بعد از ماه ها که به اتفاق همسر جان تصمیمات متفاوتی درباره سفر تابستانی گرفته بودیم، بالاخره بر سر مالزی و سنگاپور توافق کردیم. اما بعد از مشورت با دوستانی که قبلا این سفر رو رفته بودند و همچنین جستجو در اینترنت، به این
سال 85 که 7 تا از بچه های امیرکبیر جمع شدیم و با کوله پشتی رفتیم چین به نظر خودمون و به نظر بقیه کار عجیب غریبی بود، آن سال شد شروع مسافرت های ما. بعدش سفر ماشینیمون به ترکیه و ارمنستان و
باسلام وخسته نباشید به خوانندگان لست سکند باتوجه به سفرنامه های زیادی که قبل ازسفرم به استانبول خوانده بودم تصمیم گرفتم تجربیاتی که درطول این سفربدست اوردم را در اختیار خوانندگان لست سکند بگذارم. قرار شد به اتفاق خانواده ام برای بار
یکى از بکرترین سفرهایى که داشتیم یک سفر پنج روزه به بزرگترین دریاچه آتشفشانى دنیا در سوماتراى شمالى در اندونزى به نام دریاچه توبىٰ بود. اول از همه عذرخواهى مى کنم چون آن زمان در فکر نوشتن سفرنامه نبودیم، عکسهاى کمى که قابل ارائه در
به نام خداوند خورشید و ماه/ که او داد بر آفرین دستگاه(حکیم ابوالقاسم فردوسی) انگیزه و هدف انگیزه ی من از نوشتن سفرنامه این است که چون پیش تر به دلیل خوانش سفرنامه های دیگران کسب اطلاعات کرده بودم و برایم کارآیی داشت
نوشتن این سفرنامه تا حدود بسیار زیادی با بقیه سفرنامه ها متفاوت است. معمولا سفرنامه های دوستان را که می خوانیم یا به قصد سفر به همان شهر و دیار به دنبال کسب تجربه هستیم و یا می خواهیم خاطرات سفر پیشین خودمان را به
با یاد نام خدا و درود بر مدیریت و دست اندرکاران سایت مرجع و ارزشمند تورهای لحظه آخری(لست سکند) و همچنین عرض ادب و احترام به دوستداران سفر و خوانندگان این سفرنامه پس از تجربه نگارش دو سفر نامه ( گرجستان و مرسین ترکیه) این
در ابتدا لازم می دانم از سایت لست سکند و مدیریت توانمند آن کمال تشکر را داشته باشم چرا که با فراهم نمودن محیطی کاربردی در زمینه سفرنامه نویسی و انجام مسابقات سفرنامه نویسی گنجینه گرانبهایی ازسفرنامه ها به زبان فارسی
سلام خدمت همه همراهان همیشگی لست سکند و دوست داران سفر فرقی نمیکنه داخلی یا خارجی منو خانوادم یه چند سالی بود که قصد سفر به مشهد رو داشتیم ولی هر سال به دلایلی متاسفانه موقعیتش جور نمیشد تا اینکه اوایل مرداد ماه
از شمال ایران که به سمت جنوب حرکت کنی حتی اگر راه را بلد نباشی و فقط دل به گرمای جاده ببندی به سرزمینی میرسی، پر از ذخایر نفتی و گازی به سرزمینی که گه گاهی برای نفس کشیدن نیاز به آب شش داری تازه
با عرض سلام خدمت همه دوستان و آرزوی توفیق و سربلندی در تمام امور زندگی و تشکر ویژه از دست اندرکاران سایت لست سکند که این فرصت را در اختیار بنده قرار دادند تا تجربیات خود از سفر به روسیه را اشتراک بگذارم
به شخصه عادت دارم قبل از رفتن به هر مسافرتی اطلاعاتی را از محل مورد نظر کسب کنم و یکی از بهترین راه های کسب اطلاعات خواندن سفرنامه هاست ، که تجربه شخصی افراد دیگر را با جزییات و حتی قیمت ها به من نشان
آفتاب که غروب میکند، تو از پنجره اتاقت به بیرون خیره شدهای. آدمها در رفت و آمد هستند و شهر در جنب و جوش است. فکر تو در دور دستها سیر میکند. به فردا میاندیشی. روزهایی بینظیر و پر از تجربههای تازه را از سر
با سلام خدمت دوستان عزیز قبلا هر چیزی میتوانید مشخصات کلی دبی را در سایت ویکی پدیا ببینید با توجه به سفر های متعددی که به دبی داشتم برای اولین سفر با همسرم هم کشور امارات را برای تفریح و گردش انتخاب کردم
یادمه اولین باری که سفرنامه نوشتم کلاس دوم راهنمایی بودم که بعد از تعطیلات نوروز معلم انشامون گفت: اونایی که تعطیلات به سفر رفتن ، سفرنامه اش را بنویسن . از اونجایی که ماهم اونسال به شهر زیبای اهواز رفته بودیم یه
مقدمه : سفر جوهره ی وجود آدمی را جلا می دهد. شاید بسیاری از چیزها کهنه شوند و از مد بیافتند ولی خاطرات سفر همیشه با ماست..... بعد از اتمام دانشگاه دیگر نوبت خدمت رسیده بود. بعد از دوره ی آموزشی و دوره
سلام و درود بر تمام عاشقان سفر و خوانندگان سایت لست سکند. دوستان سهیل هستم و مقدمه سفرم را آغاز میکنم تا اطلاعاتی مربوط به شهر زیبای بدروم به شما دوستان بدهم. با توجه به اینکه در سایت لست سکند دوستان عزیز فقط یک سفرنامه
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی. صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی. ( حضرت سعدی ) بعد از چهار ماه کار پرتنش ، انتخاب واحد دانشگاه ، گذراندن روزهای پراسترس آخر شهریور و اول مهر 95 ( با توجه به داشتن بچه دبستانی
من و همسرم هرسال تابستون بعد از یک سال کارکردن سعی میکنیم یه مسافرت یک هفته ای بریم تا بلکه خستگی یکسال رو از تنمون بیرون کنیم ، تقریبا یکی دو ماه قبل از سفرمون شروع میکنیم به جمع کردن اطلاعات و تحقیقات راجع به
پانزدهم شهریور ماه سال نود و پنج سفر نه روزه ما آغاز شد. خیلى اتفاقى وقتى چند ماه قبل اخبار باز شدن دیزنى لند در شانگهاى را دیدیم، چشمهاى هردو ما برق زد به هم نگاه کردیم و گفتیم