سلام و احترام به همه ی عزیزانی که سفرنامه ی من رو میخوانند. قبل از هر چیز باید بگم که من تا حالا سفر نامه ننوشتم و این اولین تجربه ی من هست. امیدوارم که شما با من و سفرم همراه بشید و با خاطرات
نمیدونم چرا سفر رفتن برای خیلی از ماها یه تابوئه که شکستن و رد شدن ازش غیرممکنه، ولی وقتی سفر شروع میشه تازه متوجه میشیم که خودمون رو از چه لذتهایی محروم کرده بودیم. از زمان اولین مسافرت خارج از کشورم حدود ۲۲ سال میگذره
در این زمانه بی های و هوی لال پرست خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست چگونه شرح دهم لحظه لحظه خود را برای این همه ناباور خیال پرست؟ عاقبت قسمت و همت دست به دست هم دادن تا ما به مارماریس سفر کنیم. حالا چرا می گم
به نام خدا بهار سال1402 یعنی امسال سفری از تهران به استانبول داشتم و بعد چند روز استانبول گردی به شهر ساحلی آلانیا رفتم. بلیطش رو دوستم در استانبول به مبلغ 9و نیم یورو اینترنتی برام خرید و فرستاد. قبلاً در مورد ترمینال بین شهری اسنلر
من و همسرم که خسته از فعالیتهای روزمره و کار بودیم تصمیم به سفر گرفتیم.با توجه به اینکه در سال 94 به امارات و شهر دبی سفر کرده بودیم اولویت سفر را برای یکی از کشورهای ترکیه،گرجستان و یا ارمنستان قرار دادیم.بعد از خواندن سفرنامه
سلام امیدوارم حال دلتون خوش باشه کنار عزیزانتون. امیر هستم و قصد دارم در این سفرنامه از اولین تجربه سفر خارجیم بنویسم براتون. سفری که پر از ماجراهای خوب و بد در شهر وان کشور ترکیه گذشت. وان یه شهر کوچیک و نزدیک ترین شهر
از اونجایی که سفر رفتن جزو اهداف اصلی و جدایی ناپذیر زندگی منه، ناخودآگاه همیشه در مسیر بازگشت از سفر قبلی، شروع به سرچ و تحقیق درباره مقصدی جدید برای سفر بعدی هستم. فردای بازگشت از سفر دبی، پی اطلاعات کافی برای یک سفر داخلی
چه کسی گفته است، سفر مانند یک فنجان چای برای همه دلپذیر نیست؟ عشق به سفر در وجود همه ما وجود دارد. اما برخی از مردم آن را کشف کرده و پرورش می دهند و برخی نیز تسلیم محدودیت ها و شرایط جامعه شده و
سلام و عرض وقت بخیر خدمت تمامی دوستان و عاشقان سفر، الان که حدود چهار ماه از این سفر پرماجرا گذشته , هرگز به نوشتن سفرنامه فکر نمیکردم , همیشه کلافه بودم و خودم رو سرزنش میکردم که بی معرفت , این همه از بقیه
خیلی ها سفر به ترکیه رو تنها محدود به دو شهر استانبول و آنتالیا میدونن. منم تا قبل این سفر فکر میکردم که بقیه شهرهای ترکیه زیاد توریستی نیست و ارزش رفتن نداره ولی سفر به بدروم زیبا همه چیز رو برام عوض کرد. پاییز
مقدمات قبل سفر آخرین سفر خارج از ایران ما تابستان 98 و قبل شروع کرونا بود و ما شهرهای ازمیر و کوشی آداسی و چشمه و آلاچاتی و پاموکاله که در منطقه دنیزلی هست و و حسابی گشتیم و بهمون خوش گذشت و آب و هوا
به کجا چنین شتابان گون از نسیم پرسید دل من گرفته زینجا هوس سفر نداری زغبار این بیابان به سلامتی گذشتی به شکوفه ها به باران برسان سلام مارا با سلام به خوانندگان عزیزو گرامی ؛ سفر روح ما را جلا می دهد و زنگار خستگی از روزمره گی ها را از درون
سلام به همه ی سفر دوستان لست سکندی همین اول کار از همگی بابت سبک نگارش و کم و کاستی های سفرنامه م عذر میخوام ، اولین سفرنامه م هست و قصدی برای نوشتن سفرنامه نداشتم و بعد سفر احساس کردم اگر سفرنامه بنویسم شاید برای
قدم اول انتخاب شهر قبل از هرچیز ،برای شروع سفرمون شروع به تحقیق و خوندن سفرنامه های لست سکند کردم و بین آنتالیا، مارماریس ، باتومی و کوش آداسی، مارماریس رو انتخاب کردم. با توجه به کودکی که همراهمون بود ،طبق تحقیقاتی که کردم مارماریس و باتومی
سلام بر دوستان عزیز... این دومین سفرنامه ای هست که من در سایت لست سکند برای شما عاشقان سفر قرار میدم.امیدوارم که بتونه مفید باشه. برای تعطیلات نوروز من و همسرم تصمیم گرفتیم برای سفر برنامه ریزی کنیم. ما از اوایل بهمن شروع به گشتن برای تور نوروز
روزای عجیبی بود... قیمت دلار و یورو و سکه لحظه ای در حال گرون شدن بود و هر روز خودمو از برنامه سفری که دو سال بود براش نقشه داشتم دورتر و دورتر میدیدم... هنوزم هر روز قیمت تورها رو چک میکردم، تور سریلانکا، تورتایلند،
اسب من یه پژو ۲۰۶ قدیمی هست و این داستان سفر احمقانه من به ترکیه ست! سفری که هر لحظه اش از خودم می پرسیدم: واقعا داری چه غلطی می کنی؟! چند سال پیش و اون زمان ها که هنوز قیمت ها ده بیست برابر
اوایل تیرماه بود با همسرم(مصی) داشتیم کنار دریاچه چیتگر قدم میزدیم که با تماس فرشید(پسرداییم) که مقیم استانبول هم هست حال و هوای استانبول افتاد به سرمون و وقتی با خانواده مطرحش کردیم دو تا از خواهرام(آذر و فاطمه) هم اظهار تمایل کردن که باهامون
سلام به همه لست سکندی های عزیز. دو سه سالی بود که همش به همسرم میگفتم حتما باید یه سفر خارجی بریم و حتما از استانبول هم شروع کنیم. من عاشق سفرم همیشه سفرنامه های لست سکند رو که میخوندم با خودم میگفتم کی میشه
با اینکه تیر ماه امسال تازه از سفر دبی اومده بودیم ولی هیجان یه سفر تازه ولمون نمیکرد . تو این شرایط بد اقتصادی فکراینکه در یه سال دو بار سفر خارجی بری خودش هیجان انگیزه چه برسه به اینکه انجامش بدی . البته من