غذاهای سنتی شیراز
مردم خوش خوراک شیراز، غذاهایی دارند که تخصص پخت آن را در شیراز نگهداشته اند و در هیچ کجای کشور نمی توانید آنها را با کیفیت پخت شیراز بیابید. پس فرصت خوردن این غذاها را در سفر شیراز از دست ندهید. مهمترین غذای سنتی شیراز "کلم پلو" است.
تصویر شماره 74 / کلم پلو شیرازی (تصویر از اینترنت)
کلم پلو با کلم قمری، برنج، پیاز، گوشت چرخ کرده، آرد نخودچی و سبزی پخته می شود. این غذا از لحاظ ارزش غذایی بسیار مقوی و مغذی است. شیرازی ها معمولاً کلم پلو را با ماست و سبزی خوردن میل می کنند. پیشنهاد می کنم اگر به شیراز سفر می کنید، حتماً کلم پلو جزو اولویت های شما در انتخاب غذا باشد. "شکر پلو" یکی دیگر از غذاها سنتی مردم شیراز است. "دو پیازه آلوی شیرازی" هم جزو غذاهای خوب مردم این خطه است. آلو یا آلو زمینی در گویش مردم شیراز به مفهوم سیب زمینی است.
"قورمه به" ، "یخنی نخود" و "هویج پلو" هم جزو غذاهای سنتی شیراز است. بنده مثل همیشه چند گزینه آلترناتیو برای غذای محلی دارم که عبارتند از پیتزا و همبرگر و کباب! تا در صورت نپسندیدن غذای محلی - که همیشه پسندیده نمیشه - از آنها استفاده کنم.
هنگام تحقیق در خصوص رستوران، در بخش نظرات خوانده بودیم سینی کباب چهار نفره صوفی هم بسیار عالی است. پس وقتی گارسون گفت کلم پلو تمام شده، سینی کباب چهار نفره سفارش دادیم که گفتند اصلاً چنین غذایی نداریم. به ناچار سفارش کوبیده گوسفندی می دهیم و غذا را میل می کنیم.
پس از صرف غذا تازه یادم آمد ممکن است این رستوران، آن رستوران صوفی مد نظر ما نبوده باشد!
مجدداً لست گرام را چک کردم و متوجه شدم رستوران صوفی معروف در خیابان عفیف آباد قرار دارد و احتمالاً این رستوران، صوفی مد نظر ما نیست. کاش خوانندگان شیرازی نوری بر جهل ما بتابند و در بخش نظرات بفرمایند که صوفی اصلی کدام صوفیه؟!
تصویر شماره 75 / تزئینات سقف رستوران صوفی که با الهام از سقف عمارت باغ نارنجستان قوام ساخته شده است
سقف رستوران با الهام از سقف عمارت باغ نارنجستان قوام با چوب ساخته شده است و نمای زیبایی پدید آورده است. هرچند که در نهایت نتوانسته اند ظرافت و زیبایی تیرک های چوبی سقف عمارت باغ قوام را پیاده کنند، ولی تلاش سازنده ستودنی است. پس از صرف ناهار از رستوران خارج می شویم تا به سمت بازار وکیل برویم. به نظر می رسد توضیحات بیشتر در خصوص رستوران صوفی باعث اطاله کلام گردد. لذا خوانندگان محترم می توانند نقد و بررسی این رستوران را در سایت لست سکند و نرم افزار لست گرام مطالعه نمایند.
از رستوران خارج می شویم تا به بازار وکیل برویم. نقشه را فرا می خوانیم و طبق نقشه راهی بازار وکیل می شویم.
بازار وکیل
ورودیه: ندارد
آدرس: استان فارس - شهر شیراز - خیابان زند و خیابان طالقانی
ساعت بازدید: صبح تا عصر (ساعت بازدید مشخصی ندارد و معمولاً فروشگاهها صبح تا عصر باز هستند)
نقشه شماره 5 / موقعیت بازار وکیل، حمام وکیل، مسجد وکیل و شاهچراغ در شهر شیراز
ترافیک سنگین خیابان ها، نوید رسیدن به بازار وکیل را می دهد. برای فرار از ترافیک وارد کوچه پس کوچه ها می شویم و خود را مقابل یک پارکینگ می یابیم. از متصدی پارکینگ سراغ بازار وکیل را می گیرم و متوجه می شویم اندکی با آن فاصله داریم. متصدی می گوید نزدیک بازار وکیل جای پارک خودرو نیست. به توصیه او عمل می کنیم و خودرو را در پارکینگ می گذاریم و پیاده راهی بازار وکیل می شویم و چند دقیقه بعد به خیابان طالقانی و درب اصلی بازار می رسیم. بازار وکیل یکی از مشهورترین بازارهای سنتی و تاریخی کشورمان است. این بازار که به فرمان کریم خان زند ساخته شده است و امروزه در مرکز شهر شیراز و در شرق میدان شهدا قرار دارد. در این بازار مکانهای تاریخی دیگری چون مسجد و حمام وکیل قرار گرفتهاند. بازار وکیل در گذشته قلب اقتصادی شیراز بوده است و امروزه نیز تا حدی مرکزیت اقتصادی خود را توانسته است حفظ کند. اینجا بهشت بازارگردان است و آنقدر تنوع کالاها زیاد است که ممکن نیست وارد بازار شوید و دست خالی خارج شوید.
تصویر شماره 76 / بازار تاریخی وکیل
لذت قدم زدن در یک بازار قدیمی و نوستالژیک مثل بازار وکیل را هیچگاه نمی توان با قدم زدن در بهترین هایپر مارکت های دنیا مقایسه کرد. و یا حداقل برای بنده اینگونه است. بازار وکیل فستیوال رنگ ها است. از پارچه و ترمه های رنگی گرفته تا رشته های مروارید و روبان، از انواع فرش های دست بافت تا ادویه های رنگارنگ عطاری، همه دست به دست هم داده اند تا فستیوال بازی رنگ ها در بازار وکیل تکمیل شود.
تصویر شماره 77 / بازی عطر و طعم در بازار وکیل
تصویر شماره 78 / حرکات موزون عروسک ها در بازار وکیل
هر چند یزد یکی از مراکز اصلی بافت ترمه است، اما در بازار وکیل می توان زیباترین ترمه های کشور را یافت. ترمه هایی که نمونه آن را در یزد نیز ندیده بودیم. قیمت ترمه ها بسته به تعداد رنگ های بکار رفته در آن از 50 هزار تومان آغاز شده و قیمت یک رومیزی ترمه 12 رنگ به 600 هزار تومان و بالاتر هم می رسد. یکی دیگر از زیبائی های بازار وکیل دیدن بشقاب های ملامین با طرح لیلی و مجنون، کتانی های سه خط آدیداس و سایر کالاهایی است فقط دهه شصتی ها آنها را می شناسند. جالب اینکه این کالاهایی که من فکر می کردم دیگر وجود ندارند و به خاطره ها پیوسته است، همچنان در بازار وکیل به فروش می رسند.
تصویر شماره 79 / زیباترین ترمه های کشور را می توانید در بازار وکیل بیابید
حضور در بازار شلوغ وکیل و تیمچه هایی که زمین آنها نمناک است، حس خوب بوی نم کوچه های آب و جارو شده قدیم را در ذهنم تداعی می کند. پسرکی سینی چاقاله بادام را مقابل خود گذاشته و مودبانه مشغول تبلیغ است...
تصویر شماره 80 / پسرکی مشغول فروش چاقاله بادام است
به مقابل دکان عطاری قدیمی ای می رسیم. بوی ادویه فضا را پر کرده است. نمی دانم چرا دیدن این مغازه ها اینقدر حالم را خوب می کند. فروشنده جوان، عکس پدر مرحومش را بر دیوار مغازه نصب کرده و شغل پدری را پیشه کرده است.
تصویر شماره 81 / بوی ادویه فضا را عطرآگین کرده است
اندکی بعد خود را مقابل مسگری می بینیم. اخیراً مادر خوانده است که طبخ غذا در ظروف مسی خاصیت فراوانی دارد و بدین سان چند ظرف مسی خریداری می کند که آنها را در کالسکه قرار می دهم. همراه داشتن کالسکه کودک در کنار سختی هایی که دارد، این حُسن را دارد که می توانیم خریدهای خود را در طبقه پائین آن قرار دهیم.
تصویر شماره 82 / گفته می شود طبخ غذا در ظروف مسی برای بدن مفید است
کمی جلوتر خود را مقابل یک چینی فروشی می یابیم. چینی های مرغی و قوری های قرمزی که همیشه روی سماور خانه مادر بزرگم دیده بودم را می بینم... باز هم غرق رویا می شوم...
تصویر شماره 83 / قوری های قرمز یادآور سماور همیشه روشن خانه مادر بزرگ است
به قدری بازار وکیل برایمان جالب است که بیشتر از 3 ساعت در کوچه پس کوچه های آن می چرخیم. با وجود کالسکه و یه کوچولوی ملوس که غرق رنگ ها و زرق و برق بازار شده، انتظار اینکه بتوانیم اینقدر بازارگردی کنیم را نداشتم.
تصویر شماره 84 / فستیوال رنگ ها در بازار وکیل
مسیر زیادی را طی کرده بودیم و تقریبا در حال خروج از بازار از سوی دیگر آن بودیم که از دور تابلوی شاهچراغ را می بینیم و متوجه می شویم نزدیک شاهچراغ شده ایم. از خیابان عبور کرده و به شاهچراغ می رویم. ورود دوربین و عکسبرداری در حرم ممنوع است. متاسفانه از دربی مراجعه کرده ایم که بخش امانات ندارد و نمی توانیم دوربین را به امانت بسپاریم. خانواده نماز را در حرم مطهر شاهچراغ می خوانند و بیرون می آیند و دوربین را تحویل می گیرند تا من به شاهچراغ بروم. پس از بازگشت بنده، مجدداً راهی بازار وکیل می شویم تا به سوی دیگر بازار بازگردیم.
تصویر شماره 85 / بازار تاریخی وکیل
به درب اصلی بازار وکیل باز گشته ایم و به دنبال جایی هستیم تا خستگی چند ساعت پیاده روی را از تن به در کنیم.
کافه رویال
آدرس: استان فارس - شهر شیراز - خیابان طالقانی - جنب حمام وکیل
تصویر شماره 86 / کافه رویال
دقیقاً جنب ورودی بازار وکیل و کنار درب حمام وکیل، کافه کوچکی وجود دارد که چند سایبان در مقابل آن برافراشته اند. در زیر سایبان ها نیز میز و نیمکت های زیبای سنتی قرار داده اند که محل خوبی برای پذیرائی از میهمانان کافه رویال است.
تصویر شماره 87 / محوطه کافه رویال
نمی دانم به جهت موقعیت خوب کافه است یا به علت معرفی در تریپ ادوایزر، که اکثر مشتریان کافه خارجی هستند. در کافه می نشینیم و از منو سفارشات خود را می دهیم. سفارش آماده می شود و آنرا میل می کنیم. برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص کافه رویال و بررسی کیفیت و ... می توانید نقد و بررسی کافه رویال را در سایت لست سکند و یا نرم افزار لست گرام مطالعه فرمائید.
تصویر شماره 88 / منوی کافه رویال
دقایقی در کافه می نشینیم. به فاصله چند متری از کافه، حمام وکیل قرار دارد. به سوی حمام وکیل حرکت می کنیم. دستگاه فروش الکترونیک مشکل دارد و بخش فروش حضوری بلیت نیز دچار مشکل شده است. کمی معطل می شویم تا بالاخره یک نفر ابتدای ورودی، نقداً وجه بلیت را دریافت می کند و وارد می شویم.
حمام وکیل
ورودیه: ایرانیان 2 هزار و پانصد تومان / اتباع سایر کشورها 20 هزار تومان
آدرس: استان فارس - شهر شیراز - خیابان طالقانی
ساعت بازدید: 8:30 لغایت 20:00
تصویر شماره 89 / نمای داخلی حمام وکیل
در گذشته های نه چندان دور، بخشی از تعاملات افراد با یکدیگر درون گرمابه شکل می گرفته است. صد البته که امکانات مثل امروزه نبوده که هر خانه ای یک حمام داشته باشد، بلکه هر محله یک گرمابه عمومی داشت. همچنین استحمام مثل حالا نبوده که در دقایق محدود و هر روز به این کار اقدام می کنیم، بلکه اغلب اوقات استحمام هفته ای یکبار انجام می شده است. باستانشناسان معتقدند که ساخت حمامهای عمومی از دوره هخامنشیان به بعد در همه شهرهای ایران رایج بوده است و ایرانیان نخستین قومی هستند که از گرمابه عمومی استفاده کرده اند.
تصویر شماره 90 / مراحل مختلف استحمام در حمام وکیل با استفاده از تندیس ها نمایش داده شده است
امروزه نیز گرمابه های عمومی در کشور ما مشغول ارائه خدمات هستند، ولی دو تفاوت عمده با گرمابه های قدیمی دارند. اول اینکه دیگر مثل سابق عمومی نیستند و تبدیل به نمره شده اند. یعنی اینکه ردیفی از حمام های خصوصی در کنار هم تبدیل به حمام عمومی شده اند. تفاوت دوم این است که شیوه خزینه کردن آب که کاملاً غیر بهداشتی بوده است جای خود را به دوش آب داده است. در گذشته هر حمام عمومی یک واحد اقتصادی بوده که چند نفر در آن مشغول امرار معاش بودند. مهمترین مشاغل مرتبط با حمام با نام های زیر بین مردم شناخته می شدند:
- حمامی: مالک حمام عمومی که نقش مدیریت را در حمام به عهده داشته است.
- دلاک: فردی که با کیسه کشی و شستشوی افراد در حمام امرار معاش می کرده است.
- مشتمالچی: شخصی که در حمام به اشخاص مشت و مال می داده است.
- تونتاب: شخصی که وظیفه اش نگهداری از حمام , گرم نمودن آب و همچنین تمیز نمودن حمام بوده است.
- پادو: این فرد وظیفهاش جفت کردن کفش اشخاص و عرضه لُنگ و نگهداری البسه بوده است. وی به محض ورود مشتری، کفش او را گرفته و یک لُنگ خشک روی سکو پهن میکرد. مشتری که لخت میشد، پادو یک لنگ دیگر به او می داد. مشتری آن لنگ دوم را به کمر میبست لباسهایش را توی آن لنگ اول میپیچید و از سکو پایین میآمد.
و حالا ما دقیقاً در یکی از معروفترین حمام های عمومی ایران قرار داریم. حمامی که به دستور کریم خان زند ساخته شده است. این بنا در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است. حمام های قدیمی برای اینکه بتوانند جریان ورود آب به حمام را تنظیم کنند، معمولا یکی دو متر پائین تر از سطح کوچه و بازار ساخته می شدند و این حمام نیز از این امر مستثنی نیست. گرمابه ها در ساعات مشخصی در اختیار آقایان و بانوان قرار می گرفته است.
تصویر شماره 91 / بازسازی مراسم حنابندان همراه با پخش موسیقی در حمام وکیل
در گذشته مراسم حنابندان عروس در گرمابه عمومی زنانه برگزار می شده و رسم بر این بوده که برای برگزاری این مراسم، حمام را بصورت اختصاصی در اختیار می گرفته اند. جشن حنابندان با رقص و آواز و شعرخوانی همراه بوده است. در حمام وکیل نیز با مجسمه های مومی تلاش شده بخشی از مراسم حنابندان با پخش موزیک مرتبط با حنابندان بازسازی شود که به نظرم بسیار جالب بود. در سراسر حمام مجسمه های مومی قرار داده اند و مراحل مختلف استحمام بصورت ماکت تصویر سازی شده است. بازدید از حمام وکیل زمان زیادی نیاز ندارد و زمان پیشنهادی ما برای بازدید نیم ساعت است.
از حمام وکیل خارج می شویم و به مسجد وکیل که در فاصله چند متری حمام وکیل است می رویم.
مسجد وکیل
ورودیه: ایرانیان 2 هزار تومان / اتباع سایر کشورها 15 هزار تومان
آدرس: استان فارس - شهر شیراز - خیابان طالقانی
ساعت بازدید: 8:30 لغایت 20:30
تصویر شماره 92 / حیاط مسجد وکیل
پیش از بازدید فکر می کردم مسجد وکیل احتمالاً یک مسجد کوچک به اندازه مسجدهای محله باشد. اما وقتی بلیت خریدیم و وارد شدیم، با مسجدی بزرگ و حیاطی وسیع روبرو شدم. حوضی بزرگ در وسط حیاط قرار دارد که دورتادور آن گلدان گذاشته اند. این معماری و هنر فقط فضای سبز کم دارد. نمی دانم چرا در مسجد بدین بزرگی، خبری از باغچه و گل های زیبای بهاری شیراز نیست.
تصویر شماره 93 / نمای پانوراما از شبستان مسجد وکیل
مسجد وکیل نیز در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است. مسجد به دستور کریم خان زند ساخته شده است و بین حمام وکیل و بازار وکیل قرار دارد. شبستان مسجد بسیار بزرگ است و یکی از زیباترین بخش های مسجد است که با 48 ستون زیبا که ماهرانه و با دقتی بسیار طراحی و ساخته شده مزین است. کاشیکاریهای انجام شده در بخشهای مختلف مسجد وکیل شیراز، در نوع خود بسیار زیبا و قابل توجه است.
برای بازدید از مسجد حدود نیم ساعت وقت نیاز است. از مسجد خارج می شویم. خستگی امانمان را بریده است و هوا گرم است، لذا رهسپار محل اقامت می شویم تا کمی استراحت کنیم.
آفتاب غروب می کند و کم کم ما هم نفسی تازه کرده و محل اقامت را به قصد بازدید از دروازه قرآن ترک می کنیم. دروازه قرآن فاصله کمی با محل اقامت دارد و کمتر از 5 دقیقه بعد به آن می رسیم. خودرو را کنار بزرگراه پارک می کنیم و به دروازه قرآن می رویم.
دروازه قرآن
ورودیه: ندارد
آدرس: استان فارس - شهر شیراز - ورودی شیراز از سمت مرودشت
ساعت بازدید: شبانه روزی
تصویر شماره 94 / دروازه قرآن
در گذشته شیراز دارای 6 دروازه بوده که 5تای آنها به مرور زمان از بین رفته اند و تنها دروازه قرآن باقی مانده است. امروزه مردم شیراز هنوز از نام این دروازه ها در محاورات خود استفاده می کنند که اشاره به محل دروازه های سابق دارد. نام سایر دروازه ها عبارتند از: دروازه اصفهان، دروازه سعدی، دروازه قصابخانه، دروازه کازرون و دروازه شاه داعی الی اله.
دروازه قرآن به همت عضدالدوله ساخته شد و قرآنی روی آن برای تبرک قرار داده شد تا مسافران از زیر آن عبور کنند. در دوره زندیه دروازه بازسازی شد و یک اتاقک در بالای آن ساخته شد و دو قرآن نفیس در آن قرار گرفت. قرآن ها اکنون در موزه پارس نگهداری می شوند. دروازه قرآن در سال 1315 شمسی در اقدامی کاملاً نابخردانه توسط شهرداری شیراز با دینامیت تخریب شد. در سال 1328 به همت بازرگانی به نام "ایگار" تجدید بنا شد و اتاقک هایی در کنار آن تعبیه شد که اکنون مدفن ایشان و همسرش است. دروازه در سال 1375 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
تصویر شماره 95 / دروازه قرآن
دروازه در کنار بزرگراه قرار دارد و وقتی از مرودشت و پاسارگاد به سمت شیراز حرکت می کنید، آنرا خواهید دید. از آنجائی که پنجم فروردین سیل عظیمی آمد و تعدادی از هوطنانمان به دیدار حق شتافتند، بنده فکر می کردم ممکن است امکان بازدید از دروازه قرآن نباشد. احتمالاً خوانندگان محترم کلیپ معروف سیل دروازه قرآن که تعداد زیادی خودرو را با خود برد را در فضای مجازی دیده باشند. بنده نیز تحت تاثیر این کلیپ احتمال می دادم وضعیت دروازه قرآن مناسب نباشد، ولی وقتی به دروازه رسیدیم ابداً اثری از آثار سیل باقی نمانده بود. خوشبختانه سیل هیچ آسیبی به دروازه قرآن وارد نکرده بود و تمام خرابی های محیط اطراف دروازه قرآن در اسرع وقت بازسازی شده بود.
ویدیوی شماره 5 / سیل در دروازه قرآن (ویدیو از اینترنت)
دروازه قرآن امروزه در میان فضای سبزی قرار گرفته است که محیط مناسبی برای قدم زدن های شبانه است. ما نیز کمی در فضای سبز قدم می زنیم. هوای خوب اردیبهشت باعث شده خانواده ها کم کم برای پیک نیک به پارک ها بیایند. در کنار دروازه قرآن تعدادی از خانواده ها مشغول تدارک شام هستند و دورهمی گرفته اند. ساعتی را کنار دروازه قرآن می گذرانیم و راهی خیابان بوستان که محل اقامتمان است می شویم. در مسیر نکته جالبی به چشم می خورد. در شیراز نان سنگک بصورت متری فروخته می شود و تابلوی نان متری به وفور دیده می شود. قیافه من که تا بحال "نان متری" نه دیده و نه شنیده بودم و با سوال نانوای محترم مبنی بر اینکه چند متر نان میخوای؟ روبرو شدم دیدنی بود!
به خیابان بوستان می رسیم و وقتشه که یکی از مشاهیر خوردنی شیراز را تست کنیم.
فالوده شیرازی
فالوده ای که در اکثر نقاط کشور فروخته می شود، همان فالوده شیرازی است. نوعی دسر که به آن پالوده نیز می گویند. فالوده از رشته های نشاسته تشکیل شده که در محلول آب و شکر غوطه ور است. برای اینکه فالوده طعم بهتری به خود بگیرد، آنرا همراه با چاشنی میل می کنند. مهترین چاشنی هایی که در کنار آن مصرف می شود، آبلیمو و شربت غلیظ شده آلبالو است. فالوده در برخی از شهرهای کشورمان مثل یزد کمی متفاوت از شیراز سرو می شود. فالوده شیرازی عموماً در ظروفی نگهداری می شود که دورتادور آن را از بیرون یخ فراگرفته است و بدین شکل خنک و گوارا می شود.
تصویر شماره 96 / فالوده شیرازی (تصویر بالا) Vs فالوده یزدی (تصویر پائین)
اما برای خنک کردن فالوده یزدی یخ را داخل آن می اندازند. و یا رشته های نشاسته در فالوده یزدی در شربت تخم شربتی و خاکشیر غوطه ور است اما در فالوده شیرازی در شربت آب و شکر است. رشته های فالوده یزدی شُل و لزج است، اما این رشته ها در فالوده شیرازی سفت است. علی رغم اینکه یکبار فالوده شیرازی را در یکی از فروشگاههای قدیمی و معروف مزه کرده بودیم، این بار به یکی دیگر از قدیمی های این صنف مراجعه می کنیم که بر خلاف فروشگاه قبلی، در نهایت از طعم آن راضی می شویم.
تصویر شماره 97 / بستنی و پالوده قدیمی سعدی
به خیابان بوستان که محل اقامتمان در آن قرار دارد می رسیم و به "بستنی و پالوده سنتی قدیمی سعدی" می رویم. اولین چیزی که به چشم می خورد این است که فروشگاه از لحاظ نظافت و تمیزی نمی تواند نمره 20 را از من بگیرد و به زور قبول می شود!!!
تصویر شماره 98 / فالوده شیرازی در طعم های مختلف
کمی فالوده سفارش می دهیم. فالوده ها با سه طعم ساده، زعفرانی و آلبالوئی عرضه می شود. انتخاب بنده میکس زعفرانی و ساده است که از قضا بسیار خوشمزه است. طعم فالوده مثل اغلب دسرهای شیراز بسیار شیرین است و از زعفران زیادی برای طعم دار کردن آن استفاده شده که مزه آن را دلپذیر کرده است. از همه مهم تر قیمت مناسب آن است. در تهران فالوده کیلوئی 30-25 هزار تومان به فروش می رسد که البته طعم خوب فالوده شیرازی را ندارد، ولی اینجا فالوده با کیفیت کیلوئی 10 هزار تومان است که بسیار منصفانه است. مشغول نوش جان کردن می شویم و خانم کوچولو هاج و واج ما را تماشا می کند. از سویی طاقت اینکه ما فالوده بخوریم و او تماشا کند را ندارم و از سویی دیگر در این سن امکان دادن فالوده به ایشان وجود ندارد. از ماشین کریر را می آورم و فسقلی را در کریر میگذارم و یواشکی مشغول خوردن می شوم!
شکل بستنی های قیفی که در یخچال فروشگاه قرار دارد برایم جالب است. شکل آنها شبیه همان بستنی قیفی های خودمان است، ولی انگار کتک خورده اند!!!
از فروشگاه خارج می شویم و خوشحال از روزی که گذشت، به محل اقامت باز می گردیم.
روز چهارم / یکشنبه 1 اردیبهشت
امروز روز نخست اردیبهشت است. همانطور که عرض کردم در اردیبهشت، شیراز چون بهشت می شود. دوست داشتیم روزهای بیشتری در شیراز بمانیم. اما زندگی کارمندی محدودیت های خاص خود را دارد و امکان گرفتن مرخصی بیشتر را نداریم. امروز آخرین روز سفر ما است و باید کم کم مهیای بازگشت شویم. بار و بنه سفر را جمع می کنیم و آپارتمان را تحویل داده و چک اوت می کنیم. همانطور که در ابتدای سفرنامه عرض کردم، امکان بازدید از تخت جمشید هنگام ورود به شیراز برایمان فراهم نشد و تصمیم داریم امروز از تخت جمشید بازدید کنیم. از سوی دیگر باغ دلگشا دقیقا مقابل کوچه اقامتگاهمان قرار دارد و در این چند روز فرصت نکرده ایم از آن بازدید کنیم. لذا ابتدا به باغ دلگشا می رویم.
باغ دلگشا
ورودیه: ایرانیان 3 هزار تومان / اتباع سایر کشورها 20 هزار تومان
آدرس: استان فارس - شهر شیراز - بلوار بوستان
ساعت بازدید: 8:00 لغایت 21:30
تصویر شماره 99 / باغ زیبای دلگشا
"دلگشا" با مصماترین نامی است که می توانسته اند برای این باغ برگزینند و شاید هیچ کلمه ای نتواند مانند نام "باغ دلگشا" این باغ را توصیف کند.
باغی زیبا با گلهای فراوان که قدمت آن به زمان ساسانیان باز می گردد. در تاریخ آمده که تیمور گورکانی بعد از دیدن این باغ، دستور داده تا مشابه آنرا در سمرقند با همین نام احداث کنند. این باغ در دوره های مختلف تاریخی آسیب های مختلفی دیده است و در نهایت در دوره کریم خان زند مجدداً آباد شده است. در بسیاری از نوشته های جهانگردان اروپائی نام این باغ ذکر شده است. بصورت کلی باغ های ایرانی دارای ویژگی هایی هستند که جهانگردان از آن با لفظ "پرشین گاردن" یاد کرده اند که نشان می دهد این باغ ها متمایز از سایر باغ های دنیا بوده اند. همانطور که پیش تر عرض کردم ویژگی باغ های ایرانی در سفرنامه " سفر به عروس کویر؛ یزد باستانی" ذکر شده است. عمارت باغ دلگشا در دوران کریم خان ساخته شده و سبک معماری آن شبیه کاخ های ساسانی است. نخستین عمارت کوشک یا عمارت کلاه فرنگی ایران، در این باغ احداث شده است. کوشک یا کلاه فرنگی عمارتی است که در فضای باز مشجر احداث می شود و از یک یا چند سو دارای ایوان است. جالب است که واژه کیوسک که از زبان فرانسوی وارد فارسی شده است، خود ریشه در کلمه "کوشک" دارد.
تصویر شماره 100 / باغ زیبای دلگشا
عمارت دارای سه طبقه است که در پائین ترین طبقه موزه سکه و اشیاء تاریخی قرار دارد. برای بازدید از موزه باید بلیت جداگانه به مبلغ دو هزار تومان تهیه کرد. به جهت اینکه ما کمی عجله داشتیم که به تخت جمشید برسیم از بازدید موزه صرف نظر کرده و به بازدید باغ اکتفا می کنیم. در محوطه باغ بوی سرمست کننده شکوفه های بهار نارنج پیچیده است و فضا را عطرآگین کرده است.
بهار نارنج
بهار نارنج، شکوفه درخت نارنج است که در عطرسازی و ساختن اسانس، تهیه انواع نوشیدنی ها و عرقیجات، تهیه مربا، نُقل، سوهان و ... کاربرد بسیار دارد.
تصویر شماره 101 / شکوفه های بهار نارنج
شیراز و بابل از جمله شهرهائی هستند که بهارشان، با شکوفه های بهار نارنج آراسته می شود، به نحوی که این دو شهر را شهر بهارنارنج می نامند. عرق بهار نارنج طبیعت گرم داشته و مقوی جسم و روح است .
تصویر شماره 102 / شیراز را شهر بهار نارنج می نامند و در اکثر بلوارهای شهر درختان بهار نارنج کاشته شده است
چند جوان شکوفه های بهار نارنج را چیده و در مقابل درب باغ دلگشا مشغول فروش آن هستند. نرخ فروش شکوفه بهار نارنج کیلوئی 40 هزار تومان است. از شکوفه های بهار نارنج، عرق بهار نارنج تهیه می کنند که برای رفع ضعف اعصاب، غم و افسردگی مفید بوده و همچنین بسیار نشاط آور است. نوشتن بیشتر از خواص بسیار زیاد بهار نارنج در این مقال نمی گنجد. اما توصیه می کنم در صورتی که مسافر شیراز هستید، محصولات تهیه شده از بهار نارنج مانند عرقیات یا شربت آنرا حتماً تست کنید.
تصویر شماره 103 / شکوفه های بهار نارنج در شهر به فروش می رسد
سوار خودرو می شویم و باغ دلگشا را به مقصد تخت جمشید زیبا ترک می کنیم. حدود یک ساعت بعد خود را مقابل تخت جمشید می یابیم. خودرو را در پارکینگ گذاشته و راهی درب ورود می شویم. پارکینگ مسقف نیست و خورشید سوزان ظهر شیراز، آتش بر خودرو می بارد. به ناچار از چادر خودرو استفاده می کنیم.
مجموعه تخت جمشید (پارسه)
ورودیه مجموعه: ایرانیان 3 هزار تومان / اتباع سایر کشورها 20 هزار تومان
ورودیه موزه: ایرانیان 3 هزار تومان / اتباع سایر کشورها 20 هزار تومان
هزینه استفاده از راهنمای فارسی زبان: 70 دقیقه 50 هزار تومان
آدرس: استان فارس - شهرستان مرودشت - مجموعه تخت جمشید
ساعت بازدید: 8:00 الی 19:00 (بهتر است حداقل 3 ساعت پیش از پایان ساعت کار در مجموعه حضور داشته باشید. ضمناً یک ساعت قبل از پایان ساعت کار درب بسته می شود)
نقشه شماره 6 / نقشه محوطه باستانی تخت جمشید
تحمل گرمای ظهر شیراز، حتی در اول اردیبهشت هم دشوار است. لذا همان ابتدای راه، خودمان را به کلاه آفتابگیر و عینک آفتابی و چتر (سایه بان) تجهیز می کنیم و شروع به حرکت می کنیم. در این گرما، کلمن آب برای بنده حکم مرگ و زندگی! را دارد. پس کلمن آب را هم بر می دارم.
راهی درب ورودی می شویم و بلیت تهیه می کنیم. در کنار بخش فروش بلیت، اتاق راهنمایان قرار گرفته که از پنجره آن می توان وجه مربوط به اخذ راهنما را پرداخت کرده و رسید دریافت کرد. بانوی راهنما از اینجا با ما همراه می شود. هزینه استفاده از خدمات راهنمای فارسی زبان - 60دقیقه توضیحات به اضافه 10 دقیقه زمان رفت و برگشت - مبلغ 50 هزار تومان است. به نظرم قیمت منصفانه ای است. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که اگر تخت جمشید را بدون راهنما ببینید، انگار اصلاً آن را ندیده اید. هنگام بازدید از پارسه یکی بازدید کنندگان می گفت: "یه مشت تیر و تخته که اینقدر بزرگ کردن نداره" و این جمله نتیجه دیدن تخت جمشید بدون راهنما است.
تصویر شماره 104 / قبض پرداخت وجه راهنمای فارسی زبان در تخت جمشید
تک تک تصاویری که بر روی دیوارهای تخت جمشید حکاکی شده است، دارای جزئیات حیرت آوری است که فقط یک راهنمای مجرب امکان توضیح آنها را دارد. جزء به جزء حالات و سکنات افرادی که نقش و نگار آنان حکاکی شده است دارای پیام است. از همین رو است که بنده پیشنهاد میکنم راهنما را برای دو ساعت رزرو کنید تا تمام جرئیات را بشنوید. لذتی که از دیدن این شکوه و بزرگی می برید را هیچ کجای دیگر تجربه نخواهید کرد. متاسفانه ما فقط یک ساعت راهنما رزرو کردیم و عملاً توضیحات خیلی از بخش ها را از دست دادیم و توضیحات بخش های دیده شده نیز خیلی خلاصه بود. مطمئن هستم از پرداخت یکصد هزار تومان برای استفاده از دو ساعت خدمات راهنمایان، پشیمان نخواهید شد. توضیحات راهنمایان طبق رفرنس کتاب "شرح مصور تخت جمشید" تالیف دکتر شاپور شهبازی انجام می شود.
تصویر شماره 105 / درب ورودی مجموعه تخت جمشید
پس از تهیه بلیت و تدارک راهنما، وارد تخت جمشید می شویم. همان ابتدا اولین تصورم از تخت جمشید که فکر می کردم در وسط یک دشت قرار گرفته باطل می شود. تخت جمشید یا پارسه در دامنه چند کوه یا تپه قرار گرفته است و سنگ هایی که برای ساخت آن استفاده شده است، از همین کوه ها تأمین شده است. پایتخت امپراطوری هخامنشیان در ابتدا پاسارگاد بود. در سایه خردمندی کوروش کبیر و داریوش بزرگ، آنها موفق به تشکیل بزرگترین حکومت تاریخ شدند. حکومتی که وسعت سرزمین های تحت امر آنها از سرزمین سکاها در آسیای میانه از یک سو و تا حبشه از سوی دیگر؛ همچنین از رود سند تا ساحل دریای مدیترانه گسترده شده بود.
نقشه شماره 7 / قلمرو امپراطوری هخامنشیان
تخت جمشید به فرمان داریوش بزرگ بنا شد و توسط جانشینان وی تکمیل گردید. نام اصلی تخت جمشید طبق کتیبه های یافت شده در آن " پارسه" بوده است. از آنجائی که در گذشته مردم اطلاعات کافی از نام و سازنده این محل نداشتند، آنرا به اسطوره ای به نام جمشید نسبت داده اند و آنرا تخت جمشید خوانده اند. اینجا آینه عبرت برای تمام ما ایرانیان است. از سویی نشان دهنده قدرت و مدیریت صحیح کشورمان در 2500 سال پیش است. از سویی نشان دهنده بی کفایتی شاهان در سالهای بعد است که با وندالیسم، بخشی از آثار تاریخی امان را تخریب کرده اند.
جهت کمک به مفید تر شدن سفرنامه و کمک به دوستان برای بازدید از تخت جمشید، در زیر بخش های مختلف مجموعه تخت جمشید لیست شده است. در نقشه زیر مسیر بازدید و محل قرارگیری هر کدام از بخش ها تصویر شده است.
- 1- پلکان
- 2- حیاط و کاخ آپادانا
- 3- پلکان کاخ آپادانا
- 4- کاخ تچر
- 5- کاخ هدیش
- 6- کاخ مرکزی
- 7- کاخ صد ستون
- 8- حرمسرا
- 9- خزانه
- 10-دروازه نیمه تمام
- 11-دبیرخانه شاهی
- 12-خیابان سربازان
- 13-چاه
- 14-دو آرامگاه
نقشه شماره 8 / نقشه و مسیر بازدید محوطه باستانی تخت جمشید
توضیحات کامل در خصوص تخت جمشید و معرفی تک تک بخش ها، نیازمند چند جلد کتاب است و عملاً معرفی همه آنچه در تخت جمشید دیده ایم، مقدور نیست. اما تلاش کردم بخشی از زیبائی ها را در غالب توضیحات تصاویر زیر خدمت خوانندگان محترم ارائه نمایم.
تصویر شماره 106 / برای حفظ وقار شاهان هنگام عبور از پله ها، ارتفاع پله ها ده سانت در نظر گرفته شده است
به فاصله حدود صد متری درب ورودی، دو پلکان قرینه وجود دارد که وارد کاخ دروازه می شود. به جهت رعایت وقار و آرامش پادشاهان هنگام پیمودن پله ها، ارتفاع پله ها حدود 10 سانتی متر در نظر گرفته شده است. توضیح اینکه امروزه در طب اعتقاد دارند پله هایی که با این ارتفاع ساخته می شوند، کمترین آسیب را به زانو وارد می کند. روی پله های اصلی را با چوب پوشانده اند که دچار فرسایش نشود.
تصویر شماره 107 / لوگوی شرکت هما با الهام از یکی از سرستون های تخت جمشید طراحی شده است
لوگوی هواپیمائی هما در سال 2013 توسط "آژانس تخصصی خبر و اطلاعات حمل و نقلی" بعنوان زیباترین لوگوی هواپیمایی در دنیا انتخاب شد. این لوگو با الهام از یکی از سرستون های تخت جمشید توسط ادوارد زهرابیان طراح ایرانی ارمنی تبار، طراحی شده است.
تصویر شماره 108 / گفته می شود لوگوی برند ورساچه با الهام از سنگ نگاره های تخت جمشید طراحی شده است
گفته می شود لوگوی برند ورساچه (Versace) با الهام از روی طرح البسه سنگ نگاره های تخت جمشید طراحی شده است که نمونه این سنگ نگاره ها را در تصویر مشاهده می فرمائید. لوگوی ورساچه در کنار تصویر به نمایش در آمده است.
تصویر شماره 109 / گفته می شود مدل موی تیفوسی از یکی از سنگ نگاره های تخت جمشید الهام گرفته شده است
همچنین برخی معتقدند مدل موی معروف "تیفوسی" از شکل موی یکی از سنگ نگاره های تخت جمشید الهام گرفته شده است که آنرا در تصویر فوق می بینید.
تصویر شماره 110 / معماران تخت جمشید با امضاء زدن، کیفیت کار خود را تضمین می کرده اند
یکی از موضوعات مهمی که در کاوش های تخت جمشید کشف شده است، وجود سیستم حقوق و مزایای پیشرفته برای کارگران بوده است. کارگران سازنده تخت جمشید از بیمه برخوردار بوده اند و به مادران باردار، مرخصی زایمان با حقوق پرداخت می شده است!
معماران تخت جمشید با امضا کردن، کیفیت کار خود را تائید می کرده اند. دو لوزی ای که در تصویر فوق روی هم قرار گرفته اند، امضای یکی از معماران است که به منزله انجام QC یا کنترل کیفیت است و معماران پس از کنترل و بررسی کیفیت انجام کار، آن را با امضاء تضمین می کرده اند و پس از امضاء حقوق خود را دریافت می کردند.
تصویر شماره 111 / ایرانیان نخستین قومی هستند که از فلز مذاب استفاده کرده اند
موضوع دیگری که در تخت جمشید کشف شده است، این است که ایرانیان نخستین قومی هستند که فلزات را ذوب کرده اند. معماران تخت جمشید، هرگاه یکی از تخته سنگ های بزرگ دچار لب پریدگی می شده است، با سرب مذاب آنرا ترمیم می کرده اند. در تصویر فوق نمونه ای از این نوع ترمیم را ملاحظه می فرمائید. آنچه برای بنده واقعاً حس بدی ایجاد می کرد، زخم های "یادگاری نویسی" بر پیکر پارسه است. متاسفانه آنچه این حس ناخوشایند را صدچندان می کند، فعالیت سازمان یافته برای "یادگاری نویسی" در گذشته است. در گذشته برخی از میهمانان مهم پادشاهان که برای بازدید از کشورمان می آمده اند، بر روی پیکر نحیف تخت جمشید زخمی به یادگار می گذاشته اند. اسفناک تر اینکه پادشاهان کشور خودمان هم از قافله عقب نمانده اند. در حالی که پادشاهان کشورهای دیگر، مشغول ساختن کشور خود بوده اند، پادشاهان ما در حال واگذاری امتیاز یا ایجاد جراحت بر پیکره آثار تاریخی ما بودند. در تصویر زیر نمایی از درختانی قطور و سرسبز را مشاهده می فرمائید.
تصویر شماره 112 / ناپلئون دستور می دهد یکصد نهال، به پاس زیبائی های این منطقه کاشته شود. نهال های دیروز، تبدیل به درختان تنومند امروز شده اند
ناپلئون چند قرن پیش از این منطقه گذر می کرده است و طبیعت بکر منطقه او را به وجد می آورد؛ دستور می دهد صد نهال به پاس زیبائی های این منطقه در آنجا کاشته شود. نهال های دیروز تبدیل به درختان قطور امروز شده اند و بر زیبائی آن منطقه افزوده اند. حال این تصویر را با دست خط کریم خان زند که بر روی دیوارهای تخت جمشید یادگاری نوشته است مقایسه فرمائید. نه تنها این دست خط تخت جمشید را زیبا نکرده است، بلکه چون زخمی کهنه چشم آزار است.
تصویر شماره 113 / زخم های کهنه "یادگاری نویسی" بر پیکره تخت جمشید
متاسفانه در گذشته به جهت فقدان فرهنگ کافی جهت حفظ آثار تاریخی، جراحت هایی بر پیکره آثار تاریخی به وجود آمده که هیچگاه قابل ترمیم نیست. وندالیسم چه از سوی یک جوان خام و نا آگاه باشد، چه از سوی پادشاه یک کشور، محکوم است. (وندالیسم: تمایل به تخریب آگاهانه، ارادی و خودخواسته اموال، تأسیسات و متعلقات عمومی و آثار فرهنگی و تاریخی).
تصویر شماره 114 / پلکان کاخ آپادانا سالم ترین بخش تخت جمشید است
سالم ترین بخش تخت جمشید که به علت مدفون بودن در خاک دست نخورده باقی مانده است، پلکان کاخ آپادنا است. تصویر بازسازی شده کاخ آپادانا را در کنار تصویر واقعی کاخ آپادانا در بالا مشاهده می فرمائید.
تصویر شماره 115 / آنچه از کاخ تچر باقی مانده است
تصویر شماره 116 / دروازه ملل و ستون های باقی مانده
تصویر شماره 117 / دروازه ملل
تصویر شماره 118 / تخت جمشید سقفی از چوب داشته است که توسط اسکندر به آتش کشیده شده است
تصویر شماره 119 / پایه ستون های باقی مانده از خزانه تخت جمشید
در گذشته کاخ های تخت جمشید مسقف بوده است. غالب ستون ها و سقف تخت جمشید از چوب بوده است که توسط اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد. نقل شده است که اسکندر بیش از 30 هزار اسب و شتر برای بردن میراث تخت جمشید شامل طلا، جواهر، سنگ های قیمتی و منابع علمی، به کار گرفته است. یکی از عللی که یونان در آن دوره توانست جهش علمی داشته باشد، ناشی از سرقت منابع علمی دانشمندان ایرانی از تخت جمشید است. در خصوص به آتش کشیدن تخت جمشید توسط اسکندر چند روایت وجود دارد. برخی مهمترین دلیل اسکندر برای به آتش کشیدن پارسه را جلوگیری از شکل گیری مجدد امپراطوری هخامنشیان عنوان می کنند. برخی نیز شکستن غرور ایرانیان را دلیل نابودی تخت جمشید توسط اسکندر عنوان می کنند. باید اعتراف کنم ابداً فکرش را نمی کردم تخت جمشید این قدر جذاب، زیبا و پر رمز و راز باشد. وگرنه امکان نداشت سفر به شیراز را تا سال 98 به تعویق بیاندازم و حتماً سالها پیش، این سفر انجام می شد.
متاسفانه در تخت جمشید نیز مثل بقیه آثار تاریخی، مسیر مناسب برای عبور ویلچر یا کالسکه طراحی نشده است و عملاً افراد کم توان به سختی امکان بازدید از این شاهکار تاریخی را دارند. علی رغم تمام تمهیدات اندیشیده شده برای راحتی کوچولویمان، ایشان بعلت گرما کمی کلافه شده بود. گرمای هوا در کنار نبود هیچگونه امکانات و تسهیلاتی برای مادران و کودکان، بازدید از پارسه را با کمی دشواری همراه کرده بود.
تصویر شماره 120 / وضعیت اتاق مادر و کودک در تخت جمشید
همانطور که در تصویر بالا مشاهده می فرمائید وضعیت اتاق مادر و کودک در تخت جمشید اسفناک بود. روشویی ای که در تصویر ملاحظه می فرمائید، برای شستشوی کودک در نظر گرفته شده است. وضعیت اینجا طوری بود که انسان رغبت نمی کرد به آن نزدیک شود. به نظر می رسد مسئولین با نصب این روشوئی کثیف در اینجا، تأکید داشته اند شستشوی کودک در مقابل چشمان توریست های خارجی که از تخت جمشید بازدید می کنند انجام شود، تا با خاطره بهتری ایران را ترک کنند!!
پس از پایان بازدید از تخت جمشید، مسیر را به سمت اصفهان ادامه دادیم. به دعوت یکی از دوستان اصفهانی، در منزل ایشان کمی استراحت کرده و مسیر را به سمت تهران ادامه دادیم و به منزل رسیدیم.
از حوصله ای که برای خواندن سفرنامه به خرج دادید سپاسگذارم. اگر لطف کرده و نظرات خود را بیان بفرمائید، حتماً برای بهبود سفرنامه بعدی از آن استفاده خواهیم کرد.
سفرمند و پیروز باشید