سفری به قطب شمال ، سرزمین یخ و برف سفر به گرینلند ، از آن دست سفرهایی بود که نه آرزویش را داشتم و نه حتی لحظه ای به آن می اندیشیدم ؛ اما بسان آبی نطلبیده ، ناگهان پیش رویم قرار گرفت و منِ مشتاق
به نام خدا با عجله به سمت غرفه شركت در نمايشگاه بين المللي مي روم ، صبح با قطار به تهران رسيده بودم و بايد عصر همان روز برميگشتم ، قرار بود دستگاه برشكاري جديدي را با كمك مهماني از يك شركت ايتاليايي راه اندازي كنيم
خوشا شیراز و وضع بی مثالش خداوندا نگهدار از زوالش سفر به شیراز مخصوصا در فصل بهار و ماه اردیبهشت علاقه هر شخص سفر دوستی است. شهر شیراز در این زمان در اوج زیبایی خود قرار دارد. من هم بعد از چند سفر کوتاه از قبل برنامه
با عرض سلام خدمت دوستانی که این متن رو مطالعه میکنند در ابتدا از همه دوستان از بابت اینکه بنده استعداد زیادی در نویسندگی ندارم عذرخواهی می کنم ولی با توجه به اینکه من تمام تحقیقاتم و جمع آوری اطلاعاتم و تصمیم گیری در مورد مقصدم
سلام به همهی هم زبانهای عزیز مرسی که برای خواندن این سفرنامه وقت میزارید. اول باید از سایت لست سکند تشکر کنم چون ما تا حالا از سفرنامههاش برای سفرهامون خيلي استفاده کردیم و همچنين به خاطر اين مسابقهي جذاب، كه من رو تشويق كرد تا
سفر پنج است: «اول به پاي، دوم به دل، سِيوم به همت، چهارم به ديدار، پنجم در فنای نفس» (شیخ ابوالحسن خرقانی) تنها خاطرهای که از سیستان و بلوچستان در ذهن دارم، مربوط به سی و یک سال پیش است! به خیالم آن زمان تنها دو
من بهادر هستم ، یک ایرانگرد که شما را از نیلوفرها تا عطر نان برنجی در کرمانشاه همراه می برم.آبانماه ۹۸ بود. دوباره چند تعطیلی پشت سرهم در تقویم داشتیم. من سه روز مرخصی هم گرفتم و ترتیب یک سفر کامل به جنوب کشور را
صِیدِ دُرِّ یَتیمِ خَلیجِ فارس یا سفر بدون برنامه به جزیره ی ممنوعه سفری که مارو تا جزیره ی دعوتنامه لازم ِ خارگ بُرد، از اون سفرهای پیشبینی نشده بود. حتی وقتی تهران رو، بدون هیچ مقصد مشخصی ترک میکردیم به ذهنمون هم نمیرسید سر از
من عاشق جنوب کشورم هستم و هر سال لحظه شماری می کنم برای رسیدن فصل پاییز تا سفرهام رو به سمت جنوب شروع کنم. از اونجایی که قبلا جزایر جنوبی و بندر عباس و چابهار رو دیده بودم، این دفعه قصد داشتم تا بوشهر رو
سفرنامه روسیه چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۷، ساعت ۹ صبح فرودگاه ونوکووا، مسکو، روسیه از پشت میله ها آخرین باری که توی یک چاله هوایی افتادم ۱۰ سال پیش بود. در یک نیمه شب آروم هواپیما چنان با سر به سمت زمین شیرجه زد که خود خلبان هم فکر نمیکرد
برای ما که اهل سفریم, سفر از یک جرقه شروع میشه. درست جایی که قلبت ندا میده"من باید برم, ببینم, حس کنم و عاشق تر بشم". جرقه ی این سفر رو دوستی به سرم انداخت با تعریف از روستایی عجیب و سرسبز در شمال کشور
از شــهــر ممــنوعـــه تا پایتــــخت ابریشـــم خیلی از خاطرات ما در زندگی مربوط به سفرهایی است که تجربه کرده ایم فرقی نمی کند در چه سنی باشیم همین که تصمیم می گیریم از روزمرگی های کسالت بار زندگی دور باشیم، دلبستگی ها و وابستگی های خود
با سلام به همگی دوستان و عوامل محترم لست سکند. هر زمانی که صحبت از مسافرت داخلی از جمله کیش به زبان میاد، خیلی از افراد تنها به یک جمله اکتفا میکنند. هزینه سفر به کیش اندازه هزینه سفر به ترکیه است. بنابراین به جای
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت شما عزیزان پیام برخورداری هستم سال گذشته با سفرنامه روسیه ( سفر به تاریخی مدرن و مدرنیته ی تاریخی ) در خدمت شما بودم و خدارا شاکرم که امسال توفیق پیدا کردم مجددا دست به قلم سفرنامه نویسی ببرم
دنا مرا می خواند ""کوهنوردی ورزشی برای جهت دادن ، معنا دادن ، شکل دادن و آماده شدن برای نوعی زیستن متکی به اراده و ایمان است"" قبلا عرض سلام دارم خدمت عزیزانی که این سفرنامه را مطالعه می کنند و سپاسگزار خواهم بود . در
به نام خدا از لستگرام تا لنینگراد همه چیز از یک پست در لستگرام آغاز شد. 25 شهریور 98 بود که همسرم پستی را در لستگرام نشانم داد و جرقه آغاز سفری هیجان انگیز در ذهنمان زده شد. پیشنهاد ویژه لست سکند برای کاربران سطح یک به
برفراز ابر ها ، ترکینگ آببر طارم به قلعه رودخان سفر برای هرکدام از ما اهل سفر به یک شکل متفاوت معنی میشود ، یکی سفر به یک مقصد توریستی و سواحل و هتل 5 ستاره رو میپسنده دیگری کنکاش در دل تاریخ و بناهای قدیمی
سرآغاز خیلی جوان بودم که ساراماگو خواندن را با رمان کوری آغاز کردم. آنقدر شیفته سبک خاص نگارش این نویسنده شدم که بلافاصله به سراغ دیگر آثار وی رفته و خود را در دریای پیچیدگیهای ذهنی "آقا ژوزه" غرق کردم: همه نامها، دخمه، سال مرگ ریکاردو
سفر ما به باکو پایتخت کشور آذربایجان در مرداد ماه سال 98 بصورت زمینی و از مرز آستارا بود. هدف از نگارش این سفرنامه ارائه تجربه سفر بدون جزئیات اضافه و بیشتر تاکید بر روی کاربردی بودن سفرنامه برای دوستان عزیز است، امید است مورد استفاده
ساعت 22:15 به وقت محلی من و همسرم دو چمدان نسبتاً سنگین را به دنبال خود بر روی سنگفرشهای مسیر خروجی فرودگاه میکشیم. رانندههای تاکسی صدایمان میکنند: «تاکسی... تاکسی ارزان! آقا کجا میروید؟ بیایید تا شما را برسانم.» میشنویم، اما اهمیتی نمیدهیم و به راهمان ادامه