اصفهان نیمی از جهان گفتند نیمی از وصف اصفهان گفتند شور و شوق سفر درونم جریان یافته بود و همچون چشمه ای دوباره جان گرفته در حال جوشش بود؛ این به معنی شروع ماجراجویی دوباره ای برای من بود. مقصد از قبل
ببین تا دگرباره چون تاختم سخن را کجا سر بر افراختم به یاد استاد کیومرث پوراحمد تقدیم میشود به مردم با صفای اصفهان اتوبوس به راه افتاد و آقای راننده، گلچین گنجینهی موسیقیاش را به رخ مسافران کشید. تمام ترانههای باهویت و بیبدیل موسیقی پاپ ایرانی از ضبط ماشین
از رشت تا شیراز، آباده! دموکرات بودنِ متقابلی که من و پدرم در برابر نظرات یکدیگر به آن تظاهر میکردیم رو به اتمام بود که دیدن کلمه «پاسارگاد» روی تابلوهای راهنمای مسیر، ما را به ادامه دیپلماسی تا مقصدِ «شیراز» تشویق کرد. حدود هزار و صد
سلام و وقت بخیر خدمت دوستان عزیز در سایت لست سکند امروز بالاخره بعد ازمدت ها زمان خالی بدست آوردم که سفرنامه و خاطرات سفر شیرازی که با همسرم به این شهر زیبا داشتیم، را اول برای خودم و بعد برای اشتراک گذاری با دوستان
سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه و این پست بتونه اطلاعات مفید و سرگرم کننده ای رو براتون به ارمغان بیاره. چند روز پیش حوالی اوایل شهریورماه 1401 سفری به دور نیمه شرقی ایران را همراه با همسرم از مبدا شهر قزوین آغاز کردیم. راستش خانه
از آخرين بار كه زنده ديده بودمش حدود ده سال ميگذشت. از آن به بعد بارها من آمدم اما حيات در او جاري نبود. شده بود زمين فوتبال، شده بود زمين چرا و گشت چهارپایان، شده بود آه، شده بود درد. ترك هايش، انگار از
به نام خدا «قل سیروا فی الارض» سفر مفهومی گنگ است؛ تعریفی جامع و مانع ندارد.حتا در لغتنامه هم مترادف ویژهای برای آن نمیبینید. همچنان که طی مسافتی سه،چهار کیلومتری را سفر مینامند، رفتن به قارهای دیگر و هفته ها و ماه ها ماندن را هم سفر
مقدمه در این سفرنامه توضیحات کاملی در مورد سفر زمینی من، به همراه خانواده (همسر، کودک سه ساله و مادر همسرم) با ماشین شخصی(جکs5) به استانبول خواهم داد تا دوستانی که تمایل دارند به جای سفر با تور استانبول، بصورت زمینی با خودرو به این شهر
سفرنامه اصفهان روزهای آخر خدمت سربازی من، همزمان با تعطیلات عید فطر شده بود و از لحاظ روحی به شدت دنبال یک مسافرت بودم که این چند روز پایانی سریعتر، تمام شود. به همین خاطر، تصمیم به یک مسافرت چند روزه در تعطیلات عید فطر گرفتم،
شروع یک سفر بدون برنامه به اصفهان اوایل مهر 1400 بود که از اون تصمیم های عجولانه و سریع گرفتم. سریع چند وعده غذای سبک آماده کردم و وسایل رو جمع کردم. ناهار رو در منزل خوردم و حرکت. ساعت 1 ظهر از تهران به سمت
روزی روزگاری اسپادانا سفرنامه اصفهان؛ دل سپردن به سمفونی معاشقه تاریخ و هنر مقدمه سفرنامه اصفهان، دشوار ترین سفرنامه ای بود که تا به حال نوشته ام. نوشتن از شهری که دنیایی جاذبه را در دل خود جای داده است و هر کدام از این جاذبه ها به
سلام! شما در هر حال مطالعه ی اولین تجربه ی سفرنامه نویسی من هستید. از حدود 7 سال پیش قبل از همه ی سفرهای خارجی و داخلی که داشته ام سفرنامه های بی نظیر و کامل بسیاری از شما عزیزان را مطالعه کرده ام و از
اردیبهشت که میاد همه جای زمین بهشت میشه و کافیه تصمیم بگیری کمی از حاشیه امن خودت خارج بشی و دل رو به طبیعت بسپاری تا از دیدن این همه زیبایی لذت ببری. سال 98 و در پی فرصت 3 روزه ای که دست داد تصمیم
بازسازی یک خانه تاریخی در اصفهان و ثبت آن در فهرست آثار ملی در خیابان ملک اصفهان ، خانه ای تاریخی با نام خانه معتمدی ( خانه ملاباشی ) با آثار دوره صفوی ، زندیه و قاجار قرار دارد . این خانه که در شرف ویرانی کامل
سلام من یک اصفهانی هستم و این بار سفرنامه ام در باره شهر خودم است که در طول شصت سال زندگیم در این شهر با تمام وجود آن را لمس کرده ام و حالا تجربه چند ساله اخیر از اصفهان گردی هایم را که با تهیه
قرار بود تعطیلات عید رو با یک گروه برم دشت سوسن و کلی واسش ذوق داشتم.از قبل کوله مو بسته بودم و آماده بودم که متاسفانه خبرهای بدی راجع آب و هوا شنیدم و بعد هم سیل و کنسلی تور و ضد حال اساسی که
سفر ما از چند روز قبل شروع شده بود. از همان روز که لا به لای کارهایم، رستوران ها و جاهای دیدنی شهر را پیدا میکردم و برای آنها برنامه ریزی میکردم. شهر اصفهان مرکز استان اصفهان و در جنوب این استان قرار دارد که
ارمنستان؛ دختر کوهسار اردیبهشت 1397 بود. توی لابی هتل منتظر نشسته بودم و کاری برای انجام دادن نداشتم و توی اینترنت پرسه میزدم. خودش آمد جلو، به فارسی و با آن لهجه و آهنگ دلنشینش گفت حتما دلت برای اینجا تنگ میشود. راست میگفت، بعد
پاییز هزار رنگ در اصفهان و شیراز قبل از شروع تشکر میکنم از تمام عزیزانی که منت میذارن و با نوشتن سفرنامه های خوبشون تجربیاتشون رو در اختیار دیگران قرار میدن و ممنون از تیم لست سکند که این بستر رو فراهم کردن ... این اولین تجربه