ناگفته هایی از مسافرت من به استانبول

4.5
از 110 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
ناگفته هایی از مسافرت من به استانبول + تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
20 شهریور 1400 09:00
148
89.8K

خوب چون فونیکولار کار نمیکرد مجبور شدیم از خط M2 بریم ایستگاه Vezneciler و با یه مقدار پیاده روی با خط T1 رفتیم تا سلطان احمد. یه چیزی که همون اول تو استانبول به چشم میاد امنیت بالای شهر و حضور انواع پلیس های خیلی جوان و پلیس های لباس شخصی با جلیقه ضد گلوله و اسلحه و ماشین های ضد شورش با سربازهای ارتشی تو جای جای شهره. ماشین های نظامی خیلی بزرگ و شیک با انواع و اقسام ادوات نظامی. از سربازهای ارتشی اجازه گرفتیم و از ماشین قشنگشون یه عکس گرفتیم.

 

خودروهای نظامی در استانبول
خودرو نظامی ترکیه

اول از چشمه آلمانی دیدن کردیم. مسجد سلطان احمد و مسجد ایا صوفیه ورودی نداشت و مجانی بود اما برای داخل شدن می بایست موها و پاها پوشیده باشه. در زمان بازدید ما، مسجد سلطان احمد در حال بازسازی و ترمیم بود و فضای داخلیشو با عکسهاش پوشونده بودن.

مسجد ایاصوفیه در استانبول
مسجد ایاصوفیه در استانبول

 

مسجد ایاصوفیه
نمای واید از داخل ایاصوفیه

 

مسجد ایاصوفیه-لژ امپراتوری
سردر جنوبی مسجد ایا صوفیه. ورودی به لژ امپراتوری
ورودی داخلی مسجد ایاصوفیه
نارتکس ورودی داخلی ایا صوفیه
مسجد سلطان احمد استانبول
مسجد سلطان احمد در حال بازسازی
مقبره سلطان احمد در استانبول
مقبره سلطان احمد

 

نقشه راهنمای این مساجد رو هم فارسی کردم و براتون میزارم.

 

نقشه راهنمای مسجد سلطان احمد
نقشه راهنمای مسجد سلطان احمد

 

نقشه راهنمای مسجد ایاصوفیه
نقشه راهنمای مسجد ایاصوفیه

ورودی کاخ توپکاپی و کلیسای ایا ایرنه نفری 200 لیر بود و ورودی حرمسرا 100 لیر و دو تا با هم 285 لیر و یه صف طولانی برای گرفتن بلیط و یه صف کوتاهتر برای گرفتن بلیط بوسیله دستگاه های کارت خوان که البته کارت اعتباری میخواست که بازم ما نداشتیم. بروزترین قیمت بلیطهارو از اینجا میتونین ببینین. یه کارتهایی داخل استانبول هست به نام MUSEUM PASS که برای بازدید 5 روزه از تمومی موزه های تحت پوشش هست. قیمتش هم 360 لیره.

من حساب کردم اگه بخوام فقط توپکاپی و حرمسراش و برج گالاتا رو برم میشه 400 لیر پس اینو تهیه کردم. البته چون صف توپکاپی شلوغ بود یه توک پا رفتم تا موزه باستانشناسی و از اونجا دوتا موزه پاس گرفتم و سریع رفتیم داخل کاخ توپکاپی. متاسفانه این کارت برای کاخ دولما باغچه معتبر نیست اما کلی موزه دیگه هست که میشه باهاش رفت. لیست موزه های طرف قرارداد و آخرین قیمت 

علاوه بر این کارت یه کارته دیگه هست به نام MUZEKART که این مخصوص شهرواندان خود ترکیه هست. یه کارت دیگه هم هست به نام Istanbul Tourist Pass که 5 روزش 135 یورو هست و تقریبا همه جاذبه های استانبول رو پوشش میده. البته با این قیمت برای ما نمیصرفه. لیست قیمت انواع کارت و مکانهای توریست پس 

 

انواع کارت های اعتباری در استانبول ترکیه
انواع کارتهای اعتباری

توی سفرنامه ها خیلیا میگفتن حرمسرا توپکاپی ارزش دیدن نداره اما حرمسرای کاخ توپکاپی خیلی پر پیچ و خم و اسرار آمیز بود. بعدشم چون لوکیشن فیلم سلطان سلیمان بود برای خیلی های ما جالبه. اما برعکس حرمسرای کاخ دولما باغچه اصلا چیز خاصی نبود و جذابیتی نداشت. 

یه نقشه راهنما هم از کاخ توپکاپی تهیه کردم و براتون میزارم.

 

نقشه راهنمای کاخ توپکاپی
نقشه راهنمای کاخ توپکاپی

دیگه از پا افتادیم. کلیسای ایا ایرنه و موزه باستان شناسی رو بیخیال شدیم. آب انبار باسیلیکا هم بخاطر تعمیرات بسته بودنش. رفتیم برای ناهار و استراحت. کنار صف کاخ توپکاپی دو تا کافه بود و ما رفتیم و دوتا لیموناد خریدیم شد 60 لیر. مخم سوت کشید. خیلی گرون بود. و ناهار رو اوایل خیابان دیوان خوردیم 180 لیر. کلا غذا توی استانبول به نسبت ایران خیلی گرونتره و حداقل 3 برابر ایران قیمت داره. هر چند، من تو برنامه ریزی هام نفری 120 لیر در روز برای غذا کنار گذاشته بودم. که به نظرم در مجموع کافی بود.

تو راه برگشت به هتل یه مقدار خوردنی برای اتاق خرید کردیم. یه سری فروشگاه زنجیره ای خواروبار تو ترکیه وجود داره که قیمتشون مناسبه. مثل کورش خودمون. فروشگاه A-101، فروشگاه شوک، فروشگاه کرفورسا، فروشگاه میگروس و... عکس سردرشون رو میزارم که چشتون بهش عادت کنه.

 

فروشگاه های زنجیره ای استانبول
آرم فروشگاه های زنجیره ای خواروبار فروشی

خوب برنامه شب، گشتن تو خیابون استقلال بود اما خانوم هوس خرید کردن. نزدیکترین پاساژ هم جواهر. برای ورود به پاساژ هس کد رو اسکن کردن و کیفمون رو هم از دستگاه ایکس ری رد کردیم و وارد شدیم.

نکته اول اینکه توی ترکیه به افراد بالای 18 سال مجوز حمل سلاح کمری جنگی داده میشه و خیلی راحت میتونن تو مغازه های فروش لوازم شکار، انواع کلت رو بخرن. انواع مسلسل و اسلحه های جنگی اتوماتیک هم تو فروشگاهای شکارشون هست که نمیدونم به اونم مجوز میدن یا نه. به خاطر همین زیاد باهاشون کل کل نکنین یه وقت عصبانی میشن کار دستتون میدن. بیشتر دلیل چک کردن ورودی پاساژها ممنوعیت حمل سلاح در این اماکنه. (خداییش اینو دیگه نمیدونستینا)

 

مغازه فروش اسلحه در استانبول
مغازه فروش اسلحه در استانبول

 نکته جالب در خصوص ساعت کار پاساژها اینکه سر ساعت 10 میبندن. هم پاساژهاشون و هم فروشگاه های زنجیره ای مواد غذایی و... من اینو میدونستم اما گفتم شاید مثل ایران تا هر وقت مشتری باشه میمونن اما کارمندا بزور راهنماییمون کردن به بیرون. ظاهرا تایم کاری رو طوری تعریف کردن که فروشنده ها هم، از زندگی شبانشون استفاده کنن. اما تو ایران خیلی زورشون روی فروشنده ها و کارکنا زیاده و بعضی جاها تا بعد نصفه شب کارکنانشون رو نگه میدارن. خوب ما هم فقط 1 ساعت وقت خرید داشتیم اما همین 1 ساعت کافی بود که خانوم 1000 لیر رو نابود کنه.

در خصوص پاساژها به نظرم زیاد خودتون رو درگیر گشتن تو پاساژها و برندهای مختلف نکنین. برای ما ایرانیا برندهای ترکی LC WIKIKI , KOTON , DEFACTO , ZARA قیمت های مناسب دارن این برندها هم هر جایی و هر پاساژی برین قیمتش یکسانه فقط ممکنه تنوع مدلهاشون فرق کنه. بقیه برندها مخصوصا اروپایی و امریکایی خیلی گرونن. گرون منظورم بالای 1000 و 2000 لیره.

برای خرید لوازم آرایش هم دو تا از فروشگاههای زنجیره ای مطرح ترکیه WATSON و  GRATIS که همه جا شعبه دارن و با اطمینان و قیمت مناسب میتونین خریدتون رو انجام بدین. البته TSHOP و ROSSMANN هم هستن که میگن اجناسشون گرونتر هست.

ضمنا میشه از پاساژهایی که پسوند اوتلت دارن هم خرید ارزونی انجام داد اما باید حسابی حواستون رو جمع کنین. در واقع اوتلت یعنی لباس های اوت شده که رنگ پریدگی یا نخ کش شدن و یا از تولیدات سالهای قبل برندها که تو حراجی های آخر فصل فروش نرفتن هستن که با قیمت مناسب تر میفروشن. بگذریم...

یه چیز جالب اینکه زمانی که میخواستی خریدهاتو تسویه حساب کنی با اینکه کلی خرید داشتی اما ازت میپرسید کیسه پلاستیکی میخوای؟ منم با تعجب به حجم خریدم نگاه میکردم و میگفتم بله و حدود 2 لیر اضافه برای کیسه پلاستیکی که لباسارو توش میذاشت میگرفت. اولش گفتم این چه کاره چیپیه و رفتم تو اینترنت سرچ کردم و متوجه شدم دولت ترکیه طرح فروش به جای ارائه رایگان کیسه های پلاستیکی را اجرا کرده که تاثیر زیادی در کاهش مصرف این مواد داشته. آفرین، خیلی خوشم اومد. خوب منم تو خریدهای بعدیم فقط از یه فروشگاه پلاستیک میگرفتم و بقیه رو تو اولی میریختم.

یه سوال دیگه ای که فروشنده ازتون میپرسه اینه که فاکتور برای مالیات میخوایین؟ ترکیه جزو کشورهایی هست که برای جذب گردشگر و ایجاد اشتیاق خرید در توریست ها، سیستم تکس فری را اجرا میکنه. درواقع مالیات بر ارزش افزوده ای که روی همه اجناس هست رو میتونین پس بگیرین. به شرطی که کمتر از سه ماه توی ترکیه باشین و بیشتر از 100 لیر از فروشگاههایی که سیستم تکس فری دارن خرید کنین. بعد یه فاکتور مهر شده ازشون میگیرین و تو فرودگاه موقع برگشت یه باجه هایی هست که میتونین برین و مالیات رو پس بگیرین.

تقریبا 80 لیر به ازای هر 1000 لیر. من خودم به شخصه فاکتور هارو نمیگرفتم. چون اولا زیاد خرید نداشتم و مبلغ زیادی نمیشد بعدشم اغلب تو فرودگاه یه صف طولانی جلو باجه مالیات هست.

اومدیم استقلال یه دوری زدیم و یه بستنی دوندورما خریدیم 30 لیر از همین بستنی ترکیا که کلی ادا اصول در میارن. بعدشم دو تا ساندویچ مک دونالد خریدیم 37 لیر. به نظر من که مک دونالد اصلا ارزش خرید نداره. نه خوشمزه هست و نه حجم داره فقط برای یه بار تست کردن خوبه. به جاش ایسلاک برگر، همون ساندویچ کوچولوهای ترکی که تو آب گوجه و سس پیاز چاشنی دار شدن خیلی خوشمزه و لذیذ هستن. قیمتشون هم 7 لیره.

کلا یه سری فست فود و کافه و رستوران بین المللی هست که تو ایران شعبه ندارن و بدک نیست برای یه بار حداقل تست کنین.

 

فست فود های استانبول
فست فود و کافه و رستورانهای بین المللی

یه سری رستوران و فست فود زنجیره ای ترکی هم هست که اگه به پستتون خورد برین. کیفیت استاندارد و قیمت مناسبی دارن. مثلا اسکندر کباب رو از hd iskender بخورین یا دونر رو از pasa doner یا bereket doner یابوراک رو از asli borek و باقلوا رو از MADO بخرین.

 

رستوران های زنجیره ای ترکیه
فست فود و کافه و رستورانهای زنجیره ای ترک

روز دوم طبق برنامه، عکاسی فرمالیته داشتیم. یه ماشین ون از قبل اجاره کردیم که در اختیارمون باشه. 600 لیر برای 5 ساعت و هر ساعت اضافه 100 لیر. اما سر وقت نیومد و ما برای اینکه از تایممون استفاده کنیم یه تاکسی گرفتیم. چمدون وسایلمون رو هم گذاشتیم صندوق عقب و رفتیم اولین لوکیشن. ماشین ما رو رسوند اما چشتون روز بد نبینه چمدون لباسهارو پشت تاکسی جا گذاشتیم. یه ساعتی ایستادیم گفتیم شاید طرف بفهمه و برگرده اما فایده ای نداشت.

من که میخواستم از خیر چمدون و لباسا و عکاسی فرمالیته بگذرم اما آقا آرمان و آقا معین (عکاسامون) زنگ زدن 155 به پلیس ترکیه و اطلاع دادن که همچین اتفاقی افتاده. اپراتور 155 اطلاعات رو گرفت و گفت یه شماره پلاک بهم بدین تا با تاکسیه هماهنگ کنم. جایی که تاکسی مارو پیاده کرد جلو کاخ چراغان بود و از قضا 2 تا دوربین بالا سرمون بود. سرتون رو درد نیارم با کلی خواهش پلاک رو دادن و شماره تماس راننده تاکسی رو از 155 گرفتیم و هماهنگ کردیم وسایل رو آورد. اما کلی بهونه آورد که من از آسیایی خالی به خاطر شما اومدم و یه 100 لیری کرایه گرفت. بازم خداروشکر پیدا شد.

بعد رفتیم سمت مسجد اورتاکوی و آخرین لوکیشنمون هم ساحل ببک بود. اونجا کلی قایق های لوکس بود. بچه ها رفتن با چند تاشون صحبت کردن و قیمتهارو پرسیدن و بالاخره یه قایق تفریحی یات حدودا 20 متری اجاره کردیم به قیمت 800 لیر برای یک ساعت گردش روی تنگه بسفر. گرون بود اما می ارزید و برای عکاسی لازم بود. حیف که عکاسی داشتیم وگرنه جون میداد وسط تنگه بسفر بپری تو آب شنا کنی.

ظاهرا سه نوع قایق مختلف دارن، قایق های لوکس و بزرگ تفریحی به اسم یات که ظرفیت 20 تا 30 نفر رو داره. قایق های تندرو که مثل یات ها خوشگل هستند ولی کوچیکن و ظرفیت 5 یا 6 نفر رو دارن و قایق های پلتفرم که امکانات خوبی دارن و حدود 30 نفر ظرفیت دارن ولی مثل یات ها لوکس نیستن.

 

انواع قایق ها در ترکیه
انواع قایق ها

شب رفتیم سمت استقلال و میدیا دولمه و میسیر رو تست کردیم. میدیا دولمه چیزی نبود که بخوام دوباره تست کنم اما میسیر خیلی خوشمزه بود طوری که شبهای بعد هم خوردیم. باقلواهاش هم خیلی خیلی خوشمزه و پر پسته و در عین حال گرون بودن.

خیابون استقلال با اینکه خیلی شلوغه و مردم هم زیاد رعایت نمیکردن و ته سیگار و بعضی آشغالهارو روی زمین میریختن اما همیشه تمیز بود. دلیلش این بود که یه سری ماشین های جاروکش (سوییپر) که مثل یه جاروبرقی بزرگ بودن پشت هم در حال تردد و تمیز کردن کوچه و خیابونها بودن و همه کار به صورت مکانیزه انجام میشد. نمیدونم تهران هم اینطوری هست یا نه اما من تا حالا ندیده بودم.

 

ماشین جاروب خیابان. (عکس از اینترنت)

روز سوم برنامه جزیره پرنس رو داشتیم. صبح زود پا شدیم صبحانه رو زدیم و چون فونیکولار کار نمیکرد با خط M2 رفتیم تا ایستگاه هالیچ و از اونجا ده دقیقه ای پیاده رفتیم تا اسکله امین اونو. ایستگاه هالیچ دقیقا وسط پل هالیچ (همون خلیج خودمون) هست و منظره بسیار جذابی از گلدن هورن رو میتونین اونجا ببینین.

تو اسکله امین اونو دو تا بلیط گرفتیم به قیمت هر کدوم 16 لیر. اونجا سه تا گیشه مختلف فروش بلیط هست و بالای هر گیشه نوشته مقاصد کجا هستن. شما از گیشه ای که نوشته جزایر پرنس بلیط بخرین.

 

اسکله های استانبول
موقعیت اسکله های مهم استانبول

کشتی سواری و نگاه کردن به مناظر واقعا حس خوبی بود. بعد حدود 2 ساعت رسیدیم. اولش وارد چند تا فروشگاه شدیم اما قیمتها خیلی بالا بود. چند تا از این موبند های گل گلی و با ستاره دریایی خریدیم. دور میدون ساعت یه بستنی خوردیم و تو اطراف دور زدیم. من طبق سفرنامه هایی که خونده بودم دنبال کالسکه میگشتم. اما خبری از کالسکه نبود و بجاش کلی خودروهای برقی اورده بودن که 8 تا 10 نفر ظرفیت داشتن که یه صف طولانی داشت.

حوصلمون نگرفت تو صف وایستیم. یه سری موتورهای سه نفره برقی هم بود که اونارو هم اجاره میدادن اما راننده داشت و به خودت نمیدادن برونی. درنتیجه ما دو تا دوچرخه اجاره کردیم که پاسپورت رو گرو گذاشتیم. مکان مغازه رو تو نقشه گوگلم ذخیره کردم که برای پس دادن دوچرخه گمش نکنم. رو آسفالت یه مسیر آبی رنگ کشیده بودن برای دوچرخه و خودروهای برقی. ما هم خودمون رو سپردیم به این مسیر آبی و رفتیم که دور جزیره رو بگردیم.

کمتر از یک چهارم جزیره رو رفتیم که از یه جایی به بعد پلیسها جاده رو بسته بودن و فقط به ماشین برقی ها اجازه عبور میدادن. خوب ظاهرا آخر خط بود پس برگشتیم دوچرخه رو پس دادیم. فکر کنم ساعتی 15 لیر اجاره میدادن و اگه کل روز میگرفتی 30 لیر. جالبه تو مسیر غرب جزیره اصلا جاده ساحلی و پلاژ وجود نداشت و ساحل در اختیار ویلاها بود. با توجه به بسته بودن جاده به نظرم می ارزید می ایستادیم تو صف ماشین برقی که کل جزیره رو بگردیم.

خلاصه رفتیم سمت ساحل که جایی برای آب تنی پیدا کنیم. اما هر چی جلو رفتیم خبری نبود. آخرش خوردیم به یه جایی به نام کلوب دنیز و جاده ساحلی هم تموم میشد. دیگه خسته شدیم و برگشتیم که یه ناهار بخوریم. بعدا فهمیدم اون کلوب دنیز، پلاژ هم داشت. کلا اگه هدفتون از رفتن به جزیره شنا کردنه به نظرم اولین جزیره کینالی ادا و دومین جزیره هیبیلی ادا باید بهتر باشن چون کل ساحل جلوییشون پلاژ بود.

 

ساحل کینالی ادا
ساحل جزیره کینالی ادا

بلیط برگشت رو برای ساعت 15 گرفتیم و رفتیم رستوران تا غذای دریایی اونجارو تست کنیم. دو تا ماهی سفارش دادیم که برنج نداشت. ظاهرا ترکها ماهی رو با نون میخورن نه با برنج. اما ما یه برنج هم سفارش دادیم که مجموعا شد 220 لیر. من خودم عاشق ماهیم اما ما ایرانی ها عادت نداریم اینقدر ماهی های بودار بخوریم. ماهیاشون خیلی چرب و خیلی بوی ماهی میدن. باورتون نمیشه این همه دستامون رو شستیم تا فرداش همچنان دستامون بو ماهی میداد. باقیمونده غذامون رو دادیم به مرغهای دریایی، اگه بدونین چه غوغایی به پا کردن این پرنده ها.

تا غذامون آماده بشه و بخوریم ساعت شد 15:30 و کشتی هم رفته بود. من فکر میکردم بلیطمون سوخت و باید برای ساعت 16 دوباره بلیط بگیرم اما مشکلی نبود و همون رو قبول میکردن.

 

تصویری از بلیط کشتی جزایر پرنس
بلیط کشتی جزایر پرنس

بالاخره رفتیم هتل تا استراحت کنیم. شب برنامه برج گالاتا و پل گالاتا داشتیم. پیاده از سر تکسیم راه افتادیم. موزه مادام توسو بسته بود. ضمنا خانومم اصلا علاقه ای نشون نداد و روزهای بعد هم برنامه نکردیم اما هنوز تو دلم هست که چرا نرفتیم. اگه بلیط موزه مادام توسو و آکواریم سی لایف رو با هم از تو سایت بگیرین 40 درصد تخفیف میخوره و هر دو با هم میشه 113 لیر. اما بازم ما کارت اعتباری نداریم. فکرشو بکنین ما فقط سی لایف رو بصورت حضوری 130 لیر دادیم. از اینجا قیمت بلیط رو ببینین

وسطای استقلال یه مغازه ای بود به اسم پاتسوسیس یه کومپیر گرفتیم. آقا فقط میتونم بگم عالی بود. حتما کومپیر رو تست کنین. کلیسای سنت آنتوان و مولوی خانه هم بسته بود. اینها همه ساعت 7 میبندن. از انتهای استقلال رفتیم سمت برج گالاتا. تو مسیر یه لباس فروشی با برند PETULA بود که خیلی قیمتهاش مناسب بود یه مقدار خرید کردیم. خیابون اطراف برج خیلی شلوغ بود اما برای ورود به برج گالاتا فقط یه صف کوچیک بود و خیلی راحت با همون موزه پاس وارد شدیم. قیمت بلیطش هم 100 لیر بود. با آسانسور رفتیم بالا اما تو طبقه بالا خبری از اون کافه که دوستان میگفتن نبود و یه سالن نشیمن خالی بود.

 

برج گالاتا
عکس طبقه آخر برج

برگشت بایستی پیاده میومدیم پایین و تا پایین، طبقه به طبقه موزه اشیاء تاریخی بود. پایین ترین طبقه هم یه مانیتور بزرگ بود که وقتی تو جای مخصوص وایمیستادی میتونستی روی شهر استانبول قدیم پرواز کنی و حرکاتت رو شبیه سازی می کرد.

 

راه پله های برج گالاتا
راه پله های برج گالاتا
تصویری از استانبول در شب
نمای زیبای مسجد سلیمانیه و پل گالاتا از فراز برج گالاتا
نمایی از شهر استانبول
نمای زیبای مسجد سلیمانیه و فاتح و پل هالیچ از فراز برج گالاتا

 

پیاده راه افتادیم سمت پل گالاتا. زیر پل پر از رستورانهای با موزیک زنده بود که خیلی شلوغ بودن. یه جورایی جووشون ترسناک بود. شلوغ، تاریک، پر سر و صدا و همه در حال نوشیدن و قلیون کشیدن و ایستاده بودن وسط. بالاخره یکی از رستورانهای خلوت تر رو نشستیم و دو تا ساندویچ بالیک اکمک و یه ترشی لیوانی به اسم ترشوسویو خوردیم.

از قبل خیلی مشتاق بودم که ساندویچ ماهی رو تست کنم. اما اونجوری که فکر میکردم نبود. از همون ماهی بو دارها با پوست و یه مقدار سبزیجات. به نظرم نون و ماهی خیلی خشکه و باید با گوجه یا سس خیستر میشد. ترشی لیوانی خیلی جالب بود. من اول یواشکی آبشو سر میکشیدم و ترشی کلم هاشو میخوردم چون خانمم میگفت آب ترشیو که نمیخورن. نمیدونستم چطور باید خوردش با آب ترشی و یا بدون آب ترشی. به خاطر همین آخرشو نخوردم. بعد رستوران یه مقدار جلوتر که رفتیم دیدم همه مردم لیوان رو با آب ترشی سر میکشن. دلم سوخت که چرا همه ترشی رو با کیف نخوردم.

برگشت رو گفتیم با تونل بریم بی اغلو و از اونجا پیاده دوباره استقلال رو طی کنیم. تونل، بعد از مترو لندن قدیمی ترین خط متروی جهان هست. رفتیم جلو درش اما ساعت از 10 گذشته بود و بستن. خوب پیاده از کنار ساحل گلدن هورن راه افتادیم به سمت ایستگاه هالیچ. خوب شد این مسیر رو اومدیم. پیاده رو کنار ساحل کاملا با چوب پوشیده شده. شبها پارک ساحلی کنار گلدن هورن خیلی شلوغه. همه خانواده ها نشستن و میگن و میخندن. جوونها آهنگ پخش میکنن و همه دور هم جمع میشن. اغلب در حال خوردن و نوشیدن هستن و میگن و میخندن.

 

ساحل گلدن هورن
ساحل گلدن هورن

روز چهارم نوبت بازدید از دولما باهچه هست. ظاهرا دولما همون دلمه خودمونه و معنی دولما باهچه یعنی احاطه شده با باغچه های مختلف. از تکسیم یه تاکسی گرفتیم تا سر دولما باغچه که 15 لیر گرفت. ورودی کاخ نفری 120 لیر و با حرمسرا 150 لیر. از لیست قیمت باجه یه عکس براتون میزارم. از اینجا آخرین قیمت رو ببینین 

 

قیمت بلیط دولما باغچه
قیمت بلیطها

وارد کاخ که میشدی یه مسیری درست کرده بودن که همون مسیر به تمام نقاط کاخ میرفت. اما کاخ توپکاپی رو باید بدونین چه قسمتهایی داره وگرنه ممکنه بعضی جاهارو جا بندازین و نبینین. خود کاخ دولما باغچه خیلی بزرگ و زیبا بود ولی حرمسراش ساده بود و جز اتاق آتاتورک جذابیت خاصی نداشت. اتاق خواب آتاتورک آدم رو تو فکر فرو میبرد، احترامی که برای بزرگان و پیشینیان خودشون قائل بودن واقعا قابل ستایش هست.

عکس ساعت خورشیدی کاخ دولما باغچه
ساعت خورشیدی کاخ دلماباغچه

 

عکس ورودی کاخ دولما باغچه
درب ورودی غربی کاخ دلماباغچه
تصویری از راهنمای کاخ دولما باغچه
راهنمای دولما باغچه

بعد دولماباغچه قرار بود بریم دریم روم و خونه وارونه ماسلاک که عکس های قشنگ بگیریم اما خانوم دوباره هوس خرید کردن. ما هم برنامه دریم روم رو گذاشتیم برای غروب و سوار تراموا شدیم و رفتیم سمت مرکز خرید فروم. اول رفتیم آکواریوم سی لایف که ورودیش به صورت حضوری نفری 130 لیر بود. برخلاف اینکه میگفتن خیلی بزرگه به نظرم زیاد هم بزرگ نبود.

نمیدونم شاید ما یه قسمتهاییش رو ندیدیم و از دستمون در رفت اما چیزی که من دیدم یه چیز متوسط اندازه اکواریوم انزلی بود. در کل برای عکس گرفتن خوب بود اما اینجوری نبود که بگی جای خیلی خفنی رفتم. بیشتر، بچه هاشون رو میاوردن که ببینن. اینم بگم که بزرگترین آکواریوم شهر استانبول نزدیک فرودگاه آتاتورک به نام آکواریوم استانبول هست و آکواریوم سی لایف از نظر اندازه در جایگاه دوم قرار داره. 

 

آکواریوم سی لایف
اکواریوم سی لایف

بعد خرید برگشتیم هتل که استراحت کنیم. توی استانبول به طرز باور نکردنی پیاده روی میکنین. من هر شب که به قدم شمار گوشی نگاه میکردم با اعداد باورنکردنی بیش از 20000 قدم و پیاده روی روزانه از 15 کیلومتر تا 20 کیلومتر مواجه میشدم. به خاطر همین بدن انسان حتما به استراحت بعد از ظهر یا غروب نیاز داره. مطمئن باشین یکی از واجبات سفر استانبول داشتن کفش های پیاده روی خوبه. این نمودار سامسونگ هلس گوشیمه.

 

تعداد قدمهای طی شده در استانبول

خوب ما هنوز یه روز دیگه سفرمون مونده اما پولمون ته کشید و فقط 800 لیر برامون موند پس برنامه رفتن به قسمت آسیایی رو کنسل کردیم و تصمیم گرفتیم که بگردیم دنبال صرافی ایرانی که بتونیم با ریال ایران لیر بگیریم. اول رفتیم یه کونفه با شیر و چایی خوردیم که پر پسته بود. یکی از لذیذ ترین دسرهایی که تو عمرم خوردم همین بود. ما سایز متوسط رو گرفتیم 60 لیر. اما پیشنهاد میکنم برای اولین بار سایز کوچیک رو بگیرین چون شیرینه و ممکنه دلتون رو بزنه.

 

عکس کونفه
کونفه

یه نکته جالب برای دوستان کار آفرین اینکه من آبمیوه فروشی مثل آبمیوه فروشی های ایران اونجا ندیدم. فقط یه مغازه هایی بود که آب پرتقال تازه و آب سیب میگرفت. ما یه آب پرتقال و یه آب سیب گرفتیم شد 22 لیر. دوستانی که دنبال راه اندازی کسب و کار هستن به نظرم ایده راه اندازی یه فروشگاه آبمیوه فروشی خفن با انواع میوه ها و بستنی ها باید جواب بده.

خوب بریم سر اصل مطلب. برای صرافی ایرانی رفتیم محله تلیمانه. توی محله تلیمانه که تقریبا شمال غربی میدون تکسیم میشه، وقتی به طبقه دوم و سوم ساختمونها نگاه کنین اغلب فارسی نوشته کارتخوان ایرانی. البته اونوقت شب بسته بودن و ما هم فقط برای شناسایی رفتیم. علاوه بر محله تلیمانه تو خود استقلال هم اگه با دقت به طبقات بالا نگاه کنین کارتخوان ایرانی رو پیدا میکنین. غیر از این رو گوگل هم سرچ کردم صرافی ایرانی و یه صرافی نزدیکمون نشون داد.

دو روز قبل پرواز باید تست PCR برگشت انجام میشد. آخر شب با مسئول تست که لیدر معرفی کرد هماهنگ کردم برای انجام تست.

روز پنجم برنامه داشتیم که سمت محله فاتح و کاپالی چارشی رو بگردیم. اول تست PCR رو انجام دادیم و نفری 150 لیر گرفت. آزاد 250 لیر هست و از طرف تور 150 لیر انجام میدن. بعد رفتیم سمت کارتخوان ایرانی هایی که نشون کردیم. من تو سایت صرافی ملی نگاه کردم و اون روز قیمت لیر 3350 تومن زده بود. اول بخاطر تعطیلی یک هفته ای کرونا تو ایران و بعد به خاطر جنگ افغانستان و ظاهرا مسدود شدن مسیر دلار هرات بازار به شدت متشنج و ناپایدار بود و هر روز قیمت های دلار و بقیه ارزها داشت بالا میرفت.

خلاصه تو محله تلیمانه رفتیم قیمت گرفتیم گفتن هر لیر 3700 تومن. خیلی گرون بود. اما اگه لازم داشته باشی مجبوری دیگه. بعدشم ما 1500 تا فقط میخواستیم که روز آخر رو بگذرونیم. اما گفتیم بریم استقلال رو هم سر بزنیم. صرافی که تو استقلال بود گفت ساعت 11.5 نرخ رو به من اعلام میکنن. ما هم یه ساعتی وقت داشتیم رفتیم کلیسای سنت آنتوان رو دیدیم. مولوی خانه بازم بسته بود و یه دوری هم با ترانوا نستالوژیه زدیم و با کبوتر های سر میدون تکسیم عکس و فیلم گرفتیم.

ساعت 11.5 نرخها رو دوباره پرسیدیم و در عین ناباوری توی استقلال 2 تایی که نشون کرده بودیم نرخشون 3300 بود یعنی از خود ایران ارزونتر. البته اگه میتونستی پول رو اینترنتی و یا کسی از تو ایران انتقال میداد 3300 و اگه کارت میکشیدی 3400. خوب ما هم اینترنتی انتقال دادیم و لیرمون رو گرفتیم و رفتیم دنبال ادامه گردشمون.

من چون از قبل خونده بودم که بازار مصریا به سمت کاپالی چارشی سربالایی هست پس مسیر بازدیدمو از کاپالی چارشی شروع کردیم. توی بازار بزرگ قیمتها عجیب بالا بود. ما چند تا مغازه پشت هم از کیف فروشیا قیمت گرفتیم و همه اجناسشون بالای 2500 و 3500 لیر بود. ظاهرا همه مارک های اصل بودن. عکسامونو گرفتیم و گفتم بریم که اینجا جای ما نیست.

 

راهنمای بازار کاپالی چارشی

پیاده رفتیم سمت مسجد سلیمانیه. مسجد بسیار زیباییه و پشت مسجد یه قبرستون قدیمی هست و قبر سلطان سلیمان و خرم سلطان اونجاست. بعدش رفتیم سمت بازار مصریا و یه مقدار باقلوا گرفتیم و چند تا تیکه میوه خشک هم برای تست بهمون داد. تو راه داشتیم میخوردیم دیدیم انبه خشکایی که گرفتیم خیلی خوشمزه هستن و برگشتیم یه مقدار کمی خریدیم شد 210 لیر.

 

نمای شمالی مسجد سلیمانیه
نمای شمالی مسجد سلیمانیه

 

عکس ورودی مسجد سلیمانیه
درب غربی مسجد سلیمانیه

شب برنامه مرکز خرید کانیون رو داشتیم. با مترو تو ایستگاه لونت پیاده شدیم. از داخل مترو به سمت مراکز خرید راه داشت. تو ورودی مرکز خرید یه دستگاه بود که به صورت اتوماتیک HES CODE رو اسکن میکرد. رفتیم داخل اما متوجه شدیم اشتباها وارد یه مرکز خرید دیگه به اسم اوزدیلک شدیم. گفتیم اشکال نداره میریم بیرون و بعدش میریم سمت کانیون. آقا ما هر چی گشتیم مگه تونستیم خروجی اینو پیدا بکنیم.

گفتیم بیا از یکی از خروجی اضطراریا بریم بیرون. رفتیم داخل یکی از خروجی اضطراریا هر چی میرفتیم تموم نمیشد. نمیدونم چند طبقه رو اومدیم پایین. در پشت در، راهروهای تاریک و ترسناک. بالاخره از آخرین در بیرون رفتیم. همین که درب رو به خیابون رو باز کردیم درب شروع کرد آژیر کشیدن. ما هم سرخ و سفید شدیم که یه وقت نریزن سرمون بگیرنمون. بالاخره جلو ورودی پاساژ اوزدیلک در آومدیم.

از یکی پرسیدیم چجوری بریم کانیون گفت برو داخل پاساژ و پاساژ پشتی کانیون هست. بعد این همه بدبختی دوباره رفتیم داخل و رفتیم سمت همون مسیر مترویی که اومدیم و یه ورودی دیگه داشت به کانیون.

برای شام برگشتیم استقلال و رفتیم رستوران سر آشپز بوراک و چلو ماهیچه و یه سری مخلفات سفارش دادیم شد 320 لیر. تا غذای ما رو بیارن مشغول تماشای سرو کردن غذاهای بقیه میزها شدیم. برا یکی غذا رو با یک متر آتش شعله ور روش میاورد یکی دیگه یه سینی 2 متری پر گوشت و برنج بعدی غذاش زیر یه لایه نمیدونم گچ بود یا نمک که با چکش جلوشون میشکوندش و از دلش غذارو در میاورد. نوبت ما رسید یه ظرف معمولی برنج و ماهیچه بود فقط. اون غذاهای عجیب و غریبش بالای 600 لیر و 800 لیر بود. آره خیلی گرونه. بعدش رفتیم خونه و چمدونمون رو بستیم و خوابیدیم.

روز ششم هست و روز برگشتمونه. برای آخرین بار رفتیم دور میدون تکسیم و یه چایی زدیم و یه کونفه با بستنی هم خوردیم که شدیدا پیشنهاد میکنم کونفه رو با بستنی بخورین. فوق العاده میشه. یک کیلو باقلوا هم برای سوغات گرفتیم که شد 180 لیر. دو تا ساندویچ هم خریدم که اگه گشنمون شد تو فرودگاه بخوریم. ترنسفر 6 ساعت قبل پرواز اومد دنبالمون. جلو درب ورودی شماره 3 فرودگاه مارو پیاده کرد. برای ورود به فرودگاه بلیط هارو چک میکردن و باید کاغذی یا رو گوشی نشون میدادیم. بعد از گیت بازرسی و ایکس ری رد شدیم. روی تابلو، شماره پروازمون رو پیدا کردیم و باجه CHECK IN رو پیدا کردیم.

 

تابلو چک این فرودگاه

پشت هر ایستگاه چک این ترازوهایی بود که میتونستی بارتو بسنجی چند کیلو هست. ظاهرا به ازاء هر کیلو اضافه بار 10 دلار جریمه میکنن.

عکس فرودگاه استانبول
زیبایی های فرودگاه استانبول
ترازو های فرودگاه

ضمنا یادتون باشه هیچ چیز آبکی همراتون نباشه چه آب معدنی چه نوشابه چه لوازم آرایش آبکی بیش از 70 سی سی رو بزارین تو چمدوناتون. چون تو گیت بازرسی بعدی ازتون میگیرن و میندازن سطل آشغال. من با اینکه اینو میدونستم اما یه نوشابه تو فرودگاه خریده بودم 22 لیر که با ساندویچ بزنیم که تو بازرسی بعدی ازمون گرفتنش. خیلی سوختم. موقع گرفتن کارت پرواز به مسئولش گفتیم که صندلی کنار پنجره بهمون بده.

بعد تحویل چمدونها و گرفتن کارت پرواز رفتیم سمت باجه چک پاسپورت. و پشت بندش بازرسی کذایی بود که نوشابمون رو گرفت اما با ساندویچ کاری نداشتن. بعد بازرسی از یکی از رستورانها یه کولا گرفتیم ایندفعه 26 لیر و نشستیم تو رستوران و ساندویچمون رو زدیم و بعد هم رفتیم سمت خروجی B17. اینجا دیگه خوده سر گردنه بود. یه آب معدنی خریدیم 14 لیر. بعدشم سوار هواپیما شدیم و تمام.

دوستان امیدوارم این سفرنامه بدردتون خورده باشه. سعی کردم از احساساتم نگم و توضیحات اضافی ندم و از دیدنیها زیاد عکس نزارم و تمرکزم روی نوشتن یه راهنما باشه تا صرف سفرنامه.

مجموع هزینه های دو نفرمون به صورت کلی:

حدود 15 میلیون پول تورمون شد. البته کسانی که میخوان کمتر هزینه کنن، تور ارزان استانبول رو باید تهیه کنن.

حدود 6000 لیر عکاسیه فرمالیته شد (البته 3500 لیر عکاسی و مابقی هزینه اجاره کشتی و تاکسی و خوردنیا و نوشیدنیا و...) حدود 3000 لیر خرید کردیم حدود 1500 لیر خوراکمون شد و  1300 لیر هزینه بلیط موزه ها و اماکن تاریخی. حدود 500 لیر هم متفرقه مثل تست کرونا و خرید سیم کارت و حدود 250 لیر هم استانبول کارت و حمل و نقل.

مجموعا 12500 لیر بعلاوه 15 میلیون تومان. با لیر 3000 تومن میشه حدود 53 میلیون. بدون فرمالیته حدود 35 میلیون و بدون خرید کردن میشه 25 میلیون برای 6 شب و 7 روز. و اگه 4 شبه میرفتین هم یه حدود 2000 لیر دیگه کم میشد و میشد 19 میلیون. دوستان میشه هزینه هارو مدیریت کرد و با کمتر از این مبلغ مسافرت کرد. من چون اولین مسافرتم بود و ماه عسل هم بود نخواستم چیزی کم بزارم. در کل به نظرم با توجه به این همه ولخرجی که کردم 25 میلیون برای 6 شبه دو نفر مبلغ مناسبیه.

روز و روزگار بر همه تون خوش.

نویسنده: میثم

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر