شروع قصه سفر چند روزیست که خواهرم و دو دخترش (یکی 10 ساله و دیگری 2 ساله) برای تعطیلات تابستانی از استانبول به تهران آمده اند . یکی از اهداف سفرش، خرید یکدستگاه خودرو بود که در نظر داشت موقع برگشت با خود به استانبول
تصور شما از سه خط طلا چیست ؟ با من همراه بشید تور یک روزه ما از مبدا راه آهن تهران آغاز میشد و در پنج ایستگاه توقف داشت، قرار بر این بود که ساعت ۶ صبح در سالن راه آهن حضور داشته باشیم. سالن قطار نسبتا
همینجور که پشت فرمون بودم احساس گرما کردم. بخاری ماشین 3 روز خاموش نشده بود! آخه سرد بود، سرد و بارونی... حتی یک قطره هم آفتاب نبود!! می دونم قطره واسه آبه، ولی اینقدر بارون اومده بود که دیگه همه چی رو با قطره اندازه
سلام. افسانه هستم از خوزستان . عاشق سفر و تاریخ و طبیعت ... سال 92 خاله م دانشگاه قشم قبول شد و این بهانه ای شد واسه من و خواهرم که یه دفعه همراهش به قشم سفر کنیم. آذر ماه سال 93 این امکان واسمون فراهم
چندی پیش برای تفریح قصد سفر به اطراف شیراز را داشتم که به دلایل مشغله کاری امکان پذیر نشد. اما باعث شد با گروهی آشنا شوم تا چنین سفر پرهیجان و لذت بخشی را در شهر گرم و صنعتی عسلویه تجربه کنم. زمانی که تبلیغ
روزهایی سخت و نا امید کننده بی صاحاب از 4 تومن شد 15 تومن، دلارو میگم! روز به روز هم داشت بالاتر می رفت و در این بین رویای سفرهایی که آرزوی رفتنش رو داشتم مثل خواب در ذهنم مرور میشد. چکار کنیم حالا آخه تنها
سلام . افسانه هستم از خوزستان، عاشق سفر و تاریخ و طبیعت. سفر این دفعه من مربوط به نوروز 93 هست به یک جای متفاوت و کمتر دیده شده ولی بکر و تمیز، خیلی تمیز. 4 فروردین سال 93 به همراه خواهر و خاله و داییم که
به نام خدا سلام. افسانه هستم از خوزستان. عاشق سفر و تاریخ و طبیعت... این بار به یه بهشت کوچیک رفتیم توی خوزستان. دشت سوسن از توابع ایذه... 23 فروردین 97، توی یه روز ابری و خنک ساعت 9 صبح حرکت کردیم به سمت ایذه. صبحانه رو توی
به نام خدا سفرنامه چابهار ما یک گروه 5 نفره سفر داریم که اهل قم هستن و سالی چند بار باهم میریم ایرانگردی و سعی میکنیم جاهایی که کمتر مسافر میره رو ببینیم. از مدتها قبل برنامه چابهار رو داشتیم.چابهار یکی از شهر های جنوب شرقی استان
به نام خدا حرکت به سمت کویر در یک روز سرد زمستانی جشن سده فرصت مناسبی برای سفر به یزد بود، سفر به شهری که سال ها بود آرزوی دیدنش رو داشتم و هنوز دیدنش قسمت نشده بود. بارها برای سفر یزد برنامه ریزی کرده بودم و
" مرا سفر به كجا مي برد؟ كجا نشان قدم ناتمام خواهد ماند؟ كجاست جاي رسيدن؟ (سهراب سپهری)" سفر به جنوب ايران از كودكي جزو سفرهاي مورد علاقهي من بود اما تا نوروز سال 1397، محقق نشد. بهمن ماه سال 96، من و همسرم و دو
اولین روز از سفر سه روزه ما مصادف بود با اولین سالگرد ازدواج مان یعنی ۱۴ تیر.حدود یک هفته قبل از آغاز سفر جستجو هایمان در سایتها و همچنین خواندن سفرنامه های مختلف آغاز شد تا با استفاده از تجربیات دیگران سفر پیش رو تبدیل
بسوی آزادی ... خیلی هیجان زده بود. مثل بچههای کوچک که نمیتوانند حس خوشحالی خود را پنهان کنند، ذوقزده مداوم در موردش حرف میزد و مثل گنجشک هایی که دنبال دانه میگردند، دائم این طرف و آن طرف میرفت. تمام فکر و ذکرش را این موضوع
تهران زیبای من، راهنمای جامع پایتخت گردی "آخر هفته است و نشستیم تو خونه و داریم فکر میکنیم که حالا چیکار کنیم که خوش بگذره؟ نمونیم تو خونه تعطیلات رو... وای نه.. پاساژ گردی و خرید.. نریم توروخدا... هر هفته داریم میریم رستوران.. خوب چه کاریه... فیلم ببینیم یا سینما؟.... دیگه
به نام یگانه خالق هستی با سلام خدمت خوانندگان همیشگی لست سکند قبل شروع باید از دوستانی که تو این سایت تجربیات سفرشونو در اختیار بقیه قرار میدهند تشکر کنم چون به شخصه خودم از این تجربه ها تو سفری که سال پیش به استانبول داشتم خیلی
فومن تاریخ در دل طبیعت سلام خدمت همه لست سکندی هاو دوستاران سفر شاید با شرایطی که پیش اومده امسال تب و تاب سفرهای خارجی خیلی کمتر شده باشه و این فرصتی شده برا ایران گردی تا زیبایی های کشور خودمونم بیشتر ببینیم. اوایل مرداد بودکه تصمیم گرفتیم
هدف از سفر یک روزه من و همسرم انجام یک ماموریت عکاسی از باغ هشت بهشت اصفهان بود ولی مگه میشه اصفهان رفت و از جاهای قشنگ و پر انرژیش عکاسی نکرد و لذت نبرد ؟!عصر سهشنبه ۸ آبان تهران را به مقصد شهر کوچک
سفر دو روزه به تویسرکان می خوام براتون از شهری بگم که شاید خیلیا اسمشو شنیده باشید اما بدلیل نزدیکی به یه شهر بزرگتر و معروفتر تو سایه اون کمرنگ شده و شاید دیدن و شنیدن از اون براتون جذاب باشه. تویسرکان شهر گردو در قسمت جنوب
به نام خالق هستی دو سالی بود که اردیبهشت ماه را برای سفر انتخاب می کردیم اما شرایط سفر فراهم نمی شد؛ سال اول امکانات مناسب مالی برای سفر نداشتیم سال دوم همسرم امکان مرخصی گرفتن نداشت تا این که تصمیم قطعی گرفتیم و شرایط آن
اردیبهشت در راه است من کوله بار خود را بسته ام و به اردو بهشت می روم... سلام. افسانه هستم از خوزستان، عاشق سفر و تاریخ و طبیعت. سفر این دفعه ی من به قطعه ای زیبا از سرزمین شگفت انگیز ما ، ایران است. اردیبهشت ،