سفرنامه شین شینا
استانبول با(شیلان و شمیم)
با سلام
میخوام جریان سفرنامه رو با هیجانی بی حدوحساب که داشتم تعریف کنم.
چند سال بود که آرزوی سفر به استانبول رو داشتم ولی هر سال بعد از کلی پیگیری و نزدیک شدن به اینکه بخوام بلیط بگیرم به خاطر مسائلی کوچک کنسل میشد.
تا اینکه چند ماهی بود که برنامه لست گرام رو نصب کرده بودم و هر روز با هیجانی بی مثال سری به لست گرام میزدم، چونکه برنامه ای بود که همیشه دنبالش بودم، اینکه آدمای خوش ذوقی که سفر میرن و اهل سفرن هر روز میان و از جاهای که سفر رفتن و گشتن، نقد و بررسی مینویسن و منم میتونستم استفاده کنم.
(عکس شماره ۱برنامه لست گرام)
داشتم میگفتم که یه روز لست گرام پستی منتشر کرد که تور صدرصد رایگان داریم برای کسانی که خروجی خوبی از جمله نقد و بررسی در برنامه لست گرام داشته باشند و به سه شهر استانبول، آنتالیا و کوشی آداسی. هرکسی که خواهان رفتن به این سه شهره میتونه ایمیلی بزنه که کدوم رو انتخاب میکنه و چرا .
و اینکه یه همسفر جدید از اعضای لست گرام هم هم اتاقیشه.
برای منی که هیچ کدوم رو نرفته بودم مثل یه رویا بود. تا اینکه ایمیل زدم که هیچکدوم رو نرفتم و میخوام تجربه کنم و همسفرم هم در صورتی که خانوم باشه مشکلی نیست. بعد از چند روز وقتی که اسمم توی لیست برندگان، تور استانبول بود هیجانی همراه با استرس رو داشتم که اولین سفر خارجیم رو با کسی که حتی یک بار هم ندیدمش شروع میکنم و نکته جالب اینجا بود که یک نفر جایگزین هم انتخاب کرده بودن که در صورت نتونستن به هر دلیل یک نفر از برندگان دیگری رو جایگزین کنن، تا اینکه همسفر من نتونست بیاد و نفر جایگزین رو انتخاب کردن .
(عکس شماره ۲ برندگان)
و داستان سفر از اینجا شروع شد. خانم شمیم از رشت و شیلان از سنندج و این شد سفرنامه شین شینا. بعد از تماس با همسفرم برنامه ریزی های رو برای سه شب و چهار روز انجام دادیم .
اولین کاری که انجام دادیم اینکه لیستی از ضروریاتی که در سفر بسیار مهم بودن با هم تهیه کردیم .از قبیل کوله سبک، بطری آب، داشتن کفش های راحت پیاده روی، خوردنی ها و تنقلات و تبدیل کردن پول ایرانی به لیر ترکیه . با هماهنگی کارمندان لستگرام قرار شد که روز ۱۳ دی ماه ۹۸ ساعت پنج صبح پرواز به سوی استانبول رو داشته باشیم و باید سه ساعت قبل از پرواز فرودگاه باشیم. سفر من و شمیم از فرودگاه آغاز نشد این بود که من باید از سنندج مسیر ۶ ساعته رو با اتوبوس به تهران میومدم و شمیم هم از رشت به فرودگاه. ساعت ۳ نصفه شب در فرودگاه و اولین دیدار من و همسفر عزیزم .
بعد از طی مراحل چک این فرودگاهی پیش به سوی هواپیمای اطلس جت به مقصد استانبول زیبا. پرواز ما بدون هیچ تاخیری۳ساعت و نیم طول کشید و چون اوایل صبح بود داخل هواپیما صبحانه سرو شد.
(عکس شماره ۳صبحانه هواپیمای)
با گذشت ۳ ساعت و نیم ساعت ۸ ونیم صبح به فرودگاه جدید استانبول رسیدیم، فرودگاهی بسیار بزرگ و مجهز.
(ویدیوی شماره ۱ فرودگاه استانبول)
متاسفانه در فرودگاه استانبول دو ساعت برای ترانسفر معطل شدیم، تا تمام مسافرا رو پیدا کنن و هر کدوم رو با یه ون به طرف هتل هاشون روانه کنند. در طی مسیر لیدر در مورد نکته های که در اونجا میتونست کاربردی باشه توضیحاتی رو دادن و اینکه چندین تور مختلف استانبول گردی رو به ما پیشنهاد دادن .
نکته اول: هنگام گرفتن تور بهترین گزینه اینه که ترانسفر رو روی تورتون نداشته باشید حداقل برای استانبول این بهترین کاره چون دقیقا در فرودگاه جدید استانبول اتوبوسهای هست که پنج خط دارند و این اتوبوس ها میدان های اصلی شهر رو میرن و حدودا صد دقیقه راه است و هزینه فرودگاه تا میدان تکسیم ۱۸ لیر میباشد.
نکته دوم: بهترین کار برای داشتن سفری اقتصادی و ارزان به ترکیه اینه که استانبول کارت تهیه کنید.
در همه ایستگاههای حمل و نقل عمومی دستگاههای برای خرید استانبول کارت تعبیه شده که شما فقط با پرداخت ۱۰ لیر که ۶ لیر برای خرید خود استانبول کارت هست و مابقی برای شارژ و استفاده از کارت هست، شما میتونید با پرداخت کردن اسکناس ده لیر و بیست لیر شارژ بگیرید.
حتی میتونید همون خط اتوبوس فرودگاه به میدان های اصلی شهر رو هم با همین استانبول کارت پرداخت کنید.
.(عکس شماره ۴ استانبول کارت)
برگردیم به ادامه سفرنامه، متاسفانه با وقفه ۳ ساعته در فرودگاه ساعت ۱۱به هتل ۴ ستاره گرند اوزتانیک در میدان تکسیم رسیدیم.
(عکس شماره ۵ هتل گرند اوزتانیک)
هتل چهار ستاره گرند اوزتانیک شامل اینترنت رایگان، استخر، باشگاه ورزشی و.......میباشد.
(عکس شماره ۶ استخر هتل)
(عکس شماره ۷ باشگاه ورزشی هتل گرند اوزتانیک)
بعد از چک کردن رزروی ها باید تا ساعت ۲ منتظر میموندیم تا اتاق رو بهمون تحویل بدن و با برنامه ریزی های من و همسفر جان قرار بر این شد که چمدون ها رو تحویل هتل بدیم و چرخی در میدان تکسیم بزنیم و بدین صورت راهی میدان تکسیم شدیم
(ویدیوی شماره ۲میدان تکسیم و خیابان استقلال)
و با چرخی در میدان تکسیم و خیابون استقلال دوباره به هتل برگشتیم اتاقمان که در طبقه دهم هتل بود تحویل گرفتیم.
(عکس شماره ۸ اتاق سه تخته )
(عکس شماره ۹ سرویس بهداشتی)
بعد از استراحتی نیم ساعته اینبار راهی خیابان استقلال شدیم تا بعد از پیاده روی پنج دقیقه ای به موزه مادام توسو رسیدیم.
(ویدیوی شماره ۳ موزه مادام توسو)
بلیط ورودی موزه مادام توسو ۹۴ لیر بود و ارزش دیدن مجسمه های بزرگان دنیای علم و هنر و را داشت. بعد از بازدید یک ساعته از موزه مادام توسو به سوی برج گالاتا پیاده روی کردیم.
(عکس شماره ۱۰برج گالاتا)
در ادامه پیاده روی تا پل گالاتا .
(عکس شماره ۱۱ پل گالاتا)
برای صرف شام به فست فود باریش بوفه دقیقا در میدان تکسیم رفتیم و ساندویج دونر گوشت و ساندویج دونر مرغ سفارش دادیم که طعمی بسیار خوشمزه و جدید بود.
(عکس شماره۱۲ فست فودی باریش بوفه)
(عکس شماره۱۳ دونر گوشت و مرغ)
و به این ترتیب روز اول در یک چشم بر هم زدن تمام شد.
[روز دوم برج ساعت ،کاخ دولماباغچه، مسجد دولما باغچه، تور تنگه بسفر، جزیره بویوک آدا،تپه چامیلی جا، مسجد چامیلی جا، خیابان بغداد]
روز دوم صبح زود ساعت ۷ بیدار شدیم اما با منظره تاریکی هوا مواجه شدیم. متاسفانه در استانبول نیمه دوم سال ساعت ۸:۳۰ دقیقه هوا روشن میشه. خلاصه که ما رفتیم برای سرو صبحانه در هتل.
(عکس شماره ۱۴ صبحانه هتل)
بعد از سرو صبحانه راهی کاخ دولما باغچه شدیم که با پیاده روی یک ربعی از میدان تکسیم به راحتی به این کاخ زیبا رسیدیم. ورودی این کاخ ۶۰ لیر میباشد و از ساعت ۹ تا ۱۷ بعد از ظهر هم امکان بازدید هست.
(عکس شماره ۱۵ کاخ دولما باغچه)
(عکس شماره ۱۶ کاخ دولما باغچه)
دقیقا جلوی کاخ دولما باغچه برج ساعت قرار داره که برجی مرتفع با ساعتهای مختلف در اطراف دارد.
(عکس شماره ۱۷برج ساعت)
بعد از بازدید یک ساعته به مسجد دولماباغچه که دقیقا در کنار کاخ قرار دارد رفتیم. این مسجد نیازی به بلیط نداشت و در ساعات نماز فقط برای نماز گذاران باز بود و در دیگر ساعات بازدید داشت.
(عکس شماره ۱۸مسجد دولماباغچه)
بعد از آن باز هم با پیاده روی ده دقیقه ای به اسکله، برای گرفتن تور تنگه بسفر با ۲۵ لیر تور تنگه بسفر رو گرفتیم.
(ویدیوی شماره ۴ تور تنگه بسفر)
کمی منتظر ماندیم تا کشتی حرکت کرد. هر یک ساعت و نیم تور کشتی شروع میشود و حدودا یک ساعتی زمان بازدید است که تمام قسمتهای اروپایی و آسیای و اسکله های مختلف رو میبینید و از زیر پل معروف بسفر گذر خواهید کرد در کشتی توضیحات مختلف به هر قسمت را به دو زبان ترکی و انگلیسی توضیح داده میشود.
بعد از اتمام تور به بشیکتاش برگشتیم و اینبار کشتی که به طرف جزیره بویوک آدا رو هر یک ساعت حرکت داشت گرفتیم و با ۱۰ لیر سوار کشتی بویوک آدا شدیم و بعد از چهل دقیقه به بویوک آدای زیبا و آروم رسیدیم.
(عکس شماره ۱۹ جزیره بویوک آدا + لقمه آدا )
لقمه آدا نوعی شیرینی که شبیه بامیه زولبیای خودمون و خیلی هم خوشمزه بود قیمت هر ظرفش ده لیر بود. آرامش این جزیره بی مثال بود. در این جزیره همه از دوچرخه و موتور گازی استفاده میکردن و در کنار اسکله با منظره زیبای دیدن چند دلفین روبرو شدیم که بسیار هیجان انگیز بود.
(ویدیوی شماره ۵ اسکله بویوک آدا)
بعد از گشتن در کوچه های بویوک آدا دل کندن از آنجا برایمان بسیار سخت بود اما باید به بقیه جاهای که برنامه ریزی کرده بودیم میرسیدیم . بعد از برگشتن از بویوک آدا به وسیله اتوبوس f14 به طرف تپه چامیلجا رفتیم.
(عکس شماره ۲۰ تپه چامیلجا)
این تپه بام استانبوله و ۲۶۸ متر از سطح دریا ارتفاع داره و میتونید از اون بالا تمام استانبول رو به زیبایی ببینید. اگه شانس بیارید و غروب اونجا باشید میتونید عکسهای بسیار جذابی رو بگیرید.
(عکس شماره ۲۱ کافه عثمان لی )
اون بالا رستوران و کافه و دکه های متنوعی هست که قیمتاشون هم نسبت به میدان های شهر ارزونتره. بزارید از تجربهمون به یکی از کافه های اون بالا بگم به محض ورود کافه خیلی دلنشین به نظرم رسید یاد کلاسای زبان انگلیسی افتادم که همه یه میز گرد بزرگ برای دیسکاشن تشکیل میدادیم. اونجا بود که تصمیم گرفتیم یه چای و نوعی شیرینی سفارش بدیم همین که منو رو دیدیم کپ کردیم، یعنی چی یه چای ۱۰ لیر، قیمت شیرینی و باقلوا که نجومی بود. خیلی تعجب کردیم و اینکه پرسیدیم ولی چون زبان انگلیسی بلد نبودن فقط سر تکون دادن که یعنی بله یه چای ده لیر ما هم تصمیم گرفتیم که همون چای رو سفارش بدیم که همینو ضرر کرده باشیم .
(عکس شماره ۲۲ چای به یاد ماندنی )
خلاصه چای رو با صدتا بدوبیراه نوش جان کردیم، ولی موقع پرداخت پول ۲ لیر گرفتن و به این ترتیب کلی حالمون گرفته شد .
(عکس شماره ۲۳ مسجد چامیلجا)
از اون بالا مناره های مسجد چامیلجا پدیدار بود و به این ترتیب راهی مسجد چامیلجا شدیم با پیاده روی ده دقیقه ای به مسجد چامیلجا رسیدیم . مسجدی بسیار پر ابهت و باشکوه که سازه جدیدی با امکانات کتابخانه، موزه، آسانسور، پارکینگ و غیره میباشد .
(ویدیوی شماره ۶ مسجد چامیلجا)
زمانی که به مسجد رسیدیم اذان مغرب را شنیدیم که بسیار دلنشین و گوش نواز بود. بعد از بازدید یک ساعته از این مسجد هوا تاریک و بسیار سرد شده بود. آخرین جای که باید میدیدیم خیابون بغداد بود و بلافاصله با اتوبوسA15 به طرف ایستگاه کادیکوی رفتیم و در اونجا با توجه به نقشه مترو ایستگاه بغداد جادسی پیاده شدیم، که ای کاش نمیرفتیم چون فقط یه راسته خیابون با چند تا مغازه و فروشگاه بود که اصلا ارزش وقت گذاشتن رو نداشت، به همین ترتیب دوباره مترو سوار شدیم به طرف میدان تکسیم .
شام را در رستوران کینگ برگر که دقیقا در ضلع جنوبی میدان تکسیم با ساختمانی دو طبقه مشرف به میدان و خیابان استقلال نوش جان کردیم .
(عکس شماره ۲۴رستوران کینگ برگر)
و این چنین روز دوم هم تمام شد و پیش به سوی روز سوم.
[گشتهای روز سوم =منطقه فاتح ، آرامگاه خرم سلطان، مسجد سلیمانیه، ستون کنستاتین، مقبره سلطان محمود دوم، میدان هیپودروم، مسجد آبی، کلیسا و موزه ایاصوفیه، پارک گولهانه، کاخ ایهلامور و محله عثمان بی]
روز سوم روز پرباری بود چون تونستیم همه جاهای دیدنی که برنامه ریزی کرده بودیم ببینیم .
صبح بعد از صبحانه در میدان تکسیم سوار مترو ینی کاپی شدیم و در ایستگاه وینزجیلر پیاده شدیم و با یک ربع پیاده روی به مسجد سلیمانیه رسیدیم .
(عکس شماره ۲۵ مسجد سلیمانیه)
این مجموعه شامل مقبره سلطان سلیمان و خرم سلطان همسرش و فرزندان خرم سلطان است. همچنین شامل چهار مناره و ده بالکن است که سبک معماری بیزانس و اسلامی را شامل میشود.
اینجا حس غریب و حال و هوای گنگ و مبهمی داشت که بسیار این مسجد را مرموز و پیچیده نشان میداد. بعد از بازدید یک ساعته از این مسجد پیاده راهی گرند بازار شدیم که متاسفانه در آنجا فهمیدیم که گرند بازار در روزهای یکشنبه تعطیل است و با ناراحتی راهمان را به سمت میدان هیپودروم ادامه دادیم که در بین راه ستونی بسیار بلند و مرتفعی دیدیم که حلقه های آهنی دور تا دور ستون را به منزله حفاظت گرفته است که آن را ستون کنستانتین میخواندند. اطراف ستون کبوترهای زیادی بودند که وقتی به پایه ستون توجه کردیم دیدیم که غذا برای کبوترها گذاشته شده بود.
(عکس شماره ۲۶ ستون کنستانتین)
بعد از به جا گذاشتن ستون کنستانتین در خیابان دیوان، چمبرلی تاش را جا گذاشتیم و به مقبره سلطان محمود دوم رسیدیم .
(عکس شماره ۲۷ مقبره سلطان محمود دوم)
این آرامگاه از مقبره هشت ضلعی با جنس سنگ مرمر ساخته شده و داخل حیاطش پر بود از درختان و گل های که در فصل سرما پژمرده شده بودند. بعد از بازدید نیم ساعته به طرف میدان هیپودروم رفتیم اولین بنا فواره آلمانی بود.
(عکس شماره ۲۸ فواره آلمانی)
که با رنگ فیروزه ای زیبای در وسط میدان بسیار جلب توجه میکرد، هفت شیر برنزی داشت که هم برای آب خوری و هم برای وضو استفاده میشد اما متاسفانه فواره کار نمیکرد بعد از عکاسی پیاده به سوی ستونهای معروف ستون والد ابلیسک، ستون مارپیچ، ابلیسک توتمس سوم رفتیم. در کنار هر کدام اطلاعاتی در موردش بر روی هرم اطلاعات به سه زبان ترکی ، عربی و انگلیسی نوشته شده و بسیار مفید هم هستند.
بعد از دیدن ستونها دیگر مناره های مسجد آبی برایمان نمایان شد و با هیجانی بی مثال راهی شدیم خیلی هیجان انگیز بود آن همه قدمت و تاریخ و داستانهای که در پشت این مساجد پنهان بود .
(عکس شماره ۲۹ مسجد آبی)
اما وقتی وارد حیاط شدیم به سوی در مسجد که رفتیم متاسفانه زمان اقامه نماز ظهر بود و اجازه ورود به ما ندادن و ما هم فقط به دیدن داخل حیاط مسجد اکتفا کردیم و به سوی موزه ایاصوفیه که دقیقا روبه روی مسجد آبی بود رفتیم.
(عکس شماره ۳۰ موزه ایاصوفیه)
موزه ایاصوفیه بسیار شلوغ بود نیم ساعتی برای خرید بلیط ورودی منتظر ماندیم و داخل حیاطی کوچک با دیوارهای بلند آجری شدیم. راهروی طویل با چند در بلند و بزرگ، همین که وارد صحن اصلی میشوید، سقف بلند و نامهای آسمانی که در کنارهای سقف حکاکی شده ابهتی بی مثال را نشان میدهد. اما متاسفانه داربست فلزی که برای مرمت گذاشته اند بسیار تو ذوق میزنه و نما را به کلی بد جلوه میدهد. بعد از بازدید از دالانی به طرف طبقه دوم موزه میروید که شیب مایلی هم دارد و همین که به طبقه دوم رسیدیم سقف و رنگ و رو رفته خود را نشان میدهد ولی نامهای آسمانی با رنگ های زیبا که در زیر گنبد نوشته شده بودند بسیار زیبا جلوه میکردند.
(عکس شماره ۳۱ مقبره ایاصوفیه)
بعد از بیرون آمدن از موزه پیاده به طرف حیاط پشتی که دری کاملا جدا از موزه بود رفتیم. مقبره ای پشت موزه که بسیار پرت و خلوت بود و کسی از آن جا خبری نداشت مگر اینکه از آن مسیر رد میشدند، مقبره چند شاهزاده در این حیاط بود . یکی از ساختمان مقبرهها بسیار قدیمی و نمناک بود حتی بعضی از قسمتهایش ترک خورده بود و نیاز به بازسازی داشت بعد از بازدید نیم ساعته این مقبره را به سوی پارک گولهانه ترک کردیم.
(عکس شماره ۳۲ پارک گولهانه)
پارک گولهانه که در فارسی همان گلخانه است. پارکی عریض در بخش قدیمی منطقه فاتح بود، درختانی بلند و جویباری در کنار پارک به آرامی رد میشد پل های زیبای کوچک و المانهای زیبای که ساخته بودند فضای این پارک را جذاب کرده بود. بعد از بیرون آمدن از پارک کافه حافظ مصطفی آنچنان جلویمان سبز شد که قدرت مقاومت نداشتیم و تصمیم بر این شد که کنافه حافظ مصطفی را امتحان کنیم.
(عکس شماره ۳۳ کافه حافظ مصطفی)
کافه بزرگ اما بسیار شلوغ بود. ،پر بود از نوشیدنی های گرم و شیرینی های معروف استانبول، بعد از نگاه اجمالی به منوی کافه چای با کنافه و پودینگ توت فرنگی سفارش دادیم.
(عکس شماره ۳۴ چای و کنافه حافظ مصطفی)
بعد از خوردن کنافه مزه ای از بهشت را امتحان کردیم قیمت ها گران بود اما در مقابل مزه کنافه حتی بیشتر هم می ارزید. چون محیط بسیار شلوغ بود بلافاصله بعد از اتمام از کافه بیرون آمدیم و با تراموا به مقصد آمینی نو و از اونجا با مترو هالیچ به طرف کاخ ایهلامور رفتیم .
(عکس شماره ۳۵ کاخ ایهلامور)
وقتی رسیدیم ساعات بازدید تمام شده بود و بدون اینکه از ما درخواست هزینه ورودی کنند اجازه دادن که حیاط کاخ رو ببینیم. داخل حیاط دو کاخ مجزا یکی که کوچکتر بود به رستوران تغییر کاربری داده بود و دیگری برای بازدید بود .
داخل حیاط بسیار زیبا و مجلل بود اما زمانی که ما بودیم نم نم باران بود و بسیار هوای سردی داشت و به همین خاطر نیم ساعتی ماندیم و بعد به طرفه منطقه عثمان بی نیم ساعتی پیاده رفتیم که تازه خیابان هایش جان میگرفت. خیابانهای پر از کافه و رستوران با تزیئناتی بسیار جذاب و ویژه کریسمس که دل کندن از این خیابانها برایم خیلی سخت بود. خلاصه تا پاسی از شب در آن کوچه و خیابانها گشتیم و بعد باز هم به با اتوبوس به طرف خیابان استقلال برگشتیم و برای صرف شام به رستوران بی اغلو هالک دونر رفتیم که رستورانی سلف سرویس با انواع غذاهای سنتی ترکیه بود.
(عکس شماره ۳۶ رستوران بی اغلو هالک دونر)
رستوران ساختمانی دو طبقه با سبک و سیاق و دیزاینی ترکی و خیلی شلوغ .
(عکس شماره ۳۷غذای سنتی ترکیه)
سفارشای ما مانتی، دلمه، اسکندر کباب، نوعی کوفته بزرگ که از پوره سیب زمینی درست شده بود و ماست که متاسفانه سرد بود و طعم خاصی هم نداشت. قیمتا نسبت به کیفیت غذاها گرون بود و بازگشت به هتل. به این ترتیب روز سوم هم تمام شد و شب را در انتظار فردا به پایان رساندیم.
برنامه ریزی روز چهارم فقط رفتن به مرکز خرید ونیزیا برای سوار شدن بر قایق ونیز ساختگی و خرید بود.
(عکس شماره ۳۸ ویاپورت ونیزیا)
صبح روز چهارم بعد از صرف صبحانه عازم رفتن شدیم اما چنان باران و طوفانی بود که اصلا مجال رفتن نمیداد تا اینکه از رزرویشن خواستیم که برایمان تاکسی بگیرد اما بعد از ۴۵ دقیقه معطلی گفتن به خاطر باران شدید تاکسی نیست و ما هم از رفتن صرف نظر نکردیم با چنان مشقتی به سوی مترو ینی کاپی رفتیم و در وینزجیلر پیاده شدیم. بعد از پیاده روی پنج دقیقه در اون باد شدید و بارون اتوبوس 36A رو سوار شدیم. متاسفانه به خاطر بارون شدید خیابونا به شدت ترافیک بود و ما تقریبا بعد از دو ساعت یعنی ساعت ۱۲ ظهر به ونیزیا رسیدیم .
(عکس شماره ۳۹ مرکز خرید ونیزیا )
این مرکز خرید زیبا در قسمت اروپایی استانبول ساخته شده که الهام گرفته از سبک معماری ونیز ایتالیا است. که شامل ۱۰ بانک برای کارهای پولی و ۹ سالن سینما، مسجد و وسایل بازی و سرگرمی برای بچه ها است و نکته قابل توجهی هم که حتما باید ذکر شود گذاشتن ویلچر برای افرادی ناتوان که قادر به پیاده رفتن نیستند .
ساعات بازدید از این مرکز خرید ۱۰ صبح تا ۱۰ شب و باید حتما یک روز کامل وقت بزارید که بتونید همه جارو ببینید چون فاصله بسیاری دوری با میدون تکسیم داره.
(عکس شماره ۴۰ قایق بر روی ونیزیا)
ما فقط سه ساعت وقت داشتیم که به خاطر نامساعد بودن هوا اصلا امکان قایق سواری نبود و با اندوهی فراوان قایق سواری را موکول کردیم به زمانی که بتوانیم بر روی ونیز اصلی پارو بزنیم.
و به این ترتیب چون روز آخر بود و ما میبایست ساعت ۶ هتل باشیم و منتظر بمونیم تا ترانسفر برگشت بیاد دنبالمون به سرعت ونیزیا رو گشتیم و برای نهار به به رستوران زیبا و فانتزی که به سبک آلاچاتی درست شده بود رفتیم.
( عکس شماره ۴۱ رستوران آلاچاتی محاله)
نمای این رستوران از دور چشم نوازه. دکوراسیون داخلیش خیلی عالیه چون همه مبل و میز و صندلیاش ترکیبی از رنگ آبی فیروزه ایه، با یه میز بزرگ گاری مانند که چند قلم جنس مثل شیشه های کوچیک مربا برای فروش و وسایل دکوری درخت کریسمس و شمع های رنگی قشنگ داشت.
(عکس شماره ۴۲ غذای رستوران آلاچاتی موحاله)
غذاهای که سفارش دادیم پاستا و خوراک مرغ که ظرف کاملی به همراه سالاد و سیب زمینی بود و مزه اش خوب بود وبا یه نوشابه جمعا ۵۵ لیر شد و به نسبت حجم خوب بود.
بعد از خوردن نهار به هتل برگشتیم و دقیقا رأس ساعت ۶ هتل بودیم و ترانسفر هم همزمان با ما رسید همون موقع با ترانسفر به سمت فرودگاه حرکت کردیم و اینکه باز چون بارون و حتی طوفان هم بود، ترافیک شدیدی بود و با کلی استرس ساعت ۹ شب به فرودگاه رسیدیم و ساعت ۱۱ پرواز به سوی وطن.
نکات مهمی که به شما کمک میکنه تا سفر بهتری داشته باشید.
اول اینکه بهترین فصل سفر به استانبول فصل بهار و تابستون هست. چونکه فصل پاییز به خاطر بارون شدید و فصل زمستان به خاطر سرما و طوفان ممکنه کمی ناخوشایند باشه.
بهترین راه برای دسترسی راحت به اماکن دیدنی در استانبول با توجه به بالا بودن نرخ تاکسی ها، حمل و نقل عمومی از جمله مترو، تراموا و اتوبوس میباشد .امیدوارم تونسته باشم اطلاعاتی کامل رو منتقل کنم.
نویسنده:Shilan