سفری بهاری به بهشت رنگ و نارنج

4.5
از 29 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
در این نقطه از ایران به مهمانی رنگ ها و عطرها بروید! +تصاویر

 bn183.jpg

خوشا شیراز و وضع بی مثالش

خداوندا نگهدار از زوالش

سفر به شیراز مخصوصا در فصل بهار و ماه اردیبهشت علاقه هر شخص سفر دوستی است. شهر شیراز در این زمان در اوج زیبایی خود قرار دارد. من هم بعد از چند سفر کوتاه از قبل برنامه ریزی شده به شیراز در ایام تعطیل به صورت هوایی و اقامت در هتلهای خوب، آرزوی سفری طولانی تر در روزهایی خلوت تر به این شهر را در ذهن میپروراندم. بالاخره این فرصت پیش آمد تا ابتدای اردببهشت سال 98 به دعوت یکی از دوستان که مقیم شیراز است، سفری یک هفته ای به این شهر زیبا داشته باشم.تصمیم گرفتم شروع سفرم اول هفته باشد تا روزهای خلوت تری را در شیراز بگذرانم.

به این دلیل که در زمان اقامت در شیراز میزبانم کمتر در شهر شیراز حضور داشت یکی از دوستانم که زمان زیادی بود میخواستیم با هم یک سفر داشته باشیم، به عنوان همسفر دعوت کردم تا در طول سفرمان از همراهی و مصاحبت باهم استفاده کنیم. بعد از بررسی پروازها و مشاهده قیمتهای بالا و غیرمعقول تصمیم گرفتیم برای اولین بار از قطار برای این مسیر استفاده کنیم. درجه بندی قطارها متفاوت بود چهار ستاره و سه ستاره با تفاوت قیمت دوبرابری از نود تا صد وهشتاد هزارتومان که برای رزرو ساعتی که مدنظرمان بود فقط قطار  سه ستاره الوند ظرفیت خالی داشت. بلیط برای ساعت شانزده و ده دقیقه روز شنبه هفتم اردیبهشت از اپلیکیشن فلایتیو به صورت آنلاین  به قیمت صد و چهارده هزار تومان خریداری و چاپ کردم. محل اقامت هم که خانه یکی از دوستان بود بنابراین جستجو و هزینه ای از این بابت نداشتیم.

تعدادی از بناهای تاریخی، باغها و اماکنی که قرار بود در برنامه بازدیدمان باشد را در نقشه گوگل ذخیره کردم و یک برنامه اولیه برای روزهای اقامتمان نوشتم، ولی قصد اولمان لذت بردن از حضور در شیراز و فضاهای شهری و آرامش در بازدیدها بود. پس برنامه مان کاملا منعطف بود و اصراری در اجرای دقیق آن نداشتیم. از آنجایی که در سفرهای قبلی بیشتر رستورانهای مطرح شیراز را رفته بودم فقط چند جایی بود که نسبت بهشان کنجکاو بودم تا امتحانشان کنم.

تصویر شماره 1: بلیط قطار

01.jpg 

قطار شیراز

یکساعت زودتر به ایستگاه راه آهن تهران رفتیم و تا  یک ربع قبل از حرکت قطار در سالن انتظار نشستیم. مدتها بود به ایستگاه راه آهن تهران نرفته بودم. نسبت به سالهای قبل از هر نظرکیفیت بهتری پیدا کرده است. سالنهای انتظار، صندلیها و سرویس بهداشتی بازسازی خوبی شده اند، طوری که امکانات رفاهی مناسب برای مسافرین در نظر گرفته شده و از حضور در فضا حس خوبی دارید. حرکت قطار اعلام شد و ما به سمت ورودی و سکو حرکت کردیم وارد کوپه ویژه بانوان شدیم، از آنجایی که همیشه همسفر در طول سفر نقش مهمی دارد نگران دو مسافر دیگر کوپه بودیم، نفر سوم خانومی با روحیات و هم سن خودمان بود و  تا آخرین لحظات حرکت قطار در کوپه چهار نفره سه خانم بودیم که وقتی قطار شروع به حرکت کرد با راهنمایی مهماندار یک خانم سالمند وارد کوپه شد.

تصویر شماره 2: سکوی قطار ایستگاه تهران

02.jpg

همراه با ورودشان بوی بسیار بدی در فضا پیچید و شروع به بدگویی و حرفهای نامربوط نسبت به امکانات قطارکرد، متوجه شدیم که این خانم تعادل روحی ندارد،  علاوه بر آن به سختی هم مریض هست و بدلیل رعایت نکردن نظافت شخصی بوی بدی میدهد. واقعا ادامه سفر در یک کوپه کنار این مسافر قابل تحمل نبود، در و پنجره کوپه را باز کردیم تا کمی راحت تر نفس بکشیم و فکری به حال خودمان کنیم. در زمان چک کردن بلیط توسط رییس قطار مشکل را با ایشان در میان گذاشتیم و خواستیم تا این خانم را جابجا کنند ولی جواب این بود که هیچ مسافری بدون درخواست خودش جابجا نمیشود. در نتیجه ما سه نفر باید کوپه خودرا تغییر میدادیم که قطعا سخت تر بود و فعلا امکانش نبود و باید منتظر میماندیم. یکساعتی وقت خود را در رستوران گذراندیم و دوباره به رییس قطار مراجعه کردیم تا پیگیری کنیم و بالاخره در ساعت ده شب به نتیجه رسیدیم و من و دوستم به کوپه دیگری رفتیم و بالاخره این چندساعت سخت گذشت و به ارامش رسیدیم. یک بار دیگر به این نتیجه رسیدم که هر چقدر سعی کنید تا برنامه ریزی سفر بدون ایراد باشد باز هم مواردی از دستمان خارج است و نمیشود پیش بینی کرد چه اتفاقی میافتد و شرایط چه خواهد بود. درمورد خود قطار باید گفت که قطار تمیز و خوبی بود. تهویه خوب کار میکرد مهماندار خوشرو و پیگیر بود، سرویسهای بهداشتی هم ایرانی هم فرنگی تمیز بودند و لوازم مورد نیاز شارژ میشد. پذیرایی مختصر و در حد چای کیسه ای، آبمیوه پاکتی و صبحانه شامل نان و پنیر وچای بود.در زمان خرید بلیط میتوانستید برای شام هم کوپن غذا بخرید و در زمان حضورتان در قطار از وعده غذایی استفاده کنید.

روز اول: بهار شیراز

زمانی که خورشید طلوع کرد قطار در میان طبیعت زیبای فارس و مرودشت در حال حرکت بود. کوهها و دشتها سرسبز و زیبا بودند، طوریکه از دیدنشان به وجد آمده بودیم و لحظه ای چشم از این طبیعت زیبا برنمیداشتیم. بالاخره بعد از سفری تقریبا پانزده ساعتی در ساعت هفت ونیم به مقصد رسیدیم و در ایستگاه قطار شیراز پیاده شدیم. این ایستگاه در شمال شهر شیراز در نزدیکی شهر صدرا  کنار مجتمع تجاری خلیج فارس قرار گرفته و از آنجایی که محل اقامتمان در معالی اباد بود فاصله زیادی نداشتیم. با استفاده از تاکسی اینترنتی به مبلغ ده هزار تومان به خانه دوستمان رفتیم. از آنجایی که من در قطار نمیتوانم خواب خوبی داشته باشم و خستگی بیخوابی دیشب کاملا در من پیدا بود ترجیح دادیم تا بعداز ظهر در خانه استراحت کنیم و با انرژی به گشت و گذار بپردازیم.

تصویر شماره 3:مراتع مرودشت

Screenshot_20191128-220610_Video_Player-01[1].jpegتصویر شماره 4:ایستگاه قطار شیراز

04.jpeg

محل اقامتمان از مرکز تاریخی شهر فاصله زیادی داشت و از آنجایی که شهر شیراز فرم خطی دارد این مسافت طولانی تر هم به نظر میرسید. در نزدیکی محل اقامتمان ایستگاه مترو احسان قرار داشت، بنابراین تصمیم گرفتیم برای طی مسیر با سرعت بیشتر و هزینه کمتر از قطار استفاده کنیم. کارت بلیط به مبلغ سه هزار تومان خریدیم وده هزارتومان هم شارژ کردیم. مسئول فروش بلیط هم گفتند که میتوانید کارت بلیط خود را پس بیاورید و هزینه کارت را پس بگیرید. هزینه هربار سفر هم هفتصد تومان بود. ما در ایستگاه اول به اسم احسان بودیم و صندلی برای نشستن داشتیم و در طول مسیر قطار کمی شلوغ شد ولی نه بشدت مترو تهران که در این ساعات جای سوزن انداختن پیدا نمیشود.

قطار در قسمت باغهای قصرالدشت هم سطح با خیابان و خارج از تونل حرکت میکرد که دید خوبی به مناظر اطراف داشت. ما در ایستگاه زندیه که فاصله مناسبی از منطقه تاریخی داشت پیاده شدیم. برنامه اولین بازدید رفتن به عمارت شاپوری بود که تا بحال نرفته بودم و اشتیاق زیادی به دیدنش داشتم.

عمارت شاپوری:

عمارت شاپوری شیراز، بنایی زیبا که از دوره پهلوی به جا مانده و سبک معماریش متفاوت از بناهای مسکونی درونگرای دوره قاجار شیراز است و کاملا تاثیر معماری اروپایی در طراحی برونگرای آن مشهود است. این بنا متعلق به یک تاجر معروف به نام ابولقاسم مهندسی بوده است که در حال حاضر کاربری کافه و رستوران دارد.

تصویر شماره 5:درب ورودی عمارت شاپوری

05.jpeg

درب ورودی این عمارت از  خیابان در مجاورت یک فست فود به نام همبرگر 110 است بعد از عبور از راهرویی کوچه مانند عمارت و حوض زیبا و گلهای باغ منظره ای بی نظیر را به نمایش میگذارد. از باجه بلیط فروشی یک بلیط که فقط برای بازدید از نمای بیرونی بنا و حیاط است به مبلغ سه هزار تومان خریدیم و به گشت دور ساختمان پرداختیم.

تصویر شماره 6:عمارت شاپوری

06.jpegتصویر شماره 7:ورودی کافه در عمارت شاپوری

07.jpeg

درب ورود به طبقه بالا پذیرش رستوران بود و به هیچ عنوان اجازه ورود نداشتید وطبقه پایین کافه ای بود که میشد فضای داخلی طبقه پایین را مشاهده کرد. قسمتهایی از بنا که آشپزخانه بود هواکشها و انبار نمای بدی به بنا داده بود.

تصویر شماره 8:عمارت شاپوری

08.jpegتصویر شماره 9:عمارت شاپوری

09.jpeg

ارگ کریمخان:

بعد از بازدید از عمارت شاپوری پیاده به سمت ارگ کریم خان رفتیم. محدوده ارگ کریمخان که در مجاورت میدان شهرداری یا همان ارگ قرار دارد از نقاط شاخص و پر رفت وآمد شهر محسوب میشود و علاوه بر توریستها، ساکنین هم برای گذران اوقات فراغت عصرها به اینجا می آیند. روبروی ورودی اصلی فضای سبز وسیع و پارک مانند ساخته شده و در خیابانی که به پشت ارگ معروف است انواع بستنی و فالوده، عرقیجات و سوغات شیراز را میتوانید پیدا کنید.

با خرید بلیط دو هزار تومانی از باجه الکترونیک وارد هشتی ارگ شدیم. حیاطی مملو از عطر بهارنارنج ما را دعوت به نشستن و تنفس عمیق کرد. این بنا زمانی محل زندگی کریمخان زند  بوده و زمانی هم کاربری زندان شهر داشته است. ارگ با طرحی چهارگوش از دیوارهای آجری بسیار بلند و چهار برج در گوشه ساخته شده که یکی از برجها طوری کج شده که انگار در حال افتادن است. تزیینات آجری برج متفاوت و زیباست، چهار طرف بنا باز است و به فضاهای عبورو مرور پیاده و سواره متصل است.

تصویر شماره 10:ارگ کریمخانی از نمای بیرون

10.jpegتصویر شماره 11:ارگ کریمخانی از نمای بیرون

11.jpegتصویر شماره 12:درب ورودی ارگ

12.jpeg

وقتی از هشتی وارد حیاط ارگ میشوید انتظار برخورد با یک قلعه حکومتی را دارید، ولی بیشتر شبیه به یک خانه بزرگ سنتی درونگراست که اتاقها با پنجره ها و درهای چوبی با گره چینی های زیبا محصور شده و درختان بهار نارنج فضای بزرگ حیاط مرکزی را پوشانده، طوریکه به سمت دیگر حیاط دید ندارید. بنا کامل مرمت نشده و بیشتر اتاقها با تابلویی به عنوان یک اداره دولتی مربوط به میراث فرهنگی معرفی شده که درشان بسته است.

تصویر شماره 13:حیاط ارگ کریمخان

13.jpegتصویر شماره 14:بنای ارگ کریمخان

14.jpegتصویر شماره 15:پنجره اوروسی یکی از اتاقها

15.jpegتصویر شماره 16:تزیینات یکی از برجهای ارگ

16.jpeg

بعد از دیدن ارگ به سمت مجموعه وکیل حرکت کردیم و از آنجایی که هوا رو به تاریکی میرفت، ترجیح دادیم از حمام وکیل که نیازی به نور طبیعی نداشت دیدن کنیم و بقیه اماکن تاریخی را در فرصت دیگری ببینیم.

حمام وکیل:

حمام وکیل در مجموعه تاریخی وکیل و در مجاورت مسجد و بازار وکیل به دستور کریمخان زند ساخته شده و از شاهکارهای دوره زندیه است. ورودی حمام با آجرکاری و نورپردازی زیبایش جلب توجه میکند.

تصویر شماره 17:ورودی حمام وکیل

17.jpegتصویر شماره 18: فضای داخلی حمام

18.jpeg

علاوه بر معماری فوق العاده این حمام، تزیینات آهک بری با تصاویری اساطیری روی طاق و قوسها و سقف مجموعه نظرها را جلب میکند و به قولی آدم را سر به هوا میکند. نور داخلی فضا از سقف تامین میشده که قطعا فضای نیمه روشن و تاریکی را ایجاد میکرده است.

تصویر شماره 19: فضای داخلی حمام

19.jpegتصویر شماره 20: فضای داخلی حمام

20.jpeg

حمام در گذشته علاوه بر کاربری نظافت و شستشو، برای جشنها هم استفاده میشده که از قسمتهای جذاب مجموعه، نشان دادن مراسم حنابندان همراه با پخش آوازی متناسب با این مراسم بود، در بقیه مجموعه هم با استفاده از تندیسهایی از مجسمه شخصیتهای معروف آن دوره سعی در بازسازی حال و هوای آن دوره را  داشتند.

تصویر شماره 21: آهک کاری سقف حمام

21.jpeg

 بعد از خارج شدن از حمام وکیل وارد بازار وکیل شدیم و از سرای مشیر و راسته بازار تاریخی دیدن کردیم.

بازار وکیل:

بازار وکیل شیراز قسمتی از مجموعه  وکیل در مرکز تاریخی  شهر قرار گرفته است. این بازار در دوره زندیه به دستور کریمخان ساخته شده و طراحی کاملا سنتی دارد.

تصویر شماره 22: بازار وکیل

22.jpeg

بیشتر کالاهای که مربوط به صنایع دستی ، پارچه و محصولات بومی استان فارس است در این بازار ارائه میشود که علاوه بر خرید میتوانید از زیباییهای رنگارنگ بازار لذت ببرید و فالوده ای نوش جان کنید. مثل بیشتر بازارهای قدیم هر شغل راسته مربوط به خودش را دارد و به همان نام معروف است. یکی از جذابترین قسمتهای بازار سرای مشیر است که میتوانید در راسته اصلی بازار راه ورود به آن را پیدا کنید.

تصویر شماره 23: بازار وکیل

23.jpeg

سرای مشیر:

سرای مشیر یک فضای محصور دوطبقه منشعب از راسته اصلی بازار خان است که در وسط حیاط سرسبزش یک حوض آب با آبنمای رنگی و نیمکتهایی برای نشستن دارد. اطراف حیاط انواع فروشگاههای صنایع دستی و کافه ای هست که دکوری چوبی همراه با گلدانهای شمعدانی  نظرها را جلب میکند. فضای دلنشین سرای مشیر برای استراحت و آرامش در زمان بازارگردی کاملا مناسب است.

تصویر شماره 24: سرای مشیر

24.jpegتصویر شماره 25: سرای مشیر

25.jpeg

در ادامه بازار گردی به چهارسوق بزرگ بازار میرسید که تزیینات زیبایی در سقف دارد. وقتی از راسته تاریخی بازار خارج میشوید در روبرو ورودی دیگری از راسته بازار میبینید که قسمت توسعه یافته در زمان قاجار است و جذابیتهای راسته قبل را ندارد و کالاها متنوع، مدرن و امروزی هستند، ولی دیدنش خالی از لطف نیست.

تصویر شماره 26: بازار وکیل

26.jpeg

حالا دیگر بعداز این پیاده روی ها حسابی گرسنه بودیم و وقت شام بود، در کنار عمارت شاپوری فست فودی به نام همبرگر 110 دیده بودیم که به نظر خوب بود سفارش ما همبرگر بود که کیفیت  وقیمت خوبی داشت.متاسفانه عکسی از رستوران ثبت نکردم.

 

روز دوم: سعدی و حافظ

امروز بعد از صرف صبحانه در خانه با تاکسی اینترنتی به مبلغ نه هزار تومان به سمت سعدیه رفتیم.

سعدیه:

آرامگاه سعدی که ابتدا خانقاه بوده و بعد از مرگش به عنوان آرامگاهش شناخته میشود در نزدیکی کوه و دور از مرکز تاریخی شهر قرار گرفته.طراحی جدید بنا کار مهندس حسین فروغی رئیس قدیم دانشکده معماری تهران با الگو گرفتن از معماری کاخ چهلستون است.

تصویر شماره 27: سعدیه

27.jpegتصویر شماره 28: سعدیه

28.jpeg

زمان ورود بعد از خرید بلیط وارد محوری که تداعی کننده باغ ایرانی است میشوید در میان مسیر آبنمایی که با گلدانهای شمعدانی در دوطرف تزیین شده قرار دارد که با گذشتن از این مسیر، آرام آرام به  ساختمان مقبره نزدیک میشوید ایوان ورودی بنا با ارتفاع زیاد با کاشیهای آبی و زرد تزیین شده. 

تصویر شماره 29: ایوان ورودی

29.jpegتصویر شماره 30: تزیینات ایوان ورودی

30.jpeg

داخل بنا روی دیوارهای دور مزار شعرهایی از سعدی روی سنگ و کاشیها نوشته شده است. فضای داخلی دو درب دارد یکی به سمت ایوان ورودی و درب دیگر به سمت رواقی سرپوشیده که شمارا به اتاقکی که مقبره شاعر دیگریست هدایت میکند. شوریده شیرازی و تعدادی از عارفان و شعرا به وصیت خودشان در اینجا دفن شده اند.

تصویر شماره 31: داخل ارامگاه

31.jpeg

یکی از قسمتهای معروف سعدیه حوض ماهی است که در زیرزمینی در قسمت غربی ارامگاه است که حال خوشی نداشت. در گذشته مردم در روز چهارشنبه سوری خودشان را در این حوض میشستند. ولی الان برای برآورده شدن آرزویشان در آن سکه می اندازند. در زمان حضورمان حوض کم آب و گل آلود بود و در فضای اطراف حوض کافه ای مشغول به خدمات دهی به بازدید کنندگان بود.

تصویر شماره 32: حوض ماهی

32.jpeg

بعد ازگشت و لذت بردن از فضای بهاری سعدیه و عکاسی، پیاده به سمت باغ دلگشا که در فاصله کمی از آرامگاه سعدی قرار دارد رفتیم. حال و هوای بهاری باغ و بوی بهار نارنج فضا را بسیار دلنشین و رویایی کرده بود. در ورودی باغ تعدادی دستفروش گلهای تازه بهار نارنج میفروختند که بازدید کنندگان خرید میکردند.

 

باغ دلگشا:

باغ دلگشای شیراز یکی از باغهای قدیمی است که خاطرات تاریخی مختلفی را در حافظه خود دارد. تاریخ ساختش به قبل از ورود اسلام به ایران میرسد و همیشه یکی از تفرجگاهای  مهم در هر دوره حکومتی بوده است.

تصویر شماره 33: عمارت باغ دلگشا

33.jpeg

زمان ورود به باغ کاملا با الگوی یک باغ ایرانی روبرو میشوید. یک کوشک باغی در وسط باغ و محورهای چهار طرف، که محور اصلی آن شاخص تر و زیباتر است. به تدریج که در کنار آبنما حرکت میکنید  به عمارت نزدیک میشوید که یک حوض بزرگ هم در مقابلش ساخته شده و کوشک از بیرون دو طبقه به نظر میرسید ولی در واقع سه طبقه است. و انعکاس بنا در آب حوض بسیار زیباست که در کنار بوی بهارنارنج دلنشین ترین فضا را برای هرشخصی میسازد.

تصویر شماره 34: عمارت باغ دلگشا

34.jpegتصویر شماره 35: فضای داخلی عمارت باغ دلگشا

35.jpeg

برای ورود به عمارت باید بلیط جدای هزار و پانصد تومانی تهیه کنید. فضای داخلی این بنا در حال حاضر کاربری موزه رادیو و تلویزیون را دارد که علاوه بر بازدید از فضاهای داخلی عمارت دیدن رادیو و تلویزیونهای قدیمی حسی نوستالژیک دارد. داخل عمارت مرمت مختصری شده و دید از پنجره های بلند سرسرای اصلی به باغ بسیار زیباست.

تصویر شماره 36: فضای داخلی عمارت باغ دلگشا

36.jpeg

بعد از بازدید از باغ دلگشا با تاکسی عبوری به سمت آرامگاه حافظ رفتیم و بعد از کمی پیاده روی به ورودی حافظیه رسیدیم. داخل مجموعه به دلیل حضور دانش آموزان بسیار شلوغ  و پرسروصدا بود.

 

حافظیه

آرامگاه حافظ شیراز در قسمت جنوبی دروازه قرآن، در مجموعه ای به نام حافظیه واقع شده که در قسمت شمالی مجموعه، بنایی گنبدی، سنگ مزاری مرمرین رو محافظت میکند. این سنگ مزار در زمان کریمخان روی مزار حافظ نصب شده است. این مقبره بعد از تغییرات زیاد در دوره های مختلف در دوران پهلوی  توسط آندره گدار فرانسوی به سبک معماری زندیه طراحی و ساخته شده. بعد از پرداخت هزینه سه هزار تومانی بلیط وارد یک محور باغی میشویم و در انتهای مسیر،  بالای پله هایی که مارا به ایوانی ستوندار میرساند، دورنمایی از آرامگاه را مقابل دیدگانمان قرار میگیرد.

تصویر شماره 37: آرامگاه حافظ

37.jpegتصویر شماره 38: آرامگاه حافظ

38.jpeg

اطراف مقبره درختان سرو بلند و بنایی یک طبقه و حجره مانند دور حیاط محوطه را محصور کرده است. ما هم بعد از زیارت و فاتحه در گوشه ای ازباغ مینشنیم و تفالی بر دیوان حافظ میزنیم وسعی در برقراری ارتباط معنای غزل با حاجتمان داریم. البته که وقت گذرانی در این فضای دلنشین و مجاورت با حافظ لسان الغیب به دور از هیاهوی شهر از زیباترین اوقات حضور در شهر زیبای شیراز است.

تصویر شماره 39: آرامگاه حافظ

39.jpegتصویر شماره 40: سنگ مزار حافظ

40.jpeg

بعد از بازدید از آرامگاه حافظ با تاکسی اینترنتی به مبلغ پنج هزار تومان به سمت بازار وکیل رفتیم. ساعت حدود سه بود و ما بسیار گرسنه بودیم و تصمیم داشتیم امروز به رستوران شرزه برویم.

 

رستوران شرزه

به ورودی رستوران که شبیه ورودی یک پاساژ بود رفتیم. در انتهای راهرو کانتر پذیرش و مبلمان فضای انتظار بود اسممان را در لیست انتظار وارد کردیم و بعد از حدود یکربع انتظار میز خالی شد و ما از پله ها به سمت پایین رفتیم و وارد فضای رستوران شدیم. رستوران شرزه یک رستوران با دکوراسیون تقریبا سنتی است که در ابتدای ورودی مجموعه وکیل در یک زیرزمین  قرار دارد. به دلیل ازدحام مراجعین در قسمت ورودی فضای انتظاری وجود دارد که بعد از دریافت نوبت میتوانید منتظر بمانید تا نوبتتان شود.

تصویر شماره 41: رستوران شرزه

41.jpeg 

بعد از اینکه وارد شدیم تعدادی میز دونفره در همان طبقه بالا کنار نرده ها وجود داشت  که درست در مسیر باد کولر بود و اصلا امکان نشستن نبود، طبقه پایین رفتیم که میزها با تعداد صندلی و تقریبا پر بودند، یک میز چهارنفره در همان طبقه بالا انتخاب کردیم، فاصله میزها کم بود و امکان حرکت صندلی های میز کناری بدون مزاحمت و دردسر نبود، داخل رستوران پنجره و دورنمایی ندارد و فقط دیوار و سقف خیلی کوتاه میبینید. حریم خصوصی هم که اصلا فکرش رو نکنید، پارچه رومیزی کثیف بود که به گارسون گفتیم تا عوض کند، رومیزی بعدی هم همین وضع رو داشت و از خیرش گذشتیم.

تصویر شماره 42: جوجه کباب رستوران شرزه

42.jpeg

وقتی منو رو دیدیم انتظار غذای سنتی شیرازی داشتیم که چیزی در منو نبود بنابراین جوجه و کباب سپهسالار با برنج، زیتون ، ماست و نوشیدنی سفارش دادیم ، وقتی غذا را آوردن تقریبا سرد بود و کره داخل برنج آب نمیشد، تقاضای تعویض برنج کردم و با اکراه قبول کردند. کیفیت جوجه ها خوب بود وحجمش برای یک خانم زیاد بود که یک سوم از غذای من باقی ماند، قیمت غذاها نسبت به حجم غذا مناسب بود ولی کلا به نسبت کیفیت رستوران گران محسوب میشد، به نظرم این رستوران بیشتر به دلیل قدمت و موقعیت مکانی مشتری فراوان دارد و فقط در حد رفع گرسنگی و خوردن یک وعده غذا در نزدیکی مرکز توریستی شهر میشود اینجا ار انتخاب کرد نه بیشتر، موسیقی زنده هم در زمان حضور ما نبود، میز سالاد هم به صورت بوفه بود که ما استفاده نکردیم..

تصویر شماره 43: رستوران شرزه

43.jpegتصویر شماره 44: رستوران شرزه

44.jpeg

بعد از صرف ناهار کمی در مجموعه وکیل قدم زدیم و خریدهایی جزئی کردیم و به سمت مترو رفتیم و بعد از خرید میوه و نان برای استراحت به خانه برگشتیم تا فردا صبح زود به مسجد نصیرالملک برویم.

 

روز سوم: موزه مادام توسو با طعم کلم پلو

امروز قصد داشتیم به دیدن مسجد زیبای نصیرالملک برویم ولی نتوانستیم صبح زود آماده شویم بنابراین تصمیم گرفتیم تا فردا به این مسجد زیبا سر بزنیم. تصمیم گرفتیم به بقیه اماکن تاریخی برسیم. با مترو به سمت ایستگاه زندیه رفتیم و بعد از کمی پیاده روی در خیابان قدیمی زند به باغ نارنجستان رسیدیم.

باغ نارنجستان

خانه باغ نارنجستان قوام باقیمانده از دوره قاجار،  یکی از زیباترین عمارتهای شیراز است که  در خیابان لطفعلی خان زند واقع شده و جزیی از مجموعه خانه زینت الملوک است و نقش فضای بیرونی و ملاقات و پذیرایی از مهمانان خانه را داشته و هر دو بنا از زیرزمین با راهرویی به هم متصل هستند. در هشتی ورودی عمارت نارنجستان گیشه بلیط  فروشی است که بعد از خرید از دوطرف هشتی به حیاط راه دارد.عمارت در انتهای حیاط است و ابتدا باید از  وسط باغ یا مسیرهای کناری به بنا رسید. حوض آبی که در جلوی عمارت است انعکاس زیبایی از آینه کاری ایوان اصلی دارد که نور محیط را چند برابر کرده است.

تصویر شماره 45: عمارت نارنجستان قوام

45.jpegتصویر شماره 46: عمارت نارنجستان قوام

46.jpeg

 تزیینات سقف، دیوارها و کف اتاقها بی نظیر، متنوع و زیباست و تمامی سطوح با این نقش و نگارها پوشیده شده  که ظرافت هنر بکار گرفته شده در این خانه به حدی چشم نواز است که از دیدن آن سیر نمیشوید.

تصویر شماره 47: پنجره اوروسی عمارت نارنجستان قوام

47.jpeg

حیاط هم که با درختهای نارنج و عطر بهارنارنج عطرآگین شده و حوض و آبنما لطافت فضا را دوچندان کرده و فضایی بهشتی را ایجاد کرده، طوری که به ساکنین گذشته عمارت غبطه میخورم که در چه فضای دلنشینی روزگار میگذراندند.

تصویر شماره 48: فضای داخلی عمارت نارنجستان قوام

48.jpegتصویر شماره 49: فضای داخلی عمارت نارنجستان قوام

49.jpeg

در قسمت جنوبی حیاط فروشگاه صنایع دستی وجود دارد که شالهایی با طراحی سنتی و نقش و نگارهای کاشیهای بناهای معروف را دارد.

تصویر شماره 50: ایوان عمارت نارنجستان قوام

50.jpegتصویر شماره 51: دید به ایوان و حیاط عمارت نارنجستان قوام

51.jpeg

خانه زینت الملوک، قسمت دیگر این مجموعه در جهت دیگر کوچه قرار گرفته که با طراحی درونگرا و مطابق با اصول معماری سنتی و بومی شیراز ساخته شده است

خانه زینت الملوک

کاربری این خانه به عنوان اندرونی و محل اقامت دختر قوام الملک بوده است. معماری بنا مربوط به دوره قاجار  و تمام تزینات مربوط معماری سنتی ایران در این خانه بکار گرفته شده که زیبایی منحصر بفردی به آن داده است. الگوی معماری خانه به صورت حیاط مرکزی، فضاهای تابستان نشین و زمستان نشین است.

تصویر شماره 52: حیاط خانه زینت الملوک

52.jpeg

شروع بازدید از زیرزمین خانه است که موزه مردم شناسی  نام دارد و مجموعه ای از تندیسهای چهره های سرشناس شیراز در دوره های مختلف تاریخی  در آن وجود دارد که این موزه را به نام موزه مادام توسو شیراز معروف کرده است. کل فضای زیرزمین به خوبی مرمت شده و تزیینات آجری فضاها به خصوص در سقفها بسیار زیبا و چشم‌نواز است. در قسمتی هم فروشگاهی از سنگهای تزیینی و طبیعی قرار گرفته است.

تصویر شماره 53: خانه زینت الملوک

53.jpegتصویر شماره 54: خانه زینت الملوک

54.jpeg

بعد ازخروج از زیرزمین به طرف کافه ای که در قسمت زمستان نشین بود رفتیم و فالوده ای را در ایوان تابستان نشین آینه کاری شده نوش جان کردیم و سپس به سمت فضاهای داخلی خانه رفتیم. زیبایی هایی که از حیاط قابل مشاهده بود، اوروسی ها و پنجره های چوبی و تزیینات آجری بخصوص در ستونها بود که از ظرافت بعضی از آنها انگشت به دهان میماندیم. در فضاهای داخلی به حدی نقاشیها و تزیینات فراوان بود که گویی در باغی پرگل حضور داشتیم، مخصوصا سقف اتاقها که با نقاشیهایی روی الوارهای چوبی پوشانده شده بودند و هیچ قسمتی از خانه نقطه ای خالی پیدا نبود.

تصویر شماره 55: تزیینات سقف یک از اتاقهای زینت الملوک

55.jpegتصویر شماره 56: تزیینات خانه زینت الملوک

56.jpeg

بعد از بازدید از این دو خانه زیبا پیاده به سمت بازاروکیل میرفتیم که متوجه شدم خانه پرهامی در مسیرمان قرار دارد از آنجایی که تصمیم داشتم یک ناهار حتما در این رستوران سنتی باشم به سمت خانه حرکت کردیم و بعد از عبور از چند کوچه باریک به ورودی کوچکش رسیدیم و از پذیرشی که دم در بود در مورد رزرو سوال کردیم که متوجه شدیم دو نوبت برای انتخاب داریم که ما ساعت آخر را که ساعت سه بود رزرو کردیم.

 

مسجد جامع عتیق

بعد از رزرو ساعت ناهار به سمت مسجد جامع عتیق رفتیم و بعد از عبور از مسیر پیشنهادی گوگل مپ که مسیر مناسبی نبود به میدان روبروی ورودی مسجد رسیدیم. برای ورود نیازی به بلیط و پرداخت هزینه نبود. از درب و دالان وارد شدیم و صحن مسجد که نسبت به گذشته تغییراتی کرده بود نمایان شد.

تصویر شماره 57: مسجد عتیق

57.jpegتصویر شماره 58:خدایخانه در مسجد عتیق

58.jpeg

بیشتر طاقها و ایوانها مرمت شده بودند یا در حال ترمیم بودند .باعث خوشحالی بود. با یک نگاه گذرا به ستونها و ایوانها متوجه تنوع مصالح به کار رفته در ساخت مسجد میشوید و همانطور که از نامش پیداست میتوانید قدمت مسجد را حدس بزنید. در میان حیاط بنایی چهارگوش وجود دارد که به خدایخانه معروف است و محل نگهداری کتاب مقدس مسلمانان و محلی برای عبادت بوده. در حال حاضر دور بنا را با دیواری شیشه ای محصور کرده اند و اجازه ورود به آن را ندارید.

تصویر شماره 59: ایوان مسجد عتیق

59.jpegتصویر شماره 60: تزیینات سقف مسجد عتیق

60.jpeg

مسجد شاهچراغ

بازدیدکنندگان اندکی درمسجد عتیق بودند. زمان گشت در حیاط متوجه شدیم از اینجا دری به سمت صحن شاهچراغ است که میتوانید از آنجا به راحتی وارد مسجد شوید، ولی ما که چادر نداشتیم نمیتوانستیم از آنجا عبور کنیم و به سمت باب رضا که محل امانت چادر بود هدایت شدیم که نیاز به دور زدن مسجد و عبور از خیابان  اصلی بود. بعد از گرو گذاشتن پنج هزار تومان چادر گرفتیم و یکساعتی فرصت داشتیم تا از فضای خنک و زیبای حرم شاهچراغ اسفاده کنیم. با اجازه از خادمین صحن از  آینه کاری ها و تزیینات زیبای سقف و دیوارها عکس گرفتم و البته که به زیارت هم رفتیم.

تصویر شماره 61: شاهچراغ

61.jpegتصویر شماره 62: شاهچراغ

62.jpegتصویر شماره 63:شاهچراغ

20190430_135905.jpg

دیگر نزدیک به ساعت رزرو رستوران بودیم و باید از این مسجد زیبا و فضای خنک و دلچسبش جدا میشدیم، بعد از تحویل چادرهاو حدود بیست دقیقه پیاده روی به خانه پرهامی رسیدیم.

 

خانه پرهامی

خانه سنتی پرهامی شیراز، یک بنای قدیمی با یک حیاط مرکزی وحوض کوچکی است که به عنوان رستوران تغییر کاربری داده و همینطور به عنوان یک اقامتگاه سنتی هم استفاده میشود، این خانه در یکی از کوچه های روبروی مسجد نصیرالملک، مجاور هتل سنتی گلشن قرار گرفته و ممکن است کمی پیداکردنش سخت باشد، چون تابلویی سر خیابان ندارد، برای رزرو از صبح کسی به تلفن جواب نمیداد و ما به صورت حضوری رزرو کردیم. یک راهروی ورودی خیلی باریک شمارو به داخل بنا راهنمایی میکند، لحظه اول با شک و تردید وارد شدم انتظارم از این خانه یک بنایی حداقل کمی شبیه به خانه های زیبای  شهر شیراز دوره قاجار بود، ولی بیشتر شبیه به خانه های روستایی دوره قاجار بود.

تصویر شماره 64: راهروی ورودی خانه پرهامی

64.jpeg

 یک بنای دوطبقه با دیوارهایی که از آجر و سیمان خیلی معمولی و بی کیفیت مرمت شده و سقف با تیرچوبی، دیوارهای بدرنگ و کج وکوله، یک حس ترس از اینکه ممکن است همین الان یکی از دیوار بریزد همراهم بود.

تصویر شماره 65: اتاق پنج دری خانه پرهامی

65.jpeg

میز ما در اتاق پنج دری طبقه بالا بود، فضا کوچک و صندلی مان به میز کناری چسبیده بود و علاوه براینکه خیلی سخت میشد بدون مزاحمت میز کناری نشست، حریم خصوصی هم نداشتیم، موقع ورود یک کاغذ که فقط اسم غذاها و نوشیدنیها روی آن نوشته شده بود و قیمتی ذکر نشده بود به دستمان  دادند، موقع سفارش قیمتها را پرسیدیم که گفتند غذاها دو قیمت سی و پنج و چهل و پنج هزارتومان دارند.

تصویر شماره 66: حیاط خانه پرهامی

66.jpeg

تصویر شماره 67: لیست غذاها

67.jpeg

بعد از کلی انتظار سفارشمان ثبت شد، و بعد از سرو نوشیدنی و سالاد، غذایمان که کلم پلو شیرازی بود رسید، غذا بوی سوختگی میداد و رنگ ظاهرش خوب نبود و به کلم پلوهایی که قبلا خورده بودم شباهتی نداشت و نظرم رو جلب نکرد، نوشیدنی و سالاد هم معمولی بود و خیلی خاص نبود.

تصویر شماره 68: غذای خانه پرهامی

68.jpeg

بعد از کمی نشستن و استفاده از منظره حیاط و رفع خستگی برای پرداخت صورتحساب به سمت ورودی رفتیم. مجموعا باید بگویم فقط برای یکبار تجربه این فضا و رستوران ممکن است جالب باشد و نظر من رو اصلا بخودش جلب نکرد، شاید بخاطر انتظار بالایی بود که از قبل در ذهنم شکل گرفته بود و تقریبا در ذوقم خورد.

بعد از صرف ناهار و کمی استراحت  به سمت خانه فروغ الملک که الان به نام موزه مشکین فام نامگذاری شده رفتیم.

 

خانه فروغ الملک( موزه مشکین فام)

بعد از عبور از چند کوچه باریک به ورودی خانه رسیدیم که تابلوی دبستان فروغ الملک بر سردر آن خودنمایی میکرد.

تصویر شماره 70: ورودی خانه فروغ الملک

AzYfzlJYkVsNEOso7rlMa3ROIpMJ94Pl338larqy.jpg

 بعد از خرید بلیط در هشتی، وارد شدیم. قرار بود مراسمی در حیاط برگزار شود وفضای حیاط با صندلی اشغال شده بود و گروهی هم از اساتید مرمت درحال بازدید از قسمت  ویترین کاشیها و عناصر معماری تاریخی بودند.

تصویر شماره 71: حیاط خانه فروغ الملک

71.jpeg

 الگوی معماری خانه فروغ مانند بیشتر خانه های آن دوره با الگوی حیاط مرکزی و فضاهای تابستان نشین با اورسی های بلند و زمستان نشین ساخته شده بود  و دو حیاط داشت که دومی خصوصی و کوچک بود. ارتفاع فضاها به نسبت بقیه خانه هایی که دیده بودم کوتاهتر بود و تزیینات نمای خارجی و داخلی ترکیبی از آجر، کاشی، نقاشی وپنجره های اورسی به نسبت ابعاد اتاق بود.

تصویر شماره 72: پنجره های اوروسی خانه فروغ الملک

72.jpeg

خانه فروغ به نسبت بقیه خانه ها مرمت کمتر و بی کیفیتی شده بود ولی بسیار زیبا و چشمنواز بود و معنی یک خانه واقعی و رایج دوره گذشته را تداعی میکرد. در نقطه اتصال دو حیاط، تابستان نشینی با حوض میانی توجه ما را به خود جلب کرد که میتوانید در نشیمنهای دور آن لحظاتی را به استراحت بپردازید.

تصویر شماره 73: تابستان نشین خانه فروغ الملک

73.jpegتصویر شماره 74: تابستان نشین خانه فروغ الملک

74.jpeg

در اتاقهای این بنا نمایشگاهی از سه نسل خانواده مشکین فام که شامل آثار نقاشی و خط و اشیایی که به موزه اهدا شده بود قابل بازدید بود.

تصویر شماره 75: موزه مشکین فام در خانه فروغ الملک

75.jpegتصویر شماره 76: موزه مشکین فام در خانه فروغ الملک

76.jpg

بقعه بی بی دختران

بعد از خروج از خانه، بنایی که در مسیر رفت توجهمان را به خودش جلب کرده بود ما را به سمت خود کشاند. که متوجه شدیم مراسمی در آن برپاست که فقط خانمها در آن حضور دارند. با اینکه به داخل دعوت شدیم ولی ترجیح دادیم تا پایان مراسم منتظر بمانیم.

تصویر شماره 77: بقعه بی بی دختران

77.jpeg

این بنای هشت ضلعی معروف به بی بی دختران شیراز، متعلق به بی بی خدیجه از فرزندان امام چهارم شیعیان است که در  آثار ملی ایران ثبت شده که کاملا از سبک معماری فضا میتوان حدس زد که مربوط به دوره ایلخانی است. بنا در دو طبقه و یک زیرزمین با گنبدی بلند ساخته شده  و حیاط باصفایی همراه با یک حوض دارد.

 تصویر شماره 78: بقعه بی بی دختران

78.jpeg

در محوطه دور بنا سعی شده محور باغ ایرانی به صورت ناقص اجرا شود. مقبره در زیرزمین قرار دارد ولی محل زیارت در طبقه اول بنا است. نمای بدنه خارجی بنا به خوبی مرمت شده ولی داخلش نیاز به رسیدگی دارد. مسئله زواید باقیمانده حاصل از مرمت همیشه باعث آزار بصری من میشود و زیبایی ظاهری بنا را تحت تاثیر قرار میدهد. مراجعین به این آرامگاه خانمها هستند و معتقدند که دخترها میتوانند برای یافتن همسر از بی بی دختران حاجت بگیرند.

دیگر نزدیک به غروب بود و خیلی دوست داشتیم که غروب را در فضای میدان ارگ بگذرانیم. رفتیم و در فضایی که با سنگهای طبیعی در کنار میدان ساخته شده بود نشستیم. تعداد زیادی از افراد ساکن شیراز برای گذران اوقات فراغت با وسایل چای و خوراکی در وسط میدان بودند و ما هم در کنار دو خانم مهربان شیرازی نشسته بودیم که با چای و شیرینی از ما پذیرایی کردند و کمی با هم گفتگو کردیم و بعد از  یک ساعت جداشدیم و با مترو به سمت خانه رفتیم  و بعد از صرف شام خیلی زود به خواب رفتیم تا فردا صبح زود بیدار شویم.

تصویر شماره 79: فضای میدان ارگ در زمان عصر

79.jpeg

روز چهارم: صبحی رنگی درمسجد صورتی

ساعت شش  و نیم صبح بیدار شدیم و بعد از صرف صبحانه و آماده شدن، با تاکسی اینترنتی به سمت مسجد نصیرالملک معروف به مسجد صورتی ایران رفتیم. ساعت یک ربع به هشت به آنجا رسیدیم. ما که فکر میکردیم جزء اولین نفرها باشیم با انبوهی از توریست بخصوص خارجی روبرو شدیم که در نوبت عکاسی بودند.

مسجد نصیرالملک

مسجد نصیرالملک، مسجد صورتی ایران، یکی از شاهکارهای معماری ایرانی در خیابان لطفعلی خان زند و در محله گود عربان واقع شده است. با ورود به هشتی در کمدی چادرهای بسته بندی یکرنگ با نقش گلهای صورتی وجود داشت که میتوانستید رایگان استفاده کنید.

تصویر شماره 80:حیاط مسجد صورتی

80.jpeg

 بعد از پرداخت ورودی سه هزارتومانی وارد حیاط مسجد صورتی و محصور این همه نقش و رنگ که از در و دیوار میریخت شدیم. همین کافی است که وقتی از هشتی عبور میکنید و وارد حیاط مسجد میشوید خیره در ظرافت مقرنس ها و کاشیکاریهای زیبا و رنگی شده و گذر زمان را فراموش میکنید.

تصویر شماره 81:مسجد صورتی

81.jpeg

تصویر شماره 82:مسجد صورتی

82.jpeg

دوست داشتم در تمام قسمتها لحظاتی بنشینم و از آن زاویه به زیباییهای مسجد نظاره کنم و تمام خطوط، نقش و نگارها را از نظر بگذرانم.دل کندن از این باغ زیبای نقش و نگار به قدری سخت است که دوست دارید تکه ای را با خود بردارید تا همیشه قطعه ای از این زیبایی همراهتان باشد. اوج زیبایی مسجد، بازی رنگ و نور در قسمت شبستان است که در ساعات آغازین روز این زیبایی چندین برابر میشود. توصیه میکنم حتما بین ساعتهای هست تا ده صبح از این فضا بازدید کنید تا از زیباترین زمان استفاده کنید.

تصویر شماره 83:مسجد صورتی

83.jpegتصویر شماره 84:مسجد صورتی

84.jpeg

بعد از گذران زمان زیادی در مسجد و لذت بردن از قسمتهای مختلف با اینکه مایل به ترک این فضای زیبا نبودیم ولی بدلیل ازدحام جمعیت و شلوغی و سر و صدای زیاد مجبور به رفتن شدیم. در زمان خروج شخصی با صدای بلند برای گشت تخت جمشید تبلیغ میکرد که بعد از صحبت و سوال در مورد جزییات قرار بر این شد که اگر دو نفر دیگر برای این مسیر درخواست دادند برای فردا با ما تماس بگیرد تا هزینه تقسیم شود.

 

مدرسه خان

در مسیرمان به سمت مجموعه وکیل،یک فضای باز و سردر زیبایی توجهم را جلب کرد که با نزدیک شدن به آن متوجه شدم که مدرسه خان است بعد از عکاسی از سردر وارد هشتی مدرسه شدیم بعد از پرداخت ورودی سه هزارتومانی وارد حیاط شدیم. سقف هشتی وسیع و در اوج سادگی بسیار تزیینات زیبایی داشت.

تصویر شماره 85:سردر ورودی مدرسه خان

85.jpegتصویر شماره 86:سقف هشتی

86.jpeg

وارد حیاط مدرسه شدیم که تعدادی از طلبه ها در حال صحبت بودند. آبنمای میان حیاط هم فعال بود و فضا را تلطیف میکرد. کاملا مشخص بود که مدرسه درحال مرمت است و کارگاهی در گوشه حیاط برای تولید پنجره های مشبک و عناصر چوبی مورد نیاز فعال بود و میتوانستید از مراحل ساخت اطلاع حاصل کنید .

تصویر شماره 87:حجره ای مدرسه خان

87.jpegتصویر شماره 88:حیاط مدرسه خان

88.jpeg

مدرسه خان شیراز در زمان شاه عباس صفوی به ایده الله وردی خان ساخته شده و محل تدریس ملاصدرا  بوده است.از  زیبایی های بیرونی مدرسه، طاق سقف ورودی است که دهانه ای بزرگ با تزیینات کاشیکاری زیبایی دارد. سقف هشتی ورود هم در نوع خودش بینظیر است که با کاشیهای معرق و نقوش اسلیمی پوشانده شده. حجره متعلق به ملاصدرا در طبقه بالای ورودی  با پنجره ای بزرگ مشخص است. راه رسیدن به این حجره از پله های انتهای دالان ورودی است. تعداد هفتاد حجره در دوطبقه دور تا دور حیاط  ساخته شده که فضای جالبی برای اقامت طلبه ها ایجاد کرده است.

تصویر شماره 89:محل اقامت ملاصدرا در مدرسه خان

89.jpeg

بعد از خروج از مدرسه خان به سمت مسجد وکیل رفتیم و بعد از صرف یک میانوعده در میدان خان وارد مسجد شدیم.

مسجد وکیل

مسجد تاریخی وکیل به دستور کریمخان زند در کنار مجموعه خان بین حمام و ورودی بازار قرار گرفته که سردر ورودی آن با کاشیهای نیلگون و ظریفش هر چشمی را به سمت خود میکشاند.

تصویر شماره 90:سردر ورودی مسجد وکیل

90.jpeg

 بعد از پرداخت هزینه دوهزار تومانی بلیط ورودی و گذر از هشتی وارد حیاطی وسیع میشوید که در یک طرف ایوانی با طاق بلند با کاشیهای از نقش گل پیچک و مرغ و در طرف دیگر شبستانی با ستونهای سنگی مارپیچ وطاقهای آجری ساخته شده است.

تصویر شماره 91:ایوان مسجد وکیل

91.jpegمحور اتصال این دو فضا حوضی سنگی است که محور اصلی مسجد است.

تصویر شماره 92:حیاط مسجد وکیل

92.jpeg

در شبستان مسجد که زیباترین قسمت است، منبری از سنگ یکپارچه با چهارده پله جلوه گری میکند. یک ردیف از طاقهای شبستان که در محور مرکزی است با کاشیهای فیروزه ای ریزی پوشانده شده که مسیر را از طاقهای آجری جدا کرده، نام دیگر این مسجد سلطانی است که دیدنش از واجبات سفر به شیراز است. اگر شانس داشته باشید و شلوغ نباشد، عکسهای منحصر بفردی را میتوانید ثبت کنید.

تصویر شماره 93:شبستان مسجد وکیل

93.jpegتصویر شماره 94:شبستان مسجد وکیل

94.jpeg

  بعد از بازدید از مسجد وکیل با مترو به خانه رفتیم و بعد از صرف ناهار استراحت کردیم.

برنامه بعداز ظهر رفتن به باغ ارم بود که همچنان با استفاده از مترو به سمت  ایستگاه نمازی رفتیم و بعد از یکربع پیاده روی به ورودی شلوغ باغ رسیدیم و بعد از صفی طولانی و تهیه بلیط سه هزار تومانی وارد باغ شدیم ولی به بازدید موزه که در همکف عمارت بود نرسیدیم. در زمان حضور ما در شیراز ساعت بلیط فروشی تا ساعت شش بود و لی بازدید تا ساعت نه انجام میشد.

تصویر شماره 95:باغ ارم

95.jpeg

باغ ارم:

باغ ارم شیراز یکی از قدیمی ترین باغهاست که دوره های تاریخی مختلفی را به خود دیده و در نهایت در دوره پهلوی خریداری و به دانشگاه شیراز اهدا میشود. در حال حاضر این باغ به عنوان ذخیره گونه های گیاهی مختلف توطی دانشکاه شیراز نگهداری میشود و اسم گیاهان در پای  آنها ثبت شده و میتوان به عنوان باغ گیاهشناسی هم از آن نام برد.در میانه باغ یک عمارت زیبای دوطبقه مرمرین قرار گرفته که انعکاسش در حوض آب روبرویش جلوه ای بسیار زیبا دارد، خصوصا در زمان عصر که چراغها روشن میشود.

تصویر شماره 96:باغ ارم

96.jpeg

در طبقه پایین عمارت نمایشگاهی از سنگهای زینتی طبیعی برقراراست  که دیدنش خالی از لطف نیست. باغ یک محور اصلی دارد که به عمارت میرسد و دو محور فرعی در کناره ها که هرکدام زیبایی خاص خودرا دارند و می توانید برای پباده روی و گذران وقت از این فضا استفاده کنید.در انتهای باغ و پشت عمارت هم فضای باغی به سبک ژاپنی با مردابهای سنگی و باغچه های صخره ای هست که دیدنش توصیه میشود.

تصویر شماره 97:باغ ارم

97.jpegتصویر شماره 98:باغ ارم

98.jpegبعد از گشت و گذار در باغ ارم و پیاده روی در محورهای مختلف به کافه ای که در نزدیکی ورودی بود رفتیم.

 

کافه ارم

کافه ارم در باغ ارم در مسیر ورودی و در مجاورت عمارت اصلی قرار گرفته که با عبور از یک دالان وارد حیاطی سرسبز میشوید در کناره دیوارها سکوهایی برای نشستن تعبیه شده که میزهای باریکی روبروی سکوها قرار گرفته و چهار سکو هم در وسط حیاط با اختلاف سطحی محصور شده که در زمان حضورمان اجازه نداشتیم آنجا بشینیم چون برای مراسمی رزرو شده بود. برای سفارش خوراکی باید از سالن انتهای باغ فیش تهیه کنید و سفارشتان را تحویل بگیرید.

تصویر شماره 99:کافه ارم

99.jpegتصویر شماره 100:کافه ارم

100.jpeg

سفارش اولمان فالوده بود که طعم عالی داشت. تصمیم گرفتیم یک خوراک هم به عنوان شام سفارش بدهیم. فقط کشک بادمجان به نظر مناسب بود که با فکر اینکه به دلیل شلوغی قطعا تازه و با کیفیت است نفری یک پرس سفارش دادیم. ولی کشک بادمجان بسیار بی کیفیت بود طوری که من دوروز بعدی دچار مشکلات گوارشی شدم. این کافه برای صرف نوشیدنیها مناسب بود ولی کیفیت و ظاهر غذاها به نظر مناسب نبود.

تصویر شماره 101:فالوده کافه ارم

101.jpegتصویر شماره 102:کشک بادمجان کافه ارم

102.jpegساعت نه ونیم شب که دیگر به ساعات پایانی و بسته شدن باغ نزدیک میشدیم پیاده به سمت مترو  رفتیم و بعد از کمی خرید به خانه برگشتیم.

 

روز پنجم:پرسه در بازار

امروز قصد داشتیم نیمه اول روز را در خانه بگذرانیم بعد از استراحت و دوش گرفتن، ناهار را اینترنتی سفارش دادیم و بعد از صرف غذا وکمی استراحت با مترو به سمت بازار وکیل رفتیم . مقصد اولمان موزه پارس بود که هر روز در مسیرمان میدیدیم ولی فرصت بازدید نداشتیم. بلیط ر ا از کیوسک فروش بلیط میدان ارگ به مبلغ دوهزار و پانصد تومان خریدیم و وارد موزه شدیم.

موزه پارس

موزه پارس شیراز یا همان عمارت کلاه فرنگی سابق یک بنای هشت ضلعی است که در میان باغ نظر  در نزدیکی ارگ کریمخان قرار گرفته و آثار ارزشمندی از گذشته در آن نگهداری میشود. این بنا برای پذیرایی از مهمانان داخلی و خارجی با نظارت کریمخان ساخته شده و به زیبایی با عناصر معماری ایرانی تزیین شده است. نمای خارجی با کاشیهایی از طرح شکارگاه و به تخت نشستن سلیمان تزیین شده. پله های ورودی از سنگ یکپارچه ساخته شده اند

تصویر شماره 103:موزه پارس

103.jpegتصویر شماره 104:موزه پارس

104.jpeg

اوروسی ها به فضا نور زیبایی را اضافه کرده اند و داخل بنا تابلوهایی زیبا از نقاشان معروف دوره زندیه، قرآن خطی، وسایل شخصی شاهان نگهداری میشود. در محوطه اطراف بنا هم باغی قدیمی با حوض بزرگ سنگی وجود دارد که با کمی دقت ازاره ایی از کاخ خورشید را دراطرافش میبینید. درختان کهنسال باغ خبر از قدمت بالای باغ میدهند.

تصویر شماره 105:فضای داخلی موزه پارس

105.jpegتصویر شماره 106:قرآن خطی موزه پارس

106.jpeg

پرسه در بازار وکیل:

.بعد از دیدار از این بنای کوچک و زیبا به سمت بازار رفتیم و کل بازار را پیاده گشتیم و در کوچه و پس کوچه ها قدم زدیم و بعد از پرس و جو در مورد قنادی معروفی که مسقطی داشته باشد، همه به اتفاق آدرس قنادی هنر را دادند. به سمت قنادی حرکت کردیم. وقتی به مغازه کوچک وساده هنر رسیدیم با شک وارد شدیم. نمای ظاهری مغازه خیلی قدیمی و ساده بود و ویترین مختصری داشت مطمئن نبودیم که درست آمده ایم. از مغازه بیرون رفتیم و به راهمان ادامه دادیم، در مسیر از عطاری بهار نارنج و گیاهان مخصوص دمنوش و عرقیات گیاهی خریدیم و از کسبه در مورد شیرینی فروشی خوب پرسیدیم که همه آدرس همان قنادی را میدادند در راه برگشت از قنادی هنر کلوچه مسقطی خریدیم و با دستانی پر به سمت خانه برگشتیم.

تصویر شماره 107:میدان مجموعه وکیل

107.jpegتصویر شماره 108:ورودی مسجد وکیل

108.jpeg

در مسیر برگشت راننده ای که دیروز با او در مورد تور تخت جمشید و پاسارگاد صحبت کرده بودیم تماس گرفت و با اظهار تاسف از اینکه کسی را پیدا نکرده تا با ما همراه شود با پیشنهاد مبلغ کمتر و حذف پاسارگارد برای فردا که جمعه بود قرار گشت گذاشتیم.

برای برگشت عصر جمعه را انتخاب کردیم از روز گذشته به دنبال بلیط برگشت بودیم ولی نه بلیط هوایی قیمت مناسبی داشت و نه بلیط قطار درجه مناسب به صورت آنلاین در دسترس بود، در نهایت برای روز جمعه ساعت هشت شب بلیط قطار خریدیم.

 

روز ششم: سلامی به پارسه و خداحافظی با شیراز

امروز روز آخر حضورمان در شیراز بود بعد از صرف صبحانه به سمت مرکز شهر و محل قرارمان با راننده رفتیم، ساعت نه به سمت مرودشت حرکت کردیم و به مدت دوساعت برای بازدید تخت جمشید وقت داشتیم.

تخت جمشید:

شهر پارسه یا همان تخت جمشید، قصر پادشاه اسطوره ای ایران، جمشید در شاهنامه است، این مجموعه ۲۵قرن پیش در دامنه کوه مقدسی به نام رحمت ساخته شده و همیشه در حال گسترش بوده و ساختش هیچوقت پایان نیافته، این شهر سالها پایتخت هخامنشیان بوده و حمله اسکندر مقدونی باعث نابودی آن شده است.

تصویر شماره 109:دروازه ملل

109.jpeg

مجموعه شامل تعدادی کاخهای بزرگ و کوچک بوده مانند آپادانا که قدیمی ترینشان است و برای برگزاری جشنها از آن استفاده میشده، کاخ تچر یا تچرا که کاخ اختصاصی داریوش کبیر بوده، کاخ هدیش که کاخ خصوصی خشایارشاه بوده، کاخ ملکه که در زمان خشایارشاه ساخته شده و درحال حاضر بعد بازسازی به عنوان موزه استفاده میشود،

تصویر شماره 110:سنگ نگاره

110.jpegتصویر شماره 111:سنگ نگاره

111.jpeg

در ساخت تخت جمشید از تناسبات طلایی در ارتفاع و دهانه ستونها استفاده شده، و در گذشته همه نقش برجسته ها و تندیسها تزییناتی از طلا داشتند و رنگی بوده اند،این مجموعه در شهر مرودشت در فاصله یکساعتی از شیراز قرار گرفته و ورودی آن سه هزارتومان است، مجموعه شامل امکانات رفاهی میباشد.

تصویر شماره 112:قسمتی از کاخها

112.jpegتصویر شماره 113:قسمتی از کاخها

113.jpeg

 مسیر رسیدن به ورودی مجموعه یک مسیر درختکاری زیباست که دورنمای جذابی دارد، پله های دوطرفه ورودی ارتفاع بسیار کم دارند و اصطلاحا شاهرو هستند، با هربار بازدید از این مجموعه قسمتهای تازه ای به چشمم می آید و درست مانند این است که برای بار اول است که این بنا را میبینم، من هنوز بعد از پنج بار دیدن این بنا همچنان مشتاق دیدارش هستم.

تصویر شماره 114:قسمتی از کاخها

114.jpegتصویر شماره 115:قسمتی از کاخها

115.jpeg

به نظرم برای دیدن این مجموعه یکی از زمانهای مناسب غروب آفتاب است که متاسفانه هیچوقت این فرصت را نداشتم. یکی از کاخهای مجموعه به نام کاخ ملکه به نوعی بازسازی شده و تبدیل به موزه ای جهت بازدید عموم و نمایش آثاری باستانی شده تا علاوه بر موزه بتوانیم فضایی کاخهای پارسه را تا حدی تجسم و احساس کنیم.

تصویر شماره 116:قسمتی از کاخها

116.jpegتصویر شماره 117:قسمتی از کاخها

117.jpeg

نقش رجب

بعد از خروج از مجموعه و پیدا کردن راننده به سمت نقش رستم حرکت کردیم. در میانه راه از نقش رجب که کتیبه ای با نقش شاپور اول و اردشیر اول است دیدن کردیم. کتیبه بین دو کوه شیبدار قرار گرفته بود و فضای ایستادن مساحت کمی داشت. شخصیتهای روی کتیبه زیاد بودند و در تابلوی معرفی تا حدی قابل شناسایی بودند.

تصویر شماره 118:نقش رجب

118.jpg

مجموعا چهار نقش برجسته که در نقش اول اردشیر بابكان در حال گرفتن حلقه سلطنت از اهورامزدا، جلوی آن‌ها نقش بهرام نوه اردشیر و ایزد بهرام به‌ صورت هركول دیده می‌شوند. پشت سر اهورامزدا نقش دو بانو در حال احترام حجاری شده كه ً ملكه اردشیر و ندیمه‌اش هستند. بعد از دیدن این کتیبه که بار اول بود به سمت نقش رستم حرکت کردیم. یکساعت وقت بازدید از نقش رستم را داشتیم که به نظرم خیلی کم بود و رضایت زیادی از این مدل گشت که باید سریع از جاذبه ها گذر کرد نداشتم.

 

نقش رستم

مجموعه نقش رستم در فاصله کمی از تخت جمشید واقع شده که شامل چهار مقبره شاهان هخامنشی، سنگ نگاره هایی از اتفاقات مهم دوره ساسانی و کعبه زرتشت است، آرامگاههای خشایارشاه، داریوش کبیر، اردشیر اول و داریوش دوم در دل کوههای این مجموعه کنده شده اند و دسترسی به آن مقدور نیست، شکل مقبره ها چلیپا ست، در پایین این مقبره ها، شاهان ساسانی به خصوص شاپور، داستان پیروزیهای مهم خود را به صورت نقش برجسته نشان داده اند.

تصویر شماره 119:نقش رستم

119.jpeg

این مجموعه در دشتی که کوههایی با سطح صاف دارند ساخته شده و بیشتر شبیه یک تابلوی نقاشی بزرک با بومی سنگی است. وقتی شروع به حرکت میکنید ونقش و نگارها را میبینید و با داستانهای هر کدام آشنا میشوید گویی در مسیر داستانی عجیب قرار گرفته اید.

تصویر شماره 120:نقش رستم

120.jpegتصویر شماره 121:نقش رستم

20190503_125104-01.jpeg

 هر زمان به این مکان می آیم تمایلم به مطالعه تاریخ فراوان میشود تا از داستان زندگی هر کدام از این شاهان مطلع شوم ولی صد افسوس که با ورود به دنیای کار و زندگی مدرن تمام شوقم فراموش میشود.

 

کعبه زرتشت

روبروی نقش رستم در قسمتی که سطحی پایینتر از زمینهای اطراف دارد بنایی مکعبی از قطعات بزرگ سنگی ساخته شده و با پلکانی سنگی از داخل گودی به داخل آن راه دارد که قابل بازدید نیست.

تصویر شماره 122:کعبه زرتشت

122.jpeg

در نگاه اول مجموعه نقش رستم چند حجاری و مقبره ساده بنظر میرسند ولی پشت هرکدامشان داستانی پر از جزییات شنیدنی نهفته است، در مقابل هرکدام توضیحی نصب شده، ولی شما میتوانید از راهنماهای داخل محوطه هم استفاده کنید تا با جزییات بیشتری از فضا آشنا بشوید.

 

خداحافظی با شیراز:

ساعت سه به شیراز برگشتیم و در اطراف ارگ به گشت و خرید پرداختیم و برای اماده شدن و ترک شیراز زیبا به سمت خانه برگشتیم.

بعد از جمع آوری وسایل و بستن چمدانها که حالا سنگین و فشرده شده بودند به سمت راه آهن حرکت کردیم و خوشبختانه دو همراه دیگرمان در کوپه دو خانم ارام و تمیز بودند و بدون مشکل خاصی ساعت یازده صبح به تهران رسیدیم.

تصویر شماره 123:مناظر نزدیک تهران در مسیر برگشت

123.jpg

امیدوارم  در این سفرنامه توانسته باشم گوشه ای از زیبایی های شهر شیراز را برای دوستداران این شهر سبز و رنگی توصیف و به نمایش بگذارم و اندکی به اطلاعات سفردوستان اضافه کنم. منتطر نظرات شماهستم.سپاس بابت وقتی که برای مطالعه سفرنامه گذاشتید.

 

 

نویسنده : Arezou.SB

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.