بار دیگر استانبول زیبا

3.7
از 51 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
بار دیگر استانبول زیبا

با اینکه تیر ماه امسال تازه از سفر دبی اومده بودیم ولی هیجان یه سفر تازه ولمون نمیکرد . تو این شرایط بد اقتصادی فکراینکه در یه سال دو بار سفر خارجی بری خودش هیجان انگیزه چه برسه به اینکه انجامش بدی . البته من برای اربعین کربلا هم رفتم و برای من شد سومین سفر خارجی در یک سال . راستش من استانبول رو خیلی دوست دارم با اینکه ترک زبانم نیستم و شمالیم ولی نمیدونم چرا همیشه حس میکنم استانبول عین خونه و شهر خودمه . شاید در زندگی قبلی خودم  تو استانبول زندگی میکردم ...

بگذریم همونجوری که گفتم بعد سفر دبی و کربلا دلم میخواست برم استانبول . من 3 بار هم قبلا استانبول رفته بودم . آخرینش سال 98 بود ولی هیچوقت از استانبول سیر نمیشم . چند روزی بود خیلی ذهنمو به خودش مشغول کرده بود از یه طرف قیمت رو به بالای دلار که تا 42 تومن رفته بود از یطرفم حقوق کارمندی و هزار تا قسط و .... ولی خب گفتم من شیفته استانبولم . بالاخره با جمیع جهات تصمیم گرفتم بهمن ماه و در اولین روزای تعطیلی شنبه های بهمن برم استانبول . اولش به خانمم هیچی نگفتم . با پرس وجو فراوان در سایت های گردشگری که از همه مهمترش همین سایت " لست سکند "  بود بالاخره تور استانبول به مدت 4 روز به تاریخ 11 بهمن رو گرفتم به مبلغ هر نفر 10 میلیون 250 هزار تومن.

کدوم هتل ؟ هتل آدلمار . کدوم پرواز ؟ قشم ایر . اول درمورد هتل بگم من تو هر 3 بار قبلی سفرم به استانبول " هتل مرکیور " که البته اسمشو تغییر داده به "هتل آرتیسان ام گالری " سکونت داشتم . هتل آدلمار رو اینبار برای صرفه جوئی در هزینه ها گرفتم . هر دوتاش 4 ستاره اند اما این کجا و آن کجا . هتل آدلمار از جمیع جهات ضعیف تر از هتل مرکیوره . بقول خانمم وقتی داخل هتل مرکیور میشدی هتلینگش کاملا مشخص بود . هتل آدلمار یه هتل کوچیک وجمع جوره که در موردش مفصل در صفحه خود هتل و در بخش نظرات توضیح دادم . دیگه اینجا تکرار نمیکنم ، فقط جمله آخر رو در موردش میگم که در مقایسه با هتل مرکیور نسبتش 3 به 10 هستش ولی برای خونواده ها امنیتش و مسیر دسترسیش خوبه .خب بریم سر سفرنامه .

شروع قصه:

اوایل دیماه 1401 برای هماهنگی سفر چهارمم به استانبول مشغول مطالعه و گشت و گذار در سایت لست سکند بودم که دیدم آژانس " عالی گشت " تور 4 روزه با پرواز ساعت 18.40 رفت و 13.15 برگشت قشم ایر گذاشته نفری 10.250.000 تومن . سریعا از طریق سایت ، مبلغ اولیه که حدود 8 میلیون بود رو پرداخت کردم . ازم مدارک پاسپورت و اینا خواستند ، براشون ایمیل کردم. همون روز بقیه پولم واریز کردم ( با اینکه بهم گفتن تا 26 دیماه وقت دارم ولی از ترس بالا رفتن قیمت دلار و تور گفتم همین امروز قطعیش کنم خیالم راحتره ) و اینگونه سفرمون قطعی شد .

دیگه موقعش بود که به خانمم بگم ، وقتی بهش گفتم گفت کاش بشه یا پرواز رفت یا برگشت رو جابجا کنیم تا حداقل از روز اول یا روز آخر بیشتر استفاده کنیم . خوب این جوری باید پول بیشتر میدادم.  با این وضع به آژانس گفتم گفت نفری 900 هزار تومن باید بیشتر بدین ، یعنی 1800 منم اول قبول کردم ولی بعد مشورت با خانمم گفتم نمیخام .  ازسایت وزارت بهداشت قبلا کارت واکسنمو که 3 دوز زده بودم را به زبان انگلیسی گرفته بودم ولی محض احتیاط بازم برای خودمو و خانمم گرفتم . پول عوارض خروج رو برای دومین سفر خارجی نفری 600 هزار تومن دادم ( راستی سفر زمینی کربلا سفر خارجی حساب نمیشه ؟ چون اونم امسال رفته بودم )

در هر صورت با توجه به تجربیات قبلی رفتم مقداری آجیل چهار مغز به قیمت نجومی از قرار کیلوئی  570 هزار تومن خریدم از خشکبار امیر حسین . 500 لیر هم یکی از دوستان بصورت رایگان به بنده دادند – چه رفیقای خوبی داریم ما – ازسهمیه کارت ملی هم دلارامون رو گرفتیم و آماده سفر . راستی بگم که اون موقع قیمت ارز مسافرتی از دلار کارت ملی گرونتر بود تازه کلی مدارک هم میخواستن اینم از عجایب مملکت ما .

روزا به کندی میگذشت . دقت کردین وقتی میخواین برین سفر روزای قبلش چقدر دیر میگذره ؟ در هر صورت یک روز مونده به سفر از آژانس زنگ زدن گفتن پرواز قشم ایر که ساعت 18.40 بود لغو شده و باید ساعت 9.30 با پرواز آسمان بریم . اینجوری شد که ما بدون اینکه پولی بدیم روز اول سفرمون کامل شد .

روز اول

ساعت 5 صبح روز سه شنبه 11 بهمن  از خونه با ماشین شخصی راه افتادیم سمت فرودگاه امام (ره) و در پارکینگ شماره3 که روبازه پارک کردم . دفعات قبلی سر باطری ماشینو بر میداشتم ولی اینبار گفتم بی خیال ان شاالله که مشکلی پیدا نمیکنه که خوشبختانه بعد 4- 5 روز راحت روشن شد. بگذریم . بعد از تحویل چمدون و گرفتن کارت پرواز که علیرغم اینکه به  متصدی بلیت گفتم بلیت دم پنجره به ما بده ولی وقتی سوار شدیم دیدم نداده بی معرفت .... با 30 دقیقه تاخیر پروازمون به سمت استانبول شروع شد.

هواپیمای ما اصلا خوب نبود . من تو تمام سفرام از هواپیمائی ماهان استفاده میکنم ولی اینبار بخاطر همون صرفه جوئی اقتصادی مجبور شدم از ایرلاین آسمان استفاده کنم .فاصله کم بین صندلی ها باعث شد پادرد بگیریم . البته پذیرایشون بد نبود . صبحانه دادند . تقریبا کامل بود . در هر صورت بعد حدود 3 ساعت به استانبول رسیدیم .  سفرمون ترانسفر هم داشت.  قبلا یادم بود اولین سفرمون که ترانسفر داشت ، میرفتیم داخل سالن فرودگاه ، دم گلفروشی تا بقیه مسافرا بیان ( دفعات بعدی چون دیگه بلد بودم با اتوبوس های هاواتش میرفتم ) . اینبار باید میرفتیم بیرون از سالن دم درب شماره 13 . اونجا تو هوای سرد منتظر بقیه بودیم تا بیان .

تنها آدمائی که اونجا با این وضعیت نامناسب بودند مسافرای ایرانی تور ترکیه بودند . یکی دو مرتبه خواستم بی خیال ترانسفر بشم و خودمون با هاواتاش بریم که خانمم منصرفم کرد .بالاخره بعد یک ساعتی منتظر شدن با یه ونی که یکم بزرگتر از ون های عمومی ما بود راه افتادیم . بعد یک ده دقیقه ای ون در یک ترمینال، تور لیدرمون که خانمی به نام مینا بود رو سوار کرد . دختر جوونی که روابط عمومی بسیار بالا و خوبی داشت و در بین راه تورهاش رو معرفی کرد . تورهاش رو چون ما همش رو قبلا خودمون رفته بودیم قبول نکردیم ولی تعدادی از مسافرا " تور کشتی  بسفر " و " جزیره بیوک آدا " را ازش خریدند .

قیمتاش گرون بود و ما میدونستیم که با قیمت خیلی کمتر میتونستند برند ولی در در کارش دخالت نکردیم . ما طبق معمول آخرین هتلی بودیم که باید پیاده میشدیم و اینجوری بود که تقریبا حدودای ساعت 3 رسیدیم هتل آدلمار . خانم مینا اومدن و لطف کردند در "  چک این " بما کمک کردند و اتاق 101 در طبقه اول هتل آدلمار نصیب ما شد. بعد کمی استراحت آماده شدیم رفتیم برای استقلال گردی . با اینکه مترو "عثمان بی" نزدیک هتل بود ولی تصمیم گرفتیم پیاده بریم . بعد 15 دقیقه رسیدیم میدان تقسیم .

1.تقسیم.jpg
میدان تقسیم

 هوا بس ناجوانمردانه سرد بود ولی ما هم خوب خودمون رو پوشونده بودیم . امشب قصد خرید نداشتیم و فقط اومده بودیم نظاره کنیم و قیمت ها رو بدونیم . خیابان استقلال شور و حال چند سال قبل رو نداشت . دیگه اجازه فعالیت گروه های موسیقی خیابانی رو نمیدن . قیمت ها هم بی رحمانه بالا رفتن . باورتون میشه 250 گرم بلوط خریدیم 150 لیر یعنی حدود 360 هزار تومن . قیمت اجناس و قیمت غذا در ترکیه به شدت رفته بود بالا . رفتیم از این سیب زمینی هائی که توشو پر از مواد الکی میکنن،  بخوریم ،  دیدیم نمی ارزه ، فکر کنم اونم حدود 150 لیر بود دونه ای ، قیدش رو زدیم و رفتیم برگر کینگ همون ساندویجمون روخوردیم دونه ای 95 لیر با سیب زمینی و نوشابه .

2.استقلال.jpg
خیابان استقلال

در هر صورت تا نزدیکای انتهای خیابان استقلال رفتیم و برگشتیم قدم زنان و در یک صرافی هم چنج کردیم هر 100 دلار 1865 لیر . بعد خوردن شام رفتیم هتل و استراحت تا فردا ... و اینجوری بود که روز اوامون به خوبی و خوشی تمام شد.

روز دوم :

برنامه امروز ما رفتن به " اوت لت ونیزیا " بود . اینو اولش بگم ما در این سفر فقط قصد خرید داشتیم. چون در سفرای قبلی بیشتر جاهای دیدنی استانبول رو دیده بودیم . جزیره بیوک آدا ، اکواریوم ، مینیاتور ، دولماباغچه ، بازار بزرگ ، مساجد سلطان احمد و ایاصوفیه ، کلیسا ، پل بغاز، قسمت آسیائی ، اسکله های کاباتاش و امینونو ، برج گالاتا و... همه اینا رو رفته بودیم . شب قبل با استفاده از وای فای هتل  و اطلاعاتی که در سایت لست سکند بود ،  مسیر اوت لت ونیزیا رو اسکرین شات گرفتم .

صبح بعد از خوردن صبحانه هتل که تکرار میکنم قابل مقایسه با هتل مرکیور نبود ولی بدم نبود رفتیم مترو عثمان بی . یه استانبول کارت از سال 96 داشتم فکر کردم معتبره ولی وقتی زدم دیدم معتبر نیست و مجبور شدم با کمک یکی از ماموران ترک ایستگاه یه استانبول کارت جدید بخرم که قیمت  اولیه اش 50 لیر شد و 50 لیر هم شارژ کردیم. رفتیم ایستگاه "مجیدیه کوی" و از اونجا رفتیم ایستگاه کارادانیز .

رفتیم اونور خیابون ( در حد کمتر از 5 دقیقه پیاده روی ) و رسیدیم " اوت لت ونیزیا " . اوت لت بسیار زیبائی که شبیه سازی کردند به شکل ونیز ایتالیا و دور مغازه های طبقه اول کانالی درست کردند پر از آب . البته یه قایقی هم بود ولی ما در مدت حضورمون ندیدیم که مسافرا رو ببرن ولی فکر کنم این امکان رو داشتن . تقریبا همه برندها اعم از برندهای ترکی" ال سی واکیکی" و "کوتون"  و ... و برندهایی مثل "نایکی" ، "ادیداس" ، "پولو" و "پوما"  و ... اونجا شعبه داشتند .

3.ونیزیا.jpg
ونیزیا

اوت لت رو هم که دیگه هم میدونن چه جور جائی هست . جاهایی که برندها اجناس تک سایز یا مربوط به سال های قبلشون رو با قیمت بسیار پائینتر میفروشن . تا ساعت 5 اونجا بودیم چون صبحونه رو کامل خورده بودیم و هر از گاهی هم از آجیل هامون تناول میکردیم احساس نیاز به ناهار رو پیدا نکردیم و بی وقفه مشغول دید و بازدید و خرید اجناس مورد نیازمون بودیم .

4.ونیزیا2.jpg
ونیزیا 2

در حین خرید در شعبه " پوما " من یک کتونی عالی دیدم که قیمتش 2400 لیر بود ولی آف خورده بود شده بود 1200 لیر . متاسفانه شماره پای منو نداشت . با هزار زحمت به فروشنده حالی کردم چک کنه ببینه کدوم شعبشون داره.  گشت گفت شعبه اوت لت اپتیموم داره ولی ازاینجا خیلی دوره .اینجوری شد که برنامه روز سومون جور شد . پیش بسوی "اوت لت اوپتیموم ". بعد خرید اومدیم بریم مترو که برگردیم که من شانسی حین رفتن به سمت مترو روی صفحه دیجیتال یک اتوبوس که اسم ایستگاه ها میومد ، اسم "تقسیم "رو دیدم .

اسم خط یادم رفت ولی همون ایستگاه جلو اوت لت که وایسین اتوبوسش میاد . همونو سوار شدیم و بعد یه مدت طولانی و پر ترافیک ما رو رسوند میدون تقسیم . اونجا هم چون خسته بودیم با مترو یه ایستگاه رفتیم و در ایستگاه عثمان بی پیاده شدیم . ایستگاه عثمان بی چند خروجی داره که ما اشتباهی از خروجی اومدیم بالا که مجبور شدیم دوباره 300 متر پیاده بریم پایینتر و برسیم هتل . یکم استراحت کردیم و شب دوباره رفتیم استقلال گردی . آخر شب برگشتیم هتل . 10 قدمی هتل یه کبابی بود که جوجه کبابش رو گرفتیم با برنج ودوتا نوشابه شد 180 لیر . برنجش کم بود،  قاشق هم نداد،  مجبور شدیم با نون و چنگال بخوریمش . جوجه اش بد نبود . حین خوردن ما یه خونواده پر جمعیت ایرانی اومدن مغازه رو رو سرشون گذاشتن.

قیمت غذا در ترکیه

5.کبابی.jpg
کبابی

 بعد خوردن شام رفتیم هتل و استراحت.

روز سوم

امروز باید میرفتیم " اوت لت اپتیموم"  طبق معمول بعد خوردن صبحونه هتل که بیشتر غذاهاش سرد بود تا گرم ( غذای گرم فقط دونوع املت داشت ) . راه افتادیم سمت ایستگاه " مجیدیه کوی " اونجا پیاده شدیم با اتوبوس هایی که میرفت قسمت آسیائی و اول خط مترو 4 . اونجا یه جوون ترک خیلی کمکون کرد و مسیر طولانی ایستگاه اتوبوس تا مترو خط 4 رو با ما اومد . اونجا سوار مترو شدیم و ایستگاه " ینی صحرا " پیاده شدیم. رفتیم اوت لت . خانمم رفت ال سی واکیکی  و کوتون و ... منم اول رفتم " پوما "  تا اون کتونی رو بخرم بعدش لیوایز و ... .

زیر زمین اوت لت فروشگاه میگروس بود که آب معدنی گرفتم و یه صرافی داشت که چنج کردم هر 100 دلاررا  1835 لیرمی دادند . کمترین مبلغی بود که چنج میکرد . بهترین جا ونیزیا بود اونجا چنج کردیم هر 100 دلار 1875 لیر . در طبقه سوم چون خسته بودم لم داده بودم رو یه مبل که یه خونواده ایرانی اومدن اونجا خریداشونو دادن به یک آقای مسن و خانم ها رفتن ادامه خرید . با مرد مسن ایرانی همصحبت شدم . گفتند که برای تکمیل کارای اقامت دخترشون 45 روزی هست استانبولن. یه خونه خریدن قسمت آسیائی استانبول حوالی خیابان بغداد . مثل همه ایرانی ها کنجکاوی ام گل کرد و از قیمت خونه ها پرسیدم گفت با 1.5 میلیارد در محله های معمولی و پایین میشه آپارتمان 50 متری خرید و با 5-6 میلیارد میشه در محله های خوبتر .

گفتم با 7.5 میلیارد کجا میشه خرید گفت تو برج ها و محله های خوب تا 80 متری به بالا. در هر صورت بعد خریدامون رفتیم هتل و استراحت و استقلال گردی و شام یه ساندویج ترکی انتهای استقلال . نکته جالبش همراه ساندویج یه بسته بود که ما فکر کردیم سس ساندویجه ولی باز کردیم دیدیم دستمال مرطوبه ( آخه خیلی شبیه بسته سس یکنفره بود ).  اتفاقا یه خونواده ایرانی دیگه ای مثل ما همین اشتباه رو کردند . بعد این اتفاق کلی در موردش صحبت کردیم و خندیدیم و این خاطه ماندگار و شیرینی شد برامون . همونجا سوار مترو " شیشلی " شدیم ، ایستگاه "عثمان بی" پیاده شدیم بازم نتونستیم دربی که دم هتلمون میومدیم بالا رو پیدا کنیم و مجبور شدیم از خروجی که 300 متر فاصله داشت اومدیم بیرون و رفتیم هتل استراحت کنیم.

6.مترو.jpg
مترو

روز چهارم

امروز برنامه خاصی نچیدیم ، گفتیم بریم بازار بزرگ استانبول و قهوه "ممت افندی"  . رفتیم میدون تقسیم و با فونیکالر رفتیم ایستگاه کاباتاش و از اونجا با  تراموا رفتیم ایستگاه بازار بزرگ .

7.فونیکالر.jpg
 فونیکالر

 رفتیم داخل بازار چیز دندون گیری پیدا نکردیم . قهوه ممت افندی رو هم پیدا نکردیم .از یکی پرسیدیم گفت باید برین درب غربی چون فاصله داشت حوصله اش را نداشتیم بریم .از بازار طلا فروشی ها سر درآوردیم ،  جالبه قیمت چنجش از همه جا بالاتر بود 100 دلار رو تا 2000 لیرم چنج میکردند . البته خانم مینا میگفت  اونجا ها چنج نکنین ، ممکنه لیر تقلبی بدن یا اذیت کنن . یا میگفت اینائی که نوشتن با کارت خوان ایرانی لیر میدن هم مناسب نیست . اونا هم یا  لیر تقلبی میدن یا یه دعوای صوری راه میندازن و  میگن پول به حسابشون نرفته و ....

 ماهم اونجا چنج نکردیم یه صرافی بود اول بازار 100 دلاری رو 1830 لیر میداد . کم بود ولی مطمئن تر بود . اینم بگم قبلا بالای صرافی مینوشتن دوویز (doviz) ولی جدیدا مینویسند EXCHANGE . توی بازار یه کاسه هائی بود قبلا 6 تاش رو میخریدیم 10 لیر الان همونا شدن دونه ای 30-40 لیر . دیگه تفاوت ها رو ببینید . بعد اینکه چیز خاصی پیدا نکردیم ، از بیکاری پیاده رفتیم سمت مساجد آبی و ایاصوفیه . وقتی رسیدیم صفی دیدم برا بازدید ایاصوفیه که بیا و ببین . قبلا بازدید از ایاصوفیه پولی بود ولی فکر کنم الانه رایگانه که این صف بسیار بیشتر از قبل شکل گرفته بود .

8.ایاصوفیا.jpg
ایاصوفیا

مسجد آبی هم توش نماز بود مام قبلا رفته بودیم بی خیال شدیم .  با تراموا و فونیکالر و مترو برگشتیم هتل ، یه استرحتی کردیم و من پیشنهاد دادم بریم" اوت لت 212" . حدود ساعت 2 راه افتادیم  به سمت اوت لت . از تجربیات دیگرون خونده بودم با توبوس  T89  میشه رفت . پیاده رفتیم سمت میدون تقسیم ، پرسون پرسون گفتن باید بریم ایستگاه زیر زمین میدون . یه نیم ساعتی بودیم از هر کی پرسیدیم نمیدونست آخرش یه مادر و دختری گفتند بله میاد . اتوبوس اومد از راننده پرسیدم گفت باید برین اونور خیابون .

دوباره از پله ها رفتیم بالا که بریم اونور خیابون ، دیدم تو میدون یه جوون ایرانی داره کنسرت یه خواننده ایرانی رو تبلیغ میکنه. ازش قیمت پرسیدم گفت انتهای سالن 20 دلار وسط 30 و VIP   40 دلار . ازش آدرس اوت لت 212 رو پرسیدم ، زد تو گوگل مپ وگفت از همین کناره میدون برین پایین اتوبوس t89  رو سوار شین . یه پنج دقیقه ای پیاده رفتیم اتوبوس اومد وسوار شدیم . بعد مدت طولانی در محله "محمود بی" پیاده شدیم اوت لت پیدا بود . اوت لت خاصی نبود فقط بزرگترین شعبه برند ال سی واکیگی اونجا بود که به  " HOME LC  "مشهور بود . یعنی دیگه هر چی ال سی بود اونجا بود.

 روی رگال ها قیمت زده بودند مثلا 250 لیر .خانمم یه کاپشن خریده بود 550 لیر از ال سی استقلال . اونجا زده بود 250 لیر روی رگالش . وحشت زده که چه کلاهی سرمون رفته ، رفتیم سراغ متصدی و ازش پرسیدیم این یعنی چی؟ که گفت انواع لباسی که تو این رگال هست از 250 لیرشروع میشه وهمون کاپشنم دیدیم همون 550 لیر قیمت خورده بود . خلاصه از یک فاجعه عظیم در رفتیم . برگشتنی اوضامون سخت ترشد . 

از چند تا ترک زبون پرسیدیم اتوبوس T89  از اینجا رد میشه گفتند نه ، با ون برید مترو از اونجا برین "ینی کاپی" و از اونجا برید تقسیم . مام سوار ون شدیم ، سر مترو که پیاده شدیم ، دیدیم اتوبوس تی 89 با سرعت از کنارمون رد شد . ما دیگه با مترو اومدیم بعد خط عوض کردن .ایستگاه شیشلی پیاده شدیم که خانمم کتونی بخره.  رفتیم یکی دو تا برند تو خیابون استقلال ،  خوشش نیومد .رفتیم یکم باقلوا خریدیم 150 لیر خیلی خوشمزه بود جاتون خالی .

9.باقلوا.jpg
باقلوا

 پیاده رفتیم سمت عثمان بی . خانمم گفت حالاکه کتونی نشد ، بریم از " مغازه شوک "  شکلا ت و ویفر و از این مواد غذایی ارزون ترکی بخریم که دیدیم ای دل غافل " شوک " بسته است.  تا 9.30 شب بیشتر باز نیستن . خورد تو ذوقمون . رفتیم طبقه همکف هتل رامادا که 10-20 قدمی هتل خودمون بود و شعبه " مک دونالد "داشت شام خوردیم و دمغ رفتیم هتل تا فردا که باید برگردیم تهران و اونم ماجرائی شد ...

روز پنجم

ما پرواز برگشتمون ساعت 13.30 بود و چون میدونستیم که ترانسفرای برگشت در حدود 4-5 ساعت قبل میان که همه مسافرای هتل ها رو جمع کنن ، عملا میدونستیم که برا  امروز در حد صبحونه خوردن وقت داشتیم . شب قبلش خانم مینا تو واتس اپ پیام داده بود که ساعت 9 میان دنبالمون . وای فای هتلمون ماجرا داشت برای خودش هر وقت میرفتیم بیرون و بر میگشتیم هتل ،  وای فای  قطع میشد و از رسپشن میخواستم مجدد رمز وارد کنه . اون شب آخر که گفت وای فای در اتاق ها قطعه و فقط لابی بیرون داره .

منم اومدم لابی دیدم همه مسافر اومدن لابی تا از وای فای استفاده کنن . در هر صورت مثل همیشه 7.5 اومدیم صبحونه تا 9 "چک اوت " کرده آماده باشیم که خانمم گفت بیا شانس آخرمونم استفاده کنیم و ساعت 8.5 بریم مغازه "شوک " که نزدیک مترو عثمان بی هست . گفتم خانم تا 9.30 باز نمیشه گفت بریم ببینیم چی میشه . 8.5 بدو بدو رفتیم دیدیم "شوک " بسته ولی بغلش مغازه "میگروس" بازه .  تند تند هرچی شکلات و آدامس و ویفر دیدیم ، حدود 400 لیر خریدیم برای دوست و آشنا و همکاران و سریع برگشتیم هتل تا رسیدیم ترانسفرمون اسممون رو صدا زد و چک اوت کردیم و راه افتادیم .

بارون شدیدی می بارید و بالاخره بعد سوار شدن اخرین مسافر ایرانی که تو یک کوچه کم عرض بود راه پیدا کردیم به اتوبان و مسیر فرودگاه . روز اول از خانم مینا پرسیدم هزینه اتوبوس هاواتاش ازفرودگاه تا تقسیم چقدر شده گفت نفری 70 لیر . این مسیر قبلافکر کنم 18 لیر بود . رسیدیم درب شماره 3 فرودگاه.  در مسیر یه آقائی به جای خانم مینا اومده بود گفت اگه دوست دارین انعامی هم به راننده ترک بدین که همه نفری 20-30 لیر دادن.

بالاخره رسیدیم فرودگاه . از گیت که خواستیم رد بشیم من دو تا ژل اصلاح صورت خریده بودم گذاشته بودم تو کوله پشتی ام . همراه  با کوله ، سوئیچ ماشینم و هندزفریمم گذاشتم که از ایکس ری خارج بشه ، مامور ترکی به فوم ها گیر داد که نمی تونین ببرین . منم باهاش بحث میکردم که نمیشه ببریم تو رو خدا و اینا . ایشون قبول نکرد . منم با ناراحتی رفتم کمربند و موبایلمو ور داشتم . رفتیم از دستگاه های خاصی که پاسپورتمون رو در قسمت ویژه می کشیدیم ، اینترنت رایگان یکساعته گرفتیم .

مشغول گشت در دنیای اینترنت بودیم که خواستیم آجیل بخوریم دیدیم کیف کوله مون نیست . ای دل غافل ... کجا جا مونده؟ سراسیمه دویدیم سمت گیت ها . مگه حالا گیتمون رو میشه پیدا کرد ؟ یکی دوتا گیته مگه ؟ خدایا چیکار کنیم ؟ کوله هم مال دوستم بود ،امانت گرفته بودم ازش . از این کوله های ویژه کوهنوردی بود که جمع میشد و بصورت کمری هم میشد ازش استفاده کرد. حالا تو این وضعیت اصلا یادمون به سوئیچ ماشین و هندزفری هم نیست . از یه زوج اصفهانی سوال کردیم گفتند قبلا براشون همچی مشکلی پیش اومده بود ،  رفته بودند LOST OFFICE   .

با بدبختی پیداش کردیم گفتند همچی چیزی براشون نیومده . خدایا چیکار کنیم ؟ گفتیم میریم از اولین گیت شروع میکنیم دونه به دونه میریم جلو . اومدیم سمت گیت ها یهو کیفمون رو دیدیم تو یه سبد دست یه مامور خانم ترک هستش . با خوشحالی داد زدیم کیف ماست . تازه اونجا متوجه سوئیچ و هندزفری شدیم که کنار کیفمون بود . ازشون گرفتیم و امضا و شماره تلفن دادیم که کسی دیگه ادعا نکنه . سریع اومدیم تو بورد که کانتر خودمون را پیدا کنیم ، دیدیم آخرین قسمت فرودگاه رو دادن به پرواز "قشم ایر" . کلی پیاده رفتیم – البته از این رونده های برقی بود که زیاد خسته نشیم – و یکم رو صندلی های مبلی دراز کشیدیم تا از استرس این جریان اخیر یکم کم کنیم .

با 10 دقیقه تاخیر پرواز قشم ایرمون از باند بارانی فرودگاه استانبول بلند شد . ناهار رو در هواپیما ( مرغ و گوشت ) دادند و بعد 3 ساعت به فرودگاه امام رسیدیم . هواپیماش به نسبت بهتر از هواپیمائی آسمان بود . فاصله صندلی ها مناسب بود و هواپیمای تمیزی بنظر میرسید. بعد از دریافت چمدون هامون به پارکینگ مراجعه کردیم که 203 هزار تومنم بابت پارکینگ دادیم از ساعت 5-6 صبح سه شنبه تا 4-5 بعداز ظهر شنبه . سفرمون خیلی خوب بود و خوش گذشت خدا را شکر و به سلامت رسیدیم منزل .

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر