مسجد امام (مسجد شاه)
مسجد امام که با نام مسجد شاه و مسجد رضا عباسی نیز شناخته می شود، یکی از مهترین مساجد تاریخی اصفهان است که ساخت آن در سال 1642 میلادی و در دوره صفویان به پایان رسیده است.
در گذشته که تجهیزات صوتی مثل اکو و... وجود نداشته، موذنان در نقطه مرکز زیر گنبد می ایستادند و اذان می گفتند و صدای موذنان با طنینی زیبا به گوش می رسید. از مسجد امام خارج شدیم و مشغول گشت و گذار در دالان های بازار دورتادور میدان امام شدیم. ظهر شده بود و ناله های دلمان یادآوری می کرد وقت صرف ناهار است. اصفهان باشیم غذایی به جز بریان بر بدن بزنیم؟! حاشا و کَلا!!
پس وقتی به سفره خانه باستانی در راسته بازار رسیدیم، دو پرس بریان سفارش دادیم و روی تخت منتظر نشستیم.
اما وقتی بریان را از طبق روی تخت گذاشتند و نخستین بخش از آن بر کام نشست، تمام جستجوی دل چو نقشه ای بر آب شد!! بر خلاف ظاهر بسیار زیبای رستوران، بریان آن فاجعه بود. غذا در یک سینی فلزی عهد بوق سرو شد و نه تنها از نان تازه خبری نبود، بلکه حتی زحمت گرم کردن نان را هم به خودشان نداده بودند. از طعم بریان هم که برایتان نگویم...!
اینطور شد که برنامه عوض شد و با پولی که قرار بود به بانوان هنرمند پرداخت کنم، رفتم بستنی خریدم و حالشو بردم. در همین حین فرشته روی شانه چپم ابتدا نگاهی به من کرد و با زبان بی زبانی گفت به تو افتخار می کنم، و سپس نگاهی پیروزمندانه به فرشته روی شانه راستم کرد!!
در میدان نقش جهان و اطراف آن گشت و گذار می کردیم و هر از گاهی وارد یکی از کوچه های قدیمی می شدیم. موضوعی که هنگام قدم زدن توجه مرا جلب می کرد، شیوه ادای احترام مردم، هنگام برگزاری مراسم ختم در مساجد است. مردم اصفهان به جای استفاده از گل طبیعی برای احترام به خانواده متوفی، از گل های مصنوعی استفاده می کنند.
خیریه ها استندهای گل مصنوعی تهیه کرده اند و مردم به جای پرداخت پول برای گل طبیعی، هزینه آن را به خیریه می دهند و ثواب آن را به روح متوفی هدیه می کنند.
خیریه نیز با وانت استندهای گل که نام هدیه کننده روی آن درج شده است را به مساجد ارسال می کرد و پس از پایان مراسم ترحیم آنها را مجدداً جمع آوری می کرد.
به نظرم این کار پسندیده ای است که در برخی دیگر از شهرهای کشورمان نیز رواج پیدا کرده است.
صنایع دستی اصفهان
صنایع دستی به برخی دست ساخته های انسان که دارای ویژگی های خاص است گفته می شود. صنایع دستی در قرون متمادی لوازمی بوده که مورد نیاز انسان بوده و برای رفع نیازهای بشر ساخته می شدند.
اما امروزه به جز کاربردی بودن این لوازم، جنبه تزئینی آن نیز اهمیت پیدا کرده اند. در صنایع دستی، حقیقت متعالی هنر با فنون و مهارتهای صنعتی آمیخته می شود. استان اصفهان بزرگترین تولید کننده صنایع دستی در ایران است و جزو شهرهایی که بیشترین رشته های هنری را در سازمان یونسکو ثبت کرده است. بیش از 30 رشته صنایع دستی در این استان وجود دارد که متاسفانه برخی از این صنایع مانند مخمل بافی و زری بافی در وضعیت "درخطر" و برخی دیگر مانند خط و نقش ناخنی و گلابتون سازی در وضعیت "نیاز به پاسداری" قرار دارند.
همانطور که پیشتر عرض شد، نمی شود به اصفهان سفر کرد و فقط به تاریخش پرداخت. تاریخ و هنر دو مقوله جدا ناشدنی از هویت اصفهان هستند و سفر به اصفهان تماشای معاشقه تاریخ و هنر است. در ادامه سفر تلاش کردیم بیشتر با صنایع دستی (این نمادهای مهم هویتی اصفهان) آشنا شویم. خوشحال خواهیم شد اگر بتوانیم سهم اندکی در آشنایی خوانندگان محترم با صنایع دستی این شهر داشته باشیم. تا اینجای سفرنامه برخی صنایع دستی این شهر معرفی شدند؛ اکنون در ادامه سفرنامه تلاش کردم با حفظ اختصار برخی از مشهورترین هنرهای این شهر را معرفی نمایم.
در ادامه گشت و گذارمان در اطراف میدان امام به قدیمی ترین صحافی اصفهان رسیدیم.
هنر صحافی و جلد سازی
به جمعآوری منظم برگهها، تهبندی، دوخت و دوز عطف و شیرازه کتاب و قرار دادن آن در پوششی به نام جلد به کمک مواد و ابزار خاص با فنون متنوع را صحافی میگویند. در گذشته هنر صحافی و جلد سازی عبارت بوده است از حرفه و هنری که صاحب آن پیشه، مسئولیت حفظ اوراق کتاب از گزند زمانه و تهیه جلدی شایسته محتویات آن را بر عهده داشت. بعضی از صحافان و جلدسازان با مهارتهایی که داشتند کتاب بیجلد را جلد و کتاب معیوب را مرمت و شیرازهدوزی میکردند. آنها میتوانستند اوراق موشخورده، کرم زده و آتش دیده را بهوسیلهی متن و حاشیه کردن، حیات تازهای ببخشند. صحافی در گذشته فقط بر کاغذ فروش و جلد ساز اطلاق نمی شده است، بلکه صحاف هنرمندی بوده که باید بر چند هنر دیگر مثل خطاطی، تذهیب، نقاشی و... تسلط می داشته تا بتواند با ذوق کتابی را آراسته کنند.
هر چند این هنر اصیل به شکلی که در گذشته وجود داشته، به مرور زمان در حال کمرنگ شدن است، اما هنوز هستند هنرمندانی که همچون گذشته این رشته و هنر را حفظ کرده اند.
به کارگاه صحافی توکل، قدیمی ترین صحاف اصفهان رفتیم. جناب مرتهب بزرگ (توکل) احتمالا اکنون بازنشسته باشند، ولی آقازاده ایشان شغل پدری را حفظ کرده و چراغی که یک قرن پیش روشن شده را همچنان روشن نگهداشته است. هر چند سر و شکل کارگاه امروزی شده است، اما برخی وسایل داخل کارگاه قدمت آنرا به خوبی نشان می دهد.
علاقه داشتم فیلمی از تهیه جلد های معرق چرم معروف این صحافی در سفرنامه قراردهم ولی در لحظه مراجعت ما متاسفانه سفارش چنین مجلدی نداشتند که بتوانیم از مراحل تهیه آن فیلم بگیریم.
از استاد کار صحاف تشکر کردیم و راهی کارگاه مینا کاری در کنار میدان امام شدیم.
هنر مینا کاری
میناکاری یا میناگری هنری است که در آن نقوش و طرح هایی روی ظروفی که معمولا از جنس طلا، نقره، مس است با قلمو و رنگ ایجاد می شود. ما اکنون در اصفهان که کانون هنر میناکاری است بودیم و از این بابت احساس خوشحالی می کردیم.
میناکاری در اصفهان اغلب بر روی ظروف مسی انجام می شود. رنگی که در زمینه طرح های میناکاری استفاده می کنند معمولاً آبی و گاهی سبز است. هنر میناگری روی "طلا" از جمله فنون و هنرهای منداییان (پیروان حضرت یحیی) در شهر اهواز است. برای کسب اطلاع بیشتر در خصوص منداییان، سفرنامه "سفر برای مذهب منداییان به اهواز" را مطالعه بفرمائید.
میناگری روی ظروفی مثل بشقاب، گلدان، کاسه و قدح و... انجام می شود و گاهی نیز با سایر هنرها مثل خاتم کاری و مینیاتور و... ترکیب می شود و آثار بدیعی به وجود می آورد که چشم هر بیننده ای را نوازش می کند. در میناگری ظروف پس از ایجاد طرح و نقش، در کوره رفته تا رنگ آن ثابت شود. پس از آشنایی با مینا کاری، راهی کارگاه فیروزه کوبی که در نزدیکی آن بود شدیم.
هنر فیروزه کوبی
فیروزه کوبی هنر چیدن سنگ های فیروزه بر روی سطوح و ظروف مسی، برنجی، نقره ای و ... است. بین قطعات فیروزه با رنگ های تیره پر می شود و روی آن پوششی قرار می گیرد که جلای خاصی به کار می دهد. هر چقدر سنگ های فیروزه با فاصله کمتر ، تعداد بیشتر و منظم تر استفاده شوند، این اثر هنری نفیس تر خواهد بود. این هنر قدمت زیادی ندارد و 70-60 سال پیش با خلاقیت فردی به نام نعمت الله لایق در مشهد انجام شد و سپس به اصفهان آورده شد.
با این هنر نیز آشنا شدیم و برخی از فرآیندهای خلق یک اثر هنری فیروزه کوبی شده را مشاهده کردیم. سپس مسیر را پیش گرفتیم تا به کارگاه نگارگری روی برگ رسیدیم.
هنر نگارگری روی برگ
هنر نقاشی حتماً نباید روی بوم نقاشی باشد، بلکه با کمی خلاقیت می توان آن را روی برگ های زیبای درختان نیز اجرا کرد. استاد حسین شاهی نگارگری است که پس از چهل سال نقاشی، با دیدن برگ درختان، تصمیم گرفت نقاشی را روی انها اجرا کند و ما بصورت اتفاقی به کارگاه ایشان رسیده بودیم.
استاد با ظرافت تمام قلمو را به رنگ آغشته می کرد و آثار هنری بدیعی خلق می کرد که مشابه آنرا ندیده بودم. دقایقی در کنار ایستادیم و سیراب هنر ایشان شدیم و راهی کارگاه قلم زنی در میدان امام شدیم.
هنر قلم زنی
قلم زنی به هنر ایجا نقوش و طرح ها با استفاده از قلم و چکش بر اجسام فلزی می گویند. در قلم زنی اجسام و ظروف بیشتر از جنس مس، طلا، نقره و برنج است. این هنر قدمتی هزاران ساله دارد و نمونه هایی از آن در کشفیات مربوط به دوره هخامنشیان دیده شده است. در قلم زنی ظروف را با مخلوطی از قیر و گچ پر می کنند که اصطلاحاً چکش خور آن بهتر شود و سرو صدای آن نیز کمتر شود. با این کار جلوی سوراخ شدن ظروف هنگام چکش کاری نیز گرفته می شود.
استاد بهرام الیاسی بزرگترین هنرمند قلم زن معاصر است و به او لقب فرشچیان قلم زنی را داده اند. جالب است بدانیم پولی که برای خرید تابلوهای قلم زنی نفیس می پردازیم یک هزینه نیست، بلکه سرمایه گذاری است. زیرا معمولاً تابلوهای استادان معروف قلم زنی با گذشت زمان ارزش بیشتری پیدا می کنند و اگر آن استاد چشم از جهان فروببندد، ارزش این تابلوها چند ده برابر می شود.
یادم است که چند سال پیش و در اوایل زندگی مشترکمان، برای خرید یک تابلوی قلم زنی نزد یکی از اساتید معروف رفتیم. استاد محترم برای ساخت یک تابلوی خاص که مشابه آن را در میدان نقش جهان با امضای ایشان دیده بودیم مبلغ هشت میلیون تومان (زمانی که پراید 7 میلیون تومان بود) طلب کردند که آن زمان این مبلغ برایمان سنگین بود و تابلو را سفارش ندادیم. آن تابلو در میدان نقش جهان 15 میلیون تومان قیمت خورده بود. سالها بعد وقتی به همان فروشگاه رفتیم، متوجه شدیم استاد محترم به رحمت خدا رفته اند و تابلوی ایشان همچنان زینت بخش فروشگاه بود. فروشنده ابتدا گفت تابلو فروشی نیست و در ادامه، با اصرار ما قیمت چند ده برابری و نجومی نسبت به چند سال پیش ارائه داد.
دقایقی را در کارگاه قلم زنی بودیم و لذت بردیم. تحمل سر و صدای زیاد کارگاه از توان ما خارج بود. از کارگاه خارج شدیم و چند مغازه دورتر به کارگاه خاتم کاری رسیدیم.
هنر خاتم کاری
هنر خاتم کاری یکی از مهترین صنایع دستی ایران است که ارزش افزوده فوق العاده ای ایجاد می کند. این هنر به دقت، حوصله و زمان زیادی نیاز دارد و برای تولید یک کالا با خاتم کاری اصیل فرآیندی 400 مرحله ای! نیاز است.
هنر خاتم کاری اصیل از کنار هم قرار دادن و چسباندن رشته هایی که مقطع آن به شکل چند ضلعی منظم و مثلث و اشکال هندسی است به وجود می آید. این رشته های بهم چسبیده سپس مثل کالباس بریده می شود و طرح ایجاد شده، به اجسام الصاق می گردد. در خاتم کاری اصیل و گرانقیمت، جنس این رشته ها استخوان شتر و اسب، عاج فیل و انواع چوب مثل آبنوس، عناب و... است. اما امروزه هیچ هنری از دست چینی ها آسایش ندارد! چینی ها برچسب هایی به شکل خاتم تولید کرده اند و خیلی از تولید کنندگان به جای هنرورزی، این برچسب ها را روی اجسام الصاق می کنند. این صنایع دستی قلابی معمولاً قیمت ارزانی دارند. مرغوبیت یک اثر خاتم خوب به ریز نقشی و منظم بودن طرح بستگی دارد که این مهم مگر با هنر و تجربه و عمری تلاش استاد حاصل نمی شود.
دقایقی محو تماشای هنر استاد خاتم کار شدیم و لذت بردم. مسیر راسته بازار پشت میدان امام را ادامه دادیم تا به بازار مسگرها رسیدیم.
بازار مسگرها
بازار مسگرهای اصفهان بازاری است که قدمت آن به زمان صفویه می رسد. شنیده بودم اکثر افرادی که در قدیم به مدت طولانی در این بازار کار کرده اند دچار سنگینی گوش شده اند. وقتی به بازار مسگرها رسیدیم متوجه شدم چرا چنین اتفاقی افتاده است.
داخل بازار سر و صدای زیادی که حاصل چکش کاری مس بود به گوش می رسید و علت اینکه افراد شاغل در این بازار دچار بیماری گوش می شدند هم همین بود. با وجود اینکه امروزه اکثر فروشگاههای بازار مسگرها اجناس آماده می فروشد و تعداد کارگاه های مسگری کمتر شده اما حتی الان هم صدای آن گوشخراش است چه برسد به گذشته که تمام این فروشگاهها، کارگاه بوده اند.
پیشینه مسگری در ایران حداقل به پنج هزار سال پیش میرسد و به ظن غالب، اولین فلز کشف شده توسط انسان فلز مس بوده و اولین فلزکاران نیز ایرانیان بودهاند. اگر فراموش نکرده باشید در قسمت سوم سفرنامه اردیبهشت در بهشت توضیح دادم که در تخت جمشید، زمانی که گوشه سنگ های بزرگ می شکسته است، آن را با فلز مذاب ترمیم می کرده اند و این یکی از نشانه هایی که نشان می دهد ایرانیان نخستین اقوامی بودند که از فلز مذاب استفاده کرده اند.
مسگری به جز اصفهان، در شیراز، کرمان، کاشان و زنجان نیز رونق دارد.
حمل و نقل داخل شهری اصفهان چگونه است؟
خوشبختانه برای جابجائی در داخل این شهر مشکل خاصی وجود ندارد و همه چیز مهیای میزبانی از توریست ها است. از تاکسی و خطوط اتوبوسرانی گرفته تا مترو!
خبر خوب اینکه نرخ تاکسی های گردشی و دربستی در این شهر منصفانه است و می توان با قیمتی منطقی به هر نقطه ای از شهر سفر کرد. اما اگر می خواهید احیاناً گیر آن چند راننده که استثنائاً مسافران را بی خود و بی جهت در شهر می چرخانند نیفتید! از اسنپ و تپسی استفاده کنید.
حقایق جالبی در مورد اصفهان که ممکن است نشنیده باشید
1- اصفهان در دوران شاه عباس اول و شاه عباس دوم، برترین شهر خاورمیانه بوده است. در آن دوران اصفهان حتی از قسطنطنیه بزرگتر و زیباتر بوده است و چهار محله اصلی به نامهای عباسآباد، جلفا، گبرآباد و اسپهان داشته است.
2-در دوران قاجار و حکمرانی مسعود میرزا ظلالسلطان (پسر ناصرالدین شاه) بیش از ۵۰ بنای تاریخی و باغ ایرانی در اصفهان نابود شد.
3-اصفهان با ۱۶ شهر در دنیا خواهرخوانده است:
تبریز، یزد، نیشابور در ایران، شیان در چین، کوالالامپور در مالزی، فلورانس در ایتالیا، سنت پترزبورگ در روسیه، یاش در رومانی، بارسلون دراسپانیا، ایروان در ارمنستان، کویت شهر در کویت، فرایبورگ در آلمان، هاوانا در کوبا، لاهور در پاکستان، داکار در سنگاپور، بعلبک در لبنان.
4-اصفهان به جز جاذبه هایی که در این سفرنامه به آن اشاره شده است، دنیایی جاذبه های دیگر در دل خود جای داده است. پیشنهاد می کنم این جاذبه های معرفی نشده را بیابید و به پلن سفرتان اضافه کنید.
5-گفته می شود تونلی در زیر میدان امام قرار دارد که عالی قاپو را به مسجد شیخ لطف الله متصل می کرده است. مورخان احتمال می دهند بانوان دربار از این تونل برای رفتن به مسجد استفاده می کرده اند. در سال 1310 و هنگام ساخت حوض وسط میدان امام، این تونل مشاهده شده است.
جاذبه های اصلی گردشگری کدامند؟
همانطور که عرض شد، اصفهان دنیای جاذبه گردشگری در دل خود دارد. بنده در این لیست چند جاذبه گردشگری اصلی این شهر را حضورتان معرفی می کنم:
1- میدان نقش جهان 2-عالی قاپو 3-مسجد شیخ لطف الله 4-بازار و سردر قیصریه 5- مسجد امام 6- چهل ستون 7-سی و سه پل 8-پل خواجو 9-عمارت هشت بهشت 10-منار جنبان 11-کوه آتشگاه 12-کلیسای وانک 13-کلیسای بیت لحم 14-کوه صفه 15-باغ گلها 16-باغ پرندگان 17-اکواریوم اصفهان 18-مسجد جامع 19-میدان کهنه (عتیق) 20-مسجد سید 21-موزه موسیقی 22-موزه تاریخ طبیعی
روز چهارم
جمعه بیستم و دوم شهریور ماه 98
امروز صبح از خواب برخواستیم. چون روز آخر سفر ما است، بار و بنه سفر را جمع کرده و در خودرو قرار دادیم تا تا ادامه بازدیدهایمان را پی گرفته و سپس راهی مسیر برگشت شویم.
محله جلفا
طعم تلخ کوچ از حاشیه ارس به حاشیه زاینده رود
آدرس: اصفهان خیابان حکیم نظامی
در زیر پوست شهر درندشت اصفهان، محله ای قدیمی وجود دارد که مثل اکثر آثار تاریخی اصفهان یادگار صفویان است. محله جلفا در جنوب اصفهان دنیایی نو از دوران کهن است که هر گردشگری را عاشق خود می کند. 400 سال پیش و در کشاکش رقابت میان پادشاهان ایرانی و عثمانی، مردم شهر جلفا (جوغا) در نخجوان امروزی که غالباً ارمنی بودند، به دستور شاه عباس خانه و کاشانه خود را رها کردند و به حاشیه زاینده رود کوچانده شدند. با شروع مجدد و اوج گیری جنگهای ایران و عثمانی و قرار گرفتن جلفای قدیم در مسیر این لشکرکشی ها، شاه عباس تصمیم گرفت به دلیل ضعف نظامی در جنگ با عثمانی از سیاست عقب نشینی به همراه انتقال جمعیت بومی منطقه به داخل ایران استفاده کند.
به این منظور فرمان داد تا اهالی بخش هایی از ارمنستان از جمله اهالی جلفا را به ایران منتقل سازند. 3000 خانواده پس از سفری سخت و طاقت فرسا در سال 1012 شمسی به اصفهان رسیدند و ساکن آنجا شدند. پادشاه برای نشان دادن حسن نیت خود، آنها را در زمین های شخصی اش در حاشیه جنوبی زاینده رود اسکان داد؛ ارمنیان بعد از مدتی شروع به ساخت خانه و کلیسا در آنجا کردند. پادشاه در سال 1028 شمسی در فرمان دیگری این زمین ها را به آنها اهدا کرد.
زمین هایی که با پیشروی شهر، حالا دیگر در حاشیه شهر نیست. پس از اخم روزگار و این کوچ اجباری ، چرخ روزگار بر وفق مراد آنان گشت تا این زمین ها اکنون تبدیل به یکی از گرانترین و بهترین محلات شهر اصفهان شوند. در اصفهان بر خلاف اکثر شهرها که مناطق شمالی مرفه نشین هستند، مناطق مرفه نشین در بخش جنوبی شهر قرار دارند که محله جلفا نیز یکی از آنهاست. این مردمان ارمنی به یاد موطن اصلی خود، نام این محله را جلفا گذاشتند.
ترکیب سبک معماری ارامنه با مصالح ساختمانی و هنرهای خطه اصفهان، ترکیب جالبی ایجاد کرده که لذت قدم زدن در این محله را دوچندان می کند. 11 کلیسای تاریخی در محله جلفا وجود دارد که مهترین آن کلیسای وانک و کلیسای بیت لحم است. پس از گشت و گذار در محله جلفا و صرف قهوه در یک کافه، بلیت تهیه کرده و وارد کلیسای وانک شدیم.
کلیسای وانک
قدمت کلیسای وانک به سال 1664 میلادی باز می گردد و نام خود را از کلیسای شهر جوغا -کلیسای سورپ آمنا پرکیچ وانک- گرفته است. همانطور که پیشتر عرض شد، ارمنیان نام محله جلفا را به یاد موطن اصلی خود که شهر جوغا (جلفا) بوده برگزیده اند. کلمه وانک در زبان ارمنی به معنای صومعه است. این کلیسا که یک کلیسای جامع است، محل استقرار شورای خلیفه گری ارامنه اصفهان نیز هست. سرای اصلی کلیسا به شکلی زیبا و هنرمندانه تزئین شده است. صد حیف که هیچ راهنمائی وجود ندارد که تاریخچه پر فراز و نشیب و نحوه شکلگیری این همه شکوه و زیبائی را توضیح دهد.
چقدر ما قدر نشناسیم و چقدر آثار تاریخیامان مهجورند. به یاد روزی افتادم که 4 کیلومتر پیاده روی کردم تا به یک قلعه و کلیسای دورافتاده در قاره سبز بروم. آنقدر تعریف کرده بودند که انتظار یک کلیسای خیلی خاص و اعجاب انگیز از آن داشتم. کلیسا جزو میراث جهانی یونسکو بود و در قلعه Corvey قرار داشت. سقف بخشی از کلیسا نقاشی داشت و راهنمای کلیسا زمان زیادی مشغول توصیف و تعریف نقاشی ها بود. روزانه هزاران توریست از آنجا بازدید می کردند. وقتی رسیدم و نقاشی ها را دیدم خنده ام گرفت. زیرا یک دهم نقاشی های کلیسای وانک ارزش هنری نداشتند ولی اینچنین مورد توجه بودند. آنوقت ما تعداد زیادی آثار فاخر در کشورمان داریم که میتواند هزاران توریست خارجی را به خود جلب کند، اما کمترین تبلیغی نمی کنیم و این فرصت های طلایی را می سوزانیم.
امروزه چهار فرمان از شاهان صفوی درباره محله جلفا در بایگانی کلیسای وانک اصفهان موجود است. این فرامین در خصوص زمین های جلفا و بخشش مالیات بخش هایی از ارمنستان (که آن روزها جزو ایران بوده) و... است. کلیسای وانک دارای چند بخش اصلی از جمله موزه، برج ساعت، کتابخانه، بنای یادبود نسل کشی ارامنه است. نقاشی های داخل کلیسا بسیار زیبا و همچنین بسیار منشوری بود و تعجب داشت که چگونه تا الان جان سالم به در برده اند!
در بخش های مختلف کلیسا برخی از خدمات ارمنی ها معرفی شده و همچنین برخی آداب و رسوم آنها در تابلوهای رهنما توضیح داده شده است. در بخشی دیگر از کلیسا یادمانی از مشاهیر و مفاخر ارمنی محله جلفا به نمایش در آمده بود.
در بخشی از کلیسا حوضچه غسل تعمید نوزادان قرار داده شده بود. غسل تعمید غسلی است که نخستین بار به دست حضرت یحیی و در رود اردن انجام شد. با این غسل فرد تعمید داده شده عضو کلیسای مسیحی می شود.
نوزادان به نشانه تثلیث، سه بار بصورت کامل در آب مقدس فرو می روند که نماد تولد، مرگ و رستاخیز است. آب مقدس آبی است که توسط کشیش مقدس می شود و برای غسل تعمید و دور سازی شیاطین استفاده می شود. در کلیسا معتقدند آب مقدس توانائی حفاظت از شیطان را دارد.
هنگام بازدید از این بخش کلیسا، خاطرات سفر به کلیسای جامع تثلیث تفلیس (سامِبا) برایم زنده شد. پدر روحانی کلیسای تفلیس پیشقراول کشیش اعظم حرکت می کرد و با آب مقدس همه را متبرک می کرد.
در زمان حضور در کلیسای جامع تفلیس، مرجع عالیقدر جهان ارتدوکس!! در کلیسا حضور داشتند و هزاران نفر از مردم برای تجدید بیعت با آرمانهای انقلاب گل رز گرجستان هیجان زده مشغول شعار دادن بودند!! هیجان زده شدن مردم هنگام دیدن مقام عالی کلیسا و شعارهای محکم و دست هایی که بالا آمده بود برایم کاملاً آشنا بود و گویی رفتار مردم کشور خودمان را در آنجا می دیدم.
مسیحیان تا قرن 13 اعتقاد داشتند اگر کسی بدون غسل تعمید از دنیا برود صاف با آسانسور به جهنم می رسد! زیرا انسان ها بخاطر گناه اول (آن سیب قاچاقی که آدم و هوا نوش جان کردن و ما الان داریم تاوان آن را پس می دهیم!) مستحق بهشت نیستند ولی اگر تعمید داده شود، گناه اول او پاک می شود. اما بالاخره در سال 2007 پاپ بندیکت شانزدهم اعلام کرد بر اساس تحقیقات انجام شده انسان های بدون تعمید هم به بهشت می روند و خیال جهانی را آسوده کرد!
کلیسای بیت لِحِم
ساعت و روزهای بازدید: شنبه تا جمعه 8:30 الی 18:30
نرخ بلیت: ایرانیان 5 هزار تومان / خارجی ها 15 هزار تومان
یکی از آثار تاریخی مهم محله جلفا که در زیر سایه نام کلیسای وانک قرار گرفته و نام آن کمتر شنیده شده است، کلیسای بیت لحم است. علی رغم اینکه نام این کلیسا تحت شعاع نام کلیسای وانک قرار گرفته اما به نظرم داخل آن زیباتر از کلیسای وانک است. این کلیسا در ردیف 23 زیباترین کلیساهای جهان (طبق لیست منتشر شده توسط دیلی تلگراف در سال 2016) قرار گرفته است. تزئینات داخل کلیسا با نقاشی هایی از کتاب مقدس به شکلی هنرمندانه انجام شده است. علی رغم زیبائی های خیره کننده داخل کلیسا، بیرون کلیسا کاملاً ساده است و هیچ تزئینی ندارد. قدمت کلیسا به سال 1628 میلادی می رسد و توسط خواجه پطرس که یکی از بازرگانان عصر صفویه بوده ساخته شده است. مقبره خواجه پطرس و چندتن از اعضای خانواده اش اکنون در حیاط کلیسا قرار دارد. برای ما که همیشه پیشوند خواجه را با نام های اصیل ایرانی مثل خواجه حافظ شیرازی شنیده بودیم، شنیدن نام خواجه پطروس کمی عجیب بود.
اسم کلیسا نیز برایمان معمایی شده بود:
نگهبان مجموعه نام کلیسا را "بِتلِم" عنوان می کرد. در سایت شورای خلیفه گری نام کلیسا "بـِتقـِحـِم" درج شده است. بر روی تابلوهای مجموعه نیز نام کلیسا بِتلِحِم و در تابلوهای شهری بیت لِحِم درج شده است. خلاصه هر طور راحتید کلیسا را صدا کنید!
از کلیسا بیرون آمدیم. ظهر شده بود و زمان ناهار فرا رسیده بود. ناهار تو اصفهان چی می چسبه؟
آفرین! درست حدس زدین! بریان می چسبه! بریان هر روز می چسبه!
پس در به در دنبال بریانی گشتیم و از قدیم گفتن جوینده یابنده است. به بریانی شهرزاد رسیدیم. امیدوار بودم مثل ناهار دیروز نقره داغ نشیم. پس از سرو بریان و نوش جان کردن بخشی از آن متوجه شدم کیفیت آن بسیار فراتر از انتظار من و عالی است.
پس از صرف ناهار بین یک دو راهی بزرگ گیر کرده بودیم. راه اول بازگشت به تهران و راه دوم دیدن کویر ورزنه بود. از سویی زمان زیادی نداشتیم و از سویی دیگر دلمان نمی آمد اصفهان را بدون دیدن کویر ورزنه ترک کنیم. ورزنه 120 کیلومتر با شهر اصفهان فاصله دارد و بر خلاف جهت مسیر بازگشتمان به تهران بود. رفتن به ورزنه مسیر بازگشتمان را بسیار طولانی می کرد. دوست داشتم حتی برای یکی دو ساعت هم که شده به کویر ورزنه برویم. نه از جهت دیدن کویر (که کویرهای زیادی دیده بودیم) بلکه از آن جهت که بتوانیم برای سفرهای بعدی و احیانا کمپ زدن در آینده، آشنایی مختصری با این کویر داشته باشیم. لذا دل را به دریا زده و راهی کویر شدیم.
کویر ورزنه از آن جهت که در نزدیک شهر کوچک ورزنه قرار دارد به این نام شناخته می شود. بخش اصلی این کویر سه تپه ماسه ای است که اگر اشتباه نکنم ارتفاع بزرگترین آنها 18 متر است. تپه ها شیب ملایمی داشتند و خوشبختانه زمانی به کمپ کویر ورزنه رسیده بودیم که بسیار خلوت بود.
سایت تفریحی واحه کویر ورزنه
این سایت که گفته می شود بزرگترین کمپ کویری کشور است، دارای رشته های تفریحی متعددی مثل پاراگلایدر، زیپ لاین، شتر سواری، موتور چهارچرخ و... است. قصد داشتیم تا نیمه شب به تهران برگردیم و فرصت زیادی برای ماندن در کویر نداشتیم. به پیشنهاد همسر جان، تصمیم گرفتیم حال که تا اینجا آمده ایم، سوار یکی از دو پاترولی که خدمات سافاری ارائه می کردند شویم تا بیشتر با منطقه آشنا شویم. اما وقتی به راننده سافاری مراجعه کردیم مبلغ نامتعارفی پیشنهاد داد که برق از سرم پرید!! به ایشان گفتم مگه سر گردنه است؟! ایشون گفت بله! سر گردنه است. به شوخی گفتم خُب با ماشین خودم می رم!!
راننده با لهجه شیرین اصفهانی و با رندی خاصی گفت اگر با سواری بری بالای تپه و ماشینت گیر کنه فلان مقدار (مثلا یکی دو میلیون!) میگیرم ماشینتو بیارم پائین! من هم که جوانم و جاهل! گفتم: من با سواری میرم بالا، ولی اگر گیر نکردم نصف همون مبلغ را ازت می گیرم!!! (دو تا اصفهانی خورده بودیم به هم و داشتیم جرقه می زدیم!!!)
خودم را تو بد مخمصه ای انداخته بودم و نمی خواستم کم بیارم! تا به حال با خودرو سواری از تپه های ماسه ای بالا نرفته بودم، اما وقتی می دیدم شیب تپه ها ملایم است و ماسه های آن سفت تر از سایر کویرها به نظر می رسد، امیدوار می شدم. کمربند صندلی کودک را سفت کردم و همسر جان هم بعنوان شوفر شوماخر کنارم نشست!!
کمی با خودرو از تپه فاصله گرفتم و دورخیز کردم. سپس با سرعت مناسب و بدون توقف از بلندترین تپه بالا رفتم. فقط خدا خدا می کردم کسی در ناهمواری ها نباشد که مجبور به توقف شوم. ترمز کردن در آن شرایط مساوی بود با گیر کردن خودرو و روی تپه ماندن! پس بدون توقف چند دقیقه ای روی تپه ویراژ دادم و وقتی دیدم جدی جدی با سواری هم می شود سافاری کرد مسیر را کمی طولانی تر کردم. خوشبختانه سربلند از این آزمون الهی! بیرون آمدم و صحیح و سالم به پائین بازگشتیم. خوب روی راننده گرانفروش را کم کرده بودم و حس می کردم طلای المپیک روی گردنم آویخته شده است!!
راننده پاترول همانجا ایستاده بود تا گیر کردن ما را ببیند! اما زهی خیال باطل! به راننده پاترول به شوخی گفتم شماره کارت بدم خدمتتون نصف مبلغ را بریزید؟!! خوشحال و پیروزمند راهی مسیر برگشت شدیم و در افق کویر ورزنه محو شدیم...!!!
در سفرنامه سفر به عروس کویر؛ یزد باستانی عرض کردم که متاسفانه هیچ نظارتی بر کمپ های کویری وجود نداشته و سطح خدمات ارائه شده با مبلغ دریافتی هیچ تناسبی ندارد. شرایط در کویر ورزنه به مراتب بدتر از کویر هفت سنگ یزد بود. آرزو داشتم بعد از گذشت چند سال از سفر یزد، مشکل عدم نظارت بر اماکن توریستی حل شده باشد. اما نه تنها حل نشده بود، بلکه اوضاع به مراتب بدتر هم شده بود.
مسیر تهران را پیش گرفتیم. وقتی برای پر کردن باک و خرید در یک پمپ بنزین توقف کردیم، متوجه شدم از زیر ماشین روغن چکه کرده است! ماشین را به تعمیرکار کنار پمپ بنزین نشان دادم که گفت گیربکس ماشین نشتی روغن دارد! و دو تا قوطی روغن داد دستم و گفت در جاده آهسته حرکت کن و هر صد کیلومتر به تعمیرکارهای سیار مسیر بگو کمی روغن در داخل گیربکس بریزند!! تا به تهران برسی.
وقتی به تهران رسیدیم که نزدیک صبح شده بود. اگر با الاغ سفر می کردیم زودتر می رسیدیم! روزهای بعد خودرو را به گارانتی بردم که از ماسه های روی سینک و زیر موتور متوجه شدند که سافاری رفته ام و گفتند تعمیر گیربکس بخاطر استفاده غیر متعارف و خارج از استاندارد شامل گارانتی نمی شود! و مجبور شدم مبلغ هنگفتی برای تعمیر گیربکس بپردازم!
بله! به خاطر آن چند دقیقه سافاری، چند تا از دنده های گیربکس خودرو آسیب دیده بود!
هنوز هم وقتی فکر می کنم من با خودرو سواری روی رمل و ماسه های کویر سافاری کردم و گیربکس خودرو را به دیدار حق فرستادم! از کار خودم خنده ام می گیرد!! البته که سفر با همین خاطراتش برایم شیرین است.
نویسنده:محمد جعفری