یادمه اولین بار قبل از دوران کرونا بود که برنامه ی سفر به ایتالیا رو با دوستم چیدم و بلیط رو هم چند ماه زودتر خریدم ولی متاسفانه بخاطر شیوع کرونا کنسل شد. زمان گذشت و خواهر من مینا دانشجوی رم شد. خواهری که همیشه
اگر تمام راهها نه، راههای زیادی به رم ختم میشوند. ایستگاه تیبورتینا بهترین ایستگاه قطار رم نیست. هر چند بدترینش هم نیست. به هر حال احتمالا کسی که اول صبح به رم میرسد ترمینی را ترجیح میدهد. یک روز زمان مناسبی برای دیدن رم نیست.
از خود، ما خانواده ای سه نفره هستیم، بعد از سفر به کشورهای اطراف با ماشین، قطار و هواپیما، نوبت سفر به تعدادی از کشورهای حوزه شنگن شد. قبل از این بگویم چون کارمند هستم قاعدتا زمان آزاد زیادی برای مسافرت ندارم و سال 1402 تنها
به نام خدا سفر! این کلمه ی سه حرفی عصاره ی تمام اون چیزی هست که از زندگی میخوام.به عقیده ی من ، ما زندگی میکنیم که سفر کنیم.به جاهای جدید و با سرزمین ها ، فرهنگ ها ، ساختمون ها ،غذاها ، آدمها و رویاهاشون
پاریس یا رم؟ یک سفرنامه با حال و هوای شاعرانه! شاید لازم باشد میان این همه سفرنامه ای که به ما می گویند "اگر فلان شهر رفتی کدام موزه و رستوران و خیابان را برو، کدام مکان دیدنی را سر بزن، چقدر هزینه تاکسی و اتوبوس
به نام خالقی که انسان را برای یک سفر آفرید چشمانم را میبندم و لحظهای خود را در شور و هیاهوی میدان ناوونا میبینم. مردی که مینوازد، کودکی که میرقصد، آرامشی که شعله میکشد؛ اما من از هیجان این همه شادی چشمانم را میگشایم. برای پنجمین
جالبترین جاها در نقشهها نیستند.(هرمان ملویل) چه خوب گفته هرمان ملویل چون شما می تونید در کتاب ها و فیلم ها جاهای دیدنی دنیا را ببینید اما لذت دیدن ونیز زیبا و پیاده روی تو کوچه های تنگ و باریک آن و مکان های دیدنی که
من همیشه از خوندن سفرنامه های سایت لذت می بردم ولی میگفتم تا وقتی به پاریس نرم چیزی نمی نویسم تا اینکه اردیبهشت به شهر عشق رفتم که بهترین سفر عمرم بود. ما دعوتنامه داشتیم از مراحل ویزا نمیگم دیگه که تو سایتم زیاد توضیحاتش رو
انگیزه سفر، یکی از امیدوار کننده ترین نشانه های زندگی است. سلام. این جمله در مورد زندگی من و همسرم کاملا صدق میکنه. یعنی اگه برنامه سفر نداشته باشیم زندگی برامون کاملا بی هدف و یکنواخت میشه. ما 6 ماه قبل سفر و با انگیزه برنامه
سفر گاهی ترسناک، گاهی رنگارنگ، گاهی بی روح، گاهی پر جنب و جوش و همیشه منحصر به فرد است. هر تمدن به ترتیب جای خود را به دیگری داده و تاریخ را رقم زده است. این تاریخ در ایتالیا، کلیساها، موزه ها، خیابان های باریک، پیاده
چشم تا باز کنم فرصت دیدار گذشت همه ی طول سفر یک چمدان بستن بود (قیصر امین پور) مقدمه رویاها را می توان نقطه آغاز هر سفری دانست. با توجه به این رویاها جستجو خود به منظور سفر را شروع می کنیم. خب، کجا بهتر از اینترنت !! مکان
سلام. نقطه ی شروع اولین سفر خارجی من، جایی بود که انتظارش را نداشتم: یک ماموریت خارجی ای که کنسل شد! قصه از اونجایی شروع شد که برای شرکت در یک ماموریت خارجی، فرآیند اخذ ویزای من با تاخیر استارت خورد و من نتونستم به
واقعا به توصیف کشیدن این سرزمین گلادیتورها ،دانته ،میکل آنژو داوینچی و گالیله و بقیه هنرمندان که الان حضور ذهن ندارم. در قالب نوشتن چند سطر نمیگنجه. یادم اون روزی که ویزام اومد وقتی به دوستام گفتم ویزا ایتالیا رو گرفتم، همشون متفق القول
سفر یهویی و تقریبا اقتصادی دو نفره به اروپا : با عرض سلام به همه دوستان عزیزی که سفرنامه من رو میخونن ، هرجا که هستید براتون آرزو میکنم سفرهای هیجان انگیزی پیش روتون باشه و از سفرهاتون لذت ببرید. هدف من از نوشتن سفرنامم : هدف من
این سفرنامه را به نیت ثبت خاطرات شخصی نوشته ام. اما ممکن است اطلاعات موجود در آن برای کسانی که می خواهند سفر مشابهی انجام دهند، مفید باشد. خواندن این سفرنامه شما را از دیگر متون راهنما بی نیاز نمی کند. مخصوصا من مشخصات اماکن
سلام من نواب محمدي هستم كه به اتفاق همسرم تصميم گرفتيم بدون تور به چند كشور اروپايي سفر كنيم . به دليل اينكه خودم علاقه اي به خواندن سفرنامه هاي طولاني ندارم ، تصميم گرفتم سفرنامه خودم را به چند قسمت تقسيم كنم . بخش اول سفرنامه من
زندگی ماجراجویی جسورانه ایست ، در غیر اینصورت ، هیچ چیز نیست . (هلن کلر) با عرض ادب و احترام خدمت تمامی دوستان عزیز من عاشق سفرم و سفر یکی از اولویت های من توی زندگیمه ، این سفرنامه را می نویسم که شریک بشم قسمتی از
خاطرات فراموش نشدنی اولین سفر اروپایی ما به یونان و ايتاليا (قسمت اول) « ... و دیدم که سفر وسیله دیگری است برای خود را شناختن. این که "خود" را در آزمایشگاه اقلیمهای مختلف به ابزار واقعهها و برخوردها و آدمها سنجیدن و حدودش را به
به نام خدا سفر به اروپا همیشه مثل یه رویا گاهی نزدیک و گاهی خیلی دور و دست نیافتنی بود. گرفتن ویزای شینگن برای ما ایرانیان میتواند خیلی عذاب آور باشد اما این موضوع حقیقت تلخی هست که فعلا چاره ای جز کنار آمدن با آن