خاطرات سفر

توالت هتل

توالت هتل

مقاصد : ژاپنتوکیو

پرواز برگشتم از توکیو حدود ساعت 10 شب بود. ساعت 12 ظهر اطاق هتل را تحویل دادم، وسایلم را به پذیرش سپردم و برای گردش در شهر از هتل خارج شدم. نزدیک‌های غروب بود که به هتل برگشتم تا وسایل را برداشته و به فرودگاه

حمیدرضا فتح العلومی
16
977
4.8
ادامه مطلب
در شب اتفاق افتاد!

در شب اتفاق افتاد!

مقاصد : لردگان

وارد یه جاده‌ی خاکی شدیم. بعد پمپ بنزین که از جاده‌ی اصلی منحرف شدیم دیگه نمی‌تونستم تشخیص بدم داریم به کدوم سمت می‌ریم. اصلا چرا ما باید به یک مرد غریبه که نمی‌شناختیم اعتماد می‌کردیم. خلاصه هر چی بود حالا اون مرد داخل ماشین ما

نادر مزرعه شادی
11
670
3.8
ادامه مطلب
عشق و عاشقی

عشق و عاشقی

مقاصد : عراق

راهپیمایی اربعین یکی از سفرهایی است که عموما خاطره‌سازه، خاطراتی از عشق مردمی به معشوقشان . من دو بار رفته‌ام این مسیر را، یک بار پیاده‌روی از نجف به کربلا و بار دیگه با دوچرخه از مهران تا حله و کربلا و سپس به نجف. من

هادی انصاری
12
619
4.8
ادامه مطلب
30 شهریور لعنتی!

30 شهریور لعنتی!

مقاصد : ارمنستان

مثل خیلی از دهه شصتی ها تاریخ تولد من در شناسنامه 30 شهریور است! تاریخی که هیچ وقت آن را بعنوان روز تولد بخاطر ندارم. اواخر شهریور بود و زمینی عازم ارمنستان بودیم، پاسپورت را تحویل مامور کنترل گذرنامه داده بودم. طبق معمول تا خوردن

مریم رجایی
18
990
3.7
ادامه مطلب
بینایی یا نابینایی، مسئله اینست !

بینایی یا نابینایی، مسئله اینست !

مقاصد : پاریس

در پاریس باشی و راهنمای تور باشی و موزه لوور را نبینی!! مگر گناهی از این بالاتر هم می‌شود؟! ولی همسفرانت حوصله لوور را ندارند. پاریس یعنی خرید! چرا باید وقتمان را در موزه لوور تلف کنیم وقتی خودمان اصلش را در تخت جمشید داریم.

لیلا فرمانی
4
861
4.2
ادامه مطلب
سفر حسرت خیلی‌هاست!

سفر حسرت خیلی‌هاست!

مقاصد : کیش

با دوست خارجی‌ام مهمان او هستیم. مدت‌ها است که ویلچرش قبول زحمت کرده و سعی می‌کند به جای پاها همراهش باشد. به او می‌گویم قرار است با این دوستم جمعه به کیش برویم. "چقدر خوب! من تا حالا دریا را ندیدم" صدایی در دلم می‌گوید به پاس

لیلا فرمانی
2
638
4.7
ادامه مطلب
ماجراجویی در پنانگ

ماجراجویی در پنانگ

مقاصد : پنانگ

داشتیم با اتوبوس می‌رفتیم ساحل معروف پنانگ (باتوفرینگی) مالزی. هوس اَدوِنچری زد به سرمون.گفتیم بذار پیاده نشیم تا ایستگاه آخر بریم ببینیم چی میشه. انقدر رفت که دیگه از دریا دور شدیم. پیاده شدیم دیدیم پارک آبیه. حالمون گرفته شد.نه تاکسی بود برای برگشت نه

زهرا فقیه
10
585
4.7
ادامه مطلب
دخترک سر به هوا

دخترک سر به هوا

مقاصد : سرعین

وقتی دیدم لست سکند یه آپشن جدید گذاشته برای تعریف کردن خاطرات سفر، کلی بالو پر دراوردم که بلاخره سوتیام یه جا میتونه مفید باشه و این شد که عینک دودی زنون و سر بالا از غرور تصمیم گرفتم بنویسم. خاطره من برمیگرده به زمانی که

shadi
12
691
4.1
ادامه مطلب
مشتری مداری

مشتری مداری

مقاصد : ژاپنتوکیو

برای صحبت با یک شرکت ژاپنی در توکیو بودم. برایم هتلی رزرو کرده بودند. شب اول اقامتم، حدود ساعت 4 صبح کسی درب اطاق را زد. خواب آلود از چشمی درب نگاه کردم، کارمند هتل با سینی‌ای در دست پشت درب ایستاده بود. درب را

حمیدرضا فتح العلومی
11
728
4
ادامه مطلب
دقایقی پیاده روی با ترس و لرز

دقایقی پیاده روی با ترس و لرز

مقاصد : استانبول

تابستان گرم سال 85، اولین سفر زمینیِ من و همسرم به استانبول بود. آفتاب تازه داشت غروب می کرد که به هتلمان در منطقه آکسارای رسیدیم. اتاق را تحویل گرفتیم و کمی استراحت کردیم. هیچ اطلاعاتی در مورد استانبول نداشتم. چون دو روز بیشتر در

فرشاد شفیعی شهیدلو
7
559
3.7
ادامه مطلب
مگه مجبوری....؟؟؟

مگه مجبوری....؟؟؟

مقاصد : رویان

چند وقتی بود کلاس زبان میرفتم و خیلی تو جو فرو رفته بودم و هرجا که توریست میدیدم رخ عقاب میگرفتمو میرفتم باهاش صحبت میکردم.دست و پا شکسته بود اما خب مهم این بود که منظورمو میرسوندم حالا چه با صحبت چه با اشاره دست

shadi
15
939
4
ادامه مطلب
تغییر مسیر از مکه مکرمه به سواحل مدیترانه (آنتالیا)

تغییر مسیر از مکه مکرمه به سواحل مدیترانه (آنتالیا)

مقاصد : آسیا

انتهای سال 93 بود و من تو قرعه کشی عمره دانشجویی شرکت کردم و از شانس خوبم از بین 17000 نفر که قرار بود 2000 نفر مشرف بشن انتخاب شدم. بعد از کلی آماده شدن و کلاس رفتن تهیه پاسپورت از طریق دانشگاه به تاریخ 9

Meysam
3
425
3.8
ادامه مطلب
شکار و شکارچی

شکار و شکارچی

مقاصد : سیاهکل

در سفرم به لاهیجان و طبیعت زیبای گیلان، مهمان دوستم، آقای چایچی بودم. آقای چایچی که مهندس بازنشسته سازمان مراتع و جنگلداری است، در طی مسیرمان از جاده ای که از میان جنگل های انبوه و کوهستانی منطقه  سیاه کل می گذرد، خاطره ای تعریف می

هادی انصاری
9
1.2K
4.3
ادامه مطلب
تباهیت در دوران کودکی

تباهیت در دوران کودکی

مقاصد : بندرعباس

یادمه 5 یا 6 سالم بود که برای اولین بار با خانواده عموم رفته بودیم بندرعباس. به روز رفته بودیم تو یکی از پاساژها مشغول خرید بودیم که من یه دارت دیدم و شدید روش قفلی زدم که من اینو بخرم. بعد از طرفی اون

محمدرضا رضایی ملک
3
592
3.6
ادامه مطلب
اهل کجایی؟

اهل کجایی؟

مقاصد : پوکت

یک روز صبح در اتاق کوچکی که به عنوان پذیرش هتل از آن استفاده می‌شد، منتظر بودیم تا راننده برای بردن ما به تور جزیره بیاید. ناگهان زنبور بسیار بزرگی که نظیر آن را هرگز ندیده بودیم وارد شد و به طرف یکی از توریست‌ها

تهمینه م
6
737
4
ادامه مطلب
توبه!

توبه!

مقاصد : اماراتدبی

ساکن دبی بودیم و با تعدادی از دوستان رفت و آمد خانوادگی داشتیم. هر از گاهی شام و ناهار مهمان منزل همدیگر بودیم. روی میز ناهارخوری یکی از این دوستان، کلکسیونی از انواع نمک‌دان، فلفل‌دان، جای خلال‌دندان، ظرف سس، ماگ، کارد، چنگال و ... با

حمیدرضا فتح العلومی
10
703
3.6
ادامه مطلب
توالت اوپن...!

توالت اوپن...!

مقاصد : چینپکن

در حال قدم زدن در یکی از محله های سنتی پکن بودیم که چشممان به توالت عمومی افتاد. همسرم کیفش را به من داد و گفت؛ چند لحظه صبر کن من الان میام. وارد ساختمان توالت شد و بلافاصله بیرون آمد. گفتم چی شد، به این زودی

حمیدرضا فتح العلومی
22
3.1K
4.7
ادامه مطلب
خدایا دیگر در کارهایت دخالت نمی کنم!!

خدایا دیگر در کارهایت دخالت نمی کنم!!

مقاصد : هند

درتمام سالهایی که راهنمای تور بوده ام ، با افراد بسیاری برخورده ام که وقتی می شنوند راهنمای تور هستی با نگاهی حاکی از حسرت می گویند چه شغل خوبی! حتما به همه جا سفر می کنید. به سادگی از کنار بسیاری از این نگا

لیلا فرمانی
9
968
4.5
ادامه مطلب