تابستان 1401 مدتها بود که تصمیم داشتیم بریم شمال، چون اکثر سفرها معمولا منتهی میشد به جنوب و یا به شهرهای اطراف یزد که در آن سکونت داریم. بالاخره برنامهی رفتن جور شد. حسین، همسرم، تونست در گرگان، مرکز استان گلستان، به مدت 6 روز یک
اوائل سال ١٤٠١ با كاهش آمار ابتلا به كرونا، بنده كه دو سال بود به علت ترس از ابتلا به كرونا مسافرت خارجي نرفته بودم، تصميم گرفتم برای تعطیلات تابستان، به یک مقصد خارجي سفر نمايم. بین مقاصد مختلف، به چند دليل تركيه را انتخاب
به نام خدا تا حالا شده یک روزه تصمیم به سفر بگیری و بار و بندیل و ببندی و بری یه جایی که تا حالا نرفته بوده و اونقدری بهت خوش بگذره که هرجایی بشینی از مسافرتت و مردم و جایی که رفتی تعریف کنی؟ پس
از کاشان تا الموت بخش اول : کاشان – قم – آوه _ ساوه سوم مرداد1401. امروز که سوم مرداد است ما بار کردیم و از کاشان راه افتادیم و در جعفریه صبحانه خوردیم. نان بربری های اینجا از مال خودمان پهنتر است. امسال احوالی باشد میخواهم
بعد از گذشت دو سال از شروع بیماری همه گیر کرونا و خانه نشینی مردم، تب و تاب سفر برای همه آغاز شده بود، ما هم خود را برای برنامه ریزی سفر در تابستان آماده می کردیم تا اینکه با مشورت با خانواده تصمیم به
تابستان امسال چند رویداد پیش بینی شده و نشده همه برنامه های ما را مثل تجدیدی های قدیم به شهریور ماه موکول کرد.چند سالی بود که قصد تجربه یک سفر خارج از کشور را داشتیم ولی ای دل غافل که دست ما کوتاه و خرما
می خوام از یه سفر 48 ساعته بگم، چند روز مونده به یلدای سال 1400. سفری که البته خیلی بیشتر از دو روز بود، نه اینکه بد گذشته باشه و طول سفر بیشتر به نظر برسه بلکه، عمق سفر خیلی بیشتر از این حرفها بود.
سفر پنج است: «اول به پاي، دوم به دل، سِيوم به همت، چهارم به ديدار، پنجم در فنا نفس» (شیخ ابوالحسن خرقانی) مهرماه سال یکهزار و چهارصد. چند هفته بعد از سقوط افغانستان هیجانزده و بی قرار اما بیحرف و بیصدا نشستهام روی صندلی جلوی ماشین. بهتزدهام.
دیدن چابهار، بعد از بارها تلاش دیگه برامون تبدیل به رویا شده بود، خیلی قبلتر از شروع همهگیری کرونا جزو لیست سفرهامون بود و بارها به دلایل مختلف به تاخیر افتاده بود و بعد که کرونا شروع شد و ... تا اینکه بالاخره آذرماه سال
طی سالهای گذشته هر زمان که دنبال مقصد جدید برای سفر بودیم با شنیدن این جمله که "آدم بچهدار بهترین مقصد براش آنتالیاس" سفر به این شهر را به تعویق میانداختیم و مقصد جایگزینی پیدا میکردیم تا بعدا که بچهدار شدیم سری به این شهر
هزینه کردن برای سفر نوعی پس انداز برای آینده است. این اولین سفرنامه بنده می باشد بنابراین پیشاپیش از نواقص آن عذر خواهی می کنم. حدودا از ابتدای سال 1401 بود که فکر یک سفر خارجی بعد از کرونا به ذهن من و همسرم رسید
من مسافرت رو خیلی دوست دارم و از هر فرصتی برای انجام سفر(مخصوصا خارجی) استفاده میکنم. متاسفانه مشکلاتی مثل کرونا و از همه مهمتر گرون شدن دلار، مسافرت به کشورهای خارجی برای ما ایرانیها رو خیلی سخت کرده، ولی بنظرم یک عاشق سفر باید مشکلات
سعدی این شاعر پارسی گوی و استاد کلام یک غزل معروفی داره که دو بیت اون رو همیشه زمزمه می کنم: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی سعدی به لب دریا دردانه کجا یابی در کام نهنگان رو گر می طلبی کامی یک
در زندگی بسیاری از آدمیان نقشبسته بر روی کره خاکی که من زندگانی را آغاز کردم، واژه سفر در بطن زمان پیوسته جاری بوده؛ پس حیات آدمی از سفر جدا نیست و ازین روست که همین واژه با انواع سبکها، در بین مردم شناخته میگردد.
مقدمه دنیا مانند یک کتاب است و کسانی که به سفر نرفته اند، تنها یک صفحه آن را خوانده اند. (سنت آگوستین) روزمرگی و یکنواختی زندگی ، روح آدمی را نا آرام میکند و راکد بودن و سکون ، روان انسان را دستخوش افسردگی وناامیدی می سازد.
از اول تابستون تو فکربودیم کجا مسافرت بریم که هوا خوب باشه و هم اینکه برامون جدید باشه . چند ماه تابستون که هوا خیلی گرم بود وبا وجود پسر کوچیکمون واقعا قید سفر رو زدیم و از اواخر مرداد برنامه ی همدان و قزوین
سفر به ترکیه برای من که بیست و شش کشور دنیا رو تا قبل از این دیده بودم و بارها به شهرهای مختلف ترکیه سفر کرده بودم در خرداد ماه 1401 اما بسیار متفاوت بود،چرا که این سفر بعد از اینهمه تجربه ،اولین سفری بود
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی من و داداشم از مدتها پیش قصد داشتیم ک به ارمنستان سفری داشته باشیم ولی از بدشانسی مون ، کرونا همچی رو خراب کرد و امکان سفرو ازمون گرفت ولی تو همون مدت حسابی راجب ارمنستان و بخصوص شهر
سلام خدمت همه ی لست سکندی های جهانگرد و ایرانگرد گرامی. یه دوست عزیزی داشتیم که همیشه می گفت به عرض زندگیت بیشتر از طول زندگیت اهمیت بده، چون عمر و طول زندگیت خواه ناخواه می گذره ولی کیفیت زندگی به اون عرض زندگی و
اردیبهشت ۱۴۰۱ داشت تمام میشد و سفری که مدتها بود انتظارش را می کشیدم هنوز به سرانجام نرسیده بود...با یکی دوتا لیدر محلی صحبت کردم اما گفتن باید زودتر اقدام می کردین و باید عجله کنید،به این علت که گلدن تایم این سفر رو از