زیارت و سیاحت (سفرنامه شیراز و کیش)

4.4
از 22 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
زیارت و سیاحت (سفرنامه شیراز و کیش) + تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
06 بهمن 1399 09:00
23
10.9K

به نام خدا

 

مقدّمات سفر:

از چند سال پیش با خودم قرار گذاشتم هر سال یک سفر خارجی بروم. ولی بعد از برگشت از سفر به استان هرمزگان که سفرنامه اش را برای سایت فرستادم. دوست داشتم در کنار عکاسی با موبایلم یک دوربین عکاسی حرفه ای هم داشته باشم. هزینه سفر خارجی سال 98 صرف خرید دوربین عکاسی شد. در تیرماه پارسال به دومین دورهمی گروه لست سکند در مجموعه گردشگری مزرعه قوها دعوت شدم.

 

oZGvoEycaJkvdGvXIPPuShEp5GSniLomZ1YIYjI3.jpg
عکس دورهمی مزرعه قوها از سایت

و بعد از آن اواخر مرداد به یک سفر خانوادگی برای 5 شب به جزیره کیش و هتل 4 ستاره فلامینگو رفتیم.

وقتی بالاخره آخر سال احساس کردم وقت مناسبی برای سفر خارجی است، بیماری کرونا در چین شایع شد و تصمیم گرفتم برای بار سوم به جزیره کیش سفر کنم. آرامش جزیره باعث می شود تا فرصتی پیدا می کنم، باز هم آن جا را به عنوان مقصد سفر انتخاب کنم. این را هم بگویم در سال های گذشته به شهرهای زیادی در ایران سفر کردم. به دلیل مشکلاتی که دارم هر وقت بخواهم و اراده کنم نمی توانم راهی سفر شوم. اتفاقاً هفته قبل تعطیلات شانس یار شد و من فرصت پیدا کردم برای سفری پنج روزه برنامه ریزی کنم. از عصر سه شنبه تا شنبه شب. همین طور که قیمت بلیط ها را بالا و پایین می کردم بلیط مشهد شیراز را با قیمت 278000 تومان دیدم. اینجا بود که تصمیم گرفتم اول به شیراز بروم و بعد به جزیره کیش سفر کنم. برنامه کنسرت ها را هم چک کردم و متوجه شدم آرون افشار 17 بهمن در جزیره کیش کنسرت دارد. بنابراین با خوشحالی بلیت آن را هم رزرو کردم.

زمان سفرم از روز 15 تا 19 بهمن سال 98 بود.

آب و هوا را چک کردم دمای هوای شیراز ظاهراً شبیه مشهد بود و کیش هم تا اوایل بهمن ماه باران می بارید ولی آن زمان هوا عالی بود. شب قبل از سفر چمدان بزرگم را برداشتم و هر چه که لازم بود داخلش گذاشتم. بلیط رفت برای ساعت 15:40 با هواپیمایی ایران ایرتور بود.

 

روز اول:

ساعت 14 با متروی خط 1 که نزدیک منزلمان بود و هر نیم ساعت یک قطار به سمت فرودگاه دارد تا سالن پروازهای داخلی فرودگاه مشهد رفتم. بعد از بازرسی ورودی نزدیک گیت ها و داخل سالن چندتا دستگاه برای هواپیمایی ایران ایرتور و آتا بود که می توانستیم چک این را انجام بدهیم البته یک نفر برای راهنمایی آن جا ایستاده بود. صندلی ام را مثل همیشه کنار پنجره انتخاب کردم. بعد از بازرسی دوم متوجه تاخیر 45 دقیقه ای پرواز شدم. پرواز قبل از ما به اصفهان بود که آن هم تأخیر داشت و گیت خروجی شلوغ بود. بالاخره پرواز اصفهان رفت و بعد از مدتی پرواز ما هم انجام شد، پذیرایی که شدیم هوا رو به تاریکی بود.

 

8د.jpg
پذیرایی در طول پرواز

قبل از فرود در فرودگاه شیراز دریاچه ای دیده می شد که مسافران حدس های مختلفی درباره نام آن می زدند.

از دریاچه مهارلو رد شدیم و هواپیما به زمین نشست. از همان ابتدای ورود به این شهر تاریخی سرما را بیشتر از مشهد احساس کردم. از قبل سفر قصدم این بود چمدانم را تحویل امانات فرودگاه بدهم. برای همین دنبال بخش امانات می گشتم که همان نزدیک تحویل بار ولی داخل یک راهرو بود. با در بسته مواجه شدم ولی روی برگه پشت در شماره تلفن همراه و فامیل متصدیش نوشته شده بود. زنگ زدم و جواب دادند که تا 10 دقیقه دیگر در را باز می کنند. یک نفر مراجعه کننده دیگر هم آمد و منتظر شدیم.

بعد یک ربع آقایی آمد و برگه ای که رویش نرخ های مصوب نوشته شده بود را نشان داد از 10.000 تومان تا 24.000 برای ساعات مشخص نوشته شده بود. چمدانم شامل هزینه 24.000 تومان می شد و قبض گرفتم تا موقع تحویل گرفتن پول را پرداخت کنم. ساعت از 19 رد شد. از قبل می دانستم که مینی بوس یا ون برای رساندن مسافران به ایستگاه متروی فرودگاه هست. از سالن خارج شده و در ایستگاه سوار یک ون شدم کرایه ش 1.000 تومان بود. مسیر زیاد طولانی نبود مترو به صورت زیرگذر بود. پله برقی ایستگاه خاموش و از طبقه پایین در حال تعمیر بود. به بلیط فروشی رفتم. کرایه بدون کارت 1.500 تومان و با کارت شهروندی 900 تومان بود وقتی قیمت کارت را نگاه کردم مناسب بود. 3500 تومان و با شارژش 10.000 تومان شد.

 

5د.jpg
بلیط الکترونیک اتوبوس و قطار شهری شیراز

ابتدای حرکت قطار شهری از فرودگاه به سمت ایستگاه احسان بود(از قبل جاهایی را که می خواستم ببینم برنامه ریزی کرده بودم).  تعداد کمی از مردم داخل مترو ماسک زده بودند. در ایستگاه متروی زندیه پیاده شدم. از نظر ظاهری ایستگاه و واگن ها با مشهد تفاوت داشت. بالا که آمدم در اطراف مغازه ها و خیابان کمی جنب و جوش بود. اولین جای تاریخی که از دور دیده می شد ارگ کریم خانی بود.

 

4د.jpg
نمای ارگ کریم خانی در شب

یک مکان تاریخی در مرکز شهر که نورپردازی شده بود ادامه مسیر دادم از جلوی موزه پارس رد شدم.

 

3د.jpg
توپ جنگی جلوی موزه پارس

 

2د.jpg
پیاده رو به سمت بازار وکیل

و به دیدن بازار وکیل رفتم که در حال بازسازی بود. مغازه های صنایع دستی و پارچه فروشی زیادی در اطراف به چشم می خورد که در آنها خرید و فروش رونق بیشتری داشت.

 

1د.jpg
بازار وکیل در حال بازساری

همین طور نگاه می کردم ولی عکس نمی گرفتم تا به نزدیک حرم شاه چراغ رسیدم. دوربینم را به بخش امانات حرم سپردم و رسید گرفتم. این بخش از ساعت 12 شب تا 4:30 صبح تعطیل می شد. من هم که زودتر از 7 صبح جایی نمی رفتم.

بعد از بازرسی وارد محوطه شدم که حوضی بود و سقاخانه داشت بعد صحن اصلی و آن طرف تر، صحن امام زاده سید میرمحمد و یک طرف هم ورودی مسجد عتیق بود. کفش داری قبل ورود به حرم بود کفش هایم را به امانت سپردم و از هوای سرد بیرون داخل محیطی گرم شدم. چشمم به آیینه کاری ها و ضریح زیبای حرم شاه چراغ افتاد. حس معنوی خوبی بود این اولین بارها همیشه در خاطرم می مانند.

 

11د.jpg

10د.jpg

9د.jpg
حرم شاه چراغ در شب

حرم شاه چراغ 24 ساعته باز است و کسانی که وسیله داشتند یا منزل و هتلشان نزدیک بود تا نیمه شب رفت و آمد می کردند. عکس برداری اطراف ضریح اکیداً ممنوع بود و به چند زائر تذکر داده شد. با تعارف یکی از آشنایان در شیراز به منزلشان رفتم (من چون فردای آن روز قرار بود از صبح زود تا شب جاهای مختلف شیراز را ببینم، نیازی به گرفتن محلی برای اقامت نداشتم. ولی اقامتگاه­هایی مثل خانه بوم گردی، مسافرخانه و هتل با درجات و قیمت های مناسبی در شهر وجود داشت).

 

روز دوم:

صبح به حرم شاه چراغ برگشتم. در مسیر آمدن به شیراز بعضی التماس دعا گفته بودند.

 

12د.jpg

14د.jpg
حرم شاه چراغ در روز

 

13د.jpg
امام زاده سید محمد

برای خانواده و دوستان هم دعا کردم و ساعت نزدیک 7 صبح به بخش امانات رفته و دوربینم را تحویل گرفتم و به سمت مسجد نصیرالملک که فاصله زیادی تا آنجا نداشت به راه افتادم. سرمای هوا به خوبی احساس می شد و در خیابان تعداد کمی از مردم دیده می شدند که به سرکار می رفتند و چند نفری هم در صف نانوایی ایستاده بودند. تابلوی قهوه ای رنگ سرکوچه مسجد نصیرالملک بود و مغازه ای روسری های رنگی می فروخت.

 

15د.jpg
روسری فروشی در کوچه مسجد نصیرالملک

در چوبی مسجد در انتهای کوچه دیده می شد و تابلویی که قوانین ورود به مسجد رویش نوشته شده بود. از باجه کوچک بلیط 5.000 تومانی بازدید از مسجد را خریدم. وارد حیاط شدم ایوان و حوضی رو به رویم بود. کبوترها دورو بر گل های شمعدانی پرواز می کردند و سکوت صبحگاهی مسجد را در هم می شکستند.

 

33س.jpg

6س.jpg
محوطه مسجد نصیرالملک

شاید من اولین بازدیدکننده آن روز بودم. وقتی نشستم سرمای هوا محسوس تر بود، چون درها را باز گذاشته بودند تا هوای تازه وارد بشود به کف مسجد نگاه کردم، کاشی های فیروزه ای رنگ که بیشتر قسمت هایشان فرش های رنگارنگ دستباف انداخته شده بود. کاشی کاری های رنگی هم در سقف و دیوارها به چشم می خورد. درهای چوبی مشبک که با شیشه های رنگی تزیین شده بود و بعضی جاها شیشه هایشان ریخته بودند.

 

8س.jpg

7س.jpg
مسجد نصیرالملک

منتظر تابیدن نور و دیدن صحنه زیبای مسجد تا زمانی که به وسط مسجد برسد ماندم. بعد از من چند مسافر که بعضی خارجی و اهل آسیای شرقی بودند، تلاش می کردند عکس های زیبایی ثبت کنند. آنجا مجهز به دوربین مدار بسته بود. من هم عکاسی کردم و از خانمی که راهنمای آن جا بود خواستم چند عکس از من بگیرد وقتی پرسیدم زمانی که نور تا دیوار آن طرف مسجد را می گیرد چه وقت هست، شنیدم دی ماه برای عکاسی بهتر است.

 

20د.jpg

17د.jpg

16د.jpg
تابیدن نور آفتاب به داخل مسجد

 از مسجد بیرون آمدم نگران سرماخوردگی بودم، چون در آن صورت ادامه سفر در شهر بعدی، که قرار بود چند روز در آنجا باشم برایم سخت می شد. سرما به حدی بود که صورتم قرمز شده بود و احساس لرز در بدنم داشتم. حالا در خیابان لطفعلی خان زند بودم کمی جلوتر که رفتم آن طرف خیابان از دیدنی های نزدیک آنجا موزه نارنجستان قوام و در ورودی خانه زینت الملوک از کوچه کناری اش بود. به موزه نارنجستان قوام رفتم.

 

24د.jpg
نمای بیرونی نارنجستان قوام

مبلغ بلیط ورودی 5.000 تومان بود. به داخل محوطه وارد شدم. زمان ساخت بنا مربوط به دوره قاجار و کاربری اش مسکونی بوده است. سمت چپ حالت کارگاه قالی بافی خواهران بود. داخل حیاط شدم درختان بلند و قدیمی داشت و کاشی کاری های زیبایی که تا امروز به خوبی حفظ شده است.

 

22د.jpg

21د.jpg
تزیینات حیاط عمارت

یک طرف جایی برای عکاسی و طرف دیگر حالت کافی شاپ صندلی و میزهای چوبی برای نشستن داشت. عمارتی که امکان بازدید از داخلش فراهم بود. ازسمت راست پله ها بالا رفتم آیینه کاری بود و توضیحاتی بعضی جاها نوشته شده بود.

 

18س.jpg

15س.jpg

10س.jpg
محوطه بیرونی نارنجستان قوام

و دعوت به بازدید از طبقه بالا کرده بود از پله های کم و مارپیچ بالا رفتم. سقفی با تیرهای چوبی و نقاشی های زیبا به چشم می خورد. پایین آمدم و در آخر هم گچ کاری هایی روی دیوارها و سقف چشم بیننده را خیره می کرد. از سمت دیگر عمارت بیرون آمدم.

 

21س.jpg
گچ کاری زیبای سقف در ایوان

طبقه پایین یا زیرزمین موزه بود که اشیا و سکه های قدیمی داشت و انتهایش فروش صنایع دستی مثل نقاشی روی پر و ... که با قیمتی گران عرضه می شدند.

 

122.jpg
موزه اشیا

پیاده به سمت ارگ کریم خانی رفتم. ارگ کریم خانی مربوط به دوره زندیه است و به ثبت آثار ملی ایران رسیده است. تنها جایی بود که قبل سفر عکسی از آن ندیده بودم. بلیط موزه پارس و حمام وکیل و ارگ کریم خانی با دستگاه در باجه ای نزدیک خیابان فروخته می شد که به راحتی از دستگاه خریدم و قیمتش 5.000 تومان بود. در نزدیک ورودی ارگ راهنما هم بود که با پرداخت مبلغی با مسافران همراه می شدند و در مورد قسمت های مختلف توضیحاتی می دادند. وسط ارگ حالت باغچه هایی با درختان نارنج بود. بعضی قسمت های ساختمان های دور ارگ در حال بازسازی بود و در یک اتاق مجسمه هایی بود. آنجا هم قسمتی برای عکاسی علاقمندان با لباس محلی وجود داشت. حمام ارگ بسیار جالب و دیدنی بود.

 

49س.jpg
نمای بیرونی ارگ کریم خانی

 

44س.jpg

42س.jpg

45س.jpg

40س.jpg
فضای محوطه ارگ

 

39س.jpg

31س.jpg
داخل ساختمان ارگ

 

37س.jpg

35س.jpg
حمام ارگ

سپس قصد رفتن به آرامگاه حافظ را داشتم. از ابتدای خیابان سعدی اتوبوس خط 2  و 14 برای رسیدن به مقصد من ایستگاه داشت.

در اتوبوس جایی برای نشستن پیدا کردم. با راهنمایی در ایستگاه نزدیک آرامگاه حافظ پیاده شدم و به آن طرف خیابان رفتم. هم زمان با من دانش آموزان گروهی به سمت آرامگاه می رفتند. دستگاه برای خرید بلیط بود و 5.000 تومان شد. وارد شدم و اول درختان را تماشا کردم و به صدای موسیقی سنتی که خیلی مناسب حال و هوای آرامگاه حافظ بود گوش جان سپردم. زمستان هم فصل مناسبی برای سفر به شیراز بود چون خیلی شلوغ نیست. جلوتر که رفتم گلدان های زیادی روی پله ها گذاشته شده بود.

 

26د.jpg
آرامگاه حافظ

از پله ها بالا رفتم و چشمم به آرامگاه حافظ و سقف گنبدی شکل سبز رنگ آن افتاد. همیشه برایم رنگ سقف آرامگاه سوال بود که چرا به این صورت است. بعد این طور که فهمیدم سقف از جنس مس بوده که بر اثر مرور زمان به رنگ کنونی درآمده است.

 

52س.jpg

222.jpg
سقف آرامگاه

هوا آفتابی ولی سرد بود. در یک قسمت مسقف قبرهایی بود. خانمی اهل شیراز گفت: من آرامگاه حافظ را دوست دارم ولی تعدادی قبر که آن جاست باعث شده کمی دلگیر شود.

 

32د.jpg
قبرهایی در محوطه آرامگاه حافظ

و توصیه کرد که باغ آرامگاه سعدی را هم حتما ببینم. حال و هوای بهتری دارد. کافی شاپ داخل باغ بود و دیوار مشبکی رو به آرامگاه داشت و من سعی در عکس گرفتن از زوایای مختلف از آرامگاه و ثبت خاطراتم داشتم. سری به اطراف باغ زدم. دل کندن سخت بود. فالی هم بر سر مزار این شاعر بزرگ گرفتم و بیرون آمدم.

مقصد بعدی باغ دلگشا بود که زیاد دور نبود و پیاده تا آنجا رفتم. اول تابلوی زیبای ورودی را دیدم و بعد نمای آجری با در چوبی باغ دلگشا قرار داشت.

 

40د.jpg

41د.jpg
ورودی باغ جهان نما

بلیطش 3.000 تومان بود. تاریخ ساخت این باغ به قبل از اسلام برمی گردد. تا نزدیک عمارت وسط باغ، درختان نارنج که تعدادی میوه هم داشتند، در دو طرف صف کشیده بودند. چشمم به زمین افتاد که آجری بود و کاشی های زیبایی داشت.

 

27د.jpg
تزیینات روی زمین باغ جهان نما

از مناظر بیرون و نزدیکش هتل بزرگ شیراز دیده می شد.

 

30د.jpg
نارنج های باغ

باغ زیاد شبیه اسمش دلگشا نبود. چون روی تمامی درهای عمارت وسط باغ، که به شکل چند ضلعیست را پوشانده بودند و چند درخت که به صورت گل و سیمرغ کنده کاری شده بود اطرافش بود. ولی گفتم حتماً جایی برای دیدن هست و گرنه باغ در شیراز زیاد است. وقتی عمارت را دور کاملی زدم یک در کوچک دیدم که رویش کلمه موزه نوشته شده بود. همان چیزی که دنبالش بودم.

 

33د.jpg
عمارت چندضلعی باغ جهان نما که در زمان حال موزه بود

از چند پله فلزی بالا رفتم و خانم جوانی را دیدم. بلیط ورودی 4.000 تومان شد. کسی به جز من نبود. بعد آن خانم با حوصله توضیحاتی را در مورد تاریخ و اشیا و وسایل موزه دادند که مربوط به 300 سال پیش بوده و قسمت هایی از سقف سه لایه برداشته شده و به شکل الان درآمده بعد به یک اتاق کوچک راهنمایی شدم اول به دو تابلو که از آثار معاصر و نقاشی از منظومه شمسی بودند نگاه کردم بعد چراغ خاموش شد و بعضی از قسمت های تابلوها می درخشیدند. قسمت های دیگر و اشیا را اول نگاه کردم و بعد چند عکس گرفتم.

 

35د.jpg
تزیینات سقف داخل عمارت

 

38د.jpg
صنایع دستی با عاج فیل

 

36د.jpg
چیدمان موزه

تشکر کردم و از باغ دلگشا بیرون آمدم و سر همان ایستگاه اتوبوسی که نزدیک آرامگاه حافظ بود، ایستادم تا دوباره سوار اتوبوس خط14 بشوم و به سمت آرامگاه سعدی بروم. وقتی پیاده شدم داخل یک خیابان اصلی بودم و از یک کوچه به سمت آرامگاه رفتم.

 

42د.jpg
خیابانی در اطراف آرامگاه سعدی

ورودی باغ سعدی هم 5.000 تومان بود و برخلاف آرامگاه حافظ که عکس های زیادی از آن دیده بودم، از اینجا تصور دقیقی نداشتم. بنایی با ستون های بلند و کاشی کاری های زیبا و لوستری فلزی که به نظرم خیلی زیبا آمد. جا برای عکس گرفتن در آرامگاه بود. در این سفر تنها بودم و به عکس گرفتن از آرامگاه راضی بودم. کمی شلوغ شد و بیرون آمدم. آرامگاه شاعر شوریده را در نزدیکی دیدم که البته درش بسته بود.

 

43د.jpg
نمای بیرونی آرامگاه سعدی

 

56س.jpg

57س.jpg

60س.jpg

58س.jpg

59س.jpg
داخل آرامگاه سعدی

 

55س.jpg
آرامگاه شوریده رو به روی آرامگاه سعدی

کنار غرفه های عکاسی و صنایع دستی کمی نشستم و بعد به دیدن حوض ماهی رفتم که نورگیرش از بیرون دیده می شد. از پله های سنگی پایین رفتم. کافه بود و حوضی بدون ماهی و کمی آب گل آلود دیده می شد.

 

44د.jpg

46د.jpg

45د.jpg
حوض ماهی

هر جا که می رفتم اول خلوت بود ولی بعد تعدادی دانش آموز پر جنب و جوش وارد می شدند. از این جا دوباره به خیابان اصلی و ایستگاه اتوبوسی که آمده بودم، رفتم تا اتوبوس خط 74 را سوار شوم به سمت دروازه قرآن بروم که در حاشیه شهر بود. احساس کردم دروازه قرآن باید بزرگ تر از آنچه می دیدم باشد. کمی خسته شده بودم و مدتی نشستم. از چند ماه قبل شنیده بودم آرامگاه خواجوی کرمانی چون نزدیک کوه قرار گرفته و امکان افتادن سنگی در نزدیکش هست مدتی بسته شده است. اما الان بازدیدش برای علاقمندان میسر بود.

به ایستگاه اتوبوس رفته و خط 74 را سوار شدم که به سمت باغ ارم بروم. این باغ از بقیه اماکن دیدنی و تاریخی کمی دورتر بود. زمان ساختش مربوط به دوره قاجار است. برای رفتن به همه جا به نقشه داخل گوشیم اعتماد کرده بودم و به آن طرف خیابان رفتم. باغ بزرگی بود و دیوارش دیده می شد. بلیط ورودیش 5.000 تومان بود. از باغ های دیگری که رفته بودم بازدید کننده بیشتری داشت و بزرگ تر بود. صدایی از بلندگو پخش می شد که توضیحاتی راجع به قدمت باغ می داد. عمارتش قابل بازدید نبود ولی در طبقه پایین کافی شاپی باز بود. باصفا بود و به آن باغ گیاهشناسی هم گفته می شد. عکس ها هم کمی گویای توصیفش هستند.

 

62س.jpg

63س.jpg
باغ ارم

با اتوبوس خط 74 به سمت پایانه اتوبوس نمازی رفتم. بعد به ایستگاه متروی نمازی رفته و با استفاده از قطار شهری در ایستگاه زندیه پیاده شدم. از نزدیکی ارگ کریم خانی به عنوان سوغات مسقطی و کلوچه بهار نارنج خریدم.

 

43ج.jpg
سوغاتی از شیراز

برای آخرین بار سری به بازار وکیل و اطرافش زدم و بعد از ایستگاه متروی زندیه به فرودگاه شهید دستغیب شیراز رفتم. از مترو تا جلوی سالن فرودگاه فاصله داشت. ون به طرف فرودگاه نبود و با ماشین رفتم. زنگ زدم تا متصدی امانات بیاید که چمدانم را تحویل بگیرم 24.000 تومان هزینه اش شد و در مسیر پیامک آمده بود که پرواز شیراز به کیش، هواپیمایی کیش ایر یک ربع زودتر انجام می شود که البته در عمل با یک ساعت تاخیر انجام شد. از نشستن در سالن فرودگاه خسته شده بودم. خاطراتم را مرور می کردم یاد 7 پروازی که در 10 روز سفر پارسالم داشتم که تاخیر نداشتند و یک پروازم 20 دقیقه هم زودتر انجام شده بود افتادم. آخر شب بعضی مسافران پرواز ما منتظر و دسته های بزرگ گل نرگس دستشان بود. بالاخره با یک ساعت تاخیر، شیراز این شهر تاریخی و زیبا را ترک کردم و به سوی جزیره کیش رفتم.

شیراز جاهای دیدنی زیاد دارد که با توجه به علاقه و مدت زمان سفر می توان از آنها بازدید کرد.

مثل: ارگ کریم خانی، موزه پارس، بازار وکیل، حمام وکیل، مسجد وکیل، نارنجستان قوام، خانه زینت الملوک، مسجد عتیق، مسجد نصیرالملک، باغ ارم، باغ دلگشا، باغ جهان نما، باغ عفیف آباد، حرم شاه چراغ، آرامگاه حافظ، آرامگاه سعدی، دروازه قرآن، آرامگاه خواجوی کرمانی، آرامگاه باباکوهی در نزدیکی شهر و تخت جمشید و..

 

روز اول سفر به جزیره کیش:

ساعت یک نیمه شب بود که به فرودگاه جزیره زیبای کیش رسیدم و چمدان را تحویل گرفتم. پرواز شیراز به کیش با هواپیمایی کیش ایر یک ساعت تاخیر داشت. هتل ها به جز تعداد معدودی از 9 شب به بعد معمولاً ترانسفر رفت و برگشت ندارند و این باعث شده بود که مسافران زیادی منتظر تاکسی باشند و تاکسی ها در آن لحظه جوابگوی این تعداد مسافر نبود. بعضی مسافران هم بی نوبتی می کردند و به قول خودشان زرنگی کرده و از قبل آمدن تاکسی ها در صف، سوار می شدند و می رفتند.

بالاخره ساعت 1:30 بامداد نوبت من شد و به هتل فانوس در نزدیکی بازار عرب ها آمدم. هزینه تاکسی 35.000 تومان شد نسبت به سفر قبلی که در آخر مرداد ماه امسال داشتم کرایه تاکسی بالا رفته بود. پذیرش انجام شد و کارت ملی را دادم فقط یک اتاق خالی سه تخته در طبقه همکف بود که من مهمان دو روزه اش بودم. از قبل سفر برنامه ریزی هایی کرده بودم که کمی تغییر پیدا کرد. قرار بود فردا صبح آن روز در همایش پیاده روی بانوان از مسجد امام حسن مجتبی(ع) در شهرک صدف تا پارک شهر شرکت کنم که با توجه به خستگی و دیر رسیدن و نرخ بالای تاکسی تا محل برگزاری منصرف شدم. فقط چمدانم را باز کردم و بعد از جا به جایی وسایلم خوابیدم. سرو صبحانه هتل ساعت 8 تا 10 صبح بود.

 

روز دوم :

همیشه سحرخیز بودم و یکی از جذابیت های این سفر رفتن به کنار دریا قبل از طلوع خورشید بود.

ساعت 8 برای صبحانه رفتم که نسبت به قیمتش قابل قبول بود و بعد حاضر شدم با مینی بوس ساعت 9 صبح به اسکله بزرگ تفریحی بروم. کرایه 2.000 تومان بود.

این زمان مرغان دریایی زیادی نزدیک ساحل بودند و بعضی مردم به آنها غذا می دادند.

 

25ج.jpg

26ج.jpg

28ج.jpg
اسکله بزرگ تفریحی کیش

هوای این موقع سال خیلی خوب بود. فقط شب ها کمی خنک می شد و صبح زود کمی شرجی بود. از اواسط بهمن قیمت هتل ها بالاتر رفته بود. برای انجام کاری دنبال آرایشگاه می گشتم. معمولاً بعضی هتل ها آرایشگاه دارند. به هتل 5 ستاره پانوراما نزدیک بازار زیتون رفتم. صبح آرایشگاه مردانه بود و 15:30 برای بانوان بود. یادم آمد سفر پارسال که هتل مریم بودم در طبقه 1- آرایشگاه داشت. ساعت کاری اش از 11:30 ظهر بود. چند نفر مراجع داشتند و وقت قبلی لازم بود هزینه ها کمی بالاتر از شهر خودم مشهد بود.

ولی راضی بیرون آمدم. این را گفتم چون شاید برای دیگران نیز مفید باشد. شب اول را چون می دانستم دیر می رسم و روزها بیرونم، هتل با قیمت مناسب گرفته بودم ولی برای روز آخر (دفعه پیش که از آسانسور هتل فلامینگو بالا می رفتم چشمم به ساختمان مثلثی شکل هتل رو به رویی افتاد آن زمان تصمیم گرفتم برای یک شب هم شده در آن هتل نوساز و 5 ستاره اقامت داشته باشم و چون امسال سفر خارجی نتوانستم بروم به خودم جایزه داده دادم). به هتل 5 ستاره میراژ رفتم تا ببینم برای فردا صبح اتاق خالی دارند یا نه؟ که گفتند: فردا صبح خبر بگیرم. چون نمی خواستم جا به جایی زیاد وقتم را بگیرد.

بعد هم با مینی بوس به بازار مرجان رفتم کمی خرید کردم و به ساحلش رفتم نیمی از مجسمه سر اسکله اش کنده شده بود. بعد قایق موتوری سوار شدم. هزینه هر قایق 150.000 تومان بود و معمولا 4 نفر سوار می شوند و جلیقه می پوشند و 20 دقیقه آن اطراف دور می زند و به ماهی ها غذا می دهیم که خیلی لذت بخش است.

 

4444.jpg

29ر.jpg

DSC_1083.JPG
پارک ساحلی مرجان

بعد با اینکه هتل دور بود، ولی برگشتم ناهار خوردم و ساعت 17 به مرکز تجاری کیش آمدم. چندتا کافی شاپ در طبقه همکف دارد. چرخی در 2 طبقه از بازار زدم.

 

21ج.jpg
مرکز تجاری کیش

یک خبر دیگر هم از کیش خوانده بودم که درباره برگزاری جشن و نمایشگاه صنایع دستی و آشپزی بود. از ساعت 18 تا 21 که همان نزدیک و کنار تالار شهر بود. محیط شاد و خوبی بود. مخصوصاً وقتی صنایع دستی هنر زنان جزیره مثل حصیربافی و سوزن دوزی را می دیدم.

 

19ج.jpg

17ج.jpg
نمایشگاه صنایع دستی بانوان

آن شب دو برنامه کنسرت در کیش بود در همین تالار شهر ساعت 23 که قیمت بلیط ها بین 60000 تا 250000 تومان بود. کنسرت دیگری که من قرار بود بروم. بلیطش را از چند روز قبل اینترنتی از سایت ایران کنسرت رزرو کرده بودم. آرون افشار در تالار مجلّل پرشین مجموعه پارک دلفین و قیمت بلیطش از 150.000 تا 250.000 تومان بود و ساعت 23 انجام می شد. من ساعت 22 به محل برگزاری کنسرت رفتم (از مرکز شهر با مینی بوس هایی که انتهاش پارک دلفین هست به راحتی می شود به آنجا رسید ولی برای برگشت یا باید تاکسی گرفت و یا بعضی وسیله شخصی داشت). از دری که وارد شدیم بلیط کنترل می شد چه به صورت پرینت گرفته یا اینکه داخل گوشی ذخیره شده بود. بعد کمی پیاده رفتیم.

 

w213.jpg
تالار مجلّل پرشین مجموعه پارک دلفین

 

29ج.jpg
سالن کنسرت

در سالن که باز شد بوفه برای خرید خوراکی بود. فقط بهتر بود کمی بیشتر صندلی داخل سالن انتظار می داشت. در سالن اصلی که باز شد مردم با توجه به ردیف و شماره صندلی می نشستند و من در ردیف جلوی بالکن سمت چپ سالن کنسرت بودم. مهمان داخل سالن امشب آقای دانیال عبادی از بازیگران بود.

آن شب هم خیلی خوش گذشت و ساعت 1 نیمه شب بیرون آمدم و باز مثل همان شب رسیدن به جزیره، تاکسی نبود و باید از یک قسمت زمین خالی عبور می کردیم که تاکسی گیر بیاوریم. تاریک بود و اطراف به خوبی دیده نمی شد. گل های کاغذی که خار داشتند به لباس هایمان گیر می کردند. بالاخره ساعت 1:30 شب من هم تاکسی گرفتم و تازه آن موقع پشت سر هم چند تاکسی خالی به سمت محل برگزاری کنسرت می آمدند و خالی هم بر می گشتند. کرایه تاکسی 35000 تومان شد. به هتل رسیدم چمدان را بستم تا صبح به هتل جدید بروم. ساعت 8 صبح در رستوران هتل صبحانه خوردم و با مینی بوس اول اطراف اسکله تفریحی را دیدم و بعد به مجموعه درخت سبز رفتم.

 

6.jpg
جای آرامش بخش

 

مسجد ماشه3.jpg
مسجد تاریخی ماشه

 

33333.jpg
بندر تاریخی حریره

 

اب انبار4.jpg
آب انبار کیش

ساعت 11 به هتل برگشتم تا به هتل بعدی بروم. با تاکسی متر کرایه تا هتل 5 ستاره میراژ 16.000 شد. قبلش زنگ نزدم و گفتم چمدان را می گذارم و اگر اتاق نبود بیرون از هتل به تفریحاتم می رسم. نزدیک لابی از تاکسی پیاده شدم همان لحظه یکی از کارکنان هتل چمدانم را داخل لابی آورد.

 

14ر.jpg
نمای بیرونی هتل 5ستاره میراژ کیش

اتاقم در واچر دوتخته استاندارد رو به جزیره در ساختمان اصلی هتل بود. پیشنهاد دادند اگر می خواهید الان اتاق را تحویل بگیرید دو تخته تویین در طبقه پنجم داریم. قبول کردم و تا اتاق همراهی ام کردند.

 

35ج.jpg

2h.jpg
لابی هتل

یک بار سرویس چای رایگان شارژ شده بود. توضیحات در مورد هتل به صورت یک برگه روی میز بود و رمز وایفای با روشن شدن تلویزیون دیده می شد. اتاق کیپر داشت و حمام اتاق من وان نداشت.

 

5ر.jpg

25ر.jpg

6ر.jpg
اتاق 2 تخته تویین هتل

یک کافی شاپ نزدیک در ورودی هتل بود. اتاق های ویلایی یا کابانا قرار داشت. از پنجره اتاقم دریا دیده می شد. رستوران و یک کافی شاپ، نمازخانه، سالن بیلیارد و استخر در طبقه مثبت یک بود.

 

3214.jpg

6ج.jpg
کافی شاپ داخلی هتل

معماری اش زیبا و به صورت یک هرم بود. چای خوردم و چون به ساحل نزدیک بودم برای دوچرخه سواری رفتم. آن زمان کرایه دوچرخه ساعتی 15000 تومان بود. بعد به پارک نزدیک ساحل درختان نارگیل رفتم و باز هم به دیدن کشتی یونانی، که هر بار سری می زنم. شب را هم به اسکله قدیم رفتم و یک ساعتی مرغان دریایی را تماشا کردم و به هتل برگشتم. بعد از شام تا 12 شب کنار ساحل بودم، که قایق گشت دریایی آمد و از یک نفر شنیدم که از این ساعت دیگر قایق ها اجازه حرکت ندارند.

صبح زود به کنار اسکله رفتم و ساعتی نشستم. تماشا کردن دریا و دیدن طلوع خورشید را دوست دارم. بعد به هتل برگشتم تا صبحانه بخورم قرار بود ساعت 8 صبح رستوران باز باشد ولی با 20 دقیقه تأخیر وارد شدیم.

 

48ج.jpg

1234.jpg

2134.jpg

1ر.jpg
رستوران طبقه مثبت یک

صبحانه خوب و کاملی داشت و بعد با مینی بوس به سمت پارک مرجان رفتم، تا ماهی ها را تماشا کنم. همان لحظه عروس و دامادی با عکاس به اسکله آمدند تا عکس بگیرند و فیلم برداری کنند. بعد با مینی بوس به پارک دلفین رفتم و ایستگاه آخرش پیاده شدم ساحل پشت پارک جای آرامی بود و بعضی خانواده ها برای شنا به آنجا می آمدند.

 

IMG_۲۰۲۰۰۸۰۶_۱۶۵۲۵۸.jpg

23ر.jpg
ساحلی در جنوب جزیره کیش

روی صخره ها خرچنگ زیاد بود ولی تا نزدیک می شدم در لابه لای شکاف ها و زیر صخره ها پنهان می شدند. بعد پیاده به سمت دهکده ساحلی در جنوب جزیره رفتم تا صدف جمع کنم و ساحل را ببینم. در آنجا می شد ماهی های ریز یا ستاره دریایی زنده دید. کمی عکاسی کردم و بعد به هتل برگشتم تا ناهار بخورم. ساعت 11 ظهر به مرکز خرید ونوس رفتم و کمی خرید کردم و اتاق را تحویل دادم.

 

23ج.jpg
پیاده رو نزدیک بازار ونوس

هتل ها معمولا یک عکس رایگان می گیرند ولی من نرفتم و با دوربین خودم چند عکس داخل هتل گرفتم. در آخرین ساعت از اسکله به سمت هتل داریوش و درختان نارگیل پیاده روی کردم. ساعت 17 چمدان را از هتل گرفتم و قیمت کرایه مسیر هتل تا فرودگاه گفتند معمولا 30000 تومان است. ولی راننده 35000 تومان گرفت و گفت کاغذ رسید تمام شده و رفت. من هم به فرودگاه رفتم. پروازی که زودتر از ما بود، قرار بود 18 انجام بشود به 19:30 موکول شد. خدا را شکر پرواز ما بدون تاخیر در 18:30 انجام شد و به خانه برگشتم.

سفر

از جمله تفریحات جزیره کیش تفریحات آبی و کشتی تفریحی، جنگ های شبانه، ماهیگیری، دوچرخه سواری و اسکوتر برقی، پرواز تفریحی مثل جایکروکوپتر و کافی شاپ یخی و... در کیش هست.

 

ماهیگیری
ماهیگیری از تفریحات جزیره کیش

ولی من در سفرهای قبلم بعضی جاها را رفته بودم و این بار هدفم بیشتر لذّت بردن از آرامش جزیره بود.

برخی هزینه ها را توضیح دادم و بقیه: هتل در کیش دو شب اول 300.000 تومان و یک شب آخر 695.000 تومان شد.

بلیط شیراز به کیش 390.000 تومان و کیش به مشهد 468.000 تومان شد.

هزینه سفرم کلا 2.600.000 تومان شد که البته ارزان تر هم می توان سفر کرد و بستگی به سلیقه افراد دارد.

 

نویسنده: محبوبه

 

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر