه مسافرین در اتاق خواب بودند که آهسته از تخت بیرون می‌آیم و همسرم را بیدار می‌کنم.

به سختی چشمانش را باز می‌کند؛ 11 روز سفر فشرده هیچ انرژی برایش باقی نگذاشته بود. دقایقی زمان می‌برد تا در سکوت اتاق آماده‌ شویم و کوله را برداشته و برای صرف صبحانه به سمت لابی برویم. ترسمان ریخته بود و با آسانسور که چراغش همچنان سوخته و غرق تاریکی بود به لابی هاستل می‌رویم. دختر جوان ایتالیایی که به نظر در هاستل همه کاره می‌آید پشت میز پذیرش مشغول آماده کردن صبحانه است. با دیدن ما در آن ساعت از صبح کمی جا می‌خورد؛ شاید مسافری سحرخیز تر از ما به چشم ندیده بود. صبحانه از هرچه که فکرش را کنید ساده‌تر بود. چند عدد میوه در سبد، کیک و آب‌میوه و قهوه. این‌ها صبحانه‌ای بود که در این هاستل زیبا انتظارمان را می‌کشید. ای کاش صبحانه هاستل بارسلونا بال درآورده بود و همراه ما به میلان می‌آمد. همچنان که زیر لب مشغول غُر زدن بودیم صبحانه را خوردیم و با تشکر از دختر جوان از هاستل خارج شدیم.

 

zpWdKYrN5dNd3vYSORfYc9MMabqB6gpD7OmRvCKi.jpeg

میز صبحانه مختصر در هاستل

چترم را باز می‌کنم، چون همیشه در کنار تماشای عاشقانه‌ی باران، از خیس شدن زیر آن هم بیزار بودم. مقصد نخست ما بازدید از کلیسای جامع میلان و مسیر همان مسیر روز گذشته و استفاده از مترو بود. قدم‌هایمان را آهسته بر می‌داریم تا از تماشای باران و آخرین روز از سفر لذت ببریم. در ایستگاه Lima سوار بر مترو شده و در ایستگاه Duomo پیاده می‌شویم. از ایستگاه که خارج می‌شویم خود را در میدان «دوئومو» می‌یابیم. میدانی که روز گذشته از آن دیدن کرده بودیم. سرعت بارش باران شدیدتر شده بود که تصمیم گرفتیم هر چه سریع‌تر وارد کلیسا شویم.

 

0psjrbRbMoPLalfLh1hDSUw72jCwSPC7co9zhDzw.jpeg

بلیت بازدید از کلیسای جامع میلان

فایل PDF بلیت بازدید از کلیسای جامع میلان 

کلیسایی مرمر پوش

بلیت‌های بازدیدی که پیش از سفر برای هر نفر به قیمت 13/5 یورو خریده بودیم را بر روی موبایل به مسئول پذیرش نشان داده و پس از اسکن بارکد و تایید وارد کلیسا شدیم. تا به حال مسجدی را ندیدم که بلیت بازدید داشته باشد حتی مسجد شیخ زاید در ابوظبی که بزرگترین مسجد دنیا لقب گرفته اما در نقطه مقابل کلیساهای زیادی هستند که بلیت ورودی دارند!

وجه تمایز کلیسای دوئومو «Duomo» با کلیساهایی که پیشتر دیده بودیم، استفاده از سنگ مرمر در نمای بیرونی بود که رنگش سفید متمایل به صورتی بود و «کندوگلیا» (Candoglia) نام داشت. این سنگ از معدنی در کوه‌های آلپ، در شمال غربی میلان به اینجا آورده و جلوه دهنده این کلیسا شده بود.

 

10gpGgjRiuCJXl9JKLUyDEx3YxvZo5f4gbGQe2AA.jpeg

ستون‌های عظیم کلیسای دوئومو

در بدو ورود ستون‌های عظیم و معماری به کار گرفته شده در طراحی کلیسا بیش از هر چیز توجهمان را به خود جلب کرد. معماری کلیسا همچون اکثر بناهای تاریخی اروپا، گوتیک بوده و از این حیث دومین کلیسای بزرگ گوتیک در جهان به شمار می‌آید.

 

ROqYdHEFMie3SFdW34RI2VMSpEy3MDOwVxTQ48hq.jpeg

پنجره‌های بلند و رنگین کلیسای دوئومو

XCCHUFGReLDNcnpv73i6DsVhAX67PxexKbuqnEEk.jpeg

پنجره‌های بلند و رنگین کلیسای دوئومو

jJjIygN6zirojcsgG57zvlY9jVBSFVmf5sAhPEwU.jpeg

پنجره‌های رنگین کلیسای دوئومو

 رفت و آمد تعدادی گردشگر در گوشه‌ای از کلیسا توجه ما را به خود جلب کرد و زمانی که نزدیک‌تر شدیم پله‌هایی را مشاهده کردیم که به زیر زمینی مخوف ختم می‌‌شدند.

 

tObtXaF965bPINaIaov95LWYAMD4UWmx9QJRdRwA.jpeg

راه‌پله‌ای که از آن به سمت زیرزمین کلیسا رفتیم

xHQAAbE42IzPl3ElWapKvl9cyu70wV72XH87PEnC.jpeg

زیرزمین کلیسای دوئومو

 این زیر زمین، تعمیدگاهی (مکانی که در آن غسل تعمید انجام می‌گرفته) از یک کلیسای قدیمی بوده که در زمان حفاری مترو کشف شده و قدمتش به پیش از ساخت کلیسای دوئومو باز می‌گشت و بسیار رازآلود بنظر می‌رسید.

 

jWfUUKPD64jZmqA7jFkfVk0kl1nOl6Ty4yy2Lkx7.jpeg

تعمیدگاه تاریخی در زیر کلیسای دوئومو

EacMLyd9q1IhbJClWDDQXTC7CPjAMnO2JjgLqss6.jpeg

گورهای کشف شده در زیر کلیسای دوئومو

NHjg9IpDX1rfAQZVszM007PZsjlllqwIZGAlujQX.jpeg

اشیاء کشف شده در تعمیدگاه

پس از بازدید تعمیدگاه، مجدداً وارد کلیسا شدیم جایی که طاق اصلی آن 45 متر ارتفاع دارد و بلندترین طاق کامل در جهان لقب گرفته است. دور تا دور کلیسا پر شده بود از مجسمه‌های چشمگیری که توجهات را به خود معطوف می‌کرد و در این بین یکی از عجیب‌ترین مجسمه‌ها، تندیس «سانتا بيارتولومه فلید» (St. Bartholomew Flayed) نام داشت که از ظاهری متفاوت بهره می‌برد و ظاهری روح مانند داشت.

 

R8wbITNkKsMgCEuKhZxxfmQtcn5OjaGNfJnRTU0I.jpeg

کلیسای دوئومو

zSHItyWPmK58WoV80ZuLRkTSqL4sG0qnAlw71Qw3.jpeg

تندیس مشهور «سانتا بيارتولومه فلید» در کلیسای دوئومو

 اعتراف به گناه و تقاضای بخشش در پیشگاه کشیش، از سنت‌های بارز کلیسای کاتولیک می‌باشد. بر اساس آموزه‌های کلیسای کاتولیک روم، آیین اعتراف یکی از آیین‌های مقدس است و اعتراف به همه گناهان بزرگ که بعد از تعمید (از ارکان ضروری این دین است که تمامی مسیحیان می‌بایست در زمان کودکی غسل تعمید را انجام دهند) صورت گرفته، ضروری است.

 

tgY1CK6pqDOdKmOlPhaLZHiQCIHrCSYTXBYhhRfE.jpeg

اتاقک اعتراف به گناه در کلیسای دوئومو

 بخش جذاب بازدیدمان باقی مانده بود و آن چیزی جز تماشای پشت بام جذاب کلیسا نبود. بلیت بازدیدمان را به همراه دسترسی به پشت بام توسط پله‌ها خریداری کرده بودیم (دسترسی با آسانسور هزینه بیشتری داشت). تعداد پله‌های مارپیچ قدری زیاد بود و ناگزیر در میان راه یکبار برای نفس‌گیری ایستادیم. به پشت بام که رسیدیم باران نه تنها بند نیامده بود، بلکه شدتش بیشتر هم شده بود. چتر را باز کرده و آهسته بر روی سنگ‌های مرمر پشت بام قدم گذاشتیم زیرا به علت خیس شدن بسیار لغزنده شده بودند و دوست نداشتیم با سر در میدان دوئومو فرود بیاییم. ستون‌های نوک تیز کلیسا تا پشت بام امتداد یافته و بر روی آن‌ها مجسمه‌هایی قرار گرفته بودند که در نوع خود بسیار فریبنده می‌نمودند.

 

JiR198qkQgKy6tk70Amo2dkCq2beRC5gkCiCLCHR.jpeg

پشت بام کلیسا و نمای میدان دوئومو

EKVzuvHmNVye0kN9qcmOg6ZcSMDTcg81OMv4pJog.jpeg

پشت بام کلیسای دوئومو

ws8qbSupmkPJ7ZfPENggtRVtpwb1zyrLmyrXvaFy.jpeg

پشت بام کلیسای دوئومو و مجسمه‌هایی بر روی ستون‌ها

 دسترسی به تراس بالاتر بدلیل بارندگی امکان پذیر نبود و با دشواری تعدادی عکس گرفتیم و از تماشای میدان دوئومو و گالری ویکتور امانوئل دوم در زیر باران پاییزی لذت بردیم و پس از چند دقیقه به پایین برگشتیم و از کلیسا خارج شدیم.

مقصد بعدی بازدید از قلعه «اسفورزا» و پارک «سمپیون» بود از این رو پیاده در زیر نَم‌نَم باران به سمت خیابان «دانته» حرکت کردیم تا به میدان کایرولی رسیدیم جایی که روز گذشته از آن دیدن کرده بودیم. در کنار میدان که ایستاده بودیم نمای قلعه اسفورزا کاملاً آشکار بود. میدان کایرولی دقیقاً مسیر عبور تراموای قدیمی میلان می‌باشد، تراموای زرد رنگ سالخورده‌ای که بیشتر شباهتی به یک جاذبه گردشگری داشت تا به یک وسیله حمل و نقل عمومی.

 

TcUGvD72hf0gFPAbUhEjoKkPPnb8v4oyHjXvff3A.jpeg

خیابان دانته

k6ZfuxBhPVNbwKuycy4Ut49kPSjICBLxrVzgQX8T.jpeg

میدان کایرولی و مجسمه «جوزپه گاریبالدی»

vA8CH2fZTvKh5Qhq5XODhHs0tS9bXYeVm2Z2lwQM.jpeg

عبور تراموای زرد رنگ قدیمی از میدان کایرولی

 مسیر را به سمت قلعه ادامه دادیم و در نزدیکی آب‌نمای روبروی قلعه بودیم که مسیر برگزاری مسابقه دو توجه ما را به خود جلب کرد.

 

6fRau3EJfWfLZ5PUABO5EoEEwL6O6X3oebMz70hs.jpeg

برگزاری مسابقه دو

 به آب‌نمای سنگی روبروی قلعه رسیدیم که در دوران فاشیست (یک حزب سیاسی در ایتالیا) ساخته شده و بدنبال بازدید موسولینی (رهبر حزب ملی فاشیست) افتتاح شده بود. شدت باران همچنان ادامه داشت که وارد قلعه اسفورزا شدیم. قصد بازدید از موزه قلعه را نداشتیم و جان پناهی در قلعه برای خود یافته و اندک زمانی را استراحت کردیم تا از شدت باران نیز کاسته شود.

 

YeAVxrYbFssHM0arEMii4PJixEPAMTNkWFALFBIy.jpeg

آب‌نمای سنگی روبروی قلعه اسفورزا

U9At3CxH6FafX1jcT8C7iwZ40vXuKqZUhyLq3SD8.jpeg

برج 70 متری فیلارت

UfR3QQI0m1yNIrVDnDaOIdYkw6LvTXrBmOD7RmeC.jpeg

ورودی اصلی قلعه اسفورزا از برج فیلارت

fwO4Cl7DH8dQsbELoOUYj0jAFqzwBK1zImiyJ6b0.jpeg

دیوار و برج دیده بانی قلعه اسفورزا

LPagDF737dzVPPgA2yBEXRojcxUfTsuGP2r3Bh1m.jpeg

راهنمای طبقات موزه قلعه اسفورزا

eghtedari-1.jpg
صف ورود به موزه قلعه اسفورزا

اسفورزا، از فراز تا فرود

باران کمابیش متوقف شده بود که تصمیم گرفتیم بیشتر به جست و جوی قلعه بپردازیم. قلعه اسفورزا (Sforzesco Castle) در قرن 14 میلادی به دستور اولین دوک (لقب مهم اشرافی و از القاب سلطنتی اروپایی) میلان به عنوان قلعه‌ای نظامی به ساده‌ترین معماری ممکن ساخته شده است. این قلعه در زمان شکوه خود به کاخی شکوهمند بدل گشت به نحوی که «دوناتو برمانته» معمار و «لئوناردو داوینچی» نقاش مشهور ایتالیایی وظیفه آراستن آن را بر عهده داشتند. این شکوه دیری نینجامید و در قرن‌های بعد این کاخ از بد روزگار به سربازخانه و انبار مهمات بدل گشت و تغییرات عمده‌ای را شاهد بود. قلعه‌ای که امروزه با آن روبرو بودیم به شکل چهارگوش بود و چهار برج باشکوه در چهارگوشه آن قد برافراشته بودند و برج 70 متری فیلارت به عنوان ورودی اصلی آن استفاده می‌شد.

 

eghtedari-2.jpg
مجسمه‌ای در قلعه اسفورزا
BYdXUMtycnmFtp5uLuesjf6Qfy2t6mlryGe2NOi1.jpeg

حیاط قلعه اسفورزا

YYaiUYsRmz6REeG9isVmGuSP9gCLrggMV49Z7qxz.jpeg

برج دیده‌بانی قلعه اسفورزا

Dao1wxx5t43bqgRROz1YJCicj6CkuQs8qbEzCmKW.jpeg

خندق اطراف قلعه اسفورزا

 بازدیدمان که از قلعه تمام شد به سمت پارک سمپیون (Sempione Park) حرکت کردیم که در زمان دوک‌های میلان به شکارگاهی برای آن‌ها تبدیل شده بود. سمپیون پارکی سرسبز و وسیع بود که به عنوان بزرگ‌ترین فضای سبز میلان نیز شناخته می‌شد. بدلیل بارندگی پارک بسیار خلوت بود و معدود بازدیدکنندگان نیز به‌همراه سگ خانگیشان در پارک حضور داشتند. دقایقی را بر نیمکت‌های پارک استراحت کرده و سپس به ادامه مسیر پرداختیم.

 

WvRucbO4NXEVvMxaVn6ewnRLjhFUIJwGkJnMSxdb.jpeg

پارک سمپیون

m8T9uCg2OAO12hgTDbUdgdKHcCf17SM87BTSwujr.jpeg

شنای اردک‌ها در آب‌گیر پارک سمپیون

qYtTetBb2NGVPpx1Z0zOv6plPqWJUlcNhKoE47jo.jpeg

درختان تنومند پارک سمپیون

شام آخری که به مرادش نرسیدیم

 همانطور که بارها اشاره کردم برای لحظه به لحظه سفر اروپا برنامه داشتیم و بلیت ورودی بیشتر مکان‌هایی را که احساس می‌کردیم امکان تهیه آن بصورت حضوری نباشد، پیش از سفر تهیه کرده بودیم. نقاشی دیواری شام آخر (Last Supper) اثر لئوناردو داوینچی یکی از آثاری بود که بود که می‌دانستیم باید برای تماشای آن پیش از سفر بلیت تهیه کنیم اما شاید باورش سخت باشد که بدلیل محدودیت‌های شدید برای بازدید، زمان بازدید تا 3 ماه بعد از سفر ما نیز تکمیل شده بود. با این وجود انگیزه خود را از دست نداده و به سمت کلیسای «سانتا ماریا دله گراتزیا» مکانی که نقاشی در آن کشیده شده به راه افتادیم.

 

Pt07oGrmMduVQuSoXUuMgRsdIDKouC4wia0vEDkb.jpeg

نمای زیبای ساختمانی رنگین در میلان

udndbbNWLVQ2psCnch8nmh0Rp1V9tGBeVULJpq7Q.jpeg

ترموای قدیمی میلان

 به کلیسا که رسیدیم مستقیماً به سمت دفتر فروش بلیت رفتیم و از مسئول فروش بلیت همان جمله‌ای را شنیدیم که انتظارش را داشتیم؛ تمامی بلیت‌ها فروش رفته و امکان بازدید وجود ندارد. اصرار من برای بازدید هم سودمند نبود و مسئول بلیت‌فروشی گفت کوتاه‌ترین زمان نوبت‌دهی بصورت تلفنی و حدوداً یک ماهه می‌باشد. چاره‌ای نبود، دست از پا درازتر از دفتر خارج شدیم و با حسادت به گردشگرانی نگاه می‌کردیم که در صف ورودی برای بازدید از نقاشی قرار داشتند و به سمت ورودی کلیسا رفتیم.

 

zlMCBXtqiCc7eDdSG6xgosZOCrWaRkHp2rWfd6WG.jpeg

صف ورود به صومعه کلیسای «سانتا ماریا دله گرتزیه» محل قرارگرفتن نقاشی «شام آخر» اثر لئوناردو داوینچی

نزدیک ظهر بود و زمان نیایش که یکی از مسئولان کلیسا گفت امکان ورود به کلیسا برای گردشگران میسر نیست. نمی‌توانستم علاوه بر نقاشی از دیدن کلیسا نیز به راحتی عبور کنم و به هر شکلی بود وارد کلیسا شدیم. کلیسای «سانتا ماریا دله گرتزیه» (Santa Maria delle Grazie) در نزدیکی پارک سمپیون قرار گرفته و با تلفیقی از معماری گوتیک و رنسانس نماد سنت کاتولیک در شهر میلان می‌باشد. اما به واقع دلیل اصلی شهرت آن قرار گرفتن نقاشی مشهور داوینچی بر دیوار گچی سالن غذاخوری صومعه می‌باشد که در ضلع شمالی کلیسا قرار گرفته است.

 

jOoAfJELUvaeTvlpPfbRmwe7yvNmjZTquY81C3gK.jpeg

کلیسای «سانتا ماریا دله گرتزیه»

mFMqkbaMrSEeKONGVioRgmfbF0qyNrZyHwEODtwx.jpeg

کلیسای «سانتا ماریا دله گرتزیه»

GuIqbz3OqSMHxQrGyF0CbV1U3Fn304x2keF9F5zl.jpeg

کلیسای «سانتا ماریا دله گرتزیه»

u5n4G9EefWm28NHr3vmmiMv1onwYFsoNiE7vQwfX.jpeg

کلیسای «سانتا ماریا دله گرتزیه»

TukruY9FP0bHQJWronCsQaTSh0NbZb5maCNHMtg3.jpeg

کلیسای «سانتا ماریا دله گرتزیه»

3OkneZBgeYFZBi8n1XZ3zCsADZrS4c8Mtmis2prC.jpeg

کلیسای «سانتا ماریا دله گرتزیه»

 تابلو شام آخر به سفارش « لودوویکو ماریا اسفُورزا » (Ludovico Maria Sforza) دوک مشهور میلان توسط داوینچی کشیده شد و صحنه‌ای را نشان می‌دهد که طی آن مسیح خیانت یکی از حواریونش را اعلام می‌کند.

 

JfkbqREahbiOvmKbtqloLgvgzaf35NwKQiSHLopc.jpeg

نقاشی «شام آخر» اثر لئوناردو داوینچی (عکس از اینترنت)

با اندوه از دست دادن فرصت تماشای نقاشی مشهور داوینچی از کلیسا خارج شدیم و مسیر خود را به سمت کلیسای «آمبروز مقدس» (Sant'Ambrogio) ادامه دادیم. زمانی که به کلیسا رسیدیم برای ساعتی درب‌های کلیسا بسته بود و ناچاراً از دیدن آن منصرف شدیم اما یک فروشگاه اشیاء قدیمی درست چسبیده به کلیسا توجه ما را به خود جلب کرد و وارد آن شدیم.

 

DgKDcsxs2enqPvBkfCRhM1P092IA8RLCtBAePjwN.jpeg

فروشگاه اشیاء قدیمی در کنار کلیسای «آمبروز مقدس»

zkGQ13TeIJa3OfF7yAz2OWmIwn6hz5RCIVaLoGJk.jpeg

فروشگاه اشیاء قدیمی

XaIJHGfVw3xg1ZU52anX3kaIpvhAjBj3Z3Sc5RPS.jpeg

فروشگاه اشیاء قدیمی

gXLwzQs8eTgXvRDkKC4iFX70NuPXJuTErIdYnX7W.jpeg

فروشگاه اشیاء قدیمی

 راهرو فروشگاه آنقدر باریک بود که از ترس برخود کوله‌ای که بر پشت داشتم با اشیاء آنجا، خیلی سریع از آن خارج شدیم. مسیر را به سمت بازدید از خرابه‌های رومی «سن لورنزو» و کلیسای «سن لورنزو» ادامه دادیم. خرابه‌های رومی «سن لورنزو» در واقع ستون‌های رومی می‌باشند که تعدادشان به 16 عدد می‌رسد و درست روبروی کلیسای «سن لورنزو» قرار گرفته‌اند و در قرن 4 اُم میلادی از یک معبد به اینجا آورده شده‌اند. در گذشته فاصله بین این ستون‌ها و کلیسا خانه‌های مسکونی قرار داشتند که با مرور زمان تخریب شده‌اند.

 

5zg1hEvqlIFUNkwJuPVVv6xlvM2l7PfYTv9bpIxb.jpeg

ستون‌های رومی

YDEeZqRsxSSOuKaoAmGTJtwCZpozIkeit67PSefC.jpeg

اثر هنری با نام «لنگه کفش‌های آویزان»!

 کلیسای «سن لورنزو» (Basilica San Lorenzo Maggiore) یکی از قدیمی ترین کلیساهای میلان است که در اصل در زمان روم باستان، در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم میلادی ساخته شده اما بعدها در زمان‌های گوناگون مورد بازسازی قرار گرفته است.

 

mnXatwUr7hz3RwLMhpMBd7IB29snAL6rBrbRWXpd.jpeg

نمای بیرونی کلیسای «سن لورنزو»

xxaZ6cPJprGvBUDHhDHmjkaK1lNzIVJjK5uCvBSH.jpeg

کلیسای «سن لورنزو»

T11BafX6Dw5PqDLef1MN58hEnajxRNhQ3W1B56a3.jpeg

گنبد کلیسای «سن لورنزو»

DnDGAlojKKcG9F63jOfJZJomS0dMtaMQTD9fmqPL.jpeg

مجسمه‌های کلیسای «سن لورنزو»

DWSzvlxzsBEc7qcnfHpEpmdZqKJvl9OH3BI3jTjf.jpeg

مجسمه‌های کلیسای «سن لورنزو»

JFkRk6uy0QsVx1g0aNk6xDCuzukBo2PKiFa6yBp4.jpeg

مجسمه‌های کلیسای «سن لورنزو»

در ادامه به سمت محله «ناویلی» حرکت کردیم که بالاخره چشممان به جمال رستوران تراموای اتمسفرا (ATMosfera) روشن شد. این تراموای سبز رنگ قدیمی امروزه به یک رستوران متحرک تبدیل شده تا گردشگران در کنار صرف غذا، از تماشای بافت قدیمی شهر نیز لذت ببرند.

 

ReoTTIDk1UuZOh4xqzzIltJkpGfxDxugSVX4VKgv.jpeg

نمای ستون‌های رومی از کلیسای «سن لورنزو»

Mc9RgkEuWGZCUVG7LhegQz9soFrh4t7tA4oJoISt.jpeg

رستوران تراموای اتمسفرا

4VfnU3tAEmlhpsKRtaZPpodiX6P76xNV56iiOqYf.jpeg

در کوچه و پس کوچه‌های میلان

pqnbWgDLiSWCz5G2NENpGdTVTQVJqJd0E3JVN01m.jpeg

در کوچه و پس کوچه‌های میلان

 به نزدیکی محله ناویلی که رسیدیم با دروازه قدیمی شهر به نام (Porta Ticinese) روبرو شدیم که در گذشته دروازه شهر میلان بوده و سوی آن به جنوب غربی شهر می‌باشد.

 

Rhaa2ITOPlvagVuXQCwhDc4SqpJk1EmjatA8WlZd.jpeg

دروازه قدیمی شهر میلان

 

ونیز کوچک!

 

r3I86l6P5pVQb6OxgqTAuYGgROQhZUZYgg5d8HyS.jpeg

محله ناویلی

محله ناویلی (Navigli) نام خود را از کانال آبی به همین نام می‌گیرد که قدیمی‌ترین کانال شهر میلان لقب گرفته است. در گذشته از این کانال برای جابه‌جایی مصالح استفاده می‌شده اما امروزه در این کانال قایق‌های توریستی در حرکت هستند و در دو سمت آن نیز بوتیک‌های چشم‌نوار، رستوران و کافه‌های رنگارنگ قرار گرفته‌اند و این محله را به منطقه‌ای توریستی تبدیل کرده‌اند.

 

q55jgPYIgEmuxoiy6cU35wPUUAhjzcGFLLo84u05.jpeg

کانال ناویلی

Ht0GODTiaYGzZ956pzzT6cWf2FJksehQNS1aoJDT.jpeg

کانال ناویلی

 گرسنگی دیگر مجالی برای راه رفتن باقی نگذاشته بود که به سمت یک برگر فروشی که از پیش در این محله نشان کرده بودم به راه افتادیم. رستوران Burger Wave نام داشت و درست روبروی کانال ناویلی قرار گرفته بود.

 

3v2h7HiobZaxH00knLdqy0NfIt3qOtc15TuewVDG.jpeg

رستوران Burger Wave

oCDBBzAtuey2TbJCxl6hu6qg4CLRTOakmy07C6Yd.jpeg

رستوران Burger Wave

RDQIBO2hFLZIpny76uTnkC6u4jYOLkt9YLz4WXEF.jpeg

دیوار جالب رستوران Burger Wave

LjesUpG08pGiILIvMlQFinPEzZv8geNjxF6y6UFd.jpeg

ناهار ما در رستوران Burger Wave

pTL8dUJWbT4TljRSptcUI8t9bnxmPtrOSdPp8hnQ.jpeg

ناهار ما در رستوران Burger Wave

 برگر جذاب بود اما نه به اندازه برگری که در رستوران  Burger & Fries در پاریس خورده بودیم. پس از صرف غذا که جمع هزینه آن 19/3 یورو شد از رستوران خارج شده و در امتداد کانال زیبای ناویلی قدم‌زنان به راه افتادیم.

 

Tvx2uQncQkO2Yb1YU7CMuPkDklRJmSpcDwRCgZY5.jpeg

پل قرار گرفته بر روی کانال ناویلی

wPegvLb529oHFeXkURbOOtmlgMcXwP0NBnq6juG9.jpeg

محله ناویلی

5fvgfzSfnSs5bCrcBpc0BSCRvwcHQrmFNRxqqo8v.jpeg

کانال ناویلی

vBrP0lHbxs1vk2UyZjQoUGgLDakjHLqxM49fZYAi.jpeg

کانال ناویلی

5Xob12oO121bZOVLw2V3wFW0ScQx9B6knpVRXyzp.jpeg

یک گالری در کنار کانال ناویلی

yDSxYjBUwOsWCB6F8YEqayg1sDeRud17ZddVTmzW.jpeg

ساختمان‌های رنگارنگ در کنار کانال ناویلی

gHM3ylq6PGa04PhcnTygOJ7W2Z39zwREovqawYll.jpeg

ساختمان‌های رنگارنگ در امتداد کانال ناویلی

GhOhpVFP8NoafET7Vg20MGrVz8NuwXrXHUpinMTO.jpeg

رستورانی در کانال ناویلی

طبق برنامه قرار بود شب را در این محله باشیم تا انعکاس نور چراغ‌های رستوران‌ها و بوتیک‌ها را در این کانال زیبا ببینیم اما خلوتی محله و این که تا زمان تاریکی زمان زیادی باقی‌مانده بود نظرمان را عوض کرد و در نهایت تصمیم گرفتیم برای آخرین بار سری به میدان دوئومو بزنیم.

 

oVSeK65gmQdvCpx9K2f4ZMXw1xzNmB1IxaicKT0K.jpeg

انعکاس نور چراغ‌ها در کانال ناویلی (عکس از اینترنت)

 پیاده تا ایستگاه مترو P.TA Genova FS حرکت کردیم و با یک تعویض خط پس از 20 دقیقه به ایستگاه Duomo رسیدیم و خود را در میدان دوئومو یافتیم.

 

wiM2ktTlj3wxCkjweFhNuYtmqNlQojXYmbrXusdz.jpeg

میدان دوئومو و نمای کلیسای جامع میلان و حضور پر‌شمار گردشگران

امروز شنبه بود و روز تعطیل، به همین دلیل جمعیت زیادی در خیابان‌ها بودند. آخرین روز حضورمان در میلان بود و فردا صبح به وطن باز‌می‌گشتیم؛ همیشه این لحظات برعکس همه، احساس خوبی داشتم چون هم دلتنگ بودم و هم راضی از اینکه همه چیز طبق برنامه خوب پیش رفته بود. لحظاتی را در این میدان زیبا سپری کردیم و وارد گالری «ویکتور امانوئل دوم» شدیم.

 

bj4GlDBxKmBFVUAOr7S1hMCnFXhY5QdzkVpsdXnA.jpeg

گالری «ویکتور امانوئل دوم»

68dxMbRFkStcaySoAVfX3Yu1wbaAWvvUeXX0LUXx.jpeg

گالری «ویکتور امانوئل دوم»

fJWJwA2H8SvCbBpGv8iLPUYtOogKTIY626qztrWD.jpeg

گالری «ویکتور امانوئل دوم»

CEzXQr4JsqIpFujzW1BiZnAKzH4x4OXW5CdSnrwA.jpeg

گالری «ویکتور امانوئل دوم»

 تصمیم گرفتیم آخرین شکم‌گردی سفر را انجام دهیم برای همین به سمت بستنی فروشی مشهور Cioccolat حرکت کردیم. بستنی فروشی خیلی شلوغ بود و صفی طولانی در روبروی آن شکل گرفته بود و زمانی که نوبت به ما رسید یک بستنی به قیمت 4 یورو سفارش دادیم که طعمی شگفت‌انگیز داشت.

 

uEczzyE1u92EoFONRjKbsKvtJY3e5BC4oQrSc9hv.jpeg

میدان «اِسکالا» و مجسمه «لئوناردو داوینچی» در مرکز آن

WDqj3977qDLOiUu6ZcGCvlIVhxTiS7aAgDwtRNnG.jpeg

در اطراف کلیسای جامع میلان

RKVdl3zFyGhF3JwEp0pZpXFW8a6UaZYo0XhcaS7Y.jpeg

بستنی فروشی مشهور Cioccolat

C2A5mac1596Nxhw5ebiG2A6NW2IsvRsB3nlsSEt7.jpeg

بستنی فروشی مشهور Cioccolat

SiY2n5dgxR7ybJaMImt7v6w3atS2qWl2SPIJHj1s.jpeg

آخرین بستنی خوشمزه ایتالیایی

 مزه بستنی از دهنمان بیرون نرفته بود که چشممان به رستوران لوئینی (Luini) افتاد که جمعیت زیادی روبروی آن صف کشیده بودند. نگاهی به همسرم انداختم و علامت رضایت در چشمان او هم هویدا بود. رستوران لوئینی از مشهورترین رستوران‌هایی بود که پانزروتی (Panzerotti) تهیه می‌کردند. پانزروتی یک غذای مشهور ایتالیایی هست که عمدتاً از پنیر به همراه گوجه در طبخ آن استفاده می‌شود و محبوبیت فراوانی دارد. وارد رستوران شده و یک پانزروتی به قیمت 2/8 یورو گرفتیم و در بیرون رستوران نوش‌جان کردیم.

 

NemmuGrMjK698GhyjKU6Ob5RzZaSqcIdJGrxBA8g.jpeg

رستوران لوینی

MM9obseBUsyNv1aqnuVxDgRq2kWYCIQkr4OMTNih.jpeg

رستوران لوینی

KDdKT38Z1gObrw7YLc4ARHHZ84JoDzikQOAFZtxW.jpeg

رستوران لوینی

KhIdpvDpPeMZtaPH26skvS8aeJXDwut1CUxVqwBP.jpeg

پانزروتی غذای مشهور ایتالیایی

 نزدیک غروب بود و دیگر پاهایمان توانی برای راه رفتن نداشت و دلیل آن هم پیاده‌روی طولانی در مدت 12 روز سفر اروپا بود که در طول روز به 25 کیلومتر پیاده‌روی نیز می‌رسید. تصمیم گرفتیم به هاستل برگردیم و استراحت کنیم و سپس مشغول پیچیدن چمدان‌ها شویم.

 

xJUpwgOhjJiTsbKTABhPdawjqbbfZPXqNeciB6qm.jpeg

نمای تخت خواب در هاستل

tnEBn98LWAzXKjWN5UE6NHerTGZe8wrupt8icaNx.jpeg

جدول هزینه‌های روز دوازدهم سفر اروپا - بیست و هفتم مهرماه 98

 

نقشه مسیر طی شده در روز دوازدهم سفر اروپا - بیست و هفتم مهرماه 98

 

روز سیزدهم سفر اروپا

بیست و هشتم مهرماه 98، چَاُ میلانو، سلام بر وطن

پروازمان ساعت 11:55 صبح بود از این رو عجله زیادی برای بیدار شدن نداشتیم. ساعت حدود 7:30 دقیقه بود که برای صرف صبحانه و Check-Out به لابی رفتیم. پس از صرف صبحانه‌ و خداحافظی با مسئول هاستل چمدان‌کشان از هاستل دوست‌داشتنی خود خارج شدیم و به سمت ایستگاه مرکزی اتوبوس میلان رفتیم.

 

EvVuVaoVpbsP0ycyNc7iezLy26nOxLTP52sEopoD.jpeg

لابی هاستل

 برخلاف پرواز داخلی پیشین ما که در فرودگاه برگامو انجام گرفت، اینبار پرواز ما از فرودگاه اصلی شهر میلان به نام مالپنسا (Malpensa) بود. بلیت اتوبوس فرودگاه را از باجه فروش هر کدام به مبلغ 10 یورو خریدیم و پس از چند دقیقه که ظرفیت اتوبوس تکمیل شد به سمت فرودگاه راهی شدیم.

 

rB5LJ9mvUICZCJu4aRcfJ7XKQCxzq7eswYuWKRWU.jpeg

ایستگاه مرکزی اتوبوس میلان

gv1wkyPKcuM3MAxlI8PWpdSboPDSYqyeeb8m1Ztd.jpeg

باجه فروش بلیت اتوبوس فرودگاه در ایستگاه مرکزی اتوبوس میلان

8Aj2oFwPaw8Tj9XrEtEQpPBoyTBHufG9j6JORoGK.jpeg

ایستگاه مرکزی اتوبوس میلان

B1EcDMWugZ2PVsbzi5nOMT3kIlWvS5oMqmO5eJIv.jpeg

بلیت اتوبوس به مقصد فرودگاه مالپنسا

پس از 45 دقیقه به فرودگاه بزرگ مالپنسا رسیدیم و خوشبختانه دیگر نگران محدودیت وزن چمدانمان نبودیم. مشکلی که در طول 3 پرواز پیشین همیشه با ما بود اما به خوبی توانستیم آن را مدیریت کنیم. گیت پرواز ماهان در گوشه‌ای از فرودگاه قرار گرفته بود و بنظر می‌رسید بزودی هم بدلیل فشارهای آمریکا بر کشور ایتالیا این پرواز برای مدت‌ها متوقف خواهد شد اما بازهم جای شکر داشت که ما بدون پرواز نمانده بودیم. در صف تحویل چمدان قرارگرفتیم که قطره چکانی به پیش می‌رفت و پس از 2 ساعت تاخیر سوار هواپیما شدیم.

 

23gqpFboRawbV32cJnUXGPfrFnxQJw04uBmDZU2j.jpeg

فرودگاه بزرگ مالپنسا

lb3WM5ZjkKlulgAHvoRkUXQ4Asl21I01gRuAuFVi.jpeg

بلیت پرواز ما

DCpJWDiDn2NQZTUEaHtBNJO5y2IHXN3xVuIyw6Iv.jpeg

صف تحویل چمدان و دریافت کارت پرواز

7PVYHjPrJbzyz3Y8mEMvXnKTAGCDrMDQVhWfDbDO.jpeg

ایرباس 340 ماهان در فرودگاه مالپنسا

8XmjiOJ85n1NIMIA4FJ4nr5uwkaLMunNhCZte0Fp.jpeg

ایرباس 340 ماهان در فرودگاه مالپنسا

حدود 1 ساعتی هم در هواپیما منتظر بودیم تا در نهایت هواپیما به سمت باند پرواز رفت و نهایتاً چرخ‌های ایرباس 340 ماهان از باند پرواز فرودگاه مالپنسا جدا شد و آسمان ایتالیا را ترک کردیم. به گفته خلبان بخش عمده‌ای از تاخیر بوجود آمده بدلیل تاخیر در خدمات فرودگاهی به پرواز ما بود.

 

elq2cyPfzi3Cch0VGDtXkhdkWRWU0ya6s8gbTGb6.jpeg

هوای بارانی در فرودگاه مالپنسا

AJ4qePht5UwvRUtZMIGlfo4Bzq2FbMy5voBJpzuh.jpeg

آسمان ایتالیا

mekGnSinBTZILSN8WzBO5Rn682c15sL5hA8O2oT9.jpeg

ناهار در پرواز

yoUaRAKOlXDDzFke0LKC5eCYYnUrFtF27eh26SUq.jpeg

پنجره‌های یخ زده هواپیما

uWiCiZDC5o6IVf5puQjUXhFrkBpbikL7Vu2PUgB1.jpeg

درون پرواز به مقصد تهران

 مثل بیشتر پروازهای خارجی که پیشتر داشتیم، ورود به تهران برای ما پایان سفر نبود و این جابه‌جایی از فرودگاه امام به مهرآباد و پرواز تهران به شیراز خود داستانی مفصل داشت. تاخیر پرواز از میلان باعث شد پروازمان از تهران به شیراز را از دست بدهیم و در نهایت با آخرین پرواز در ساعت 23:45 به شیراز پرواز کنیم و نیمه شب به خانه برسیم.

 

eOHHzWhdmQV9EolJ3zvdgz6sqM0sqTDC0NhpcDpT.jpeg

فرودگاه مهرآباد

0SjjAhOzUXa1FZV8lUTqUPGblO7cUXEnOpwP1l15.jpeg

جدول هزینه‌های روز سیزدهم سفر اروپا - بیست و هشتم مهرماه 98

 فایل PDF جزئیات برنامه سفر یک و نیم روزه به میلان

 Total Cost.jpg

 

 

سخن آخر

سفر به اروپا تجربه‌ای منحصر به فرد برای من داشت. در 12 روز به 4 شهر در 3 کشور متفاوت سفر کردیم و برای اولین بار در هاستل اقامت کردیم. این سفر به واقع به یک برنامه‌ریزی بسیار منسجم نیاز داشت و اگر به جز این بود نمی‌توانستیم از تک تک لحظات آن لذت ببریم.

در پایان از شما دوستان عزیز بابت مطالعه آخرین بخش از سفرنامه اروپایی ما تشکر می‌کنم و برایتان در دوران بیماری کرونا آرزوی سلامتی دارم. امیدوارم از مطالعه سفرنامه لذت برده باشید و اگر پیشتر به این شهر سفر کرده‌اید توانسته باشم خاطرات سفرتان را زنده کنم. خوشحال می‌شوم با درج نظراتتان در پایان این سفرنامه بنده را در بهبود نگارش سفرنامه‌ها یاری کنید.

 

آدرس پیج من در اینستاگرام:

Pouria_Eghtedari

آدرس پروفایل من در لست‌سکند:

Pouria.Eghtedari

 

لینک سفرنامههای پیشین:

1) فِلامِنکو در سواحل مدیترانه (سفرنامه بارسلونا)

2) لبخند ژکوند به شیرینی ماکارون (سفرنامه پاریس)

3) سفر به شهر اَبَدی، رُم

4) از چشمه‌های شگفت انگیز باداب سورت تا دریاچه رویایی چورت

5) کاشان، منزلگاه خانه‌های پر فروغ

6) سفر به روستای گلگون ایران، ابیانه (کاندیدای مسابقه سفرنامه ‌نویسی سال 98)

7) سفر به جزایر عاشقانه‌ها با کشتی کروز (از بندر کوش آداسی تا سانتورینی شگفت انگیز)

8) سفر به نگین خاورمیانه، امارات (سفرنامه دبی و ابوظبی) (برنده مسابقه سفرنامه ‌نویسی سال 97)

9) از سیر تا پیاز سفر زمینی به گرجستان و ترکیه (کاندیدای مسابقه سفرنامه ‌نویسی سال 96)

10) سفر به سرزمین سیام (سفرنامه تایلند) (کاندیدای مسابقه سفرنامه ‌نویسی سال 96)

 

نویسنده: پوریا اقتداری

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر