شروع یک سفر بدون برنامه به اصفهان
اوایل مهر 1400 بود که از اون تصمیم های عجولانه و سریع گرفتم. سریع چند وعده غذای سبک آماده کردم و وسایل رو جمع کردم. ناهار رو در منزل خوردم و حرکت. ساعت 1 ظهر از تهران به سمت اصفهان حرکت کردم. دلم سفر خواست چه کنم دیگه دل است. یه نگاه به باک کردم. خوب خوبه بیشتر از نصف بنزین داره. گوگل کردم شهر اصفهان و حرکت.
سفر است دیگه همیشه نمیشه منتظر بود که همه آمادگی داشته باشن. مهم تر از همه این هست که هر کس باید خودش آماده سفر باشد. پس منتظر نموندم. 10 کیلومتری قم در یک مجتمع بنزین زدم 25 لیتر. خوب خدا رو شکر کارت بنزین 1500 تومانی اول ماه است و شارژ شده.
گوگل 4 ساعت 50 دقیقه مسیر و نشان میده ولی من میدونم که 6 تا 7 ساعت زمان میبره.
از کاشان که رد شدم کلی خاطرات سفر ها زنده شد. فصل گلاب گیری هر سال کاشان بودم امسال نرفتم. این کرونا لعنتی کی تموم میشه.
کاشان رو که رد کردم خاطره ها رو که مرور کردم حوصله ام سر رفت شروع به بازی اسم فامیل کردم. تک نفره این بازی برای من این شکلی است که همیشه هم با شهر شروع میشه از ابتدای حروف الف تا انتهای حرف ی از هر حرفی هر چی اسم شهر بلدم رو میگم. شهر که تموم میشه استان بعدش هم کشور. خیلی بازی کنم همیشه کشور است که دیگه مخم درد میگیره از فکر کردن و تمام.
همه کارها رو کردم آهنگ گوش دادم. خاطره مرور کردم. بازی کردم. ولی گوگل هنوز میگه 2 ساعت 34 دقیقه مانده. خوب فقط مونده جا برای شب رزرو کنم. من همیشه کلی از هاستل شنیده بودم ولی هیچ زمان اقامت در هاستل نداشتم.
دلم رو به دریا زدم و با هاستل رگ راگ در اصفهان تماس گرفتم و رزرو تلفنی انجام دادم.
روز اول سفر
- حرکت از تهران
- هاستل رگ راگ
- پل خواجو
- سی و سه پل
- میدان نقش جهان
اولین تجربه اقامت من در هاستل
امکانات هاستل رگ راگ اصفهان:
- ورود 2 ظهر
- خروج 12 ظهر
- هزینه تخت نفری 75000
- صبحانه با هزینه مجزا
- حمام و سرویس مشترک
- اینترنت دارد
- پارکینگ ندارد
- رفتار پرسنل عالی
- نظافت خوب
خوب من هاستل رو انتخاب کردم به چند دلیل. از تنهایی به خواب رفتن من وحشت دارم و یکی از مشکلات من در سفر همیشه همین بوده. خوب داخل هاستل شما یک اتاق را با چند نفر شریک هستید. از شانس من اتاق من دارای 6 تخت بود که تمام تخت ها برای من بودن. یعنی اینکه در شب اقامت من نه تنها اتاق من خالی بود بلکه طبقه من خالی بود پس من کلی تخت، اتاق، سرویس و حمام داشتم.
یکی دیگه از دلایل انتخاب من قیمت ارزان هاستل نسبت به قیمت های سرسام آور هتل در اصفهان بود.
دلیل دیگه این بود که شما در هاستل اجازه پخت و پز دارید و این در شرایط کرونا بسیار عالی بود.
من غذاهام رو در یخچال قرار دارم تا موقع استفاده گرم کنم.
و دلیل دیگه این بود که شنیده بودم در هاستل میشه کلی دوست خوب پیدا کرد که همگی اهل سفر هستن.
ساعت 7:30 شب وارد هاستل شدم و اتاق رو تحویل گرفتم. راستی شامپو و حوله و دمپایی همراه داشته باشید. داخل هاستل این چیزها وجود ندارد.
سریع دوش گرفتم و حاضر شدم و حرکت کردم به سمت شهر گردی. یکی از چیزهای جذابی ک من دیدم این بود که پیر و جوان و کودک از دوچرخه خیلی استفاده میکنند.
همین که شروع به حرکت کردم پشت اولین چراغ قرمز یهو یک خانومی با لهجه اصفهانی گفت خواهرم پاش درد میکنه و ما تا چند تا کوچه باهات میایم. تا خواستم جواب بدم در رو باز کردن و نشستن و تا چند تا کوچه مهمان من بودن و موقع پیاده شدن حرف جذابی بهم زدن. تشکر کرد و گفت به خواهرم گفتم یه حوری پیدا میشه و ما رو میبره. خانم شما فرشته هستید و خداحافظ و باز هم تا من کلامی بخوام بگم از ماشین با همون سرعت که سوار شده بودن پیاده شدن. چه به دلم نشست حرفشون.
اصفهان شهر شلوغی است و از تهران تو ترافیک چیزی کم نداره پس حوصله ترافیک هم داشته باشید.
در محوطه بافت تاریخی طرح زوج و فرد هست که میتونید برید داخلش.
در مسیر یک ساندویج کتلت با فلاسک کوچیک چای برای خودم بردم. اولین مسیر پل خواجو بود.
پل خواجو
پل خواجو در شب واقعا دیدنی است. نورپردازی با نور گرم بر روی آجرهای قدیمی پل را جذابتر میکند. در کنار پل خواجو روی نیمکتی نشستم و شام را خوردم.
دیدن اهالی کنار پل بسیار جالب بود. خانومی را دیدم در حال بافت بافتنی. اهالی ساختمانی که جلسه ماهیانه ساختمان را در کنار پل برگزار کرده بودند. جوان ها گروه گروه جمع شده بودن. عده ای از نوجوانان در حال بازی آنلاین گروهی روی پل بودن و پیرمردی که در حال خواندن یک موسیقی قدیمی بود. عجب صدایش به دل می نشست. مگر از دیدن پل آدم سیر میشود و فقط آرامش محض بود.
سوار ماشین شدم تا نمای سی و سه پل هم در شب ببینم.
سی و سه پل
به سی و سه پل که رسیدم یاد فیلم گنج قارون افتادم. چقدر دلم گرفت. پل بود و رودخانه خالی از آب بود. گویا زاینده رود بنا بر ناسازگاری گذاشته بود و راه کج کرده بود.
بر روی پل تعدادی جوان در حال نواختن گیتار بودن. بر روی پل یک گدا نشسته بود ولی اصلا نه اینکه کاری به کار کسی داشته باشد. بیصدا و آرام در وسط پل نشسته بود. کودکی سمتم دوید و گفت خاله کفش هات رو پاک کنم پول بهم میدی؟ وقتی گفتم پول نقد همراهم نیست خیلی مودبانه گفت باشه و رفت. چقدر در دلم آرزو کردم که ای کاش پول نقد داشتم اون موقع.
از جوان هایش بگویم جالب بود. وقیح نبودن. یاد ایام قدیم افتادم که شرم و حیا بود همه جا.
چایی بر روی پل خوردم و به سمت میدان نقش جهان حرکت کردم.
میدان نقش جهان
شب اصفهان دیدنی هست. پر از نور. وارد میدان که میخواستم بشم پلیس مهربانی سلام کرد و گفت مغازه ها در حال تعطیل شدن هستن لطفا مراقب کیف و گوشیتون باشید. البته که هیچ اتفاقی نیوفتاد. میدان پر بود از آدم. کودک و پیر و جوان. عده ای نشسته بودن مافیا بازی میکردن. عده ای والیبال بازی میکردن و خانواده ها زیر انداز انداخته بودن و گل میگفتن و گل میشنیدن.
البته ناگفته نمونه که تعداد کمی ماسک زده بودن.
در مسیر برگشت به سمت هاستل از زیر گذری گوگل آدرس داد که چیز جالبی توجه من رو به خودش جلب کرد. در زیر گذر یک میدان بود. برای من جالب بود دیدن میدان زیر زمین.
به هاستل برگشتم و لب تاب رو برداشتم و در قسمت عمومی یک مقدار کار کردم.
شب به سختی خوابم برد صبح بیشتر خوابیدم تا نخوابیدن شب قبل رو جبران کنم.
روز دوم سفر
- منارجنبان
- آتشگاه
- پارک پرندگان
- باغ پروانه ها
- کلیسای وانک
- هتل پارتیکان
- نقش جهان
- کافه قیصریه
ساعت 10:30 بیدار شدم و آماده شدم. تمام وسایلم رو جمع کردم و رفتم در لابی، سوسیس و تخم مرغ با چایی سفارش دادم. هزینه صبحانه 28000 تومان شد. بسیار مناسب و خوشمزه بود. فلاسک چایی رو پر کردم و اتاق رو تحویل دادم.
منارجنبان
با گوگل به سمت منارجنبان حرکت کردم. به گوگل زیاد اعتماد نکنی. مسیر خلوت را نشان میده ولی شما را وارد بافت قدیمی شهر میکنه با کوچه های بسیار باریک و دو طرفه. از جهتی رانندگی در این کوچه ها بسیار سخت است و از جهت دیگر چون محلی ها کامل بلدن با سرعت های خیلی بالا در کوچه ها حرکت میکنند.
هزینه بلیط 5000
مدت زمان بازدید 1 ساعت
شما بر روی پشت بام نمیتونید برید و با اینکه نوشتن منارها را هر یک ساعت یکبار کسی به حرکت در میاره، در زمان بازدید من این اتفاق نیوفتاد. پس به دیدن مناره ها از همان قسمت پایین راضی شدم.
آتشگاه
نگهبان مرد مسن مهربانی بود که اصرار داشت چون من یک خانم تنها هستم نباید به تنهایی بالا برم از من اصرار از نگهبان انکار. شروع کرد به تعریف و روایت بنا تا من رو از بالا رفتن منصرف کند. هرچه اون بیشتر تعریف میکرد من بیشتر مشتاق دیدن میشدم. میگفت تا به امروز هر چهارشنبه زرتشتیان به این مکان میایند و خاک را میبوسند ولی بالا نمیرن. خاک براشون مقدس است و همچنان آتش. با لهجه جذاب اصفهانی ادامه داد آتش پرست نبودن. آتش براشون مقدس بود. دختر جان فکر نکنی یه زمانی آتش پرست بودن، یکتا پرست بودن و ....من هم سری تکان دادم و گفتم بله.
بالاخره شروع به رفتن به سمت بالا کردم تا نیمه های راه نرفته بودم که مردی رو دیدم کنار ماشین من ایستاده هی دست تکون میده بیا. هر چی صدا میزدم از بالای تپه که چه کار داری؟ صدایم به جایی نمیرسید. برگشتم این همه مسیر رو. دیدم که میگه ماشینت رو جا به جا کن میخواد ماشین خاکبرداری رد بشه. من هم با کلی ناراحتی و عصبانیت ماشین رو جابه جا کردم. ظهر بود و هوا بس ناجوانمردانه گرم بود و توان بالا رفتن مجدد از کوه برام نمونده بود پس با ماشین دور تا دور کوه رو گشتم.
باغ پرندگان
و باز هم گوگل من رو از کوچه و پس کوچه گذروند تا به درب باغ پرندگان رسیدم. بعدا متوجه شدم که درب اصلی از اتوبان راحت راه داشته و نیازی به این همه راه نبوده ولی چه کنم که من اینور رودخانه بودم.
هزینه باغ پرندگان 14000
مدت زمان بازدید 2 ساعت
شروع به گردش در پارک کردم. من این باغ رو 8 سال قبل بازدید کرده بودم. در آن زمان باغ برایم جذابیت بیشتری داشت چون هم تعداد پرندگان بیشتر بود و هم در زمان بازدید من که در مهر ماه بود فصل پرریزی پرندگان بود و پرندگان گوشه گیر شده بودن.
دلیل بعدی بازدید از باغ پرندگان تهران و مالزی بود که پارک اصفهان برای من کمی جذابیت اش رو کمرنگ تر کرده بود.
در پارک پرندگان نگهبانی دلسوزانه توضیحات کاملی از باغ داد. تعداد بازدید کننده کم بود.
پرندگانی را دیدم که خود نوعی بازدید کننده بودن. مثل خروسی که داشت از قفس قناری ها دیدن میکرد.
بازدید کرکس موذی را داشتیم. زمانی که به قفس کرکس ها و عقاب ها نزدیک شدیم یه کرکس برخلاف همه خودش رو روی زمین جلوی قفس پهن کرده بود و نوکش رو داخل قفس توری قرار داده بود که گویا گیر کرده. از بلا بودن کرکس بگم که کار روزانه اش این است که هر روز این کار رو میکند و اگر کسی چه از روی دلسوزی و چه از روی کنجکاوی دستش رو به نزدیک قفس ببرد کرکس گاز محکمی از دستش میگیره. بعد از شنیدن داستان قیافه مظلومی دیدم که شیطنت هم داشت خنده ام گرفت. کرکس هم که دید از ما کاسب نیست نوکش رو در آورد و نگاه غضب آلودی کرد.
بازدید از کلاغ سان ها که سرشان را به بهانه ناز بیرون قفس می آوردن.
بازدید از شبیه ساز خانه های روستایی داشتیم. نگهبان توضیح داد که موقع غروب هر قسمت لانه گروهی از پرنده ها هست که نکته مهم اینجاست که خودشون انتخاب کردن و هدف ساخت این خانه ها صرفا نشان دادن بنای تاریخی بوده نه لانه کبوتران.
از پارک خارج شدم و پیاده به طرف دیگه پل رفتم تا بازدیدی از باغ پروانه ها داشته باشم.
باغ پروانه ها
هزینه ورودی 10000
مدت زمان بازدید 30 دقیقه
یادمه اولین باری که بازدید از باغ پروانه ها رو داشتم و انتظار ورود به یه باغ با کلی پروانه در حال پرواز داشتم. ولی خوب در واقع شما وارد محوطه ای میشوید با گیاهان نادر و دیدن کلی پروانه خشک شده و سوزن شده به دیوار. من اگه جای مدیریت این مجموعه بودم نمیگم پروانه نایاب ولی خوب پروانه معمولی از اونهایی که همه جا هست یک مقداری پرواز میدادم داخل پارک. البته چون من تخصص ندارم نمیتونم نظر بدم شاید علتی در این ماجرا باشد. البته محیط برای عکاسی بسیار جذاب است که پیشنهاد بازدید از باغ رو برای یکبار میدم.
آکواریوم مجموعه به علت تعمیرات تعطیل بود که من البته اشتیاقی برای بازدید نداشتم. باغ خزندگان قیمت ورودی 12000 تومان و قسمت صدف ها بلیط ورودی 8000 تومان بود.
ناهار همراهم آورده بودم و در باغ خوردم و حرکت کردم به سمت کلیسای وانک. ناگفته نماند که اشتباه آدرس دهی گوگل و حتی نرم افزار نشان من رو در مسیر های بن بست و ورود ممنوع در کوچه های باریک برد و من در یک دنده عقب و کور بودن تیر چراغ برق، چراغ پشت ماشین رو از دست دادم. که به قول مامانم ضربه جانی نباشد و مالی باشد خودم رو راضی کردم و ناراحتی ام 10 دقیقه زمان برد.
نکته! اصفهان شهر امن و راحتی برای سفر یک خانم تنها است ولی خوب باز هم مراقبت چیز خوبی هست. مثلا نیازی نیست که به کسی بگید تنها سفر میکنید و دیر وقت هم سعی کنید در خیابان به تنهایی پیاده روی نکنید. البته میدان نقش جهان و پل ها تا 12 شب خانواده ها نشستن و مغازه ها باز هستند.
کلیسا وانک
هزینه بلیط ورودی 15000
مدت زمان بازدید 2 ساعت
امکان نداره اصفهان بیام و از وانک دیدن نکنم. در کلیسای وانک آرامش عجیبی حکم فرماست. ناقوس کلیسا اگه اشتباه نکنم هر نیم ساعت یکبار می نوازد. در داخل محراب عکس های مختلفی روی دیوار نقاشی شده است. من عاشق اون دیوارش هستم که انسان ها به خاطر اعمالشان در حال شکنجه هستند ولی نور الهی و حضرت عیسی و حوریان دست هاشون رو میگیرند و به سمت حضرت عیسی در اوج میبرند. این دیوار بسیار تآمل برانگیزه. یعنی ای انسان اگه اشتباهی کردی به خاطر اشتباهت مجازات میشی ولی نگران نباش من هستم و دستت رو میگیرم تا به عرش اعلا ببرمت.
یادمه چند سری پیش در قسمت موزه داخل محوطه باید هزینه جدا پرداخت میکردی که این سری این هزینه رو برداشته بودن و پشت ناقوس یک موزه بود که یا من سری پیش نرفتم یا جدید باز شده بود. یعنی شما به غیر از محراب از دو موزه هم در داخل محوطه وانک بازدید میکنید.
هتل پارتیکان
خوب باید به فکر مکانی برای شب می بودم به سمت میدان نقش جهان حرکت کردم. در کوچه کناری میدان که پیاده تا میدان 2 دقیقه پیاده روی هست در هتل پارتیکان یک اتاق رزرو کردم به قیمت 250000 تومان با صبحانه.
اتاق vip سه تخته بود با آشپزخانه که دارای سینک ظرفشویی و یک اجاق گاز دو شعله برقی بود. البته این قسمت برای فقط همین یک شب بود و اعلام کردن که فردا هزینه اتاق 370 هزارتومان است. من هم که قصد داشتم فردا به سمت تهران حرکت کنم پس قبول کردم.
بعد از تحویل اتاق چند ساعتی استراحت کردم. چشمام رو که باز کردم ساعت 9 شب بود. لباس پوشیدم و به دیدن نقش جهان رفتم.
کافه قیصریه و میدان نقش جهان
کافه قیصریه، کافه ای بر بام نقش جهان. این کافه بسیار جذاب است شما بر بام میدان نشسته اید و میدان زیر پای شماست. هزینه ورودی کافه نفری 35 هزار تومان است که البته شامل نوشیدنی هم می باشد مثلا چند مدل قهوه و دم نوش و چای.
من لته سفارش دادم که برای لته فقط 15 هزار تومان اضافی پرداخت کردم و یک کیک به پیشنهاد خانم خوش اخلاق گارسون کیک عسل کنار قهوه ام سفارش دادم (کیک شیرین با پخت عالی و بسیار لطیف حجم کیک زیاد نیست ولی اگه دو نفر هستید یک دانه سفارش بدید چون با عسل درست شده شیرین است و نمیتوانید خیلی ازش بخورید (قیمت کیک 35 هزارتومان) ).
در کنار کافه یک موزه خط بود که بسیار دیدنی بود.
شام گیرم نیومد چون خیلی دیر وقت بود و تمام رستوران ها بسته بودن.
پس رفتم مغازه گردی و یه جفت گیوه سفید خریدم (170 هزار تومان).
رسیدم هتل و دوش گرفتم و خوااااااب.
روز سوم سفر
- کالسکه سواری در میدان نقش جهان
- عالی قاپو
- مسجد شاه
- تحویل هتل
- چهل ستون
- رستوران نقش جهان
- خیابان عبدالرزاق
- حرکت به سمت تهران
- مجتمع مهر و ماه
امروز روز آخری بود که در شهر اصفهان بودم و کلی مکان بود که هنوز ندیده بودم. صبح ساعت 7:30 بیدار شدم و سریع وسایل رو جمع کردم. صبحانه هتل ساعت 8 الی 10 صبح سرو میشود.
صبحانه شامل (یک ظرف پنیر – حلوا ارده – عسل – مربا – چای کیسه ای – نبات - یک ظرف تخم مرغ نیمرو و یک قوری آب جوش) بود.
به خاطر کرونا ظرف های هر کسی جداگانه سرو میشد. و نان هم داخل بسته های از قبل پرس شده قرار گرفته بود.
نقطه ضعف صبحانه نداشتن کره و تنوع بود.
از هتل تا عالی قاپو دو دقیقه پیاده راه بود. زمانی که به درب عالی قاپو رسیدم ساعت 8:50 دقیقه بود. ساعت 9 صبح درب باز میشد پس به سمت کالسه ها حرکت کردم.
کالسکه سواری در میدان نقش جهان
یکی از لذت ها این هست که مانند شاهان عهد صفویه سوار کالسه بشید و دور تا دور نقش جهان گردش کنید (هزینه هر دور کالسه که یک نیم دور کامل است 20 هزار تومان). دور اول رو که تمام کردیم تقاضای دور دوم کردم در انتهای دور دوم کالسکه چی یک دور هم مرا مهمان کرد.
عالی قاپو
هزینه بلیط ورودی 5000
مدت زمان بازدید 2 ساعت
عالی قاپو عمارتی بس زیباست. از پله های عالی قاپو که بالا می روم صدای موسیقی سنتی در تمام فضای کاخ شنیده می شود. استادان با تار و سه تار خودشان وارد اتاق موسیقی میشوند و شروع به نواختن می کنند. زمانی که تارها در اتاق موسیقی نواخته می شود در تمام کاخ صدا شنیده می شود.
آنچه عالی قاپو را در زمره آثار باشکوه و بسیار نفیس قرار داده، علاوه بر مینیاتورهای کار هنرمند معروف عصر صفوی رضا عباسی، گچبریهای آخرین طبقه است که تالار آن به «اتاق موسیقی» یا «اتاق صوت» نیز معروف است.
گچبریهای آخرین طبقه، که تالار آن به اتاق موسیقی یا اتاق صوت معروف است باعث میشود انعکاس حاصله از نغمههای نوازندگان گرفته شده و صداها طبیعی و بدون انعکاس صوت به گوش برسد.
مسجد شاه
مسجد شاه که با نامهای مسجد سلطانی، مسجد جامع عباسی و مسجد امام نیز شهرت دارد، مهمترین مسجد تاریخی اصفهان و یکی از مساجد میدان نقش جهان است که در طی دوران صفوی ساخته شد و از بناهای مهم معماری اسلامی ایران بهشمار میرود.
هزینه بلیط ورودی 5000
مدت زمان بازدید 2 ساعت
بعد از بازدید از مسجد شاه به هتل برگشتم و استراحت کوتاهی کردم. اتاق را تحویل دادم و وسایل را داخل ماشین گذاشتم. پیاده به سمت چهل ستون حرکت کردم.
عمارت چهل ستون
هزینه یلیط ورودی 5000
مدت زمان بازدید 2 ساعت
در کنار عمارت چهل ستون موزه تاریخ طبیعی اصفهان بود. هدف اصلی کار موزه بالا بردن سطح دانش و اطلاعات عمومی جامعه درباره حیات وحش و عظمت جهان آفرینش، حفظ میراث ارزنده طبیعی کشور از غارت و تخریب، جبران کمبود وسایل آموزشی، حفظ سلامت جامعه با ایجاد محیطی سالم برای تفریح، فراهم آوردن زمینههای تحقیقات در علوم طبیعی و کمک به افزایش جذب توریست در کشور و شهر اصفهان است. که البته در زمان بازدید من چیزی جز یک خرابه نبود.
به دیدن چهل ستون رفتم. تالاری پر از نقاشی از زمان صفویه.
رستوران نقش جهان
رستوران نقش جهان دور میدان نقش جهان است. فضای سنتی دارد. حس خوبی داخل رستوران دارید. قیمت ها بالا است. سرویس دهی مقداری ضعیف بود.
خیابان عبدالرزاق و گز کرمانی
به شعبه مرکزی گز کرمانی رفتم (اصفهان، چهارراه تختی، خیابان عبدالرزاق، دفتر و فروشگاه مرکزی گز کرمانی). قیمت ها اینجا بسیار مناسب است و گز تازه میتونید تهیه کنید. البته در خیابان عبدالرزاق، شعبه های گز های دیگه هم هست.البته میدونین که سوغاتی های اصفهان خیلی متنوع هستند و فقط گز نیست.
حرکت به سمت تهران. در اولین پمپ بنزین باک ماشین رو پر کردم و به سمت تهران حرکت کردم.
در بین راه در مجتمع مهر و ماه توقف داشتم. مهر و ماه مجتمع تمیزی است. در کافه لمیز یک لته و یک کیک سفارش دادم که راضی نبودم کیک متاسفانه تازه نبود و در لته هم شکر زیادی ریخته شده بود که من از کافه لمیز انتظار نداشتم.
جمع بندی سفر :
سفر بسیار خوب بود. اصفهان شهری است تاریخی، که هر کسی یکبار هم شده در عمرش باید از آن دیدن کند.
ایرانم زیباست و دیدن هر قسمت از آن خالی از لطف نیست.
امیدوارم سفرنامه من برای دوستانم مفید بوده باشد. عکس های بیشتر از سفر به اصفهان من را میتونید در اینستاگرام من دنبال کنید.
atefehhajiabadi@
با تشکر
نویسنده: عاطفه حاجی آبادی